پاورپوینت کامل اضعف ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اضعف ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اضعف ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اضعف ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

ضعف (مفردات‌قرآن)

منبع: ضعف (قاموس قرآن (جلد ۴))

مقالات مرتبط: ضِعْف (لغات‌قرآن)، ضعف – به ضم و فتح ضاد (مفردات‌نهج‌البلاغه)، ضعف.

ضَعْف (به فتح ضاد و سکون عین) یا ضُعْف (به ضم ضاد و سکون عین) از واژگان قرآن کریم به معنای ناتوانی است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: ضَعیف (به فتح ضاد) به معنای ناتوان، اَضعف (به فتح الف) به معنای ناتوان‌تر، اِستضعاف (به کسر الف و تاء) به معنای ضعیف شمردن و ناتوان دیدن، مُسْتَضْعَفِین (به ضم میم و فتح تاء و عین) به معنای ضعیف شمردگان و زبونان می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ – معنای ضَعْف یا ضُعْف
۲ – کاربردها
۲.۱ – ضعیف
۲.۲ – پاورپوینت کامل اضعف ۶۹ اسلاید در PowerPoint
۲.۳ – استضعاف
۲.۴ – مستضعفین‌
۲.۴.۱ – آیات درباره مستضعفین‌
۲.۴.۲ – تفسیر آیات در المیزان
۲.۴.۳ – روایات درباره مستضعفان
۲.۴.۳.۱ – روایات گروه اول
۲.۴.۳.۲ – روایات گروه دوم
۲.۴.۳.۳ – روایات گروه سوم
۳ – پانویس
۴ – منبع

۱ – معنای ضَعْف یا ضُعْف

ضَعْف یا ضُعْف

[۱] قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۱۹۰-۱۸۳.

[۲] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۰۶.

[۳] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۸۶.

به معنای ناتوانی است.
به عقیده شیخ طبرسی و جوهری و فیروزآبادی و اقرب الموارد ضعف با ضم و فتح ضاد هر دو به یک معنی است.

[۴] شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۰.

[۵] جوهری، الصحاح‌ تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۴، ص۱۳۹۰.

[۶] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده ضعف.

[۷] فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۸۲۹.

راغب اصفهانی نسبت آن‌را به قول می‌دهد و گوید: به قول خلیل ضعف به ضم ناتوانی بدن، و به فتح ناتوانی عقل و رای است.

[۸] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۰۷.

این قول در قاموس المحیط و اقرب الموارد نیز نقل شده است.

[۹] فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۸۲۹.

[۱۰] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده ضعف.

۲ – کاربردها

(ضَعُفَ‌ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ)

[۱۱] حج/سوره۲۲، آیه۷۳.

«خواهنده و خواسته شده هر دو ناتوان و عاجزاند.» معنی مشروح آیه، در «ذباب» گذشت.

(ببینید: ذباب (مفردات‌قرآن))

(وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ)

[۱۲] آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۶.

«ناتوان نشدند، به دشمنان خاضع نگشتند، خدا صابران را دوست دارد.»
(اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ‌ ضَعْفٍ‌ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ‌ قُوَّهً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَهً..)

[۱۳] روم/سوره۳۰، آیه۵۴.

(خدا همان کسى است که شما را آفرید در حالى‌که ضعیف بودید؛ سپس بعد از ناتوانى، قوّت بخشید و باز بعد از قوّت، ضعف و پیرى قرار داد…)

[۱۴] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۰.

ضعف در این آیه و در آیه‌ (وَ عَلِمَ اَنَّ فِیکُمْ‌ ضَعْفاً)

[۱۵] انفال/سوره۸، آیه۶۶.

(…و دانست که در شما نوعى ضعف است…)

[۱۶] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۸۵.

با ضم و فتح ضاد خوانده شده است. در آیه اول ضعف اولی ضعف نطفه، دومی ضعف جنینی و طفولیت، سومی ضعف پیری است که هر سه ضعف نکرده‌اند و آن دلیل غیرهم بودن است، چنانکه قوّه اول راجع به طفولیت و قبل از بلوغ و ثانی راجع به بعد از بلوغ است.

[۱۷] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۰۷.

۲.۱ – ضعیف

ضَعیف به معنای ناتوان است. جمع آن ضعفاء و ضعاف است:
(فَقالَ‌ الضُّعَفاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا اِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً)

[۱۸] ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۱.

(…در این هنگام، ضعفا و پیروان نادان به مستکبران و پیشوایان گمراه مى‌گویند: «ما پیروان شما بودیم…)

[۱۹] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۵۸.

[۲۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۴۴.

[۲۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۶۰.

[۲۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۷۶.

[۲۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۱۹.

(وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ)

[۲۴] نساء/سوره۴، آیه۹.

(کسانى که اگر فرزندان ناتوانى از خود به یادگار بگذارند از ستم دیگران بر آنان مى‌ترسند…)

[۲۵] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۷۸.

[۲۶] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۰۱.

[۲۷] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۳۱۷.

[۲۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۰.

[۲۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۳۹.

۲.۲ – پاورپوینت کامل اضعف ۶۹ اسلاید در PowerPoint

اَضعف به معنای ناتوان‌تر است. (فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ‌ اَضْعَفُ‌ ناصِراً وَ اَقَلُّ عَدَداً)

[۳۰] جن/سوره۷۲، آیه۲۴.

(…آنگاه مى‌دانند چه کسى یاورش ضعیف‌تر و جمعیّتش کمتر است!)

[۳۱] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۳.

۲.۳ – استضعاف

اِستضعاف به معنای ضعیف شمردن و ناتوان دیدن است. در مجمع البیان فرماید: «الِاسْتِضْعَافُ‌: وِجْدَانُ الشَّی‌ءِ ضَعِیفاً»

[۳۲] شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۱۶۹.

راغب اصفهانی در مفردات گوید: «اسْتَضْعَفْتُهُ‌» یعنی او را ضعیف یافتم.

[۳۳] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۰۷.

در قاموس المحیط و الصحاح گفته «اسْتَضْعَفَهُ‌» او را ضعیف شمرد.

[۳۴] فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۸۳۰.

[۳۵] جوهری، الصحاح‌ تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۴، ص۳۹۰.

در اقرب الموارد آمده: «اسْتَضْعَفَهُ‌: رَآهُ‌ ضَعِیفاً».

[۳۶] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده ضعف.

در مقدمه المنجد تصریح شده: یکی از معانی استفعال یافتن مفعول بر وصفی است، مثل «استحسنه» یعنی او را نیکو یافت «استعظمه» او را بزرگ یافت.

[۳۷] لویس معلوف، المنجد، مقدمه.

(قالَ ابْنَ اُمَّ اِنَّ الْقَوْمَ‌ اسْتَضْعَفُونِی‌ وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی)

[۳۸] اعراف/سوره۷، آیه۱۵۰.

«پسر مادرم قوم مرا ناتوان دیدند، خواستند بکشند مرا.»
(وَ جَعَلَ اَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ‌ طائِفَهً مِنْهُمْ)

[۳۹] قصص/سوره۲۸، آیه۴.

«اهل زمین را فرقه‌ها کرد، گروهی را ضعیف و حقیر می‌شمرد.»
(وَ قالَ الَّذِینَ‌ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ)

[۴۰] سبا/سوره۳۴، آیه۳۳.

(و مستضعفان به مستکبران مى‌گویند: «مکر و نیرنگ شما در شب و روز مایه گمراهی ما شد…)

[۴۱] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۳۲.

۲.۴ – مستضعفین‌

مُسْتَضْعَفِین به صیغه مفعول، به معنای ضعیف شمردگان و زبونان است. این کلمه به صورت جمع پنج بار در قرآن مجید آمده است.

[۴۲] انفال/سوره۸، آیه۲۶.

[۴۳] نساء/سوره۴، آیه۷۵.

[۴۴] نساء/سوره۴، آیه۹۷ و ۹۸.

[۴۵] نساء/سوره۴، آیه۱۲۷.

از میان همه، دو آیه را لازم است بررسی کنیم.

۲.۴.۱ – آیات درباره مستضعفین‌

(اِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَهُ ظالِمِی اَنْفُسِهِمْ قالُوا فِیمَ کُنْتُمْ؟ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ‌ فِی الْاَرْضِ قالُوا اَ لَمْ تَکُنْ اَرْضُ اللَّهِ واسِعَهً فَتُهاجِرُوا فِیها فَاُولئِکَ مَاْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِیراً. اِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ‌ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا. فَاُولئِکَ عَسَی اللَّهُ اَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً)

[۴۶] نساء/سوره۴، آیه۹۷- ۹۹.

(کسانى که فرشتگان قبض روح، جان آنها را گرفتند در حالى‌که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بودید؟» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها [فرشتگان‌] گفتند: «مگر زمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها عذرى نداشتند، و جایگاهشان دوزخ است، و فرجام بدى دارند • جز آن دسته از مردان و زنان و کودکانى که به راستى تحت فشار قرار گرفته‌اند؛ نه توان چاره‌جویى دارند، و نه راهى براى نجات از آن محیط آلوده مى‌یابند. • امید است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد؛ و خداوند، بخشنده و آمرزنده است.)

[۴۷] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹۴.

مورد نزول آیات کسانی از مسلمین بودند که در صدر اسلام بعد از هجرت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مکّه مانده بودند و بر آنانکه قدرت داشتند هجرت به مدینه واجب بود، لذا فرموده: در وقت مرگ ملائکه به ایشان گویند: در چه کار بودید از امر دینتان؟ گویند: ما زبونان و بی‌چارگان بودیم، دشمنان دین، ما را ضعیف شمرده و از اعمال دینی باز داشتند (این عذری‌ است که از عدم اعمال دینی می‌آورند) ملائکه گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود که مهاجرت نموده و در جای مناسبی زندگی کرده و به دین خود عمل نمائید؟! چنین اشخاصی جایشان آتش می‌باشد. مگر آن بی‌چارگان از مردان و زنان و کودکان که کفّار از اعمال دینی بازشان می‌داشت و آنها نه علاجی داشتند که از شر کفّار در امان باشند و نه راهی داشتند که از دست آنها نجات یابند. اینگونه اشخاص با آنکه ظالم بر نفس‌اند و اعمال دینی انجام نداده‌اند مورد عفو خدا هستند که واقعا قدرت نداشته‌اند زیرا «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً اِلَّا وُسْعَها».
این آیات یک قاعده کلی به دست می‌دهند و آن این است: کسانی‌که قدرت دارند در زمین وسیع خدا جایی و محلی برای خود انتخاب کنند و مسلمان زندگی نمایند و آزادانه اعمال دینی خویش را انجام دهند، چنین کسان اگر در بلاد کفر و یا در محل دیگر که قادر به انجام اعمال دینی نیستند بمانند و مانند کفّار زندگی کنند، در پیش خدا معذور نبوده و اهل عذاب‌اند، ولی آنانکه فاقد هرگونه وسیله و مضطر واقعی‌اند گرچه در زیّ کفّار زندگی کرده‌اند پیش خدا معذوراند.
در اینجا مسئله‌ای هست و آن اینکه کسانی‌که از روی قصور، جاهل به معارف دین و احکام آن هستند و قصور و ضعف آنها به وسیله عوامل خارجی است، آیا چنین کسانی پیش خدا در عدم اعتقاد حق و عدم اعمال دینی معذوراند و از مصادیق مستضعفند یا نه، اعمّ از آنکه از اهل اسلام باشند یا غیر آن؟.
جمله‌ «لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا» و آیه‌ (لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً اِلَّا وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ)

[۴۸] بقره/سوره۲، آیه۲۸۶.

(خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمى‌کند. انسان، هر کار نیکى را انجام دهد، به سود خود انجام داده؛ و هر کار بدى کند، به زیان خود کرده است…)

[۴۹] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.