پاورپوینت کامل جامعهشناس به مثابه قصهگو ۶۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جامعهشناس به مثابه قصهگو ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جامعهشناس به مثابه قصهگو ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جامعهشناس به مثابه قصهگو ۶۱ اسلاید در PowerPoint :
جامعهشناس باید از وضعیت جامعه، داستانپردازی درست بکند. تعهد اصلی ما به عنوان جامعهشناس این است که قصهگو باشیم. شاید این ادعا با سیمایی که از جامعهشناس در دانشگاه ارایه میشود، متفاوت به نظر برسد که بر مبنای آن، جامعهشناس کسی است که درگیر آمار و ارقام و مطالعه و پژوهش و بحثهای پیچیده نظری است.
تعهد جامعهشناس به جامعه چیست؟
این روزها اگر از من بپرسند وظیفه یا دلمشغولی مهم علوم اجتماعی و جامعهشناسی چیست، پاسخی میدهم که در بدو امر ممکن است عجیب به نظر برسد. پاسخ کوتاهم این است که جامعهشناس باید از وضعیت جامعه، داستانپردازی درست بکند. تعهد اصلی ما به عنوان جامعهشناس این است که قصهگو باشیم. شاید این ادعا با سیمایی که از جامعهشناس در دانشگاه ارایه میشود، متفاوت به نظر برسد که بر مبنای آن، جامعهشناس کسی است که درگیر آمار و ارقام و مطالعه و پژوهش و بحثهای پیچیده نظری است. مهمترین تعهد ما به عنوان جامعهشناس این است که به جامعه متعهد باشیم و چندان اسیر تعهدات دانشگاهی نمانیم. این حرف از سنخ سخنان پیشینیان و بنیانگذاران جامعهشناسی است. آگوست کنت به روایت ریمون آرون میگفت جامعهشناس نقش یک کاهن را در عصر مدرن ایفا میکند. فکر میکنم این قرائت ریمون آرونی از کنت در ایران بد فهمیده شده است. یعنی گویی جامعهشناس همچون کاهن باید پیشبینی کند و نقشی بالاتر از سایر مردمان داشته باشد. به نظر روایت کنتی در زمانه ما بیش از همه با قصهگویی گره خورده است، به این معنا که جامعهشناس با ارایه تصویری از جامعه مردم عادی را از سردرگمی در حوادث و رویدادها نجات میدهد.
جامعهشناس اصلاحگر
پیتر برگر در فصل اول کتاب «دعوت به جامعهشناسی» (ترجمه رضا فاضل)، سیماهای مختلف جامعهشناسان را مرور میکند. او جایی از جامعهشناس به عنوان اصلاحگر اجتماعی یاد میکند و میگوید این سیما را آگوست کنت ترسیم کرده است. اگرچه برگر به سادگی از کنار این تصویر میگذرد و به آن اعتقاد چندانی ندارد. برگر اشاره میکند در خیلی از مواقع در جوامع امریکایی و اروپایی جامعهشناسان نقش مهمی در اصلاح اجتماعی ایفا کردهاند. مثلا سعی کردهاند با ارایه پیشنهادات در سیاستگذاریها، تبعیضهای جنسیتی و قومیتی را به عقب برانند. در مواردی تحقیقات جامعهشناسی و توصیههایی که به سازمانهای حاکمیتی کردهاند، موجب تغییر قوانین شده است و این باعث شده جامعه به سمت اقلیتها یا گروههای مورد تبعیض میل پیدا کند. بنابراین نقش جامعهشناس به مثابه اصلاح گر، بسیار مهم است که اکثر جامعهشناسان میکوشند این نقش مهم را به فراموشی بسپارند و بیشتر خود را درگیر وظایف حرفهای خود در مرزهای دانشکدهای کنند.
جامعهشناس قصهگو
در گفتار فعلی میکوشم قرائت آگوست کنتی از جامعهشناس به مثابه اصلاحگر را ملایمتر کنم و آن را به جامعهشناس به مثابه قصهگو تقلیل دهم و نشان دهم که جامعهشناس چطور میتواند به عنوان یک داستانپرداز اجتماعی نقش داشته باشد. حتی معتقدم این نقش از جامعهشناس از نقش او به مثابه اصلاحگر حیاتیتر است. جامعهشناس اصلاحگر، با نهادهای حاکمیتی همکاری کرده و پیشنهادهایی ارایه میکند. این نقش بسیار مهمی است، چراکه هم میتواند سازنده باشد و همچنانکه برگر میگوید، میتواند مخرب هم باشد، زیرا امکان دارد که جامعهشناس توصیههای خطایی ارایه کند. به هر حال جامعهشناس هم مثل هر فرد دانشگاهی نظر خودش را ارایه میکند، اگرچه این نظرات، خیلی بهتر از نظرات خام کارگزاران سیاسی و مردم است. البته که وظیفه مهم جامعهشناس نشان دادن و توضیح دادن و آشکار کردن علل رویدادها و پیامدهای کنشهای ماست. این هنر جامعهشناسی است چنانکه امثال دورکیم و گیدنز خاطرنشان کردند، پیامدهای پیشبینی نشده را روشن میکند. اینجاست که کار جامعهشناسی مهم میشود، زیرا چیزی را نشان میدهد که سیاستمدار به آن فکر نمیکند. در این زمینه پیشنهاد میکنم کتاب «منطق امر اجتماعی» نوشته ریمون بودن (ترجمه عبدالحسین نیکگوهر) را بخوانید. این کتاب به خوبی راجع به عقلانی و غیرعقلانی بودن پیامدهای بلندمدت و کوتاهمدت کنشها و از جمله سیاستگذاریها صحبت میکند.
مداخله جامعهشناسانه
کار مهم جامعهشناس مداخله (engagement) است. اما پرسش این است که این مداخله اجتماعی از چه طریق صورت میگیرد؟ در رویدادهای ۱۴۰۱ یکی از انتقادها به جامعهشناسان این بود که کجا هستند؟ چرا در میدان حضور نمییابند؟ اما میدان چه معنایی دارد و کجا مداخله جامعهشناس، مداخله شهروندانه است و کجا مداخله یک کنشگر سیاسی و کجا مداخله جامعهشناسانه؟
یک شیوه از مداخله جامعهشناسانه همان نقش مشاوره و ایجاد راهکارهایی برای بهبود جامعه به میانجی تحقیقات اجتماعی است.مسیر دیگر که من بر آن تاکید میکنم که هم بعد حرفهای و هم مردممدارانه دارد به میانجی نظریهپردازی صورت میگیرد. من این تعبیر «نظریهپردازی» را عامهپسندتر میکنم و آن را «داستانپردازی» یا «قصهپردازی» میخوانم. جامعهشناس با داستانپردازی میکوشد تصویر بزرگتر یا کلانی (big picture) از جامعه برای مردم ترسیم کند. این تصویر کلان که جامعهشناس ترسیم میکند، مردم را از سردرگمی نجات میدهد. مثلا وقتی فضای مجازی آمد، خانوادهها همه سراسیمه و نگران آینده فرزندان خود شدند. این سراسیمگی و نگرانی شدید در خانوادهها هست و وظیفه جامعهشناس این است که تصویر درستی ارایه کند و در آن جایگاه خانواده و فرد و استفاده از شبکههای اجتماعی را روشن کند. بنابراین تعهد اجتماعی جامعهشناس این است که داستانهای خوب برای جامعه تعریف کند. در ضمن او یک نقش خطرناک هم دارد. خطرناک به این معنا که وقتی نقش خود را به درستی ایفا میکند، همه او را لعن و نفرین میکنند یا مورد طرد قرار میدهند و آن نقش این است که او باید جلوی قصههای ویرانگر و داستانپردازیهای موهوم را بگیرد و به تعبیر رولان بارت اسطورهزدایی کند و ایدئولوژیک بودن آن قصههای وهمآلود را نشان بدهد و آشکار سازد که چطور این قصههای موهوم در حکم افیون عمل میکنند.
داستانپردازی درست و اسطورهزدایی از داستانهای ویرانگر
در نتیجه جامعهشناس از بعد تعهد اجتماعی که نسبت بهجامعه دارد، دو نقش اصلی دارد: ۱. داستانپردازیهای درست در مورد جامعه، ۲. واسازی یا اسطورهزدایی از داستانهای ویرانگری که در جامعه وجود دارد، داستانهایی که در ظاهر آرامبخش یا انتقادی است، اما در عمل در خدمت نظم مسلط یا منافع گروهی و طبقاتی مشخصی است. ما جامعهشناس شدیم و میشویم، برای اینکه به جامعه خدمت کنیم و نه صرفا دلمشغول کارهای علمیمان و ارتقای شغلیمان و کتاب نوشتنمان و کنفرانس خارجی رفتنمان باشیم. آن هنگام که یک جامعهشناس داستانی منطقی از جامعه میگوید، از او میپرسند که چرا این داستان را میگویی؟ الان که وقت گفتن همه واقعیتها نیست. در حالی که به تعبیر ادوارد سعید، حقیقتگویی به قدرت، وظیفه روشنفکر است و جامعهشناس نمیتواند از نقش روشنفکریاش جدا باشد. جامعهشناس از ریشهها و عامل اجتماعی مشکلات اجتماعی میگوید.
نظریه همچون داستان منسجم
اما چرا نظریهپردازی اجتماعی را با داستان شبیه کردم و مقام کاهنانه نظریه اجتماعی را تا حد قصه تقلیل دادم؟ نظریهها در واقع داستانهای منسجمی از زندگی اجتماعیاند که بر مبنای تحقیقات و شواهد، جهان پیرامون ما را معنادار و قابل فهم میکنند و به ما میگویند چرا این رویدادها به وقوع پیوستند؟ چرا گروههای اجتماعی مختلف به اشکال متفاوت عمل میکنند؟ چرا دستهای مواهب اقتصادی بیشتری از سایرین دارند؟ در جامعه چرا نابرابری اجتماعی رو به افزایش است؟ راههای مطلوب تغییر اجتماعی چیست؟ داستان در وهله نخست باید شنیدنی باشد. همه نظریههای اجتماعی قرار است زمینه اجتماعی را توضیح دهند، اما گاهی این نظریات بیش از حد پیچیده و به تعبیر سی.رایت میلز در کتاب «بینش جامعهشناختی» بیش از حد انتزاعی هستند و ارتباطی با جامعه برقرار نمیکنند. اغلب نظریهها داستانپردازی قابل فهمی برای اهالی علوم انسانی انجام میدهند. اما وقتی صحبت از عموم مردم میشود نظریههای اجتماعی به شکل متعارف توان ارتباط برقرار کردن با مردم را ندارند. اما شکل دیگری نیز وجود دارد که برخی جامعهشناسان و انسانشناسان مردممدار از آن طریق به زبان سادهتر با مردم حرف میزنند.چنین موقعیتی از جامعهشناسی که با مردم شرایط اجتماعی را شرح میدهد و تصویر روشنی از اتفاقات در اختیارشان میگذارد را جامعهشناسی قصهگو نامیدم.
چرا داستان؟
به چند دلیل نظریه را با داستان مقایسه میکنم؛ نخست اینکه داستانها مثل نظریهها ابزار قدرتمند فهم جهان هستند. ما از طریق داستانها، اعم از رمانها یا قصههای کوتاه، جهان را بهتر میفهمیم. دوم اینکه داستانها زوایای مختلفی از جهان را به ما نشان میدهند و ما را از نگاه خودمدارانه خارج میکنند. سوم اینکه داستانها حس «همدلی» (empathy) را در ما پدید میآورند. البته نظریهپردازی برای توسعه علوم اجتماعی اهمیت دارد، اما کار اصلی جامعهشناسی نظریهپردازی برای جامعه است تا رویدادهای گذشته، حال و احتمالا آینده را بفهمد و توضیح درستی از جهان پیرامون به دست آورد. جامعهشناسی باید داستانی از جامعه ایران ۱۴۰۲ برای ما تعریف کند که با داستا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 