پاورپوینت کامل ودق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ودق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ودق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ودق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
باران
مقالات مرتبط: باران (مقالات مرتبط).
باران قطرههای آب، در حال فرو چکیدن از ابر است؛ که در این مقاله نظرات دانشمندان یونانی و اسلامی درباره ماهیت و فرایند بارش باران، رابطه شبنم و باران، خواص دارویی باران و همچنین باران در قرآن و روایات و جایگاهش در فقه اشاره میشود.
فهرست مندرجات
۱ – چیستی باران و فرایند بارش
۱.۱ – آناکسیمنس
۱.۲ – بقراط
۱.۳ – ارسطو
۱.۴ – تئوفراستوس
۱.۵ – ابن ربن
۱.۶ – یعقوب بن اسحاق کندی
۱.۷ – مقدسی
۱.۸ – ابن سینا
۱.۹ – اسفزاری
۱.۱۰ – ابن سهلان
۱.۱۱ – مسعودی مروزی
۲ – شبنم و رابطه آن با باران و برف
۲.۱ – ارسطو
۲.۲ – تئوفراستوس
۲.۳ – ابن ربن
۲.۴ – ابن سینا
۲.۵ – اسفزاری
۲.۶ – ابن سهلان و مسعودی
۳ – رابطه باران و زلزله
۴ – باران در کتب انواء
۵ – باورهای عامیانه درباره باران
۶ – خواص دارویی
۶.۱ – بقراط
۶.۲ – روفس افسوسی
۶.۳ – اسحاق بن سلیمان اسرائیلی
۶.۴ – ابن سینا
۶.۵ – ابن بطلان
۶.۶ – موفق هروی
۶.۷ – عقیلی علوی شیرازی
۷ – جایگاه در فقه
۷.۱ – دیدگاه فقهی امام خمینی
۸ – باران در قرآن و روایات
۸.۱ – واژه مطر و غیث و مترادف آنها
۸.۲ – اهمیت باران
۸.۳ – پیدایش باران
۸.۳.۱ – طبری
۸.۳.۲ – شیخ طوسی
۸.۳.۳ – زمخشری
۸.۳.۴ – طبرسی
۸.۳.۵ – بیضاوی
۸.۳.۶ – فخررازی
۸.۳.۷ – علامه مجلسی
۹ – سازگاری نظر مفسرین با طبیعیدانها
۹.۱ – رشید رضا
۹.۲ – طنطاوی
۹.۳ – طباطبایی
۹.۴ – آلوسی
۹.۵ – بازرگان
۱۰ – باران در روایات
۱۰.۱ – روایات منشا باران
۱۰.۲ – روایات رعد و برق و دعای باران
۱۱ – فهرست منابع
۱۲ – پانویس
۱۳ – منبع
۱ – چیستی باران و فرایند بارش
باران، از پدیدههای جوی که بیشتر طبیعیدانان قدیم (از یونانیان گرفته تا مسلمانان) در مبحث آثار علوی از آن بحث کردهاند. آراء دانشمندان دوره اسلامی درباره باران و دیگر آثار علوی، از عقاید دانشمندان یونان، به ویژه ارسطو، تئوفراستوس و مؤلف الآراء الطبیعیه تأثیر بسیار گرفته بود.
۱.۱ – آناکسیمنس
از میان طبیعیدانان یونانیِ پیش از ارسطو، آناکسیمنس میپنداشت که چون هوا بسیار فشرده شود، ابر پدید میآید و هر گاه ابر بیش از پیش فشرده گردد، عصاره آن به صورت باران فرو میریزد. اگر این آب منجمد شود، برف پدید خواهد آمد و اگر این برف با آب و هوا مخلوط شود، تگرگ پدید میآید.
[۱] منسوب به پلوتارک، الآراء الطبیعیه، ترجمه قسطا بن لوقا، ص۱۴۵، همراه فی النفس ارسطو، به کوشش عبدالرحمان بدوی، بیروت/کویت، ۱۹۵۴م.
به نظر میرسد کسانی چون آناکسیماندرس، دیوگِنِس آپولونیایی، مترودُرُس و بقراط خیوسی نیز (که آب و ابر را هوای فشرده میپنداشتند) در مورد چگونگی بارش باران با آناکسیمنس هم عقیده بودهاند.
[۲] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص۱۶۷، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۳] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص۱۶۵، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۴] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص۸۹، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۵] ابن بطریق، یحیی، الآثار العلویه، ترجمه و تحریر متئورولوگیکای ارسطو، ج۱، ص۴۳، به کوشش کازیمیر پترایتس، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۶] ابن بطریق، یحیی، الآثار العلویه، ترجمه و تحریر متئورولوگیکای ارسطو، ج۱، ص۶۴، به کوشش کازیمیر پترایتس، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۷] ابن رشد، محمد، تلخیص الآثار العلویه، ج۱، ص۷۲، به کوشش جمال الدین علوی، بیروت، ۱۹۹۴م.
[۸] ابن بطریق، یحیی، الآثار العلویه، ترجمه و تحریر متئورولوگیکای ارسطو، ج۱، ص۹۸، به کوشش کازیمیر پترایتس، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۹] کرامتی، یونس، آثار دانشمندان ایرانی درباره آثار علوی و تأثیر نظریات طبیعی دانان یونانی بر آنها، تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ایرانی، ج۱، ص۱۸۲، به کوشش محمد علی شعاعی و محسن حیدرنیا، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۰] کرامتی، یونس، آثار دانشمندان ایرانی درباره آثار علوی و تأثیر نظریات طبیعی دانان یونانی بر آنها، تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ایرانی، ج۱، ص۱۸۹، به کوشش محمد علی شعاعی و محسن حیدرنیا، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۱] کرامتی، یونس، آثار دانشمندان ایرانی درباره آثار علوی و تأثیر نظریات طبیعی دانان یونانی بر آنها، تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ایرانی، ج۱، ص۱۹۱، به کوشش محمد علی شعاعی و محسن حیدرنیا، تهران، ۱۳۷۸ش.
۱.۲ – بقراط
به نظر بقراط رطوبتی که بر اثر تابش آفتاب از زمین، آب و بدن مردمان و دیگر چیزها برمیخیزد، در هوا شناور می ماند. اگر این رطوبت بسیار شود و بر اثر وزش باد انبوه گردد، باران پدید خواهد آمد.
[۱۲] ابن ربن علی، فردوسالحکمه، ج۱، ص۲۵، به کوشش محمد زبیر صدیقی، برلین، ۱۹۲۸م.
از دیدگاه اپیکور درباره چگونگی بارش باران آگاهی در دست نیست، اما او بر آن بود که دانههای باران و نیز تگرگ بر اثر پیمودن مسافتی طولانی در هوا کروی میشوند.
[۱۳] الاراء الطبیعیه، منسوب به پلوتارک، ترجمه قسطابن لوقا، ج۱، ص۱۴۵- ۱۴۶، همراه فی النفس ارسطو، به کوشش عبدالرحمان بدوی، بیروت/کویت، ۱۹۵۴م.
۱.۳ – ارسطو
به نظر ارسطو (که در این باره به تفصیل بسیار گرویده است) پرتوهای خورشید و دیگر گرماهایی که از بخش فوقانی جو به سطح زمین میرسد، رطوبت و آبهای سطحی زمین را بخار می کند و بالا میبرد. هنگامی که گرمای برخیزاننده این بخارات از آن جدا میشود، بخشی از آن به ناحیه بالا و بخشی به ناحیه پایین جو میرسد. آن بخش از بخارات که به ناحیه پایین جو رسیده [و به هوا تبدیل شده] است، بر اثر از دست دادن گرما و ارتفاع، سرد و فشرده میشود و در نتیجه بار دیگر، نخست به مجموعهای از قطرات ریز آب (یعنی ابر)، و سپس به قطرات درشت آب (یعنی باران) تبدیل میگردد و بر زمین میبارد.
[۱۴] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص ۷۱، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۱۵] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص ۶۹، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۱۶] ابن بطریق، یحیی، الآثار العلویه، ترجمه و تحریر متئورولوگیکای ارسطو، ج۱، ص۳۶، به کوشش کازیمیر پترایتس، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۱۷] ابن رشد، محمد، تلخیص الآثار العلویه، بج۱، ص۶۳ -۶۴، ه کوشش جمال الدین علوی، بیروت، ۱۹۹۴م.
[۱۸] المپیدروس، تفسیر لکتاب أرسطاطالیس فی الآثار العلویه، ج۱، ص۹۹-۱۰۰، ترجمه حنین بن اسحاق، شروح علی ارسطو مفقوده فی الیونانیه، به کوشش عبدالرحمان بدوی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۱۹] حنین بن اسحاق، جوامع لکتاب ارسطوطالیس فی الآثار العلویه، ج۱، ص۳۳، به کوشش هانس دایبر، آمستردام/آکسفرد، ۱۹۷۵م.
ارسطو همچنین بر آن بود که پس از بارش باران معمولا باد میوزد و هنگامی که باران میبارد، باد فرو مینشیند.
[۲۰] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص ۱۶۷ -۱۶۳، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۲۱] ابن بطریق، یحیی، الآثار العلویه، ترجمه و تحریر متئورولوگیکای ارسطو، ج۱، ص۶۵، به کوشش کازیمیر پترایتس، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۲۲] ابن رشد، محمد، تلخیص الآثار العلویه، ج۱، ص۹۹، به کوشش جمال الدین علوی، بیروت، ۱۹۹۴م.
[۲۳] المپیدروس، تفسیر لکتاب أرسطاطالیس فی الآثار العلویه، ج۱، ص۱۱۶-۱۱۷، ترجمه حنین بن اسحاق، شروح علی ارسطو مفقوده فی الیونانیه، به کوشش عبدالرحمان بدوی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۲۴] کرامتی، یونس، آثار دانشمندان ایرانی درباره آثار علوی و تأثیر نظریات طبیعی دانان یونانی بر آنها، تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ایرانی، ج۱، ص۲۱۱، به کوشش محمد علی شعاعی و محسن حیدرنیا، تهران، ۱۳۷۸ش.
ارسطو در ضمن این مباحث یکی از مهمترین و مشهورترین آراء خود را مطرح کرده است. به نظر او مجموع آبی که به روشهای مختلف از سطح زمین تبخیر میشود، برابر میزان آبی است که از طریق انواع بارش به سطح زمین باز میگردد.
[۲۵] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص ۱۴۷، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۲۶] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص۱۴۵، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
ابن بطریق سخنان ارسطو درباره این نظریه مهم را ترجمه نکرده، و در نتیجه ابن رشد نیز از آن بیخبر بوده است.
۱.۴ – تئوفراستوس
تئوفراستوس، شاگرد برجسته ارسطو بر آن بود که هرگاه هوا بر اثر سرما یا وزش باد در جایی گرد آید و فشرده شود، طبیعتِ آن به طبیعت آب تبدیل میشود و در نتیجه ابر تولید خواهد شد. همچنین بخارات فراوانی که [بر اثر تابش آفتاب] از زمین بر میخیزد و با بخارات برخاسته از دریاها و دیگر رطوبتها در میآمیزد، میتواند ابر را پدید آورد. وی به عنوان مثال و پیش از بحث درباره باران آورده است: «مثال این حالت آن است که بخار برخاسته در گرمابه وقتی به سقف میرسد و نمیتواند در آن نفوذ کند، جمع و فشرده میشود و به آب تبدیل میگردد».
[۲۷] تئوفراستوس، الآثار العلویه ترجمه کهن عربی، ج۱، ص ۱۳۶-۱۳۷، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، مجله تاریخ العلوم العربیه و الاسلامیه، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م، ج۱.
[۲۸] حسن بن بهلول، الدلائل، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م، حکیم مؤمن، محمد، تحفه، به کوشش احمد روضاتی، تهران، ۱۴۰۲ق.
او سپس میافزاید: هر گاه ابر بر اثر فشار بادهای شدید یا سرمای بسیار، بیش از پیش فشرده شود، باران خواهد بارید. شدت بارش به فشاری که به ابر وارد میشود، بستگی دارد و اگر بادهای بسیار سرکش و شدید در ابر گرد آیند، [یا موجب فشرده شدن ابر شوند] بارش شدید خواهد بود. همچنین هر گاه کمیت بخارات بسیار باشد، بارش باران نیز پیوسته خواهد بود.
[۲۹] تئوفراستوس، الآثار العلویه ترجمه کهن عربی، ج۱، ص ۱۳۹، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، مجله تاریخ العلوم العربیه و الاسلامیه، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م، ج۱.
۱.۵ – ابن ربن
آراء طبیعیدانان مسلمان، ابن ربن یکی از نخستین طبیعیدانان مسلمانی است که با بهرهگیری از کتاب الاهویه و المیاه و البلدان بقراط و نیز آثار علوی ارسطو درباره برخی پدیدههای آثار علوی و از جمله باران مطالبی آورده است. به نظر او اگر بخارات گرد آمده در هوا تر باشند و باد سختی بر آنها بوزد (آنها را فشرده سازد)، آنگاه [آن بخارات)تغییر شکل داده، به باران تبدیل خواهند شد؛ اما اگر هنگام این فرایند سرمایی شدید بر این باران اثر کند، آن را به برف تبدیل میکند.
[۳۰] ابن ربن علی، فردوسالحکمه، ج۱، ص ۲۴، به کوشش محمد زبیر صدیقی، برلین، ۱۹۲۸م.
۱.۶ – یعقوب بن اسحاق کندی
یعقوب بن اسحاق کندی در رسالهای کوشیده است علت کم باران بودن مصر را روشن سازد. وی در شرح این مسأله وضعیت جغرافیایی مصر و کوهها و دریاهای اطراف آن را بررسی کرده است. اشارات کندی به این نکات حائز اهمیت فراوان است، زیرا می توان آنها را از کهنترین نوشتههای بوم شناسی مسلمانان دانست.
کندی در این رساله نخست به بیان علت باران میپردازد و در ضمن به نکاتی از قبیل انبساط اجسام بر اثر گرما و انبساط آنها در اثر سرما، شمالی بودن اغلب بادهای تابستانی، و جنوبی بودن اکثر بادهای زمستانی اشاره میکند و همچنین یاد آور میشود که سایر کواکب (منظور ماه و ۵ سیاره شناخته شده آن زمان است) میتوانند فعل و انفعالات ناشی از تأثیر خورشید را کاهش یا افزایش دهند.
[۳۱] کندی، یعقوب،فی العله التی لها تکون بعض المواضع لا تکاد تمطر، ج۱، ص ۷۰- ۷۵، رسائل، به کوشش محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م، ج ۲.
۱.۷ – مقدسی
مقدسی که اغلب نظرات خود را از جوامع حنین و الاراء الطبیعیه برگرفته، بر آن است که اگر بخار تری که از زمین بر میخیزد، انبوه شود، ابر پدید میآید. باران حالت اجتماع و فشرده شدگی آن بخار (ابر) است که به صورت قطراتی در میآید، همانگونه که از سر دیگ قطرهها میچکد، زیرا هر چیزتری چون تافته شود، بخار از آن برخیزد؛ و آن چنان است که اگر حرارت با رطوبت بیامیزد، اجزاء آن لطیف شود و آن را به صورت هوا در آورد و اگر سرمای هوا در آن بخار افزون شود، آن را به زمین باز خواهد گرداند. پس انبوه و فشرده گردد و به گونه آب درآید.
[۳۲] مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، ج۲، ص۳۰-۳۱، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ج ۲، ۱۸۹۹م، ج ۴، ۱۹۰۷م.
[۳۳] حنین بن اسحاق، جوامع لکتاب ارسطوطالیس فی الآثار العلویه، ج۱، ص۳۳، به کوشش هانس دایبر، آمستردام/آکسفرد، ۱۹۷۵م.
[۳۴] حنین بن اسحاق، جوامع لکتاب ارسطوطالیس فی الآثار العلویه، ج۱، ص۴۳، به کوشش هانس دایبر، آمستردام/آکسفرد، ۱۹۷۵م.
۱.۸ – ابن سینا
به نظر ابن سینا ابر جوهری بخاری و فشرده است که در هوا میگردد. این جوهر بخاری گویی به نحوی حد وسط میان آب و هواست، یعنی یا آبی است که تحلیل رفته، و متصاعد شده، یا هوایی است که منقبض و انبوه گردیده است؛ زیرا میبینیم که هوا در قلل کوههای بلند سرد می شود و پس از تبدیل به ابر یخ میبندد. البته همواره لازم نیست که این ابر به محلی بسیار سرد در هوا برسد. گاهی اوقات نیز بخارها به وسیله باد در ارتفاعات فشرده میشود و به مواضع سرد بالا میرود و در آنجا به سبب سردی به ابر بارانزا تبدیل میگردد. سپس تبدیل به آب میشود و به سبب سنگینی فرو میریزد.
[۳۵] ابن سینا، الشفاء، ج۱، ص۳۵- ۳۶، طبیعیات، المعادن و الآثار العلویه، به کوشش ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
[۳۶] ابن سینا، دانشنامه علایی، ج۱، ص۶۶ -۶۷، طبیعیات، به کوشش محمد مشکوه، تهران، ۱۳۳۱ش.
۱.۹ – اسفزاری
به نظر اسفزاری اگر خورشید از روبه روی جایی دور شود، هوای آن جایگاه بر اثر سرما به بخار تبدیل میشود. اگر این بخار از ناظر دور باشد، بدان ابر، و اگر نزدیک باشد، بدان مه گویند و اگر برودتی بر آن بخار (یعنی ابر) مستولی شود و جوهر آب گردد و قصد زمین کند، آن را باران گویند. پس اگر هوا ساکن بود، آن دانههای باران خرد بود؛ و اگر متحرک بود، آن دانههای خرد به یکدیگر پیوندد و بزرگ گردد و آنگاه بر زمین رسد.
[۳۷] اسفزازی، مظفر، آثار علوی، ج۱، ص۱۱-۱۲، به کوشش محمد تقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۶ش.
۱.۱۰ – ابن سهلان
به نظر ابن سهلان (که تقریباً همان نظرات ابن سینا را تکرار کرده است) اگر بخاری که از زمین بر میخیزد، چندان باشد که بتواند به طبقه سرد جو برسد، این سرما بخار را انبوه میگرداند (ابر) و سپس آن را به قطرات آب (باران) تبدیل میکند؛ اما اگر این سرما خیلی شدید باشد، به جای باران، برف پدید خواهد آمد. همچنین ممکن است بدون برخاستن بخار از زمین و تنها بر اثر سرما، هوا به ابر، و سپس به باران تبدیل گردد.
[۳۸] ابن سهلان، عمر، الرساله السنجریه فی الکائنات العنصریه، دو رساله درباره آثار علوی، به کوشش محمد تقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۳۷ش.
۱.۱۱ – مسعودی مروزی
مسعودی مروزی نیز درباره تشکیل ابر کم و بیش همان سخنان ابن سینا را تکرار کرده،
[۳۹] مسعودی مروزی، محمد، آثار علوی، دو رساله درباره آثار علوی، ج۱، ص۸۵ – ۸۶، به کوشش محمد تقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۳۷ش.
و درباره باران چنین آورده است: اگر بخار پس از تبدیل شدن به ابر به حکم حرارتی که در او مانده است، بالاتر شود، یا باد او را تحریک کند و بالاتر ببرد، تا به هوای سرد رسد، آن سرما باقی مانده حرارت ابر را نیز از آن خواهد گرفت و آن را به خوبی فشرده و انبوه میگرداند، تا آنکه ابر صفت بخار گونه بودنِ خود را از دست میدهد و بار دیگر به شکل «آبی» باز میگردد، همچنان که پیش از آن چنین بوده است. پس قطره قطره از هوا به زمین میبارد.
[۴۰] مسعودی مروزی، محمد، آثار علوی، ج۱، ص ۹۱، دو رساله درباره آثار علوی، به کوشش محمد تقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۳۷ش.
به نظر قزوینی، هر گاه ابر متراکم شود، ماده دخانی و بخارِترِ آن به ترتیب به باد و آب (باران) تبدیل خواهند شد.
[۴۱] قزوینی، زکریا، عجائب المخلوقات، ج۱، ص ۸۶، بیروت، دار التحریر للطبع و النشر.
۲ – شبنم و رابطه آن با باران و برف
شبنم و شبنم یخ زده و رابطه آن با باران و برف را از دیدگاه دانشمندان یونانی و طبیعیدانهای اسلامی میآوریم.
۱.۳ – ارسطو
به نظر ارسطو هر گاه گرمای بالا برنده بخارات (به نسبت رطوبتِ تبخیر شده در طی روز) اندک باشد، این بخارات چندان بالا نخواهد رفت و در نتیجه، با سرد شدن هوا در طول شب، دیگر بار بر زمین میبارد. این بارشها را شبنم و شبنم یخ زده می نامند. هنگامی که بخار بر اثر فشرده شدن تبدیل به آب شود و گرما (چه به علت ناحیه و چه به علت گرمی فصل) نه چندان زیاد باشد که [بار دیگر] این رطوبت برخاسته را خشک کند و نه چندان کم باشد که آنها را منجمد سازد، شبنم فرو خواهد ریخت؛ اما اگر این بخارات، پیش از آنکه بر اثر تراکم تبدیل به آب شود، یخ بزند، بارش را «شبنم یخ زده» خوانند. این اتفاق در زمستان و در مناطق سردسیر بسیار بیش از دیگر مواقع و مواضع روی میدهد. شبنم بیشتر در هوای صاف و در نواحی معتدل، و شبنم یخ زده در هوای سرد یا نواحی سردسیر پدید میآید؛ زیرا آشکار است که بخار گرمتر از آب است، چه هنوز آتشی (گرمایی) را که موجب برخاستنش شده است، به همرا دارد و از این رو، برای منجمد کردن آن به سرمای بیشتری نیاز است. شبنم و شبنم یخ زده هر دو در هوای صاف و آرام (بدون ابر و باد) پدید میآیند، چه، هیچ بخاری از زمین بر نخواهد خاست، مگر در هوای صاف؛ و انبوه گشتن بخار نیز در هنگام وزش باد ناممکن است. نباریدن شبنم یخ زده در کوهستانها درستی این نظریه را اثبات میکند
[۴۲] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص۷۳، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
ابن بطریق افزون بر آنکه دو مبحث جداگانه و پی در پی کتاب ارسطو را با یکدیگر خلط کرده، مبحث مربوط به شبنم و شبنم یخ زده را نیز چندان دقیق ترجمه نکرده است.
[۴۳] ابن بطریق، یحیی، الآثار العلویه، ترجمه و تحریر متئورولوگیکای ارسطو، ج۱، ص ۳۷- ۳۸، به کوشش کازیمیر پترایتس، بیروت، ۱۹۶۷م.
ابن رشد نیز مانند ابن بطریق خلط مبحث کرده، و افزون بر آن تشکیل شبنم را نیز در کوهستانها ناممکن شمرده شده است.
[۴۴] ابن رشد، محمد، تلخیص الآثار العلویه، ج۱، ص ۶۴ – ۶۶، به کوشش جمال الدین علوی، بیروت، ۱۹۹۴م.
در حالی که در متن آثار علوی ارسطو و ترجمه عربی آن تنها پدید آمدن شبنم یخزده ناممکن شمرده شده است.
ارسطو همچنین بر آن بود که باران و برف از یک سو، و شبنم و شبنم یخ زده از دیگر سو با یکدیگر مرتبط، و دارای علتی مشابه هستند. تنها تفاوت میان آنها در درجه و مقدار ماده مولد آنهاست. برف شبیه شبنم یخ زده، و باران شبیه شبنم است و در این میان، تنها تفاوت کمی وجود دارد؛ زیرا باران نتیجه سرد شدن مقادیر فراوانی از بخار است که این مقدار به مدت زمان و بزرگی فضای گرد آمدن بخار بستگی دارد. از سوی دیگر، شبنم با مقدار اندکی بخار پدید میآید که تنها در یک روز و در یک محیط کوچک گرد آمده است. سرعت پدید آمدن و اندکی آن دلیلی بر این مدعاست. همین رابطه میان برف و شبنم یخ زده برقرار است. برف بر اثر یخ زدن ابر، و شبنم یخ زده بر اثر یخ زدن بخار [اندک] تولید میشود. از این رو، برف نشانه سرزمین یا فصل سرد است. تگرگ در بخش فوقانی جو شکل می گیرد، اما هیچ یک از بارشهای ناشی از بخارات نزدیک به سطح زمین، از نظر کیفی به تگرگ شبیه نیستند.
[۴۵] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص۷۹، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۴۶] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص۷۷، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۴۷] ابن بطریق، یحیی، الآثار العلویه، ترجمه و تحریر متئورولوگیکای ارسطو، ج۱، ص۳۸-۳۹، به کوشش کازیمیر پترایتس، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۴۸] ابن رشد، محمد،تلخیص الآثار العلویه، ج۱، ص۶۷ – ۶۸، به کوشش جمال الدین علوی، بیروت، ۱۹۹۴م.
[۴۹] المپیدروس، تفسیر لکتاب أرسطاطالیس فی الآثار العلویه، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱، ترجمه حنین بن اسحاق، شروح علی ارسطو مفقوده فی الیونانیه، به کوشش عبدالرحمان بدوی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۵۰] حنین بن اسحاق، جوامع لکتاب ارسطوطالیس فی الآثار العلویه، ج۱، ص۳۳، به کوشش هانس دایبر، آمستردام/آکسفرد، ۱۹۷۵م.
[۵۱] حنین بن اسحاق، جوامع لکتاب ارسطوطالیس فی الآثار العلویه، ج۱، ص۳۵، به کوشش هانس دایبر، آمستردام/آکسفرد، ۱۹۷۵م.
۱.۴ – تئوفراستوس
در روایت عربی آثار علوی تئوفراستوس شبنم و شبنم یخ زده به ترتیب طل و دمق (معرب دمه) نامیده شدهاند و حسن بن بهلول نیز هنگام ترجمه و تلخیص این بخش از رساله او، برای شبنم یخ زده، از دو واژه جلید و زمهریر استفاده کرده است. اما گذشته از اینها نظرات وی و ارسطو درباره شباهتهای این پدیدهها تفاوت چندانی با هم ندارند. به نظر تئوفراستوس علت سپیدی شبنم یخ زده وجود هوا در آن است. همانگونه که علت سپیدی برف نیز چنین است.
[۵۲] تئوفراستوس، الآثار العلویه ترجمه کهن عربی، ج۱، ص ۱۴۱-۱۴۲، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، مجله تاریخ العلوم العربیه و الاسلامیه، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م، ج۱.
[۵۳] حسن بن بهلول، الدلائل، ج۱، ص۳۱۷، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م، حکیم مؤمن، محمد، تحفه، به کوشش احمد روضاتی، تهران، ۱۴۰۲ق.
۲.۳ – ابن ربن
ابن ربن برای شبنم اصطلاحات نَدی و طل، و برای شبنم یخ زده واژگان سقیط و جلید را به کار برده، و خلاصهای از نظرات ارسطو را در این باره آورده است.
[۵۴] ابن ربن علی، فردوسالحکمه، ج۱، ص ۲۴، به کوشش محمد زبیر صدیقی، برلین، ۱۹۲۸م.
[۵۵] مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، ج۲، ص۳۱، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ج ۲، ۱۸۹۹م، ج ۴، ۱۹۰۷م.
[۵۶] حنین بن اسحاق، جوامع لکتاب ارسطوطالیس فی الآثار العلویه، ص۳۳-۳۵، به کوشش هانس دایبر، آمستردام/آکسفرد، ۱۹۷۵م.
۲.۴ – ابن سینا
ابن سینا نیز بر آن است که شبنم
[۵۷] ابن سینا، دانشنامه علایی، ج۱، ص۶۷، طبیعیات، به کوشش محمد مشکوه، تهران، ۱۳۳۱ش.
از ابر پدید نمیآید، بلکه هر گاه سرما بر بخاری اندک که طی یک روز گرد آمده است و به کندی صعود میکند، اثر کند، آن را به قطرات آب بدل میسازد، پس آب به سبب سنگینی در اجزائی خرد فرو میافتد؛ و اگر این شبنم یخ بزند، آن را صقیع خوانند.
[۵۸] ابن سینا، الشفاء، ج۱، ص۳۶، طبیعیات، المعادن و الآثار العلویه، به کوشش ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
[۵۹] ابن سینا، دانشنامه علایی، ج۱، ص۶۷، طبیعیات، به کوشش محمد مشکوه، تهران، ۱۳۳۱ش.
۱.۹ – اسفزاری
اسفزاری ضمن اشارهای مختصر به نظر ابن سینا اصطلاحات ژاله و تگرگ، شبنم و صقیع، جلید و پَشَک را دو به دو معادل دانسته است.
[۶۰] اسفزازی، مظفر، آثار علوی، ج۱، ص ۱۳- ۱۵، به کوشش محمد تقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۶ش.
۲.۶ – ابن سهلان و مسعودی
ابن سهلان در مبحث باران و برف و شبنم
[۶۱] ابن سهلان، عمر، الرساله السنجریه فی الکائنات العنصریه، دو رساله درباره آثار علوی، ج۱، ص ۲۱-۲۲، به کوشش محمد تقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۳۷ش.
از شبنم یخ زده و نیز ارتباط میان این پدیده یاد نکرده، و مسعودی مروزی بیآنکه از شبنم یا واژه معادل آن یاد کند، هنگام بحث از مِه (نزم) از چگونگی بارش شبنم سخن گفته است.
[۶۲] مسعودی مروزی، محمد، آثار علوی، دو رساله درباره آثار علوی، ج۱، ص ۹۷، به کوشش محمد تقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۳۷ش.
۳ – رابطه باران و زلزله
گفتنی است که برخی از طبیعیدانان میانِ پدید آمدن زمین لرزه و باراش باران بسیار و نیز نباریدن باران در مدت طولانی (خشکسالی) رابطه قائل میشدهاند.
مثلاً آناکسیمنس میپنداشت که بارشِ بارانهای سنگین و طولانی یا خشکسالی موجب شکسته شدن زمینهای مرتفع (یا قلل کوهها) و سقوط آنها بر زمینهای پست میشود و این سقوط نیز زمین لرزه را پدید میآورد.
دموکریتوس نیز بر آن بود که زمین پر از آب است و هر گاه بارش باران آنچنان باشد که آب باران نتواند در گودالهای زمین جای گیرد، ناگزیر از آن گودالها خارج میشود؛ نیز هر گاه بر اثر خشکسالی زمین ناحیهای خشک شود، آب از جاهای پرتر به جاهای خالی آن هدایت میشود و در هر دو حالت انتقال مقادیر فراوان آب زمین لرزه را پدید میآورد.
ارسطو در رد نظریه این دو آورده است که زمین لرزه معمولاً در نواحی مشخص روی میدهد، در حالی که خشکسالی یا بارش باران در این نواحی تفاوت محسوسی با سایر نقاط ندارد.
[۶۳] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص ۲۰۳، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۶۴] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص۲۰۱، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۶۵] ابن بطریق، یحیی، الآثار العلویه، ج۱، ص۷۴، ترجمه و تحریر متئورولوگیکای ارسطو، به کوشش کازیمیر پترایتس، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۶۶] ابن رشد، محمد، تلخیص الآثار العلویه، ج۱، ص۱۲۲، به کوشش جمال الدین علوی، بیروت، ۱۹۹۴م.
[۶۷] المپیدروس، تفسیر لکتاب أرسطاطالیس فی الآثار العلویه، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۴، ترجمه حنین بن اسحاق، شروح علی ارسطو مفقوده فی الیونانیه، به کوشش عبدالرحمان بدوی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۶۸] الا¸راء الطبیعیه، منسوب به پلوتارک، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲، ترجمه قسطابن لوقا، همراه فی النفس ارسطو، به کوشش عبدالرحمان بدوی، بیروت/کویت، ۱۹۵۴م.
ارسطو خود نیز به تأثیر بارش باران در پدید آمدن زلزله اشاره میکند. به نظر وی بارش باران بر زمین (که ذاتاً خشک است) و سپس تابش آفتاب و گرمای درونی زمین، مقادیر فراوانی باد در داخل و بیرون زمین پدید میآورد که موجب پدید آمدن زلزله میشود. زمین لرزه غالباً در بهار یا پاییز و هنگام باران یا خشکی شدید (یا خشکسالی) روی میدهد، زیرا در این مواقع مقادیر بسیاری بخار تولید میشود.
[۶۹] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص۲۰۵ -۲۰۹، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۷۰] ابن بطریق، یحیی، الآثار العلویه، ج۱، ص۷۵- ۷۶، ترجمه و تحریر متئورولوگیکای ارسطو، به کوشش کازیمیر پترایتس، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۷۱] ابن رشد، محمد، تلخیص الآثار العلویه، ج۱، ص۱۲۳- ۱۲۵، به کوشش جمال الدین علوی، بیروت، ۱۹۹۴م.
[۷۲] المپیدروس، تفسیر لکتاب أرسطاطالیس فی الآثار العلویه، ج۱، ص۱۳۴، ترجمه حنین بن اسحاق، شروح علی ارسطو مفقوده فی الیونانیه، به کوشش عبدالرحمان بدوی، بیروت، ۱۹۷۱م.
المپیدروس پس از رد نظرات آناکسیمنس و دموکریتوس، بر نظریه ارسطو در این باره صحه گذاشته است.
[۷۳] المپیدروس، تفسیر لکتاب أرسطاطالیس فی الآثار العلویه، ج۱، ص ۱۳۴-۱۳۹، ترجمه حنین بن اسحاق، شروح علی ارسطو مفقوده فی الیونانیه، به کوشش عبدالرحمان بدوی، بیروت، ۱۹۷۱م.
طبیعیدانان مسلمان نیز به پیروی از یونانیان به تأثیر بارانهای شدید یا خشکسالی در پدید آمدن زمین لرزه اشاره کردهاند،
[۷۴] مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، ج۲، ص۳۶-۳۷، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ج ۲، ۱۸۹۹م، ج ۴، ۱۹۰۷م.
اما ابن سینا بر خلاف اغلب طبیعیدانان به وجود رابطه مستقیم میان بارش باران و زمین لرزه تصریح نکرده، و تنها دیدگاه یاد شده آناکسیمنس را رد کرده است.
[۷۵] ابن سینا، الشفاء، ج۱، ص۱۶، طبیعیات، المعادن و الآثار العلویه، به کوشش ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
۴ – باران در کتب انواء
در برخی آثار یونانی (یا یونانی مآب) بعضی از حوادث جوی به طلوع و غروب برخی ستارگان یا روزهای خاصی از یک سیستم گاه شماری شمسی ثابت (مثلاً تقویم قبطی یا رومی) نسبت داده شده است. از جمله مؤلفان یونانی این آثار میتوان به گمینوس، بطلمیوس، ائودوکسُس و مترودُرُس اشاره کرد. بیرونی در یکی از گفتارهای مفصل الآثار الباقیه و هنگام یاد کردِ ماههای رومی برخی نظرات این طبیعیدانان را آورده است، از جمله اینکه در روز دوم تشرین اول (اکتبر) به گفته ائودوکسس و مترودرس باران خواهد آمد. در روز چهارم بنا بر گفته ائودوکسس باد و باران خواهد بود. در روز ۱۴ نیسان (آوریل) به نظر قبطیان باران و رعد است و مطالبی از این قبیل.
[۷۶] بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیه، ص ۲۴۲، ۲۷۵، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۲۳م.
۵ – باورهای عامیانه درباره باران
ابوریحان بیرونی در الآثار الباقیه برخی باورهای عامیانه درباره باران را یاد کرده است، از جمله اینکه اگر در قلل کوههای طبرستان سیر بکوبند، باران خواهد بارید و از نایب آملی نیز درباره این مطلب سخنی نقل کرده است؛
[۷۷] اسحاق بن سلیمان اسرائیلی، الاغذیه، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
یا آنکه در کوهی در ترکستان (سُغد) پاهای گوسفندان را با پشم میپوشانند، زیرا اگر پایشان به سنگ بخورد، باران میآید و ترکان از این سنگ با خود دارند تا برای دفع دشمن از آن بهره گیرند.
[۷۸] بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیه، ج۱، ص ۲۴۵-۲۴۶، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۲۳م.
بیرونی در الجماهر
[۷۹] بیرونی، ابوریحان، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص ۳۵۷-۳۶۰، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۶ش.
و مقدسی در البدء و التاریخ
[۸۰] مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، ج۴، ص ۹۴- ۹۵، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ج ۲، ۱۸۹۹م، ج ۴، ۱۹۰۷م.
به نقل از کتاب الخواص رازی به همین سنگ اشاره کردهاند.
۶ – خواص دارویی
تقریباً همه پزشکان و داروشناسان قدیم هنگام بحث درباره انواع آبها، آب باران را بهترین آبها دانستهاند، زیرا اغلب طبیعیدانان بر آن بودند که خورشید تنها آبهای لطیف را تبخیر میکند و آبهای غلیظ و کدر را باقی میگذارد؛ و طبعاً آبی که از این اجزاء لطیف پدید میآید (یعنی باران)، بسیار لطیف خواهد بود و مثلاً بسیاری از آنان علت شوری آب دریاها را تبخیر آب گوارا و باقی ماندن آب شور میدانستند. به تصور آنان همین گرمایی که موجب تبخیر آبهای لطیف میشد، بر لطافت آن میافزود.
[۸۱] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص۱۳۹، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۸۲] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص۱۳۷، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۸۳] Aristotle، Meteorologica، ج۱، ص۸۷، tr H D P Lee، London، ۱۹۵۲.
[۸۴] ابن بطریق، یحیی، الآثار العلویه، ج۱، ص۴۱، ترجمه و تحریر متئورولوگیکای ارسطو، به کوشش کازیمیر پترایتس، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۸۵] ابن بطریق، یحیی، الآثار العلویه، ترجمه و تحریر متئورولوگیکای ارسطو، ج۱، ص۵۶ -ص۵۷، به کوشش کازیمیر پترایتس، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۸۶] ابن رشد، محمد، تلخیص الآثار العلویه، ج۱، ص۶۹، به کوشش جمال الدین علوی، بیروت، ۱۹۹۴م.
[۸۷] ابن رشد، محمد، تلخیص الآثار العلویه، ج۱، ص۸۶-۸۸، به کوشش جمال الدین علوی، بیروت، ۱۹۹۴م.
[۸۸] ابن سینا، الشفاء، ج۱، ص۳۷، طبیعیات، المعادن و الآثار العلویه، به کوشش ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
[۸۹] ابن سینا، دانشنامه علایی، ج۱، ص۶۶، طبیعیات، به کوشش محمد مشکوه، تهران، ۱۳۳۱ش.
[۹۰] ابن سهلان، عمر، الرساله السنجریه فی الکائنات العنصریه، ج۱، ص۱۷- ۱۸، دو رساله درباره آثار علوی، به کوشش محمد تقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۳۷ش.
۱.۲ – بقراط
بقراط و به پیروی از او جالینوس بر آن بودند که خوشترین، سبکترین و لطیفترین آبها آب باران است، زیرا خورشید لطیفترین آبها را تبخیر میکند، «و علت شوری آب دریا آن است که مدام خورشید بر او همی تابد و از او جزو لطیف همی ستاند و جزو غلیظ به جای همی گذارد. پس شور همی شود». از این رو، آب باران [به سبب لطافت بسیار] زود گرم یا سرد میشود. آنچه با آن بپزند، زود خواهد پخت؛ زود تغییر حالت میدهد و به سرعت میگندد؛ اما نباید آبی را که زودتر میگندد، بدو تباه پنداشت. چه بسا که آن آب بسیار نیکو باشد و گروهی بر آنند که علت زود گندیدن آب باران آن است که این آب از نواحی مختلف گرد آمده است و هر چه از چیزهای گوناگون گرد آمده باشد، راحتتر میگندد. آب باران تا آنگاه که بد بو نشده باشد (نگندیده باشد)، بهترین آبهاست؛ اما اگر چنین شود، خشونت و گرفتگی صدا و سرفه میآورد. اگر آب باران نگندیده باشد، رواست که پخته شود، تا زان پس نگندد.
[۹۱] رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
[۹۲] رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، ج۱، ص۵۵۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
[۹۳] ابومنصور موفق هروی، الابنیه عن حقایق الادویه، ج۱، ص۳۰۶- ۳۰۷، به کوشش احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، ۱۳۴۶ش.
۶.۲ – روفس افسوسی
روفُس اِفِسوسی در کتاب التدبیر افزون بر اشاره به برخی نکات یاد شده، بر آن است که همه فضائل آب در آب باران گرد آمده است. کمتر نیاز میافتد که برای دفع زیانش شراب بدان بیامیزند، زیرا آب باران به خودی خود نیک و بیزیان است. آب باران برای گوارش بهتر، آسانی ادرار و نیز بر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 