پاورپوینت کامل اختر چرخ ادب ۹۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اختر چرخ ادب ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اختر چرخ ادب ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اختر چرخ ادب ۹۴ اسلاید در PowerPoint :
پروین اعتصامی این بانوی فرهیختهی ایرانی که نام اصلی او «رخشنده» است در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. از پروین به عنوان یکی از مشهورترین شاعران زن ایران یاد میشود. پروین زمانی که کودک بود همراه خانوادهاش به تهران آمدند. یوسف اعتصامی پدر پروین معروف به اعتصامالملک از نویسندگان و دانشمندان نامدار ایرانی بود که اولین چاپخانه را در تبریز بنا کرد و مدتی هم نمایندهی مجلس بود. مادرش اختر اعتصامی زنی خانهدار بود. پدر و مادر پروین در زندگی او نقش موثری داشتند چرا که آنها با پرورش احساسات لطیف و شاعرانهی دخترشان و تعریف و تمجید او بهترین مشوق برای رشد وی دراین ادبیات و شعر و شاعری بودند.
پروین اعتصامی این بانوی فرهیختهی ایرانی که نام اصلی او «رخشنده» است در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. از پروین به عنوان یکی از مشهورترین شاعران زن ایران یاد میشود. پروین زمانی که کودک بود همراه خانوادهاش به تهران آمدند. یوسف اعتصامی پدر پروین معروف به اعتصامالملک از نویسندگان و دانشمندان نامدار ایرانی بود که اولین چاپخانه را در تبریز بنا کرد و مدتی هم نمایندهی مجلس بود. مادرش اختر اعتصامی زنی خانهدار بود. پدر و مادر پروین در زندگی او نقش موثری داشتند چرا که آنها با پرورش احساسات لطیف و شاعرانهی دخترشان و تعریف و تمجید او بهترین مشوق برای رشد وی دراین ادبیات و شعر و شاعری بودند.
پروین زمانی که یازده سال بیشتر نداشت به دیوان اشعار شعرای بزرگی مثل فردوسی، ناصرخسرو، نظامی، مولوی، منوچهری، انوری، فرخی آشنایی داشت. او دوره مدرسه آمریکایی را در خرداد ماه سال ۱۳۰۳ شمسی به پایان رسانید و در همان مدرسه به تدریس و تعلیم نوآموزان هم وطن خویش پرداخت.
پروین در کودکی با خانواده خود به تهران آمد و در این شهر زیر نظر پدر اندیشمندش مقدمات علوم و زبان عربی و فارسی و ادبیات این دو زبان را فرا گرفت و سرانجام عمرکوتاه خود را در همین شهر به پایان رسانید.
خرداد ۱۳۰۳ در جشن فارغالتحصیلی که در مدرسه برپا شد یک سخنرانی دربارهی وضع نامناسب و سیاه اجتماعی، بیسوادی و بیخبری زنان ایران کرد. این سخنرانی بهعنوان اعلامیهای درزمینهی حقوق زنان، در تاریخ معاصر ایران اهمیت زیادی پیدا کرد.
دوستان و اطرافیان، پروین اظهار کرده اند که وی بانویی مهربان و خوشرفتار بود که کمحرف میزد و بیشتر فکر میکرد؛ همچنین گفته اند که وی در معاشرات خود پاک عقیده، ساده، متین و موقر بود و این موضوع سبب گردید که مورد احترام و تکریم همگان قرار بگیرد.
پروین در ۱۹ تیرماه ۱۳۱۳ با پسرعموی خود که افسر پلیس و رئیس شهربانی کرمانشاه بود ازدواج کرد. و با او به شهر کرمانشاه رفت. لیکن پس از دو ماه ونیم زندگی به دلیل اختلافات فرهنگی به خانه پدرش برگشت و در تاریخ ۱۱ مردادماه ۱۳۱۴ رسماً ازهمسرش طلاق گرفت. پروین مجموعه اشعار خود را که بیش از صد و پنجاه قصیده، قطعه، غزل و مثنوی را شامل میشد، منتشر کرد
مردم استقبالی شایان توجه از اشعار او نمودند به طوری که کتاب دیوان او درمدتی کوتاه کمیاب گردید.
ای مرغک خرد، ز آشیانه
پرواز کن و پریدن آموز
تا کی حرکات کودکانه
در باغ و چمن چمیدن آموز
رام تو نمیشود زمانه
رام از چه شدی، رمیدن آموز
مندیش که دام هست یا نه
بر مردم چشم، دیدن آموز
شو روز بفکر آب و دانه
هنگام شب، آرمیدن آموز
پروین اعتصامی از دید غلامحسین یوسفی
درتاریخ ادب فارسی پروین اعتصامی در میان زنان سخنور شاعری یگانه است و پایگاه وی در شعر از بسیاری مردان شاعر نیز والاترست. اشعاری که در چهارده تا شانزده سالگی از او منتشر شده، و برخی از آنها از بهترین آثار اوست و دیوان گرانقدر وی، با توجه به عمر کوتاه سی و چندساله اش (اسفندماه ۱۲۸۵ تا فروردین ۱۳۲۰)، جندان اعجاب انگیزست که برخی از معاصران را در انتساب این اشعار بدو دچار تردید کرده است و در این زمینه نابجا قلم فرسایی کرده اند؛ همانند انکارها و تهمتهایی که درآغاز شاعری نسبت به محمدتقی ملک الشعرای بهار، پدید آمد. زیرا ذهنهای عادی همه را با معیارهای خود میسنجد و آنچه را در قالبهای متعارف و معمولی نگنجد نمیتواند بپذیرد، از آن جمله است نبوغ زنی جوان و هنرمند نظیر پروین.
مردی دانشمند چون محمد قزوینی، پس از مطالعهی چاپ اول دیوان پروین به سال ۱۳۱۴ شمسی، در نامه ای خطاب به یوسف اعتصام الملک، پدر پروین، بحق در بارهی شعر وی نوشته است: “چیزی که مخصوصاً بیشتر مایهی تعجب و استغراب است، نه چندان جنبهی معنوی این اشعارست، یعنی ابتکار مضامین بدیع و ابداع معانی غریب و اظهار رأی در مسائل فلسفی و اخلاقی و اجتماعی و نحو ذالک، که این امور برای کسی که بالفطره دارای هوشی فوق معتاد و ذهنی وقّاد و طبعی خداداد باشد، چندان بعید نیست بلکه موضوع تعجب جنبهی لفظی و فنی اشعار خانم پروین اعتصامی است که عبارت باشد از نهایت حُسن انتخاب الفاظ و کلمات و جمل و تعبیرات و اصطلاحات …. که این فقرات چنان که همه کس میداند موهبتی و فطری نیست بلکه فقط و فقط اکتسابی است لاغیر؛ و نتیجهی سالها تحصیل و درس و بحث و اِعمال و ممارست و معاشرت با فضلا و علما و ادبا و ارباب فن است. باری شکی نیست که درخصوص جنبهی صنعتی و فنّی شعر، یعنی جنبه فصاحت لفظی آن، این خَسناء عصر و رابعهی دهر مدیون و عنایت شماست.
شعر پروین از لحاظ تفکر و معنی بسیار پخته و متین است، گویی اندیشه گری توانا حاصل تأمل و تفکرات خود را دربارهی انسان و جنبهی های گوناگون زندگی ونکات اخلاقی و اجتماعی به قلم آورده است. بی گمان او در این باب از سرچشمهی افکار پیشینیان نیز بهره مند شده است؛ اما نه آن که سخنش رنگ تقلید و تکرار پذیرفته باشد، بلکه در اندیشه و طرز بیان از اصالت برخوردار است. عواطف بشر دوستی و حمایت از مردم محروم و یتیمان و سالخوردگان و ستمدیدگان، که در شعر پروین بصورت واکنشِ روحی لطیف و مادرانه بروز کرده، از درون جان او جوشیده و سرشار از صمیمیت و صداقت است و رنگ ویژهی طبع و ذوق وی را دارد. برخی معاصران، خاصّهی آشنایان با ادبیات مغرب زمین و شعر امروز، وقتی انعکاس کششهای جسمانی و تبعهای عشق و رنگ زنانهی آن را در شعر پروین نمییابند در نظرشان نا منتظر مینماید، گویی هر زن شاعر ناگزیر باید درون مایهی شعرش از اینگونه باشد و حال آنکه بسیار مردان سخنور نیز بوده اند و هستند که در این زمینه ها سخن نگفته اند. بعلاوه به مقتضیات پرورش پروین و عفاف و حفاظ آن و منش و خصلت سراینده، که خاص خود اوست، نیز باید توجه داشت.
از نظری دیگر اینچنین تأمل در احوال انسان و گل و گیاه و اشیاء و هر چیز که در محیط اطراف روز مره وجود دارد و به دریافتهایی پرمغز و لطیف نایل آمدن تخیلات و تفکرات خویش را به زبان شعر با شیوهای هنرمندانه و پرتأثیر بیان کردن، از ویژگیهای شعر پروین است و در شعر فارسی نظیرندارد. از این حیث در حقیقت او همانند لافونتن در شعر فارسی است.
بیشتر فایلها و تمثیلهای پروین حالت مناظره دارد. این شیوه برای طرح معانی در ادب فارسی دارای سابقه ای دیرین است: در برخی آثار و یا بصورت سئوال و جواب که از نمونههای مفصّل آن الهی نامهی عطار است و “جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی”در گلستان به نثر.
در قطعهی مورد نظری که در این فصل آنچه دو قطره خون با یکدیگر میگویند، با نوشتهی بریزبان و “قطرات سه گانه” متفاوت است و حاوی نکان اجتماعی است، بخصوص در حمایت مردم زحمتکش و مظلوم جامعه و انتقاد از فقدان عدالت که شعر پروین از این حیث ممتازست. قطعهی نکته آموز مزبور از این قرار است:
شنیدهاید میان دو قطره خون چه گذشت
گه مناظره، یک روز بر سر گذری
یکی بگفت به آن دیگری، تو خون کهای
من اوفتادهام اینجا، ز دست تاجوری
بگفت، من بچکیدم ز پای خارکنی
ز رنج خار، که رفتش بپا چو نیشتری
جواب داد ز یک چشمهایم هر دو، چه غم
چکیدهایم اگر هر یک از تن دگری
هزار قطرهی خون در پیاله یکرنگند
تفاوت رگ و شریان نمیکند اثری
ز ما دو قطرهی کوچک چه کار خواهد خاست
بیا شویم یکی قطرهی بزرگتری
براه سعی و عمل، با هم اتفاق کنیم
که ایمنند چنین رهروان ز هر خطری
در اوفتیم ز رودی میان دریایی
گذر کنیم ز سرچشمهای بجوی و جری
بخنده گفت، میان من و تو فرق بسی است
توئی ز دست شهی، من ز پای کارگری
برای همرهی و اتحاد با چو منی
خوش است اشک یتیمی و خون رنجبری
تو از فراغ دل و عشرت آمدی بوجود
من از خمیدن پشتی و زحمت کمری
ترا به مطبخ شه، پخته شد همیشه طعام
مرا به آتش آهی و آب چشم تری
تو از فروغ می ناب، سرخ رنگ شدی
من از نکوهش خاری و سوزش جگری
مرا به ملک حقیقت، هزار کس بخرد
چرا که در دل کان دلی، شدم گهری
قضا و حادثه، نقش من از میان نبرد
کدام قطرهی خون را، بود چنین هنری
درین علامت خونین، نهان دو صد دریاست
ز ساحل همه، پیداست کشتی ظفری
ز قید بندگی، این بستگان شوند آزاد
اگر بشوق رهائی، زنند بال و پری
یتیم و پیرهزن، اینقدر خون دل نخورند
اگر بخانهی غارتگری فتد شرری
بحکم نا حق هر سفله، خلق را نکشند
اگر ز قتل پدر، پرسشی کند پسری
درخت جور و ستم، هیچ برگ و بار نداشت
اگر که دست مجازات، میزدش تبری
سپهر پیر، نمیدوخت جامهی بیداد
اگر نبود ز صبر و سکوتش آستری
اگر که بدمنشی را کشند بر سر دار
بجای او ننشیند بزور ازو بتری
در نخستین بیت از دو طرف مناظره سخن میرود: دو قطره خون؛ موضوعی است بیسابقه و جای برخورد این دو قطره بر سرگذری است که هر دو برخاک افتاده اند و یکسان مینمایند و گرنه پیش ازان هریک جایگاه و منشأیی متفاوت داشته است. آغاز سخن با قطرهی نخستین است که، شاید با تحقیر، هویت قطرهی دیگر را جویا میشود و نیز با نوعی تفاخرمیگوید: “من اوفتاده ام این جا ز دست تاجوری” قطرهی دوم در چند کلمه هم خود را معرفی میکند، هم سرگذشت رنجبارش را باز میگوید. اگر قطرهی اول از دست تاجوری است وی از پای خارکنی فرو چکیده، آن هم از رنجِ خار که چون نیشتری پای او را آزرده است. و ادامه …
پروین که سرایندهی شعر یتیمان و پیرزنان از پا افتاده و بیوه زنان رنجدیده و دیگرمحرومان است، اینک دو گروه متفاوت را در جامعه در برابر هم میبیند: زیر دستانِ متنعّم و برخوردار و فرودستان درمانده و گرفتار. این تفاوت و تباین در مقایسه بین حالت متضاد دو قطره خون تجسم مییابد: یکی “از فراغ دل و عشرت” بوجود آمده است و دیگری “از خمیدن پشت و زحمت کمر” یکی “از مطبخ شاه” طعام یافته است و دیگری “به آتشِ آه و آبِ چشمِ تر” اولی “از فروغ میِ ناب سرخرنگ” و دومی “از نکوهش خار و سوزش جگر” (ب ۱۱-۱۳). با آن که سراسر قطعه بر وزنِ مفاعلن فعلاً تن مفاعلن فعلن، در بحر مُجتَث، است در ابیات اخیر، بواسطهی مقایسهی مزبور و بر اثر تلقین مناسب هجاهای بلند و کوتاه و ترکیب حروف، مصراعهای اول آهنگی فخیم دارد و آهنگ مصراعهای دوم فروافتاده است. بعلاوه احساس میشود قطرهی دوم که مورد علاقهی شاعر نیز هست مجال بیشتری برای ابراز شخصیت یافته است. مارگارت مدلونگ از این سخنان نظرگاه اجتماعی پروین را استنباط میکند که بین طبقهی بهره جوی و کامیاب و طبقهی محروم هم آهنگی و همگامی صورت پذیر نیست. مگر آنکه پروین در قطعهای دیگر از زبان فرزند برزگر گفته است: «صاعقهی ما، ستم اغنیاست» و پدر نیز تأکید کرده است که:
مردمی و عدل و مساوات نیست زان ستم و جور و تعّدی رواست
اینک موقع آن است که قطرهی خون خارکن از توانائیهای امثال خود سخن گوید: از ارزش خویش در «مُلک حقیقت» (نه دنیای ظاهر) یاد میکند زیرا گوهر کانِ دل است (ب ۱۴). قضا و حادثه خون شاه را از میان تواند برد نه خون خارکن را که به هزاران امثال خود پیوسته است، ” کدام قطرهی خون را بوَد چنین هنری؟” اوج مفاخره امید به پیروزی در آینده تصویر زیبای بیت ۱۶ را پدید آورده: دریاهایی که از ساحل همه کشتیهای ظفر پیداست، همان نکتهی پرمغزی که در قطعهی “نامهی بزرگمهر به نوشیروان” نیز مندرج است:
بترس زآه ستمدیدگان که در دل شب
نشستهاند که نفرین به پادشاه کنند
از آن شرار که روشن شود ز سوز دلی
به یک اشاره دو صد کوه را چو کاه کنند
به تعبیر پدر سخن شناس شاعر: «شعر پروین شعر اوقات و احوال و اشخاص نیست. شعر تربیت و تهذیب و تعمیم اخلاق کریمه است، ترانهی روح فزای مهر و عاطفت و فضیلت است، نغمهی جذّاب سعی وعمل و همت و اقدام است، سرود بیداری و پرهیزکاری و رستگاری است.» «چشمهی روشن، دیداری با شاعران، دکتر غلامحسین یوسفی، خلاصهی صفحات ۴۱۳ تا ۴۲۴»
مقدمهی ملک الشعرای بهار در دیوان شعر پروین اعتصامی
در لغت نامه دهخدا آمده است که پروین از طفولیت (درحدود هفت سالگی) به شعرگفتن آغاز کرد. قریجهی سرشار و استعداد خارق العادهی وی همواره مورد استعجاب فضلا و دانشمندانی که با پدر او خلطه داشتند میبود. (رجوع شود به دیوان پروین، چ ۱۳۲۳ خورشیدی ص ۳۷۱)
پروین یک قسمت از اشعار خود را که مطبوع طبع وقّاد وی نبود، چند سال پیش از مرگ خود بسوخت و بعضی اشعار وی پیش از آنکه بصورت دیوان منتشر شود، در مجلد دوم مجلهی بهار که به قلم پدر والاگهر او، مرحوم یوسف اعتصام الملک انتشار مییافت چاپ میشد (شعبان ۱۳۳۹ جمادی الاول ۱۳۴۱ ه.ق). آقای ملک الشعرای بهار را درچاپ اول دیوان پروین دیباچه ای است که قسمتی از آنرا ذیلاً نقل میکنیم: این دیوان ترکیبی است از دو سبک و شیوهی لفظی و معنوی، آمیخته با سبکی مُستقل؛ و آن دو شیوهی شعرای خراسان است؛ خاصه استاد ناصر خسرو و دیگر شیوهی شعرای عراق و فارس، بویژه شیخ مصلح الدین سعدی؛ و از حیث معانی نیز بین افکار و خیالات حکما و عرفا است و این جمله با سبک و اسلوب مستقلی که خاص عصر امروزی و بیشتر پیرو تجسم معانی و حقیقت جویی است، ترکیب یافته و شیوهی بدیع بوجود آورده است. قصائد این دیوان، بویی و لمحه ای از قصائد ناصرخسرو دارد و در ضمن آنها ابیاتی که زبان شیرین سعدی و حافظ را به یاد میآورد، بسیاراست، و بالجمله در پند و اندرز و نشان دادن مکارم اخلاق وتعریف حقیقت دنیا از نظر فیلسوف عارف و تسلیت خاطر بازماندگان و ستمدیدگان و مفاد “قُل متاع الدنیا قلیل” و “نجی المخفون” دل خونین مردم دانا را سراسر تسلیتی است؛ در همان حال، راه سعادت و شارع حیات و ضرورت دانش و کوشش را نیز بطرزی دلپسند بیان میکند و میگوید در دریای شوریدهی زندگی با کشتی علم و عزم راهنورد باید بود و در فضای امید و آرزو با پرو بال هنر پرواز باید کرد:
علم سرمایه هستی است نه گنج و زر و مال
روح باید که از این راه توانگر گردد
میتوان گفت در «قصاید» طرز گفتارش طوریست و در «قطعات» طوری دیگر. زیرا چنانکه خواهیم گفت بیشتر قطعات بهطرز «سئوال و جواب» یا «مناظره» بسته شده و گویا این شیوه از قدیم الایام خاص ادبیات شمال و غرب ایران بوده و در آثار پهلوی قبل از اسلام هم “مناظرات” دیده شده و در میان شعرای اسلامی نیز بیشتر “مناظرات” به شاعران آذربایجان و عراق اختصاص داشته است … در اینجا باز استقلال فکر خانم پروین روشن میشود، زیرا اگر تنها پایبند تتبع شده بود چون مناظرات به ندرت از اساتید باقی مانده و بیشتر اسلوب شعرای خراسان مد نظر بوده و کتب چاپ شده هم از همان جنس بیشتر در دسترس میباشد؛ میبایستی این قسمت یعنی قطعات مناظرع از این دیوان حذف میشد و از اصل به خیال گوینده نمیرسید. لیکن پیداست که شاعرهی ما میراث قدیم نیاکان عراقی خود را در گنجینهی روح ذخیره داشته و با وجود تأثیر مطالعهی قصاید شاعران خراسان یا کلیات شیخ شیراز باز نخبه و جلّ گفتارش در زمینهی عادات و رسوم زادبوم اصلی است … بالجمله، آنچه معلوم است خانم پروین از روی فطرت و غریزهی خویش، بار دیگر این شیوهی پشندیده را در قطعات جاوید خود احیاء کرده است. باری، از قرائت قصائد پروین لذتی بردم و دیگربار نغمات دلفریب دیرینه با گوشم آشنا شد. در خلال این نغمههای موزون و شورانگیز که پرده و نیم پردهی قدیم را فرایاد میآورد. آهنگهای تازه نیز به گوش رسید که دل شکسته و خاطر افسرده را پس از آن بیانات حکیمانه و تسلیت های عارفانه به سوی سعی و عمل، امید، حیات، اغتنام وقت، کسب کمال و هنر، همت و اقدام، نیکبختی و فضیلت، رهنمایی میکند:
دیوانگی است قصهی تقدیر و بخت نیست
از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست
در آسمان علم، عمل برترین پر است
در کشور وجود هنر بهترین غناست
میجوی گر عزم تو زاندیشه برتر است
میپوی گرچه راه تو در کام اژدهاست
خواننده در این قصائد خود را یکباردر عوالمی رنگارنگ که بصورت یک عالم مستقل در آمده باشد میبیند. طرز بیان ناصرخسرو را در تمثیلات سنائی و استغنای حافظ را در فصاحت و صراحت سعدی مینگرد.
حکیمی عارف و عارفی حکیم و ناصحی پاک سرشت جای بجای در خودنمائی و جلوه گری است، و عجب آنکه اینهمه ساز وبرگ و آراستگی و ترکیبات مختلف را چنان در یک کالبد جای داده و قبلاً در ضمیر مرکب شاخته است که گویی این اشعار همه در یک ساعت گفته شده است. احساسات متضاد و احوال و حوادثی که شاعر را برانگیخته، هیچوقت طرز و سبک خاص او را از اختیارش بیرون نیاورده است:
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 