پاورپوینت کامل نثر و شرح مثنوی شریف (گولپینارلی) ۷۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نثر و شرح مثنوی شریف (گولپینارلی) ۷۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نثر و شرح مثنوی شریف (گولپینارلی) ۷۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نثر و شرح مثنوی شریف (گولپینارلی) ۷۳ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل نثر و شرح مثنوی شریف (گولپینارلی) ۷۳ اسلاید در PowerPoint
«نثر و شرح مثنوی شریف»، شرح و توضیح عرفان پژوه و مولوی شناس برجسته و معاصر از کشور ترکیه ، عبدالباقی گولپینارلی بر مثنوی معنوی، به زبان ترکی است که دکتر توفیق سبحانی آن را به زبان فارسی ترجمه کرده است.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی اجمالی
۱.۱ – گزارش ابیات مثنوی به صورت نثر
۱.۲ – شرح مطالب و ابیات مشکل
۲ – نظر شارح در باره مثنوی و مولوی
۲.۱ – دکان وحدت
۲.۲ – مثنوی نام یکی از قالبهای شعری
۲.۳ – مخالفت با فلسفه
۲.۴ – مثنوی انعکاس دانش امت
۲.۵ – مثنوی اثری تعلیمی
۲.۶ – بارقههایی از عشق الهی
۲.۷ – بحث از شرف عباسیان
۲.۸ – جعلی بودن دفتر هفتم
۲.۹ – شرحهای زیاد مثنوی
۲.۱۰ – استنباطهای شخصی در شرح مثنوی
۳ – در باره ترجمه
۴ – منابع
۵ – پانویس
۶ – منبع
معرفی اجمالی
این شرح، کامل است و همه شش دفتر مثنوی را در بر میگیرد. در جلد اول، دفترهای اول و دوم و در جلد دوم، دفترهای سوم و چهارم و در جلد سوم، دفترهای پنجم و ششم شرح شده است.
«نثر و شرح مثنوی شریف»، شرح موضوعی نیست، بلکه ترتیبی است و در هر جلد، نخست، ابیاتی چند از مثنوی و بعد گزارشی به صورت نثر و سپس شرحی در باره آن عرضه میشود.
این شرح، در واقع دو قسمت اساسی دارد:
گزارش ابیات مثنوی به صورت نثر
عبدالباقی گولپینارلی که تا شروع تالیف این کتاب، اکثر شرحهای چاپ شده و چاپ نشده مثنوی را دیده بود، یکایک ابیات مثنوی را به صورت نثر و به زبان ترکی گزارش کرد. این گزارش، بسیار دقیق، گزیده، رسا و منظم بود و از این جهت، سخت مورد توجه ترک زبانان واقع شد.
ولی آیا برگردان و گزارش همه بیتهای مثنوی به صورت نثر برای فارسی زبانان هم ضرورتی دارد؟ به این پرسش، پاسخهای گوناگونی میتوان داد و دلیلهای موافق برای ضرورت و دلیلهای مخالف در عدم لزوم آن ذکر کرد. درهرحال، مهمترین دلیلی که دکتر توفیق سبحانی را به گزارش و ترجمه اثر عبدالباقی گولپینارلی واداشت، دقت بیش از حد و بیان شیوای عبدالباقی گولپینارلی در گزارش مطالب مثنوی بود؛ زیرا از این طریق، مثنوی را سهل تر میتوان خواند و با قرار دادن معادلی ساده به جای لغات دشوار و پس و پیش کردن ارکان جمله که مولانا جلال الدین در مثنوی آورده میتوان آسان تر به مضامین آن دست یافت. مترجم بر آن است که این قسمت برای کسانی که مثنوی را برای اولین بار مطالعه میکنند، مفیدتر از دیگر قسمت هاست.
[۱] نثر و شرح مثنوی، عبدالباقی گولپینارلی، ج۱، ص۱۹.
شرح مطالب و ابیات مشکل
این قسمت، اختصاص به بیتهای مشکل دارد و ابیاتی که در متن مثنوی دارای ستارهاند، ابیاتی هستند که در بخش شرح، توضیحاتی دارند.
بنا بر نظر شارح، «مولویه» برای هیجده بیت آغازین مثنوی که شخصا از طرف مولانا تحریر یافته، اهمیت زیادی قایلند. به نظر آنان خلاصه تمام مثنوی در این ابیات است. مولوی در این بیتها میگوید: از روزی که مرا از نیزار بریدهاند، همه از نالههای من به فغان آمدهاند. البته هرکس از موطن خود جدا افتد، در آرزوی رسیدن به موطن اصلی میسوزد. من در هر محفلی گریستم و نالیدم، با همه طرح دوستی ریختم، اما هرکس از دید خود با من انیس شد و اسرار درون مرا جستجو نکرد.
مولانا میگوید: آتش عشق در نی افتاده است. همدمی چون نی که هم زهر و هم پادزهر باشد، نمیتوان یافت. نی از راههای پرخون سخن میگوید و حکایت عشق مجنون را برملا میسازد و سپس میفرماید: خام، حال پخته را درنمی یابد، پس سخن را باید کوتاه کرد و با این بیت، دیباچه هیجده بیتی را به پایان میرساند.
به عقیده شارحان قدیم، در اینجا منظور از نی، «انسان کامل» است. او را از نیستان وحدت بریدهاند، او از هستی خویش دست شسته و در هستی حقیقی وجود یافته است. هر نغمه او نشان اراده ذات باری و اختیار او، اختیار الهی است… البته «نی» تنها یک مجاز است. اما نظر کسانی که بعدها به ادعای فهم مثنوی به شیوه یی دیگر برخاسته و نی را همان «نی» مادی انگاشتهاند، تاویل خطا برگزیدهاند و راه خطا رفتهاند…
مولانا با گفتن این بیت که: «آتش عشق است که اندر نی فتاد…» ، میخواهد این نکته را بیان کند که عشق، در همه عالم ، وجود دارد و هر موجودی طبعا به میزان استعداد خود به جانب کمال در حرکت است. هستی مطلق آن میل و اقتضای ذاتی که به ظهور دارد، به نامهای: عشق و حب ذاتی خوانده شده است؛ ازاین رو، میتوان گفت که تمام عالم از عشق به ظهور رسیده است و این ظهور، دم به دم در تجدد است. ناله انسان کامل از سر او جدا نیست؛ چنان که علی علیهالسّلام میفرماید: «انسان را از زبانش میتوان شناخت و از سخن او بدو راه توان یافت». ناله او آتشی است که شنونده را میسوزاند و هستی اضافی او را میزداید؛ بنابراین، مصراع: «هر که این آتش ندارد، نیست باد»، نفرین نیست، دعای خیر است. منظور این است که خدا کند که چنان کسی نیز بدین آتش بیفتد و هستی موهوم او بسوزد و نابود شود.
بدون تردید، شراب در این مورد مظهر جذبهای است که انسان را از موجودیت و انانیت خود میرهاند و او را غرق در عشق و معرفت و نشئه معنوی میسازد. زهر و پادزهر بودن نی نیز اشاره به همین معنی است که انسان کامل با سخنان و نظریات خود، خویهای ناپسند سالک معتقد را از بین میبرد و موجب جان گرفتن دوباره خویهای الهی که با سموم خویهای ناپسند مسموم شده بودند، میگردد. مولانا با بیان اینکه نی از راههای پرخون حکایت میکند و از عشقهای مجنون قصه میگوید، راه عشق حقیقی را ممتاز میکند.
[۲] نثر و شرح مثنوی، عبدالباقی گولپینارلی، ج۱، ص۶۷- ۷۴.
شرح عبدالباقی گولپینارلی بر مثنوی، حاوی نکتههایی است که در شرحهای دیگر نمیتوان یافت و خواننده ابتدا باید متن را بخواند و سپس به شرح مراجعه کند تا مشکلات و اشارات آن را دریابد. به نظر مترجم، گولپینارلی در این ترجمه و شرح گرفتار برخی از اشتباهات و سهوالقلمها هم شده است.
[۳] نثر و شرح مثنوی، عبدالباقی گولپینارلی، ج۱، ص۴۶۳.
نظر شارح در باره مثنوی و مولوی
شایسته است به نظر شارح در باره مثنوی و مولوی توجه شود؛ زیرا او بر اساس این نظر شرحش را به سامان رسانده است:
دکان وحدت
مؤلف بر آن است که مولانا «مثنوی» خود را «دکان وحدت» مینامد و آن را با بیت زیر میستاید:
«مثنوی ما دکان وحدت است غیر واحد هرچه بینی آن بت است».
این دکان محشرگونه است. در این مکان چه کالایی را که نمیتوان یافت: اساطیر هندی- ایرانی، یونان- روم، افسانه آفرینش ، حکایاتی از زندگانی پیامبران ، قصههایی از اولیا، عاشقان، جانبازان راه عشق، عشق و آفرینندگان آن، تمثیلات، حکایات عامیانه، اصطلاحات عوام، عرفها، عادات، امثال و حکم ، جنگها، افراد غالب و مغلوب، کسانی که مشت بر تقدیر میکوبند و به دست تقدیر در هم پیچیده میشوند و به گرداب فنا میافتند و…
آری، همه چیز در این دکان وحدت و در این نمایشگاه جهانی موجود است. مولانا در شش دفتر مثنوی خود، شش جهت عالم هستی را که هرگز تغییر نمیپذیرد، گنجانده است. مثنوی شرح احوال دنیایی است که دائما نو میشود، این کتابی است الهی، کتابی که با زبان قدرت سروده شده و خطاب به دلهایی است که منبع حکمتند، خطابی که باز در آن دلها به جوش میآید و جریان مییابد.
[۴] نثر و شرح مثنوی، عبدالباقی گولپینارلی، ج۱، ص۲۱.
مثنوی نام یکی از قالبهای شعری
مثنوی نام یکی از قالبهای شعری ادبیات رسمی خاورزمین است. از آنجایی که در ابیات مفصل، جستن قافیه دشوار است و تکرار یک کلمه به عنوان قافیه از معایب شمرده میشود، لذا این قالب شعری پیدا شده است که بر اساس رعایت قافیه در دو مصراع یک بیت استوار است و در میان ابیات از نظر قافیه، یک سانی، موجود نیست. اما در ادبیات رسمی، عادت بر آن نیست که کتابی را به نام قالب شعری آن بنامند. با همه این، مولانایی که نه تنها قافیه، بلکه کلمه را در ایفای معنی قاصر میداند و قافیه را « مغلطه » میخواند، حتی نام گذاری اثر شش جلدی جاودانه خود را نیز زاید تشخیص داده و آن اثر را به نام قالب شعری آن خوانده و به این بسنده کرده است که آن را مثنوی بنامد، همچنین کتاب خود را با حمد پروردگار، نعت و مدیحه پادشاهان زمان خود یا یکی از بزرگان، چنان که مرسوم است، آغاز نکرده، مولانا از این عرف و عادت نیز پیروی نکرده است؛ زیرا که در هر سخن او، نام پروردگارش نه یک بار، بلکه بارها تجلی میکند و در هر کلمه وی، محبت بی کران محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم که محبوب دل و سویدای قلب اوست، در جوشش است؛ زیرا که او در سرتاسر حیاتش جز در برابر پروردگار خویش قامت خم نکرده است و در هر جمیلی، نشانی از معشوق حقیقی خود دیده است؛ چنان که میفرماید:
«من بنده قرآنم اگر جان دارم من خاک ره محمد مختارم»؛
«گر نقل کند جز این کس از گفتارم بیزارم ازو و زین سخن بیزارم».
[۵] نثر و شرح مثنوی، عبدالباقی گولپینارلی، ج۱، ص۲۱.
مخالفت با فلسفه
مولانا که سخت مخالف فلسفه است و فخر رازی را به دلیل تفسیر قرآن بر اساس فلسفه یونان نکوهش میکند و پیروان او را به نام «استدلالیان» میخواند، کرامت را کمال یابی در انسانیت تلقی میکند و مشایخ خانقاه نشین را که از خلق بریده و خود را فراتر از دیگران میبینند و از مال اوقاف امرار معاش میکنند، به تجارت پیشگانی تشبیه میکند که دکانی برای خود فراهم کردهاند. مولانایی که نه یک مسندنشین تصوف ، بلکه یکی از رجال ملامت شمرده میشود، هم در مثنوی و هم در دیوان کبیر، کمال انسان و دستیابی آن انسان به کمال را مقصود خویش قرار داده است. « جبر » را رد کرده و رسیدن به حقیقت را با عشق و محبت انسانی ممکن دانسته است. مولانا سر در برابر حوادث خم نمیکند، زندگی مسکینانه را برنمی تابد، حتی ذرهای هوس آن را ندارد که بدون تلاش، معاشی فراهم کند. بر او احساساتی حاکم است که میخواهد ظلم ، مکر و خیانت را از پهنه جهان بزداید. تصوف وی، تصوفی درون گرا نیست، بلکه تصوف واقع گرا و پویاست. مولانا با زندگانی خود نیز الگویی به دست داده است:
«تا کاسه دوغ خویش باشد پیشم و الله که ز انگبین کس نندیشم»؛
«ور بی برگی به مرگ مالد گوشم آزادی را به بندگی نفروشم».
[۶] نثر و شرح مثنوی، عبدالباقی گولپینارلی، ج۱، ص۲۲- ۲۳.
مثنوی انعکاس دانش امت
کسانی که دیوان کبیر را اقیانوسی کف آلود و خروشان و مثنوی را اثری تعلیمی میپندارند و این دو اثر را از نظر خروشندگی و شعر جدا از هم میبینند و نشان میدهند، خطا میکنند. دیوان کبیر واقعا اقیانوسی است، درعین حال که اشعار مولانا، دانش امتی را منعکس میکند، روزگار خود، خصوصیات زمان خویش، روستا- روستایی، شهر- شهرنشین، جنگ- آشتی، ظلم – عدل ، در یک کلمه ازل و ابد، دین و دنیا ، حیات و ممات ، بینش مترقی و وحدت انسان را برملا میکند، موضوعات مثنوی نیز در همین چارچوب است. در مثنوی نیز شعر بر همان منوال است. مولانا همان مولاناست. اگرچه مولانا از کتابهایی که قبل از وی تدوین شده، استفاده کرده است، اما در کتاب خود تمام ویژگیهای روزگار خود، مردم زمان خویش، اعتقادات آنان، عرف و عادات، حتی اصطلاحات، امثال و حکم ، شیوه کشورداری، ظلم ، قهر ، حیات مردم و دنیایی که آنان جبرا در آن میزیستند و حتی آینده بشریت را در صف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 