پاورپوینت کامل جراید وطنی در عصر مشروطه ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جراید وطنی در عصر مشروطه ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جراید وطنی در عصر مشروطه ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جراید وطنی در عصر مشروطه ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

به‌مناسبت صد‌وپانزدهمین سالگرد انقلاب مشروطه، در چهاردهم و پانزدهم مرداد، همایش مجازی دوروزه‌ای با عنوان «مشروطه‌خواهی و تحول مفاهیم بنیادی در ایران معاصر» توسط مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار شد.

صحبت امروز من درباره ادبیات انتقادی و ادبیات پرخاشگر در دوره مشروطه است. این ارائه چکیده‌ای از کتابی است که به‌زودی منتشر خواهد شد. این موضوع را در دوره قبل از مشروطیت، حین انقلاب مشروطه و بعد از انقلاب مشروطه بررسی می‌کنم. دکتر کاتوزیان جنبش تنباکو و دیگر جنبش‌های زمینه‌ساز مشروطه را مطرح و به‌صورت عمیق بررسی کرد. پیروزی جنبش تنباکو باعث شد خفقان سیاسی که در ایران وجود داشت شدیدتر شود. پس از این جنبش، ناصرالدین‌شاه تصمیم گرفت به‌طور‌کلی طبقه‌ای را که باعث و بانی جنبش تنباکو یا بیداری ایرانیان می‌دانست، کنترل کند. مثلا دیگر اجازه نداد مدارس جدید تأسیس شوند. روزنامه‌هایی را که به نظرش لیبرال می‌آمدند، ممنوع اعلام کرد. اجازه تحصیل در خارج از کشور را به مردم نداد. حتی بازگشت دانشجویانی که درسشان تمام شده بود با مانع روبه‌رو شد. از جمله کارهای دیگری که انجام داد تا کنترل اوضاع را در دست بگیرد، تأسیس یک پلیس مخفی بود.

در طی این دوره ادبیات انتقادی زیاد می‌شود. البته ادبیات انتقادی خاص این دوره زمانی نیست و از مدت‌ها پیش وجود داشته است، مثلا شاهنامه واقعا حاوی ادبیات انتقادی است. ادبیات انتقادی در دوره سلطه مغول در ایران در اشعار حافظ و سعدی و باباطاهر بسیار زیاد دیده می‌شود و بسیار غنی است. در زمان صفویه ادبیات انتقادی به‌طور‌کلی رنگش را از دست می‌دهد و محو می‌شود، چون در آن دوره شاهان صفوی از یک نوع ادبیات دیگر حمایت می‌کنند و آن ادبیات شیعه، اهل بیت، و ادبیات مسیحانی است که البته آن هم در نوع خود شعرهای بسیار زیبایی دارد.

در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است که ادبیات انتقادی بیشتر می‌شود و پرخاشگری وارد آن می‌شود. این کار از سوی شعرا، کسانی که نثر می‌نویسند، نمایش‌نامه‌نویسان، طنزنویسان، تعدادی از کسانی که ستون‌های روزنامه‌ها را می‌نویسند و روزنامه‌نگاران انجام می‌شود. این روند طی دوره مشروطه و دوره استبداد سیاه و استبداد صغیر و کابینه سیاه ادامه می‌یابد تا می‌رسد به قدرت‌گرفتن رضاخان پهلوی. وقتی او در ۱۹۲۶ قدرت را در دست می‌گیرد همه اینها را می‌خواباند و خفه می‌کند.

مضمون ادبیات انتقادی، چه شعر و نمایش‌نامه و طنز و نثر و چه یک ستون انتقادی در جریده یا روزنامه، تقریبا مشابه هم است. مضمون اکثر آنها علیه نفوذ دول خارجه است. همه به دنبال یک عدالت‌خانه می‌گردند و دنبال رژیمی که قدرت شاه را مشروط کند به یک پارلمان. این ادبیات در این زمان در روزنامه‌ها و جراید خانه پیدا می‌کند. البته روزنامه و جراید، برخلاف قول متداول، از ۱۸۳۷ به ایران نیامده است. روزنامه در ایران تاریخچه‌ای بسیار طولانی‌تر‌ دارد و در ابتدای کار به آن روزنامچه می‌گفتند. مثلا در زمان آل‌بویه صاحب‌بن‌عباد که وزیر دربار بوده وقایع‌اتفاقیه زمان خودش را می‌نوشته است. ولی تا زمان ۱۹۰۶ جراید واقعا تحت کنترل دولت بودند. بین سال‌های ۱۹۰۶ و ۱۹۰۸، چهل‌وچهار جریده و روزنامه تأسیس می‌شود. اینها هفتگی، دو‌هفتگی و حتی روزانه منتشر می‌شدند. در این جراید است که ادبیات انتقادی را می‌بینم و برخی حتی ادبیات اعتراضی و پرخاشگر را هم وارد آن می‌کنند.

ادبیات اعتراضی دوگونه است: مذهبی و سکولار. آنها که مذهبی هستند معمولا آیاتی از قرآن یا احادیث نبوی یا اخبار ائمه اطهار را نقل می‌کنند و در ضمن آن مردم را تشویق می‌کنند که زیر بار زور نروند و جلوی دولت و اشراف که مملکت را به حراج گذاشته‌اند، بگیرند. از طرف دیگر آنها که سکولار یا غیرمذهبی هستند و شادروان کسروی به آنها می‌گوید «جراید وطنی»، جرایدی هستند که صحبت از عشق به میهن می‌کنند و ناسیونالیسم را اشاعه می‌دهند. ضمن اینکه از استبداد شاهان قاجار انتقاد و شاهان را تشویق می‌کنند، مملکت را به حراج نگذارند. به عبارت دیگر، مضمون هر دو دسته یکی است، چه مذهبی و چه سکولار. از جمله «جراید وطنی»، یکی «نسیم شمال» است که توسط اشرف‌الدین حسینی نشر می‌شد و گاهی هم شعرها یا تکه‌هایی را که در «ملانصرالدین» نشر شده بود به فارسی برمی‌گرداند و منتشر می‌کرد. قشنگ‌ترین آنها شعری است که مربوط به خودش است. مجله دیگر «نوبهار» است که توسط استاد محمدتقی بهار در مشهد نشر می‌شد. مجله دیگر «صوراسرافیل» بود که علامه دهخدا ناشر آن بود ولی نه سردبیرش. برای مثال، در یکی از این نشریه‌ها علامه دهخدا دوره استبداد سیاه را به‌عنوان آخرالزمان معرفی کرده بود.

در این مدت ادبیات انتقادی در برون‌مرز هم زیاد می‌شود. بعد از اینکه مجلس تهدید به بمباران شد به جان روزنامه‌نگاران و شاعران افتادند. خیلی از آنها ایران را ترک کردند و به ترکیه رفتند. علت رفتنشان به ترکیه فقط این نبود که مرزی با ایران داشت بلکه چون فضای ترکیه را مساعد می‌دانستند و فکر می‌کردند به خاطر جنبش ترکان جوان این آزادی نسبی به آنها داده می‌شود تا صدای و حرف‌هایشان را در جراید عثمانی ذکر کنند و نشر دهند. این جنبش علیه عبدالحمید دوم به وجود آمده بود و او را به کناره‌گیری از سلطنت واداشت. روزنامه‌نگاران و شاعران ایرانی رفتند و کارهایشان را در مجلات و جراید عثمانی به زبان فارسی نوشتند. این روزنامه‌ها سریع به‌صورت قاچاقی به ایران می‌رسید. از جمله این افراد ابوالقاسم لاهوتی بود که در ۱۸۸۷ به دنیا آمد و در ۱۹۵۷ فوت کرد. نفر بعدی سید‌محمدرضا کردستانی بود با اسم مستعار میرزاده عشقی، شاعر و نمایش‌نامه‌نویس.

چرا من میرزاده عشقی را انتخاب کرده‌ام؟ دکتر آفاری امروز از این صحبت کردند که ایرانیان خارج از ایران باید با دوجهانی‌بودن کنار بیایند. من هنگام ترک ایران خیلی جوان بودم و تقریبا دوسوم عمرم را در خارج از ایران بوده‌ام اما ایران را خیلی دوست دارم. وقتی دیوان میرزاده عشقی را می‌خوانم، احساس می‌کنم با زبان من صحبت می‌کند. با وجود اینکه در ترکیه است و آزادی دارد و می‌تواند صحبت کند ولی روحش در ایران است و خونش و جسمش ایرانی است. به همین دلیل به او ارادت محض دارم. مثلا بنگرید به قطعه اپرای «شهریاران ایران» عشقی که نمایش‌نامه‌ای بسیار طولانی است و ادبیات انتقادی آن فوق‌العاده غنی. به نظر می‌رسد که میرزاده عشقی یک مسافر زمان است؛ یعنی زمان‌های مختلف را پوشش می‌دهد. از زمان قبل از اسلام می‌آید و در آخر به گفتمان زرتشت می‌رسد و از زبان زرتشت این‌طور می‌گوید:

خیرگی بنگر که در مغرب زمین غوغا بپاست/ این همی گوید که ایران از من، آن گوید ز ماست

ای گروه پاک مشرق، هند و ایران، ترک و چین / بر سر مشرق زمین شد جنگ در مغرب زمین

در اروپا، آسیا را لقمه‌ای پنداشتند / هر یک اندر خوردنش چنگال‌ها برداشتند

بی‌خبر کآخر نگنجد کوه در حلقوم کاه/ گر که این لقمه فرو بردند روی من سیاه

یاد از آن عهدی که در مشرق تمدن باب بود/ وز کران شرق نور معرفت پرتاب بود

 اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی، به دوستانتان معرفی کنید.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.