پاورپوینت کامل طعامکم ۸۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل طعامکم ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طعامکم ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل طعامکم ۸۴ اسلاید در PowerPoint :
طعم (مفرداتقرآن)
منبع: طعم (مفردات نهج البلاغه (جلد ۴))
مقالات مرتبط: طعم (مفرداتنهجالبلاغه)، طعام.
طَعْم (به فتح طاء و سکون عین) از واژگان قرآن کریم به معنای طعام خوردن و نیز به معنی مزه آمده است. از مشتقات این واژه که در آیات قرآن به کار رفته طعام که مصدر بوده به معنی طعام خوردن و نیز به معنی خوردنی است. در قرآن آیاتی نسبت به حلال بودن طعام اهل کتاب و همچنین نکاح با زنان آنها آمده که مفسران مفصلا به بحث آن پرداختهاند.
فهرست مندرجات
۱ – معنای طَعْم
۲ – کاربردها
۲.۱ – طعام
۲.۲ – طعام اهل کتاب و زنان آنها
۲.۲.۱ – طعام اهل کتاب
۲.۲.۲ – زنان اهل کتاب
۲.۲.۳ – از نظر روایات
۳ – پانویس
۴ – منبع
۱ – معنای طَعْم
طَعْم
[۱] قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۲۱۳-۲۲۳.
[۲] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۱۹.
[۳] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۱۰۵.
به معنای طعام خوردن است. «طَعِمَ طَعْماً و طَعَاماً: اَکَلَهُ»، و نیز به معنی مزه مثل شوری و شیرینی آمده است.
۲ – کاربردها
(فَاِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا)
[۴] احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳.
«پس چون در خانه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) طعام خوردید متفرق شوید.»
(وَ اَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ)
[۵] محمد/سوره۴۷، آیه۱۵.
(…و نهرهایى از شیر که طعم آن دگرگون نگشته…)
[۶] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰۸.
طعم در این آیه به معنی مزه است.
بهنظر بعضی طعم در آشامیدن نیز بکار میرود آیه (فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَاِنَّهُ مِنِّی اِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَهً بِیَدِهِ)
[۷] بقره/سوره۲، آیه۲۴۹.
را شاهد آوردهاند که طالوت به لشکریان خویش گفت: «هر که از آن نهر بنوشد از من نیست و هر که ننوشد از من است.» میتوان آیه (وَ لا طَعامٌ اِلَّا مِنْ غِسْلِینٍ)
[۸] حاقه/سوره۶۹، آیه۳۶.
(و نه طعامى، جز از چرک و خون.)
[۹] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۸.
را نیز شاهد آورد، بنا بر آنکه غسلین چرک و مایع است. ولی شیخ طبرسی (رحمهاللّه) «لَمْ یَطْعَمْهُ» را چشیدن معنی کرده
[۱۰] شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۷.
و در کتب لغت آمده: «طَعِمَ الشَّیْءَ طَعْماً: ذَاقَهُ»
[۱۱] حمیری، نشوان، شمس العلوم، ج۷، ص۸۵.
معنی آیه چنین میشود: «هر که آنرا نچشد از من است.» در تفسیر المیزان و تفسیر المنار نیز چشیدن گفتهاند.
[۱۲] علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۱۳.
[۱۳] علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۴۲.
[۱۴] رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۷، ص۵۹.
علی هذا «اِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ» استثنا است از «فَمَنْ شَرِبَ» یعنی: «هر که از آن بنوشد از من نیست مگر کسی که با دست بخورد، و هر که از آن نچشد از من است.»
وجود «مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ…» میان مستثنی و مستثنی منه معنی کلام را عوض کرده، اگر آن نبود معلوم میشد که نوشندگان از طالوت نیستند و با دست خورندگان از او هستند، ولی با ملاحظه جمله فوق لشکریان سه گروه میشوند: خورندگان. نچشندگان. با دست خورندگان. گروه سوم از گروه اول خارج شدهاند، ولی دخولشان به گروه دوم معلوم نیست، و محتمل بود که در جنگ استقامت نکنند.
[۱۵] علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۹۲.
[۱۶] علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۴۲.
و در آیه «… اِلَّا مِنْ غِسْلِینٍ» ظاهرا نظر به غذائیت آن است نه به مایع بودن، به دلیل آنکه در آیه بعدی فرموده: (لا یَاْکُلُهُ اِلَّا الْخاطِؤُنَ) وگرنه «لا یشربه» میآمد، ولی در آیه: (لَیْسَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا اِذا مَا اتَّقَوْا…)
[۱۷] مائده/سوره۵، آیه۹۳.
(بر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، گناهى در آنچه قبل از نزول حکم تحریم شراب خوردهاند نیست؛ هرگاه تقوا پیشه کنند…)
[۱۸] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۲۳.
اگر راجع به عدم جناح در خمر قبل از تحریم باشد، آن وقت طعم در نوشیدن بکار رفته است. شیخ طبرسی در تفسیر آن فرموده: این کلمه به اکل و شرب هر دو صالح است.
[۱۹] شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۴۱۳.
ظاهرا «طَعِمُوا» را به معنی چشیدن گرفته چنانکه اختیار تفسیر المیزان نیز همان است،
[۲۰] علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۲۵.
[۲۱] علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۸۵.
ولی در تفسیر اهل بیت (علیهمالسّلام) به طعام حلال معنی شده است.
در مفردات و النهایه نقل شده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره آب زمزم فرمودهاند: «اِنَّهَا طَعَامُ طُعْمٍ وَ شِفَاءُ سُقْمٍ.» آن طعام خوردنی و شفای مرض است.
[۲۲] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۱۹.
ابن اثیر گوید: یعنی آبش شخص را سیر میکند.
[۲۳] ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۲، ص۴۷۷.
۲.۱ – طعام
طعام مصدر به معنی طعام خوردن است، چنانکه در «طعم» گذشت و نیز به معنی خوردنی است. (وَ اِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ)
[۲۴] بقره/سوره۲، آیه۶۱.
(و نیز به یاد آورید زمانى را که گفتید: «اى موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم…)
[۲۵] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹.
در قرآن مجید ظاهرا طعام به معنای مصدری نیامده مگر در آیه (فَلْیَنْظُرْ اَیُّها اَزْکی طَعاماً…)
[۲۶] کهف/سوره۱۸، آیه۱۹.
(…پس بنگرد کدام یک از آنها غذاى پاکیزهترى دارند…)
[۲۷] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۵.
که میشود گفت به معنای مصدر است.
در آیات (وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ الْمِسْکِینِ)
[۲۸] حاقه/سوره۶۹، آیه۳۴.
[۲۹] ماعون/سوره۱۰۷، آیه۳.
(و هرگز بر اطعام مستمندان تشویق نمىنمود.)
[۳۰] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۷.
بهنظر مجمع البیان مضاف مقدر است یعنی: «لا یحض علی اطعام طعام المسکین»
[۳۱] شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۴۶.
در تفسیر الکشّاف بجای اطعام «بذل» مقدّر کرده است، و در سوره حاقّه ذیل آیه فوق گفته: در این آیه دو دلیل قوی است بر بزرگی گناه حرمان مسکین. یکی اینکه: عطف است بر کفر در آیه سابق، دیگری ذکر حضّ است نه فعل آن تا شخص بداند. اگر ترک تشویق دیگران به طعام مسکین اینقدر بزرگ باشد ترک اطعام او از آن بزرگتر است.
[۳۲] زمخشری، الکشّاف، ج۴، ص۶۰۵.
در لغت و تفاسیر، طعام به معنی اطعام پیدا نشد. ناگفته نماند گفتهاند: لفظ طعام در گندم غلبه دارد گرچه به هر خوردنی نیز شامل است، چنانکه در مفردات، و الصحاح و اقرب الموارد تصریح شده و در هر سه کتاب این حدیث از ابیسعید نقل شده: «اِنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَمَرَ بِصَدَقَهِ الْفِطْرِ صَاعاً مِنْ طَعَامٍ اَوْ صَاعاً مِنْ شَعِیرٍ.»
[۳۳] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۱۹.
[۳۴] جوهری، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۵، ص۱۹۷۴.
[۳۵] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده طعم.
یعنی «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در زکات فطره امر کردند که صاعی از گندم و یا صاعی از جو باشد.» لفظ حدیث از مفردات است. در النهایه گوید: به قول بعضی مراد از طعام در حدیث گندم و به قولی خرماست، ولی خرما بهتر است،
[۳۶] ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۳، ص۱۲۷.
که آن وقت اهل مدینه گندم کم داشتند.
در قاموس المحیط معنای اولی را گندم گفته است.
[۳۷] فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۱۱۳۳.
در تفسیر المیزان فرموده: در لسان العرب هست: اهل حجاز چون لفظ طعام را اطلاق کردند از آن فقط گندم قصد کنند و خلیل گفته در کلام عالی عرب طعام فقط گندم است.
[۳۸] علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۰۴.
[۳۹] علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۲۸.
(اُحِلَّ لَکُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَکُمْ وَ لِلسَّیَّارَهِ)
[۴۰] مائده/سوره۵، آیه۹۶.
(صید دریایى و طعام آن براى شما و کاروانیان حلال است…)
[۴۱] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۲۴.
درباره این آیه گفتهاند مراد از طعام بحر، حیواناتی است که به صورت مرده از دریا کنار میافتند.
[۴۲] شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۴۲۲.
به قولی مراد میوهها و حبوباتی است که با آب دریا بوجود میآیند.
[۴۳] شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۴۲۲.
به قول بعضی: اگر گوئیم طعام مصدر است، یعنی شکار دریا و خوردن آن هر دو حلال میباشد بهتر است،
[۴۴] شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۴۲۲.
ولی در تفسیر اهل بیت (علیهمالسّلام) منظور از طعام بحر ماهی شور و خشکیده است که برای بعد ذخیره میشود، آن وقت مراد از «صید البحر» ماهی تازه میشود. در تفسیر عیاشی از حریز از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده: «قَالَ اُحِلَّ لَکُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَکُمْ، قَالَ: مَالِحُهُ الَّذِی یَاْکُلُونَ.»
[۴۵] عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۴۶.
و از زید شحام نقل شده که از آن حضرت درباره آیه پرسیدم فرمود: «هی الْحِیتَانُ الْمَالِحُ وَ مَا تُزُوِّدَتْ مِنْهُ اَیْضاً وَ اِنْ لَمْ یَکُنْ مَالِحاً فَهُوَ مَتَاعٌ.»
[۴۶] عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۴۶.
مفسران شیعه به پیروی از ائمه (علیهمالسّلام) آنرا ماهی شور تفسیر کردهاند.
[۴۷] علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۴۱.
[۴۸] علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۶، ص۲۰۷.
۲.۲ – طعام اهل کتاب و زنان آنها
آیه ذیل قابل دقت و معرکه الاراء است (الْیَوْمَ اُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الَّذِینَ اُوتُوا الْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِینَ اُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ…)
[۴۹] مائده/سوره۵، آیه۵.
(امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده؛ و همچنین طعام اهل کتاب، براى شما حلال است؛ و طعام شما براى آنها حلال؛ و نیز زنان پاکدامن از مسلمانان، و زنان پاکدامن از کسانى که پیش از شما به آنها کتاب آسمانی داده شده، حلالند…)
[۵۰] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۷.
ظاهر آیه آن است که مطلق طعام اهل کتاب اعم از ذبائح و غیره بر مسلمین حلال است، ولی این در صورتی است که ظهور لفظ طعام در گندم نباشد، چنانکه گذشت، و زنان اهل کتاب اعم از آنکه بصورت عقد دائمی باشد یا منقطع بر مسلمین حلالاند و نیز طعام اهل اسلام بر اهل کتاب حلال میباشد، ولی از حلیّت زنان اسلام بر اهل کتاب ذکری در آیه نیست. لازم است در اینجا از هر دو جهت بحث شود.
۲.۲.۱ – طعام اهل کتاب
از طعام اهل کتاب باید گوشت خوک را استثناء کرد که به موجب: (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِیرِ…)
[۵۱] مائده/سوره۵، آیه۳.
(گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و … همه بر شما حرام شده است…)
[۵۲] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۷.
گوشت خوک مطلقا حرام است. ایضا آیات: ۱۷۳ بقره، ۱۴۵ انعام، ۱۱۵ نحل در همین زمینه است، و نیز ذبیحهای که اهل کتاب در وقت ذبح نام خدا را یاد نمیکنند از این حکم مستثنی است که به موجب (وَ لا تَاْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ…)
[۵۳] انعام/سوره۶، آیه۱۲۱.
(و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید…)
[۵۴] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۴۳.
آن نیز حرام است، باقی میماند حبوبات و نظیر آنها و نیز ذبائحی که نام خدا را در آن ذکر میکنند.
ناگفته نماند: اکثر اهل سنت با این آیه استدلال کرده و مطلق طعام اهل کتاب را اعمّ از ذبیحه و غیره حلال دانستهاند و بیشتر نظرشان در آیه به ذبائح است،
[۵۵] ابن عبد البر، الکافی فی فقه أهل المدینه، ج۱، ص۴۳۸.
ولی در روایات اهل بیت (علیهمالسّلام) وارد است که مراد از طعام در آیه شریفه گندم و حبوبات و امثال آنهاست نه ذبائح (بدون ملاحظه سند آنها).
[۵۶] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱۲، ص۲۷۳.
در وسائل الشیعه روایات زیادی در تحریم ذبیحه اهل کتاب و کفّار نقل کرده از جمله در روایت قتیبه الاعشی است که امام صادق (علیهالسّلام) در جواب سؤال مردی فرمود: قیمت ذبیحه یهود و نصاری را به مال خود داخل مکن و از آن مخور که حلال بودن به واسطه ذکر نام خدا در وقت ذبح است و درباره آن فقط به مؤمن میشود اطمینان کرد. آن مرد گفت: خدا فرماید: (الْیَوْمَ اُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الَّذِینَ اُوتُوا الْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ) فرمود: «کَانَ اَبِی عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ اِنَّمَا هُوَ الْحُبُوبُ وَ اَمْثَالُهَا.»
[۵۷] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۷۹.
ایضا در روایت ۴۶ باب ۲۷ از حضرت صادق (علیهالسّلام) نقل شده که درباره آیه ما نحن فیه فرمود: «عَنَی بِطَعَامِهِمْ هُنَا الْحُبُوبُ وَ الْفَاکِهَهَ غَیْرَ الذَّبَائِحِ الَّذِینَ یَذْبَحُو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 