پاورپوینت کامل نامه یزید به حاکم مدینه ۷۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نامه یزید به حاکم مدینه ۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نامه یزید به حاکم مدینه ۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نامه یزید به حاکم مدینه ۷۱ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل نامه یزید به حاکم مدینه ۷۱ اسلاید در PowerPoint

معاویه در بیماری که به مرگش منجر شد، فرزندش یزید را طلبید و به او گفت: پسرم؛ من کار تو را آسان کردم و همه چیز را برایت آماده و دشمنان را برایت رام و گردنکشان عرب را در مقابلت خاضع ساختم و همه را تحت لوای تو جمع کردم و اینک از هیچ کس درباره حکومتی که برایت فراهم کرده‌ام نمی‌ترسم، مگر از چهار نفر؛ حسین بن علی، عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر و عبدالرحمن بن ابی بکر. در این مقاله وصیت یزید به معاویه و نیز اقداماتی که یزید برای بیعت گرفتن از امام حسین (علیه‌السلام) انجام داد مورد بررسی قرار می‌گیرد.

فهرست مندرجات

۱ – وصیت معاویه به یزید
۲ – مرگ معاویه
۳ – نامه یزید به حاکمان شهرها
۴ – بیعت عبدالله عمر با حجاج
۵ – واکنش ولید به نامه یزید
۶ – گفت وگوی ابن زبیر با امام
۷ – امام حسین در مجلس ولید
۸ – فرار ابن زبیر
۹ – پانویس
۱۰ – منبع

وصیت معاویه به یزید

در وصیت معاویه به یزید آمده است: اما عبدالله بن عمر مردی است که عبادت بر او چیره شده و او را از پای درآورده است و اگر هیچ کس جز او باقی نماند (و خود را تنها ببیند) با تو بیعت می‌کند. اما حسین بن علی، اهل عراق، او را رها نمی‌کنند تا اینکه او را وادار به قیام کنند؛ اما اگر قیام کرد و تو بر او چیره شدی، از او بگذر؛ زیرا او از خویشاوندان نزدیک است و حق بزرگی دارد. اما پسر ابوبکر، مردی است که هر کاری اطرافیانش انجام بدهند، همان کار را می‌کند و تنها کارش معاشرت با زنان و خوش‌گذرانی است. اما کسی که مانند شیر برایت کمین کرده و مانند روباه با تو حیله می‌کند و تا فرصتی بیابد به تو حمله میکند، پسر زبیر است، که اگر چنین کرد و تو بر او چیره شدی، او را قطعه قطعه کن.

[۱] طبری، محمد ابن جریر، تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۲۳۸.

[۲] ابن کثیر، اسماعیل، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۲۳.

مرگ معاویه

معاویه در نیمه رجب سال شصت هجری، بعد از نوزده سال و سه ماه حکومت، در ۷۸ سالگی در شهر دمشق از دنیا رفت. (درباره سن معاویه هنگام مرگش اقوال دیگری مانند ۷۳، ۷۵، و حتی ۸۰ و ۸۵ سالگی نیز نقل شده است.)

[۳] طبری، محمد ابن جریر، تاریخ الامام و الملوک، ج۴، ص۲۳۹.

پسرش یزید (یک روز قبل از مرگش) برای شکار به منطقه حوارین، که یکی از مناطق شام بود، رفته و به ضحاک بن قیس (از درباریان بانفوذ و وفادار معاویه) گفته بود: مواظب حال پدرم باش تا چیزی از وضع او بر من مخفی نماند و هرچه شد من را در جریان بگذار وقتی معاویه از دنیا رفت، ضحاک به مسجد اعظم دمشق رفت و مردم را آگاه کرد و نامه‌ای نیز به یزید نوشت و او را از مرگ پدرش مطلع کرد و ضمن آن نوشت: «… وقتی نامه مرا خواندی، برای گرفتن بیعت مجدد از مردم عجله کن». وقتی یزید نامه را خواند، گریه کرد و دستور داد مرکبش را آماده کنند و به سوی دمشق حرکت کرد. بعد از سه روز که از دفن پدرش گذشته بود به آنجا رسید. مردم برای استقبال از او بیرون آمدند و با او همدردی کردند. بعضی از شعرا اشعاری را در مرگ معاویه سرودند. آنگاه یزید برای مردم سخنرانی کرد و ضمن آن حکومت خود را اعلام نمود و مردم با او بیعت کردند. سپس یزید در خزانه بیت المال را گشود و اموال فراوانی را بین اهل شام تقسیم کرد

[۴] ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۴، ص۳۵۱-۳۵۳.

[۵] ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۵-۹.

[۶] خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۷۷-۱۷۹.

نامه یزید به حاکمان شهرها

یزید به حاکمان همه شهرها از جمله مدینه نوشت که برای او از مردم بیعت بگیرند. در آن زمان ولیدبن عتبه بن ابی سفیان برادرزاده معاویه حاکم مدینه بود.

[۷] طبری، محمد ابن جریر، تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۲۵۰.

[۸] بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۵۵.

[۹] یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۱.

(البته طبق برخی گزارشها، هنگام مرگ معاویه، مروان بن حکم حاکم مدینه بود و یزید پس از به قدرت رسیدن او را برکنار کرد و ولید بن عتبه را حاکم مدینه قرار داد.)

[۱۰] سیدبن طاووس، الملهرف علی قتلی الطفوف، ص۹۶.

[۱۱] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۲۷.

[۱۲] شیخ صدوق، الامالی، ص۲۱۶. مجلس سی‌ام.

[۱۳] ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۹.

[۱۴] خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۷۹.

محتوا و متن نامه یزید به ولید بن عتبه، مختلف گزارش شده است. طبق گزارش ابن سعد و ابن عساکر، یزید تنها نام امام حسین را آورده و به والی مدینه دستور داده بود که از مردم بیعت بگیرد و برای این کار از بزرگان قریش شروع کند و نخستین کس حسین می‌باشد.

[۱۵] ابن سعد، ترجمه الحسین و مقتله، ص۵۵.

[۱۶] ابن عساکر، علی بن حسن، ترجمه الامام الحسین (علیه‌السّلام) من تاریخ مدینه دمشق، ص۲۹۲.

اما طبق نقل یعقوبی، در نامه یزید، نام امام حسین و عبدالله بن زبیر ذکر شده بود. متن نامه طبق نقل یعقوبی چنین است:
وقتی که نامه‌ام به تو رسید، حسین بن علی و عبدالله بن زبیر را احضار کن و از آنان برای من بیعت بگیر. اگر امتناع کردند گردنشان را بزن و سرهایشان را نزد من بفرست. از مردم نیز بیعت بگیر و هرکس امتناع کرد، این حکم را درباره او اجرا کن؛ مخصوصا درباره حسین بن علی و عبدالله بن زبیر. والسلام.

[۱۷] یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴۱.

[۱۸] ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۱۰.

[۱۹] خوارزمی، مقتل الحسین ج۱، ص۱۸۰.

[۲۰] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۴۰.

اما طبری

[۲۱] طبری، محمد ابن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۵۰.

و ابن اثیر

[۲۲] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۲۷.

[۲۳] دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۲۷.

نوشته‌اند: یزید از حاکم مدینه خواسته بود از امام حسین و عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر بیعت بگیرد و بر آنها سخت گیری نماید. ولی طبق نقل ابن اعثم،

[۲۴] ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۱۰.

خوارزمی و

[۲۵] خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۸۰.

ابن شهرآشوب،

[۲۶] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۴۰.

یزید به او دستور داده بود: هرکدام از آنها که بیعت نکرد، گردنش را بزن و سرش را برایم بفرست. (در سه منبع دیگر، افزون بر آن سه تن، نام عبدالرحمن بن ابی بکر نیز در نامه یزید آمده تا برای بیعت گرفتن از او سخت گیری شود. اما به گفته برخی از مورخان و رجال نویسان، عبدالرحمن بن ابی بکر پیش از این زمان، از دنیا رفته بود. همچنان که نام او در گزارش طبری هم نیامده است.)

[۲۷] ابن عثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۱۰.

[۲۸] خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۸۰.

[۲۹] ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۷۵.

[۳۰] ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۳، ص۳۶۴.

طبق نقل سیدبن طاووس و ابن نما، یزید تنها درباره امام حسین (علیه‌السّلام) تاکید کرده بود و در نامه‌اش فرمان داده بود که: مخصوصا از حسین بیعت بگیر، و اگر امتناع کرد، گردنش را بزن و سرش را برایم بفرست. (ان امنتع علیک فاضرب عنقه و ابعث براسه الی)

[۳۱] سیدبن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۹۶-۹۷.

[۳۲] ابن نما، مثیرالاحزان، ص۱۳.

از برخی منابع برمی آید که پیک یزید شبانه وارد مدینه شده و نامه او را به حاکم مدینه تسلیم کرده و او نیز شبانه به دنبال امام حسین و ابن زبیر فرستاده است. (چنان که رزیق، غلام معاویه می‌گوید: من شب وارد مدینه شدم و به پرده دار ولید گفتم: اذن دخول می‌خواهم. او نیز اجازه داد. من داخل شد. و نامه را به ولید دادم. او وقتی نامه را خواند و از مرگ معاویه آگاهی یافت، بسیار ناراحت شد و به جزع و فزع پرداخت؛ گاهی می‌ایستاد و گاهی خود را بر روی بستر پرتاب می‌کرد تا اینکه به دنبال مروان فرستاد.)

[۳۳] شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۲.

[۳۴] ابن قتیبه دینوری، الامامه والسیاسه، ج۱، ص۱۷۵.

[۳۵] ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، ج۴،ص۱۷۰.

[۳۶] ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، تالیف ابن عساکر، ج۹، ص۳۸.

بیعت عبدالله عمر با حجاج

عبدالله بن عمر از کسانی بود که با علی (علیه‌السلام) بیعت نکرد؛ اما بعدها وقتی حجاج به فرماندهی سپاه عبدالملک اموی به مکه حمله کرد و ابن زبیر را به درختی مصلوب کرد، نزد حجاج آمد و گفت: دستت را دراز کن تا بیعت کنم: چون رسول خدا فرمود: هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. حجاج پایش را دراز کرد و گفت: پایم را بگیر فعلا دستم مشغول است. ابن عمر گفت: مرا مسخره می‌کنی؟ حجاج به او گفت: ‌ای احمق! تو آن روز با علی بیعت نکردی؛ ولی امروز می‌گویی هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد با مرگ جاهلیت مرده است؟ آیا علی امام زمان تو نبود؟ به خدا قسم حدیث رسول خدا تو را به اینجا نیاورد؛ بلکه آن درختی که ابن زبیر به آن مصلوب است، تو را به اینجا آورد. او در مکه با حجاج بن یوسف نماز می‌خواند. وقتی که او نماز را از اول وقت به تاخیر انداخت، در نماز او شرکت نکرد و از مکه بیرون رفت. او معتقد بود که اگر بین دو گروه جنگ درگرفت، نباید از هیچ کدام طرفداری کرد؛ بلکه باید کنار نشست. هر طرف که پیروز شد او برحق است و باید از او تبعیت کرد؛ هرچند که باطل باشد! علامه امینی در الغدیر نقل می‌کند که ابن عمر بسیار شهوت ران بود و به این صفتش افتخار می‌کرد. او آنقدر در این امر زیاده روی می‌کرد که وقتی در یکی از جنگها میخواست از پدرش عمر اجازه شرکت در جهاد بگیرد، پدرش از این امر اکراه داشت و به او گفت: من می‌ترسم (بروی و) به زنا مبتلا شوی.

[۳۷] محمدبن الحسن القمی، العقد النضید و الدرر الفرید، ص۵۳.

[۳۸] قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقاب، ج۱، ص۳۶۳.

[۳۹] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۴۹.

[۴۰] امینی، عبدالحسین احمد، الغدیر، ج۱۰، ص۳۷.

واکنش ولید به نامه یزید

وقتی نامه یزید به دست ولید بن عتبه رسید و او آن را خواند، گفت: انا لله وانا الیه راجعون… من را با حسین، فرزند فاطمه چه کار؟ ”

[۴۱] خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۸۰.

سپس کسی را نزد مروان بن حکم فرستاد و نامه را به او نشان داد. او نیز بعد از خواندن نامه، آیه استرجاع را خواند. ولید به او گفت: به نظر تو، من درباره این قوم چه کنم؟ مروان گفت: همین الان دنبال آنها بفرست و آنان را به بیعت و اطاعت از یزید دعوت کن؛ اگر پذیرفتند از آنها قبول کن؛ ولی اگر ابا کردند. پیش از آنکه از مرگ معاویه آگاه شوند، گردن آنها را بزن؛ زیرا اگر از این موضوع باخبر شوند، هر کدام به گوشه‌ای رفته، اظهار مخالفت می‌کنند و مردم را به سوی خود فرا می خوانند؛

[۴۲] طبری، محمد ابن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۵۰.

[۴۳] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۲۷.

مگر عبدالله بن عمر که او در امر خلافت هیچ نزاعی با کسی ندارد. پس ابن عمر را رها کن و دنبال حسین بن علی و عبدالله بن زبیر بفرست و آنها را به بیعت دعوت کن؛ با اینکه می‌دانم حسین بن علی هرگز خواسته تو را مبنی بر بیعت با یزید نمی‌پذیرد…. (ابن اعثم و خوارزمی، نام عبدالرحمن بن ابی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.