پاورپوینت کامل نقد و عیارسنجی فلسفه ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقد و عیارسنجی فلسفه ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد و عیارسنجی فلسفه ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد و عیارسنجی فلسفه ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint :
من منکر فلسفه نیستم، بلکه منتقد آنم. به فلسفه مثل هر انسان اندیشهورزی علاقه دارم، اما اعتقاد نهایی ندارم. منتقد و پرسشگر از معرفتشناسی یا شناختشناسی فلسفهام و علاقه به کلیت و موجودیت فلسفه دارم، اما اعتقاد نهایی به اتقان علمی ـ عقلی احکام مابعدالطبیعی و مدعیات متافیزیکی ندارم که فیالواقع بیش از آنکه یافتنی و دریافتنی باشد، بافتنی است.
من منکر فلسفه نیستم، بلکه منتقد آنم. به فلسفه مثل هر انسان اندیشهورزی علاقه دارم، اما اعتقاد نهایی ندارم. منتقد و پرسشگر از معرفتشناسی یا شناختشناسی فلسفهام و علاقه به کلیت و موجودیت فلسفه دارم، اما اعتقاد نهایی به اتقان علمی ـ عقلی احکام مابعدالطبیعی و مدعیات متافیزیکی ندارم که فیالواقع بیش از آنکه یافتنی و دریافتنی باشد، بافتنی است.
همه برای آنکه عقلمندی و هوشمندی خود را نشان بدهند، به فلسفه هجوم یا پناه میبرند و در عمل هم میبینیم که اذهان تیزتر و جویاتر و پویاتر جذب فلسفه میشود. فلسفه مانند شعر و ادبیات آسان نیست. اگر علم نباشد که نیست، فن است و فنی است آموختنی و آکادمیک که باید با شرایطش و از اهلش یا از مراجع و منابع معتبر فرا گرفت. من نیز مثل هر انسان اهل اندیشه و اهل مسائلی فراتر از روزمرهها و نام و نان، در جوانی مجذوب فلسفه شدم. هنوز هم برای فلسفه اهمیت و اعتبار و ارج و احترام بسیاری قائلم. بنده نه مانند غزالی از شدت غیرت دینی منتقد فلسفهام، و نه مانند تحصلیان (پوزیتیویستها) از شدت علمزدگی و جزماندیشی و تجربهگرایی حاد. البته این مقدار با غزالی همدلی و همدردی دارم که برنمیتابم فلسفه سایه سنگینی بر اندیشه دینی بیندازد و خود را قیّم و حاکم اندیشهها و احکام و حتی اعتقادات دینی بینگارد و بگوید هر اعتقادی (از جمله به معاد یا بقای روح یا واقعیت داشتن فرشتگان و حقیقت و حقانیت بهشت و دوزخ) باید توجیه و توضیح عقلی داشته باشد.
زبان و تجربه و سپس شناختشناسی دینی، مستقل و خودمختار است و اگرچه همراه با بحث و فحص عقلی هم هست، ولی عقل آن را بعداً به میان و به میدان میآورد. مؤمن نیکاعتقاد که به تعبیر قرآنی «قلب سلیم» دارد، به وجدان یا عقل عملی و عرفی و گویی به طریقهای سمعی و نقلی، جهان غیب را قبول دارد و عقل عملیاش هم مددکار اوست؛ اما عقل نظریاش اگر شک و شبهههای فلسفی در میان آورد و مثلا بخواهد با به میان آوردن «شبهه آکل و مأکول» یا «محالانگاری اعاده معدوم»، منکر معاد شود، او به جای چنین عقلی که نظری است، جانب عقلی را که وجدانی و عملی است، میگیرد و تا به جایی میرسد که به قول یکی از متفکران قرون وسطی فریاد برمیآورد: «محال است، لذا باور میکنم!» ایمان به شرط چاقو نیست. ایمان رویکرد اراده و عاطفه و وجدان و آگاهی و دلآگاهی ما به غیب و قدس است. هنوز معلوم نیست که انسان تجربهرحال اصیل فلسفی داشته باشد؛ اما مسلم است که تجربه و حال دینی دارد؛ همچنانکه تجربه و حال عرفانی، و تجربه و حال اخلاقی، و تجربه و حال هنری هم دارد. این تجربهرحالها اصیل است. تقدم بر عقل و نقد و نقادیهای عقل نظری دارد.
در طول تاریخ تمدن و تاریخ ادیان، شاید حتی یکدرصد از مؤمنان نباشند که به شرط اقناع عقلی و استدلال و برهان فلسفی ایمان آورده باشند. نیز حتی یکدرصد از مؤمنان و معتقدان به مبدأ یا معاد، اگر هم برایشان مبرهن شود که ادله اثبات و مبدأ و معاد متقن نیست، دست از ایمان و اعتقاد خود برنمیدارند. انسانهای مؤمن، هنرمند، اخلاقی، عارف، دنبال دل هستند، نه دلیل و به قول پاسکال: «دل برای خود دلایلی دارد که عقل از آنها خبر ندارد.»
فلسفه در آغاز موضوع شسته و رفتهای نداشت. همه کوْن و مکان را در بر میگرفت، از ذره تا خورشید، و از سبزه تا ستاره و از کاه تا کاهکشان. هنوز هم موضوع فلسفه بسی گسترده است. این به جای آنکه حسن آن باشد، عیب آن است. به این مسائل و دهها مسئله دگر باید با صبوری و خونسردی بپردازیم. بنده فقط فلسفهخوان بودهام یا هستم، و چندان فلسفهدان نیستم، اما در حد کلیات و آن میزان که برای فرار از فلسفه لازم و کافی است، از فلسفه قدیم و جدید اسلامر ایران و غرب اطلاع دارم.
آشنایی با فلسفه
آشنایی بنده با فلسفه به سه صورت بوده است: یکی مطالعه آزاد از جمله خواندن تواریخ فلسفه و بعضی متون و آثار فلسفی؛ دیگر به درس خواندن فلسفه نزد استاد؛ و سوم ترجمه بعضی از آثار فلسفی و یک مورد هم تألیف. مطالعه آزاد که شرح و بسط لازم ندارد. هر چه دندانگیر یافتهام، در پنج دهه اخیر عمرم خواندهام؛ و مانند اغلب فلسفهدوستان، مطالعهام را از کتاب ارجمند «سیر حکمت در اروپا» اثر شادروان محمد علی فروغی آغاز کردهام.
اما استادانم در فلسفه سه تن بودهاند: نخست شادروان پدرم که بخشی از «شرح منظومه حکمت» حاج ملاهادی سبزواری را نزد ایشان خواندهام و از محضر ایشان دهها اصطلاح و قاعده فلسفی را آموختهام. استاد بعدی بنده، جناب آقای دکتر مهدی محقق بودهاند که همراه با جناب کامران فانی و دکتر حسین معصومی همدانی و چند تن دیگر یک دوره منظومه حکمت (شرح منظومه) را نزد ایشان خواندهایم و به شروح آنها هم از جمله شرح آملی و هیدجی و شرح کلی و روشنگر ایزوتسو به نام «بنیاد حکمت سبزواری» مراجعه و آنها را مطالعه کردهام.
استاد دیگرم که زماناً بین پدرم و دکتر محقق بودند، حضرت آیتالله ابوالحسن شعرانی بودند که در سال ۱۳۴۴ یا ۱۳۴۵ در دانشکده ادبیات درس اختیاری فلسفه اسلامی را گرفتم و دو ترم متوالی نزد ایشان الهیات و طبیعیات حکمت اسلامی خواندم و چنانکه خودشان فرمودند، بهترین نمره کلاس را گرفتم. حال آنکه این درس خاص دانشجویان رشته فلسفه بود و بنده و یک دوست دیگر، از رشته زبان و ادبیات فارسی آن درس را به طور اختیاری گرفته بودیم و جمعاً هشت واحد درسی بود. جا دارد از استاد دیگرم دکتر محمدر گری لگنهاوزن که نزد ایشان در انجمن فلسفه همراه با عدهای از فضلا یک دور «فلسفه دین» خواندهایم، به نیکی یاد کنم.
از آغاز دهه پنجاه به بعد که ترجمه را به عنوان حرفه ذوقی و علمی خود برگزیدم، چند متن فلسفی از انگلیسی به فارسی ترجمه کردم. از جمله «عرفان و فلسفه» اثر و.ت. استیس (Stace) فیلسوف انگلیسی ـ آمریکایی که کتاب «فلسفه هگل» او را هم شادروان حمید عنایت به فارسی ترجمه کردهاند. متن دیگر «درد جاودانگی» نام دارد که ترجمه دقیقتر یا عنوان اصلی آن (که در ترجمه فارسی، فرعی شده است) «سرشت سوگناک زندگی» است، اثر میگل د اونا مونو (Unamuno) فیلسوف عظیمالشأن معاصر اسپانیایی که شاهکار اوست و به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده است. من این ترجمه را با شور و شیدایی و همدلی و بلکه همزبانی غریبی ترجمه کردهام و اگر ریا نباشد و حمل بر خودستایی نشود، عرض میکنم که از بابت این ترجمه تشویقهای زیادی دریافت کردهام.
متن دیگر، ترجمه کتاب «علم و دین» اثر ایان باربور (Barbour) است که به قول مؤلف بررسی و تطبیق مسائلی از فلسفه علم و فلسفه دین است. این کتاب و این ترجمه، کتاب درسی اصلی رشته علم کلام جدید در دانشگاه و حوزه بوده است. متن دیگر، تألیف کتاب یا رساله مفردهر تکنگاشتی درباره یکی از مکاتب فلسفی و فلسفه علمی مهم معاصر است، به نام پوزیتیویسم منطقی» که این اثر هم در چند دانشگاه متن درسی بوده است. گفتنی است که این رساله انتقادی است، یعنی بنده انتقادهای منکرانه و بیمحابای پوزیتیویستها از جمله آیر و کارناپ را از متافیزیک پاسخ گفتهام و بر آن بودهام که معیار تحقیقپذیری که اس و اساس این مکتب است، برای علم خوب است، یعنی نسبتاً بهتر است، ولی خالی از مشکل نیست نه برای فلسفه؛ زیرا طبق این معیار حضرات برآنند که هر چه تحلیلی (منطقی) و تجربی نباشد، مقبول نیست. و احکام متافیزیکی و ایدئولوژیکی و حتی اخلاقی و هنری را نه صادق، نه کاذب، بلکه لایعنی و بیربط و مهمل میخواندند.
میگویند هر کس که منتقد یک فکر یا مکتب باشد، بهویژه هر چه جدیتر و پرجوش و خروشتر باشد، به نحوی نهانی و ناخودآگاه تحت تأثیر آن فکر یا مکتب است و من بعدها فهمیدم که معیار تحقیقپذیری پوزیتیویستی را کمابیش خوش دارم و انتقادم به متافیزیک بر این است که هیچ معیاری برای «درستیآزمایی» در مورد آن قابل اعمال نیست؛ لذا تأثیر آثار متافیزیک بر خوانندگانش یک نوع تأثیر زبانی ـ ادبی است، به جای آنکه علمی ـ عقلی ـ انتقادی باشد. اما فرق من با پوزیتیویستها این است که بنده بسیاری احکام و تأویلات و آرایی را که نه منطقیر قیاسیربرهانی است و نه تجربی، میپذیرم. مانند بسیاری از احوال عرفانی، احکام اخلاقی، یا دینی، یا هنری و آنها را مهمل نمیدانم. ولی در مورد متافیزیک، بیآنکه آن را لایعنی یا مهمل بدانم، برآنم با آنکه اندیشهورزانه و هوشمندانه است و ارزش فکری و فرهنگی هم دارد، اما به هنر نزدیکتر است تا به علم و غالباً تاب انتقاد عقلی ـ علمی ندارد. لذا برآنم که به قول فیلسوف بزرگ معاصر، کارل پوپر، اینها نه اثباتپذیر هستند، نه ابطالپذیر و غالباً شأن ابطالناپذیر دارند. و این ابطالناپذیری حُسن آنها نیست، بلکه عیبشان است؛ مثلا قول به وجود «انسان کامل» مسلماً اثباتپذیر نیست، از نظر بعضیها هم که خیلی پوزیتیویستی فکر میکنند، باطل است؛ اما با وضعی که در فلسفه و عرفان ما دارد، ابطالناپذیر است؛ یعنی تکلیف صدق و کذبش در قیامت روشن خواهد شد. هکذا دهها موجود یا حکم متافیزیکی دیگر که نه کذبش مسلّم است یا قابل اثبات و نه صدقش.
متن دیگر فلسفی که این بنده از انگلیسی به فارسی ترجمه کردهام، جلد هشتم از تاریخ فلسفه ۹ جلدی فردریک کاپلستون است که نام فرعی آن «از بنتام تا راسل» است. کتابی است ارجمند و کلان. متن دیگر، کتابی است به نام «خدا در فلسفه» که در مقدمه آن برهان جدیدی در اثبات وجود باری تعالی طرح کردهام. این کتاب مشتمل بر هشت (گونه) برهان بر اثبات وجود خداست و چند بار چاپ شده است. این و حدوداً سی چهل مقاله فلسفی ـ کلامی کارنامه ناچیز فلسفی بنده است. شاید همینقدر حاکی از این باشد که فلسفهورز بودهام و به فلسفه اشتغال خاطر و بلکه تعلق خاطر داشتهام.
انتقاد به فلسفه
اما اگر کسی انتظار داشته باشد که بنده باید ابتدا فیلسوف سپس منتقد باشم، تکلیف شاقی میفرماید و چنین ضرورتی ندارد. انتقاداتی که بنده میکنم، به مسائل فنی و تفصیلی فلسفی نیست، به گوشهای از فلسفه است، و تا حدی است که همینقدر دانش و تجربه هم برای آن کفایت میکند. میگویند شاعری شعری برای کسی خواند؛ شنونده به نکتهای از شعر ایراد گرفت. شاعر نازکطبع که انتظار تحسین داشت نه انتقاد، آزرده و برآشفته شد و گفت: «شما حق انتقاد ندارید. شما که شاعر نیستید، حق و صلاحیت ندارید که به شعر من انتقاد کنید!» مخاطب که مردی روزگاردیده و اهل تأمل بود، خونسردانه لبخندی زد و گفت: «اختیار دارید، من مرغ نیستم، طبعاً تخم هم نمیگذارم، اما اگر یک تخممرغ فاسد باشد، آناً آن را تشخیص میدهم!»
حالا داستان ماست. خوانندگان با خواندن مطالب آتی و ملاحظه بعضی انتقادات عقلی ـ عرفی که اینجانب بر فلسفه وارد میدانم، تصدیق خواهند فرمود که برای نقد فلسفه، لازم نیست انسان فیلسوف باشد یا لااقل برای اینگونه نقد کلی، به دانش فنی تفصیلی فلسفی احتیاجی نیست. حالا بنده از دنده جدل برنمیخیزم که بگویم نافی را نفی کافی است. وارد کردن این ایرادها و انتقادها خیلی علم و فرهنگ نمیخواهد، مختصری انتقاد عقلی و عقل انتقادی میخواهد. شاید پاسخ دادن به هر انتقادی، از وارد کردن آن انتقاد دشوارتر باشد؛ چنانکه فیالمثل اگر کسی منکر یک امر یا نکته بدیهی شود، اثبات آن امر بدیهی، یعنی اثبات عقلی ـ منطقی آن در اغلب موارد بسیار دشوار است؛ چنانکه اگر کسی منکر وجود جهان خارج شود و از شما بخواهد دلیل بیاورید که ما جهان خارج را خواب نمیبینیم و وجودی مستقل از ما دارد، بسیار دشوار است. معروف است که این بزرگترین وهن فلسفه است. مهمترین دلیلی که میتوان بر وجود جهان خارج یعنی همین جهان سرشار از اشیا و دار و درخت و آدم و ماشین و کوچه و خیابان و غیره آورد، تلقی طبیعی و عملکرد عادی انسان و جانوران است. به قول جورج سانتایانا ما «ایمان جانوری» داریم که جهان خارج، یعنی جهان ملموس مادی عینی، مستقل از دید و ذهن ما وجود اصیل دارد؛ یعنی گاو وقتی که تشنه میشود و به سراغ سطل آب یا چشمه میرود و کوچکترین شکی ندارد که آب وجود خارجی دارد، یا اگر هم سطل آب ندارد، این امر، خارجاً و واقعاً متحقق است و سطل خالی واقعیت دارد.
ادوارد جی مور ـ فیلسوف بزرگ انگلیسی و استاد برتراندراسل ـ وقتی که خواست برای اثبات جهان خارج دلیل بیاورد، خیلی فکر کرد و آخر عقلش به اینجا رسید که هنگام سخنرانی درباره همین موضوع، ابتدا یک دستش را دراز کرد و گفت: «این یک دست» و سپس دست دیگرش را کنار آن نهاد و گفت: «این هم دستی دیگر»؛ یعنی توسّل به بدیهیات کرد نه اینکه اثبات بدیهیات. استناد کردن به اینکه فلان امر بدیهی یا اجماعی است، آسان است، اما اثبات اینکه چرا اجماع مستند است، دشوار است. چرا که هزاران اجماع بوده است که گذشت علم و تجربه نشان داده آن اجماعها بیحاصل بودهاند. پس برای اثبات صدق و صحت اجماع نمیتوان گفت چون اکثریتی از انسانهای عاقل به آن عقیده دارند، زیرا خرافات هم ممکن است یک امر اجماعی و اجتماعی باشد، اما به هر حال بیپایه است. یا اساطیر بسیاری بوده است که بشر باستانی آنها را دارای اصل و اصالت میانگاشته و امروز پنبه آنها خود به خود زده شده و پته آنها روی آب افتاده است.
از کارهای فلسفی بیاهمیت اینجانب نگارش دهها مقاله فلسفی یا نقد کتابهای فلسفی بوده است؛ مانند نقد کتاب «عدل الهی» اثر مرحوم آیتالله مطهری، «منطق و معرفت» اثر استاد دکتر دینانی، «فلسفه علمی» اثر برتراندراسل، کتابی به نام «پوپر» ترجمه مرحوم منوچهربزرگمهر، نقد ترجمه کتاب «منطق اکتشاف علمی» اثر پوپر ترجمه دکتر حسین کمالی، نقد «قبض و بسط تئوریک شریعت»، نقد کتاب «منطق، زبان، حقیقت» اثر آیر ترجمه مرحوم بزرگمهر، شرحی بر شرطبندیر شرطیه پاسکال در کتابی از آثار بنده که اتفاقاً آن هم گرایش فلسفی ـ کلامی دارد بهنام «جهان غیب و غیب جهان»، یا نگارش مقالاتی چون «از شک نهراسیم» که حاکی از ربط و پیوند متقابل و معنیدهنده شک و ایمان است، و مقاله «اتحاد عاقل و معقول» تا برسد به مقاله «اندیشه و آثار پوپر» و مقالات دیگر که اکنون نام آنها را به یاد ندارم تا میرسیم به مقالهای به نام «پاورپوینت کامل نقد و عیارسنجی فلسفه ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint» که اساس اندیشه انتقادی این نوشتار را تشکیل میدهد و در شماره ۲۱ مجله نگاه نو چاپ شد و بازتابی داشت که شمهای از آنها را نقل میکنم.
یک روز که حالم خوب بود، خودنویسم را از غلاف کشیدم و به مصاف فلسفه رفتم و بدون وقفه در همان نشست سه چهار ساعته مقالهای به نام «پاورپوینت کامل نقد و عیارسنجی فلسفه ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint» در بیست و چند صفحه نوشتم و فرستادم برای مجله نگاه نو. از سوی دیگر چند نسخه از روی آن زیراکس برداشتم و یکشب جمعه که منزل استادمان حیدرعلی خان برومند مهمان بودم، به همراه خود و در کیف خود به آنجا بردم که با اهل نظر در میان بگذارم. استاد برومند مرد بزرگی بود و استاد مسلم علم کلام و علم اصول، و بنده در معیت چند تن از بزرگان (آقایان دکتر غلامرضا اعوانی، دکتر عبدالکریم سروش، کامران فانی، خانم دکتر شهین اعوانی، و چند تن دیگر) نزد ایشان در حدود دو سال، هفتهای یک جلسه دو ساعته، در انجمن حکمت و فلسفه، اصول فقه خواندیم که بیشتر به صورت درس خارج بود؛ اما گاه به «کفایه» آخوند خراسانی هم ارجاع داده و استناد میشد. این استاد عزیز گاهگاهی ما را به منزلشان دعوت میکردند تا رسیدیم به یکی از این دعوتها که در مرداد ۱۳۷۳ بود.
وقتی بنده به آنجا رسیدم، عدهای از علما که اتفاقاً همگی اهل فلسفه و علوم عقلی بودند، پیش از من در آنجا حاضر و مشغول گفتگو بودند. حاضران غیر از استاد و من، عبارت بودند از: آقای دکتر اعوانی، دکتر دینانی، دکتر محقق داماد، بزرگواری که نامش را محفوظ میداریم بهنام معلم فلسفه و بزرگوار دیگری که باز هم نامش را محفوظ میداریم به نام مترجم فلسفه.
بعد از حال و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 