پاورپوینت کامل حسن بصرى ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حسن بصرى ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حسن بصرى ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حسن بصرى ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :
بصری، حسن
نام
بصری، حسن
نامهای دیگر
بصری، ابو سعید الحسن بن یسار
بصری، حسن
حسن البصری
حسن بن یسار البصری
نام پدر
حسن
متولد
۲۱ق
محل تولد
مدینه
رحلت
۱۱۰ق – بصره
اساتید
امام علی(ع)، ابن عباس و ابن مسعود
برخی آثار
رساله فی القدر
رسائل العدل و التوحید
کد مؤلف
AUTHORCODE01815AUTHORCODE
برای دیگر کاربردها، بصری (ابهام زدایی) را ببینید.
حسن بصری (۲۱ -۱۱۰ق)، با شهرت حسن بن ابوالحسن یسار، متکلم، مفسر، محدّث، واعظ، فقیه و یکی از هشت زاهد معروف قرن اول و دوم بوده است. وی به امامالتابعین، سیدالتابعین و شیخالاسلام ملقب و کنیهاش ابوسعید یا ابومحمد یا ابوعلی بود[۱].
ولادت
حسن در مدینه به دنیا آمد و در وادیالقری (از مضافات مدینه) پرورش یافت. در تاریخ تولد او اتفاق نظر وجود ندارد[۲].
خانواده
پدر حسن اهل میسان (دشت میشان خوزستان کنونی) و نخست مسیحی و نامش یسار یا فیروز (پیروز) بود. فیروز در یکی از فتوح اسلامی اسیر شد. سپس او را به مدینه بردند و پس از مدتی آزاد شد. در آنجا او با ربیع بنت نضر یا جابر بن عبداللّه انصاری یا فرد دیگری از انصار، پیوند ولاء داشت؛ ازاینرو، حسن را انصاری میخواندند[۳].
مادر حسن، خیره، کنیهاش امّالحسن، در فتح میسان به اسارت درآمد و با امّسلمه، همسر پیامبر، یا کسان دیگری پیوند ولاء داشت. حسن در اشتغال به قصویی و وعظ از مادر خود متأثر بود[۴].
در سال دوم خلافت امام علی(ع)، حسن به شانزده سالگی رسید و همراه خانوادهاش به بصره سفر کرد و پس از مدتی با زنی ایرانیالاصل ازدواج کرد و از او صاحب دو پسر و یک دختر شد[۵].
تعاملات سیاسی
حسن هفتاد سال از عمر خود را در دوره امویان گذراند. چون خلیفه عمر بن عبدالعزیز در سیاست رفتاری شایسته داشت، حسن نیز با وی مناسباتی مبتنی بر شفقت و نیکخواهی داشت و دوازده نامه به او نوشت که در آنها به توضیح صفات پیشوای عادل، تحذیر وی از فریبهای دنیا، دعوت به زهد و پارسایی، اندرزگویی و تسلیت او به سبب مرگ فرزندش پرداخت. حتی یک بار خلیفه او را عهدهدار منصب قضا کرد. پیش از این تاریخ نیز در سال ۴۳ در دستگاه ربیع بن زیاد حارثی، از اصحاب امام علی(ع)، به کتابت و منشیگری مشغول بود. همچنین نقل است که وی سه سال در شاپور، کاتب انس بن مالک بود. بااینحال، حسن بهشدت با برخی از خلفای عصر خود و کارگزاران ستمگر آنان، بهویژه حجاج بن یوسف ثقفی، مخالفت مینمود، بیآنکه شورشهای مسلحانه برضد آنان را تأیید کند. گاهی نیز در برخورد با حکام جائر، بر مبنای تقیه سلوک میکرد. در سالهایی که حجاج حاکم عراق بود، حسن بارها بر او لعنت فرستاد و برخورد او با حجاج چنان بود که حجاج بارها تصمیم به قتل او گرفت[۶].
در میان معاصرانِ معارضِ حسن، معروفتر از همه ابن سیرین است که مخالفت آن دو با یکدیگر مَثل شده و گویند: «جالِسْ إِمّا الحَسَنَ أَو ابْنَ سیرین». ظاهراً این مخالفت معلول برخوردهای تند حسن با حکام – خاصه حجاج – و شیوه ابن سیرین در تسلیم در برابر حکام و بلکه پشتیبانی از آنان بوده است.[۷].
جایگاه علمی
حسن در دوازده سالگی یا چهارده سالگی قرآن را از بر کرد و گفتهاند هر سورهای را که میآموخت، شأن نزول و تأویل آن را نیز فرامیگرفت[۸].
شیوه تفسیری
حسن در مقام تفسیر، علاوه بر تفسیر قرآن به قرآن، در تفسیر نصوص قرآن و توضیح احکام آن، پیاپی از احادیث نبوی و قدسی و اقوال صحابه، از جمله امام علی(ع)، ابن عباس و ابن مسعود و تابعین، بهره میبرد. از دیگر منابع تفسیری او اسرائیلیات و اقوال اهل کتاب و منقولات کسانی همچون کعبالاحبار، وهْب بن منبه و عبداللّه بن سلام بود. عنایت به عقل، توجه به ابعاد قرآن و لایههای باطنی آن و اهتمام به تأویل، در مکتب قرآنشناسی حسن جایگاهی درخور دارد[۹].
بصری و علم حدیث
حسن سیصد تن از صحابه رسول خدا(ص) را درک کرد و با هفتاد نفر از کسانی که در غزوه بدر حضور داشتند، مصاحبت داشت و بسیاری از احادیث را از آنان فراگرفت و برای دیگران روایت کرد.
با ملاحظه روایات و اقوال و خطبههای او میتوان به این نتیجه رسید که از صحابه و تابعین، اشخاص بسیار کمی به اندازه او در بازگو کردن کلمات امام علی(ع) اهتمام داشتهاند. با وجود این، به دلیل شرایط حاکم بر زمانه، حسن در بسیاری موارد سخنان امام علی(ع) را بدون تصریح به نام گوینده اصلی و گاهی با عنوان «فقد قیل» (گفته شده) یا با تعبیر کناییِ «ابوزینب» و «یکی از صالحان» نقل کرده است.[۱۰].
به احادیثی که حسن نقل کرده، ایراداتی گرفته شده که از آن جمله است: تدلیس، ارسال و نقل به معانی نه الفاظ. بصری، گاهی در مقام نقل حدیث از معیارهای عقلی بهره برده است.[۱۱].
فقه حسن بصری
گذشته از مقام حدیثی، حسن از فقیهان بزرگ و مفتیان مؤثر نیز بود. کتابهای متعددی به نقل آرای فقهی منسوب به حسن اختصاص یافته است، از جمله «فقه الحسن البصری»، در هفت جلد، تألیف قاضی ابوعبداللّه محمد بن مفرج قرطبی و «موسوعه فقه الحسن البصری»، در دو جلد، تألیف محمد رواس قلعهجی. آرای فقهی حسن به کتاب، سنّت، اقوال صحابه و اجتهاد به رأی، متکی است.[۱۲].
از میان آرای خاص فقهی او به این موارد میتوان اشاره کرد: عدم جواز وضو با نبیذ (شراب خرما) و جواز متعه حج که برخی از آن بهعنوان حج تمتع یاد میکنند (که این دو نظر برخلاف رأی بسیاری از خلفا و فقهای اهلسنّت است)؛ عدم جوازِ حبسِ مدیونی که قادر به ادای دین خود نیست؛ حق طلاق برای زن درصورتیکه همسرش نتواند هزینه زندگی او را تأمین کند؛ زنی که باید عدّه وفات یا طلاق نگه دارد، به محض وضع حمل یا سقط شدن جنین، عدّه او به سر میرسد؛ در جنگ مسلمانان با غیر مسلمانان، مسلمانان حق ندارند اسیران غیر مسلمان را بکشند و باید یا آنان را آزاد کنند یا در برابر آنان فدیه بگیرند و رهایشان نمایند[۱۳].
اساتید
انس بن مالک؛
جابر بن عبداللّه انصاری؛
حُذَیفه یمانی؛
عبداللّه بن عباس؛
حِطّان بن عبداللّه؛
عمران بن حصین؛
احنف بن قیس؛
و..[۱۴].
شاگردان
مالک بن دینار؛
ثابت بنانی؛
ایوب سجستانی/سختیانی؛
فرقد سبخی/سنجی؛
عبدالواحد بن زید؛
واصل بن عطاء؛
حبیب عجمی؛
غیلان دمشقی؛
معبد جهنی؛
محمد بن واسع؛
قتاده سدوسی؛
عمرو بن عبید[۱۵].
بصری و تصوف
بسیاری از سلسلههای تصوف، از جمله سهروردیان، طَیفوریان، مولویان و سلسلههای صوفیه هند، مثل چشتیان، به حسن بصری منسوبند و نام او در شجرهنسب احمد غزالی، ابوبکر نسّاج، ابونجیب سهروردی، مجدالدین بغدادی و نجمالدین کبری ذکر شده است.[۱۶].
شیوه سلوکی
بهطور کلی شیوه سلوک حسن، که خود سخت به آن پایبند بود، مبتنی بود بر اصولی چون محاسبه نفس، حزن، استفاده از نعمتهای حلال، اجتناب از افراط در زهد، نکوهش اعتیاد به زندگی پرتجمل و گردآوری ثروت انبوه، دوری از شنیدن غنا، توجه به وظایف اجتماعی، اهتمام به امور مسلمانان و ترجیح آن بر پارهای از عبادات، دوری از رابطه مریدی و مرادی و تظاهر به شوریدگی، تخطئه نگاههای فراانسانی به بزرگان، دوری از طفیلیگری و ارتزاق از راه دین و عبادت حق بدون توجه به ثواب و عقاب[۱۷].
مکتب فکری
درباره مکتب فکری حسن، اتفاق نظر وجود ندارد؛ او را معتزلی، شیعی، پیرو مذهب مرجئه و معتقد به مبانی اشاعره دانستهاند[۱۸]. از علمای شیعه کسانی همچون محمدباقر خوانساری و علی علیاری تبریزی و عبداللّه مامقانی نیز با استناد به روایت سلیم بن قیس هلالی که حاکی از ندامت حسن و توبه در آخر عمرش است، اظهار کردهاند که حسن نخست در راه هدایت نبود و بعد مستبصر شد و به پیروان مذهب حق پیوست[۱۹].
حسن در کلام بزرگان
به تعبیر ابن سعد و دیگران دانشمندى جامع و فقیهى امین و عابدى ناسک بود.
بیشتر سخنان او از امیرمؤمنان علیهالسّلام بوده است بدون اینکه به نام شریف حضرت- به جهت تقیه- تصریح کند و گاهى نیز از حضرت با کنیه ابوزینب یاد کرده است.
وثاقت او
پیشوایان حدیث به روایات مرسل او اعتماد کردهاند، زیرا او جز از ثقات نقل نمىکرد. على بن مدینى مىگوید: «مرسلات حسن، به شرط اینکه افراد ثقه از او روایت کنند از احادیث صحیح به شمار مىآید». ابوزرعه مىگوید: «من براى هر حدیثى که حسن گفته است: قال رسول اللّه، اصلى صحیح یافتهام». یونس بن عبید مىگوید: «از حسن سؤال کردم که: اى اباسعید! تو موقعى که نقل حدیث مىکنى مىگویى: پیامبر فرمود…، در حالى که پیامبر را درک نکردهاى؟ پاسخ داد: اى برادرزاده! چیزى از من پرسیدى که کسى پیش از تو نپرسیده است؛ اگر منزلت مخصوص تو در نزد من نبود پاسخ تو را نمىدادم. من در زمانى قرار گرفتهام که تو خود مىدانى!- زمان فرمانروایى حجاج بر بصره- آنچه از من شنیدى که در نقل آنها گفتم: قال رسول اللّه همه از بیانات على بن ابىطالب دریافت شده است، ولى در زمانى به سر مىبرم که نمىتوانم نام على را ببرم».
سید مرتضى مىگوید: «حسن در فصاحت سرآمد بود، و در پند و اندرز دادن، نشان بلاغت داشت و از موعظههایى رسا و مؤثر و از دانشى فراوان برخوردار بود. سخنان او یا بیشتر آنچه در پند و اندرز و نکوهش دنیاست- عینا یا از لحاظ محتوا- از سخنان امیرمؤمنان على بن ابىطالب علیهالسّلام برگرفته شده است؛ چه اینکه آن حضرت الگویى فرزانه است»؛ لذا از وى حکمتها و پندهایى ارزشمند نقل کرده است. سید مرتضى ادامه مىدهد: «هر گاه حسن- در زمان بنىامیه- مىخواست از امیرمؤمنان چیزى نقل کند مىگفت: ابوزینب فرموده است…».
شیخ فریدالدین عطار نیشابورى مىگوید: «و ارادت او به على بوده است و در علوم رجوع باز به او کرده است و طریقت از او گرفت».
ابان بن ابىعیاش درباره حسن گفتارى دارد که بر اعتلاى او در ولایت امیرمؤمنان علیهالسّلام دلالت دارد. مىگوید: «وقتى سلیم بن قیس هلالى کتاب خود را به او سپرد و به او توصیه کرد که جز به خواص شیعیان نشان ندهد، با نخستین کسى که پس از ورود به بصره برخورد کردم حسن بن ابى-الحسن بصرى بود و او آن زمان از دست حجاج متوارى بود و حسن بصرى در آن روزگار از شیعیان على بن ابىطالب علیهالسّلام به شمار مىرفت و بلکه در تشیع از پیشگامان بود و افسوس مىخورد که توفیق یارى آن حضرت را نیافته است؛ در ضلع شرقى خانه ابوخلیفه حجاج بن ابىعتاب دیلمى با او خلوت کردم و کتاب را بر او عرضه داشتم؛ او گریست و سپس گفت: در احادیث او چیزى جز حق وجود ندارد و من تمام آنها را از پیروان موثق على و دیگران شنیدهام».
شایان ذکر است که او احادیث امیرمؤمنان علیهالسّلام را از طریق اصحاب ثقه آن حضرت دریافت کرده بود؛ نه به صورت مستقیم و بىواسطه؛ زیرا او زمانى در مدینه حضرت را درک کرده بود که از لحاظ سن در شرایطى نبوده که بتواند از حضرت اخذ حدیث کند چه اینکه در آن زمان کودکى نابالغ بود و پس از آن هم که امام از مدینه به عراق هجرت فرمود او دیگر حضرت را ملاقات نکرد (این امر در آینده روشن خواهد شد).
اتهامات حسن
درباره سه امر بر حسن بصرى خرده گرفتهاند:
۱. تدلیس در نقل حدیث؛ که احیانا در سند یا متن تغییر مىداد؛ ۲. انحراف او از امیرمؤمنان؛ که بعدا پشیمان شد؛ ۳. قدرى بودن، چون گفته است: هر که عقیده به «قدر» را انکار کند، کافر است.
اکنون به بررسى این اتهامات و ارزیابى هر یک از آنها مىپردازیم:
تدلیس
ابن حجر مىگوید: «در بسیارى از موارد، احادیث را مرسل نقل مىکرد و دست به تدلیس مىزد. بزّاز مىگوید: از گروهى حدیث نقل مىکرد که از آنان حدیث نشنیده بود؛ مجاز گویى مىکرد و مىگفت: «حدّثنا و خطبنا» یعنى مطلب را به خودش نسبت مىداد در حالى که مقصودش گروهى از پیروانش بودند که در بصره حدیث را شنیده یا در جلسه خطبه حضور داشتند».
از ابوزرعه پرسیدند: آیا حسن از بدریون (صحابهاى که در جنگ بدر شرکت داشتند) حدیث شنیده است؟ گفت: «آنان را دیده است؛ عثمان و على را درک کرده است». سؤال شد: آیا از آن دو، حدیثى هم شنیده است؟ گفت: «نه، على را در مدینه دیده است و پس از آنکه على به کوفه و بصره هجرت کرد دیگر حسن با او ملاقات نکرد».
على بن مدینى مىگوید: «او على را ندید مگر زمانى که حضرت در مدینه حضور داشت؛ و حسن [در آن زمان] پسرى خردسال بود. او نه از جابر بن عبداللّه و نه از ابوسعید خدرى و نه از ابن عباس، [از هیچ کدام] حدیثى نشنیده است حتى ابن عباس را هرگز ندیده است؛ زیرا هنگامى که ابن عباس در بصره اقامت داشت، حسن در مدینه بود. و اما اینکه مىگوید: ابن عباس براى ما در بصره خطبهاى ایراد کرد، [مجازگویى است و] مقصودش این است که براى مردم بصره خطبه خواند؛ مانند گفتار کسى که مىگوید: فلانى بر ما وارد شد، ولى مقصودش این است که به شهر ما و بر خانواده ما وارد شد- ابن مدینى ادامه مىدهد:- از ابوموسى هم حدیثى نشنیده است و ابوحاتم و ابوزرعه گفتهاند: ابوموسى را ندیده است».
ابن مدینى مىگوید: «از حسن روایت شده که سراقه براى آنان حدیث گفته است.- اضافه مىکند:- طبع انسان از پذیرش این اسناد إبا دارد که حسن از سراقه حدیث شنیده باشد مگر اینکه معناى آن این باشد که مردم برایش نقل کردهاند- که همین توجیه پذیرفتهتر است- نیز ترمذى مىگوید: حدیث شنیدن حسن از على به اثبات نرسیده است».
این است مجموعه تهمت اول که پاسخ آن قبلا روشن شد و گفتیم که او جز از ثقه- به صورت مرسل- روایت نمىکرد و به همین جهت است که ابن مدینى و ابوزرعه و دیگران گفتهاند: «مرسلات حسن همهاش صحیح و داراى پایه و اساسى ثابت است که بزرگان آن را به درستى یافتهاند».
او در نام بردن رجال سند محذور داشت به ویژه اگر حدیث از امیرمؤمنان على علیهالسّلام یا یکى از اصحاب معروف آن حضرت بود.
طبرى مىگوید: «حسن، فقیهى فاضل است که در صحت احادیثى که نقل کرده است هیچ شبههاى نیست؛ او مراسیل زیادى دارد و روایات فراوانى را از افرادى ناشناخته و از نوشتههایى که از آن افراد به دست او رسید، فرا گرفته و نقل کرده است. از مساور نقل شده است: به حسن گفتم: این احادیث را از چه کسانى شنیدهاى؟ پاسخ داد: از کتابى در نزد خودم که [محتواى] آن را از رجالى فرا گرفتهام!». محقق تسترى به دنبال این سخن مىگوید: «شاید این سخن اشاره باشد به کتاب سلیم بن قیس هلالى که به دست او رسیده و آن را از ابان بن ابىعیاش- چنان که گذشت- شنیده بود.- در پایان مىگوید:- این مرد- حسن بصرى- چنان که دیدید دربارهاش اختلاف نظر است، ولى شایسته است گفته شود: انسانى صالح و با تقوا بوده و تقیه مىکرده است».
انحراف از خط امام
منشأ این تهمت حکایاتى است که بیشتر به خرافات شبیه است. یکى از آنها روایت مرسلى است که صاحب کتاب «احتجاج» آن را چنین نقل کرده است: «امیرمؤمنان علیهالسّلام پس از جنگ جمل از کنار حسن بصرى- که مشغول وضو گرفتن بود- گذشت. فرمود: اى حسن! کامل وضو بگیر. گفت: اى امیرمؤمنان! ولى تو دیروز مردانى را کشتى که شهادتین را بر زبان جارى کرده بودند و نمازهاى پنجگانه را به جا مىآوردند و وضویشان را کامل مىگرفتند! امیرمؤمنان به او فرمود: چه مانعى تو را باز مىدارد از اینکه دشمنان ما را بر ضد ما کمک کنى؟
گفت براى نبرد خارج شدم، ولى شک نداشتم که تخلف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 