پاورپوینت کامل موقعبت جغرافیایی خراسان ۷۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل موقعبت جغرافیایی خراسان ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل موقعبت جغرافیایی خراسان ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل موقعبت جغرافیایی خراسان ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل موقعبت جغرافیایی خراسان ۷۵ اسلاید در PowerPoint

لفظ خراسان در لغت به معنای مشرق، یعنی جای برآمدن آفتاب است.

[۱] خوارزمی، احمد بن یوسف، مفاتیح العلوم، ترجمه حسین خدیوجم، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۶۲، ص۱۳۷.

و در این مقاله به بررسی موقعیت جغرافیایی خراسان بحث می‌شود.

فهرست مندرجات

۱ – معنای خراسان
۲ – خراسان عهد باستان
۲.۱ – مرکز خراسان باستان
۳ – خراسان در زمان ساسانیان
۴ – اهمیت سرزمین خراسان
۴.۱ – دلایل اهمیت
۴.۲ – حلقه اتصال شرق به غرب
۴.۳ – فرار یزدگرد به خراسان
۴.۴ – مرگ یزدگرد
۴.۵ – مهمترین حادثه خراسان
۵ – خراسان در دوران اسلامی
۶ – ابن حوقل در صوره الارض
۶.۱ – مناطق زیر نظر خراسان
۷ – توصیف خاوران
۷.۱ – موقعیت خراسان
۸ – پانویس
۹ – منبع

معنای خراسان

در لغت نامه دهخدا آمده است که کلمه «خراسان» واژه‌ای پهلوی است که در متون قدیمی به معنی مشرق (خاور) در مقابل مغرب (باختر) به کار رفته است

[۲] لغت نامه دهخدا، ذیل ماده خراسان.

و در منابع دیگر نیز خراسان در زبان قدیم فارسی به معنی خاور زمین مورد استفاده قرار گرفته است.
حافظ ابرو جغرافیدان مشهور، تعبیر دیگری به کار برده و خوراسان را «آفتاب مانند»؛ معنی نموده و نقل کرده است که: بعضی گفته‌اند خورآسان، یعنی به آسانی بخور.

[۳] حافظ ابرو، شهاب الدین عبدالله خوافی، جفرافیای حافظ ابرو، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۵ ش، ج۲، ص۱۰۱.

و بعضی نیز خراسان را سرزمین نورانی یا طالع نوشته‌اند و آن را کلمه‌ای مرکب از لفظ «خور» به معنی خورشید و «آسان» به معنی شرق دانسته‌اند.
در معنی واژه خراسان، فخرالدین اسعد گرگانی در مثنوی ویس و رامین خود چنین می‌نویسد:
به لفظ پهــلوی هرکــو شناسد خوراسان آن بود کز وی خور آید
خوراسان را بود معنی خور آیان کجا از وی خور آید سـوی ایران

[۴] اسعدگرگانی، فخرالدین، ویس و رامین، به اهتمام محمدجعفر محجوب، تهران، بنگاه نشر اندیشه، ۱۳۳۷، ص۱۲۸.

از بررسی نظرات ارائه شده چنین استنباط می‌شود که صورت درست واژه «خراسان»، خورآسان بوده است که بر اثر تطور زمان و شاید از باب تطابق نگارش به خراسان تبدیل شده است.

خراسان عهد باستان

مون گیت معتقد است که خراسان، همان کشور پارت است که پس از پیروزی اردشیر بابکان بر پادشاه اشکانی نام خراسان جانشین پارت گردید.

[۵] جوان، موسی، تاریخ اجتماعی ایران باستان، تهران، نشر مولف، ۱۳۴۰، ص۲۲.

در کتیبه بیستون، نام خراسان پرثو آمده و این کشور را یونانیان پارثیا می‌گفته‌اند. مرحوم بهار در کتاب سبک شناسی می‌نویسد: پرثوه، نام قبیله بزرگی یا سرزمین بزرگی است که مسکن قبیله پرثوه بوده است و آن سرزمین خراسان امروزی است که از مشرق به صحرای اتک (دشت خاوران قدیم) و از شمال، به خوارزم و گرگان و از مغرب یه قومس (دامغان کنونی) و از نیمروز به سند و زابل می‌پیوسته و مردم آن سرزمین، از ایرانیانی بوده‌اند که بعد از مرگ اسکندر، یونانیان را از ایران رانده دولتی بزرگ و پهناور تشکیل دادند و ما آن را اشکانیان گوئیم، و کلمه پهلو و پهلوان که به معنای شجاع است، از این قوم دلیر، که غالب داستان‌های افسانه قدیم شاهنامه ظاهرا از کارنامه‌های ایشان باشد، باقی مانده است.

[۶] بهار، محمدتقی، سبک شناسی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۵۷، ج۲، ص۲۳۴.

مرکز خراسان باستان

مرکز ایالت پارت (که بعدا نام خراسان به خود گرفت) در آغاز شهر نیسایه یا (نساء) بوده است. این شهر را یونانیان پازتا اونیا می‌خواندند.

[۷] دیاکونوف، اشکانیان، ترجمه کریم کشاورز، تهران، پیام، ۱۳۷۸، ص۶۳.

در تاریخ اجتماعی ایران باستان چنین آمده است: شهر نیسایه پایتخت پارت اشکانی حصاری با برج و باروی‌های بلند داشته، و شهر جدید در بیرون شهر قدیم قرار گرفته و مشتمل بر کاخ‌ها و گورستان مردگان و معابد پارت است

خراسان در زمان ساسانیان

خراسان در ادوار مختلف تاریخ، همواره به عنوان یکی از بزرگترین حوزه‌های تمدن ایران زمین شناخته می‌شده است، این امر به گونه‌ای بوده است که یکی از محققان ارمنی قرن پنجم میلادی خراسان را دارای بیست و شش استان معرفی نموده است.

[۸] مارکوارت، یوزف، ایرانشهر به روایت موسی خورنی، ترجمه مریم میراحمدی، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳، ص۳۸.

خراسان از زمان ساسانیان به این طرف نامی سنتی و کلی برای اشاره به نواحی شرقی ایران امروزی و شامل بخش عمده از افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و بخشهایی از قرقیزستان امروزی بوده است. شواهد تاریخی بیانگر آن است که سرزمین خراسان در طول تاریخ، هیچ گاه دارای مرز ثابت جغرافیایی نبوده و تحت تاثیر عوامل مختلف، محدوده اش همواره کاهش یا گسترش یافته است.
به طور سنتی سرزمین‌های شرق کویر نمک را خراسان خوانده‌اند، لیکن حدود شرقی آن در طول تاریخ دستخوش تغییر بوده است. معمولا گفته می‌شود که خراسان از شرق به ترکستان و هندوستان محدود بوده است. خراسان را از شمال محدود به ماوراءالنهر می‌دانند، لیکن گاه ماوراءالنهر هم بخشی از خراسان به حساب آمده است. خراسان در زمان ساسانیان یکی از چهار ناحیه اصلی کشور بود و یک مرزبان داشت.
هرتسفلد وسعت سرزمین خراسان و حدود آن در دوران ساسانیان را به این شرح معلوم کرده است: دروازه‌های کاسپین نزدیک ری، کوه‌های البرز، گوشه جنوبی بحر خزر، دره اترک، خطی مطابق راه آهن ماوراء خزر تا لطف آباد، خطی که از صحرای نجند و مرو گذشته و در زیر کرکی به جیحون می‌رسد. این خط سرحدی از قله‌های سلسله جبال حصار گذشته به پامیر می‌رسیده و از آن جا به سمت جنوب مایل گشته و به امتداد قطعه‌ای از جیحون که بدخشان را در میان می‌گرفته، سیر کرده به قله هندوکش می‌رسیده است. از آن نقطه خط سرحدی به سمت مغرب برگشته و در امتداد سلسله هندوکش و ملحقات آن به جنوب هرات رسیده و در ناحیه جنوب، ترشیز و خواف و قهستان را قطع کرده، باز به دروازه‌های کاسپین می‌پیوسته است.

[۹] آرتور، کریستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۴، ص۱۵۸.

در کتاب‌های دایره المعارف اسلامی و همچنین مصاحب در دیل کلمه (خراسان) چنین آمده است: خراسان در عهد ساسانی جزیی از ایرن شهر به شمار می‌رفته که تحت فرمان اسپهبدی ملقب به “پادوسپان” و چهار مرزبان اداره می‌شده است. مرزبانان مزبور هر یک در بخشی از خراسان بوده است، فرمانروائی داشته‌اند به این شرح: ۱- مرو شاهجان ۲- بلخ و طخارستان ۳- هرات و بوشنج و بادغیس و سجستان (سیستان) ۴- ماوراء النهر.

[۱۰] دایره المعارف مصاحب، تهران، نشر فرانکلین، ۱۳۵۶، ج۱، ص۸۸۷.

اهمیت سرزمین خراسان

از قدیم الایام عادت بر این بود که پسران پادشاه به حکومت منصوب می‌شده‌اند، علی الخصوص شاهزادگانی که احتمال می‌رفت روزی بر اریکه سلطنت نشینند، مجبور بودند با قبول فرمانفرمایی ایالات، خود را برای سمت پادشاهی مهیا و آماده کنند. در میان شاهنشاهان ساسانی شاهپور اول و هرمز اول و بهرام اول و بهرام دوم پیش از جلوس، حکومت خراسان را داشتند.

[۱۱] آرتور، کریستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۴، ص۱۲۲.

استانداری خراسان از سایر بخش‌های ایران اهمیت بیشتری داشته است، چه این که شاهزادگان خانواده سلطنتی که حکومت خراسان را به دست می‌گرفتند، لقب کوشان شاه داده می‌شدند.

دلایل اهمیت

اهمیت خراسان از جهات مختلفی بوده است. نخست وسعت این استان که تمام خاک خراسان فعلی و دو جمهوری ترکمنستان و تاجیکستان و بخشی از پاکستان و قسمت مهمی از افغانستان را شامل بوده است. دیگر این که مجاور خاک چین و هندوستان قرار گرفته بود و راه تجاری این دو کشور به داخل ایران یا به کشورهای جنوبی و مغرب از این ولایت می‌گذشته است. دیگر این که اهمیت سوق الجیشی خراسان بوده است که سپر مخاطره اقوام شمالی می‌شده است. چنانکه در زمان بهرام گور همین اقوام وحشی که مورخان عرب آنان را به نام ترک خوانده‌اند به خراسان حمله کردند و بهرام شخصا به مقابله با آنان شتافت.

[۱۲] آرتور، کریستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۴، ص۲۰۳.

البته در زمان ساسانیان همواره خراسان و نحوه اداره آن همواره دستخوش تغییراتی می‌شده است که مجالی برای ذکر آن‌ها نیست.
در سال بیست و یکم هجرت مسلمانان به فرماندهی عبدالله بن عبدالله بن عتبان و ابوموسی اشعری اصفهان را فتح نمودند و پس از آن کرمان را تسخیر کردند.

[۱۳] طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۱۸۰.

پس از آن ابوموسی قصد تصرف و فتح خراسان را داشت که برای این کار و کسب اجازه از خلیفه دوم متوسل به نامه نگاری به عمر بن خطاب شد. ابن اعثم گزارش این واقعه را چنین شرح می‌دهد: بعد از حمد و ثنای باری تعالی، این نامه‌ای است از عبدالله عمر بر ابو موسی، اما بعد، نوشته تو‌ای ابو موسی رسید. مضمون معلوم شد و فتح‌هایی که به فضل و عون باری تعالی تو را میسر آمد و ولایت فارس و کرمان مر مسلمانان را مسلم گشت یک یک دانسته شد و باری سبحانه را بر آن نعمت و دولت شکرها گزارده آمد. آنچه نوشته بودی که این نامه را از سر حد بیابان خراسان می‌نویسم، مگر اندیشه رفتن به جانب خراسان می‌داری؟ می‌باید که بدان جانب نروی و در رفتن به جانب خراسان توقف کنی که ما را به ولایت خراسان هیچ حاجت نیست. چون این نوشته به تو رسد، باید که به هر شهری که به عون الله سبحانه بر دست تو فتح شده است نایبی نیکو سیرت، محمود الخصال، پسندیده افعال، امین و معتمد نصب کنی و به جانب بصره باز گردی و در آن جا مقیم باشی و دست از خراسان بداری که ما را با خراسان و خراسان را با ما هیچ کاری نیست. کاشکی میان ما و خراسان کوه‌ها بودی از آهن و دریاها بودی از آتش و هزار سدی بودی در میان چون سد سکندر.

[۱۴] ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الاضواء، چاپ ۱، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۱۹.

حلقه اتصال شرق به غرب

با توجه به این نکات، اهمیت جغرافیایی خراسان باعث شده است تا خراسان از گذشته‌های بسیار دور همواره به عنوان حلقه اتصال شرق به غرب محسوب گردد و مهم‌ترین حرکت‌های سیاسی تاریخی ایران نیز در این ناحیه رقم بخورد. ساسانیان بعد از به دست گرفتن قدرت، توجه خاصی به خراسان داشته‌اند، چنان که این منطقه از نظر سیاسی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی نیز اهمیت قابل توجهی داشته است. درگیری‌های پیاپی دولت ساسانی با اقوام مهاجر شرقی، ضرورت توجه بیشتر به خراسان را می‌طلبید. به گونه‌ای که در میان شاهنشاهان ساسانی شاهپور اول، هرمز اول، وهرام اول، وهرام دوم پیش از جلوس، حکومت خراسان و عنوان پادشاهی کوشان را داشتند.

[۱۵] کریستین سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب، چاپ هفتم، ۱۳۷۰، ص۱۵۵ – ۱۵۶.

در میان شهرهای خراسان نیز مرو جایگاه مرکزی و کلیدی داشت و در واقع مرکز نظامی ساسانیان در خراسان بود.

[۱۶] نلسون فرای، ریچارد، عصر زرین فرهنگ ایران، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، انتشارات صدا و سیما، چاپ دوم، ۱۳۶۳، ص۴۷.

خلاصه آن که خراسان به خاطر موقعیت حیاتی آن و داشتن ویژگی‌های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی به عنوان مرکز ثقل تجارت ساسانی محل عبور کالا و کسب درآمد انحصاری دولت از طریق جاده ابریشم به حساب می‌آمد.

[۱۷] اکبری، امیر، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص۱۷.

با خلع خسرو پرویز از پادشاهی و قتل او

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.