پاورپوینت کامل نسبت میان علوم اجتماعی و مفهوم ایران ۹۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نسبت میان علوم اجتماعی و مفهوم ایران ۹۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نسبت میان علوم اجتماعی و مفهوم ایران ۹۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نسبت میان علوم اجتماعی و مفهوم ایران ۹۶ اسلاید در PowerPoint :

پخش فیلمی کوتاه از آغاز جلسه دفاع پایان‌نامه ارشد لیلا حسین‌زاده، دانشجوی کارشناسی ارشد انسان‌شناسی دانشگاه تهران اصلی‌ترین موضوع بحث فضای مجازی روزهای اخیر بود. به سه دلیل بر خودم لازم دیدم درباره برخی از زوایای این موضوع نکاتی را بنویسم: نخست اینکه قوم‌گرایی و ملی‌گرایی یکی از حوزه‌های مطالعاتی‌ام است که سال‌هاست درباره‌شان می‌خوانم و می‌نویسم. دوم اینکه من نیز انسان‌شناسی خوانده‌ام و نسبت به این رشته و حاشیه‌هایش حساسم….

«مطالب گفته شده در این یادداشت، نظرات نگارنده بوده و از سوی مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی تأیید نمی‌شود.»

به بهانه دفاع جنجالی پایان‌نامه انسان‌شناسی

پخش فیلمی کوتاه از آغاز جلسه دفاع پایان‌نامه ارشد لیلا حسین‌زاده، دانشجوی کارشناسی ارشد انسان‌شناسی دانشگاه تهران اصلی‌ترین موضوع بحث فضای مجازی روزهای اخیر بود. به سه دلیل بر خودم لازم دیدم درباره برخی از زوایای این موضوع نکاتی را بنویسم: نخست اینکه قوم‌گرایی و ملی‌گرایی یکی از حوزه‌های مطالعاتی‌ام است که سال‌هاست درباره‌شان می‌خوانم و می‌نویسم. دوم اینکه من نیز انسان‌شناسی خوانده‌ام و نسبت به این رشته و حاشیه‌هایش حساسم. بالاخره و سوم اینکه دو تن از استادان این جلسه دفاع، از دوستان نزدیکم هستند و حتی پیش و پس از جلسه دفاع چندین بار با من درباره این پایان‌نامه گفتگوی تلفنی و مشورت کرده بودند.

در اینجا نوشته به نسبت مفصلم را حول سه موضوع نظم می‌دهم: نخست درباره حاشیه‌های جلسه دفاع، دوم درباره کیفیت و اعتبار پایان‌نامه این دانشجو و سوم درباره نسبت میان انسان‌شناسی و مطالعات قومیت در ایران.

۱. درباره حاشیه‌های جلسه دفاع پایان‌نامه خانم حسین‌زاده:

دانشجوی یادشده به هر دلیلی مدتی در زندان بود و دچار معضل سنوات شد. دکتر عربستانی به‌عنوان مدیر گروه انسان‌شناسی که بعدها راهنمای این پایان‌نامه هم می‌شود، در هماهنگی با امور آموزشی دانشکده (که رفتاری رایج و انسان‌دوستانه در بسیاری از دانشگاه‌هاست) برای برپایی جلسه دفاع این پایان‌نامه با خانم حسین‌زاده نهایت همکاری را می‌کند تا زودتر دانشجوی یادشده دانش‌آموخته شود. مهرداد عربستانی استاد راهنما، ناصر فکوهی استاد مشاور، جبار رحمانی و زهره انواری هم استادان داور تعیین می‌شوند. هرچند دانشجوی یادشده ابتدا نسخه‌ای ناقص از پایان‌نامه‌اش را تحویل می‌دهد و نهایتا یک روز مانده به دفاع نسخه نسبتا کامل را تحویل می‌دهد که البته استادان فرصت خواندن دوباره نسخه تازه را ندارند؛ اما با شرایط دانشجو کنار می‌آیند. عربستانی پیش از جلسه دفاع با دانشجو صحبت کرده و از او قول می‌گیرد که جلسه دفاع را بدون حاشیه برگزار کند و حتی تا حد امکان کسی را دعوت نکند. دانشجو نیز در این زمینه قول می‌دهد. اما در همان آغاز جلسه خلف وعده کرده و با لباسی که منتقدان به شباهتش با لباس گروهک تروریستی پژاک اشاره دارند و خود دانشجو این شباهت را تصادفی می‌نامد، به تقدیس از پیشه‌وری و قاضی محمد پرداخت؛ یعنی دو شخصیتی که با کمک شوروی تلاش کردند بخش‌هایی از ایران را جدا کنند (البته به بهانه فدرالیسم، اما عملا انجام همه اقدامات یک دولت و حکومت مستقل را در پیش گرفتند). پس از دفاعیات دانشجو، استاد مشاور وی و یکی از استادان داور به نقد شدید پایان‌نامه‌اش پرداختند؛ به گونه‌ای که فکوهی آنرا بیشتر بیانیه‌ای سیاسی و استالینیستی نامید که نوشتنش تنها کار دو روز است. همچنانکه با اشاره به کاربرد نادرست واژه‌های «تورک» و «کورد» در پایان‌نامه، آنرا نه یک کار علمی، بلکه ملهم از دیدگاه سیاسی دانشجو معرفی کرد. رحمانی نیز در کنار دیگر نقدهایش، استفاده واژه‌های به ظاهر لطیفی همچون «فرهنگ‌گرایی» در این پایان‌نامه را در راستای توجیه یک جریان عمیقا سرشار از تعصب به‌نام قوم‌گرایی دانست؛ همچنانکه به نادیده گرفتن نقش نیروهای بیرونی و نظام بین‌الملل در مسائل قومی ایران انتقاد وارد کرد.

پس از پایان جلسه دفاع، استاد راهنما از دانشجو می‌خواهد چیزی از جلسه دفاع، از جمله فیلم‌هایی که دوستانش ضبط کردند به بیرون درز پیدا نکند. اما این بار دانشجو که نمره قبولی‌اش اعلام شده، زیر بار نمی‌رود و اعلام می‌کند که این کار را با مسئولیت خودش انجام خواهد داد. تا اینجا دانشجو مرتبط با جلسه دفاع سه رفتار غیراخلاقی از خود نشان می‌دهد:

نخست علی‌رغم قولی که پیش از جلسه دفاع به استاد راهنما داده بود، جلسه را حاشیه‌ساز کرد. دوم تا این لحظه (بیش از یک هفته پس از جلسه دفاع) تنها دو کلیپ کوتاه از جلسه دفاع منتشر کرده است: فیلم خواندن بیانیه در دفاع از پیشه‌وری و قاضی محمد پیش از آغاز جلسه دفاع و فیلم اعلام نمره عالی ۱۹ برای این پایان‌نامه در پایان جلسه دفاع؛ در حالی‌که انتقادات تند داور و مشاور بر ابعاد ایدئولوژیک و غیرعلمی پایان‌نامه‌اش را منتشر نکرده تا مخاطبان کار او را یک اثر علمی دقیق فرض کنند که اکنون دارد قربانی می‌شود. سومین رفتار غیراخلاقی او اینجاست که به پیامدهای کارش توجه نکرد و برای قهرمان‌سازی از خود، تا کنون دست کم دو استادی که در حقش بزرگی و خوبی کرده بودند (عربستانی و انواری) قربانی خود و از دانشگاه تعلیق کرده و برای گروه و رشته انسان‌شناسی به‌طور خاص و دانشکده علوم اجتماعی به‌طور کلی دردسر فراوان آفریده است.

اما در این میان همچنان سه ابهام درباره این جلسه دفاع وجود دارد:

یکم اینکه چرا علی‌رغم ابهامات درباره وضعیت دانشجو و سنواتش، جلسه دفاع برگزار شده؟ به نظر می‌آید همانگونه که عربستانی در نامه خود به رئیس دانشگاه تهران نوشته، این روالی تقریبا جا افتاده است که گاهی بخش آموزش در هماهنگی با گروه تلاش می‌کند به‌صورت بی‌سر و صدا دانشجویانی که همچون حسین‌زاده مشکل قانونی دارند، بتوانند فارغ‌التحصیل شوند و اداره آموزش فرم داوری پایان نامه را به داوران داده بود. اما دانشجوی یادشده با بی‌اخلاقی‌ای که مرتکب شد عملا کاری کرد که چنین روالی برای دانشجویانی آتی دیگر تکرار نشود. یعنی اصطلاحا خر خودش که از پل گذشت، پل را سر راه دیگر دانشجویان ویران کرد.

دوم، چرا استادان حاضر در جلسه پس از بیانیه ابتدایی و ضد ایرانی این دانشجو، جلسه را ترک نکردند. اتفاقا استاد راهنما جلسه را همان آغاز ترک می‌کند، اما گویا بیرون از سالن دچار تردید و عذاب وجدان می‌شود که این دانشجو زحماتش هدر نرود و دوباره به جلسه باز می‌گردد (ای‌کاش دانشجوی یادشده به‌عنوان ذره‌ای قدر شناسی، فیلم کامل این جلسه را پخش کند). به نظر نگارنده دیگر استادان حاضر در گروه آمادگی روبرو شدن با چنین صحنه‌ای را نداشتند و احتمالا دچار شوک و بی‌عملی گردیدند. شخصا به‌عنوان دوست نزدیک رحمانی (داور) و عربستانی (راهنما) و برپایه سابقه دوستی دیرینه گواهی می‌دهم هیچ‌یک از اینها مطلقا ذره‌ای انگیزه و رفتار ضد ملی نداشتند و همگی در عمل انجام‌شده قرار گرفتند.

سوم، چرا چنین پایان‌نامه‌ای نمره عالی و ۱۹ دریافت کرده است؟ این ایراد را شوربختانه نمی‌توان به هیچ شیوه‌ای توجیه کرد. این پایان‌نامه به هیچ وجه ارزش این نمره را نداشت. می‌توان به اندازه حجم خود این پایان‌نامه در نقد اشتباهات نظری، روشی و تحلیلی‌اش مطلب نوشت. اتفاقا رحمانی (۱۴۰۱) به‌عنوان استاد داور این پایان‌نامه، اخیرا مقاله‌ای علمی پژوهشی در نشریه مطالعات جامعه‌شناختی درباره ضعف علمی جلسات دفاع پایان‌نامه نوشته که بر پایه آن، «جلسات دفاع بیشتر به یک سراب علمی شبیه هستند تا یک آیین گذار جدی برای تربیت نسل جدید محققان و اندیشمندان». اما به‌هرحال متاسفانه فضای حاکم بر بسیاری از جلسات دفاع در دیگر دانشگاه‌ها هم همین است و پایان‌نامه‌ها هر چقدر هم که ضعیف باشند، کمتر پیش می‌آید نمره‌ای پایین دریافت کنند. اما ای‌کاش استادان حاضر در جلسه در این زمینه دست کم با توجه به حواشی متعدد آن، اندکی جدیت به خرج می‌دادند و نمره‌ای سزاوار این پایان‌نامه در نظر می‌گرفتند که اکنون با پخش تعمدی فیلم لحظه اعلام نمره عالی، دانشجو خود را در موضع حق و شایسته جا نزند.

۲. کیفیت و اعتبار این پایان‌نامه:

در یک جمله و کوتاه، وضعیت و سطح پایان‌نامه در حد میانگین پایان‌نامه‌های دانشجویان ارشد است. نه آنگونه که برخی به‌به و چه‌چه می‌کنند خیلی خاص و برجسته است، نه آنگونه که در نقطه مقابل می‌گویند بی‌ارزش است. اما وقتی قرار است موضوعی بررسی علمی شود، نمی‌توان از کنار ایرادات تئوریک و روشی‌اش گذشت.

در بخش نظری و مفهومی، نویسنده کاملا گزینشی عملی کرده است. در این زمینه لازم است یادآوری شود ما در زمینه ملی‌گرایی سه مکتب نظری کلاسیک داریم: ازلی‌انگاران که باور دارند هویت قومی و ملی از آغاز شکل‌گیری جوامع وجود داشته؛ مدرنیست‌ها که ملی‌گرایی را نتیجه رواج مدرنیسم یا در ارتباط با آن می‌بینند و بالاخره نمادگرایان قومی که می‌گویند اگرچه ملی‌گرایی و هویت قومی-سیاسی پیشینه چندانی ندارد، اما قومیت‌ها و ملت‌ها امروزه از نمادهایی که در طول تاریخ گذشته‌شان وجود داشته (مثلا اسطوره‌ها، آداب و رسوم یا زبان‌شان) تغذیه می‌کند (برای آشنایی اجمالی با این مکاتب نظری ن.ک. اوزکریملی. ۱۳۸۳). حسین‌زاده در پایان‌نامه‌اش بیشتر از نظریه «ابداع سنت» هابزباوم و نیز تا حدودی «جوامع تصوری» اندرسون استفاده کرده تا نشان دهد مفهوم ملت در ایران وارداتی از کشورهای اروپایی است و ملت، پیشینه چندانی در ایران ندارد. نظریه هابزباوم و اندرسون هر دو در دسته نظریات مدرنیسم جای دارد و به‌ویژه هابزباوم از شاخه چب و مارکسیسم این دیدگاه برخاسته است. حسین‌زاده لازم بود شرح دهد چرا از میان نظریات گوناگون، این دیدگاه را برگزیده است؟

اتفاقا مفهوم ملت و ملی‌گرایی در ایران را با توجه به پیشینه این کشور، ازلی‌انگاران بیش از دیگران مورد توجه قرار می‌دهند. اما حتی دیدگاه‌های باورمندان به مدرن بودن ملت و یا نمادپردازان قومی نیز به یاری این گروه آمده‌اند. برای نمونه، همان هابزباوم (۱۹۹۲: ۱۳۷) آشکارا متخصصان ملی‌گرایی را نقد می‌کند که دیدگاه‌شان اروپامحورانه است؛ وگرنه کشوری همچون ایران در کنار چند کشور دیگر مانند چین و مصر اگر به جای شرق در غرب می‌بود، به‌عنوان «ملت‌های تاریخی» و دارای قدمت مورد توجه قرار می‌گرفت. این اشاره درباره پیشینه دیرین ملت در ایران را کمابیش آنتونی اسمیت (۲۰۱۰: ۱۲۱-۱۲۲ و ۲۰۰۴: ۱۳۰, ۱۸۶, ۲۲۹) که مهمترین نظریه‌پرداز نمادگرایی قومی است نیز در نقدش بر مدرنیست‌ها بیان می‌دارد. هم اسمیت و هم هابزباوم برای نمونه به دو دوره ساسانیان و صفویان که دین (زردشتی در مورد نخست و تشیع در مورد دوم) عامل وحدت‌بخش ملی شد اشاره دارند (هابزباوم. ۱۹۹۲: ۶۹؛ اسمیت. ۲۰۰۴: ۱۳۶-۱۳۷). اما جان آرمسترانگ که در کنار اسمیت، دیگر نظریه‌پرداز نمادگرایی قومی است، مفصل‌تر از این دو و دیگر نظریه‌پردازان حوزه ملی‌گرایی در کتاب «ملت‌ها پیش از ملی‌گرایی» (۱۹۸۲) و به‌ویژه فصل هشتم این کتاب، به ایران به‌عنوان ملتی با قدمت پرداخته است. این گروه از اندیشمندان، ایران را جزو کشورهایی می‌دانند که پیش از ملی‌گرایی دارای ملت بوده است.

این دیدگاه‌ها البته نزد کسانی چون حسین‌زاده و پیش‌کسوتان چپ او که تلاش دارند مفهوم ملت در ایران را همچون در اروپا مفهومی تازه و جدید معرفی کنند، نادیده انگاشته می‌شود.

همچنین این دانشجو برای اشاره به ملت بودن ترک‌های ایران بر پایه تعریف هابزباوم کلا دچار مغلطه می‌شود. هابزباوم سه معیار ۱. پیوند تاریخی با دولتی موجود یا دیرپا، ۲. وجود نخبگان فرهنگی پرسابقه که به زبان بومی ملی مکتوب ادبی و اداری مسلط باشند و ۳. توانایی مسلم فتح را شرایط ملت بودن معرفی می‌کند. بر پایه همین تعریف، حسین‌زاده می‌نویسد: «وقتی دو دولت مستقر تورک در منطقه وجود دارند…» (ص: ۲۰). در اینجا او آشکارا ایده‌ای الحاق‌گرایانه و پان‌ترکیستی را دنبال می‌کند؛ اینکه چون دولت‌هایی ترک در همسایگی آنها هستند، بنابراین آنها را می‌توان یک ملت (در الحاق با کشورهای ترک‌زبان بیرونی) دانست.

درباره شرط دوم فقط به بیان این جمله که «در خصوص معیار دوم، یعنی وجود نخبگان فرهنگی پرسابقه که به زبان بومی ملی مکتوب ادبی و اداری مسلط باشند، هم وضع به همین ترتیب است» از توضیح بیشتر می‌گریزد. این در حالی است که اتفاقا زبان نخبگان ترک و کرد ایرانی و حتی بیرون از مرزهای ایران امروزی عموما فارسی بود. مکتب‌خانه‌ها در جمهوری آذربایجان تا دویست سال پیش و در سلیمانیه تا ۱۹۲۴ به زبان فارسی آموزش می‌دادند تا اینکه در جمهوری آذربایجان به زور روسیه و در کردستان عراق به زور انگلیس زبان فارسی از مکتب‌خانه‌ها رخت بربست. از سوی دیگر نخبگان به‌ویژه آذربایجان همیشه و حتی در اواخر قاجار و اوایل پهلوی که دولت مدرن شکل گرفت، جزو پیشگامان حفظ هویت ایرانی بودند. اینها در حالی است که نویسنده در پایان‌نامه‌اش به «ریشه‌های تاریخی قابل مطالعه» (۹) اشاره می‌کند، اما زحمت بررسی تاریخی اینها را به خود نمی‌دهد و تنها با زدن اتهام به «مورخان فارس» از بحث تاریخی در این زمینه‌ها می‌گریزد.

همین بحث «ریشه‌های تاریخی» را می‌توان درباره املای دو واژه «ترک» و «کرد» هم مطرح کرد. در حالی‌که تا چند سال پیش تقریبا به‌طور مطلق همگان این نام‌ها را به همین شکل درست که در فارسی تلفظ می‌شود می‌نوشتند، جریان تفرقه‌افکن و جداساز تلاش کرد با جعل املای «تورک» و «کورد» بر جدایی‌ها بدمد. نخستین کتاب درباره زبان ترکی «دیوان لغات الترک» نام دارد که محمود کاشغری حدود ۹۵۰ سال پیش نوشت و در آن املای نام ترک به درستی به همین شکل به کار رفته. نخستین کتاب درباره تاریخ کردها را هم شرف‌الدین بدلیسی حدود پانصد سال پیش نوشت که نام کرد و کردستان را صدها بار به همین شکل درست به کار برد. دیگر منابعی که کردها و ترک‌ها تا همین چند سال پیش درباره خودشان می‌نوشتند نیز املای درست این نام‌ها را به کار می‌برد. اما با شکل‌گیری و اوج گرفتن قوم‌گرایی‌های جداساز و تفرقه‌افکن، برخی شروع کرده‌اند به استفاده از املای نادرست این واژه‌ها. حسین‌زاده نیز در پایان‌نامه در بیشتر مواقع تعمدا املای نادرست این نام‌ها را به کار برده؛ امری خلاف قواعد پایان‌نامه‌نویسی که تاکید بر کاربرد رسم‌الخط رسمی دارد.

در بحث قومیت، نویسنده گاه به تعاریفی متوسل می‌شود که بنیان کار خودش را زیر سوال می‌برد. برای نمونه به آنتونی اسمیت اشاره دارد که می‌نویسد: «در قومیت، صحبت از نژاد و یا نیایی واقعی نیست، بلکه از هویت و نیایی که مردم آن را در اختیار دارند، صحبت می‌شود و به اسطوره‌ها و ارزش‌هایی که در سنن و رسوم و سبک‌های هنری، قوانین حقوقی و نمادها مجسم شده‌اند، توجه می‌شود.» (اسمیت،۱۳۸۳: ۲۵). باید بر پایه همین توضیحی که نویسنده به آن استناد کرده پرسید آیا اساطیر کردها یا ترک‌های آذری جدا از اساطیر دیگر بخش‌های ایران است؟ در طول تاریخ یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های شاهنامه‌نویسی و شاهنامه‌خوانی در ایران، آذربایجان بوده (ن.ک: آیدنلو. ۱۴۰۰). تا سه چهار دهه پیش هیچ کسی در مناطق آذری ما روحش از وجود کتابی به‌نام «دده قورقود

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.