پاورپوینت کامل مورخان چه میگویند؟ ۸۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مورخان چه میگویند؟ ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مورخان چه میگویند؟ ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مورخان چه میگویند؟ ۸۵ اسلاید در PowerPoint :
این مقاله برای پاسخ به این پرسش نگاشته شده است: «آیا جهانبینی ایرانی و تفکرات خاص ایران در پیدایی فلسفه یونان که زادگاه آن در سرزمینهای آسیایی یونان (موسوم به ایونیه) و در همسایگی امپراتوری ایران بوده است تأثیر و نقش چشمگیری داشته است یا خیر؟» پس از طرح این سؤال، نگارنده به جمعآوری شواهد و اطلاعات و بررسی نظرات دانشمندان برجسته در این خصوص پرداخته و به این نتیجه میرسد که پاسخ پرسش بالا مثبت است.
تأملی در نقش جهانبینی ایرانی در پیدایی و پویایی فلسفه یونانی
مقدمه
این مقاله برای پاسخ به این پرسش نگاشته شده است: «آیا جهانبینی ایرانی و تفکرات خاص ایران در پیدایی فلسفه یونان که زادگاه آن در سرزمینهای آسیایی یونان (موسوم به ایونیه) و در همسایگی امپراتوری ایران بوده است تأثیر و نقش چشمگیری داشته است یا خیر؟» پس از طرح این سؤال، نگارنده به جمعآوری شواهد و اطلاعات و بررسی نظرات دانشمندان برجسته در این خصوص پرداخته و به این نتیجه میرسد که پاسخ پرسش بالا مثبت است. سپس در ادامه این پرسش جدید مطرح میشود: «اگر اندیشه ایرانی تأثیرگذار بوده، این تأثیر بر سیستم فلسفی کدام فیلسوفان بوده است؟» در راستای پاسخ به این پرسش که بخش اصلی و دشوار این مقاله را دربر میگیرد، نگارنده به بررسی نظرات و دستگاههای اندیشهای فیلسوفان یونان -از تالس ملطی تا فلوطین- میپردازد و به طور نسبتاً مبسوطی موارد تأثیرپذیری آنان از تفکراتی که خاص فرهنگ و جهانبینی ایرانی است، بیان میکند.
طرح مسئله
بیشک هر حادثهای که به وقوع میپیوندد علتی دارد و در این دنیا هر رخدادی از بطن علل و عوامل متعدد و مختلفی بیرون میآید. پدیدهها و رویدادهای تاریخی نیز از این قاعده مستثنا نیستند و هر پیشامد و پدیدهای که در تاریخ پا به هستی مینهد، بیشک ریشه در علل و عوامل متنوعی دارد. ظهور تمدن یونان یکی از رخدادهای پیچیده و بسیار بزرگی است که در تاریخ بشر به وقوع پیوسته است.
صحبت از منشأ پیدایی این تمدن بهویژه نقط محوری و کانونی آن یعنی فلسفه، مدتهای مدیدی است که مطرح شده و نظرات مختلفی در این خصوص ارائه شده است؛ از نسبت دادن آن به نبوغ و ذکاوت بیبدیل یونانی گرفته تا عوامل جغرافیایی و نیز دیگر مسائل. ما در این نوشتار قصد طرح یا نقد هم آن نظریات را نداریم که این خود عرصهای وسیع و مستقل میطلبد. آنچه ما در این مجال بر آنیم که به آن بپردازیم، یافتن پاسخ برای یک پرسش است: «آیا تفکر و جهانبینی ایرانی در پیدایی فکر و فلسفه یونانی نقش داشته است یا نه؟»
البته شاید بتوان برای روشن ساختن ابعاد مسئله این پرسش را به نحوی دیگر نیز مطرح ساخت: «چرا فلسفه که ما امروزه زیر عنوان یونان آن را میشناسیم ابتدا در ایونیا۱ -واقع در ساحل غربی ترکیه امروزی و در مجاورت امپراتوری ایران آن روز- ظهور یافت و سپس از آنجا به سرزمین اصلی یونان رفت؟»
ما چنین میانگاریم که یکی از (دقت شود یکی از) عواملی که بیشک در زمینهسازی برای پیدایی فلسفه در ایونیا تأثیر داشته است، رابطه و اثرپذیری متفکران آن دیار از جهانبینی و فرهنگ همسای شرقی خود یعنی ایران بوده است.
ما در این مقاله بر آنیم که به پیگیری و ردیابی اثرات جهانبینی و تفکر ایرانی بر فلسفه یونانی بپردازیم، هرچند میدانیم که به قول فرانس کومون «ردیابی راههای پنهانی که از طریق آنها افکار از یک ملت به ملت دیگر منتقل میشود بسیار دشوار است»؛۲ اما برای روشن شدن حقیقت و یا دستکم بخش کوچکی از آن چار دیگری نداریم. ما میکوشیم در کار خود از منابع معتبر و نیز نظرات بزرگان موثق بهره بگیریم تا امکان خطا کاهش یابد.
مبحث اصلی
همانطور که در «طرح مسئله» بیان شد، برای فهم این مطلب که آیا جهانبینی ایرانی در پیدایی فلسفه یونانی نقش داشته است یا نه، باید به سراغ دانشمندان و نویسندگان برجسته و آثار آنها رفت تا مشاهده کنیم آنها در این خصوص چه نظری دارند.
کالین. ا. رُنان در کتاب معروف خود «تاریخ علم کمبریج» پرسشی شبیه به پرسش پیشین ما مطرح میسازد: «چرا علم باید یکباره در اینجا در کرانه خاوری مدیترانه شکوفه کند؟» رُنان پس از تتبعات، یکی از پاسخهایی که برای پرسش خود مییابد این است: «افزون بر اینها ایونی کانون دادوستد بود، مرکزی برای بازرگانانی که از شرق و جنوب شرق میآمدند، از هلال حاصلخیز یا از راهی دورتر، از ایران و هندوستان و حتی از چین؛ پس مردم ایونی در محیط برانگیزاننده میزیستند و این در هیچجا پیش از میلتوس مصداق نداشت که بندر اصلی و غنیترین بازارِ ایونی بود.»۳
در واقع، رُنان ارتباط گسترده با تمدنها و ملل با فرهنگ دیگر و ازجمله ایران را به جای مسائل نژادی، عامل شکوفایی علم در ایونیا میداند.
ویل دورانت نیز در کتاب «تاریخ تمدن» خود چنین مینگارد: «دانش کهنه کاهنان مصری و مغان ایرانی و شاید پارسایان هند، علوم لاهوتی کلدانیان و اشعار فلسفی هزیود با واقعپردازی بازرگانان فینیقی و یونانی آمیختند و جنبش فلسفی یونانی را به وجود آوردند.»۴ در اینجا ویل دورانت با صراحتی بیشتر از نقش مغان ایرانی در پیدایی فلسفه یونانی سخن به میان میآورد.
فردریک کاپلستون هم در جلد اول «تاریخ فلسفه» خود چنین میآورد: «ما تفکر فلسفی ابتدایی یونانی را بهعنوان محصول نهایی، تمدن باستانی ایونی معرفی کردیم؛ لکن باید به خاطر داشت که ایونیا محل تلاقی شرق و غرب بوده است.»۵ باید توجه داشت این شرقی که کاپلستون از آن نام میبرد، یکی از مؤثرترین ملتهای آن ایران بوده است، زیرا هم دارای فرهنگ بسیار غنی بوده است و هم در مجاورت ایونیا قرار داشته است؛ و ویژگی دوم، ویژگیای است که ملل بافرهنگی چون چین و هند از آن بیبهره بودند.
یکی دیگر از دانشمندان نیز در خصوص وامگیری فلسفه یونانی از شرق و منجمله ایران چنین آورده است: «فلسفه در یونان یکباره و از پیش خود پیدا نشد، بلکه جریانهای فکری گوناگونی از سرزمینهای بیگانه به یونان راه یافته بود و به پیدایش و پرورش آن یاری کرد. روابط بازرگانی یونانیان با بیگانگان وسیلهای مؤثر در گسترانیدن اندیشههای بیگانه به میان یونانیان بود. از نوشتههای افلاطون و نیز ارسطو پیداست که مصر و بابل و ایران سه سرچشمه بزرگ این اندیشهها بودهاند.»۶
خاورشناسی نیز معتقد است: «یونانیان از مدتها قبل، در نتیج جنگها، تجارت و همسایگی، با افکار و عقاید ایرانی آشنا شده بودند. یونانیانی که در آسیای صغیر مسکن داشتند، با مغان یا مجوسان که تا سواحل دریای اژه نفوذ کرده بودند محشور و با عقاید آنها که مخلوطی از اصول مزدایی و کلدانی بود آشنا گردیدند.»۷
همین همسایگی و مراودات میان ایران و یونان سبب شده است که پروفسور دوشمنگیمن مدعی شود: «امکان برخورد اندیشه بین ایران و یونان فراوان بود و بیش از همه در ایونیا، گهواره فلسفه و مرز غربی امپراتوری ایران.»۸
دبلیوکی سی گاتری نیز در کتاب «تاریخ فلسفه یونان»، در خصوص رواج کامل اندیشههای شرقی در ایونیا، بهویژه مرکز مهم آن یعنی شهر میلتوس۹ چنین مینویسد: «به واقع چنانکه مورخین اخیر ایران باستان تأکید کردهاند، موقعیت میلتوس و فعالیتهای موجود در آن، این شهر را “در جریان کامل اندیشه شرقی” قرار داده بود.»۱۰
البته آنچه تاکنون بدان اشاره شد، نقش اندیشههای ایرانی در پیدایی فلسفه یونانی بوده است -که البته بحث اصلی ما در این مقاله نیز همین است- اما شاید جالب باشد که بدانیم پارهای از مورخان اندیشه نیز بر این باورند که این تأثیرگذاری فرهنگ ایران بر غرب تنها محدود به مقطع زمانی آغازین فلسفه نبوده است بلکه همواره و در طول تاریخ وجود داشته است؛ ازجمله این افراد پروفسور راداکریشنان است که در تاریخ فلسفه خود چنین بیان میکند: «در میان ایرانیان تفکراتی در زمینه حقایق جاودان هستی وجود دارد که فلسفه قدیم یونان از آن متأثر شده است؛ همچنانکه آیین مهر و آیین مانی در ایران تحت تأثیر دین زردشت برخاستند و بعداً وارد اروپا شدند و افکار فلسفی غرب را بهشدت زیر نفوذ خود آوردند.»۱۱
یکی دیگر از این افراد، فرانس کومون است (که پیشتر به مناسبتی نام او ذکر شد). وی که تتبعات گستردهای در خصوص تأثیر فرهنگ شرق بر غرب کرده است، در کتاب مهم و ارزشمند خود با نام «ادیان شرقی در کافرکیشی رومی» چنین مینویسد: «فتوحات کوروش و داریوش توجه یونانیان را به آموزهها و عادات دینی فرمانروایان جدید شرقی جلب کرد… فتوحات مقدونیان [نیز] که یونانیان را در ارتباط مستقیم با پیروان بیشمار مزدیسنا قرار داد، انگیزههای جدیدی را برای شناخت این دین پدید آورد؛ همینطور بود نهضت بزرگ علمی که ارسطو به راه انداخت، نهضتی که باعث شد تا محققان بسیاری آموزههای دینی ایرانیان را مورد کندوکاو قرار دهند. از منبعی قابل اعتماد (موثق) باخبر میشویم که آثار فهرستشده تحت عنوان زردشت در کتابخانه اسکندریه به دو میلیون خط میرسیده است. مقدر بود این حجم عظیم از متون مقدس توجه محققان را به خود معطوف سازد و فکر فلاسفه را به کار اندازد.»۱۲
ما تا اینجای بحث نظرات کسانی را که معتقدند اندیشههای شرقی و نیز ایرانی در پیدایی فلسفه یونانی تأثیر مستقیم داشته است ذکر کردیم و تا حدودی بحث ما بحث کلی و مفهومی بود. شاید در این قسمت از بحث بهتر باشد که جزئیتر کار را دنبال کرده و از مصادیق سخن بگوییم.
نخستین کسی که معمولاً تمامی مورخان فلسفه، نگارش تاریخ خود را بدو میآغازند، تالس۱۳ است. تالس اهل شهر میلتوس است؛ تلاقیگاه شرق و غرب.
پروفسور مری بویس در خصوص تالس، آثار و احتمال وامگیری نظریات وی از ایران چنین مینویسد: «از آثار تالس چیزی باقی نمانده است. بنا به قول ارسطو، کیهانشناسی او اصول زیر را شامل بوده است: اینکه زمین روی آب شناور است؛ اینکه آب ماده اولیه و عنصر اصلی همه چیزهاست؛ اینکه همه چیز انباشته و سرشار از خدایان است. گفتهاند نخستینِ این اصول با آیین زرتشتیان که “زمین” آفریده شده همچون قرصی عظیم بر روی “آب” آفریده شده قرار دارد، منطبق است. اندیش روی آب قرار داشتن زمین به ایرانیان اختصاص نداشت. آنچه ایرانیان بر این عقیده افزودند اندیش مقدس بودن آب، آن هم به آنگونه عمیق و همهجانبه بوده است که بعدها هرودوت گفت ایرانیان برای آب حتی بیش از آتش احترام قائل هستند. در تصور ایرانیان، نخستین آفریدهای که در پوست جامد و سخت آسمان جای داشت، آب بود … بنابراین چهبسا گفتوگو و تبادلنظر با روحانیون ایرانی سبب تحول و تکوین اصل دوم در ذهن تالس شده باشد …. اعتقاد بعدی منسوب به تالس در اینکه همه چیز انباشته و سرشار از خدایان است، به نظر انعکاسی از تعلیمات زرتشت دربار امشاسپندان بزرگ است که میگوید امشاسپندان از یک سو، مافوق و برتر و از سوی دیگر، ذاتی و جایگیر در هم آنچه آفریده شده، میباشند. اگر این حدس درست باشد، بر احتمال اینکه تالس در این زمینهها با روحانیون زرتشتی و نه با مغان ایرانیان کافر به گفتوگو و تبادل نظر نشسته بوده است میافزاید.»۱۴
شاید به خاطر همین تأثیرات تالس از ایران (که در بالا از قول خانم بویس شنیدیم) باشد که ویل دورانت هم تالس را دارای ریشههای فکری شرقی میداند و وی را «نمودار تأثیر فرهنگ شرق در غرب» میداند.۱۵
در مورد تأثیر جهانبینی و تفکرات ایرانی بر دیگر فلاسفه یونانی نیز شواهدی موجود است؛ مثلاً دیوگنس لائرتیوس در تاریخ فلسفه خود از دو نامهای سخن میگوید که یکی از سوی داریوش کبیر خطاب به هراکلیتوس و دیگری پاسخ هراکلیتوس به داریوش کبیر است.۱۶
همچنین پروفسور بویس معتقد است که یک نسل پس از تالس ملطی «در آثار هراکلیتوس که در حوالی سال ۵۰۰ پس از میلاد تألیف شد، نفوذ ایران با برجستگی بیشتری نمایان است».۱۷ همچنین ویل دورانت احتمال میدهد آتش که در فلسف هراکلیتوس نقش محوری دارد، وامگرفته از جهانبینی ایرانی باشد. دورانت بر این باور است: «هراکلیتوس معتقد شد که آتش ذات هستی است و شاید او این اندیشه را از آتشستایی ایرانیان گرفته باشد.»۱۸
همچنین میتوان لوگوس را با اشه (اردیبهشت) در فرهنگ ایرانی مقایسه کرد. هینلز در کتاب «شناخت اساطیر ایران» چنین مینویسد: «اردیبهشت که زیباترین امشاسپندان است، نه تنها در برابر ناراستی قرار میگیرد بلکه نمایند قانون ایزدی و نظم اخلاقی در جهان نیز هست. شخص مؤمن “اَشَوَن” یعنی پیرواشه نامیده میشود، آنان که اشه را نمیشناسند از بهشت محرومند، زیرا آنان بیرون از کل نظم خدا هستند.»۱۹
همچنین وی در جای دیگر کتاب خود چنین میآورد: «اشه نظم را در روی زمین نگاه میدارد … اشه حتی نظم را در دوزخ نگاه میدارد و مراقبت میکند، دیوان بدکاران را بیش از آنچه سزاوار آنند تنبیه نکنند.»۲۰
همچنین اشه (اردیبهشت) که به معنای قانون ایزدی و خرد خالق و ناظم هستی است با آتش رابط مستقیم دارد و در واقع فرشت موکل بر آتش است. «اردیبهشت (اشه) مظهر راستی و درستی آفریدگار است و در عالم جسمانی نگهبان آتش است.»۲۱<
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 