پاورپوینت کامل وحدت اسلامی از منظر شیعه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل وحدت اسلامی از منظر شیعه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وحدت اسلامی از منظر شیعه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل وحدت اسلامی از منظر شیعه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
وحدت اسلامی (دیدگاه شیعه)
در اهمیت و ضرورت وحدت و همدلی در میان مسلمانان از دیدگاه قرآن، هیچ تردیدی وجود ندارد و قاطعانه میتوان گفت که یکی از مسائل اجتماعی، که قرآن بیش از هرچیز دیگر بر آن تاکید دارد، وحدت میان پیروان اسلام است.
خط انبیاء الهی در طول تاریخ بشریت نیز، خط وحدت بوده و اختلاف بین مسلمانان همواره ناشی از دشمنی و کینه است. رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز در راه ایجاد وحدت بسیار کوشیده و مؤمنین را برادر یکدیگر خوانده و هجرت پیامبر به مدینه نیز در راستای ایجاد وحدت و اخوت بین مسلمانان انجام گرفت. و در آغاز رسالتش همت به تشکیل جامعه و ایجاد وحدت گماشت، و همواره مسلمانان را دعوت به اتحاد میکرد، حدیث ثقلین که دعوت به کتاب خدا و عترت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، نمونهای از تلاش و دعوت مسلمانان به وحدت است. بنابراین، با وجود اختلاف بین مسلمانها، معلوم میشود که تمسّک حقیقی به ثقلین نشده است.
شیعیان از آغاز با پیروی از ائمه اهلبیت (علیهمالسّلام) جامعه را به اتّحاد و همبستگی فرا میخواندند و با نقشه طواغیت و سنت فراعنه تاریخ که سبب ایجاد اختلاف و تفرقه بود، مقابله و مبارزه میکردند.
همبستگی و اتّحاد میان مسلمانان جهان، در مقابل دشمنان از اهمّیت بسیار برخوردار است لذا دشمن با حیله و نیرنگ میکوشد مانع اتحاد و همبستگی مسلمانان شود. آشنایی پیروان مذاهب با عقاید یکدیگر، اگر همراه با هتک به معتقدات سایر مذاهب نباشد، نهتنها موجب تفرقه نمیشود، بلکه مانع از اتهام و دروغپردازی دشمنان اسلام و مسلمین میشود.
فهرست مندرجات
۱ – یکی بودن راه سعادت
۲ – راه شناخت فرقه رستگار
۳ – احادیث شیعه در همبستگی با سایر مسلمانان
۴ – عوامل اختلاف و بدبینی
۵ – شلتوت نخستین پاسخگو به ندای وحدت شیعه
۵.۱ – مبانی فتوای شیخ شلتوت
۵.۱.۱ – منبع
۵.۱.۲ – قدرت استنباط
۵.۱.۳ – اصلاح پذیری
۶ – مبنای فتوا و اجتهاد در شیعه
۶.۱ – فتوا نبودن سخن ائمه
۶.۲ – عدم اجتهاد ائمه
۶.۳ – مرجعیت دینی اهلبیت
۶.۴ – عدم پیروی شیعه از غیر اهلبیت
۶.۵ – عمل به قرآن و سنت معتبر
۷ – مقایسهای بین مراجع شیعه و علماء اهلسنّت
۷.۱ – مبنا
۷.۲ – منبع
۷.۳ – قدرت استنباط
۷.۴ – اصلاح پذیری
۸ – نکاتی در راه اتحاد
۹ – راههای تحکیم اتحاد بین تشیع و تسنن
۹.۱ – مسائل مورد اتفاق
۹.۲ – مسائل مورد اختلاف
۹.۳ – دروغها و تهمتها
۹.۴ – مسائل مورد اختلاف بین فقهاء مذاهب
۹.۵ – مسائل مورد اتفاق از جهت فقهی و اعتقادی
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
یکی بودن راه سعادت
از نخست، که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مردم را به اسلام دعوت کرد، این هشدار را داد: تنها یک فرقه رستگار است. هرچند شهادتین «لااله الاّ االله»، «محمد الرسول االله» وسیله تشکّل امّت اسلامی و دستآویزی برای همبستگی و اتّحاد است.
امّا تنها یک فرقه رستگارند، تنها یک فرقه راه نجات را میپیمایند، و همه فرقههای درون امّتی نمیتوانند برحق باشند، چنانکه فرمود: «سَتُفترق اُمّتی ثَلاث و سبعین فرقه، واحده منها ناجیه و ثنتان و سبعون فی النّار»؛ شیخ طوسی (رحمهاللهعلیه) در الرسائل العشر
[۱] شیخ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، ص۱۲۷.
و محمد بن حسن بن مطهر الحلّی (رحمهاللهعلیه) در ایضاح الفوائد
[۲] علامه حلی، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد، ج۱، ص۸.
و شیخ حر عاملی (رحمهاللهعلیه) در وسائل الشیعه
[۳] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۳۱.
و علامه مجلسی (رحمهاللهعلیه) در بحار الانوار
[۴] علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۳۶، ح ۱۹۸.
و حاکم نیشابوری در المستدرک
[۵] حاکم نیشابوری، محمد بن عبداللّه، المستدرک، ج۴، ص۴۷۷.
و ابن حزم در المحلی
[۶] ابن حزم، علی بن احمد، المحلی، ج۱، ص۸۲.
[۷] ابن حزم، علی بن احمد، المحلی، ج۱۱، ص۳۴۲.
و طبرانی در المعجم الکبیر
[۸] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱۸، ص۵۱.
و هیثمی در مجمع الزوائد
[۹] هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۷، ص۲۵۸.
[۱۰] هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۶، ص۲۳۴.
و متقی هندی در کنز العمال
[۱۱] متقی هندی، علی بن حسامالدین، کنزالعمال، ج۱، ص۲۰۹ – ۲۱۲.
و …
«امّت من به هفتاد وسه فرقه تقسیم میشوند، یک فرقه اهل نجاتند و هفتاد و دو فرقه در آتشند.»
این حدیث را سنّی و شیعه در منابع حدیثی، تاریخی و ملل و نحل آورده و پیروان هر مذهبی خود را فرقه ناجیه میدانند. امّا برخی ناآگاه یا مغرض میکوشند (بر خلاف دلالت حدیث و نظر همه فرق اسلامی) این هشدار مهمّ رسول خدا را نادیده گرفته، و با اهل نجات و رستگار معرفی کردن تمام فرق اسلامی، زمینه تشتت آراء و به وجود آمدن فرقههای مختلف را فراهم ساخته، پیروان هر فرقه را در عقائدشان سست کرده، جامعه اسلامی را از تلاش برای دست یابی به اسلام راستین و پیروی از فرقه ناجیه و پرهیز از گمراهی و پیروی از فرقههای منحرف و حرکت به سوی اتّحاد و راه راست باز دارند.
راه شناخت فرقه رستگار
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای نجات مردم از ابتدای دعوت به اسلام، فرقه رستگار را مشخص کرد، و با فرمودهاش: «انّما مَثَلُ اهلبیتی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَهِ نُوحٍ، مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ…» .
[۱۲] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الصغیر، ج۲، ص۲۲.
[۱۳] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۶، ص۸۵، ح ۵۸۷۰.
[۱۴] حاکم نیشابوری، محمد بن عبداللّه، المستدرک، ج۳، ص۱۶۳.
[۱۵] ابن ابیشیبه، عبدالله بن محمد، المصنف، ج۶، ص۳۷۲.
«عن علی قال: انّما مثلنا فی هذه الاُمّه کسفینه نوح…».
[۱۶] هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۸، ح ۱۴۹۸۱.
«مثل اهلبیت من همچون کشتی نوح است، که هرکس بر آن سوار شد نجات یافت و هرکس از آن تخلف ورزید غرق گردید.»
پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از ۷۳ فرقه تنها فرقهای که بر این کشتی سوار شدند، رهایی یافتند.
شیعه و علمای شیعه، که بر این کشتی سوار شده بودند، از آغاز به پیروی از ائمه اهلبیت (علیهمالسّلام) جامعه را به اتّحاد و همبستگی فرا میخواندند و با نقشه شوم و سنّت زشت طواغیت و فراعنه تاریخ (که سبب ایجاد اختلاف و تفرقه بود) مقابله و مبارزه میکردند.
مطالعه و بررسی منابع حدیثی و تاریخیِ شیعه، بر این سخن گواه گویائی است.
احادیث شیعه در همبستگی با سایر مسلمانان
احادیث فراوانی از ائمه (علیهمالسّلام) در توجیه به چگونگی معاشرت شیعه با اهلسنّت در کتب روایی شیعه آمده است که ما به ذکر نمونهای بسنده میکنیم. شیخ حرّ عاملی در وسائل الشیعه بابی را تحت عنوان «باب وجوب عشره الناس» به این موضوع اختصاص داده، و میفرماید: «بَابُ وُجُوبِ عِشْرَهِ النَّاسِ حَتَّی الْعَامَّهِ بِاَدَاءِ الْاَمَانَهِ وَ اِقَامَهِ الشَّهَادَهِ وَ الصِّدْقِ وَ اسْتِحْبَابِ عِیَادَهِ الْمَرْضَی وَ شُهُودِ الْجَنَائِزِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ وَ الصَّلاهِ فِی الْمَسَاجِدِ».
[۱۷] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۹۸، باب ۱، باب وجوب عشره الناس حتی العامّه.
«باب واجب بودن زندگی مسالمتآمیز با مردم، حتّی اهلسنت؛ بدین صورت که امانت آنان را ادا کنید و به سود آنان شهادت دهید و به راستگویی با آنان پایبند باشید، مستحب است که مریضهای آنان را عیادت، جنازههای آنان را تشییع، با همسایگان رفتار نیکو و در مساجد حضور داشته باشید.»
در این باب احادیثی آمده که از آن جمله روایت زیر است: راوی گوید: از امام (علیهالسّلام) پرسیدم: سزاوار است رفتار ما میان خود و آنانکه معاشرت داریم چگونه باشد؟ در حالی که: «لَیْسُوا عَلَی اَمْرِنَا»؛ «بر اعتقاد ما شیعیان نیستند». فرمود: ببینید، ائمه شما چگونه رفتار میکنند، از آنها پیروی کنید، آنچه آنان انجام میدهند از آنها پیشی نگیرید که گمراه خواهید شد.
۶. «فتمسّکوا بهما، ولاتقدموهم فتضلّوا».
[۱۸] قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص۳۵۰.
به کتاب و عترتم چنگ زنید و از آنها پیشی نگیرید که گمراه میشوید.
۷. لاتقصروا عنهما فتهلکوا.
[۱۹] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۶۶، ح ۴۹۷۱.
[۲۰] سمهودی، علی بن عبدالله، جواهر العقدین، ص۲۳۳.
[۲۱] هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۴، ح ۱۴۹۶۳.
[۲۲] قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص۱۱۶.
[۲۳] متقی هندی، علی بن حسامالدین، کنزالعمال، ج۱، ص۱۸۸، ح ۹۵۷.
[۲۴] سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، استجلاب ارتقاء الغرف، الورقه۲۱.
از آنان عقب نمانید که هلاک خواهید شد.
۸. لا تعلّموهما فانّهما اعلم منکم.
[۲۵] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۶۶، ح ۴۹۷۱.
[۲۶] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۶، ح ۲۶۸۱.
[۲۷] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، جامع الاحادیث، ج۱۰، ص۱۷۱، ح۹۳۴۶.
[۲۸] قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص۱۱۶.
[۲۹] حارثی بدخشی، محمد بن معتمد، مفتاح النجاه، الورقه۸.
[۳۰] سمهودی، علی بن عبدالله، جواهر العقدین، ص۲۳۳.
[۳۱] سمهودی، علی بن عبدالله، جواهر العقدین، ص۲۳۷.
[۳۲] سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، استجلاب ارتقاء الغرف، الورقه ۲۳.
[۳۳] هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۴، ح ۱۴۹۶۳.
به آنها چیزی نیاموزید زیرا آنان از شما داناترند.
۹. انّ االله سائلکم کیف خلفتمونی فی الثقلین.
[۳۴] ابن صباغ مالکی، علی بن محمد، الفصول المهمّه، ص۲۴۵.
[۳۵] سمهودی، علی بن عبدالله، جواهر العقدین، ص۲۳۹.
[۳۶] سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، استجلاب ارتقاء الغرف، الورقه۲۴.
[۳۷] قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص۱۱۶.
از چگونگی رفتارتان با ثقلین (قرآن و اهلبیتم) بازخواست کننده از شما خداست.
۱۰. انّی سائلکم حین تردون علیّ الحوض عن الثقلین.
[۳۸] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۷، ح ۲۶۸۳.
[۳۹] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۸۰، ح ۳۰۵۲.
[۴۰] حکیم ترمذی، محمد بن علی، نوادر الاصول، ص۲۵۸.
[۴۱] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۳۵۵.
[۴۲] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه والنّهایه، ج۷، ص۳۸۶.
[۴۳] حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۲، ص۲۷۵، ح ۵۳۹.
[۴۴] هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۳۶۳، ح ۱۸۴۶۰.
[۴۵] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، جامع الاحادیث، ج۳۴، ص۲۵۳، ح ۳۷۲۶۶.
[۴۶] ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۱۴۷.
من خود آنگاه که بر حوض کوثر وارد میشوید از ثقلین (کتاب خدا وعترتم) پرسانم.
رابعاً: با این همه تاکید بر تمسّک و متابعت از اهلبیت (علیهمالسّلام) و هشدار و ترساندن از مخالفت میان مسلمانان است و اینکه شیعه فرق خود را با اهلسنّت (در اهتمام به مساله اتحاد) آشکار کنند و این ملاک و حکمت، امروز هم وجود دارد. پس مستحب است حضور در مساجد اهلسنّت و نماز خواندن با آنان برای اینکه (این سماحت شیعه) آشکار شود و میان مسلمانان اتّحاد کلمه به وجود آید.
[۴۷] خویی، سیدابوالقاسم، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، ج۴، ص۳۱۹.
و انّما الحکمه فی تشریعها هی المداراه وتوحید الکلمه وابراز المیزه بینهم و بین العامه، و علیه فهی تاتی فی امثال زماننا ایضاً، فیستحب حضور مساجدهم و والصلاه معهم لیمتاز الشیعه بذلک عن غیرهم و تبیین عدم تعصبهم حتی تتحد کلمه المسلمین.
عوامل اختلاف و بدبینی
شاید، با مراجعه به منابع حدیثی، فقهی و اعتقادی اهلسنّت این فراخوان به همبستگی و اتحاد را نتوان یافت. بلکه برعکس در منابع اهلسنّت دروغ، تهمت و توهین فراوانی نسبت به شیعه، منادیان همبستگی و اتّحاد دیده میشود، به چند نمونه آن اشاره میکنیم.
دشمنان شیعه برای اینکه بهتر بتوانند آنان را منکوب نموده و بر ایشان چیره شوند، دروغهای مضحک شاخداری ساخته و پرداخته و در غالب ناسزا و فحش نثار شیعه کردهاند. آنان به شیعه چیزهائی را نسبت میدهند که هیچگاه بر قوه واهمه و مخیله آنان خطور نکرده است.
گاه آنچه را شیعه کفر میدانند به آنان نسبت میدهند، میگوید: شیعه همچون یهود دشمن جبرائیل (علیهالسّلام) اند و میگویند: «غلط جبرئیل بالوحی علی محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)» جبرئیل در وحی خیانت کرده است. شیعه مسلّماً این افراد خیالی را کافر میدانند.
گاه آنچه برخلاف ضرورت فقه شیعه است به آنان نسبت میدهند و میگوید:
۱. شیعه برای زنان عدّه (طلاق) قائل نیست.
۲. شیعه به جای «السلام علیکم» «السام علیکم» که به معنای مرگ است میگوید.
۳. شیعه همچون نصاری زنانشان مهریه ندارند، چون قائل به متعه میباشند، وحال آنکه شیعه با استناد به آیه «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً؛
[۴۸] نساء/سوره۴، آیه۲۴.
» اگر در عقد متعه مهر معین نشود عقد راب اطل میداند.
۴. شیعه مانند یهود قبل از سجده چند مرتبه سرشان را پائین میآورند. این امر ناشناختهای میباشد، که هر شیعهای از شنیدن آن تعجب میکند.
۵. شیعه «لایعدون الطلاق شیئاً الاّ عند کلّ حیضه» طلاق را صحیح نمیدانند مگر در هنگام حیض. و حال آنکه به اتّفاق، همه فقهاء شیعه طلاق را در هنگام حیض باطل میدانند.
اگر کسی به کتابهای فقهی شیعه مراجعه کند، مییابد که در میان فقهاء شیعه کسی به خرافات بالا قائل نیست، و این نسبتها دروغپردازی از روی دشمنی و عناد و غرضورزی بوده است، نه اشتباه.
ج: گاه برای زمینهسازی توهین و اتهام به شیعه، برای یهود وضو و نمازهای پنجگانه و .. . را ترسیم کردهاند تا بتواند وضو و نماز شیعه را با آنها مقایسه کنند، و میگویند:
۱. شیعه – همچون یهود – در وضو مسح بر کفش را جایز نمیداند.
۲. شیعه – همچون یهود – نماز مغرب را تا آشکار شدن کامل ستارگان به تاخیر میاندازد.
۳. شیعه – همچون یهود – پنجاه نماز در شبانه روز واجب میداند.
۴. شیعه – همچون یهود – بر شاخهایش سجده میکند.
۵. شیعه – همچون یهود – قبل از سجده چند مرتبه سرش را پائین میآورد.
۶. شیعه – همچون یهود – در نماز صبح بر شیء بلندی سجده میکند.
مشاهده میشود که گروهی از علماء اهلسنّت این دروغها را همراه با توهین و ناسزاگوئیهای فراوان بازگو کردهاند.
[۴۹] ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، ص۲۱-۷۳.
ما از علمای اهلسنّت انتظار نداریم که همچون علماء شیعه پرچمدار همبستگی و اتّحاد باشند، تنها متوقّعیم تا شیعه را از دروغهای رسوائی که به آنها نسبت داده شده تنزیه کنند، و یا حداقل آن دروغها را که امروز حربه دشمن مشترک مسلمانان است بازگو نکنند.
شلتوت نخستین پاسخگو به ندای وحدت شیعه
بلی، پس از ۱۳۷۸ سال از هجرت یکی از علماء اهلسنّت شیخ محمود شلتوت رئیس دانشگاه «الازهر» مصر فتوائی در راستای اتّحاد و همبستگی داد، که در ضمن این فتوا شیعه را از اتّهامات فوق تنزیه کرد.
هرچند این فتوا به برکت تاسیس موسسه «دار التقریب» به وسیله مرجع تقلید عالم تشیع آیتالله بروجردی صادر گردید که دبیر کلّ آن نیز یکی از علماء شیعه علامه شیخ محمدتقی قمی بود، و هرچند این فتوا در مقابل تلاش عالمان شیعی در طول تاریخ اسلام برای ایجاد اتّحاد وهمبستگی ناچیز مینمود، امّا در جو خفقان و دروغپردازی و اتهام و توهین به شیعه، فتوائی شجاعانه، و شروع مناسبی برای پاسخ به ندای منادیان وحدت «شیعه» بهشمار میآمد.
ولی متاسفانه این فتوا پاسخ دیگری به دنبال نداشت، و نشر کتابهای مملو از دروغ و اتّهام به شیعه، برای ایجاد تفرقه و نفرت بین مسلمانان در مناطق اهلسنّت ادامه یافت. از سوی دیگر «فتوای شیخ محمود شلتوت» برای برخی از ساده لوحان شیعه ناآشنا با مبانی فتوای وی و مبانی فقهی شیعه دستآویزی گردیده که ناآگاهانه یا مغرضانه بخواهند تا فقهاء شیعه فتوائی مشابه فتوای شیخ محمود شلتوت صادر کنند.
و با اهل نجات و رستگار معرفی کردن تمام فرق اسلامی (برخلاف حدیث نبوی و نظر همه فرق اسلامی) گامی به سوی بی اهمیّت جلوه دادن هشدار مهمّ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برداشته و زمینه تشتت آراء و به وجود آمدن فرقههای مختلف را فراهم ساخته و پیروان هر فرقه را در عقائدشان سست کرده و جامعه اسلامی را از تلاش برای دستیابی به اسلام راستین و پیروی از فرقه ناجیه و پرهیز از گمراهی و پیروی از فرقههای منحرف و حرکت به سوی اتحاد و راه راست باز دارند. از اینرو لازم بهنظر میرسد تا مبانی شیخ محمود شلتوت و فقهاء شیعه در این مورد بیان گردد.
مبانی فتوای شیخ شلتوت
کلاًّ اهلسنّت فتوای صحابه و تابعین و فقهاء قرن اوّل و دوم را بدون توجه به مبانی اجتهادی آنان برای خودشان و پیروانشان حجّت میدانند، از اینروست که اختلاف صحابه و تابعین با یکدیگر را هرچند به جنگ و کشتار منجر شده باشد، مستند به اجتهادشان دانسته و آنها را نهتنها معذور، بلکه ماجور میپندارند.
تا آنجا که مسئله اجتهاد را وسیله توجیه جنایات حولناکی مانند جنایت ابن ملجم در به شهادت رساندن حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) قرار دادهاند.
منبع
منبع استنباط فقهاء و مراجع شیعه قرآن و سنّت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و سنّت را از طریق ائمه معصومین (علیهمالسّلام) تلقی میکنند. و حدیث صحابه و تابعین را از پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همچون احادیث سایر محدثین پس از بررسی و اثبات وثاقتشان بهعنوان دلیل حکم الهی میپذیرند.
امّا پیشوایان مذاهب چهارگانه اهلسنت راهشان در دستیابی به سنّت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از صد سال ممنوعیّت نقل حدیث و انقراض دوران صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) احادیث صحابه و تابعین است بدون بررسی از حالشان زیرا همه صحابه را عادل میانگارند، هرچند بین آنان اختلاف و جنگ و مخاصمه و درگیری وجود داشته است.
قدرت استنباط
فقهاء ومراجع شیعه از تجربه هزار سیصد ساله فقهاء گذشته که در کتب فقهی انباشته شده در استنباط احکام الهی از قرآن و سنّت بهره میگیرند. امّا پیشوایان مذاهب چهارگانه، که در قرن دوم هجری میزیستند چون در اوائل دوران استنباط احکام بود تجربهای را پشتسر نگذاشته بودند.
اصلاح پذیری
مسلّماً، فقهاء و مجتهدان در فتواهایشان خالی از اشتباه و خطا نیستند، بههمین جهت گفته میشود «للمصیب اجران و للمخطا اجر واحد» اگر مجتهد در مقدّمات فتوایش کوتاهی نکرده باشد و از همان راهی که خدا و رسول خدا تعیین کردهاند به استنباط پرداخته باشد آنکس که به حکم واقعی الهی رسیده دو پاداش و آنکس که اشتباه و خطا کرده است یک پاداش دارد.
با انسداد و بسته شدن راه اجتهاد و حصر مذاهب اشتباهات پیشوایان مذاهب چهارگانه تثبیت و بهعنوان احکام الهی باقی مانده و راه تصحیح و اصلاح آنها بسته شده است. هرچند با توجه به بند «الف، ب، و ج» که بیان گردید خطا و اشتباه فقهاء شیعه کمتر است. افزون بر این بواسطه باز بودن راه اجتهاد، اشتباه آنها تثبیت نمیشود و فقهاء بعد از آنان خطاهایشان را به نقد میکشند. به اینگونه فقه شیعه اصلاح پذیر است.
آنچه گفته شد نتیجه میدهد:
۱. فتوای شیخ محمود شلتوت پاسخی مناسب و حکیمانه به ندای همبستگی و اتحاد فقهاء شیعه بود، و جا دارد وی را به پاس این فتوای تاریخیش ستود. زیرا مبنا و منبع شیعه در استنباطش کرد پیروان هر مذهبی که یک میلیون دینار به حکومت بپردازند، مذهبشان به رسمیّت شناخته خواهد شد، و پیروی از سایر مذاهب ممنوع و غیر رسمی خواهد بود. و چون تنها حنفیان، ماکیان، شافعیان و حنبلیان توانستند این پول را بپردازند، مذهبشان رسمی و قانونی اعلان شد.
[۵۰] ابن حزم، علی بن احمد، المحلی، ج۱۰، ص۴۸۳، مساله ۲۰۷۹.
۲. آیا پول میتواند به مذهب مشروعیت ببخشد؟
۳. آیا ناتوانی از پرداخت پول میتواند مذهبی را غیرمشروع کند؟
۴. آیا حکم والی و حاکمی برای مردم حکومتش تکلیف میآورد؟
۵. آیا پس از او مسلمانان موظف هستن به حکم او عمل کنند؟
این سؤالها و دهها سؤال دیگر موجب گردیده که برخی از علماء اهلسنّت نیز به مسئله حصر مذاهب به دیده تردید بنگرند. از آن میان شیخ محمود شلتوت که امام صادق (علیهالسّلام) را مجتهدی همچون ابوحنیفه، شافعی، مالک و احمد بن حنبل یا برتر از آنان میانگارد مذهب پیروان آن حضرت را به رسمّیت شناخته و بر اینمبنا فتوا داده است.
مبنای فتوا و اجتهاد در شیعه
علمای شیعه برای فتوا و اجنهاد مبنای مورد نظر خود را ددارند که بیان میشود:
فتوا نبودن سخن ائمه
شیعه سخنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه معصومین (علیهمالسّلام) را فتوای آنان نمیداند. بلکه حضرت محمد بن عبداالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسول خداست و سخنانش تبلیغ رسالتش میباشد، و ائمه (علیهمالسّلام) ترجمان پیامبرند و سخنانشان بازگوی سنّت است.
عدم اجتهاد ائمه
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه هدی (علیهمالسّلام) اجتهاد نمیکردند، زیرا اجتهاد کوشش فقیه جاهل نسبت به احکام واقعی است برای دستیابی به واقع، که گاه در اثر این تلاش به واقع میرسد، که فتوایش منجز است، و گاه به واقع نرسیده و خطا میکند، که فتوایش معذر میباشد، یعنی به واسطه ترک وظیفه واقعیش گناهکار نیست. امّا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه هدی (علیهمالسّلام) به واقع آگاهند و نیاز به تلاش و اجتهاد ندارند. از اینرو در بینش شیعی نمیتوان امام باقر و امام صادق (علیهماالسّلام) را به عنوان مجتهدی با سایر فقهاء مقایسه کرد، و پیروی از امام صادق (علیهالسّلام) به معنی تقلید و عمل به فتوای وی نیست.
مرجعیت دینی اهلبیت
انتخاب شیعه، اهلبیت (علیهمالسّلام) را بهعنوان مرجع دینی، نه به واسطه بهرسمّیت نشناختن خلیفه عباسی «القادر باالله» است، نه به واسطه اختیار یکی از فقهاء و مجتهدین است چون آنان را عالمترین یافتهاند و نه … بلکه تنها و تنها بواسطه انتخاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آنان را به امر الهی برای مرجعیت دینی است.
شیعه بر مدعای فوق به دهها حدیث قطعی الصدور از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) استدلال میکند، که از آن جمله است «حدیث شریف ثقلین» انّی تارک فیکم الثقلین کتاب االله و عترتی اهلبیتی» که در صدورش از رسول اعظم و نبیّ مکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بین شیعه و اهلسنّت جای تردیدی نیست. چه اینکه تنها در کتاب شریف «کتاب االله و اهل البیت (علیهمالسّلام) فی حدیث الثقلین من الصحاح والسنن والمسانید و . . . من مصادر اهل السنّه» حدود ۶۰۰ نقل از ۱۶۰ منبع اهلسنّت از ۴۷ صحابی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده است که گروهی از مؤلفان این منابع که جزء ائمه حدیث و تراجم اهلسنّت هستند بر صحّت این حدیث تاکید دارند.
هر چند برخی در دلالت این حدیث بر «خلافت» با مشاهده صراحتی که در بعضی از نصوص آن وجود دارد مانند: «انّی تارک فیکم خلیفتین کتاب االله وعترتی اهلبیتی»
[۵۱] شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۳۵، ص۴۵۶، ح۲۱۵۷۸.
[۵۲] شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۳۵، ص۵۱۲، ح۲۱۶۵۴.
[۵۳] شیبانی، احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۰۳، ح ۱۰۳۲.
[۵۴] شیبانی، احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۷۸۶، ح ۱۴۰۳.
[۵۵] شیبانی، احمد بن حنبل، کتاب السنه، ص۳۳۶، ح ۷۵۴.
[۵۶] شیبانی، احمد بن حنبل، کتاب السنه، ص۶۲۸، ح ۱۵۴۸.
[۵۷] ابن ابیشیبه، عبدالله بن محمد، المطنف، ج۶، ص۳۰۹، ح ۳۱۶۷۹.
[۵۸] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۵۳، ح ۴۹۲۱.
[۵۹] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۵۴، ح ۴۹۲۲.
[۶۰] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، جامع المسانید و السنن، ج۳، ص۱۵۶، ح ۳۴۵۴.
[۶۱] هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۲، ح ۱۴۹۵۷.
[۶۲] سمهودی، علی بن عبدالله، جواهر العقدین، ص۲۳۶.
[۶۳] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، جامع الاحادیث، ج۲۹، ص۳۷۱.
[۶۴] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، البدور السافره فی امور الآخره، ص۱۶۹، ح ۳۲.
[۶۵] مناوی، عبدالرؤوف بن تاجالعارفین، فیض القدیر، ج۳، ص۱۴.
[۶۶] فسوی، یعقوب بن سفیان، المعرفه و التاریخ، ج۱، ص۵۳۷.
[۶۷] متقی هندی، علی بن حسامالدین، کنزالعمال، ج۱، ص۱۷۲، ح ۸۷۲.
[۶۸] البانی، ناصرالدین، صحیح الجامع الصغیر، ج۱، ص۴۸۲، ح ۲۴۵۷.
[۶۹] آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی، ج۲۲، ص۱۶.
تردید کردهاند، امّا بین علماء شیعه و سنی جای تردیدی در دلالت آن بر مرجعیّت دینی نیست.
خصوصاً که در این حدیث عبارات فراوانی وجود دارد، که مرجعیّت را در انحصار اهلبیت (علیهمالسّلام) قرار میدهد، مانند:
۱. ما ان اخذتم بهما لن تضلّوا.
[۷۰] شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص۱۱۴، ح ۱۱۵۶۱.
[۷۱] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۶، ص۱۳۱، ح ۳۷۸۶.
[۷۲] حکیم ترمذی، محمد بن علی، نوادر الاصول، ص۲۵۸.
[۷۳] شیبانی، احمد بن حنبل، کتاب السنه، ص۶۳۰، ح ۱۵۵۸.
[۷۴] طبرانی، سلیمان بن احمد، معجم الکبیر، ج۳، ص۶۶، ح ۲۶۸۰.
تا آنگاه که از کتاب خدا و عترت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (معارف و احکام را) بگیرید هرگز گمراه نخواهید شد.
۲. ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا.
[۷۵] شیبانی، احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج۱، ص۱۷۱، ح ۱۷۰.
[۷۶] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۶، ص۱۳۳، ح ۳۷۸۸.
[۷۷] عبد بن حمید، مسند عبد بن حمید، ص۱۰۷، ح ۲۴۰.
[۷۸] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الصغیر، ج۱، ص۱۳۵.
[۷۹] فسوی، یعقوب بن سفیان، المعرفه والتّاریخ، ج۱، ص۵۳۶.
[۸۰] البانی، ناصرالدین، صحیح الجامع الصغیر، ج۱، ص۴۸۲، ح ۲۴۵۸/ ۱۱۳۸.
مادامی که چنگ بر کتاب خدا و اهلبیت رسولش زنید گمراه نمیشوید.
۳. لن تضلّوا ان اتّبعتموهما.
[۸۱] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۳، ص۱۱۸.
[۸۲] سمهودی، علی بن عبدالله، جواهر العقدین، ص۲۳۳.
[۸۳] ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۱۶.
[۸۴] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، جامع الاحادیث، ج۱۰، ص۴۶۳.
[۸۵] قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص۴۳۷.
[۸۶] قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص۱۱۶.
هرگز گمراه نخواهید شد، اگر از اهلبیت (علیهمالسّلام) و قرآن متابعت کنید.
۴. لن تضلّوا بعدی ان اعتصمتم به.
[۸۷] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، جامع الاحادیث، ج۱۱، ص۲۵۹.
[۸۸] حارثی بدخشی، محمد بن معتمد، مفتاح النجاه، الورقه۸.
[۸۹] متقی هندی، علی بن حسامالدین، کنزالعمال، ج۱، ص۱۸۷، ح ۹۵۱.
بعد از من گمراه نمیشوید اگر به قرآن و اهلبیت من پناه جوئید.
۵. لاتقدّموهما فتهلکوا.
[۹۰] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۶، ح ۲۶۸۱.
[۹۱] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۶۶، ح ۴۹۷۱.
[۹۲] سمهودی، علی بن عبدالله، جواهر العقدین، ص۲۳۳.
[۹۳] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، جامع الاحادیث، ج۱۰، ص۱۷۱.
[۹۴] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، جامع الاحادیث، ج۳، ص۲۳۴، ح ۸۳۵۴.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 