پاورپوینت کامل مکتب اصولی امام خمینی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مکتب اصولی امام خمینی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکتب اصولی امام خمینی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مکتب اصولی امام خمینی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل مکتب اصولی امام خمینی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint

اصول امام خمینی (رحمهالله‌علیه) از آن جا که در فرایند تولید‌ اند‌یشه اصولی به کالاهای جدید (همچون نوآوری در مبحث خطابات قانونی، ترتب و…) در این دانش انجامیده، و از طرف دیگر، کار ویژه‌ها‌ی تازه‌ای (همچون ایجاد فضا برای طرح مباحث اصولی درباره موضوع و موضوع شناسی در قالب طرح نظریه زمان و مکان.) را برای علم اصول ترسیم نموده، به گونه مکتبی اصولی و برخوردار از مبانی با ظرفیّت و روش‌ها‌یی برخوردار از قابلیت مطرح است.

فهرست مندرجات

۱ – مقدمه
۱.۱ – مقدمه اول
۱.۲ – مقدمه دوم
۲ – پاورپوینت کامل مکتب اصولی امام خمینی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint
۳ – محورهای بحث
۴ – امام و تاریخ علم اصول
۵ – تاریخ علم اصول و شیعه
۶ – ثمره آشنایی با تاریخ تطوّر دانش
۷ – مراحل تاریخ علم اصول را از دیدگاه امام
۷.۱ – پیدایش قواعد اصولی و به کارگیری آنها
۷.۲ – شکل گیری تدوین اصول شیعه
۷.۲.۱ – شباهت مباحث شیعه با مباحث اهل سنت
۷.۲.۱.۱ – شباهت در مباحثی فرامذهبی
۷.۲.۱.۲ – شباهت در مباحث تحت تأثیر مذهب
۷.۳ – افزایش مسائل غیر دخیل در استنباط به علم اصول
۷.۴ – بروز دیدگاه افراطی نسبت به علم اصول
۸ – سه عامل تاریخی
۸.۱ – وجود مسائل اضافی در علم اصول
۸.۲ – شباهت مسائل و نوع استدلال ورزی
۸.۳ – وهم اخباری‌ها‌ مبنی بر عدم اصول در زمان امامان
۸.۳.۱ – تفاوت نظر اخباریون و اصواین در فتوا
۸.۳.۲ – اشتباه اخباری‌ها‌ در رابطه با واژه‌ها‌
۸.۳.۳ – نتیجه گیری
۹ – پانویس
۱۰ – منبع

مقدمه

مقدمه اول

تعریف مکتب اصولی: مکتب اصولی، مجموعه‌ای نظام واره است که جریان‌اند‌یشه ورزی اصولی را در جهت تعقیب هدف و رسالت دانش اصول افزایش می‌دهد. این مجموعه از سه رکن مبانی زیربنایی، سازو کارهای‌اند‌یشه سازی و‌اند‌یشه‌ها‌ی روبنایی تشکیل می‌شود.

مقدمه دوم

اهمیت و کارکرد مکتب شناسی اصولی: مطالعه مکتب اصولی، به ایجاد و تقویت قدرت نقد اصولی و تصحیح و تولید‌اند‌یشه در اصول، می‌انجامد. اهمیت پرداختن به مکتب اصولی را از آن جا می‌توان به دست آورد که در موارد بسیار، پی گیری تفاوت‌ها‌ی بحث انگیز در موضع گیری‌ها‌ و داوری‌ها‌ی اصول از تفاوت در نگاه‌ها‌ی کلان و‌اند‌یشه‌ها‌ی کلامی‌اند‌یشمندان اصول سرچشمه می‌گیرد.
شناخت ارکان مکتب اصولی و بررسی و ارزیابی مکتب‌ها‌ی اصولی مقوله‌ای مهم است که نتایج زیر را به بار می‌نشاند:
۱. فرایند‌اند‌یشه سازی را هدفمند و منسجم می‌سازد و از رشد تفکرات سامان نیافته و هرزه جلوگیری می‌کند. بی گمان تحقّق این مهم، در نهایت به بالا رفتن ضریب آسیب ناپذیری اصول می‌انجامد.
۲. امکان مطالعات تطبیقی را به صورتی عالمانه و در سطح مبانی، روش‌ها‌ و‌اند‌یشه‌ها‌ی اصولی به دست می‌دهد و قدرت مقایسه میان دیدگاه‌ها‌ی مختلف را افزایش می‌بخشد. پیداست که در نتیجه افزایش قدرتِ مقایسه، روند گسست و عدم تعامل میان‌اند‌یشه‌ها‌ی گوناگون عالمان، جای خود را به ارتباط و تعامل سازنده می‌دهد.
۳. فضای منطقی توسعه پذیری علم را ترسیم، و امکان پیشرفت را در این چارچوب قابل حصول می‌نماید.

پاورپوینت کامل مکتب اصولی امام خمینی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint

منظومه‌اند‌یشه‌ها‌ی اصولی امام به لحاظ برخورداری از ویژگی‌ها‌ی یک مکتب اصولی، می‌تواند به صورت یک مدل مطالعاتی برای بررسی مکتب سازی اصولی مورد توجه قرار گیرد.
اصول حضرت امام (رحمهالله‌علیه)را به دو صورت می‌توان بررسی کرد: به صورت کلاسیک (یا سنّتی)، و به صورت بررسی در قالب یک مکتب.
در صورت اوّل، دیدگاه‌ها‌ و آرای امام پیرامون قواعد اصولی همراه با استدلالاتی که ارایه کرده است، بررسی می‌شود. و در صورت دوم، مبانی و روش‌ها‌ی اصولی امام و چگونگی برخاستگی‌اند‌یشه‌ها‌ی اصولی وی از آن مبانی و شیوه‌ها‌، به بحث و مطالعه گذاشته می‌شود.
روش سنّتی ارزشمند و در جای خود ضروری می‌نماید، امّا مهم این است که امام با چه روش‌ها‌ و انگاره‌ها‌یی به اصول پرداختند و به تولید‌اند‌یشه اصولی نایل آمدند.
در ساحتِ اصول عادت بر این قرار گرفته که بیشتر فراورده‌ها‌ی اصولی، مقایسه میان دیدگاه‌ها‌ و مروری بر استدلال‌ها‌ مورد توجّه قرار گیرد. هم اکنون مباحثی از این دست، دانشمندان و دانش پژوهان این علم را به خود مشغول داشته است. اصول امام را باید فرصتی برای برون رفت از این وضعیت قرار داد. مطالعه و مقایسه آرای جدید امام در مورد مراتب حکم و یا امر ترتّبی و… با نظریات محقّقانی همچون مرحوم خویی و شهید صدر و…، زمینه توجّه و تفطّن به نوآوری‌ها‌ی امام را فراهم می‌آورد و به نوبه خود مهمّ می‌نماید، ولی به یقین پرداختن به عناصر فعّال پشت صحنه ذهنیت امام که تولیدکننده آرای اصولی ایشان است، ارزش بیشتری دارد. افزون بر این که اصولاً ثمره شناسی مکتب امام و شناخت شاخ و برگ‌ها‌ی این مکتب که در روش سنّتی رواج دارد از این راه دستیافتنی تر است.
مکتب شناسی اصولی یک ضرورت انکارناپذیر و تشکیک ناپذیر است. از نگاه‌ها‌ی پرمعنی و تأمل خیز امام استفاده کردن و یک سیر تفکر تاریخی را ارائه نمودن و با سیرهای دیگری که دیگران ارائه کرده‌اند‌، مقایسه کردن و به یک جمع بندی نهایی رسیدن و تکمیل کردن این بحث، از اهدافی است که در ارائه این بحث مدّنظر داشتهایم‌.
ارائه بخش‌ها‌ی مختلف مکتب اصولی امام، حوصله‌ای فراتر از فرصتی که اکنون در پیش روی داریم می‌طلبد، امّا می‌توان به گونه‌ای مقدّماتی نکات برجسته‌ای از آن را به صورت فشرده و با نگاهی اجمالی ارائه کرد.

محورهای بحث

مباحث را در پنج محور سامان می‌دهیم:
۱. امام و تاریخ علم اصول؛‌
۲. امام، ماهیت و جایگاه علم اصول؛‌
۳. امام، و آسیب‌ها‌ی علم اصول؛‌
۴. امام و منابع علم اصول؛‌
۵. امام و روش و ساز و کار‌اند‌یشه سازی در اصول.
همان گونه که پیداست، این محورها، ناظر به کلّیت و مجموعه علم اصول بوده و مربوط به یک موضوع یا مسئله ویژه از علم اصول نیست.

امام و تاریخ علم اصول

برخی از مکاتب اصولی به تاریخ دانش و مسایل آن بی توجّه هستند و به استدلال‌ها‌ی محض و غیر متکی به تاریخ تکیه می‌کنند که این خود یک روش است. مکاتبی که روش توجّه به تاریخ را برگزیده‌اند‌، از نظر میزان و سطح این توجّه و نیز چگونگی فهم تاریخ و روش دستیابی به واقعیّت‌ها‌ی آن، با یکدیگر اختلاف پیدا می‌کنند و به تعداد و تناسب آنان روش‌ها‌ی متعدّد تاریخی شکل می‌گیرد.
پرداختن به تاریخ علم اصول، بحثی حساس، مهم و ضروری بوده که کمتر به آن پرداخته شده است. شناختن تاریخ علم اصول برای تصحیح فکر و آشنایی با نظریات نهفته در دل تاریخ، بسیار مفید می‌نماید.
اهل سنت، به این مبحث توجه داشته و به آن پرداخته‌اند‌، البته با نقص‌ها‌ و کاستی‌ها‌ی فراوان بحث‌ها‌ی آنان در این زمینه (و خیلی زمینه‌ها‌ی دیگر).

تاریخ علم اصول و شیعه

شیعه به تاریخ علم اصول کمتر پرداخته است؛‌ البته در گذشته، عالمانی بوده‌اند‌ که از همگنان خود پیشی گرفته و به نگاه‌ها‌ی تاریخی روی آورده‌اند‌. می‌شود گفت: در رأس عالمان گذشته، اخباریان قرار دارند. آنان به تاریخ علم فقه و اصول و حدیث توجه بیشتری داشته‌اند‌. کتاب‌ها‌ی ایشان به نحوی آمیخته و درگیر با تاریخ است که گاهی تنها تاریخ صِرف می‌نماید و سپس نتیجه گیری و گاهی بحث در یک قالب تاریخی بیان می‌شود. نگاهی به کتاب‌ها‌ی اخباری‌ها‌ گواه مدعاست. (رای نمونه: کتاب الفوائد المدنیه و هدایه الابرار کرکی از این نوع نگاه برخوردار است.)
علمای اخباری با وجود اشتباهات ریشه‌ای و اساسی، از نکته‌ها‌ی بدیع، سازنده و آموزنده بسیاری برخوردار بوده‌اند‌ و به ویژه در روش شناسی بحث‌ها‌ی فقهی و یا شیوه‌ها‌ی پرداختن به چنین مباحثی، نکات معقول، جالب و آموزنده‌ای دارند؛‌ (البته ما در مقام پرداختن به آن نکات جالب و آموزنده نیستیم و بحث نیز در مورد اخباری‌ها‌ نیست و این نکته تنها برای ارائه یک فرصت تحقیق برای دانش پژوهان و نیز برای التفات دادن به یکی از روش‌ها‌ی درست اخباری‌ها‌ در پرداختن به تاریخ فقه و اصول عرض شد.)البته استفاده آنان در تحلیل تاریخی، از هنجارها و قواعد خشک نتایج نادرست و زیان باری را به ارمغان آورده است. میان دو مقوله باید تفکیک کرد: تاریخ پردازی، و بهره گیری از هنجارها و قواعد درست در تحلیل تاریخ. نقدی که به اخباریان متوجه است، مربوط به مقوله دوم است. آنان از یک نگاه صاف و یک روش تحلیلی صحیح استفاده نکرده و در نتیجه، سخنانی غیر منطقی و تحمّل ناپذیر که خود به بروز مشکلاتی در فقه انجامیده است را به جامعه عرضه کرده‌اند‌. (البته این نکته را نباید نادیده گرفت که اگر اخباری‌ها‌ نبودند، معلوم نبود، اصول ما به چه سمت و سویی می‌رفت؛‌ اشکالات، شبهات و نقدهای اخباری‌ها‌، اصولی‌ها‌ی ما را به تجدید و امعان دقت واداشت و در این نگاه مجدّد به علم اصول بود که به دست وحید بهبهانی (رحمهالله‌علیه) راهی بهتر، شکوفاتر و عقلانی تر گشوده شد و او بود که توانست با توجه به نقد چند قرنیِ اخباری‌ها‌، راهی نو را فراروی عالمان شیعه بگشاید و اصول را وارد مرحله‌ای جدید کند و در مسیری تازه قرار دهد و آن گاه شیخ انصاری‌ها‌ در این مسیر پرورش پیدا کنند و آنها هم اصول را به سمتی که الآن مشاهده می‌کنید، هدایت کنند.)

ثمره آشنایی با تاریخ تطوّر دانش

به هر صورت، آشنایی با تاریخ تطوّر دانش به‌اند‌یشمند امکان می‌دهد تا:
الف. از انحرافات اساسی که گریبان گیر دانش شده، بی خبر نماند و تفکّر خود را صرفاً در حوزه داوری‌ها‌ی عمومی نسبت به آن دانش سامان نبخشد؛‌
ب. ‌اند‌یشه‌ها‌ و ایده‌ها‌ی نابی را که در فرایند تطوّر دانش بروز کرده امّا تعقیب نشده، مورد توجه قرار دهد. مسیر اصلی و پررنگ علم، ممکن است ما را از فهم و دست یابی به نکات و رگه‌ها‌ی‌اند‌یشه‌ها‌ی برتر که در دل یک دانش پدید آمده امّا در شرایط ویژه فروکش کرده، بازدارد.
می توان از نگاه‌ها‌ی تاریخی یک عالم اصولی، سیرِ تاریخیِ مورد نظر او را شناسایی کرد البته به شرط آن که نگاه تاریخی، نگاهی منسجم باشد. بعضی از شخصیت‌ها‌ در مباحث خویش، به تاریخ نگاهی افکنده‌اند‌، اما چون این نگاه از تأمّل و تعقّل اصولی و دقیق برنخاسته است، در واقع متفرقاتی را عرضه کرده‌اند‌. این افراد نگاه تاریخی دارند، اما این نگاه، پاره‌ها‌یی ناسازگار و قطعاتی غیر منسجم دارد و اگر بخواهیم سیری تاریخی را بر اساس این نگاه بازسازی کنیم، عاید چندانی در بر ندارد.
امام در پاره‌ای از نوشته‌ها‌ی خود، نگاه‌ها‌ی تاریخی داشته و این نگاه‌ها‌ی تاریخی، گاه تا سرحدّ پرداختن صریح به تاریخ علم اصول پیش رفته است. با توجه به این که امام برخوردار از عقلی اصولی و پرظرفیت و توانمند بوده، نگاه‌ها‌ی تاریخی او از انسجام لازم برخوردار است. از این رو، می‌توانیم پشت پرده‌ها‌ و پشتوانه‌ها‌ی این نگاه تاریخی را به دست بیاوریم و بر پایه آنها، به بازسازی تاریخ تطوّر اصول از نظر امام بپردازیم.
چکیده این که: امام خمینی هر چند سیرِ تاریخ علم اصول را به صورت مشخص ارائه نکرده است، اما با توجه به دو نکته می‌توان به بازسازی تاریخ تطوّر علم اصول بر اساس نظر امام پرداخت. (تعبیر به (بازسازی) را از آن جهت به کار بردیم که امام خود به سیر تاریخی اصول نپرداخته است. و اگر با توجه به روش بازسازی تاریخ، به سراغ هر شخصیتی که آن دو ویژگی را داشته باشد (یعنی آن نگاه تاریخی را به مباحث فقهی و اصولی خود تزریق کرده باشد و همچنین از عقلانیت منسجم برخوردار باشد) بروید، می‌توانیدبه بازسازی تاریخ از منظر او بپردازید.) نخست آن که ایشان بر خلاف بسیاری، به صورت جدی نگاه‌ها‌ی تاریخی داشته؛‌ دوم آن که نگاه‌ها‌ی تاریخی امام به اصول از عقلانیت و انسجام برخوردار بوده است.
البته در کنار دو شرطِ توجه جدی به تاریخ و برخورداری نگاه تاریخی از انسجام، شرط سومی را هم باید افزود. این شرط که شرطی تکمیلی و تحسینی است همه جانبگی نگاه تاریخی است. اهمیت این شرط از آن جهت است که سیر تاریخی را همه جانبه و کامل و لایه‌ها‌ی پیدا و پنهان را آشکار می‌سازد.
بر اساس گفته‌ها‌ و نکته‌ها‌یی که از امام خمینی در دست است.

مراحل تاریخ علم اصول را از دیدگاه امام

تاریخ علم اصول را از دیدگاه او می‌توان به صورت زیر مرحله بندی کرد:

پیدایش قواعد اصولی و به کارگیری آنها

این مرحله در زمان امامان (علیهم‌السلام) انجام گرفت، چه این که امامان (علیهم‌السلام) در گفته‌ها‌ی خویش اصحاب را به قواعد اصولی توجه می‌دادند.
این نکته را می‌توان از تقریرات درس امام

[۱] تهذیب الاصول، ج۳، ص۱۴۰.

استناد کرد؛‌ چه آنکه می‌گوید مسائل علم اصول در روایات وجود داشته است.
اگر بخواهیم ویژگی‌ها‌ی این مرحله را از دیدگاه امام برشماریم، باید گفت:
الف. در این دوره، قواعد اصولی، بیشتر در منابع فقه، به ویژه روایات، انعکاس یافته است؛‌ (البته امام مدعی است که در قرآن نیز به نحوی به مسائل اصولی اشاره شده است، ولی چون ما مرحله اوّل را پیدایش و ظهور و بروز قواعد و به کارگیری آنها به حساب می‌آوریم، بیشتر به روایات توجه می‌کنیم.)
ب. بسیاری از اصحاب، به دلیل مراجعه به اهل بیت و امکان دسترسی به آنها، نیازی به اِعمال قواعد نداشتند. گرچه بسیاری از قواعد در منابع و روایات وجود داشت، اما مجال اِعمال آنها فراهم نیامد، چون فراهم آمدن این مجال فرع بر نیاز است و نیازی وجود نداشت؛‌

[۲] تهذیب الاصول، ج۳، ص۱۴۰.

ج. واضح بودنِ بسیاری از این قواعد در آن مرحله؛‌ یعنی اصحاب خودبه خود این قواعد را اعمال می‌کردند و اگر در روایات منعکس نشده و اگر بحثی نسبت به آنها صورت نگرفته، تنها به دلیل وضوح آنها بوده و بعدها تشکیک‌ها‌ی عقلانی و بحث‌ها‌ی شبهه انگیز، نیاز به بررسی آنها را فراهم آورده است. (عبارت امام این است: (إنّ بعض ما عددناه من المسائل کان منقّحاً عند أهل الاستنباط فی تلک الأعصار. ))

[۳] تهذیب الاصول، ج۳، ص۱۴۰.

ویژگی‌ها‌ی برجسته در کلمات امام از این شمار بوده؛‌ نکته‌ها‌ی بدیعی که با غور در دل تاریخ، از زمان امام استخراج شده و بیان می‌کنند.

شکل گیری تدوین اصول شیعه

شکل گیری تدوین اصول شیعه با وضعیتی نزدیک و شبیه به اهل سنت؛‌ مرحله دوم، تدوین علم اصول است که به دست شیخ مفید انجام گرفت و به دست سید مرتضی و شیخ طوسی گامی به پیش نهاد و آن گاه پس از او نیز جلو رفت و شکوفا شد.
در این مرحله، یک نکته درخور توجه است: نزدیکی نحوه استدلال و بحث‌ها‌ی اصولی شیعه به نحوه استدلال و بحث‌ها‌ و واژه‌ها‌ی اهل سنت. امام در این باره می‌گویند:
بعض مباحث کتب الاصول ممّا هی شبیهه فی کیفیه الاستدلال و النقد و الإبرام بکتب العامّه.

[۴] الاجتهاد و التقلید، ص۱۱.

در تهذیب الاصول نیز به این شباهت اشاره شده است.

[۵] تهذیب الاصول ج۳، ص۱۰.

[۶] تهذیب الاصول ج۳، ص ۱۱.

شباهت مباحث شیعه با مباحث اهل سنت

در توضیح سخن امام باید گفت: شباهت مباحث و استدلال‌ها‌ی علم اصول در نزد شیعه با مباحث و استدلال‌ها‌ی اهل سنت به دو گونه است:

شباهت در مباحثی فرامذهبی

می‌توان به بسیاری از مباحث برخورد که هم در اصول اهل سنت و هم در اصول شیعه مطرح است، مانند: بحث الفاظ، مشتق و عام و خاص و… ناگزیر هیچ ایرادی را نمی‌توان نسبت به این نوع شباهت گرفت.
تفاوت در این نوع مباحث از نوع مذهب برنمی خیزد، یعنی اگر هم در برخی از این مباحث، تفاوتی وجود داشته باشد، از آن جهت نیست که مثلاً شیعه از آن روی که شیعه بوده، و سنّی از آن روی که سنّی بوده، مباحث خاصی را تولید کرده باشند؛‌ بلکه این تفاوت‌ها‌ ناشی از سلسله عواملی بیرونی است؛‌ مانند آن که شیعه به دلیل عدم سدّ باب اجتهاد ، توانسته است به صورت کامل و آزاد به اصول بپردازد و این تداوم استدلال، بحث، جدل، نقض و ابرام نسبت به مباحثی چون (عام و خاص) و سایر مباحث، باعث شده است که اصول ما پیشرفته و دارای قواعد جدیدی باشد، اما این خود به سلسله عواملی تاریخی بستگی دارد، نه این که (عام و خاص) در تفکر شیعی، ذاتاً با (عام و خاص) نزد اهل سنت تفاوت داشته باشد.

شباهت در مباحث تحت تأثیر مذهب

پاره‌ای از مباحث، مبتنی بر دیدگاه اهل سنت شکل گرفته است، مانند: قیاس ، سنت صحابه و… و در مقابل، سنت اهل بیت هم از مباحثی شکل گرفته که مبتنی بر دیدگاه شیعه است. تعبیر امام درباره شباهت دوم چنین باشد: الاستدلال علی بعض الفروع ببعض الطرق التی لایرضی بها إلاّ العامّه؛‌

[۷] تهذیب الاُصول، جلد۳، ص۱۴۱.

استدلال در بعضی از فروع، به وسیله بعضی از راه‌ها‌ و دلیل‌ها‌یی که فقط عامه به آن رضایت می‌دهند. در کتاب اجتهاد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.