پاورپوینت کامل خاندان بنیعباس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خاندان بنیعباس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاندان بنیعباس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خاندان بنیعباس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱
نسب۲
دورههای خلافت۲.۱
ویژگی دوره اول۲.۲
ویژگی دوره دوم۲.۳
ویژگی دوره سوم۲.۴
ویژگی دوره چهارم۲.۵
ویژگی کلی حکومت۳
اقدامات عباسیان در حرمین۴
منصب سقایت۵
اقدامات خلفای عباسی درباره حرمین۵.۱
تعیین امیر الحاج۵.۲
خدمات عمرانی متنوع۵.۳
رسیدگی به ساکنان حرمین۵.۴
توجه به امنیت راههای حرمین۶
کوششها و رویدادهای خلفا در حرمین۶.۱
ابوالعباس سفاح۶.۲
منصور عباسی۶.۳
مهدی عباسی۶.۳.۱
تغییرات و گسترش مسجدالحرام۶.۳.۲
بازسازی مسجدالنبی۶.۴
هادی عباسی۶.۵
هارون الرشید۶.۶
امین عباسی۶.۷
مامون عباسی۶.۸
معتصم عباسی۶.۹
واثق عباسی۶.۱۰
متوکل عباسی۶.۱۱
منتصر، مستعین، معتز و مهتدی۶.۱۲
معتمد عباسی۶.۱۳
موفق بالله۶.۱۴
معتضد عباسی۶.۱۵
مقتدر عباسی۶.۱۶
الناصرلدین الله۶.۱۷
مستنصر عباسی۷
خدمات عباسیان در مدینه۸
خدمات بستگان خلفا۸.۱
خیزران۸.۲
ام جعفر زبیده۸.۳
شجاع و شغب۹
رقابت دولتها برای تسلط بر حرمین۹.۱
آل بویه، سلجوقیان و فاطمیان۹.۲
طاهریان۹.۳
طولونیان۹.۴
صفاریان۹.۵
اخشیدیان۹.۶
فاطمیان۹.۶.۱
خواندن خطبه بهنام خلیفه فاطمی۹.۶.۲
دوره آلب ارسلان۹.۶.۳
دوره ملکشاه۹.۶.۴
دوره صلاحالدین ایوبی۱۰
مناسبات عباسیان و علویان۱۰.۱
دوره سفاح۱۰.۲
دوره منصور عباسی۱۰.۲.۱
قیام نفس زکیه۱۰.۲.۲
برخورد ناروا با امام صادق۱۰.۳
دوره هادی عباسی۱۰.۴
دوره هارون۱۰.۵
دوره امین و مامون۱۰.۵.۱
ولایتعهدی امام رضا۱۰.۵.۲
محدود کردن امام جواد۱۰.۶
دوره معتصم و واثق۱۰.۷
دوره متوکل۱۰.۸
دوره منتصر۱۰.۹
دوره مستعین۱۱
خلفای عباسی مصر۱۲
پیوند به بیرون۱۳
پانویس۱۴
منابع
بنیعباس از مهمترین سلسلههای خلافت اسلامی و سومین سلسله اسلامی پس از خلفای نخستین و خلفای اموی بودند که نزدیک به پنج قرن بر قسمتهای مهمی از جهان اسلام، حکومت میکردند. عباسیان با انقراض امویان کار خود را شروع کردند و توسط مغولها از بین رفت.
آنان از نسل عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر(ص) بودند. بههمین دلیل نام حکومت خویش را بنی عباس نهادند و از قریش و بنیهاشم به حساب میآیند.
عباسیان بعد از رسیدن به خلافت، با ابزارهای گوناگون سیاسی ـ نظامی، به حذف مخالفان و رقیبان سیاسیشان پرداختند. علویان بهویژه امامان شیعه مهمترین مانع اقتدار حاکمیت بنیعباس بودند و آنان نیز از جایگاه برجسته و تأثیرگذاری این دسته از بنیهاشم (حسنی و حسینی) آگاه بودند و از اینرو، مهمترین دغدغه آنان، مبارزه با این افراد بود.
مکه و مدینه بهعنوان دو کانون مهم مسلمانان اهمیتی ویژه داشتند و امیران این مناطق نیز از جایگاهی ویژه برخوردار بودند. از اینرو، خلفای عباسی برای تسلط بر این شهر و رسیدگی به امور آن مانند انتخاب کارگزار، تعمیر و نگهداری راههای مکه و مدینه و جامه کعبه اهتمام کافی نشان میدادند، ولی برپایه گزارشهای تاریخی، تنها سه تن از خلفای عباسی به زیارت و حج خانه خدا مشرف شدند.
آنان برای تسلط بر حاکم و تا جایی که قدرتشان اقتضا میکرد، امیران مکه و مدینه را از خویشاوندان خود انتخاب میکردند و یک کارگزار برای دو شهر نصب میکردند.
از جمله خدمات و اقدامات عباسیان برای حرمین شریفین تعیین امیر الحاج، خدمات عمرانی متنوع، رسیدگی به ساکنان حرمین و توجه به امنیت راههای حرمین بوده است.
نسب
بنیعباس از نسل عباس بن عبدالمطلب بودند که از سال ۱۳۲ تا ۶۵۶ق. به مدت ۵۲۴ سال بهعنوان خلیفه بر جهان اسلام حکومت کردند.
دورههای خلافت
خلافت آنها با حکومت ابوالعباس سَفّاح آغاز شد و با قتل مستعصِم بهدستور هولاکو خان مغول به پایان رسید. در این مدت ۳۷ خلیفه عباسی بر مسند خلافت نشستند. خلافت آنها با فراز و نشیب بسیار همراه بود. در مجموع، میتوان چهار دوره متفاوت را نشان داد:
دوره اول (۱۳۲-۲۳۲ق.): دوره اقتدار خلافت و نفوذ ایرانیان؛
دوره دوم (۲۳۲-۳۳۴ق.): دوره ضعف حکومت و تسلط ترکان؛
دوره سوم (۳۳۴-۴۴۷ق.): سلطه آل بویه و نفوذ و قدرتگیری دیگر بار ایرانیان؛
دوره چهارم (۴۴۷-۶۵۶ق.): سلطه ترکان سلجوقی؛
ویژگی دوره اول
از ویژگیهای دوره اول میتوان به این موارد اشاره کرد: نیرومندی خلافت، استقلال کامل آن، تمرکز قدرت در دست خلفا، نفوذ ایرانیان در دستگاه، منازعات عربی و ایرانی، و پیشرفت علمی و نهضت ترجمه. در این دوره، نُه تن از عباسیان بهخلافت نشستند که واثق واپسینشان بود.
ویژگی دوره دوم
ویژگی دوره دوم، ضعف خلافت و از میان رفتن تدریجی هیبت آن بود. در این زمان، ترکها دستگاه حکومت را در اختیار گرفتند و در گزینش و نصب خلفا دخالت کردند. این دوران که با خلافت سیزده خلیفه همراه بود، با خلافت متوکل آغاز شد و در میان دوران مستکفی پایان یافت؛ در همین دوران، حکومتهایی در شرق و غرب قلمرو عباسیان سر برآوردند که در ظاهر تابع خلافت بودند.
برخی از دولتهایی که در سرزمینهای خلافت شرقی پدید آمدند، عبارتند از: طاهریان (۲۰۵-۲۵۹ق.)، صفاریان (۲۵۴-۲۹۸ق.) و سامانیان[[]] (۲۶۱-۳۸۹ق.). حکومتهای غرب نیز عبارتند از: طولونیان (۲۵۴-۲۹۲ق.)، اخشیدیان (۳۲۳-۳۵۸ق.) و اغلبیان (۱۸۴-۲۹۶ق.) در شمال آفریقا؛
ویژگی دوره سوم
دوره سوم خلافت عباسی، دوران نفوذ آل بویه (۳۳۴-۴۴۷ق.) بود. ویژگی این دوران، فرمانروایی ظاهری و تشریفاتی خلفا بود، بهگونهای که مقرری خود را از حکمرانان میگرفتند. در دوران آل بویه، ثبات سیاسی نسبی بر دستگاه خلافت حاکم شد. مدت طولانی خلافت خلفا، بیانگر این حقیقت است؛
ویژگی دوره چهارم
دوره چهارم خلافت عباسی با ورود طغرل سلجوقی به بغداد در سال ۴۴۷ق. و از میان رفتن آل بویه آغاز شد. در این دوره نیز به رغم همسویی مذهبی سلجوقیان و خلفای عباسی و هضم آنها در بافت فرهنگی اسلام، به خلفا مجال احیا و بازسازی قدرت داده نشد و همچنان سلجوقیان قدرت سیاسی را در اختیار داشتند.[۱]
ویژگی کلی حکومت
با مروری بر خلافت پنج سده عباسیان، میتوان توجه آنها به شرق جهان اسلام را دریافت که انتقال پایتخت از دمشق به بغداد و رونق گرفتن تجارت بهسوی مشرق، از نشانههای آن بود. همچنین عباسیان سیاست و دین را به هم آمیختند و احیای سنت و برپایی عدالت را در شعارهای خویش گنجاندند.
شکوفایی کامل تمدن اسلامی در سده چهارم و پنجم ق. در دوران عباسیان رخ داد. عباسیان در دوره اول و دوم خلافت خویش، در برابر علویان و بهویژه امامان شیعه مواضعی تند اتخاذ کردند که گاه منجر به دستگیری و حبس مخالفانشان شد. آنها قیامهای علوی را سخت سرکوب کردند.
اقدامات عباسیان در حرمین
مکه و مدینه بهعنوان دو کانون مهم مسلمانان اهمیتی ویژه داشتند و حاکمان این مناطق نیز از جایگاهی خاص برخوردار بودند. از اینرو، خلفای عباسی برای تسلط بر این شهر و رسیدگی به امور آن مانند انتخاب کارگزار، تعمیر و نگهداری راههای مکه و مدینه و جامه کعبه اهتمام کافی نشان میدادند.
عباسیان تا جایی که قدرتشان اقتضا میکرد، خویشان خود را برای کارگزاری مکه و مدینه برمیگزیدند و در موارد فراوان تنها یک کارگزار برای این دو شهر نصب میکردند.
برپایه گزارشهای تاریخی، تنها سه تن از خلفای عباسی به زیارت و حج خانه خدا مشرف شدند:
ابوجعفر منصور (حک: ۱۳۶-۱۵۸ق.) یک بار پیش از خلافت و پنج بار در ۲۲ سال خلافت، مهدی (حک: ۱۵۸-۱۶۹ق.) دو بار در ۱۱ سال خلافت، و هارون الرشید (حک: ۱۷۰-۱۹۳ق.) نُه بار در ۲۳ سال خلافت.[۲] به نظر میرسد نهی هارون از رفتن خلفای پس از خود به حج که دلیلش دانسته نیست، علت این امر باشد.[۳]
عباسیان برای جلب نظر مسلمانان، کوششهای عمرانی بسیار در مکه و مدینه انجام دادند؛ از جمله: گسترش مسجدالحرام و مسجدالنبی، تزیین کعبه و طلاکاری دَرِِ آن، فرستادن هدایای ارزشمند برای آویختن در کعبه،[۴] فراهم کردن پرده برای کعبه،[۵] تزیین مقام ابراهیم، تعمیر و مرمت چاه زمزم، گسترش مطاف، تعمیر حِجر اسماعیل، کشیدن چشمه و احداث برکههایی در مکه.[۶]
منصب سقایت
منصب سقایت نیز، از مناصب خاندانی عباسیان بهشمار میرفت که به استمرار از عصر نبوی تا نشستن عباسیان به خلافت و پس از آن در اختیار آنها بود. این منصب که پس از وفات عبدالمطلب در اختیار عباس فرزند وی قرار گرفته بود، از سوی پیامبر(ص) تنفیذ شد و از اینرو، این منصب در خاندان عباسی ماندگار گشت و بیرون آوردن آن از دست ایشان جایز دانسته نمیشد.[۷]
در میان خلفای عباسی، گسترش و تعمیرات دوره منصور و مهدی عباسی از اهمیت بیشتری برخوردار است.[۸]
اقدامات خلفای عباسی درباره حرمین
اقدامات خلفای عباسی درباره حرمین را میتوان در موارد زیر دسته بندی کرد:
تعیین امیر الحاج
تعیین امیر الحاج که معمولاً همان کارگزار حرمین بود. امیر الحاج تا نیمههای سده چهارم ق. بیشتر فردی از خاندان عباسی یا از وابستگان آنان بود[۹] ؛
از جمله: داود بن علی، سلیمان بن علی و ابوجعفر منصور. از نیمه سده پنجم ق. مدتی خلفای عباسی امیران حج را از میان علویان برمیگزیدند؛ چنانکه ابوالغنائم علوی نقیب طالبیان در سالهای ۴۵۷ تا ۴۶۷ق. این سمت را عهدهدار بود.[۱۰]
پیش از آن نیز ابواحمد موسوی، پدر سید رضی و سید مرتضی، در سالهای پس از ۳۵۵ تا ۳۶۸ق. بارها به عنوان امیر الحاج برگزیده شد.[۱۱] از سال ۴۶۸ تا اواخر سده ششم ق. این منصب را برعهده ترکان نهادند.
خدمات عمرانی متنوع
خدمات عمرانی متنوع مانند اصلاح و تعمیر راههای حج، گسترش و تعمیر مسجدالحرام و مسجدالنبی و مکانهای دینی، آبرسانی به مکه و حفر چاهها، ساختن منازل و بازسازی مساجد و گسترش و تعمیر خیابانها و راههای داخلی مکه و مدینه.
رسیدگی به ساکنان حرمین
رسیدگی به ساکنان حرمین شریفین از طریق پرداخت عطایا و دیگر نفقات که معمولاً به دست خلیفه یا امیر الحاج در ایام موسم انجام میگرفت.[۱۲]
توجه به امنیت راههای حرمین
در دوره عباسیان، افزون بر این که امیر الحاج از سوی خلیفه تعیین میشد، بهتدریج از سال ۲۳۰ق. سِمَتی جدید پدید آمد. فردی بهعنوان کارگزار راه حج و رویدادهای موسم (والی طریق مکه و احداث الموسم) برگزیده میشد[۱۳] که امنیت راه حج برعهده وی بود و همکار امیر الحاج به شمار میرفت.[۱۴]
بدین ترتیب، امنیت راههای حج در قلمرو خلافت عباسیان معمولاً ًبرقرار بود؛ اما در دورههای بعد، بهدلیل ظهور حکومتهای اقماری در قلمرو عباسیان و رقابت و کشمکش قدرتها برای تسلط بر حرمین، نا امنیهایی در راههای حج پدید آمد.
کوششها و رویدادهای خلفا در حرمین
بخشی از مهمترین کوششها و رویدادهای رخ داده در حرمین شریفین در دوران خلفای عباسی را به تفکیک خلفا، میتوان به شرح زیر یاد کرد:
ابوالعباس سفاح
ابوالعباس سفاح (حک: ۱۳۲-۱۳۶ق.): برای این خلیفه، کوششهای عمرانی در مکه و مدینه گزارش نشده است. برپایه گزارشی، به سال ۱۳۴ق. راه میان کوفه تا مکه با استفاده از مناره و میل نشانهگذاری شد[۱۵] تا مسافران این راه بهویژه زیارت کنندگان خانه خدا، راه را گم نکنند.
ابوالعباس برای کارگزاری مکه و مدینه به سال ۱۳۲ق. نخست عموی خود، داود بن علی، را برگزید و پس از درگذشت وی به سال ۱۳۳ق. دایی خود، زیاد بن عبیدالله حارثی، را به کارگزاری آن دو شهر گماشت و قضاوت مکه و مدینه را نیز به او سپرد.[۱۶]
داود بن علی کارگزار نخست مکه، وابستگان بنیامیه را در مکه و مدینه به سال ۱۳۳ق. قتل عام کرد.[۱۷] به سال ۱۳۶ق. چون ابومسلم خراسانی از ابوالعباس برای حجگزاری کسب اجازه نمود، ابوالعباس از او خواست با نیروی اندک به حج رهسپار شود؛ زیرا راه حج برای حضور نیروی نظامی بسیار مناسب نبود. ابوالعباس با این توجیه که برادرش ابوجعفر پیش از ابومسلم تقاضای حج کرده و امارت حج را بدو سپرده، از دادن امارت به او پرهیز کرد.[۱۸]
منصور عباسی
منصور (حک: ۱۳۶-۱۵۸ق.): منصور نخستین خلیفه عباسی است که تعمیر و گسترش مسجدالحرام را آغاز کرد. او به سال ۱۳۷ق. وسعت مسجد را به دو برابر افزایش داد و بخشهایی فراوان از دار الندوه را درون مسجد کرد.[۱۹]
وی نخستین کسی است که بر چاه زمزم شبکه نهاد و زمینش را با سنگ مرمر فرش کرد.[۲۰] کوششهای منصور در سال ۱۴۰ق. به پایان رسید. از دیگر خدمات عمرانی وی، میتوان تعمیر مسجد البیعه در عَقبه منا[۲۱] و دستور ساخت مسجد خیف در منا را برشمرد.[۲۲]
در دوران خلافت منصور، قیام نفس زکیه محمد بن عبدالله در مدینه به سال ۱۴۵ق. رخ داد و او مدتی بر مکه و مدینه چیره شد و حسن بن معاویه را به کارگزاری مکه برگزید. حسن بن معاویه با سپاهی وارد مکه شد و حکمران عباسی مکه، سری بن عبدالله، را از آن شهر راند و در مسجدالحرام به نفع محمد نفس زکیه خطبه خواند و نیروهایی را از آن شهر برای کمک به نفس زکیه گرد آورد.[۲۳]
منصور پس از پایان بنای شهر بغداد به سال ۱۴۹ق. به حج رفت و در آنجا خطبهای خواند و خود را از بندگان صالح دانست که با وعده قرآن وارث زمین شدهاند.[۲۴]
مهدی عباسی
مهدی عباسی (حک: ۱۵۸-۱۶۹ق.): در میان خلفای عباسی، مهدی بیشترین کوشش را برای گسترش مسجدالحرام و مسجدالنبی انجام داد. او در ایام خلافت خود دو بار به گسترش مسجدالحرام پرداخت: بار اول به سال ۱۶۰ق. و بار دوم در سال ۱۶۴ق.[۲۵]
تغییرات و گسترش مسجدالحرام
ازرقی تغییرات و گسترش مسجدالحرام در این دوره را به تفصیل بازگو کرده است.[۲۶] در گسترش اول، وی وسعت مسجدالحرام را به دو برابر عصر منصور افزایش داد و پنج در جدید بر آن افزود. در گسترش دوم، ساختار هندسی مسجد را به گونهای افزایش داد که شکل مربع پذیرفت و کعبه در مرکزآن قرار گرفت.[۲۷] به سال ۱۵۹ق. پردههای گوناگون که از پیش بر کعبه قرار داشت، گردآوری شد و بهجای آن، پردهای که به دستور مهدی در شهر تنیس مصر فراهم شده بود، برای پوشش کعبه استفاده شد[۲۸] و دیوار کعبه با عطر و مشک و عنبر معطر گشت.[۲۹]
هنگامی که مهدی به سال ۱۶۹ق. درگذشت، هنوز بنای جدید مسجدالحرام پایان نیافته بود[۳۰] و هادی، جانشین او، به تکمیل آن پرداخت.[۳۱] برخی از بناهای دوره گسترش مهدی تا سده نهم ق. همچنان پایدار ماند.
فاسی (درگذشت۸۳۲ق.) از وجود نام مهدی عباسی در سقف مسجدالحرام یاد میکند.[۳۲]
مهدی به سال ۱۶۰ق. در سفر حج خود کوشش کرد تا رضایت مردم مدینه را که پیش از آن به سبب حمایت از قیام محمد نفس زکیه (۱۴۵ق.) مورد غضب پدرش منصور قرار گرفته بودند، جلب نماید. وی با این هدف میان آنها اموال فراوان توزیع کرد و به آنان اجازه داد که غلات و حبوبات را از شام و مصر وارد نمایند. او برخی از سپاهیان حجازی را به نگهبانان ویژهاش افزود[۳۳] و ایستگاههایی در راه مکه ایجاد کرد.
نیز حوضچههایی برای آبرسانی به کاروانها ساخت[۳۴] و چاپار میان مدینه، مکه و یمن را برقرار کرد.[۳۵]
بازسازی مسجدالنبی
مهدی مسجدالنبی را بازسازی کرد و ۲۴۵۰ متر مربع بر مساحت آن افزود. همچنین شمار ستونها و درهای آن را افزایش داد. در این هنگام مسجد ۲۰ در داشت: چهار در شمالی، هشت در غربی و هشت در شرقی.
ابن نجار (درگذشت۶۴۳ق.) از نوشتهای که پس از گسترش مسجدالنبی بر صحن مسجد نصب شده بود، یاد میکند که طبق آن، گسترش دوره مهدی به سال ۱۶۲ق. آغاز شده و در سال ۱۶۵ق. به پایان رسیده است.[۳۶]
هادی عباسی
دوران خلافت هادی عباسی (حک: ۱۶۹-۱۷۰) بسیار کوتاه بود و از این رو، کوششهای عمرانی در حرمین در دوران خلافت وی انجام نشد.
هارون الرشید
هارون الرشید (حک: ۱۷۰-۱۹۳ق.): وی به حجگزاری عنایت بسیار داشت و گاه پیاده به حج میرفت.[۳۷] هارون الرشید به سال ۱۸۶ از رَقّه برای حج حرکت کرد. چون به شهر مدینه درآمد، عطایایی به مردم داد. سپس به مکه رفت و نسخههای ولایتعهدی امین و مامون را که شاهدانی آنها را امضا کرده بودند، درون کعبه آویخت.[۳۸]
وی بار دیگر به سال ۱۸۸ق. به مکه آمد و قصد ماندن در آنجا داشت. وی به مکیان و مردم مدینه نیمی از عطایشان را پرداخت کرد. ساختن دار القواریر به دست حَمّاد بربری در مکه، از جمله خدمات عمرانی هارون بهشمار میرود.[۳۹]
هارون در نُه حج، به سالهای ۱۷۳، ۱۷۴، ۱۷۵، ۱۷۷، ۱۷۹، ۱۸۱، ۱۸۵، ۱۸۶، ۱۸۸ق. به عنوان امیر الحاج در مراسم حج شرکت نمود.[۴۰] دو عمره نیز در سالهای ۱۷۹ و ۱۸۹ق. برای وی گزارش شده است.[۴۱]
امین عباسی
امین عباسی (حک: ۱۹۳-۱۹۸ق.): وی به جهت درگیریهای داخلی در دوران خلافت خود، خدمات فراوان در حرمین به انجام نرساند. تنها به سال ۱۹۴ق. اموالی را برای کارگزار خود در مکه برای طلاکوب کردن در کعبه فرستاد.[۴۲]
مامون عباسی
مامون عباسی (حک: ۱۹۸-۲۱۸ق.): در آغاز خلافت وی، به سال ۱۹۸ق.[۴۳] علویان مخالف بر مکه و مدینه چیره شدند.[۴۴] به سال ۲۰۱ق. مامون هدایای پادشاه تازه مسلمان تبت را به مکه فرستاد تا در کعبه استفاده شود.[۴۵]
همچنین به سال ۲۰۲ق. بر اثر سیلی بزرگ که به سیل ابن حنظله مشهور گشت، آسیبهایی به مسجدالحرام و کعبه وارد شد. مامون پس از این رویداد، برای رفع خرابیها و تعمیر آسیبها اموالی به مکه فرستاد.[۴۶]
در سال ۲۰۶ق. مامون با دریافت گزارشهایی از فرسودگی جامه کعبه دستور داد جامهای دیگر از ابریشم سفید بر جامههای دوگانه پیشین افزوده شود. برنامه پوشش سالانه کعبه از این سال، چنین تنظیم شد:
اول جامهای از دیبای قرمز در روز ترویه (۹ ذیحجه) و عاشورا؛ دوم جامهای از قُباطی در اول رجب؛ و سوم جامه ابریشم سفید ابداعی مامون در روز ۲۷ رمضان.[۴۷] پس از وی، این رسم ادامه یافت.[۴۸] در این دوره، «ازار» یا جامه «پایینتنه» کعبه که زائران آن را لمس مینمودند، پس از دو یا سه ماه تجدید میشد.[۴۹]
در سال ۲۰۸ق. مامون برای ترمیم خرابیهای مسجدالحرام که بر اثر سیل آن سال ایجاد شده بود، اموالی فراوان به مکه فرستاد[۵۰] و با ارسال نامهای مردم مکه را خوشحال کرد.[۵۱] بر پایه گزارشی، مامون به سال ۲۱۲ق. حج گزارد.[۵۲]
معتصم عباسی
معتصم عباسی (حک: ۲۱۸-۲۲۷ق.): به سال ۲۱۹ق. طاهر بن عبدالله به دستور معتصم برای نخستین بار در شب عید قربان هنگام بازگشت حاجیان، چراغهایی (نفاطات) میان مازمان (تنگه میان مزدلفه و عرفه) برافروخت و از آن پس اینکار رسم شد.[۵۳]
همچنین معتصم به سال ۲۱۹ق. قفلی ارزشمند برای استفاده بر در کعبه ارسال کرد.[۵۴] نیز در این دوران، تغییراتی در چاه زمزم و حجرههای آن داده شد.[۵۵]
او ستونهایی را که از قصر بابک خرمی برداشته شده بود، برای استفاده کنار خانه خدا به مکه فرستاد.[۵۶] به سال ۲۲۰ق. چاه زمزم تعمیر شد.[۵۷] در سال ۲۲۱ق. به دستور معتصم دار العجله که بر پایه گزارشی، از دار الندوه کهنتر بود،[۵۸] تعمیر شد.[۵۹]
واثق عباسی
واثق عباسی (حک: ۲۲۷-۲۳۲ق.): وی در نخستین سال خلافت خویش به سال ۲۲۷ق. قصد حج کرد و دستور داد تعمیراتی در مکه صورت پذیرد که از جمله آنها تعمیر بنای بیت الشراب، احداث برکهها، افشاندن نور برای طوافکنندگان و تامین روشنایی مسجدالحرام بود.[۶۰] همچنین سفارش ساخت منبرهایی را برای خود داد که تا سده سوم ق. وجود داشت.[۶۱] او چندان به ساکنان حرمین عطا نمود که رسم گدایی در روزگار وی در حرمین برچیده شد.[۶۲]
متوکل عباسی
متوکل عباسی (حک: ۲۳۲-۲۴۷ق.): وی به سال ۲۳۶ق. مقام ابراهیم را با طلا آراست.[۶۳] به سال ۲۴۱ق. در پی دریافت اخباری درباره وخامت اوضاع ساختمان کعبه و برخی از مکانهای دینی مکه، گروهی از صنعتگران و معماران را همراه اموال بسیار به سرپرستی اسحاق بن سلمه به مکه گسیل کرد. عملیات عمرانی آنها پس از یک سال به سال ۲۴۲ق. پایان یافت.[۶۴]
همچنین به سال ۲۴۶ ق. متوکل دستور داد که مشعر الحرام و مشاعر دیگر که روشناییشان با روغن و نفت تامین میگشت، با شمع روشن شوند.[۶۵]
منتصر، مستعین، معتز و مهتدی
برای چهار خلیفه میان متوکل و معتمد (منتصر، مستعین، معتز، مهتدی) خدماتی در حرمین ثبت و گزارش نشده است. این شاید به سبب ضعف و ناپایداری حکومتشان بوده باشد.
معتمد عباسی
معتمد عباسی (حک: ۲۵۶-۲۷۹ق.): او افزایشها و تعمیراتی در مسجدالحرام صورت داد[۶۶] و به سال ۲۵۷ق. مسجد خیف را تعمیر کرد.[۶۷]
موفق بالله
موفق بالله: به سال ۲۶۳ق. موفق، برادر معتمد، به امیر مکه دستور داد تا پرده کعبه را میان قریشیان، پردهداران خانه خدا و مکیان تقسیم کند.[۶۸]
به سال ۲۷۱ق. که مسجدالحرام به تدریج آسیب دیده و بخشی از سقف آن ویران شده بود، به فرمان موفق تعمیر شد و کتیبهای در آنجا نصب گشت که بیانگر دستور ابواحمد موفق ولیعهد مسلمانان برای تعمیر مسجدالحرام و انجام آن به دست هارون بن محمد بن اسحق، کارگزار مکه، به سال ۲۷۲ق. بود.[۶۹]
معتضد عباسی
معتضد عباسی (حک: ۲۷۹-۲۸۹ق.): وی به سال ۲۸۱ق. در پی دریافت گزارشهایی از نابسامانی وضعیت ساختمان کعبه و مسجدالحرام، دستور تعمیر را صادر کرد. این تعمیرات سه سال طول کشید و به سال ۲۸۴ق. پایان یافت.[۷۰]
در این گسترش، دار الندوه به صورت کامل به مسجدالحرام افزوده شد.[۷۱] در این سال، در کعبه طلاکوب گشت.[۷۲]
مقتدر عباسی
مقتدر عباسی (حک: چند نوبت از ۲۹۵ تا ۳۲۰ق.): در روزگار او، استوانههای کعبه تزیین شد.[۷۳] وی هر سال در راه مکه و حرمین، اموالی بسیار هزینه میکرد[۷۴] و در تعمیر چاههای آب مکه پیشگام بود و دستور حفر دو چاه را در مکه صادر کرد.[۷۵]
پس از ضعف خلافت عباسی، گروهها و قبایلی گاه با نا امن کردن راه مکه، در صدد کسب امتیاز از مقتدر برمیآمدند. قرمطیان در شمار این گروهها بودند که با هجوم بر حاجیان و غارت آنان، خلیفه را زیر فشار قرار میدادند. ابوطاهر قرمطی در هجوم بر حاجیان به سال ۳۱۲ق. از مقتدر عباسی تقاضای حکومت بصره و اهواز را کرد.[۷۶]
منابع از کوششهای ۱۵ خلیفه عباسی میان مقتدر تا الناصر لدین الله در مکه و مسجدالحرام گزارشی ندادهاند.
الناصرلدین الله
الناصرلدین الله (حک: ۵۷۵-۶۲۲ق.): به سال ۵۷۶ق. به دستور وی حِجر اسماعیل با سنگ مرمر تزیین شد.[۷۷] ابن نجار (درگذشت۶۴۳ق.) از کمکهای شایسته و فراوان خلیفه برای بازسازی و تعمیر مسجدالنبی و اعزام صنعتگران و صاحبان حرفههای گوناگون برای تعمیر مسجدالنبی یاد میکند.[۷۸]
به سال ۶۰۹ق. الناصر همراه کاروان حج عراقی، اموال و هدایا و پرده کعبه را به مکه فرستاد.[۷۹]
مستنصر عباسی
مستنصر عباسی(حک: ۶۲۳-۶۴۰ق.): به دستور وی، به سال ۶۲۹ق. کعبه تعمیر شد[۸۰] و در سال ۶۳۱ق. مطاف گسترش یافت.[۸۱] از اینرو، از خدمات او در کتیبهای به تاریخ ۶۳۱ق. یاد شده است.[۸۲] همچنین مستنصر به سال ۶۲۷ق. بیمارستانی در مدینه ساخت.[۸۳]
خدمات عباسیان در مدینه
بر خلاف مسجدالحرام، گسترشها و تعمیرات در مسجدالنبی از سوی عباسیان کمتر بود. شاید بیتوجهی به آن شهر بهسبب حضور علویان در مدینه و همراهی مردم آن با قیامهایی همچون قیام نفس زکیه بوده باشد که بر ضد عباسیان به وقوع پیوست. ابوجعفر منصور از مدنیها خرسند نبود.
بدینجهت، به سال ۱۵۸ق. که برای ادای مناسک حج به حجاز آمد، به زیارت مرقد پیامبر در مدینه نیامد؛ همچنانکه در حج پیشینش چنین کرده بود.[۸۴]
مهدی عباسی توجهی بیشتر به مدینه داشت. وی به گسترش مسجدالنبی پرداخت و به مردم مدینه رسیدگی کرد و از آنها دلجویی نمود.[۸۵]
پس از گسترش دوره مامون در مسجدالنبی، تا سده هفتم ق. گزارشی از گسترش فضای مسجدالنبی در دست نیست و در این مدت، کاری مهم صورت نگرفت. البته خدماتی دیگر نیز از سوی عباسیان انجام گرفت.
به سال ۳۱۰ق. به دستور مقتدر عباسی، همه درهای مسجدالنبی از چوب ساج ساخته شد. نیز کشیدن دیوار و حصار برای شهر مدینه در دوران خلافت طائع عباسی (حک: ۳۶۱-۳۸۱ق.) به دست عضدالدوله دیلمی انجام گرفت.[۸۶]
همچنین عباسیان با توجه به وجود قبر جدشان عباس در قبرستان بقیع، به آن توجه میکردند. بقعهای که بر آرامگاه عباس و چهار امام شیعه ساخته شده بود، به دست مسترشد عباسی در سال ۵۱۹ق. و نیز به دست مستنصر عباسی در سال ۶۴۰ق. تعمیر و بازسازی شد.[۸۷]
به نظر میرسد تحولات سیاسی و اجتماعی مدینه بیشتر در پرتو حضور طالبیها در این شهر بوده است. خلفای عباسی در این شهر در صورتی موفق بودند که بتوانند رضایت طالبیها را جلب نمایند. اختلافات دو شاخه حسنی و حسینی درباره املاک و داراییها و دیگر موقعیتهای اجتماعی، گاه موجبات ناامنی در این شهر را در دوران عباسی پدید میآورد. این اختلافات و درگیریها گاه به قدری افزایش مییافت که حسنیها به دست حسینیها از مدینه رانده شدند.[۸۸]
خدمات بستگان خلفا
افزون بر خلفای عباسی، برخی از بستگان آنها نیز همراه حضور در مراسم حج،[۸۹] به عمران و آبادانی در مکه و مدینه دلبسته بودند و در این راه خدماتی انجام دادند.
خیزران
میان زنان عباسی، چهار تن در این راه پیشگام بودند. خیزران همسر مهدی و مادر هارون الرشید به سال ۱۷۱ق. به حج رفت و سرای ارقم را که به «دار خیزران» معروف شد، خرید[۹۰] و به مسجد تبدیل کرد.[۹۱]
همچنین خانهای را که رسول خدا(ص) در آن زاده شده بود، خرید و به مسجد تبدیل کرد.[۹۲] نیز استفاده از عطر و عود بر ستون مُخَلّقه در مسجدالنبی از خدمات خیزران بود[۹۳] که از آن پس نیز ادامه یافت. از خیزران به عنوان نخستین کسی یاد شده که بر آرامگاه رسول خدا، پردهای آویخت.[۹۴]
ام جعفر زبیده
ام جعفر زُبیده، همسر هارون الرشید و مادر امین، خدماتی فراوان در مکه انجام داد و آثاری ماندگار از خود برجای نهاد.[۹۵]
از جمله، چشمهای از حُنین به مکه کشید و در این راه اموالی بسیار هزینه کرد.[۹۶] این چشمه که به چشمه زبیدی اشتهار داشت، همواره جوشان بود و پس از وی خلفا به تعمیر و اصلاح آن میپرداختند.[۹۷]
او چشمهای دیگر از وادی نعمان به عرفات کشید که جز چاه زبیدی است.[۹۸] به سال ۱۹۰ق. که خود به حج آمده بود، برای رفع کم آبی در مکه دستور «تَه زنی» چاه زمزم را داد و طول چاه را نُه ذراع افزایش داد.[۹۹]
ابن جبیر (درگذشت۶۱۴ق.) در سفر خود، برکهها و چاهها و ابنیهای را که زبیده دستور ساخت آنها را داده یا به وی منسوب هستند، در راه بغداد تا عرفات در مکه دیده و از بهرهوری از این آثار در روزگار خود سخن گفته است.[۱۰۰]
شجاع و شغب
شجاع، مادر متوکل، به سال ۲۳۷ق. دوازده هزار درهم برای هموارسازی وادی مکه هزینه کرد.[۱۰۱]
به سال ۳۰۲ق. مقتدر عباسی همراه مادرش شَغَب، دستور تعمیر سقاخانه جوخی در مکه و چاههای پشت آن را داد و آن را وقف کرد.[۱۰۲] شغَب به سال ۳۱۰ق. دستور داد همه ستونهای کعبه با روکش طلا تزیین شود.[۱۰۳] همچنین به سال ۳۱۵ق. برکههایی را در سرزمین عرفه تعمیر و بازسازی کرد.[۱۰۴]
به رغم کوشش عباسیان برای تامین امنیت راههای منتهی به مکه، گاهی راههای حج از امنیت برخوردار نبودند و حج تعطیل میشد. راه حج با ظهور قرمطیان از سالهای ۳۱۲ تا ۳۲۷ق. ناامن بود و تنها در برخی از سالها با توافق قرمطیان، از راه عراق و خراسان حج انجام گرفت.[۱۰۵]
ناامنی راهها و تعطیلی حج گاه مورد اعتراض رقبای عباسی قرار میگرفت و بدینجهت، آنها مورد نکوهش بودند.[۱۰۶]
رقابت دولتها برای تسلط بر حرمین
دولتهای مستقل و نیمه مستقل که در سایه خلافت عباسی بهقدرت میرسیدند و نیز مخالفان آنها برای کسب اعتبار و مشروعیت میان مسلمانان، میکوشیدند بر مکه نفوذ یابند و بهعنوان رقبای دولت عباسی در این زمینه به شمار میرفتند. عرصههای رقابت عبارت بود از:
خطبه خواندن برای یکی از رقبا که به عنوان مهمترین مظهر سیادت دینی و سیاسی آنها به شمار میرفت؛ معرفی یکی از آنها به عنوان رهبر دینی و سیاسی؛ اهدا و آویختن پرده کعبه؛ انجام کارهای خیر و حم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 