پاورپوینت کامل نقش قصد لذت در حرمت نگاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقش قصد لذت در حرمت نگاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش قصد لذت در حرمت نگاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش قصد لذت در حرمت نگاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل نقش قصد لذت در حرمت نگاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

بعضی افعال که باعث لذت جنسی می‌شوند، مثل نگاه کردن به موی زن مسلمان و لمس بدن او، به طور مطلق حرام هستند و بعضی دیگر مثل خواندن داستان و شنیدن صدای زن نامحرم فی حد نفسه مباح به شمار می‌روند. برخی افعال وجود دارند که به خودی خود و به صورت اولی حرمت ندارند، ولی به صورت ثانوی حرمت به آنها تعلق می‌گیرد.
حال باید دید باتوجه به وسعت دایره لذت‌ها و هیجان‌های جنسی رفتارهایی که آنها را ایجاد می‌کنند اما به صورت اولی حرمت ندارند، به چه حکم تعلق می‌پذیرند؟

فهرست مندرجات

۱ – چکیده
۲ – کلید واژه‌ها
۳ – روابط جنسی
۴ – حصول لذت جنسی از مباحات
۵ – قصد لذت؛ معیار حرمت
۶ – حصول لذت، معیار حرمت
۷ – فرق حصول لذت و قصد حصول لذت
۷.۱ – دیدگاه شیخ انصاری
۷.۲ – دیدگاه حکیم
۷.۳ – دیدگاه آیت الله خوئی
۸ – ادله حرمت
۸.۱ – ادله حرمت مطلق
۸.۱.۱ – اجتناب امیرمؤمنان از سلام کردن به زنان جوان
۸.۱.۲ – روایت محمد بن سنان
۸.۱.۳ – اجماع بر حرمت
۸.۱.۴ – ارتکاز متشرعه
۸.۲ – ادله حرمت مختص به نگاه کردن
۸.۲.۱ – آیه غض
۸.۲.۲ – مرسله عبداللّه بن فضل
۹ – ادله جواز تلذذ بدون قصد لذت
۹.۱ – ادله جواز لذت بدون قصد حاصل از غیر نگاه
۹.۱.۱ – آیات ترغیب کننده به بهشت
۹.۱.۲ – رفتار حضرت موسی
۹.۱.۳ – عدم وجود نهی صریح
۹.۲ – ادله جواز لذت بدون قصد حاصل از نگاه کردن
۹.۲.۱ – موثقه حبیب معلی
۹.۲.۲ – روایات مجوز افعال همراه با لذت
۹.۲.۳ – روایت زرعه بن محمد
۹.۲.۴ – روایات دیگر
۱۰ – نتیجه
۱۱ – فهرست منابع
۱۲ – پانویس
۱۳ – منبع

چکیده

اسلام بعضی از رفتارها مانند نگاه کردن به موی زن نامحرم را که اغلب هیجان جنسی در پی دارند به طور مطلق ممنوع دانسته و بین حصول لذت و عدم آن و قصد لذت و عدم آن تفاوتی نمی‌گذارد. رفتارهای بسیار دیگری نیز وجود دارد که گاه با تلذذ همراهند اما به صورت اولی حرام نشده‌اند. آیا صرف حصول میل جنسی باعث حرمت این اعمال می‌گردد؟ دو مقوله قصد لذت و علم به حصول لذت در حرمت این اعمال چه تأثیری دارند؟ بنابر آیات، روایات و اقوال علما به دست می‌آید که رفتارهای ایجادکننده لذت جنسی در صورت عدم قصد لذت حرمتی ندارد و تنها مکروهند ولی کارهایی را که به قصد لذت جنسی انجام می‌شوند باید ترک کرد.

کلید واژه‌ها

لذت جنسی، قصد تلذذ، علم به حصول لذت، حلیت، حرمت.

روابط جنسی

یکی از موضوعاتی که در همه زمان‌ها بشر را با خود درگیر کرده روابط جنسی است. در جامعه امروز در هر جایی که ارتباط اجتماعی وجود داشته باشد تهییج و تحریک جنسی کم یا بیش خودنمایی می‌کند.
بسیاری از انسانها متوجه مقادیر ضعیف این حس درونی نمی‌باشند و به عنوان مثال ممکن است منکر لذت حاصل از حضور در محیطی مختلط شوند. گاهی خستگی کمتر یا رغبت بیشتر در عملی نشانه مقادیر خفیفی از این لذت است. با داخل کردن موارد ضعیف این حس در دایره لذت جنسی گستره شمول آن بسیار زیاد و فراگیر می‌شود. در این مقاله مقصود از لذت جنسی تمام احساساتی است که حتی گاهی به صورت مخفی در ارتباط دو جنس مخالف بروز می‌کند، بنابراین میل بسیار اندکی که هر زن و مردی به همصحبتی با هم دارند و لذتی که داستان‌های عاشقانه را پرطرفدارتر می‌کند و حتی علاقه‌ای که به مطالعه احکام فقهی مربوط به مسائل جنسی وجود دارد، همه اینها و موارد شدیدتر، در دایره این بحث می‌گنجد.

حصول لذت جنسی از مباحات

حصول لذت جنسی از مباحات به دو حالت تقسیم می‌شود:
۱. حالتی که شخص رفتار همراه با لذت را به قصد رسیدن به این لذت انجام می‌دهد؛
۲. حالتی که شخص به قصد لذت بردن رفتاری را انجام نمی‌دهد اما این لذت ناخواسته برای او حاصل می‌شود. در این صورت نیز ممکن است علم به حصول لذت از قبل وجود داشته باشد یا نه.
برای مثال، گاه انسان برای کمک به جنس مخالف تمایل بیشتری دارد؛ تمایلی که نشانه اندک لذتی در ارتباط با جنس مخالف است. آیا کمک کردن، در صورتی که به حصول چنین میلی علم داشته باشد، یا ادامه دادن، در صورتی که علمی به این میل نباشد، به علت همراهی با لذت جنسی حرام است؟ حکم فقهی این رفتار با قصد حصول لذت چیست؟ این سوال درباره بسیاری از کارهای روزمره مثل تماشای فیلم، حضور در محیطی مختلط و گفت وگو با جنس مخالف پیش می‌آید که ممکن است همراه با قصد لذت باشد یا بدون آن. به عبارت دیگر، هدف این مقاله بررسی موضوعیت قصد لذت در حرمت اعمالی است که ایجاد لذت می‌کنند، اما بدون لذت حرمتی ندارند. آیا حرکت وابسته به قصد است یا صرف حصول لذت سبب حرمت می‌شود؟ بدیهی است در صورتی که ملاک حرمت حصول لذت باشد، علم، گمان و شک به حصول لذت، حکم علم، گمان و شک به ارتکاب حرام را دارد که بحث دیگری می‌طلبد.
بنابراین تقسیم، پرسش اصلی این نوشته این است که چیستی حکم رفتارهایی است که سبب لذت جنسی می‌شوند؛ در دو حالت همراه با قصد لذت و بدون قصد لذت.
فقیهان به این مسئله کمتر توجه کرده‌اند، در بسیاری از موارد به ظرافت مسئله بی توجه بوده‌اند و گاه گفتارهایی متناقص گفته‌اند، اما بعضی از عبارت‌های ایشان اشاره‌ای نه چندان صریح به نظر آنان دارد:

قصد لذت؛ معیار حرمت

شیخ مفید در مقنعه می‌نویسد:
ولا یحل له النظر الی وجه امرأه لیست له بمحرم لیتلذذ بذلک دون ان یراها للعقد علیها ولایجوز له ایضا النظر الی امه لایملکها لتلذذ برؤیتها من غیر عزم علی ذلک لابتیاعها. ولا بأس بالنظر الی وجوه نساء اهل الکتاب وشعورهن لأنهن بمنزله الماء ولایجوز النظر الی ذلک منهن لریبه؛

[۱] شیخ مفید، المقنعه، ص۵۲۱.

نگاه به صورت زن نامحرم برای لذت بردن حلال نیست مگر اینکه برای عقد به او نگاه کند. همچنین جایز نیست برای لذت بردن به کنیزی که مالکش نیست بدون قصد خرید نگاه کند… و نگاه به صورت زنان اهل کتاب و موی آنها برای ریبه اشکال دارد.
شیخ طوسی نیز گفته است:
والنظر الی نساء اهل الکتاب وشعورهن لا بأس به لانهن بمنزله الإماء اذا لم یکن النظر لریبه او تلذذ فاما اذ کان کذالک فلایجوز النظر الیهن علی حال؛

[۲] شیخ طوسی، النهایه، ص۴۸۴.

نگاه به زنان اهل کتاب و موی آنها اگر برای ریبه و تلذذ نباشد اشکالی ندارد و اگر این گونه باشد به هیچ وجه نگاه جایز نیست.
محقق حلی نیز عین عبارت بالا را با اضافه‌ای چنین بیان کرده است:
ویجوز ان ینظر الرجل الی مثله ما خلا عورته… مالم یکن النظر لریبه او تلذذ وکذا المرأه؛

[۳] محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۲، ص۴۹۵.

نگاه مرد به مرد غیر از عورت اگر برای لذت و ریبه نباشد جایز است، همچنین است نگاه زن به زن.
از این رو اگر نگاه برای لذت بردن نباشد اما گاه سبب لذت شود، حتی با علم به حصول لذت بی اشکال است.

حصول لذت، معیار حرمت

شیخ مفید در جای دیگر از مقنعه عبارتی متفاوت از عبارت پیشین آورده است:
واذا زوج الرجل امته من حر او عبد حرم علیه وطؤها، والنظر الی وجهها ولم یجز له تقبیلها بشهوه، ولا التلذذ منها بشیء…؛

[۴] شیخ مفید، المقنعه، ص۵۴۵.

اگر مردی کنیزش را به ازدواج مرد دیگری درآورد… لذت بردن از او به هر ترتیبی جایز نیست. در اینجا مورد عدم جواز، مطلق تلذذ است نه قصد تلذذ.
شیخ طوسی نیز در جای دیگر از نهایه فرموده:
اذا أراد الانسان شراء أمه جاز له ان ینظر الی وجهها ومحاسنها نظرا من غیر شهوه؛

[۵] شیخ طوسی، النهایه، ص۴۱۲.

اگر کسی کنیزش را به ازدواج دیگری درآورد جایز است که به صورت و زیبایی هایش بدون شهوت نگاه کند.
بنابراین عبارت نگاه همراه با شهوت، چه با قصد و چه بدون قصد جایز نیست. گفتنی است شاید شیخ طوسی از عبارت (من غیر شهوه) بدون علت شهوت یعنی بدون قصد تلذذ را قصد کرده باشد که در این صورت جزء فتاوای قبل دسته بندی می‌شود و اگر تلذذ به معنای طلب لذت باشد، چنانچه ممکن است، عبارت شیخ مفید هم داخل در دسته اول خواهد بود.
علامه حلی در تذکره الفقها می‌فرماید:
لایجوز للرجل النظر الی الرجل بشهوه وریبه… وان خلا عن الریبه والشهوه جاز له ان ینظر الیه والی جسده عاریا ما عدا العوره و…؛

[۶] علامه حلی، تذکره الفقها، ج۲، ص۵۷۳.

نگاه مرد به مرد با شهوت و ریبه جایز نیست و اگر با ریبه و شهوت نباشد جایز است به غیر عورت نگاه کند.
اما بعد از آن می‌فرماید:
یجوز للمرأه النظر الی المرأه کما فی نظر الرجل الی الرجل ولایجوز لریبه وتلذذ؛

[۷] علامه حلی، تذکره الفقها، ج۲، ص۵۷۳.

نگاه زن به زن مانند مرد به مرد جایز است اما برای ریبه و لذت بردن جایز نیست.
توجه به اختلاف عبارات علمای متقدم از جهت اجماع اهمیت بیشتری دارد؛ به دلیل اینکه در جایی شرط عدم جواز نگاه را نظر همراه با لذت و در جایی دیگر نظر برای لذت بردن دانسته‌اند. از این رو چنین می‌نماید که این اختلاف به دلیل بی توجهی به فرق دو لفظ حاصل شده و بنابراین اجماع و شهرتی در حرمت صرف حصول لذت وجود ندارد.
اختلاف عبارت یاد شده در بسیاری از کتب مثل مسالک شهید ثانی

[۸] شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۷، ص۴۵.

و حتی کتب مراجع معاصر نیز دیده می‌شود، به طوری که در رساله‌ها معمولاً قید قصد لذت در ملاک حرمت گرفته شده اما در کتب دقیق تر مثل تحریر الوسیله امام خمینی

[۹] امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۴۴.

و جامع المسائل مرحوم آیت اللّه بهجت ،

[۱۰] بهجت، محمدتقی، جامع المسائل، ج۳، ص۴۱۵.

مطلق تلذذ بیان شده، مگر اینکه گفته شود خود تلذذ به معنای قصد لذت داشتن است، چنان که در معانی باب تفعل آورده شده ولی هم اکنون این معنا در کتاب‌های لغت به چشم نمی‌آید. بحث مربوط به عبارت ریبه مجال دیگری می‌طلبد که در اینجا فقط بحث لذت در پی می‌آید.

فرق حصول لذت و قصد حصول لذت

دیدگاه شیخ انصاری

شیخ انصاری در این مسئله اولین کسی است که به فرق (حصول لذت) و (قصد حصول لذت) پرداخته و بیان کرده است:
ان النظر اذا کان بقصد التلذذ حرام اجماعا کما ادعاه غیر واحد… اما اذا لم یقصد به التلذذ ولکن علم بحصول اللذه بالنظر، أو لم یعلم به ولکن تلذذ فی اثناء النظر، فهل یجب الکف‌ام لا؟ الظاهر:الثانی، لاطلاق الادله ولأن النظر الی حسان الوجوه من الذکور والأناث لاینفک عن التلذذ غالباً بمقتضی الطبیعه البشریه المجبوله علی ملائمه الحسان فلو حرم النظر مع حصول التلذذ لوجب استثناء النظر الی حسان الوجوه مع انه لاقائل بالفصل بینهم وبین غیرهم ویؤید ما ذکرنا ما رواه فی الکافی عن علی بن سوید فی الصحیح، قال:قلت لابی الحسن علیه السلام:انی مبتلی بالنظر الی المرأه الجمیله فیعجبنی النظر الیها، فقال لا بأس یا علی اذا عرف اللّه من نیتک الصدق وایاک والزنا فانه یمحق البرکه ویزهق بالدین.

[۱۱] شیخ کلینی، کافی، ج۵، ص۵۴۲.

[۱۲] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۳۱.

فان مراد السائل انه کثیرا ما یتفق لا الابتلاء بالنظر الی المرأه الجمیله وانه حین نظر الیها والمکالمه معها لمعامله او غیرها یتلذذ بالنظر لمکان حسنها ولعل ذلک من جهه کون الراوی من اهل الصنائع والحرف التی یکثر فیه مخالطتهم للنساء کالسابغ والبزاز حیث یکثر تردد النساء الیهم سیما نساء البوادی الاتی لایسترن فسأل عن أنه یجب الکف عن النظر عند التلذذ‌ام لا؟ فأجاب علیه السلام بأنه لابأس بذلک اذا علم اللّه من قصدک مطابقه ما تظهره من ان نظرک لیس لمجرد التلذذ وحیث عبرت عن مخالطتک معهن (بالابتلاء بهن) وانک کاره لاعجابک الحاصل حین النظر…؛

[۱۳] للشیخ الانصاری، کتاب النکاح، ص۵۳.

نگاه اگر به قصد لذت بردن باشد، همان طور که عده‌ای گفته‌اند، بنابر اجماع حرام است، اما آیا در صورتی که قصد لذت نداشته باشد و دانسته یا نادانسته لذت آور به شمار آید، نیز باید از آن پرهیز کرد یا نه؟ ظاهر دومی است؛ به دلیل اطلاق ادله و اینکه نگاه کردن به زیبارویان مذکر و مؤنث به اقتضای طبیعت بشری اغلب لذت آور است و اگر نگاه همراه با لذت حرام باشد باید نگاه به زیبارویان استثنا شود، در صورتی که کسی به تفاوت بین زیبایان و غیر آنها معتقد نیست. این مطلب بنابر حدیثی صحیح در کافی نیز تأیید می‌شود:(به حضرت ابوالحسن علیه‌السلام گفتم:من گرفتار نگاه به زنان زیبا شده‌ام و از این نگاه لذت می‌برم. حضرت فرمود:‌ای علی! اگر خداوند صداقت از نیت تو ببیند اشکالی ندارد و از زنا برحذر باش که برکت را از بین می‌برد و دین را نابود می‌کند.) مراد سوال کننده این بوده که بسیار اتفاق می‌افتد که مبتلا به نگاه به زن زیبا می‌شود و در هنگام نگاه و سخن گفتن با او برای معامله یا مثل آن از زیبایی‌اش لذت می‌برد و شاید این به این دلیل بوده که شغل راوی به گونه‌ای بوده که مانند زرگر و پارچه فروش با زنان و به ویژه زنان بی‌حجاب زیاد برخورد داشته است. بنابراین سؤال کرده که آیا هنگام تلذذ باید از نگاه اجتناب کند یا نه؟ امام نیز جواب می‌دهند که اگر خداوند بداند که قصد تو آن طور که گفته‌ای لذت بردن نیست و اینکه تو آن طور که از عبارت (بالابتلاء بهن) برمی‌آید از این لذت ناراحت هستی….

دیدگاه حکیم

مرحوم حکیم هم به این فرق پرداخته است و با بیان اینکه ظاهر عبارات بعضی علمای سلف جواز است با رد استدلال شیخ، حکم به حرمت را می‌پذیرد و آورده است:
هل یختص التحریم بقصد التلذذ کما یظهر من عباره الشرایع والقواعد وغیرها حیث ذکر فیها انه لا یجوز النظر لتلذذ او ریبه او یعم ما اذا حصل التلذذ فی حال النظر وان لم یکن واقعاً بقصد التلذذ فیجب الکف مع التلذذ؟ وجهان. وفی رساله لشیخنا الاعظم:الظاهر الاول لإطلاق الادله و… وفیه ان الظاهر من المرتکزات الشرعیه حرمه النظر مع التلذذ، فیقید به الاطلاق اما ما ذکره ثانیا ففیه، ان التلذذ الذی هو محل الکلام التلذذ الشهوی وما تقتضیه الطبیعه البشریه المجبوله علی ملائم الحسان هو التلذذ غیر الشهوی کالتلذذ الحاصل بالنظر الی المناظر الحسنه، کاالحدائق النظره والعمارات الجمیلیه والاشعه الکهربائیه المنظم علی نهج معجب نحو ذلک وکل ذلک لیس مما نحن فیه واما صحیح علی بن سوید فالظاهر منه الاضطرار الی النظر لعلاج ونحوه قرینیه قوله (علیه السلام):اذا عرف اللّه من نیتک الصدق یعنی الصدق فی ان نظرک للغایه اللازمه لا ما ذکره (قده) ولا ما ذکر فی کشف اللثام والجواهر من النظر الاتفاقی، اذ النظر الاتفاقی لانیه فیه؛

[۱۴] حکیم، سیدمحسن، متمسک العروه الوثقی، ج۱۴، ص۳۱.

آیا طبق ظاهر عبارت شرایع

[۱۵] محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۲، ص۴۹۵.

و قواعد

[۱۶] علامه الحلی، قواعد الاحکام، ج۳، ص۶.

و دیگران که گفته‌اند نگاه برای تلذذ و ریبه جایز نیست، حرمت مختص به قصد لذت است یا آنکه مورد حصول لذت را هرچند به قصد لذت نباشد دربر می‌گیرد و اجتناب واجب است؟ این مسئله دو احتمال دارد و شیح اعظم در رساله خود گفته به دلیل اطلاق ادله و… ظاهر احتمال اول ظاهر است اما این نظر اشکالی دارد؛ اینکه ظاهر مرتکزات شرعی حرمت نگاه همراه با تلذذ است و با همین مطلقات مقید می‌شوند. دلیل دوم نیز این اشکال را دارد که تلذذ موردنظر، تلذذ شهوانی است، اما آنچه طبیعت انسانی بر میل به زیبارویان اقتضا می‌کند تلذذ غیرشهوی است که از نگاه به مناظر زیبا مانند باغهای سرسبز و بناهای مجلل و انوار منظم مهیج حاصل می‌شود و آنچه ما درباره‌اش سخن می‌گوییم از این موارد نیست. درباره حدیث صحیحه علی بن سوید نیز به قرینه گفته امام که فرموده اند:(هنگامی که خدا صداقت نیت تو را بداند) مقصود اضطرار به نگاه برای معالجه و مانند آن است و معنای قول امام این است که خداوند صداقت نگاه تو را بداند که نگاهی لازم بوده است، نه آن طور که شیخ انصاری گفته و نه آن طور که در کشف اللثام و قواعد و دیگران گفته اند.

دیدگاه آیت الله خوئی

مرحوم خوئی نیز تا آنجا که بررسی شده به تفصیل مذکور به طور مشخص نپرداخته اما به تفکیکی عجیب درباره لذت معتقد است و فرموده:

[۱۷] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخوئی، ج۱۲، ص۸۱:(فقد یلتذ الانسان من النظر الی وجه الولد الجمیل من دون ان یخطر بباله انبعاث هذه اللذه عن الشهوه والغریزه الجسمیه، وکذا غیر ولده من الامثله المتقدمه، فهذا التفکیک متحقق حتی فی النظر الی المرأه الجمیله الاجنبیه کما هو ظاهر… ).

نظر به زن زیبا هم می‌تواند هر دو حالت را داشته باشد که اگر جنسی باشد حرام و اگر غیرجنسی باشد غیرحرام است هرچند در پایان حکم به احتیاط وجوبی در ترک نظر، به طور کلی داده‌اند.

[۱۸] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخوئی، ج۱۲، ص۸۱:(لکن مع ذلک کله فی النفس شیء والجزم به مشکل جدا ولامناصمن الحتیاط الوجوبی فی المقام).

ادله حرمت

بر حرمت عمل باعث تلذذ که فاعل از انجامش قصد لذت بردن ندارد، دلایلی آورده‌اند که در پی می‌آید:
تلذذ گاهی به واسطه نگاه حاصل می‌شود و گاه به وسیله رفتارهای دیگر. بسیاری از ادله حرمت مطلقند اما بعضی به نگاه اختصاص دارند. در ابتدا دلیل‌های مطلق در پی می‌آید:

ادله حرمت مطلق

ادله حرمت مطلق بهره مندی‌های جنسی از غیر همسر یا کنیز

اجتناب امیرمؤمنان از سلام کردن به زنان جوان

حسنه ربعی بن عبداللّه در من لایحضره الفقیه از امام صادق علیه‌السلام روایت کرده است:
وکان رسول اللّه علیه السلام یسلم علی النساء ویرددن علیه وکان امیرالمؤمنین یسلم علی النساء وکان یکره ان یسلم علی الشابه منهن ویقول:اتخوف ان یعجبنی صوتها فیدخل من الاثم علی اکثر مما اطلب من الاجر؛

[۱۹] شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۰۰، حدیث ۱۴۳۶.

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بر زنان سلام می‌کرد و آنها جواب می‌دادند و امیرمؤمنان علیه‌السلام بر زنان سلام می‌کرد و اکراه داشت که بر زنان جوان سلام کند و می‌گفت می‌ترسم از صدای آنها خوشم آید و بیشتر از ثوابی که طلب کرده‌ام گناه کنم.
این روایت با تفاوتی اندک اما مهم در کافی نیز آمده است:
اتخوف ان یعجبنی صوتها فیدخل علی اکثر مما طلبت من الأجر؛

[۲۰] شیخ کلینی، کافی، ج۵، ص۵۳۵.

می‌ترسم که از صدایشان خوشم آید و بیشتر از ثوابی که طلب کرده‌ام ضرر کنم.
در روایت کافی لفظ اثم وجود ندارد، اما در روایت من لایحضره الفقیه لفظ (اثم) در مقام فاعل (یدخل) آمده که (اکثر) است، یعنی آنچه بر اثر اعجاب حاصل می‌شود اثم است که در گناه ظهور دارد. پس می‌توان نتیجه گرفت حصول اعجاب یا همان لذت اگر مثل این مورد به قصد کار مستحب نیز باشد اثم و حرام است.
در تضعیف استدلال به این دلایل می‌توان گفت که بنابر فرمایش حضرت صادق علیه‌السلام اگر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بر زنها سلام می‌فرمود اما حضرت علی علیه‌السلام اکراه داشت بر زنان سلام کند، لفظ اکراه بیانگر مکروه بودن این اقدام است و این مطلب از سیاق کل روایت هم فهمیده می‌شود و علما نیز آن را دلالت گر بر کراهت سلام کردن جوان به زن‌های جوان گرفته‌اند، هرچند با نگاه دقیق تر به روایت باید گفت سلام به زنها اگر خوف تلذذ از صدایشان باشد، مکروه است.
دو دیگر آنکه لفظ (اثم) در روایت کافی نیامده است. پس وجود آن در اصل کلام امام معلوم نیست. مرحوم نراقی می‌گوید:
فلو دلت فانما هی باعتبار قوله (من الاثم) واکثر النسخ خال عنه فلا دلاله فیها معتبره؛

[۲۱] نراقی، احمد، مستند الشیعه فی احکام الشریعه، ج۱۶، ص۶۳.

اگر بر گناه دلالت کند فقط به اعتبار عبارت (گناه) است، در حالی که بیشتر نسخه‌ها خالی از آن هستند. بنابراین دلالت معتبری بر این مطلب وجود ندارد.
سه دیگر آنکه اگر بنابر احتیاط لفظ (اثم) را داخل در روایت بدانیم باز روایت در کراهت اظهر است و ممکن است مقصود از (گناه) در روایت، گناه اعمال دیگری باشد که ممکن است در پی این سلام سر بزند یا آسیب معنوی‌ای که در اثر به وجود آید.
شیخ انصاری درباره دلالت این روایت بر حرمت انجام عملی که از آن تلذذ حاصل می‌شود، می‌فرماید:
فان الروایه علی انه علیه السلام کان یکره التسلیم علیهن لاحتمال التذذ بصوتهن فصوره العلم بالتلذذ اولی بالمراعاه الا أن حمله علی الکراهه مما لا غائله فیه خصوصاً بعد جعله التقابل بین اجره ‌ای ما یرد علیه من الجزاء و اجر السلام المستحب، وان کان الوارد علی ذلک اکثر، لکن لاتبلغ درجه الحرمه، فتدبر؛

[۲۲] شیخ انصاری، کتاب النکاح، ص۵۵.

این روایت بر این است که حضرت به دلیل احتمال تلذذ از صدای زنان جوان، از سلام دادن به آنان کراهت داشته است. پس در صورت علم به تلذذ، این مراعات اولویت دارد، اما در اینکه این کار مکروه است، شکی نیست، به ویژه به دلیل اینکه ضرر حاصل از این کار را در مقابل اجر سلام مستحب قرار داده است، هرچند این ضرر بیشتر باشد اما به حد حرمت نمی‌رسد پس دقت کنید!
شیخ در اینجا حمل روایت بر کراهت را قطعی می‌داند، هرچند استدلالی که به آن تمسک کرده برای تأیید این حمل خالی از اشکال نیست.

روایت محمد بن سنان

روایت دیگری که بر حرمت تمام رفتارهای لذت بخش دلالت می‌کند، روایتی است که بهترین سندش در عیون اخبارالرضا به این صورت آمده است:
حدثنا ابوجعفر محمدبن موسی البرقی رضی اللّه عنه بالری قال حدثنا علی بن ماجیلویه عن احمد بن محمد بن خالد عن محمد بن سنان.
این روایت هشت سند دارد که غیر از این سند باقی ضعیف هستند. البته محمد بن موسی البرقی در هیچ یک از کتب رجالی توصیف نشده ولی شیخ صدوق نامش را با رضی اللّه عنه آورده است. دیگر اینکه درباره محمد بن سنان اختلاف فراوانی است، به طوری که عده‌ای او را کذاب و روایت از او را غیرجایز می‌دانند و عده‌ای او را ثقه می‌دانند و روایاتی نیز در تمجید او از ائمه نقل شده است. از این رو گویا مشهور او را ثقه می‌دانند پس شایسته است به آن عمل شود.
متن این روایت بلند درباره علل احکامی است که امام رضا علیه‌السلام در جواب مسائلی برای محمد بن سنان مرقوم فرموده‌اند. در بخشی از آن آمده است:
… وحرم النظر الی شعور النساء… لما [۱۸] من تهییج الرجال و ما یدعو التهییج الیه من الفساد والدخول فیما لایحل ولا یجمل وکذلک ما اشبه الشعور؛

[۲۳] شیخ صدوق، عین اخبار الرضا علیه‌السلام، ج۱، ص۱۰۴.

و نگاه به موی زنان… حرام شد به دلیل اینکه باعث تهییج مردان می‌شود و تهییج نیز باعث فساد و ورود به غیرحلال و غیرشایسته می‌شود و همین طور است چیزهای دیگری غیر از مو….
از آنجا که علت تحریم ، تهییج بیان شده، پس طبق روال احکام منصوص العله که علت معمم و مخصص است، هرجا که علت یافت شود حرمت هم هست.
گویا این روایت در مقام بیان حکمت حکم است نه علت، همان طور که مرحوم محقق داماد

[۲۴] محقق داماد، کتاب الصلاه، ص۲۹.

و تبریزی

[۲۵] ارشاد الطالب الی التعلیق علی المکاسب، ج۱، ص۱۱۹.

نیز فرموده اند؛ چون اگر بیان علت بود باید در جایی که تهییج وجود ندارد نیز حکم به جواز داده شود، در صورتی که این طور نیست و از این نوع بیانات کم نیستند که هیچ کدام باعث تعمیم و تخصیص حکم نمی‌شوند. در ضمن ادله فراوان جوازی که ذکر خواهد شد در مقابل ضعف دلالت روایت قطعاً آن را غیر قابل معارضه می‌گرداند. مرحوم نراقی نیز در جواب به استدلال حرمت بیانی دارند که به دور از مناقشه نیست. می‌فرمایند چون دلالت روایت بر مطلب، عام است با ادله جواز دچار تعارض می‌شود. پس به اصل رجوع می‌شود و بعد در بیان علت دوم می‌فرماید:
مضافا الی ان العله فیه مجموع التهییج وما یدعو الیه من الفساد وتحقق ذلک فی کل نظر بتلذذ او النظر الی کل شیء او بالنسبه الی کل شخص غیر معلوم؛
علاوه بر اینکه چون علت در این روایت، هم تهییج و هم انگیزه فساد است، از این رو صدق این علت درباره هر نگاه با تلذذ و به هر چیز و برای هر کسی نامعلوم است.
بر کلام وی می‌توان خرده گرفت که شاید مقصود از جمع با (واو) در روایت جمع به صورت علی البدل باشد یا می‌توان گفت هرگونه تلذذ تحریک بسیار کمی نسبت به هرشخص، به سمت فساد دارد. به هرحال رد استدلال حرمت تمام دارد، اگرچه با ضمیمه کردن ادله جواز که خواهد آمد.

اجماع بر حرمت

اجماع دلیل دیگر حرمت است که معمولاً بدان نیز استناد می‌کنند. چنان که در ابتدای بحث گذشت به دلیل وجود ابهام در عبارات فقها در این بحث اجماعی نشده است. شیخ انصاری نیز وقتی جواز نگاه همراه با لذت بدون قصد را بیان می‌کند به اجماع و یا شهرت مخالف در بین علما اشاره‌ای نکرده، در حالی که شیخ به تحقیق اقوال علما توجه زیادی دارد.

ارتکاز متشرعه

دلیل آخر که مرحوم سید محسن حکیم آن را دلیل اصلی خود در مستمسک العروه

[۲۶] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۱۴، ص۳۱.

بیان کرده ارتکاز متشرعه است. تلقی هر مسلمان متشرع از حصول لذت جنسی اعم از وجود قصد یا عدم آن، حرمت است. این مطلب نشان می‌دهد که حکم در بین متشرعان واضح است.
به این دلیل اشکالات گوناگون کرده اند:
ییکم. اصل چنین ارتکازی ثابت نیست. متشرعان چنین ارتکازی ندارند که حصول هر تلذذ جنسی حتی اگر متلذذ قصد آن را هم نداشته باشد حرام است. آیا همه متشرعان معتقدند کاسبی که روزانه چندین بار با زنان رودررو می‌شود که به صورت قهری اندکی لذت برایش می‌آورد اگر مجبور به این کار نباشد باید از معامله با زنان پرهیز و شغل خود را تعطیل کند؟ ظاهر این است که اگر ارتکاز جمیع، جواز چنین اشتغالی نباشد حرمت آن هم نیست.
دوم. حتی اگر متشرعان از حیث نظری بر این باور باشند در عمل به خلاف آن پایبندند. برای مثال آیا دین دارانی که می‌دانند رفتنشان به زیارت مرقد حضرت زینب در سوریه قطعاً باعث نظرها و یا گذرهای اتفاقی می‌شود که تلذذ ناخواسته هرچند اندکی حاصل می‌کند، از این زیارت باید چشم پوشند؟
واضح است که چنین نمی‌کنند. باید توجه داشت در صورت حکم به حرمت، این حکم شامل بسیاری از اعمال مستحب مثل بسیاری از زیارت‌ها و صله رحم‌های مستحبی نیز می‌شود و در این صورت حرمت حصول تلذذ ، با استحباب آنها در تضاد است و باید مستحباتی که علم به حصول مصادیق بسیار خفیف لذت در آنها وجود دارد، ترک شود.
باتوجه به این رویه عملی حتی اگر متشرعان در نظر، معتقد به حرمت هرگونه تلذذ جنسی باشند؛ چون در عمل این نظر را رعایت نمی‌کنند ممکن است ارتکاز آنها ناشی از کم توجهی به مصادیق گسترده آن و عدم تبیین موضوع باشد و بنابراین اعتبار استدلال از بین می‌رود.

ادله حرمت مختص به نگاه کردن

آیه غض

آیه سی سوره نور می‌فرماید:
قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم

[۲۷] نور/ سوره، آیه۳۰.

؛
به مؤمنان بگو چشم‌های خود را فرو گیرند و فروج خود را حفظ کنند. این برای آنان پاکیزه تر است.
ظاهر امر آیه، فرو گرفتن نگاه‌های جنسی است و قید (جنسی بودن) را از سیاق آیات و صحیحه‌ای

[۲۸] شیخ کلینی، کافی، ج۵، ص۵۲۱.

که شأن نزول آیه را بیان کرده به دست می‌آوریم.
اطلاق آیه یا حداکثر برداشت احتیاطی از آیه شامل غض بصر از تمام زنان اعم از حر و کنیز ، مسلمان و کافر و همه بدن زنان اعم از دست ، صورت و مو و حتی زنان پوشیده نیز می‌شود که البته مقید بودن آن از ادله دیگر فهمیده می‌شود. به عبارت دیگر آیه می‌فرماید:مردان در نگاه جنسی برای خود محدودیت ایجاد می‌کنند.
بعضی آیه را مجمل می‌دانند اما باتوجه به مبنای احتیاطی که در این بحث در پیش خواهیم گرفت احتیاطانه ترین احتمال عقلایی را در حکم باید لحاظ کرد. بنابراین در صورت اجمال نیز بر همان معنای مذکور باید بنا گذاشت.
عبارت (ذلک ازکی لهم) نکته دیگر آیه است که در استحباب ظهور دارد، اما باتوجه به (یحفظوا فروجهم) که وجوبش از ادله دیگر فهمیده می‌شود، بر عدم وجوب دلالت ندارد.
با نگاه به گستردگی بحث‌ها درباره این آیه در کتاب‌های فقهی این بیان موج

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.