پاورپوینت کامل بنیانگذار آکادمیای فلسفه اسلامی ۶۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بنیانگذار آکادمیای فلسفه اسلامی ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بنیانگذار آکادمیای فلسفه اسلامی ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بنیانگذار آکادمیای فلسفه اسلامی ۶۵ اسلاید در PowerPoint :
ابنسینا به عنوان پزشک، آثار مهمی چون «قانون در طب» دارد. این کتاب نه فقط در کشورهای اسلامی، بلکه در اروپا مدتها کتاب مرجع و آموزش پزشکی بوده است. او رسالههای دیگری نیز در زمینه پزشکی دارد. اما ابنسینا حتی در رسالههای پزشکی نیز یک فیلسوف پزشک است، نه یک پزشک محض.
محسن آزموده: نگاهی به اختصار به زندگانی پرفراز و نشیب ابنسینا، چهره نامدار تاریخ تمدن و فرهنگ ایرانی- اسلامی، نشانگر ناپایداری و بیثباتی آن اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است که دانشمند فیلسوف ایرانی در آن میزیست. جالب است که دوره حیات ابنسینا، عصر طلایی این تاریخ بیقرار محسوب میشود. بوعلی که برای بیش از هزار سال بزرگترین فیلسوف مسلمان و از نامآورترین دانشمندان ایرانی تلقی میشود، تنها پنجاه و هفت سال زندگی کرد و بخش قابل توجهی از زندگیاش خانه به دوش بود. او مهمترین نماینده سنتی است که امروز فلسفه اسلامی خوانده میشود، جریانی تا حدودی حاشیهای در کنار کثیری از نحلهها و جریانها و فرقهها و مکاتب کلامی، عرفانی، فقهی و در مباحثه و منازعه دایمی با آنها برای بقا. از یکسو پیروان ابنسینا میکوشیدند تا با شرح و دفاع از او، چراغ آنچه امروز- درست یا غلط- فلسفه اسلامی خوانده میشوند، روشن نگه دارند و از سوی دیگر، مخالفان این جریان، آشکار و پنهان، به عناوین مختلف به طرد و نفی و سرکوب آن میپرداختند. نگاهی به متون عرفانی و غیرعرفانی سدههای ششم و هفتم ه.ق به خوبی نشاندهنده نگاه منفی سایر جریانهای فکری- سیاسی- اجتماعی به دیدگاههای فلسفی و در راس ایشان ابنسیناست. با این همه تلاش شاگردان و شارحان ابنسینا، در دل آنچه حسین معصومیهمدانی، مکتب ابنسینا میخواند، توانست اندیشههای او را زنده نگه دارد، نه فقط در تمدن اسلامی که در ترجمهشان به زبانهای اروپایی، به گونهای که در تاسیس آنچه بعدا فلسفه جدید خوانده شد، اثرگذار باشد. گفتار پیش رو، متن سخنرانی حسین معصومیهمدانی، استاد نامآشنای فلسفه و تاریخ علم درباره جایگاه و اهمیت ابنسینا در تاریخ فلسفه است که در قالب نخستین جلسه از درسگفتارهایی درباره ابنسینا در مرکز فرهنگی شهر کتاب، به صورت آنلاین ارایه و توسط صفحه اندیشه «اعتماد»، تقریر و تنظیم شده است
**********
پزشک افسانهای
ابنسینا به عنوان پزشک، آثار مهمی چون «قانون در طب» دارد. این کتاب نه فقط در کشورهای اسلامی، بلکه در اروپا مدتها کتاب مرجع و آموزش پزشکی بوده است. او رسالههای دیگری نیز در زمینه پزشکی دارد. اما ابنسینا حتی در رسالههای پزشکی نیز یک فیلسوف پزشک است، نه یک پزشک محض. داستانهایی راجع به پزشکی او از قدیم مطرح بوده که بسیاری اکنون به داستانهای عامیانه بدل شده است، حتی مرحوم صبحی (فضلالله مهتدی) که زمانی در رادیو برای کودکان قصه میگفت، مجموعهای از این داستانها را با عنوان افسانههای بوعلی سینا فراهم کرده بود که برای بچهها بسیار خواندنی است. او در این کتاب از طبابتها و تشخیصهای حیرتانگیز ابنسینا که غالبا افسانه است، روایت میکند. این موضوع نشان میدهد که ابنسینا از قدیم، مورد توجه بوده و حول و حوش او مجموعهای از افسانهها ساخته شده است. ولی من در همه این داستانها چیزی راجع به اینکه ابنسینا، جان خودش را برای نجات بیمارانش به خطر انداخته، ندیدم و بنابراین به نظرم باید از پزشکان امروز ما که در این دوران همهگیری کرونا، واقعا از جان گذشتگی میکنند، تقدیر فراوانی شود، به این اعتبار که چیزی بر آن فضایل پزشکی که تشخیص و درمان باشد، افزودهاند که همان از جان گذشتگی و تعهد حرفهای تا پای جان است.
در جستوجوی علت اهمیت ابنسینا
بحث من بیشتر راجع به جایگاه ابنسینا در تاریخ فلسفه و اهمیت اوست. ابنسینا بین سالهای ۳۷۰ تا ۴۲۸ هـ .ق. زندگی کرده است که دوران مهمی از تاریخ ایران و اسلام محسوب میشود. برای درک اهمیت این دوره از لحاظ علمی و فلسفی، میتوان به سه چهره بزرگ علمی در تاریخ تمدن اسلامی اشاره کرد که هر سه در این دوره یعنی نیمه دوم قرن چهارم تا نیمه اول قرن پنجم هجری زندگی میکردند: ابوریحان محمد بن احمد بیرونی (۴۴۲-۳۶۲ هـ .ق.)، ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا و ابوعلی محمد بن حسن بن هیثم بصری (۴۳۰-۳۵۴ هـ .ق.). ابنسینا زندگی نسبتاً کوتاهی داشته و اطلاعات ما راجع به اساتید او، یعنی کسانی که نزد ایشان فلسفه آموخته، زیاد نیست و در واقع بسیار کم است. تصویری که ما از او داریم، بیشتر به عنوان فردی خودآموخته است و بنابراین نمیتوان درباره جایگاهش در فلسفه یا حتی پزشکی، با توجه به اساتیدش سخن گفت. خود ابنسینا هم در ساختن این تصویر از خودش که فردی خودآموخته بوده، موثر است. او در رسالهای که به عنوان «رساله سرگذشت» معروف است و بخش عمدهای از آن از زبان خود اوست، از دوستان و همکارش یاد میکند، اما از اساتید بحث چندانی نیست.
بنابراین برای تعیین جایگاه او در تاریخ فلسفه بیشتر باید به دنبال این بود که ابنسینا خودش را مدیون چه کسانی میداند، شیوه کارش چطور است، با چه کسانی موافق و مخالف است. آثار فلسفی ابنسینا بسیار زیاد است. فقط شفای او در چاپ قاهره ده جلد است. از این ده جلد، چهار جلد به منطق، سه جلد به طبیعیات و یک جلد به متافیزیک اختصاص دارد. رسالههای بسیار زیادی به ابنسینا نسبت داده شده که مشخص نیست همه متعلق به او باشد. تعیین اینکه کدام یک از این مجموعه عظیم متعلق به ابنسیناست، کار دشواری است که برای تعیین جایگاه او بسیار اهمیت دارد.
آثار ابنسینا در شرایط شخصی و حتی میتوان گفت سیاسی و جغرافیایی مختلفی نوشته شده است. محیط زندگی ابنسینا، از شرق ایران تاریخی شروع شده و در حدود همدان متوقف شده است. بنابراین هیچ دلیلی نداریم که بگوییم او از همدان آن سوتر رفته است. آموزش فلسفی و پزشکی او – هر چه بوده- در این منطقه رخ داده است. بنابراین با اتفاقاتی که در سایر مناطق رخ داده، تماس غیرمستقیم داشته است.
فیلسوف ارسطویی، دنبالهرو فارابی
برای تعیین جایگاه ابنسینا در فلسفه، دو نکته میتوان گفت: نخست اینکه ابنسینا در فلسفه به هر حال به جریان ارسطویی تعلق دارد؛ دوم اینکه ابنسینا، هم از لحاظ مسائلی که به آنها میپردازد، هم از حیث سبک کار و هم از منظر پاسخهایی که به مسائل فلسفی میدهد، بیش از هر کس در میان فیلسوفان مسلمان، خودش را دنباله رو ابونصر محمد بن محمد بن طارخان فارابی (۳۳۹-۲۵۹ هـ .ق.) میداند. این دو، اجمالا مطالبی است که میتوان راجع به موقعیت فلسفی ابنسینا گفت.
ارسطویی بودن به چه معنا؟
اما وقتی از ارسطویی بودن ابنسینا سخن میگوییم، باید در نظر داشته باشیم که خود مفهوم ارسطویی بودن هم مفهوم روشنی نیست، زیرا آموزشهای ارسطو، ازدوران متاخر یونانی با آموزشهای نوافلاطونی توام شده بود. این داستانی که از طریق خاورشناسان در میان ما بر سر زبانهاست که مسلمانان به اشتباه، آثار فلوطین (۲۷۰-۲۰۴م.)، بنیانگذار مکتب نوافلاطونی را به ارسطو نسبت میدهند، درست نیست. در واقع این آمیزش از شارحان یونانی ارسطو شروع شده بود که اینها شاید با یکی، دو استثنا، همه به مکتب نوافلاطونی تعلق داشتند. این کاری نیست که ابنسینا یا فارابی کرده باشند. این آمیزش قبلا در یونان و در دوران هلنیستیکی (یونانی مآبی)، یعنی دوران متاخر فلسفه یونان شروع شده بود و ابنسینا و پیش از او فارابی تا اندازه زیادی وارث این جریان بودهاند.
شاگرد فارابی؟
نکته دیگر اینکه ابنسینا همچون استاد معنویاش فارابی- فارابی مدتها قبل از ابنسینا میزیسته و هیچ ارتباطی میان این دو نبوده و دلیلی ندارد بگوییم که ابنسینا نزد شاگردان فارابی درس خوانده باشد- اگرچه وارث جریان نوافلاطونی تفسیر ارسطوست، اما خودش مفسر ارسطو نیست. یعنی ابنسینا با غالب فیلسوفان بزرگی که پیش از او زندگی میکردند، این تفاوت را دارد که متنی از ارسطو را بگیرد و بکوشد مشکلات آن را توضیح دهد. ما در عالم اسلام فیلسوف بزرگی چون ابن رشد داریم که کار خودش را توضیح ارسطو میداند و تقریبا عمده آثارش به صورت شرحها و تلخیصهای آثار ارسطو است. درحالی که اگرچه اساس فلسفه ابنسینا ارسطویی است، اما تقریبا عمده آثار مهمش، تاملاتی در حول آثار ارسطو و شارحان او و حتی نقد آنهاست. دنبال کردن این وجه اندیشههای ابنسینا برای پژوهشگران بسیار سخت است، زیرا در خیلی از موارد وقتی ابنسینا کسی را نقد میکند، از او اسم نمیبرد و بدون ذکر نام به بیان نظر او و نقد آن میپردازد. اخیرا با انتشار مجموعه پروژه بزرگی که یک محقق انگلیسی پارسی از هند، به تدریج در مییابیم که شارحان ارسطو چه کسانی بودند و ابنسینا به چه کسانی پاسخ میداده است. من در تحقیقی، به نقدی از ابنسینا به فردی برخوردم که مشخص نبود کیست. سالها بعد، رسالهای از فیلسوفی متعلق به قرن ششم میلادی پیدا شد که در عالم اسلام به عنوان یحیای نحوی مشهور است و معلوم شد نظری که ابنسینا نقد میکند، دیدگاه یحیای نحوی است.
ابنسینا شارح ارسطو نیست
سبک نویسندگی ابنسینا، متفاوت است. یعنی آثاری دارد که خیلی اندیشیده شدهاند، مثل اشارات که به یک معنا شخصیترین اثر اوست و آثاری هم دارد که نسبتاً سادهتر هستند، مثل نجات که خلاصه شده برای استفاده گروه وسیعتری هستند. آثاری هم دارد که واقعا به قصد استفاده فیلسوفان نوشته شده که مهمترین آنها شفاست که واقعا اثری عظیم است. نکته دیگر در آثار ابنسینا، این است که نه فقط خودش شارح ارسطو نیست و خودش را شارح او نمیداند، اگرچه به طور کلی خودش را ارسطویی میداند، بلکه با کسانی که کار فلسفه را صرفا شرح ارسطو میدانستند، موافق نیست. یعنی ابنسینا با فلاسفهای که پایگاهشان بغداد بوده و خصوصیت قومی و مذ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 