پاورپوینت کامل نفی تکفیر (صحیحین) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نفی تکفیر (صحیحین) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نفی تکفیر (صحیحین) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نفی تکفیر (صحیحین) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل نفی تکفیر (صحیحین) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
گروههای تکفیری خود را سلفی میدانند، یعنی پیرو سلف صالح. آنان در ظاهر، به روایاتی که از طرف سلف صالح رسیده و دارای اسناد معتبر میباشد اعتقاد دارند اما در عمل، به کشتار مسلمانان میپردازند، بر این اساس در این مقاله به بررسی تکفیر و کشتار مسلمانان در دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم میپردازیم. این دو کتاب، از معتبرترین کتابها نزد برادران اهلسنت است، به خصوص روایاتی که در هر دو کتاب تکرار شده دارای اعتبار بیشتری میباشد و از آن به حدیث «متفق علیه» تعبیر میشود.
فهرست مندرجات
۱ – مفهومشناسی
۱.۱ – کفر
۱.۱.۱ – کفر در صحیحین
۱.۱.۲ – کفر در قرآن
۱.۱.۳ – کفر از نگاه علمای سنی
۱.۲ – تکفیر
۱.۳ – صحیح مسلم و بخاری
۱.۳.۱ – صحیح بخاری
۱.۳.۲ – صحیح مسلم
۱.۳.۳ – بررسی صحیحین
۱.۴ – معیار مسلمان بودن
۱.۴.۱ – دسته اول روایات
۱.۴.۲ – دسته دوم روایات
۱.۴.۳ – دسته سوم روایات
۲ – نهی از تکفیر مسلمانان
۲.۱ – نسبت کفر دادن
۲.۱.۱ – نمونه اول
۲.۱.۲ – نمونه دوم
۲.۱.۳ – نمونه سوم
۲.۲ – روایات نهی از کفر
۲.۲.۱ – روایت اول
۲.۲.۲ – روایت دوم
۲.۲.۳ – روایت سوم
۳ – نهی از کشتار و ترساندن مسلمانان
۳.۱ – روایت اول
۳.۲ – روایت دوم
۴ – بهانه تکفیر مسلمانان
۵ – تکفیر حاکم و مردم
۵.۱ – استناد به قرآن و نقد آن
۵.۲ – استناد به روایات و نقد آن
۵.۲.۱ – روایت اول
۵.۲.۲ – روایت دوم
۵.۲.۳ – روایت سوم
۶ – کشتار زنان و کودکان
۷ – نتیجه
۸ – پانویس
۹ – منبع
مفهومشناسی
قبل از آغاز بحث اصلی به توضیح مواردی که قبل از ورود به بحث مورد نیاز است میپردازیم. در این بخش مفهوم کفر، تکفیر، صحیح بخاری و مسلم و معیار مسلمانی را بررسی مینماییم.
کفر
معناشناسی کفر از مهمترین مطالبی است که باید مورد توجه قرار گیرد، زیرا کسانی که دست به تکفیر دیگران میزنند از وجود این الفاظ در قرآن و احادیث سوء استفاده میکنند و دیگران را تکفیر میکنند.
از خطاهایی که در بحث تکفیر میتواند صورت گیرد خلط کردن بین انواع کفر در آیات و روایات است. اگر کسی بدون دقت لازم به آیات و روایات مراجعه کند و تشخیص ندهد که مراد از کفر مطرح شده چه نوع کفری است به لغزش عظیمی میافتد.
کفر در صحیحین
در صحیح بخاری و مسلم روایاتی نقل شده است که نشان میدهد کفر انواع و مراتبی دارد و در همه جا مراد از کفر، کفر خروج از دین نیست. این مسئله در صحیح بخاری در باب «کفر دون کفر» آمده است.
عبدالله بن عباس از نبی اکرم روایت کرده که فرمودند:
دوزخ به من نشان داده شد دیدم که بیشتر اهل دوزخ، زنان هستند که کفر میورزیدند. سوال شد آیا به خدا کفر میورزیدند؟ فرمودند خیر. به شوهرشان کفر میورزیدند و به احسان و نیکوکاری آنان کفر میورزند.
اگر تمام عمر به یکی از آنان احسان کنید سپس چیزی (خلاف میلش) از تو مشاهده کند میگوید من هرگز از تو خیری ندیدم. (باب کفر دون کفر قَالَ: قَالَ النَّبِی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): اُرِیتُ النَّارَ فَاِذَا اَکْثَرُ اَهْلِهَا النِّسَاءُ، یکْفُرْنَ» قِیلَ: اَیکْفُرْنَ بِاللَّهِ؟ قَالَ: «یکْفُرْنَ العَشِیرَ، وَیکْفُرْنَ الاِحْسَانَ، لَوْ اَحْسَنْتَ اِلَی اِحْدَاهُنَّ الدَّهْرَ، ثُمَّ رَاَتْ مِنْکَ شَیئًا، قَالَتْ: مَا رَاَیتُ مِنْکَ خَیرًا قَطُّ
[۱] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۵.
)
همین روایت در صحیح مسلم نیز آمده است. (بَابُ مَا عُرِضَ عَلَی النَّبِی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فِی صَلَاهِ الْکُسُوفِ مِنْ اَمْرِ الْجَنَّهِ وَالنَّارِ
[۲] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۶۲۶.
)
ابنبطال (متوفی ۴۴۹ ه.) در شرح این باب مینویسد:
معنای این باب مانند باب قبل است، به اینکه معاصی، ایمان را کم میکند ولی به کفری که موجب خلود در جهنم باشد نمیکشاند، به این دلیل که هنگامی که شنیدند رسولالله میگوید کافر شدند گمان کردند منظور کفر به خداست و گفتند کافر به خدا شدند؟ پیامبر فرمودند: کافر به همسرشان شدهاند و رسولالله بیان کردند که منظور کفر زنان به حق همسرانشان بوده است و این کار باعث نقص ایمان آنان میشد.
[۳] ابنبطال، علی بن خلف، شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۸۹.
همچنین ابنحجر (متوفی ۸۵۲ ه.) در کتاب فتح الباری که در شرح صحیح بخاری میباشد در ضمن این حدیث آورده است: «قاضی ابوبکر بن عربی در شرحش گفته است: مراد مصنف این است که همانطور که طاعات، ایمان نامیده میشوند. معاصی، کفر نامیده میشوند و مراد از اطلاق کفر، کفری که مخرج از ملت باشد نیست.»
[۴] ابنحجر، احمد بن علی، فتح الباری، ج۱، ص۸۳.
عینی (م ۸۵۵) در عمدهالقاری نیز نزدیک به همین بیان آورده است.
[۵] عینی، محمود بن احمد، عمدهالقاری شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۲۰۳.
همچنین نووی (م ۶۷۶) شارح صحیح مسلم نوشته است که در این حدیث، جواز اطلاق کفر بر کفران حقوق میباشد؛ اگر چه این شخص، کافر به خدا نمیباشد.
[۶] نووی، یحیی بن شرف، شرح النووی علی مسلم، ج۶، ص۲۱۳.
کفر در قرآن
تفاوت در معنای کفر در قرآن کریم نیز وجود دارد و مفسران قرآن به آن اشاره کردهاند؛ به عنوان مثال در معنای کفر در آیه «اِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ اَ اَنْذَرْتَهُمْ اَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ؛
[۷] بقره/سوره۲، آیه۶.
بیتردید کسانی که (به خدا و آیاتش) کافر شدند برای آنان یکسان است چه (از عذاب) بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمیآورند»، طبری نوشته است:
معنای کفر در اِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا انکار است و این به دلیل این بود که احبار یهود در مدینه، نبوت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را انکار کرده و آن را از مردم پنهان داشتتند و پیامبری ایشان را کتمان کردند. حال در آیه «فَاذْکُرُونِی اَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ؛
[۸] بقره/سوره۲، آیه۱۵۲.
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس گزارید و کفران نعمت نکنید»، کفر به معنای پوشاندن نعمت است نه کفر به معنای انکار؛ همانطور که قرطبی در تفسیرش ذیل این آیه نوشته است «کفر در اینجا پوشاندن نعمت است نه تکذیب». (ای لا تکفروا نعمتی و ایادی. فالکفر هنا ستر النعمه لا التکذیب
[۹] قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۲، ص۱۷۲.
)
کفر از نگاه علمای سنی
علما نیز این مطلب را به بیانهای مختلف بیان کردهاند و برای کفر تقسیمهای مختلفی ذکرکردهاند.
برخی از این دو نوع کفر به کفر اکبر و اصغر تعبیر کردهاند. به عنوان مثال ابنقیم (متوفی ۷۵۱ ه.) مینویسد: «کفر دو نوع است: کفر اکبر و کفر اصغر». (فَاَمَّا الْکُفْرُ فَنَوْعَانِ: کُفْرٌ اَکْبَرُ، وَکُفْرٌ اَصْغَرُ
[۱۰] ابن قیم، محمد بن ابی بکر، مدارج السالکین بین منازل ایاک نعبد وایاک نستعین، ج۱، ص۳۴۴.
)
ابنالاثیر در این مورد مینویسد: کفر دو نوع است: یکی کفر به اصل ایمان و دیگری کفر به فروعی از فروع اسلام که از اصل ایمان خارج نمیشود.
[۱۱] ابن اثیر، مجد الدین، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۴، ص۱۸۶.
مروزی (متوفی: ۲۹۴ ه.) نیز مینویسد: کفر دو نوع است: یکی از آنها از ملت اسلام خارج میکند و دیگری خارج نمیکند. (الْکُفْرُ کُفْرَانِ: اَحَدُهُمَا ینْقُلُ عَنِ الْمِلَّهِ، وَالْآخَرُ لَا ینْقُلُ عَنْهَا
[۱۲] مَرْوَزِی، محمد بن نصر، تعظیم قدر الصلاه، ج۲، ص۵۲۶.
)
پس میتوان به طور کلی کفر را به دو مرتبه تقسیم کرد: ۱) کفری که سبب خروج از ملت اسلام میشود ۲) کفری که سبب خروج از اسلام نمیشود بلکه سبب نقص ایمان میشود.
تکفیر
واژه تکفیر از ماده «ک؛ ف؛ ر» میباشد که به باب تفعیل رفته است. کفر در لغت به معنای پنهان کردن آمده. کَفَرَ: کَفْراً و کُفْراً الشیءَ: آن چیز را پنهان کرد. ابنفارس (متوفی ۳۹۵ ه.) مینویسد «این کلمه دلالت بر معنای واحد میکند و آن پوشیدن و پنهان کردن است»
[۱۳] احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۱۹۱.
این لغت در معانی دیگر نیز استعمال شده است که به نظر میرسد همه آنها به پوشیدن و پنهان کردن برگردند. به عنوان نمونه، به خاک نیز اطلاق شده چون آنچه را که زیر خاک است میپوشاند
[۱۴] ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۵، ص۱۴۸.
و از این موارد است کفّارات که به وسیله آن گناهان پوشیده میشود
[۱۵] ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج۱۰، ص۱۱۴.
و به انسان بیایمان هم کافر گفته میشود به این دلیل که حق را پوشانده
[۱۶] محمدبنفارس، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۱۹۱.
و نعمتهای الهی را پنهان کرده است.
[۱۷] جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغه وصحاح العربیه، ج۲، ص۸۰۸.
واژه تکفیر عبارت است از: نسبت دادن کفر به کسی و کافر خواندن او.
[۱۸] ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۵، ص۱۴۴.
صحیح مسلم و بخاری
صحیح بخاری و مسلم از مهمترین کتاب های حدیثی اهلسنت می باشد. در این بخش به بررسی صحیحین میپردازیم.
صحیح بخاری
صحیح بخاری نزد برادران اهلسنت، صحیحترین کتب حدیث است که توسط محمد بن اسماعیل بخاری گرداوری شده است و نام آن را الجامع المسند الصحیح المختصر من اُمور رسولالله وسننه وایامه نامید و تعداد احادیث بخاری با حذف مکررات؛ طبق نظر ابنصلاح؛ به چهار هزار حدیث میرسد.
[۱۹] ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن، مقدمه ابن صلاح فی علوم الحدیث، ص۲۳.
صحیح بخاری از ۹۷ کتاب و بیش از سه هزار باب برخوردار است. در این کتاب باب مستقلی در زمینه تکفیر وجود ندارد، ولی در ابواب مختلف، احادیثی در این مورد میتوان یافت و برخی از کتابها یا ابواب ارتباط بیشتری با این بحث دارند به عنوان مثال «کتاب الایمان» دارای بابهایی است که ارتباط بیشتری با موضوع تکفیر دارند؛ مانند: باب «قول النبی بنی الاسلام علی خمس».
صحیح مسلم
کتاب صحیح مسلم توسط مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری جمعآوری شده است که بعد از صحیح بخاری در بین صحاح از اعتبار بیشتری برخوردار میباشد. صحیح مسلم دارای ۵۴ کتاب و ۷۲۷۵ روایت است در این کتاب نیز کتاب یا باب مستقلی در مورد تکفیر وجود ندارد و مانند صحیح بخاری در مسائل مختلف باید به دنبال احادیث این مورد گشت ولی همانطور که در مورد صحیح بخاری بیان شد در برخی از بخشها ارتباط بیشتری با موضوع تکفیر میتوان یافت مانند «کتاب الایمان».
بررسی صحیحین
احادیثی که در این دو کتاب ذکر شده اعتبار بالایی دارد؛ بهخصوص اگر حدیثی در هر دو کتاب ذکر شده باشد. در این مورد ابنصلاح (متوفی ۶۴۳ ه.) مینویسد: از اعلاترین نوع حدیث در صحت، حدیثی است که اهل حدیث به آن اطلاق «صحیح متفق علیه» میکنند که منظور از آن اتفاق بخاری و مسلم میباشد؛ هر چند که منظور اتفاق امت نیست، ولی از اتفاق بخاری و مسلم اتفاق امت لازم میآید. (اَعْلَاهَا الْاَوَّلُ، وَهُوَ الَّذِی یقُولُ فِیهِ اَهْلُ الْحَدِیثِ کَثِیرًا: صَحِیحٌ مُتَّفَقٌ عَلَیهِ”. یطْلِقُونَ ذَلِکَ وَیعْنُونَ بِهِ اتِّفَاقَ الْبُخَارِی وَمُسْلِمٍ، لَا اتِّفَاقَ الْاُمَّهِ عَلَیهِ. لَکِنَّ اتِّفَاقَ الْاُمَّهِ عَلَیهِ لَازِمٌ مِنْ ذَلِکَ وَحَاصِلٌ مَعَهُ
[۲۰] ابنصلاح، عثمان بن عبدالرحمن، مقدمه ابنالصلاح فی علوم الحدیث، ص۹۷.
)
همچنین نووی (م ۶۷۶ ه.)، در شرح صحیح مسلم آورده است: علما اتفاق دارند که صحیحترین کتاب بعد از قرآن عزیز، صحیح بخاری و مسلم است و امت این دو را تلقی به قبول کردهاند. (اتفق العلماء رحمهم الله علی ان اصح الکتب بعد القرآن العزیز الصحیحان البخاری ومسلم وتلقتهما الامه بالقبول
[۲۱] نووی، یحیی بن شرف، شرح النووی علی مسلم، ج۱، ص۱۴.
)
به همین مضامین ابنحجر (م ۸۵۲ ه.)
[۲۲] ابنحجر، احمد بن علی، نزهه النظر فی توضیح نخبه الفکر، ص۶۱.
و سخاوی (م ۹۰۲ ه.) تصریح دارند. (قَدْ وَافَقَ اخْتِیارَ ابنالصَّلَاحِ جَمَاعَهٌ مِنَ الْمُتَاَخِّرِینَ مَعَ کَوْنِهِ لَمْ ینْفَرِدْ بِنَقْلِ الْاِجْمَاعِ عَلَی التَّلَقِّی، بَلْ هُوَ فِی کَلَامِ اِمَامِ الْحَرَمَینِ اَیضًا. فَاِنَّهُ قَالَ: لِاِجْمَاعِ عُلَمَاءِ الْمُسْلِمِینَ عَلَی صِحَّتِهِمَا، وَکَذَا هُوَ فِی کَلَامِ ابنطَاهِرٍ وَغَیرِهِ وَلَا شَکَّ؛ کَمَا قَالَ عَطَاءٌ؛ اَنَّ مَا اَجْمَعَتْ عَلَیهِ الْاُمَّهُ اَقْوَی مِنَ الْاِسْنَادِ
[۲۳] سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، فتح المغیث بشرح الفیه الحدیث، ج۱، ص۷۳.
)
معیار مسلمان بودن
یکی از مشکلاتی که ممکن است دامنگیر مذاهب مختلف شود این است که دیگر مذاهب را به سبب اختلافاتی که در آنها موجود است از دایره مسلمانی خارج بدانند و برای اثبات خود به نفی دیگران بپردازند. اینکه هر کس از نگاه مذهب خود یا نگاه شخصی خود بخواهد مسلمان را تعریف کند سبب تفرقه بین مسلمانان و همچنین خونریزی بین مسلمانان خواهد شد.
برای نجات از این مشکل میتوان به سخنان ایشان مراجعه کرد که از نظر پیامبر اسلام چه کسی مسلمان میباشد و هر کس این ملاکها و معیارها را دارا بود مسلمان بدانیم؛ هر چند که از نظر مذهبی با ما متفاوت باشند. بر اساس آنچه که روش این مقاله است به دو کتاب بخاری و مسلم مراجعه کرده و روایاتی که در این موضوع بودند بررسی شد. این روایات را به طور کلی میتوان به دو دسته تقسیم کرد.
دسته اول روایات
شهادت به لااله الا الله: در دسته اول این روایات آنچه که شرط اسلام بیان شده شهادت به لااله الا الله میباشد. (باب وجوب الزکاه: وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «اُمِرْتُ اَنْ اُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّی یقُولُوا: لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ، فَمَنْ قَالَهَا فَقَدْ عَصَمَ مِنِّی مَالَهُ وَنَفْسَهُ اِلَّا بِحَقِّهِ، وَحِسَابُهُ عَلَی اللَّهِ»
[۲۴] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۰۵.
) و (بَابُ دُعَاءِ النَّبِی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) النَّاسَ اِلَی الاِسْلَامِ وَالنُّبُوَّهِ، وَاَنْ لَا یتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا اَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ
[۲۵] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۴، ص۴۸.
)
در صحیح مسلم نیز همین مطلب بیان شده است. (اَنَّ اَبَا هُرَیرَهَ اَخْبَرَهُ اَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قَالَ «اُمِرْتُ اَنْ اُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّی یقُولُوا لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ فَمَنْ قَالَ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ عَصَمَ مِنِّی مَالَهُ وَنَفْسَهُ اِلَّا بِحَقِّهِ وَحِسَابُهُ عَلَی اللَّهِ»
[۲۶] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۱.
)
و از پیامبر اسلام نقل شده است که از ایشان سوال شد که تا چه زمانی با مردم جنگ کنیم؟ ایشان فرمودند: تا زمانی که «لااله الا الله» بگویند و هر کس این کار را بکند خودش و مالش در امان است مگر به حق، و حسابش با خداست.
البته در آخر این روایات استثنایی آورده شده با این عبارت: «اِلَّا بِحَقِّهِ، وَحِسَابُهُ عَلَی اللَّهِ» که لازم است توضیحی در مورد آنها ذکر شود.
منظور از کلمه «بحقه» مواردی است که در اسلام حکم آن بیان شده است و شخصی که مسلمان است کاری انجام دهد که به سبب حقوقی که در اسلام تعریف شده است مستحق مرگ باشد؛ مثل اینکه مسلمانی به عمد مسلمان دیگر را بکشد یا کسی که زنای محصنه کند، البته با شرایطش که در فقه بیان شده است و این مطلب را در روایات و منابع معتبر اهلسنت با سند صحیح داریم که از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سوال کردند: «و ما حقها؟ قال: زنی بعد احصان او کفر بعد اسلام او قتل نفس فیقتل به»؛ «مراد شما از کلمه بحقها چیست؟ فرمود: مرد همسرداری که برود زنا کند یا کسی که بعد از اسلام آوردن کافر شود یا کسی که انسان بیگناهی را بکشد، مستحق کشتن هستند.»
[۲۷] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۳، ص۳۰۰.
[۲۸] هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱، ص۲۵.
[۲۹] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۷، ص۴۳۹.
در مورد لفظ «حسابه علی الاسلام» در شرح نووی بر مسلم نوشته شده است: کسی که اظهار اسلام کند و کفر خود را مخفی کند اسلامش در ظاهر پذیرفته میشود و این نظر اکثر علما میباشد.
[۳۰] شرح النووی علی مسلم، ج۱، ص۲۰۶.
دسته دوم روایات
پنج شرط مسلمانی: تعدادی از روایات صحیحین برای مسلمانی پنج شرط را بیان کردهاند که این دسته روایات در تعداد، بیشترند و به بیانهای مختلف نقل شدهاند؛ برخی از این روایات مانند روایات دسته اول میباشد ولی پاسخی که رسولالله برای اتمام قتال دادهاند شرایطی غیر از شهادت به وحدانیت را نیز اضافه کردهاند. (بَابٌ: فَاِنْ تابُوا وَ اَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ، اَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قَالَ: «اُمِرْتُ اَنْ اُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّی یشْهَدُوا اَنْ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ، وَاَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَیقِیمُوا الصَّلَاهَ، وَیؤْتُوا الزَّکَاهَ، فَاِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ عَصَمُوا مِنِّی دِمَاءَهُمْ وَاَمْوَالَهُمْ اِلَّا بِحَقِّ الاِسْلَامِ، وَحِسَابُهُمْ عَلَی اللَّهِ»
[۳۱] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۴.
) و (باب الاَمْرِ بِقِتَالِ النَّاسِ حَتَّی یقُولُوا لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ
[۳۲] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۱.
)
و برخی از این روایات با این بیان است که بنیان اسلام بر پنج چیز میباشد: ۱. شهادتین ۲. اقامه نماز ۳. پرداخت زکات ۴. حج ۵. روزه رمضان. (بَابُ قَوْلِ النَّبِی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «بُنِی الاِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ». قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) «بُنِی الاِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ: شَهَادَهِ اَنْ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ وَاَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَاِقَامِ الصَّلَاهِ، وَاِیتَاءِ الزَّکَاهِ، وَالحَجِّ، وَصَوْمِ رَمَضَانَ»
[۳۳] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ص۱۰.
) و (باب قَوْلِ النَّبِیِّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) «بُنِیَ الاِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ
[۳۴] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۴۵.
)
البته روایاتی دیگری نیز در صحیح مسلم است که به این مضمون نزدیک است، ولی به جای شَهَادَهِ اَنْ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ وَاَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ در روایت عَلَی اَنْ یوَحَّدَ اللَّهُ(باب قَوْلِ النَّبِیِّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) «بُنِیَ الاِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ
[۳۵] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۳۴.
) و در روایت دیگر به جای همین عبارت از عَلَی اَنْ یعْبَدَ اللَّهُ وَیکْفَرَ بِمَا دُونَهُ(باب قَوْلِ النَّبِیِّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) «بُنِیَ الاِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ
[۳۶] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۳۴.
) استفاده شده است. نووی در توضیح این مطلب نوشته است:
اما بسنده کردن به یکی از شهادتین در روایات چهارم یا از کوتاهی راوی در حذف یکی از شهادتین بوده که دیگر حفاظ حدیث آن را آوردهاند و یا اینکه روایت از اصل اینگونه بوده است و حذف به خاطر اکتفا کردن به قرینه بوده است که یکی از شهادتین قرینه برای دیگری است و بر آن دلالت دارد.
[۳۷] نووی، یحیی بن شرف، شرح النووی علی مسلم، ج۱، ص۱۷۹.
این روایات در مجموع به اقرار شهادتین و انجام چند حکم ظاهری اسلام که به آنها اشاره میشود پرداخته است. پس برای اینکه شخصی مسلمان به حساب آید شرایطی ذکر شده که این شرایط را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: ۱. گفتار: کسی که شهادتین (اشهد ان لااله الا اللّه و اشهد انّ محمّدا رسولاللّه) را بگوید ۲. کردار: به جا آوردن اعمالی مانند نمازهای یومیه، روزه ماه رمضان و حج که ویژه مسلمانان است.
دسته سوم روایات
حرام بودن کشتن کافر بعد از گفتن لااله الا الله: در صحیحین روایاتی است که حساسیت اسلام را به تکفیر بیشتر نمایان میکند. در این روایات، پیامبر گرامی اسلام اصحابش را از کشتن کسی که کافر بوده و از روی ترس در جنگ لااله الا الله گفته است به شدت برحذر داشته است. با توجه به این روایات چگونه ممکن است بتوان مسلمانی را فقط به خاطر اختلافات مذهبی و برداشتهای مختلف از متون اسلامی تکفیر کرد و دستور به کشتن او داد.
در این روایت نقل شده است:
اسامه بن زید نقل میکند: پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ما را به جنگ قبیلهای فرستاد، هنگام صبح در میان قبیله حُرَقه از جُهَینه بودیم، مردی از افراد قبیله را تعقیب کردم، گفت: «لااله الّا اللّه»، با نیزه او را از پا درآوردم، احساس کردم کار بدی کردهام، لذا به پیامبر خبر دادم. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «اَقَالَ لَااِلَ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 