توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل لقح (مفردات‌نهج‌البلاغه) ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لقح (مفردات‌نهج‌البلاغه) ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل لقح (مفردات‌نهج‌البلاغه) ۲۵ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل لقح (مفردات‌نهج‌البلاغه) ۲۵ اسلاید در PowerPoint

منبع: لقح (مفردات نهج البلاغه (جلد ۲))

مقالات مرتبط: لقح (مفردات‌قرآن)، لَواقِح (لغات‌قرآن)، تلقیح.

دیگر کاربردها: لقاح (ابهام‌زدایی).

لَقْح (به فتح لام و سکون قاف) و لَقَح (به فتح لام و قاف) از واژگان نهج البلاغه به معنای باردار کردن است. مشتقات لقح که در نهج البلاغه آمده عبارتند از: لَقاح (به فتح لام) به معنای باردار کردن، لَقوح (به فتح لام) یعنی ناقه‌ای که قابل باردارى است و جمع آن لِقاح می‌باشد. مَلاقِح (به فتح میم و کسر قاف) جمع مُلْقَح به صیغه فاعل به معنای باردارکننده و لَواقِح (به فتح لام و کسرقاف) نیز به معناى باردارکننده است.

فهرست مندرجات

۱ – معنای لَقْح و لَقَح
۲ – کاربردها
۲.۱ – لقوح
۲.۲ – ملاقح
۲.۳ – لوقح
۳ – تعداد کاربردها
۴ – پانویس
۵ – منبع

۱ – معنای لَقْح و لَقَح

لَقْح و لَقَح

[۱] قرشی بنایی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۲، ص۹۴۶.

[۲] طریحی، فخر‌الدین، مجمع البحرین ت الحسینی، ج۲، ص۴۰۸.

به معنای باردار کردن است. «لَقَحَ‌ النخلهَ‌» یعنى گرد خرماى نر را بر خرماى ماده پاشید و آن را باردار کرد. «لَواقِح» جمع لاقحه یعنى بادهاى باردار کننده و آبستن کننده درختان میوه.

۲ – کاربردها

امام (صلوات‌الله‌علیه) درباره باردار کردن طاووس نر و کلاغ نر، طاووس ماده و کلاغ ماده را فرموده است: «وَ یَؤُرُّ بِمَلاَقِحِهِ أَرَّ الْفُحُولِ الْمُغْتَلِمَهِ لِلضِّرَابِ … وَلَوْ کَانَ کَزَعْمِ مَنْ یَزْعُمُ أَنَّهُ یُلْقِحُ بِدَمْعَه تَسْفَحُهَا مَدَامِعُهُ، فَتَقِفُ فی ضَفَّتَی جُفُونِهِ، و أَنَّ أُنْثَاهُ تَطْعَمُ ذلِکَ، ثُمَّ تَبِیضُ لاَ مِنْ لِقَاحِ فَحْل سِوَى الدَّمْعِ الْمُنبَجِسِ، لَمَا کَانَ ذلِکَ بَأَعْجَبَ مِنْ مُطَاعَمَهِ الْغُرَابِ!.»

[۳] السید الشریف الرضی، نهج البلاغه ت الحسون، ص۳۶۳، خطبه۱۶۵.

[۴] عبده، محمد، نهج البلاغه – ط مطبعه الإستقامه، ج۲، ص۸۸، خطبه۱۶۰.

[۵] صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۳۷، خطبه۱۶۵.

امام (صلوات‌الله‌علیه) در اینجا از دیگران نقل مى‌کند که گمان کرده‌اند: «باردار شدن طاووس ماده بدین طریق است که مقدارى از اشک چشم طاووس نر در حاشیه چشمانش تولید مى‌شود و طاووس ماده آن را مى‌خورد و تخم مى‌گذارد بدون اینکه طاووس نر با او جفت شود و درباره باردار شدن کلاغ ماده گفته‌اند که کلاغ نر مقدارى از آبى را که در چینه‌دان دارد به منقار خود مى‌آورد و کلاغ ماده آن را مى‌خورد و تخم مى‌گذارد.»

[۶] مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۳۶۳، خطبه۱۶۵.

[۷] ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۵۹.

(شرح‌های خطبه:

[۸] ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۶۳.

[۹] مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۶، ص۳۷۱.

[۱۰] هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۵۴.

[۱۱] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۲۶۹.

) امام (صلوات‌الله‌علیه) این دو گمان را به هم مربوط مى‌کند نه اینکه آن‌را تأیید نماید، معنى کلام در «دمع» گذشت.

(ببینید: دمع (مفردات‌نهج‌البلاغه))

و نیز امام (صلوات‌الله‌علیه) فرموده: «وَ اسْتَرَاحَ قَوْمٌ إِلَى الْفِتَنِ، وَ أَشَالُوا عَنْ لَقَاحِ حَرْبِهِمْ.»

[۱۲] السید الشریف الرضی، نهج البلاغه ت الحسون، ص۳۲۱، خطبه۱۵۰.

[۱۳] عبده، محمد، نهج البلاغه – ط مطبعه الإستقامه، ج۲، ص۴۸، خطبه۱۴۶.

[۱۴] صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۰۹، خطبه۱۵۰.

یعنى «قومى به طرف فتنه روى آوردند و دست خویش را از بارور کردن جنگ کشیدند.»

[۱۵] مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۳۱۷، خطبه۱۵۰.

[۱۶] ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۳۹۶.

(شرح‌های خطبه:

[۱۷] ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۳۹۷.

[۱۸] مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۵، ص۷۳۱.

[۱۹] هاشمی خویی، حبیب الله، منها