پاورپوینت کامل تقدیس و تسبیح ۷۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تقدیس و تسبیح ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تقدیس و تسبیح ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تقدیس و تسبیح ۷۹ اسلاید در PowerPoint :
تسبیح و تقدیس
مقالات مرتبط: تقدیس (مقالات مرتبط).
تسبیح و تقدیس، دو اصطلاح عرفانی میباشد.
فهرست مندرجات
۱ – ریشه قرآنی تسبیح و تقدیس
۲ – معنای تسبیح در عرفان
۳ – معنای تقدیس
۴ – معنای تسبیح و تقدیس در آثار ابن عربی
۵ – تسبیح یکی از اذکار و آداب مهم صوفیه
۶ – تسبیح در عرفان
۷ – عشق نتیجه تسیح حق
۸ – همه موجودات تسبیح گوی خدا
۹ – مردود بودن نظریه معتزله درباره تسبیح غیر انسان
۱۰ – تسبیح انسان از دید عرفا
۱۱ – فرق تسبیح وتقدیس از دیدگاه پیروان ابن عربی
۱۲ – تنزیه اهل حق از دیدگاه ابن عربی
۱۳ – تسبیح نطقی در نگاه امام خمینی
۱۴ – فهرست منابع
۱۵ – پانویس
۱۶ – منبع
۱ – ریشه قرآنی تسبیح و تقدیس
هر دو بر گرفته از آیه ۳۰ سوره بقره
[۱] بقره/سوره۲، آیه۳۰.
و ذکر «سبوحٌ قُدّوسٌ رَبُّ الملائکهِ و الروحِ».
[۲] محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۱، ص۳۹۶، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
[۳] ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۶، استانبول ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
[۴] ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۷۱، استانبول ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
[۵] مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۳۵۳، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
[۶] عبدالکریم بن هوازن قشیری، لطائف الاشارات، ج۱، ص۷۷، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۸۱ـ۱۹۸۳.
۲ – معنای تسبیح در عرفان
تسبیح در عرفان، غالباً به معنای تنزیه و بی عیب خواندن و پاک شمردن حق است از کلیه صفات آفریدگان و از هر چه در وهم و خیال در آید. گاه نیز به معنای شناورشدن در اسرار جلال حق به کار رفته است
[۷] احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۱، ص۱۳۴ـ ۱۳۵، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
[۸] احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۱، ص۸۳، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
[۹] محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۵۰، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۰] محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۳۵۹، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
.
۳ – معنای تقدیس
تقدیس، به معنای پاک دانستن،
[۱۱] حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۳۹۶، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.
تا قبل از ابن عربی همراه با تسبیح یا تنزیه و به همان معنای تسبیح به کار میرفت
[۱۲] عبدالکریم بن هوازن قشیری، لطائف الاشارات، ج۳، ص۵۲۹ ـ۵۳۰، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۸۱ـ۱۹۸۳.
[۱۳] احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۱۰، ص۵۶، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
[۱۴] احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۱۰، ص۸۳، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
[۱۵] محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۵۰، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۶] محمد بن مرجوع کنید بهید سعدالدین حمویه، المصباح فی التصوف، ج۱، ص۵۸، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۷] محمد بن مرجوع کنید بهید سعدالدین حمویه، المصباح فی التصوف، ج۱، ص۶۷، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۲ش.
تنزیه حق در تسبیح و تقدیس، مآلاً به انکار ذات و صفات برای تسبیح و تقدیس کننده میانجامد.
۴ – معنای تسبیح و تقدیس در آثار ابن عربی
اما در آثار ابن عربی و پیروان او، تسبیح و تقدیس، از مراتبِ تنزیهاند و تقدیس، نهایتِ تنزیه است.
۵ – تسبیح یکی از اذکار و آداب مهم صوفیه
تسبیح گفتن چنانچه قلبی باشد، یکی از اذکار و آداب مهم صوفیه است و آن را سبب فتوحات باطنی میدانند.
۶ – تسبیح در عرفان
به نظر عرفا، نتیجه تسبیح گفتن، مانند همه اعمال، به خود انسان باز میگردد.
امر خداوند به تسبیح نیز ازینروست که خداوند بر اثر این عمل، تسبیح گویان را، از هر آنچه آنها خدا را از آن منزه میدانند، پاک میسازد.
[۱۸] محمد بن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۱۹۷، چاپ نصراللّه پورجوادی، ۱: حقائق التفسیر، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش.
[۱۹] اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرّف لمذهب اهل التصوف، ج۱، ص۳۲۲، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
[۲۰] محمد بن منور، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۲۴۱، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۲۱] جلال الدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، ج ۱، دفتر دوم، بیت ۱۷۵۸، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی.
اهل طاعت، با تسبیح و تنزیه حق، وجود خود را انکار میکنند و به این ترتیب، حجاب بندگی که انسان در آن، افعال و عبادات را به خود نسبت میدهد، از میان میرود.
[۲۲] ابن عربی، الفتوحات المکیه، سفر ۵، ص ۲۳۱ـ۲۳۲، سفر ۵، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۳۹۷/ ۱۹۷۷.
۷ – عشق نتیجه تسیح حق
تسبیح موجب عشق به حق نیز میگردد، زیرا عشق حقیقی به جمال بی عیب و منزه تعلق دارد و در تسبیح، این باور دائماً تکرار میشود.
[۲۳] محمد بن حسین بهاءالدین ولد، معارف، ج۱، ص۱۳۶ـ۱۳۷، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۵۲ش.
۸ – همه موجودات تسبیح گوی خدا
عرفا، به استناد آیات و اشارات قرآن، عقیده دارند که همه موجودات خدا را تسبیح میگویند، اما در تسبیح خاص، تنزیه حق باید با تشبیه همراه باشد، یعنی انسان هیچ چیز را در ذات و صفات شبیه حق نداند و در عین حال به صفاتی که خداوند در قرآن برای خود بر شمرده است، مانند سمیع، بصیر و حی، ایمان بیاورد و در باره چگونگی این صفات بحث نکند.
[۲۴] اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرّف لمذهب اهل التصوف، ج۱، ص۳۲۳ـ ۳۲۶، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
[۲۵] عبدالکریم بن هوازن قشیری، لطائف الاشارات، ج۲، ص۳۵۰، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۸۱ـ۱۹۸۳.
[۲۶] مجدود بن آدم سنایی، حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه، ج۱، ص۸۲، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
[۲۷] جلال الدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، ج ۲، دفتر سوم، بیت ۱۴۹۵ـ۱۵۰۰، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی.
[۲۸] عبدالرزاق کاشی، تفسیر القرآن الکریم (معروف به تفسیر ابن عربی)، ج۲، ص۷۹۵، چاپ مصطفی غالب، بیروت ۱۹۷۸، چاپ افست تهران.
۹ – مردود بودن نظریه معتزله درباره تسبیح غیر انسان
عرفا همچنین سخن معتزله و برخی فلاسفه را که تسبیح غیر انسان را، که در قرآن آمده است، تأویل میکنند، مردود و ناشی از وسوسه شیطان میدانند و با استناد به آیات و احادیث معتقدند که همه چیز در عالم دارای حیات و شعور است. ازینرو، عالَم خلق، به خالق خود و به یگانگی او معرفت حقیقی و ذاتی دارد و متناسب با نشئت وجودی اش، یا به عبارت دیگر متناسب با اسمی که مظهر آن است، خدا را تسبیح میگوید،
[۲۹] روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۳۶۹ـ۳۷۲، چاپ هانری کور بن، تهران ۱۳۶۰ش.
[۳۰] جلال الدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، ج ۱، دفتر اول، بیت ۳۲۷۵ـ ۳۲۸۵،چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی.
[۳۱] جلال الدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، ج ۲، دفتر سوم، بیت ۱۰۲۲ـ۱۰۲۷، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی.
[۳۲] محمود بن عبدالکریم شبستری، گلشن راز، ج۱، ص۳۰، چاپ احمد مجاهد و محسن کیانی، تهران ۱۳۷۱ش.
[۳۳] احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۲۱۱، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
[۳۴] حیدر بن علی آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۵۸، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۳۵] محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ج۱، ص۲۱۱ـ ۲۱۲، چاپ کیوان سمیعی، تهران (۱۳۳۷ش).
اما فقط کسانی میتوانند این تسبیح را بشنوند که بر اثر ریاضت و مجاهدت از حجابهای ظلمانی رسته باشند و جان آنها زنده و، حواس باطنی آنها مستعد شنیدن و دیدن اموری باشد که حواس ظاهری به آنها راه ندارد. پس به تناسب زنده بودن جان، همه اجزای عالم نیز برای انسان زنده و گویا میشوند.
[۳۶] محمد بن حسین بهاءالدین ولد، معارف، ج۲، ص۱۵۷، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۵۲ش.
[۳۷] جلال الدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، ج ۲، دفتر سوم، بیت ۱۰۱۹ـ ۱۰۲۸،چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی.
حال اگر سالک در مرحله شنیدن تسبیح ذرات عالم باقی بماند، هنوز کامل نیست،
[۳۸] عبداللّه بن محمد عین القضاه، نامه های عین القضات همدانی، ج۱، ص۳۹۰ـ۳۹۱، ج ۱، چاپ علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران (۱۹۶۹).
زیرا باید تسبیح را از خدا بشنود وگرنه این خود نوعی شرک است. هنگامی که تسبیح او با تسبیحی که از خدا میشنود یکی گردد، سخن او در حقیقت سخن خداست،
[۳۹] مجدود بن آدم سنایی، ج۱، ص۸۲، حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
[۴۰] مجدود بن آدم سنایی، ج۱، ص۱۱۳، حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
[۴۱] محمد بن ابراهیم عطار، تذکره الاولیاء، ج۱، ص۱۶۷، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
[۴۲] محمود بن عبدالکریم شبستری، گلشن راز، ج۱، ص۹۱، چاپ احمد مجاهد و محسن کیانی، تهران ۱۳۷۱ش.
یعنی تسبیح گویی که به طریق شهود دریافته که حق در همه چیز متجلی است، باید بداند همه چیز، مانند درختی که حضرت موسی علیهالسلام در طور سینا دید که از آن «اِنّی اَنَارَبُّکَ. . .
»
[۴۳] طه/سوره۲۰، آیه۱۲.
[۴۴] قصص/سوره۲۸، آیه۳۰.
شنیده میشد، تنزیه حق از غیر میکند.
[۴۵] محمود بن عبدالکریم شبستری، گلشن راز، ج۱، ص۴۷، چاپ احمد مجاهد و محسن کیانی، تهران ۱۳۷۱ش.
[۴۶] نظام الدین محمود داعی شیرازی، نسایم گلشن: شرح گلشن راز، ج۱، ص۱۳۸ـ ۱۳۹، چاپ محمد نذیر رانجها، لاهور ۱۳۶۲ش.
[۴۷] محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ج۱، ص۳۶۸ـ۳۷۴، چاپ کیوان سمیعی، تهران (۱۳۳۷ش).
۱۰ – تسبیح انسان از دید عرفا
از دید عارفان، بالاترین تسبیح انسان این است که مانند حلّاج «اناالحق» یا مانند بایزید بسطامی «سبحانی ما اعظمَ شأنی» بگوید، زیرا تسبیح کننده نباید هیچکس را در صفات و ذات حق با حق شریک کند. بنابراین اگر خدا را مخاطب قرار دهد و بگوید که تو را منزه میدانم، شائبه دوگانگی و غیریت وجود دارد زیرا مسبِّح برای خود هستی مستقل قائل شده، درحالی که همه عالم، ظهور اسما و صفات حق است و غیر حق هیچ نیست.
[۴۸] روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۸۹، چاپ هانری کور بن، تهران ۱۳۶۰ش.
[۴۹] محمد بن ابراهیم عطار، تذکره الاولیاء، ج۱، ص۱۶۷، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
[۵۰] ، نظام الدین محمود داعی شیرازی، ج۱، ص۱۳۸ـ۱۳۹، نسایم گلشن: شرح گلشن راز، چاپ محمد نذیر رانجها، لاهور ۱۳۶۲ش.
[۵۱] نظام الدین محمود داعی شیرازی، نسایم گلشن: شرح گلشن راز، ج۱، ص۱۴۱، چاپ محمد نذیر رانجها، لاهور ۱۳۶۲ش.
[۵۲] محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ج۱، ص۳۶۸ـ۳۶۹، چاپ کیوان سمیعی، تهران (۱۳۳۷ش).
رسیدن به چنین تسبیحی مستلزم رسیدن به توحید عیانی یا کشفی یا مقام فنا از فنا است.
[۵۳] محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ج۱، ص۳۷۱، چاپ کیوان سمیعی، تهران (۱۳۳۷ش).
۱۱ – فرق تسبیح وتقدیس از دیدگاه پیروان ابن عربی
پیروان ابن عربی با استناد به حدیث «سبوحٌ قدّوسٌ»، میان تسبیح و تقدیس فرق نهادهاند و تسبیح را تنزیه حق از نقایص ممکنات و تقدیس را تطهیر و تنزیه حق از هر آنچه شایسته حق نیست، از نقایص و کمالات موجودات چه مجرد چه غیرمجرد دانسته اند. به عبارت دیگر تقدیس به معنای منزه شمردن حق است از هر آنچه به عقل و حس و خیال در آید. به این ترتیب تقدیس شدیدتر از تسبیح است.
[۵۴] علی بن محمد جرجانی، ج۱، ص۸۰، کتاب التعریفات، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
[۵۵] علی بن محمد جرجانی، ج۱، ص۸۹، کتاب التعریفات، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
[۵۶] عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۱۳۷ـ ۱۳۸، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۷۰ش.
ابن عربی در فصوص الحکم، سلسله ظهور انبیا را با سلسله مراتب عینی وجود تطبیق میدهد.
[۵۷] مقدمه ابوالعلاء عفیفی، ص ۲۳ـ۲۴، ابن عربی، فصوص الحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۶۶ش.
او با استفاده از حدیث «سبوحٌ قدّوسٌ» مقام تسبیح را به مرتبه نوح و مقام تقدیس را به مرتبه ادریس ن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 