پاورپوینت کامل قیام مختار (مقتل) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قیام مختار (مقتل) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قیام مختار (مقتل) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قیام مختار (مقتل) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل قیام مختار (مقتل) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
منبع: مقتل جامع سیدالشهداء
مقالات مرتبط: پیامدهای سیاسی واقعه کربلا، قیام مختار.
قیام مختار، یکی از بازتابهای سیاسی و انقلابی واقعه کربلا است. این قیام به فرماندهی مختار بن ابیعبیده ثقفی با هدف خونخواهی امام حسین (علیهالسلام) و شهدای کربلا به وقوع پیوست و منجر به انتقام از قاتلان آن حضرت گردید. قیام مختار در سال ۶۶ هجری قمری پس از قیام توابین آغاز شد و در سال ۶۷ قمری، با شهادت مختار و یارانش توسط مصعب بن زبیر به پایان رسید.
فهرست مندرجات
۱ – نسب شناسی
۲ – مختار تا زمان شهادت امام حسن
۳ – همراهی با مسلم و زندانی شدن
۴ – آزادای از زندان و همراهی با زبیریان
۵ – هجرت به کوفه و جذب نیرو
۶ – زندانی شدن در کوفه و ارتباط با توابین
۷ – آزادی از زندان و تسلط بر کوفه
۸ – ارتباط مختار با امام سجاد
۹ – مجازات جنایتکاران کربلا
۹.۱ – عبیدالله بن زیاد
۹.۲ – شمر بن ذی الجوشن
۹.۳ – خولی بن یزید اصبحی
۹.۴ – عمر بن سعد
۹.۵ – حکیم بن طفیل طایی
۹.۶ – حرمله بن کاهل اسدی
۹.۷ – مجازات دیگر جنایتکاران
۱۰ – درگیری مختار با زبیریان و رهایی ابن حنیفه
۱۱ – توطئه بر علیه مختار و جنگ با مصعب
۱۲ – شهادت مختار
۱۳ – اهداف مختار از قیام
۱۴ – پانویس
۱۵ – منبع
۱ – نسب شناسی
مختار بن ابیعبید ثقفی، مکنّی به «ابو اسحاق»
[۱] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۴، ص۱۴۶۵.
[۲] عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۲۷۷.
و ملقّب به «کیسان» به معنای زیرک و باهوش، در سال اول هجری در مدینه متولد شد.
[۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۵.
[۴] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۵۰
پدر او ابیعبید بن مسعود بن عمرو بن عوف بن عقده بن قسی بن منبّه بن بکر بن هوازن ثقفی
[۵] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۰۵.
[۶] ابن حزماندلسی، علی بن احمد، جمهره انساب العرب، ص۲۶۸.
از بزرگان صحابه
[۷] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۵.
[۸] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۴، ص۱۴۶۵.
و از فرماندهان بزرگ صدر اسلام بود که در «جنگ جسر» در نبرد با ایرانیان به شهادت رسید.
[۹] ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج۵، ص۲۰۵.
[۱۰] عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۲۷۷.
[۱۱] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۳، ص۱۲۹۳.
مادر او دَومَه دختر وهب بن عمر
[۱۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۵.
معروف به «دومه الحسناء»
[۱۳] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۹۰.
از زنان با شخصیت تاریخ است که به سخنوری و تدبیر و عقل ستوده شده است.
[۱۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۵.
۲ – مختار تا زمان شهادت امام حسن
مختار در مدینه نشو و نما یافت، ۱۳ساله بود که به همراه پدر به سرحدّات عراق و ایران رفت
[۱۵] ابن کثیر، اسماعیل، البدایه والنهایه، ج۸، ص۳۱۹.
[۱۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۶.
و در جنگ قسّ ناطف (جسر) در نزدیکی کوفه شرکت کرد،
[۱۷] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۶.
این جنگ از او جنگجویی شجاع و بیپروا ساخت. پس از شهادت پدر، تحت سرپرستی عمویش «سعد» قرار گرفت
[۱۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۶.
و بعد از تاسیس شهر کوفه به همراه عمو و بستگان و عشیرهاش در کوفه مستقر شدند. با به خلافت رسیدن علی (علیهالسّلام)، سعد بن مسعود ثقفی (عموی مختار) از سوی آن حضرت به استانداری مدائن که از مناطق مهم مرزی بود برگزیده شد.
[۱۹] ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، مقدمه، ص۳۵.
مختار نیز همراه عمو، راهی مدائن گردید، او همچنان در مدائن به سر میبرد تا اینکه امام علی (علیهالسّلام) در کوفه به شهادت رسید. پس از شهادت امام علی (علیهالسّلام)، مختار به بصره رفت و مدتی را در آنجا ساکن بود.
[۲۰] عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۲۷۷.
مختار همچنان در عراق بود تا اینکه معاویه در پی صلحش با امام حسن (علیهالسّلام) و بدست گرفتن خلافت، مغیره بن شعبه را به استانداری کوفه منصوب کرد. در این هنگام مختار از عراق به مدینه آمد و ملازم و همنشین اهلبیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خصوص محمد بن حنفیه گردید او با محمد بن حنفیه رفت و آمد میکرد و از او کسب علم و احادیث مینمود.
[۲۱] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۵۲.
۳ – همراهی با مسلم و زندانی شدن
مختار ابتدا در کوفه میزبان مسلم بود و طبق نقل منابع پس از آنکه مسلم بن عقیل وارد کوفه شد، مستقیماً در منزل مختار وارد شد.
[۲۲] دینوری، ابو حنیفه احمد بن داوود، اخبار الطوال، ص۲۳۱.
[۲۳] مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۴۱.
[۲۴] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۱.
او از اولین کسانی بود که در همان ابتدا بهطور سری با مسلم بیعت کرده بودند.
[۲۵] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۶.
اما در همان روزهای نخست فعالیت مسلم در کوفه، بـه دسـت عمـال حکومت، بازداشت و زندانی شد و هنگام شهادت امام حسین در زندان به سر میبرد.
[۲۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۷.
[۲۷] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۱.
[۲۸] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۴۵.
[۲۹] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۲.
۴ – آزادای از زندان و همراهی با زبیریان
او بعد از واقعه کربلا، با وساطت عبدالله بن عمر (شوهر خواهرش) نزد یزید، از زندان آزاد شـد
[۳۰] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۸.
[۳۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۷.
[۳۲] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۴۵.
و پس از سه روز اقامت در کوفه راهی حجاز شد.
[۳۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۷.
[۳۴] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۲.
[۳۵] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶۹.
او در مکه به قیام عبدالله بن زبیر پیوست و پس از مدتی با او بیعت کرد.
[۳۶] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۴۷.
[۳۷] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۸.
[۳۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۹.
[۳۹] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۵.
[۴۰] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۰.
[۴۱] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۷.
[۴۲] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۱.
مختار در محاصره اول مکه توسط قوای یزید بن معاویه، در کنار نیروهای ابن زبیر با قوای شامی درگیر شد و در این مدت رشادتهای بسیاری از خود نشان داد،
[۴۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۹.
[۴۴] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۵- ۴۴۶.
تا اینکه خبر مرگ یزید لشکر شامی را متفرق کرد.
[۴۵] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۹.
[۴۶] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۶.
۵ – هجرت به کوفه و جذب نیرو
وی هنگامی که بی تفاوتی پسر زبیر را در برابـر جنایتکاران کربلا دید و از جوش و خروش کوفیان آگاه شد،
[۴۷] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۹.
[۴۸] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۷.
[۴۹] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۱.
[۵۰] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۰.
[۵۱] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۷.
پس از کسب تکلیف از ابن حنفیه، خود را به کوفه رساند و در عراق حرکت خود را آغاز کرد.
مختار پس از ورود به کوفه با تعدادی از بزرگان و سران شیعه کوفه ملاقات کرد،
[۵۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۹- ۳۸۰.
[۵۳] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۸.
و موضوع قیام و اجازه خود را از محمد بن حنفیه به اطلاع آنان رسانید، آنان نیز به عنوان نماینده اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با او بیعت کردند.
[۵۴] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۸.
[۵۵] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۹.
[۵۶] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۲.
او همزمان با توابین، فعالیت و جذب نیرو میکرد؛ اما بیشتر بزرگان شیعه کنار سلیمان بن صرد بودند و حاضر نبودند که از او دست بکشند.
[۵۷] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۹.
[۵۸] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۲.
وجود سلیمان و قیامش برای مختار مسالهای لاینحل بود، لذا وی با توابین همراه نشد؛ زیرا معتقد بود که سلیمان بن صرد (رهبر قیام توابین) پیرمردی است که تدبیر نظامی ندارد و رموز جنگ را نمیداند.
[۵۹] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۹.
[۶۰] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۲.
[۶۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۵۸۰.
[۶۲] ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۴۹.
۶ – زندانی شدن در کوفه و ارتباط با توابین
وقتی با دسیسه برخی از جنایت کاران واقعه کربلا چون عمر بن سعد و شبث بن ربعی، که از فعالیت سیاسی و شعارهای انتقام جویانـه مخـتـار وحشت داشتند، عوامل حکومتی ابن زبیر، که در کوفه حاکم بودند، از جنبش مختـار مطلع شدند،
[۶۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۱.
[۶۴] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۲.
[۶۵] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۰.
عبدالله بن مطیع حاکم منصوب عبدالله بن زبیر در کوفه، مختار را باز به زندان افکند.
[۶۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۱.
[۶۷] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۳.
[۶۸] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۰.
او در زندان بود که از قیام توابین و سرانجامشان باخبر شد.
[۶۹] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۱.
[۷۰] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۲۹.
[۷۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۱.
پس از بازگشت باقیماندهگان قیام، مختار از زندان با چند نفر از بزرگان آنان از جمله سایب بن مالک اشعری، یزید بن انس، احمر بن شمیط، رفاعه بن شداد بجلی و عبیدالله بن شداد بجلی به گونهای سری به وسیله نامه ارتباط برقرار کرد.
[۷۲] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۸۸.
[۷۳] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۱.
[۷۴] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۳۰.
[۷۵] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۲.
آنان با مختار همراه شده به صورت پنهانی از مردم بیعت میگرفتند.
[۷۶] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۸۸.
۷ – آزادی از زندان و تسلط بر کوفه
بعد از شکست قیام توابین، مختار دوباره با نامه عبدالله بن عمر به حاکم کوفه، از زندان آزاد شد. لازم به توضیح است که عبدالله بن عمر، مردی منزوی، سازش کـار و محافظه کار بود و چون همواره از امور سیاسی فاصله میگرفت و عنوان فرزندی خلیفه را نیز یدک میکشید و به عنوان محدث و عالم نیز جایگاهی داشت، سران حکومتها سخن او را میشنیدند و به او با دیده احترام مینگریستند. مختار از درون زندان، نامهای به عبدالله بن عمر نوشته از او خواست تا نامهای برای حاکمان کوفه بفرستد تا او را آزاد کنند.
[۷۷] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۳۷.
[۷۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۱.
[۷۹] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۱۹.
[۸۰] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۸۸.
او نیز چنین کرد. مختار با ضمانت و تعهداتی که از او گرفته شد آزاد شد، اما به محض آزادی از زندان عزم خود را برای قیام جزم کرد.
[۸۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۲.
[۸۲] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۱.
[۸۳] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۱۹.
این بار بازماندگان توابین نیز به او پیوستند و انقلاب مختار با قدرت بیشتری به پیش رفت.
با فراهم شدن مقدمات قیام، با پیشنهاد تنی چند از سران شیعه
[۸۴] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۳.
[۸۵] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۵.
[۸۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۵.
[۸۷] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۱.
[۸۸] دینوری، احمد بن داوود، اخبارالطوال، ص۲۸۸.
از ابراهیم پسر مالک اشتر دعوت شد تا به قیام بپیوندد.
[۸۹] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۵.
[۹۰] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۲.
[۹۱] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۳.
[۹۲] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۲۹.
[۹۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۵.
[۹۴] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۲- ۱۴۳.
بعد از سه روز از جریان دعوت سران کوفه از ابراهیم، مختار به همراه ده تن از سران قوم به خانه ابراهیم رفتند، در این دیدار مختار نامهای به ابراهیم داد و مدعی شد که این نامه از سوی محمد بن حنفیه فرستاده شده است. در این نامه به ابراهیم تاکید شده بود که مختار را در این قیام یاری نماید، ابراهیم که از صحت این نامه در تردید بود با شهادت سران کوفه بر صحت انتساب این نامه به محمد بن حنفیه پذیرفت که مختار را در این قیام همراهی کند.
[۹۵] دینوری، احمد بن داوود، اخبارالطوال، ص۲۸۸-۲۹۰.
[۹۶] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۵.
[۹۷] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۵ -۳۸۶.
[۹۸] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۳- ۱۴۴.
[۹۹] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۳۰.
با سازماندهی نیروهای مردمی و بیعت و همکاری ابراهیم بن مالک اشتر نخعی، قیام با شعار «یا منصور امت» آغاز شد
[۱۰۰] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۸.
[۱۰۱] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۰.
و مردم از هر سوی به صفوف انقلابیون پیوستند.
[۱۰۲] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۳۵- ۲۳۷.
[۱۰۳] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۹.
از آن سو ابن مطیع نیز مردم را در مسجد جمع کرد و آنان را علیه مختار ساماندهی کرد. با شدت گرفتن جنگ بین سپاهیان ابن مطیع و نیروهای مختار، راشد بن ایاس فرمانده دشمن، و نیروهایش تار و مار شدند
[۱۰۴] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۳ -۲۲۴.
[۱۰۵] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۸.
[۱۰۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۲.
و دارالاماره نیز به محاصره مختار در آمد.
[۱۰۷] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۴.
[۱۰۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۳- ۳۹۴.
پس از سه روز محاصره با فرار ابن مطیع، دیگر محاصره شدگان در قصر نیز خود را تسلیم کردند
[۱۰۹] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۹.
[۱۱۰] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۵.
و مختار بر کوفه تسلط یافت.
۸ – ارتباط مختار با امام سجاد
درباره ارتباط مختار با امام سجاد میتوان گفت به دلیـل خفقان سیاسی حاکم بر جو آن زمان، امکان ارتباط و حمایت آشکار از مختار، برای امام (علیهالسّلام) فـراهـم نبود، و امام نمیتوانست آشکارا به درخواست مختـار بـرای رهبری قیام، پاسخ مثبت بدهد؛ زیرا در آن شرایط چنین اقدامی ممکن بود به نابودی شیعه منجر شود؛ ولی امام با تایید هر گونه حمایت و طرف داری از اهـل بیـت، درواقع به صورت کلی، بر نهضت انتقام از دشمنان اهل بیت مهر تایید زد.
بعد از اینکه مختار مردم را به قیام دعوت کرد، عدهای از شیعیان کوفه، برای اطمینان خاطر به مدینه نزد محمد حنفیه رفتند تا از وی کسب تکلیف کنند.
[۱۱۱] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۲۷.
[۱۱۲] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۴.
[۱۱۳] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۳۸- ۱۳۹.
[۱۱۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۴.
[۱۱۵] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۱.
سران کوفه در مدینه به صورت محرمانه با محمد بن حنفیه دیدار کردند و موضوع را با او در میان گذاشتند. محمد بن حنفیه بعد از سخنانی گفت: «… به خدا دوست دارم خدا به وسیله هر کس از بندگان خود انتقام ما را از دشمنان بگیرد…»
[۱۱۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۴.
[۱۱۷] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۰.
[۱۱۸] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۴.
[۱۱۹] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۲.
بعد از مطرح کردن مسئله، محمد بن حنفیه از آنها میخواهد تا به اتفـاق نزد امام سجاد (علیهالسّلام) رفته، نظر ایشان را در این باره جویا شوند. وقتی خدمت امام سجاد (علیهالسّلام) رسیدند و محمد بن حنفیه مسئله را مطرح کرد، امام (علیهالسّلام) فرمود: «ای عمو، اگر یک برده زنگی به دوستی ما قیام کند، مسلمانان واجب است که او را یاری کنند. من شما را بر این کار گماشتم. هرچه صلاح میدانی انجـام بـده».
[۱۲۰] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۶۵.
پس آنان به کوفه برگشتند و شیعیان منتظر را از جریان آگاه کردند و گفتند: «زینالعابدین (علیهالسّلام) و محمد بن حنفیه به ما اذن قیام دادهاند.»
[۱۲۱] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۰.
[۱۲۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۴.
مختار نیز با شنیدن این موضوع تکبیر کشید و شیعیان را به آماده شدن برای قیام دعوت کرد.
[۱۲۳] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۰.
[۱۲۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۴.
[۱۲۵] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۴.
[۱۲۶] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۳.
به جز این، امـام در مواقعی نیز که شرایط اجازه میداد، به طور صریح قیام مختار را تایید میکرد. برای مثال وقتی سر عبیدالله بن زیاد را برای ایشان آوردند، حضرت سجده شکر به جا آورد و برای مختار دعا کرد،
[۱۲۷] طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۲۸۰.
[۱۲۸] عاملی امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۳۶.
و همین کارامـام، باعـث اطمینان مـردم بـه حرکت مختار شد.
۹ – مجازات جنایتکاران کربلا
پس از تسلط بر کوفه، مختار تصمیم به قلع و قمع قاتلان امام حسین (علیهالسّلام) گرفت و تعداد زیادی از حاضرین در واقعه کربلا بدست وی و نیروهایش کشته شدند
[۱۲۹] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۶-۲۴۴.
[۱۳۰] بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ۴۰۵-۴۰۹.
[۱۳۱] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۴۴-۲۴۶.
و بسیاری هم به بصره گریختند.
[۱۳۲] بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۰۵.
[۱۳۳] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۲۷.
در اینجا به نمونههایی از اقدامات مختار در مجازات جنایتکاران کربلا اشاره میکنیم:
۹.۱ – عبیدالله بن زیاد
عبیدالله بن زیاد، استاندار کوفه و عراق در زمان واقعـه عاشـورا، اصـلـی تـریـن عنـصر جنایت کربلا بعد از یزید بود. او طی نامهای از عمر بن سعد خواست مانع دسترسی سپاه امام به آب شود.
[۱۳۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۰.
[۱۳۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۲.
عبیدالله در نامهای دیگر به عمر بن سعد نوشت که اگر حسین بن علی (علیهالسّلام) تسلیم شد، او و یارانش را به کوفه، نزد عبیدالله ببرد. در غیر این صورت اگر او یارانش مقاومت کردند آنها را بکشد و اعضایشان را ببرد و بر سینه و پشت حسین بن علی (علیهالسّلام) اسب بدواند.
[۱۳۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۳.
[۱۳۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۵.
پس از شهادت امام حسین (علیهالسّلام) و یارانش، با پایان یافتن جنگ، عمر بن سعد خانواد سیدالشهداء را به نزد عبیدالله برد
[۱۳۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۵.
[۱۳۹] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۲۰.
و عبیدالله بن زیاد نیز آنها را به اسارت سوی یزید بن معاویه فرستاد.
[۱۴۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۳.
این حرکت ابن زیاد موجب برانگیختن خشم بسیاری از مسلمانان به ویژه کوفیان نسبت به وی شد. چنانکه پس از وقوع فاجعه کربلا، مرجانه مادر عبیدالله بن زیاد به او گفت: «ای خبیث! آیا فرزند پیامبر را کشتی؟! مطمئن باش که هرگز بهشت را نخواهی دید».
[۱۴۱] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۵۰۰.
[۱۴۲] ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۳۱۴.
[۱۴۳] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۱۵.
مختار، ابراهیم بن اشتر را به همراه سپاهی متشکل از بهترین فرماندهان و سربازانش روان جنگ با عبیدالله نمود. در نهایت سپاه ابراهیم توانست با رشادت و از جان گذشتگی، سپاه ابن زیاد را شکست دهد و ابن زیاد توسط ابراهیم بن اشتر کشته شد.
[۱۴۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۲۴-۴۲۵.
[۱۴۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۹۰.
[۱۴۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۵۵.
[۱۴۷] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۹۶.
[۱۴۸] مقدسی، محمد بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۶، ص۲۲.
[۱۴۹] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۹.
به دستور ابراهیم بن اشتر سر عبیدالله بن زیاد را از تنش جدا کردند و جسدش را به آتش کشیدند.
[۱۵۰] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۲۶.
پس از آن ابراهیم سرِ عبیدالله را به نزد مختار فرستاد و مختار نیز آن را به سوی امام سجاد (علیهالسّلام) و محمد بن حنفیه و سایر بنیهاشم ارسال کرد.
[۱۵۱] هاشمیبصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۷۴.
امام با دیدن سر عبیدالله سجده شکر به جا آورد و برای مختار دعا کرد.
[۱۵۲] طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۲۸۰.
۹.۲ – شمر بن ذی الجوشن
شمر بن ذی الجوشن از روز نخست قیام امام حسین (علیهالسّلام)، از سردمداران مخالفت با آن حضرت بود و از جمله افرادی بود که از طرف عبیداللّه بن زیاد، حاکم کوفه، مامور شد مردم را از اطراف مسلم پراکنده سازد. او در سخنانی مسلم را فتنهگر نامید و کوفیان را از سپاه شام ترساند.
[۱۵۳] ابومخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعه الطف، ص۱۲۴.
[۱۵۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۲۷۶.
[۱۵۵] ابن اثیر جزری، ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۴۲.
[۱۵۶] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۵۲.
پس از آنکه امام حسین به کربلا رسید، عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه، قصد جلوگیری از جنگ و خونریزی داشت و به دنبال راه حل مسالمتآمیز بود،
[۱۵۷] ابومخنف الازدی، لوط بن یحیی، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ص۱۰۰.
[۱۵۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۱۳.
[۱۵۹] شمسالدین ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۱۱۸.
[۱۶۰] ابوالقاسم ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۴۵، ص۵۱.
[۱۶۱] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۱۱، ص۵۲۷.
[۱۶۲] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۸۷-۸۸.
اما شمر، ابن زیاد را، به جنگ با امام تشویق کرد.
[۱۶۳] ابومخنف الازدی، لوط بن یحیی، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ص۱۰۱.
[۱۶۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۱۳.
[۱۶۵] شمسالدین ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۱۱۸.
[۱۶۶] ابوالقاسم ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۴۵، ص۵۱.
[۱۶۷] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۱۱، ص۵۲۷.
[۱۶۸] ابومخنف الازدی، لوط بن یحیی، وقعه الطف، ص۱۸۷-۱۸۸.
[۱۶۹] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۸۸.
سرانجام، ابن سعد دستور ابن زیاد مبنی بر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 