پاورپوینت کامل ابنعربی، جایگاه و اهمیت او در ایران ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ابنعربی، جایگاه و اهمیت او در ایران ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابنعربی، جایگاه و اهمیت او در ایران ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ابنعربی، جایگاه و اهمیت او در ایران ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
هیچ کتابی در عالم اسلام به اندازه «فصوص الحکم» مورد توجه و اقبال قرار نگرفته و درباره هیچکس هم به اندازه محیالدین متناقض اظهار نظر نشده است.
ابنعربی بیهیچ تردیدی پرنفوذترین متفکر در جهان اسلام به خصوص در ایران است. جایگاه او به گونهای است که غالب عالمان مسلمان از فیلسوف و متکلم و فقیه خود را بینیاز از آثارش ندیدهاند. من به نقل قولی از مرحوم آشتیانی میپردازم که در مقدمه «فصوص الحکم» بیان کرد هیچ کتابی در عالم اسلام به اندازه «فصوص الحکم» مورد توجه و اقبال قرار نگرفته و شرح و تفسیر نشده و در تایید و قبول مسائل آن و رد و اشکال بر آن بحث نشده است. به نظر مرحوم آشتیانی تنها کتاب خواجه نصیر است که بیش از فصوص بر آن شرح و تالیف نگاشته شده است.
نظر دیگر از مرحوم استاد مطهری است که میگوید درباره هیچکس به اندازه محیالدین متناقض اظهار نظر نشده است. بعضی او را از اولیاءالله و انسان کامل و قطب اکبر میدانند و بعضی او را یک کافر مرتد. گاهی او را ممیتالدین و گاهی محیالدین میخوانند. گروهی به تجلیل و تعظیم او را ستودهاند آنجا که به شیخ اکبر یا محیالدین ملقب شد، و گروهی نیز تخطئه و سرزنش و بلکه تکفیرش کردند تا آن حد که ممیتالدین خوانده شد. گروهی نیز در آراء و عقایدش حیران و متوقف مانده و او را به خدا سپردهاند.
بیهیچ تردیدی تاثیر تعالیم او بیش از همه بر تفکر عرفانی و ادب فارسی در ایران بوده است. شارحان اولیه فصوص همه ایرانی بودهاند و بیشترین شرح و تالیف بر فصوص را ایرانیها نوشتند. به نظر برخی از ۱۳۰ شرح، ۱۰۰ شرح متعلق به متفکران ایرانی است. موطن ابنعربی غرب اسلام یعنی اندلس است ولی به شرق آمد. خود او میگوید قصدش در رفتن به شرق ناشی از دستور و امری است از رویایی از عرش الهی میبیند. ابنعربی در شرق باقی ماند و اگرچه هیچگاه به ایران نیامد ولی تعالیمش به واسطه وارثش صدرالدین قونوی به تدریج در طی یک قرن آنچنان در دل و جان مشایخ صوفیه ایران جای گرفت و آن را شرح و بسط و نشر دادند که قابل قیاس با هیچکس دیگر نیست.
عبارت زیبایی در شرح شاهنعمتالله ولی در شرح ابیات فصوصالحکم وجود دارد که میگوید کلمات فصوص در دل ما / چون نگین در مقام خود بنشست / از رسول خدا رسید به او / باز از رو به او به ما پیوست. تمام ایرانیان میتوانند این را همصدا با شاهنعمتالله بدانند. در جا به جای آثار عارفان، حکماً و شاعران ایرانی میتوان آثار و نشانههایش را پیدا نمود؛ و در آنها که تصریح کردند نیز همینطور، پیدا و پنهان، یافت. شاید بتوان ابنعربی را با هموطنش ابنرشد مقایسه کرد که ابنعربی در آستانه جوانی او را دیده و در مراسم تشییع جنازهاش شرکت کرده بود. با اینحال نوع تفکر ابنرشد چنان بود که در غرب ماند و دفن شد و در سیر فلسفه در غرب تاثیر بسیار گذاشت. چنانکه مکتبی در اروپا در قرون وسطا به نام «ابنرشدیهای لاتین» پیدا شد. اما هیچ تاثیری در سیر حکمت و فلسفه در ایران نگذاشت چون در مذاق حکمی حکمای ایرانی خوش نیامد. تا آنجا که فیلسوفی مثل ملاصدرا که به متفکران بسیاری در عالم اسلام اشاره و به آنها استناد میکند هیچ جایی در فلسفهاش برای ابنرشد نگذاشت و هیچ اشارهای به او نکرد. ولی آراء ابنعربی و شاگردانش آنچنان در آثار ملاصدرا اثر کرد که میتوان ملاصدرا را به یک معنا شارح و مفسر فلسفی ابنعربی دانست.
چه انتقاداتی به ابنعربی وارد شد؟
رونق فکری و عمق تعالیم ابنعربی موجب شد که در طریقه فکریاش همواره در معرض رد و طعن و جرح آراء و آثار قرار گیرد. انتقادات و اعتراضاتی که به ابنعربی شد که عمومی نیز هست چند نوع است. انتقادهای دینی مثل قول به وحدت وجود، وحدت ادیان، تفضیل ولایت بر رسالت، ایمان فرعون به هنگام مرگ، نجات جمیع ملل از عذاب و انقطاع عذاب. انتقادهای کلامی مثل اعتقاد به جبر، عدم اعتقاد به عصمت انبیا مثل نوح و ابراهیم. انتقادهای مذهبی مثل شیعهستیزی و اشعری بودن. انتقادهای فقهی که عجیبتر از همه است مثل عدم رعایت ظواهر شرع و رفتار خلاف احکام شرع که از جانب مخالفین ابنعربی گفته شده است. ابنعربی از جانب مخالفان عرفان به طور مطلق و عام و از جانب علمای سنی و شیعه در دوران صفوی در کتابها فراوان نقد شده است. البته در جواب نقدها نیز کتابها و رسالههای بسیاری نوشته شده است که هنوز هم ادامه دارد.
اما ایرادها و نقدهایی که در دوره جدید و در چند دهه اخیر عمدتاً در ایران و بیشتر از جانب غیرعلمای دین و روشنفکران خصوصاً ادیبان عنوان کردهاند به این ترتیب است. اول اینکه گفتهاند ابنعربی از عارفان دیگر اقتباس کرده است بدون ذکر منبع؛ مثلاً از کتاب علوم دین غزالی. دوم تاویلات بیمعنا و بیمبنا و متکلفانه بدون ضابطه است. این را قبلاً نیز قدما گفتهاند اما امروزه بیشتر بر آن تاکید میشود. سوم، اخذ واقعیتهای وجودی از واقعیتهای زبانی بوده است. مثل تسمیه انسان به نسیان به دلیل فراموشکاری وی. چهارم، خیالپردازیهای فراوان ابنعربی است مثل مکاشفات از قبیل دیدن پیامبر (ص) در مبشرهی دل که در ابتدای فصوص نیز آمده است. و عدم اقامه دلیل بر صحت و صدق منطقی این خیالپردازیها. پنجم ضد و نقیضگوییهای ابنعربی و ناسازگار بودن مدعیات او است. ششم مغلق نویسی و زبان پر از رمز و راز اوست. هفتم حوزوی شدن اوست که مورد انتقاد و اشکال قرار میگیرد. یعنی قطع ارتباط با اصناف مردم و عوامالناس. هشتم انتقادهای سیاسی به ابنعربی بود. بدین قرار که کسانی که مخالف نظام سیاسی مبتنی بر نظریه ولایت فقیه در ایران هستند معتقدند که این نظریه آنطور که موسس انقلاب آن را طرح کرده و مبنای حکومت در ایران قرار گرفته، مبتنی بر نظریه ولایت در آثار ابنعربی یا ملهم از آن است. این مطلب را برخی علمای سلفی نیز به نحوی دیگر گفته و حتی کتاب نوشتهاند و سعی کردهاند پیوند فکری ولایت در آثار ابنعربی را با مفهوم ولایت فقیه نشان دهند.
یک انتقاد دیگر هم هست که ممکن است خندهدار باشد. در دو جلد کتاب به صورت مفصل گفته شده است که ابنعربی یک قوالیمسلک یهودی بوده است که در لباس یک مسلمان، افکاری را در میان مسلمانان اشاعه داده که موجب تخریب روح مبارزه در مسلمانان و سلطهپذیری آنان در مقابل حمله صلیبیون شده است. به تعبیر مولف این کتاب دو جلدی، کار ابنعربی یک جنگ نرم بوده است. این کتاب به این موضوع اشاره کرده که ابنعربی نفوذی یهودیها بوده است. درباره این مسئله، مولف این کتاب، ۲۱ دلیل ذکر میکند.
با این حال پرسش اینجاست که آیا میشود با مبانی و مبادی یک تفکر و قلمرو و حوزه آن، تفکری دیگر را که بر مبانی متفاوت و حتی مخالف استوار است را سنجید. مثلاً با اصول و مبانی کلامی میتوان درباره عارفان قضاوت کرد و مثلاً ابنعربی را اشعری خواند؟ الان این نوع انتقادها وجود دارد که شاید جای تعجب داشته باشد ولی برخی از علما، ابنعربی و مولانا و حافظ را اشعری میخوانند. در حالیکه اشعریمسلکی یک بخشی از علم کلام است و مبانی تفکری ابنعربی، عرفان است و اختلاف اصولی با مبانی کلامی دارد. نمیشود ابنعربی را به لحاظ کلامی قضاوت کرد.
مدعای اصلی عارفان این است که علم حقیقی کسبی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 