پاورپوینت کامل پیشینه مکتوب و تاریخی دریایی کهن که از نخستین روزهای شناساییاش خلیج پارس بوده و هست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پیشینه مکتوب و تاریخی دریایی کهن که از نخستین روزهای شناساییاش خلیج پارس بوده و هست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیشینه مکتوب و تاریخی دریایی کهن که از نخستین روزهای شناساییاش خلیج پارس بوده و هست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پیشینه مکتوب و تاریخی دریایی کهن که از نخستین روزهای شناساییاش خلیج پارس بوده و هست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پیشینه مکتوب، تاریخی دریایی کهن است که از نخستین روزهای شناساییاش ایرانی بوده و هست. بر اساس همه منابع و مدارک که پرداختن به همه آنها هیچگاه در چنین نوشتاری کوچک نمیگنجد.
جایگاه و نام تاریخی دریای پارس (خلیج فارس) در میانه مکانهای جغرافیایی جهان از عهد باستان تا امروز از آنچنان هویت مستدل و قانونمندی برخوردار است که هر ادعای بیپشتوانهای را مردود میسازد، هویتی به درازنای تاریخ زندگی بشر بر کرانههای پر مهر این هلال آبی زندگی بخش و برکت آفرین.
به گمان ما اصلیترین گفتمان تاریخی و حقوقی پیرامون دریای پارس ریشهیابی و اثبات هویت تاریخی این آبراه مشترک و کهن است و ما در این نوشتار سعی بر آن داریم با استناد به بیشترین حجم منابع تاریخی، ایرانی و غیر ایرانی و زبانها و دورههای گوناگون تاریخی پیش از اسلام و پس از اسلام، و بیشتر هم منابع تاریخی و جغرافیایی زبان عربی به این مهم دست یازیم. حفظ قالب و فرم اصلی گزارشها به منظور درک بهتر از مفهوم تاریخی سعی اصلی ما بوده است. بنابراین در طول نوشتار تلاش کردهایم برای نمونه اگر (همانند عنوان نوشتار در بالا) از سده چهارم قمری گزارشی نقل میشود به فضای تاریخی و اجتماعی خبر توجه خاص داشته باشیم و به گونهای با همان حال و هوا فضای تاریخی خود روایت شوند.
هم منابع مورد استناد این بخش مأخذ درجه اول تاریخی و جغرافیایی است که در اصالت و مفهوم گزارشها بسیار روشن و گویاست. در این راستا حتی برخی سنگ نبشتههای بسیار کهن عهد آشوری (سده هفتم و ششم پیش از میلاد) و هخامنشی (۳۳۰-۵۵۰ پیش از میلاد) و دیگر دورههای تاریخی که حاوی گزارشهای مستدل در این رابطه هستند نیز بکار آمدهاند. استمرار این هویت تاریخی منابع جغرافیایی و فرهنگی سند محکمی برای اصالت هویت تاریخی دریای پارس است.
در این راستا میتوان از سفرنامههای باستانی، عهد اسلامی و معاصر و مصادر عمده جغرافیایی تاریخی و منابع تاریخی همچون صوره الارض ابن حوقل بغدادی، البلدان ابی واضح یعقوبی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، حدودالعالم من المشرق إلى المغرب، اعلاق النفیسه، مروج الذهب مسعودی، همراه با حجم گسترده سفرنامههای سده چهارم قمری تاکنون نام برد که هریک گونهای از این منابع متنوع را تشکیل میدهند.
واژه خلیح نهادهای عربی است و ابداع منابع عربی زبان سایههای سوم تا هفتم قمری در نامگذاری دریای پارس است که نه تنها تا امروز در منابع جغرافیایی و سیاسی بکار رفته است بلکه همانند بسیاری دیگر از نامهای معرب شده پارسی بر جای نام دریای پارس نشسته و بخوبی گویای هویت دیرینه این دریا در منابع عربی زبان پس از اسلام است، در بیشتر منابع عربی زبان به موازات عنوان خلیج الفارسی برگردان عربی دریای پارس، بحر فارس نیز گزارش شده که حتی نامی مصطلح تر از خلیج فارس است. از دیگر مباحث بسیار جالب توجه گفتمان حقوقی خلیج فارس وجود نقشههای متعدد و حتی رنگی کهن در منابع جغرافیایی عهد اسلامی است که هر کدام به نوبه خود اسناد مستدل، کهن و بیبدیلی هستند که ما در این نوشتار از آنها نیز بهره جستهایم.
در ادامه نوشتار و باز مبنای منابع درجه اول تاریخی و جغرافیایی به نقش و جایگاه دریای پارس در اصلیترین دوران شناخته شده تاریخی خود ( هخامنشی، ساسانی و دوران اسلامی) که بطور قطع تاریخیترین مطلع حیات این آبراه مشترک است خواهیم پرداخت. خلیج فارس بنا بر ویژگی و جایگاه حساس خود در منطقه و جهان در هر دورهای از حیات تاریخی خود نقشهای ویژهای را نیز ایفا نموده و چون امروز بستر رخدادها و تحولات حساسی نیز بوده است بنابراین شایسته مینماید پس از پرداختن به مسائل حقوقی و هویت تاریخی این آبراه کهن به دورههای شاخص حضور آن به عنوان یک واحد جغرافیایی و سیاسی و تاریخی اشاره نمود و از این طریق صحه بهتری بر هویت ایرانی این دریای ایرانی گذاشت.
با بهکارگیری نام تاریخی بحرفارس برمبنای منابع عربی زبان پس ازاسلام کوشش شده است تا تایید چند باره ای بر هویت ونام تاریخی دریای پارس که درست برگردان عنوان عربی آن بحر فارس ، برای نامیدن این آبراه کهن در این منابع است داشته باشیم و مسیر پژوهشمان را در مسیر همین منابع و با عنوان بحر فارس دنبال کنیم.
واژگان نهادین: دریای پارس، بحر فارس، خلیج فارس، ایران، منابع جغرافیایی، منابع تاریخی، اسناد، هویت.
بحر فارس
دریای پارس (خلیج فارس ) آبراه نیمه عمیقی است به پهنای ۷۰۰/۲۸ کیلومتر مربع که نزدیک به یک هزار کیلومتر (نهصد و اندی) از مرزهای شمالی آن که عمدتا ژرفناکترین مناطق و سواحل آن است در حیطه مرزهای سیاسی ایران قرار دارد. بررسی کوتاهی در پیشینه جغرافیایی و تاریخی این هلال آبی بگونهای جالب توجه علی رغم حضور اقوام و ملیتهای مختلف و رخدادهای مهم سیاسی، محیط امن و دوستانهای را پیش روی به نمایش میگذارد که در آن اقوام و مردم و فرهنگهای مختلف سده هاست به کار، زندگی و عشق و تلاش انسانی دستگرم بوده اند و در مقایسه با دیگر آبراهها و دریاهای کم اهمیتتری که هماره میدان نبردها و مناقشات بودند، دریای پارس همواره در عین موقعیت ویژه استراتژیک سیاسی و انرژیزای خود، و حضور مداوم قدرتها و نیروی بیگانه و در طول عمر بلند خویش امنترین و انسانیترین محیط زندگی بوده و هست و حتی توطئههای استعماری نیز موفق به برهم زدن این دریای صلح نشده است. این آبراه کهن شبکه وسیعی از جوامع و فرهنگهای گوناگون را در خود جای داده است که پیشینه هر یک قدمتی چندهزار ساله دارد، گویی همگان قرنهاست به این دریای محیط آمدهاند و رفتهاند و آنچه از خود بر جای گذاشتهاند ظرفی است که مظروف فرهنگها، آئینها و باورهای این مردم است.
در طول شش هزار سال عمر مکتوب و ثبت شده این دریا همواره هویت و نام ایرانی آن از کهنترین استاد عهد عیلامی (اواخر هزاره پنجم پیش از میلاد) تا جدیدترین اسناد در دست بوده است، ولی اصلیترین رویکرد در شناخت ماهیت این دریا آن است که خلیج فارس در طول عمر بلند خویش ماهیتا و به دلیل قرار گرفتن کامل از هر ساحل و هر سو در میانه مرزهای سیاسی و تاریخی ایران تا حدود ۵۰ سال قبل همانند یک آبراه خانگی اصالتا نام و هویت ایرانی داشته و هر تلاشی برای تغییر این ماهیت تاریخی بدلیل تغییر مرزهای سیاسی معاصر اقدامی شکست خورده است. چرا که متکی به هیچ سند یا مدرک تاریخی نیست. دریای پارس از هر حیث دارای جایگاه ثابت و شناخته شده تاریخی است، مجموعه اسناد هویتی دریای پارس از دیدگاه حقوقی، سیاسی و تاریخی از آنچنان پشتوانهای برخوردار است که پس از سدههای متوالی حیات تاریخی خود هر توصیف مجددی را بی دلیل مینماید، ولی تلاش ما در این میان چیزی نیست مگر دسته بندی نمادین از اسناد و مدارک تاریخی دریای پارس که بیشتر هم منایع غیرایرانی و غیر زبان پارسی در شناخت هویت کهن این آبراه مشترک آسیای جنوب غربی است.
از نکات قابل توجه در شناخت ماهیت جغرافیایی دریای پارس که هیچگاه نباید نادیده گرفت، ویژگیهای نادر این دریا بعنوان حوزه آبریز درود مهم دجله و فرات است. این دو رود بزرگ و تاریخی تا سالهای پایانی سده هفتم میلادی (پایان عهد ساسانیان) هر یک جداگانه به دریای پارس میریختند.(شی یرا ، ادوارد ؛ الواح بابل . علی اصغر حکمت ، ۳۶ ؛ نشرعلمی فرهنگی ۱۳۷۵ ) و خشکی میان دو رود بصورت جزیرهای که امروزه موجود است حضور نداشت. امروزه رودهای چندی به دریای پارس میریزند که همگی از سرزمین ایران یا مشترک با مرزهای سیاسی ایران هستند. بزرگترین حوزه آبریز آن شاخهای از روش کارون بنام بهمن شیر است.
دریای پارس (خلیج فارس) تقریباً تا پایان عهد افشاری (۱۲۰۹-۱۱۴۹ قمری) کاملاً محصور در مرزهای سیاسی ایران میبود وبر همین اساس همه جایها، نامها، رخدادها و گزارشها وهمه شهرها و آبادیهای دور تا دور دریای پارس از سده هفتم پیش از میلاد تا قرن هیجدهم میلادی ایرانی است.
هرپژوهشی پیرامون دریای پارس ( خلیج فارس)، ماهیت و هویت آن را چند سرفصل به عنوان رویکرد اصلی می باید دنبال کرد که هر یک به عنوان یک زمینه تحقیق میتواند ارائه شود:
۱- جایگاه جغرافیایی کهن آن در دل سرزمینهای ایرانی تا آغاز قرن نوزدهم به عنوان یک دریای خانگی که قاعدتا نگاهها و تحلیلها را دقیقتر ممیکند.
۲- پیشینه تاریخی آن که باز بنا بر موقعیت جغرافیایی این دریا پیشینه ایرانی است نه چیز دیگر.
۳- ویژگی نژادی و حضور اقوام غیر ایرانی از دوران هخامنشی تاکنون در حاشیه این دریا که خود نقطه اصلی بسیاری از همفکری ها و تصادمهاست.
۴- نقش ویژه اقتصادی آن و ثروت سرشار کانی سواحل و بستر دریای پارس که مطمع بسیاری از نقشههای استعماری معاصر و به تبع آن تصادمهای استعمار آفریده است.
پیشینه نام دریای پارس هم اسنادی به قدمت حضور تاریخی این دریا دارد. این منطقه از نخستین روزهای سکونت مردمان در سواحل آن (از هزاره هجدهم پیش از میلاد تا آمدن آریائیان )و علی رغم تنوع نژادی حاکم، گذرگاه رخدادها، تحولات، فرهنگها و دولتهای آشنا و بیگانه بوده و هست و به همین دلیل است که در بیشتر منابع جغرافیایی و تاریخی و معاصر بگاه شرح بر یورشها و جنگها و دیگر تحولات سیاسی اشارهای نیز به نام دریای پارس شده است.
کهنترین سند تاکنون یافته شده در این باره از عهد سومریان و پس از آنان آشوریان است که در هر دو از دریای (یا رودخانهای) تلخ جنوب سرزمین خود با عنوان نارماراتی یاد میکنند. (شی یرا ، همانجا ۲۵– کریمر ، ساموئل ؛ الواح سومری . داوود رسایی ؛ ۲۰۵ ، نشرعلمی فرهنگی ۱۳۸۳ )
با آغاز دوران تاریخی از هزاره چهارم پیش از میلاد در آسیای جنوب غربی ، گوئی این دریا نیز حیات نوینی پیدا میکند و به دنبال رخدادها و تحولات اجتماعی و سیاسی رشد میکند و به پیش میآید. در همین زمینه و تا امروز ۵ دوره نمایان درحیات تاریخی دریای پارس (خلیج فارس ) بازشناسی میشود که هر یک نه تنها در رشد اجتماع و فرهنگ این سرزمین نقش داشته اند ، که در تحولات جهان نیز تاثیر گذار بوده اند. بر آنیم که به نام، نقش و جایگاه دریای پارس در شاخصترین ادوار تاریخی گذاری داشته باشیم ، دوران پیش از اسلام (هخامنشیان – اشکانیان – ساسانیان) و دوران اسلامی (که بیشتر طرف توجه ما منابع تاریخی و جغرافیای تاریخی سده سوم قمری به بعد است) که در آنها به صراحت به نام ، جایگاه و ویژگیهای دریای پارس اشاره شده است.
با آغاز رسمی نخستین دولت مقتدر و یکپارچه جهان بدست کوروش بزرگ هخامنشی، (۵۵۰ پیش از میلاد) با عنوان دولت هخامنشی که لقب افتخاری تیرههای مختلف طوایف پارسی بود، به افتخار این دوده سرافراز که توانسته بود به بهترین صورت ممکن وحدت نژادی و سیاسی ایرانیان را در دنیای پر آشوب سدههای ۹ تا ۶ پیش از میلاد را محقق کند، سرزمین، زبان، فرهنگ و آئین این سرزمین گسترده از آن تاریخ تا امروز هنوز هم پارس نامیده میشود ، که پابرجاترین نمود آن زبان و ادبیات پارسی است که در طول سدههای پر افتخار زندگی خویش درست بسان موجوی زنده رشد کرده، بزرگ شده و در طی این سدهها به اشکال و ماهیتهای گوناگون ولی با نام زبان و ادبیات پارسی به حیات خود ادامه داده است. تحولاتی که همگی میراث عملی هخامنشیان است. یادمان نرود که حتی نام کشور ایران هم تا پیش از مصوبه مجلس شورای ملی در دوران پهلوی اول که بنا بر حضور اقوام مختلف ایرانی، ایران نامیده شد، در همه مجامع و محافل علمی و بین المللی کشور پارس (persian) بود. این هخامنشیان بودند که برای نخستین بار آبراه خانگی که تا آن روز نامی برای آن ثبت نشده بود چون دیگر جاها و دیگر گوشههای دولت ایران دریای پارس نامیدند. از قضا کهنترین سند تاکنون بافته شده از عهد هخامنشی از دورترین مرزهای آنان، آبراه سوئز در مصر علیا و با پیشینه بیش از ۲۵۰۰ سال (سده پنجم پیش از میلاد) به دوران داریوش بزرگ باز میگردد. در این سنگ نبشته آنگاه که او از سرزمینهای ایرانی نام میبرد اینگونه از دریای پارس نام میبرد: DRAYA TYAHACHA PARSA AITY…
دریایی که از سرزمین پارس میگذرد…
(society.147;1953 kent , roland G ; old Persia . American oriental)
حجم گستردهای از منابع جغرافیای تاریخی ایران از عهد هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان در منابع جغرافیایی و تاریخی یونانی و لاتین هم عصر با آن دوران است، که در برخی به صراحت و در برخی دیگر اشاره به هویت ایرانی این دریا شده است. یکی از کهنترین این نمونهها اثر استرابون جغرافینویس یونانی سده یکم میلادی (۶۴ پیش از میلاد تا ۲۱ میلادی) است . در گزارشهای جغرافیایی او از عهد هخامنشی و اشکانی و آنهم از زبان نویسندهای یونانی در دو جای به صراحت به ماهیت و نام این آبراه (خلیج) اشاره شده است. در نخستین جای میخوانیم:
…. سرزمین بابل (عراق کنونی) از شمال با شوشیها و آلى مائیها (ایلامیان) و پراتکهایها ( پارتها) محدود است و از جنوب با آبراه پارس ( دریای پارس یا آبراه پارس ، خلیج فارس persicus sinusi) تا مرزهای اعراب مسینی و از سمت غرب با اعرابی که سکتی خوانده میشوند و تا آدیابنه (نام کهن آشور است) و گردیه (گردستان یا کردستان امروزین) گسترده شده و از شمال با سرزمین مادها و ارمنیان تا حدود زاگرس و قبیلههای اطراف آن محدود میگردد… (استرابون ، رساله جغرافیا ، کتاب شانزدهم ، ۳۳۵ ، همایون صنعتی زاده .موقوفات ایرج افشار ۱۳۷۱ )
استرابون در جای دیگر عبارتهای جالب توجهی دارد که در آنها به گونهای متمایز و در کهنترین نمونه از نوع خود به دو دریای همسایه پکی در جنوب سرزمین بابل و دیگری در جنوب عربستان اشاره دار ؛. دریایی با عنوان دریای پارس و دریای دیگری با نام دریای عرب ، ک و دقیقا به تمایز میان این دو دریا، جایگاه و ویژگی هر یک پرداخته شده است. لازم به توضیح است در همه منابع جغرافیایی تاریخی، دریای سرخ در جنوب شبه جزیره عربستان به خلیج عرب مشهور است. اگر به نقشه منطقه هم نگاه کنیم خواهیم دید که هر دو دریا (دریای پارس و دریای عرب) به گونهای موازی و همانگونه که منابع کهن هم گفته اند ، در بالا (دریای پارس) و پائین (دریای عرب یا دریای سرخ) شبه جزیره عربستان قرار دارند. به گزارش استرابون (سده نخست پیش از میلاد) در این زمینه توجه کنید: … بخشهای جنوبی عربستان را صحرانشینان در تصرف دارند، و بالای این ناحیه صحرای عربستان است … خاور آن را دریای پارس و باختر آن صحرا را دریای عرب فرا گرفته است. ( همانجا ، ۳۶۹-۳۷۰ وبرخی جاهای دیگر )
تاپیش ازآمدن اعراب ورواج زبان عربی در دوران اسلامی تاریخ ایران، و نامیدن دریای پارس در منابع تاریخی با عنوان عربی بحرفارس ، این آبراه در همه منابع دریای پارس خوانده میشد . آراتستنوس ( جغرافی نویس یونانی سده دوم پیش از میلاد ) این آبراه تاریخی را چنین وصف میکند:
…دهانه آن چنان تنگ است که از هرمز و دماغه کرمانیا میتوان ماکیه در عربستان را دید، از دهانه ساحل سمت راست که دایره مانند است، نخست با اندک تمایل به شرق رو به کرمانیا میرود و آنگاه رو به شمال سپس رو به مغرب تا تردون و دهانه فرات رو میکند، (و سواحل آن) متشکل است از ساحل کرمانیا و بخشی از دشت پارس شوش و بابل… (همانجا ، ۳۶۹-۳۷۰ )
پس از این استرابون به گزارشهایی از اوضاع سیاسی و اجتماعی حوزه دریای پارس میپردازد که پرداختن به همه آنها فرای این پژوهش است. ولی نکته جالب توجه در گزارشهای جغرافیای تاریخی او نهایت دقت در ذکر نامها، مسافتها، جایها و رخدادها، آنهم با بضاعت اندک یک رویدادنگار سده یکم پیش از میلاد است که بیشترآنها نیزمطابق با محاسبات جغرافیایی علمی است.هرودوت (تاریخ نگاریونانی سده پنجم پیش از میلاد) در چند جای با صراحت به دریای دیگری بنام عربستان در جنوب شبه جزیره عربستان اشاره میکند که همان دریای سرخ امروزین است. ( هرودوت، تاریخ ها؛ جلد چهارم، ۱۰۶-۱۰۸، هادی هدایتی، دانشگاه تهران ۱۳۷۴ )
در دیگر منابع لاتین هم زمان با اشکانیان (سده یکم تا چهارم میلادی) نیز به دریای پارس با همین مشخصات اشاره شده که هم به دلیل قدمت و هم درستی گزارشها یکتاست. کورسیوس رفوس نگارنده تاریخ اسکندر مقدونی (سده یکم میلادی) از دریای پارس با عنوان Aquarium persice دقیقا به معنای تالاب پارسی یا آبگیر پارسی یاد میکند. اصطلاح مشهور و لاتین Sinus persicus به معنای خلیج یا آبگیر پارسی ، نامی است که تا امروز هم در بیشتر منابع جغرافیایی عربی نام دریای پارس است ، نام ابداعی بطلمیوس (clodios petolchina aus) جغرافی نویس سده دوم روم غربی برای دریای پارس است.
فلاویوس آریانوس (Favius Arianus) مورخ صاحب نام سده دوم میلادی یونان و نگارند تاریخ سفرهای جنگی اسکندر آنگاه که به مأموریت نئارکوس (Nearcus) دریاسالار اسکندر برای شناسایی و اشغال سواحل و بنادر دریای پارس اشاره میکند این دریا را از زبان نئارکوس persikini kaitals باز به معنای آبراه پارس یا خلیج پارس معنی میکند. (خلیج فارس در متون یونانی ولاتین ، اسناد خلیج فارس وزارت امورخارجه ایران. فصلنامه هشتم، سال دوم، ۱۹-۱۸ ، ۱۳۷۱)
دوران هخامنشی به چند انگیزه دوران شکوفایی جغرافی نویسی و به تبع آن دریانوردی و بازرگانی است و باز به همین انگیزه ها جغرافی نویسان و دریانوردان زیادی از سوی هخامنشیان ماموریت مییافتند تا از طریق دریاها راههای جدید، کشتیرانی و اتصال به غرب را برای تجارت و هم لشکر کشی بیایند. کاری که نخستین بار اسکیلا کس دریانورد اهل کاریاندا به فرمان داریوش بزرگ بدان مامور شد، او میبایست از سواحل ایندوس (سند) و ایران راه مصر را بیابد، سفری که نزدیک به سه سال به درازا کشید.
دیگر دریانوردان ایرانی یونانی و فنیقی نظیر ستاسپه ایرانی نیز ارتباط مداومی میان خلیح پارس و اقیانوس هند تا دریای مدیترانه و حتی تا دهانه رود راین و دانوب در اروپا را تأمین میکردند و در این مسیرهای طولانی همه نوع کالا و همه گروههای انسانی جهان مسکون آن زمان (سدههای ششم و پنجم پیش از میلاد) در حال تردد و مبادله بودند و حجم بسیار بالای تجارت این سدهها و تعالی افکار دستاورد این فضای پر جنب و جوش است که این دریا ابتدا و انتهای آن بود.
بدیهی است که نقطه آغازین بیشترین این مسافرتهای دریایی مکاشفات و بازرگانی گسترده عهد هخامنشی در دریای پارس بود از دریای پارس آغاز میشد و به همانجا ختم میگردید و علم جغرافیایی که در آن دوران اینچنین مورد توجه بود کارافزار این هنگامه برخاسته از دریای پارس این گلوگاه سرزمین ایران با جهان خارج بود. ( هرودوت ، همانجا ۱۰۹-۱۱۰ +++ فرای ، ریچارد نلسون ؛ میراث ایران ، مسعود رجب نیا ۲۳۶ ، نشر علمی فرهنگی ۱۳۶۸ +++ توین بی ، آرنولد ؛ جغرافیای اداری هخامنشیان . ۱۰۹ و۱۶۸ -۱۶۹ ، همایون صنعتی زاده ، موقوفات دکتر ایرج افشار ۱۳۷۹ )
از دوران بلند اشکانیان (۲۵۰ پیش از میلاد تا ۲۲۴ میلادی) خوشبختانه یادمان ستودنی استرابون ( جغرافی نویس یونانی سده یکم پیش از میلاد) ارجمندترین سند جغرافیایی تاریخی آن سدهها در دست است. ویژگی بازرگانی دریای پارس از عهد هخامنشیان تا آن دوران نیز ادامه مییابد و دریای پارس هنوز بیشتر دریایی خانگی است تا آبراهی بین المللی، ماهیتی که بیشترین دلیل آن، قرار گرفتن در داخل مرزهای سیاسی ایران است و در راستای وضعیت ممتاز اقتصادی ( بازرگانی ) ایران عهد اشکانی این دریا و جزایر و بنادرپرشمار آن در طول سده ها از مراکز مهم اقتصادی منطقه ، در همه دورهها( حتی تا امروز) بوده است. مجموعه راههای خشکی و نیمه خشکی حوزه دریای پارس این شبکه مواصلاتی را با ایران، میانرودان، آسیای صغیر و شبه جزیره عربستان مرتبط میساخت و همین ویژگی ممتاز گلوگاهی و استراتژیک دریای پارس است که سده ها آن را مرکز توجه دولتهای ایران و بیگانگان ساخت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 