پاورپوینت کامل موضوع تعلیم و تربیت ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل موضوع تعلیم و تربیت ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل موضوع تعلیم و تربیت ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل موضوع تعلیم و تربیت ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل موضوع تعلیم و تربیت ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint

در نگاهی کلان‌ می‌توان‌ سه‌ موضوع‌ عمده‌ را در باره تعلیم ‌ و تربیت ‌ در متون‌ اسلامی یافت‌: اهداف‌، مبانی معرفت‌شناختی، و اصول‌ تعلیم‌ و تربیت‌. استخراج‌ و تبیین‌ این‌ اهداف‌ و مبانی و اصول‌، برای فهم‌ نظام‌ تعلیم‌ و تربیت‌ در اسلام ‌ ضروری است‌.

فهرست مندرجات

۱ – اهداف تعلیم و تربیت
۱.۱ – هدف‌ غایی تعلیم‌ و تعلم‌ اسلامی
۱.۲ – مقدمات هدف غایی تعلیم و تربیت
۱.۲.۱ – رفع نیاز‌های حیاتی
۱.۲.۲ – اندیشیدن
۱.۲.۳ – کسب‌ بینش‌ و بصیرت
۲ – مبانی معرفت‌شناختی تعلیم‌ و تربیت‌
۲.۱ – ویژگی‌های علم‌ با نظر به‌ معلوم‌
۲.۱.۱ – علم‌ اکتشافی است
۲.۱.۲ – مطابقت‌ علم با واقع‌
۲.۱.۳ – سطوح مطابقت‌ علم‌ با واقع
۲.۱.۴ – ثبات علم
۲.۱.۵ – اقسام حقیقی علم
۲.۲ – ویژگی‌های علم‌ با نظر به‌ عالِم‌
۲.۲.۱ – ساختن علم
۲.۲.۲ – تناظر علم‌ با نیازهای آدمی
۲.۲.۳ – سطوح تناظر علم‌ با نیازهای آدمی
۲.۲.۴ – پویایی علم
۲.۲.۵ – اقسام اعتباری علم
۳ – اصول تعلیم و تربیت
۳.۱ – لزوم‌ ارتباط‌ با امر مورد مطالعه
۳.۲ – فرضیه‌پروری
۳.۳ – تکیه‌ بر شواهد
۳.۴ – لزوم‌ ارتباط‌ با نیازها و مسائل‌
۳.۵ – جامع‌نگری در علم‌
۳.۶ – جامع‌نگری به‌ نیازها و هدایت‌ آنها
۳.۷ – تکیه‌ بر حقایق‌
۳.۸ – نقد مداوم‌ آموخته‌ها
۳.۹ – کثرت‌گرایی و وحدت‌گرایی
۳.۹.۱ – کثرت‌ علوم‌ یا اقسام‌ حقیقی آنها
۳.۹.۲ – وحدت‌ علوم‌
۳.۱۰ – ابداع‌ تقسیم‌های جدید در علوم
۳.۱۰.۱ – معیار قبول‌ تقسیم‌های اعتباری
۳.۱۰.۲ – تقسیم‌های اعتباری در تعلیم‌ و تربیت‌ معاصر
۳.۱۰.۳ – مکمل بودن دو اصل اخیر
۴ – فهرست منابع‌
۵ – پانویس
۶ – منبع

اهداف تعلیم و تربیت

تعلیم‌ و تعلم‌ دادوستد دانش‌ میان‌ معلم‌ و متعلم‌ است‌ و نخستین‌ پرسش‌ در این‌ فرآیند آن‌ است‌ که‌ این‌ دادوستد برای چیست‌. بر پایه قرآن ‌ و حدیث ‌، این‌ پرسش‌ با بیان‌ هدف‌ غایی و اهداف‌ واسطی پاسخ‌ گفته‌ می‌شود.

هدف‌ غایی تعلیم‌ و تعلم‌ اسلامی

هدف‌ غایی تعلیم‌ و تعلم‌ اسلامی، ایجاد تحول‌ مثبت‌ (« رشد ») در انسان‌ و یافتن‌ هویتی مطلوب‌ برای او در زندگی فردی و اجتماعی است‌. بنا بر قرآن‌

[۱] طور/سوره۵۲، آیه۲۱.

انسان ‌ مختارانه ‌ و با اعمال‌ ارادی در کار شکل‌ دادن‌ به‌ هویت‌ خویش‌ است‌ و، تعلیم‌ و تعلم ‌ چراغی است‌ فرا راه‌ این‌ انسانِ عامل‌ تا در پرتو آن‌ تحولی بنیادی در او پدید آید. در واقع‌، هدف‌ غایی تعلیم‌ و تعلم‌ همان‌ هدف‌ غایی تربیت‌ اسلامی است‌ که‌ از پیوند پایدار با « پروردگار » حاصل‌ می‌شود و انگیزه‌ و سمت‌گیری انسان‌ را در فرآیند تعلیم‌ و تعلم‌، و نیز در مقام‌ عمل‌، تعالی می‌بخشد (برای نمونه‌هایی از تعالی بخشیدن‌ به‌ انگیزه‌های آموختن‌ در حدیث به این منابع‌ رجوع کنید

[۲] کلینی، اصول کافی، ج‌ ۱، ص‌ ۳۴ ۳۵.

[۳] کلینی، اصول کافی، ج‌ ۱، ص۴۹.

[۴] محمدرضا حکیمی، الحیاه، ج‌ ۱، ص‌ ۸۴ ـ ۸۵، تهران‌ ۱۳۶۰ ش‌.

[۵] محمدرضا حکیمی، الحیاه، ج‌ ۲، ص‌ ۳۱۳ـ۳۲۱، تهران‌ ۱۳۶۰ ش‌.

).

مقدمات هدف غایی تعلیم و تربیت

نیل‌ به‌ هدف‌ غایی تعلیم‌ و تربیت‌، مستلزم‌ مقدماتی است‌ که‌ می‌توان‌ آنها را اهداف‌ واسطی تعلیم‌ و تربیت‌ دانست‌. در قرآن‌ و سایر متون‌ اسلامی، دست‌کم‌، سه‌ هدف‌ واسطی برای تعلیم‌ و تعلم‌ قابل‌ شناسایی است‌:

رفع نیاز‌های حیاتی

رفع‌ مؤثر و مناسب‌ نیازهای حیاتی چون‌ کسب‌ فن‌ و مهارت‌ برای تصرف‌ در اشیا و مصون‌ ماندن‌ از خطر، تنظیم‌ مناسبات‌ اقتصادی و اجتماعی، و تأمین‌ پاکیزگی و پاکی.

[۶] انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۰.

[۷] کهف‌/سوره۱۸، آیه۸۹ ۹۱.

[۸] بقره‌/سوره۲، آیه۲۸۲.

[۹] مائده‌/سوره۵، آیه۴.

توجه‌ به‌ معیار و مناط‌ نمونه‌های مذکور (پاسخ‌ به‌ نیازهای زندگی) این‌ نتیجه کلی را به‌ دست‌ می‌دهد که‌ دستیابی به‌ پاسخ‌ مؤثر و مناسب‌ به‌ نیازهای حیاتی و گونه‌های نوبه‌ نوی آن‌ و آموزش ‌ آنها هدف‌ واسطیِ تعلیم‌ و تعلم‌ است‌. مثلاً، مواجهه درست‌ و مؤثر با دشواریهایی که‌ در هر زمان‌ و در هر جامعه‌ای پیش‌ میآید، نیازمند کسب‌ دانش ‌ و مهارت‌ است‌ که‌ از منظر اسلامی، یکی از اهداف‌ تعلیم‌ و تعلم‌ است‌.

اندیشیدن

هنگامی که‌ اندیشیدن

[۱۰] بقره‌/سوره۲، آیه۲۱۹.

[۱۱] نحل‌/سوره۱۶، آیه۴۴.

[۱۲] کلینی، اصول کافی، ج‌ ۸، ص‌ ۱۷۲.

‌، هدف‌ تعلیم‌ و تعلم‌ باشد، نظر بر آن‌ است‌ که‌ متعلم‌ به‌ دانستن‌ اطلاعات‌ خاص‌ در باره یک‌ پدیده معیّن‌ بسنده‌ نکند، بلکه‌ در سطحی انتزاعی‌تر به‌ این‌ فهم‌ نائل‌ آید که‌ چگونه‌ آن‌ پدیده‌ به‌ عرصه شناخت‌ در آمده‌ است‌. حاصل‌ این‌ فهم‌، تأمل‌ عالمانه‌ نسبت‌ به‌ پدیده‌های پیرامون‌ و دور شدن‌ از سطحی‌نگری است‌. در واقع‌، آموخته‌های علمی چونان‌ آبی است‌ که‌ به‌ آسیاب‌ اندیشه‌ ریخته‌ می‌شود تا آن‌ را به‌ چرخش‌ در آورد.

کسب‌ بینش‌ و بصیرت


کسب‌ بینش ‌ و بصیرت ‌

[۱۳] کهف‌/سوره۱۸، آیه۶۶.

یکی دیگر از این مقدمات است. هر چند علم ‌ و بصیرت‌ از یک‌ مقوله‌اند، این‌ تفاوت‌ میان‌ آنها هست‌ که‌ علم‌ گاهی سطحی و چه‌ بسا غفلت‌آلود است‌

[۱۴] روم‌/سوره۳۰، آیه۷.

اما بصیرت‌ عمیق‌ و گسترده‌ است‌ و بر معلوم‌ پرتوی کامل‌ می‌افکند و بنابراین‌ با غفلت ‌ همراه‌ نیست‌. قرار گرفتن‌ بینش‌ به‌ مثابه‌ هدف‌ در فرآیند تعلیم‌ و تعلم‌، حاکی از آن‌ است‌ که‌ تعلیم‌ باید موجد نگاهی فراگیر در متعلم‌، نسبت‌ به‌ جهان ‌ شود. با توجه‌ به‌ این‌ واقعیت‌ که‌ یکی از ویژگی‌های علم‌ در سطح‌ نهایی، یکپارچه‌ و یگانه‌ بودن‌ آن‌ است‌ و بر همین‌ اساس‌، در آموزه دینی، هر پدیده هستی «آیه‌» نام‌ دارد، وجود بینش‌ در متعلم‌ او را از تشتت‌ و ناهماهنگی ذهنی دور می‌کند و واقعیت‌ نهایی جهان‌ را برایش‌ آشکار می‌سازد.

[۱۵] اسراء/سوره۱۷، آیه۱۰۱ ۱۰۲.

مبانی معرفت‌شناختی تعلیم‌ و تربیت‌

لازمه نیل‌ به‌ اهداف‌ تعلیم‌ و تربیت‌، شناخت‌ مبانی معرفت‌شناختی این‌ فرآیند است‌. مراد از مبانی توصیف‌ها و تبیین‌هایی از امور مختلفِ متعلق‌ به‌ انسان‌ و جهان‌ است‌. این‌ مبانی همراه‌ با اهداف‌ تعلیم‌ و تربیت‌، نقش‌ تعیین‌کننده‌ای در شکل‌ دادن‌ به‌ نظام‌ معیّنی از تعلیم‌ و تربیت‌ دارند، به‌ طوری که‌ اصول‌ تعلیم ‌ و تربیت ‌، محتوای تعلیم‌ و تربیت‌ و شیوه‌های تعلیم‌ و تربیت‌، همه‌ تحت‌ تأثیر آن‌ها شکل‌ می‌گیرند.
مبانی معرفت‌شناختی، از دو وجهه نظرِ «ویژگی‌های علم‌ با نظر به‌ معلوم‌» و «ویژگی‌های علم‌ با نظر به‌ عالِم‌» بررسی می‌شود. این‌ نکته‌ نیز باید یادآوری شود که‌ در اینجا مقصود از علم‌، علم‌ بشر و آن‌ هم‌ علم‌ مفهومی یا حصولی است‌.

ویژگی‌های علم‌ با نظر به‌ معلوم‌

ویژگی‌های علم‌ با نظر به‌ معلوم‌، بنا بر قرآن‌، بدین‌قرار است‌:

علم‌ اکتشافی است

در این‌ ویژگی، نظر بر آن‌ است‌ که‌ علم‌، ناظر به‌ واقعیتِ «چیزی» است‌ که‌ امکان‌ دریافت‌ یا کشف‌ آن‌ وجود دارد. در آیه ۷۸ نحل

[۱۶] نحل/سوره۱۶، آیه۷۸.

‌، انسان‌ اینگونه‌ وصف‌ شده‌ که‌ در آغاز چیزی نمی‌داند اما با داشتن‌ گوش ‌ و چشم ‌ و دل ‌، به‌ مثابه‌ ابزارهایی برای شنیدن ‌ و دیدن ‌ و اندیشیدن ‌ در باره اشیای پیرامون‌ خود، امکان‌ شناخت ‌ آنها را دارد.

مطابقت‌ علم با واقع‌

مطابقت‌ با واقع‌ در مباحث‌ معرفت‌شناختی، همچون‌ معیاری برای صدق‌ داعیه‌های دانشی نیز در نظر گرفته‌ شده‌ است‌. بر این‌ اساس‌، عدم‌ مطابقت‌ با واقع‌، در حکم‌ آن‌ است‌ که‌ علم‌ حاصل‌ نشده‌ است‌. در قرآن‌، نمونه‌ای از این‌ معنا در داستان‌ اصحاب‌ کهف ‌ مطرح‌ شده‌ است‌، آنجا که‌ اطلاع‌ درست‌ از این‌ واقعیت‌ تاریخی به‌ منزله علم‌ به‌ آن‌ در نظر گرفته‌ شده‌ و هرگونه‌ تصور غیر منطبق‌ بر واقع‌، در حکم‌ «تیر در تاریکی انداختن‌» لحاظ‌ گردیده‌ است‌.

[۱۷] کهف‌/سوره۱۸، آیه۲۲.

[۱۸] نجم‌/سوره۵۳، آیه۲۸.

سطوح مطابقت‌ علم‌ با واقع

لازمه مطابقت‌ علم‌ با واقع‌ آن‌ نیست‌ که‌ عالم‌ به‌ ذات‌ و کنه‌ یک‌ چیز برسد، بلکه‌ ممکن‌ است‌ سطح‌ معیّنی از واقعیت‌ آن‌ چیز برای وی مکشوف‌ شود. در قرآن‌، سطوح‌ مختلفی برای واقعیت‌ لحاظ‌ گردیده‌ است‌، به‌ طوری که‌ می‌توان‌ علم‌ به‌ چیزهای گوناگون‌ به‌ دست‌ آورد بی‌آنکه‌ امکان‌ دسترسی به‌ کنه‌ آنها فراهم‌ باشد. قرآن‌، از یک‌سو، از امکان‌ علم‌ آدمی به‌ پدیده‌های پیرامونش‌ سخن‌ گفته‌

[۱۹] نحل‌/سوره۱۶، آیه۷۸.

و از سوی دیگر، دست‌ یازیدن‌ به‌ برخی ژرفاها را برای وی ناممکن‌ معرفی کرده‌ است‌.

[۲۰] اسراء/سوره۱۷، آیه۴۴.

توجه‌ به‌ سطوح‌ گوناگون‌ واقعیت‌، نه‌ تنها سبب‌ می‌شود که‌ علم‌، محدود به‌ علمِ ژرفایی نگردد، بلکه‌ سبب‌ آن‌ نیز می‌شود که‌ علم‌، منحصراً علم‌ گسترده‌ و فراگیر نسبت‌ به‌ کل‌ نظام‌ هستی دانسته‌ نشود. به‌ عبارت‌ دیگر برای آنکه‌ بتوان‌ از علم‌ سخن‌ گفت‌ دست‌ یازیدن‌ به‌ بهره‌ و سطحی از واقعیت‌، کافی است‌. یک‌ نمونه‌ را می‌توان‌ در آیه ۷ سوره روم‌ ملاحظه‌ کرد که‌ در آن‌ تعبیر علم‌ برای اشاره‌ به‌ آگاهی ناقص‌ و ناتمام‌ به‌ کار رفته‌ است‌. در نظر گرفتن‌ سطوح‌ گوناگون‌ برای واقعیت‌ نشان‌ می‌دهد که‌ مطابقت‌ با واقع‌، معیاری مناسب‌ و کافی برای علم‌ است‌. هر چند آنچه‌ در یک‌ سطح‌ از واقعیت‌، علم‌ تلقی می‌گردد، ممکن‌ است‌ در سطحی بالاتر و در جغرافیایی وسیع‌تر، پرتوی ضعیف‌ و حتی نامرئی داشته‌ باشد.

ثبات علم

هنگامی که‌ علم‌ به‌ چیزی حاصل‌ شود و واقعیت‌ آن‌ بدرستی آشکار گردد، کار معرفت‌ در باب‌ آن‌ پایان‌ گرفته‌ است‌ و از آن‌ پس‌، تغییری در معرفت‌ مذکور صورت‌ نخواهد پذیرفت‌. پس‌ اگر گمانی ناصواب‌، علم‌ انگاشته‌ شده‌ باشد و سپس‌ اصلاح‌ گردد، این‌ به‌ معنای تغییر در علم‌ نخواهد بود زیرا در واقع‌، علمی حاصل‌ نشده‌ بوده‌ است‌ تا تغییر در آن‌ مطرح‌ شود. در سوره ابراهیم‌

[۲۱] ابراهیم/سوره ۱۴، آیه۲۴-۲۷.

آمده‌ است‌ که‌ « خداوند مؤمنان ‌ را در زندگی دنیا و آخرت ‌ با سخن‌ استوار، پابرجا می‌گرداند…». مقصود از سخن‌ استوار در این‌ آیه‌، اعتقاد صحیح‌ است‌ که‌ از ویژگی ثبات ‌ و پایداری برخوردار است‌ از آن‌رو که‌ با واقعیتی که‌ پشتوانه آن‌ است‌ هماهنگ‌ و مطابق‌ می‌باشد.

اقسام حقیقی علم

هنگامی که‌ علم‌ از آن‌ حیث‌ که‌ ناظر به‌ معلوم‌ است‌ مورد توجه‌ قرار می‌گیرد، پرسش‌ از یگانگی یا چندگانگی آن‌ مطرح‌ می‌شود. پاسخ‌ به‌ این‌ پرسش‌ در گرو آن‌ است‌ که‌ معلوم‌ها، دارای حقیقتی یکسان‌ یا حقایقی متفاوت‌ باشند. اگر حقیقت‌ یکسانی برای معلوم‌ها در نظر گرفته‌ شود، علم‌ یگانه‌ خواهد بود و اگر حقیقت‌های متفاوتی لحاظ‌ گردد، می‌توان‌ اقسامی برای علم‌ قائل‌ شد که‌ تفاوت‌ آنها حقیقی است‌ نه‌ اعتباری و قراردادی. متفکران‌ و محققان‌ مسلمان‌، از دیرباز، اقسامی برای علم‌ ذکر کرده‌اند، مانند تقسیم‌ علوم‌ به‌ نظری و عملی، دینی و عقلی، شرعی و غیرشرعی، دنیایی و آخرتی. اما به‌ اقتضای هستی شناسی و معرفت‌شناسی اسلامی، به‌ نظر می‌رسد با توجه‌ به‌ سطوح‌ گوناگون‌ واقعیت‌ می‌توان‌ پاسخی دیگر برای پرسش‌ مذکور فراهم‌ آورد.
در بالاترین‌ یا فراگیرترین‌ سطح‌ واقعیت‌، کل‌ هستی با همه موجودات‌ آن‌، مخلوق‌ خدا و آیت‌ خداوندند؛ آنها همه‌ واقعیتی آیه‌ای یا نمادین‌ دارند، خواه‌ محسوس‌ باشند یا نامحسوس‌، دارای حیات ‌ باشند یا فاقد حیات‌ و نظایر آن‌. اساس‌ واقعیتِ آیه‌ای یا نمادین‌ را ویژگی اشاره‌ای آن‌ تشکیل‌ می‌دهد. به‌ این‌ بیان‌، میان‌ موجودات‌ جهان‌ از آن‌ جهت‌ که‌ آیه خدایند، تفاوتی نیست‌؛ بنابراین‌، در این‌ سطح‌ نمی‌توان‌ اقسامی برای علوم‌ قائل‌ شد، بلکه‌ علم‌ در این‌ ساحت‌ از ویژگی یگانگی برخوردار است‌. سراسر این‌ علم‌، آیه‌ای و نمادین‌ است‌ و چنانکه‌ خدا خود یگانه‌ است‌، آیات‌ و نمادهای وی نیز از حیث‌ دلالت‌ بر او یگانه‌اند و اقسامی میان‌ آنها نیست‌. هر چند می‌توان‌ برخی آیات‌ را نمادهای قدرت ‌ خدا و برخی را نمادهای رحمت ‌ خدا و نظیر آن‌ دانست‌ اما چنانکه‌ این‌ صفات‌ در مورد خدا یگانه‌اند و تباینی با هم‌ ندارند، نمادهای مذکور نیز چنین‌ رابطه‌ای با هم‌ خواهند داشت‌.
از منظری دیگر، موجودات‌ نه‌ از آن‌ حیث‌ که‌ نماد و نشانه‌اند، بلکه‌ از حیث‌ نوع‌ موجودیت‌ یا ویژگی‌های وجودی مورد توجه‌ قرار می‌گیرند. در اینجا نوعی «تغافل‌ روش‌شناختی» صورت‌ می‌پذیرد و منجر به‌ پیدایی علوم ‌ گوناگون‌ می‌گردد. مراد از تغافل‌ روش‌شناختی آن‌ است‌ که‌ به‌ طور موقت‌، جنبه آیه‌ای و نمادین‌ موجودات‌، نادیده‌ گرفته‌ شود و به‌ ویژگی‌های آن‌ها چون‌ شیءِ مورد مطالعه‌ توجه‌ گردد. هنگامی که‌ یک‌ «نماد» چون‌ «شیء» در نظر گرفته‌ می‌شود، جنبه اشاره‌ای آن‌ به‌ ورای خود، ملحوظ‌ نخواهد شد و فقط‌ خصوصیات‌ موجود در آن‌ موردتوجه‌ قرار خواهد گرفت‌. از آن‌جا که‌ در قرآن ‌، بهره‌ای از دانش ‌ که‌ با غفلت ‌ از آخرت ‌ حاصل‌ شده‌، علم ‌ شمرده‌ شده‌ است‌

[۲۲] روم‌/سوره۳۰، آیه۷.

اطلاق‌ علم‌ به‌ بهره‌ای از دانش‌ که‌ با تغافل ‌ از برخی جنبه‌های واقعیت‌ به‌ دست‌ آید، به‌ طریق‌ اولی روا خواهد بود زیرا در تغافل‌، آگاهی وجود دارد و جنبه‌های دیگر تنها به‌ دلیل‌ خاصی مسکوت‌ گذاشته‌ می‌شود. به‌ همین‌ سبب‌، در سطح‌ کثرت‌ علوم‌ نمی‌توان‌ پایدار ماند، بلکه‌ پس‌ از بهره‌وری از نتایج‌ آن‌، که‌ مایه‌ور شدن‌ علوم‌ گوناگون‌ است‌، باید به‌ وحدت‌ بازگشت‌.

ویژگی‌های علم‌ با نظر به‌ عالِم‌

ساختن علم

در این‌ ویژگی، نظر بر آن‌ است‌ که‌ علم‌ را عالم ‌ می‌سازد، بدین‌ معنا که‌ منظومه‌ای از داده‌ها و یافته‌هایش‌ را، بر پایه مبانی مقبولِ خویش‌، فراهم‌ می‌آورد. گرایش‌ غالب‌ در بررسی‌های معاصر چنان‌ بوده‌ است‌ که‌ ویژگی ساختنی علم‌ را جانشین‌ ویژگی اکتشافی آن‌ نمایند. اگرچه‌ توجه‌ به‌ ساختنی بودن‌ علم‌ بسیار مهم‌ و ارزشمند است‌، تلقی آن‌ به‌ گونه‌ای که‌ بدیل‌ ویژگی اکتشافی علم‌ باشد، پذیرفتنی نیست‌، زیرا علم‌ را بغایت‌ ذهنی و از پشتوانه‌های عینی بی بهره‌ می‌کند. در معرفت‌شناسی اسلامی، ویژگی ساختنی بودن‌ علم‌، مورد توجه‌ قرار گرفته‌ است‌ اما به‌ گونه‌ای که‌ با ویژگی اکتشافی آن‌ قابل‌ جمع‌ باشد. می توان‌ تعبیر «ذلکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَالعِلْمِ»

[۲۳] نجم‌/سوره۵۳، آیه۳۰.

را اشاره‌ به‌ همین‌ ویژگی دانست‌.

تناظر علم‌ با نیازهای آدمی

نیاز در اینجا در مفهوم‌ عام‌، شامل‌ نیازهای کنجکاوانه‌ و حوایج‌ معمول‌ آدمی است‌. از این‌ حیث‌، علم‌، متناظر با نیازها و مسائل‌ آدمی و بنابراین‌ سودمند است‌. در معرفت ‌شناسی اسلامی، ضمن‌ قبول‌ ویژگی مطابقت‌ علم‌ با واقع‌، و گاه‌ دقیقاً به‌ همین‌ دلیل‌، ویژگی سودمندی و متناظر بودن‌ آن‌ با نیازها نیز در نظر گرفته‌ شده‌ است‌. در واقع‌، این‌ دو منظر برای نگریستن‌ به‌ علم‌، بدیل‌ یکدیگر نیستند، بلکه‌ در کنار هم‌ و مکمل‌ یکدیگرند. به‌ نظر می‌رسد این‌ سخن‌ پیامبر اکرم ‌ که‌ «علم‌، منشأ همه خوبی‌ها و جهل ‌، منشأ همه بدی‌هاست‌»

[۲۴] مجلسی، بحار الانوار، ج‌ ۷۴، ص‌ ۱۷۵.

ناظر به‌ متناظر بودن‌ علم‌ با نیازهای آدمی است‌.

سطوح تناظر علم‌ با نیازهای آدمی

در واقع‌، نیازهای آدمی ذومراتب‌ است‌؛ هر علمی که‌ به‌ نیازی اساسی‌تر پاسخ‌ می‌گوید، سودمندتر است‌. مراد از «نیاز اساسی»، نیازی است‌ که‌ بر آوردن‌ آن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.