پاورپوینت کامل تعقل، عقل و آگاهی در تفکر اسلامی ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تعقل، عقل و آگاهی در تفکر اسلامی ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تعقل، عقل و آگاهی در تفکر اسلامی ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تعقل، عقل و آگاهی در تفکر اسلامی ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
یکی از معروف ترین آیات قرآن با این کلمات آغاز میشود: «اللَهُ نُورُ السَمَاوَاتِ وَ الأَرضِ: خدا نور آسمانها و زمین است» (نور، ۳۵) و در ادامه، تمثیلی میآید که بسیاری از فلاسفه و عارفان تأویلش کردهاند. مشهورترین آنها «مشکات الأنوار »(چراغدان نورها) نوشته غزالی است.
ترجمه: اشکان واجد ، علیرضا سمنانی
۸. اشراق به نور الهی
یکی از معروف ترین آیات قرآن با این کلمات آغاز میشود: «اللَهُ نُورُ السَمَاوَاتِ وَ الأَرضِ: خدا نور آسمانها و زمین است» (نور، ۳۵) و در ادامه، تمثیلی میآید که بسیاری از فلاسفه و عارفان تأویلش کردهاند. مشهورترین آنها «مشکات الأنوار »(چراغدان نورها) نوشته غزالی است. وی کتاب را با تجزیه و تحلیل در معنای کلمه نور آغاز میکندو میگوید بیشتر مردم از این کلمه برای اشاره به آن چیزی که خود ظاهر است و چیزهای دیگر را ظاهر میکند، استفاده میکنند، مانند خورشید. سپس میگوید «بصیرت»، یعنی قدرت نفس که به ما اجازه میدهد ببینیم برای معنای این کلمه (نور) سزاوارتر است، زیرا نور ظاهری بدون آن نامرئی میماند. چشم بیننده نقصهای زیادی دارد، اما چشم دل بر آنها غلبه میکند که با نامهایی مانند عقل، روح و نفس انسانی خوانده میشود. پس این چشم شایسته تر است که نور نامیده شود. قرآن نکات بیشتری نسبت به این نام دارد، زیرا کلام خدا با عقل همان رابطهای را دارد که خورشید با بینایی. سرانجام خود خداوند، منبع تمامی نور، عقل و وجود، شایستهترین برای این نام است. فقط در مورد خدا نور با خود او یکسان است، یعنی با ذات خداوند. هر نوری غیر از خدا، مشروط و مشتق است، زیرا خداوند «دورترین و عالیترین نوری است که فراتر از آن نوری وجود ندارد و از آن نور بر دیگران فرود میآید»؛ از اینرو میتوان گفت «دقیقاً همانطور که همهچیز از طریق نور بیرونی برای بینایی آشکار میشود همچنین همهچیز از طریق خدا بر بصیرت باطنی آشکار میشود.»
کل رساله غزالی تأملات گستردهای در مفهوم توحید است. خصوصاً دلالتهای تفسیری که وی به آن استناد میکند، یعنی: «هیچ نوری نیست جز نور او». او نشان میدهد جهان سلسلهمراتبی از موجودات است که با نور آشکار میشود و صعود انسانی به سوی کمال از طریق سیر اساسی پنجگانه روح صورت میگیرد. در هر سطح، اشراق، آگاهی و بینایی عقلانی ژرفتر میشود. او این پنج گونه روح را حسی، خیالی، عقلی، فکری و قدسی نبوی مینامد. همچنین در برابر لغزشگاهی مشترک هشدار میدهد: «گمان مکنید که نهایت کمال در خودتان متوقف میشود!»
نقطه مقابل نور، «ظلمت» است که باز یک اصطلاح مهم قرآنی است، اگرچه در ۲۳ موردی که در قرآن آمده، به صیغه جمع(ظلمات) آمده است؛ زیرا نور یکی است، ولی اشکال مختلفی که به خود میگیرد، بیشمار است. معنای واضح این کلمه در چندین مورد از این آیات، جهل و ناآگاهی است یا فقدان شناخت از این که اشیا چگونهاند: «اللهُ وَلِیُ الَذِینَ آمَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُلُمَاتِ الَى النُورِ:خداوند سرپرست و ولیّ کسانى است که ایمان آوردهاند. آنان را از تاریکیها بهسوى روشنایى به در مىبرد»(بقره، ۲۵۷)؛ «الَذِینَ کذَبُوا بِآیَاتِنَا صُمٌ وَ بُکمٌ فِی الظُلُمَات: کسانىکه آیات ما را دروغ پنداشتند، در تاریکیهاى کفر کر و لالند» (انعام، ۳۹)؛ «قُل هَل یَستَوِی الأَعمَى وَ البَصِیرُ أَم هَل تَستَوِی الظُلُمَاتُ وَالنُورُ:بگو آیا نابینا و بینا یکساناند؟ یا تاریکیها و روشنایى برابرند؟» (رعد، ۱۶)؛ «کتَابٌ أَنزَلنَاهُ الَیک لِتُخرِجَ النَاسَ مِنَ الظُلُمَاتِ الَى النُور:کتابى است که آن را بهسوى تو فرود آوردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکیها بهسوى روشنایى بیرون آورى» (ابراهیم، ۱).
ابنعربی از نور با تعبیر «دانش و آگاهی» در بخشهای مختلف صحبت میکند؛ برای مثال، او این واژه را بهکار میگیرد تا نشان دهد خدا به عنوان نور، ریشه همه ادراکات است: «اگر نور نبود، هیچچیز ادراک نمیشد. قوای بویایی، چشایی، تخیل، حافظه، تعقل ، تأمل، مفهومسازی و همه چیزهایی که از طریق آنها درک میشود، نور هستند. در مورد اُبژههای ادراک شونده، اگر به پذیرش ادراک کسانی که آنها را درک میکنند تمایل نداشته باشند، پس درک نخواهند شد. از اینرو، آنها در وهله نخست باید برای ادراک کننده ظهور داشته باشند، سپس ادراک شوند. و تجلی نور است، از اینرو هر ابژه [مسند] دانش با حقیقت رابطه دارد و حقیقت نور است؛ بنابراین چیزی جز خداوند معلوم نیست (لا معلوم الی الله)».
در این جمله آخر که نسخه دیگری از مفهوم توحید در نظر ابنعربی است، وی میگوید چیز دیگری جز علائم خدا، یا صورت او، یا تجلی او، برای دانستن وجود ندارد و نور الهی است که آسمان و زمین، روح و تن و همهچیز را در این میان پر میکند. با وجود این نور فی نفسه ناشناختنی است؛ زیرا همانطور که ابنعربی مایل است آن را، متغیر دیگری در توحید بخواند، «هیچکس خدا را نمیشناسد جز خود او». این نور الهی، ادراککنند کل و دانای کل است و قرآن درباره اش چنین گفته است: «لَا تُدرِکهُ الأَبصَارُ وَ هُوَ یُدرِک الأَبصَارَ: او را هیچ چشمی درک نکند و او همه بینندگان را مشاهده میکند» (انعام، ۱۰۳). درعینحال، هیچ توانایی ذهنی و هیچ شکلی از شعور و آگاهی نیست که غیر از نور ادراککننده کلی باشد، چرا که هیچ نوری جز نور او نیست. هر آگاهی پرتویی از آگاهی خداوند است، زیرا او «نور آسمانها و زمین» است.
۹. یافتن خود حقیقی
غزالی اشاره میکند نام الهی «واجد» نشان میدهد که خداوند مخالف «فاقد» است و خدا را به عنوان کسی تعیین میکند که چیزی از آنچه برای او مناسب است، کم ندارد. «تمام صفات الوهیت و کمال آنها نزد خداوند یافت میشود، (موجود). پس در این حال، او یابنده و واجد است. او بهمعنی مطلق یابنده است و هر چیز دیگری، حتی اگر چیزی از صفات و علل کمال بیابد، باز هم فاقد موارد خاصی است؛ بنابراین فقط بهمعنی نسبی میتواند یابنده باشد.»این توحید صادق است، کسی جز خدا نیست که بیابد، بنابراین هر چیز دیگری که چیزی را پیدا کند، جلوهای از این ویژگی الهی را دریافت کرده است.
فرغانی در بحث خود در مورد پانزده نام تابع اسم «عالِم» میگوید، واجد زمانی آورده میشود که «عالِم محیط بر هر آنچیزی است که از طرف او آشکار میشود و یا ازطرف او پنهان و باطن باقی میماند، و یا آنچه از او ظاهر و آنچه متعلق به اوست، بهگونهای است که امکانندارد وی فاقد هر یک از این موارد باشد». بهعبارتدیگر، خدا از آنچه در باطن دارد و از آنچه از او ظاهر میشود؛ یعنی عالَم (ما سوی الله)، آگاه است.
توجه داشته باشیم که واجد فاعل فعال سه اسم وجد، وجدان و وجود است. هر سه بهمعنی «یافتن» است، اما هر یک از آنها مفهوم و کاربردهای مختلفی دارند. وجدان معمولاً عمل یافتن درون خود را تعیین میکند، بنابراین میشود بهمعنی احساس، عاطفه، شور و شعور باشد. وجد احتمالاً بهمعنی شکل شدید یا قدرتمندی از یافت درونی است و معمولاً به عنوان «بیخویشی» ترجمه میشود. جالبترین نکته در اینجا، واژه وجود است که قبلاً با آن در معنای هستی یا بودن مواجه شدهایم. از زمان ابنسینا وجود در معنای هستی و «بودن» در فلسفه و پس از آن در کلام و عرفان بحث اصلی است؛ اما باید بهیاد داشت که آنچه «وجود دارد»، بهمعنی ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 