پاورپوینت کامل معرفت شناسی ۸۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل معرفت شناسی ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معرفت شناسی ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل معرفت شناسی ۸۴ اسلاید در PowerPoint :
معرفتشناسی
معرفتشناسی (یا شناختشناسی)، دانش و فنی است که به مطالعه شناخت، امکان، شیوهها، ابزار، منابع و منافع و دیگر مباحث مربوط به آن و یا به بررسی شاخههای مختلف دانش بشری پس از تولد و رشدشان، و با هویت جمعی و تاریخیشان، میپردازد. معرفتشناسی امروزه به صورت یک دانش مستقلی میباشد که تعاریف مختلفی برای آن ارائه شده است. این اصطلاح، در زبان انگلیسی دو ریشه دارد: نخست «Epistemology» و دوم «Theory of knowledge».
فهرست مندرجات
۱ – تعریف معرفتشناسی
۲ – تقسیم معرفتشناسی
۲.۱ – معرفتشناسی پیشینی
۲.۲ – معرفتشناسی پسینی
۳ – موضوع
۴ – فایده و کاربرد
۵ – تاریخچه
۵.۱ – آغاز معرفتشناسی امروزی
۶ – بنیانگذاران
۷ – جایگاه آن در کتاب و سنّت
۸ – مقایسه با علوم غیر اسلامی
۹ – توضیح و تطبیق یک واژه
۱۰ – دیدگاه معرفتشناسان اسلامی
۱۱ – دیدگاه معرفتشناسان غربی
۱۲ – هدف از معرفتشناسی
۱۳ – محور مرکزی معرفتشناسی
۱۴ – گونههای معرفتشناسی
۱۵ – ارتباط معرفتشناسی با علوم همگن
۱۵.۱ – معرفتشناسی و منطق
۱۵.۲ – معرفتشناسی و فلسفه
۱۵.۳ – معرفتشناسی و فلسفه ذهن
۱۶ – پانویس
۱۷ – منبع
تعریف معرفتشناسی
«علم» به عنوان یک حقیقت وجودی، از دو حیث مورد بررسی واقع میشود؛ نخست جنبه وجودی و هستی شناختی آن، که مربوط به خود علم بوده و به بحث از سنخیت علم و… میپردازد و هیچ ارتباطی با واقع ندارد و دوم جنبه حکایتگری علم و معرفت است که در این حالت ارتباط علم با واقع (واقعنمایی آن) و امکان رسیدن به واقعیت و مطابقت با آن و… مورد نظر است. بخش نخست بر عهده «هستیشناسی معرفت» و بخش بعدی -که محل بحث ماست- بر عهده «معرفتشناسی» میباشد.
تقسیم معرفتشناسی
از اینرو میتوان معرفتشناسی را به دو دسته کلی تقسیم نمود:
[۱] کانت، ایمانوئل، سنجش خرد ناب، ترجمه میر شمسالدین ادیب سلطانی، چ اول، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲، ص۷۳-۸۰.
معرفتشناسی پیشینی
(پرتوم) ( اصطلاح زبان پهلوی)
[۲] ادیب سلطانی، میر شمسالدین، برگزیده سنجش خرد ناب.
(a priori): این نوع مربوط به پیش از تجربه و قبل از مقام تحقق و معرفتی درجه اول و فیلسوفانه است که بحث در وجود ذهنی و ادراکات و قالبهای ذهنی میکند و در آن عنایتی به اینکه علم در خارج چگونه به وجود آمده و رشد کرده است، نمیکند و فقط به بررسی ذهن آدمی میپردازد.
معرفتشناسی پسینی
(افدوم) (اصطلاح زبان پهلوی)
[۳] ادیب سلطانی، میر شمسالدین، برگزیده سنجش خرد ناب.
) (a posteriori): این نوع مربوط به پس از تجربه و در مقام تحقق و معرفتی درجه دوم است که پس از تولد معارف بشری شکل میگیرد و وجودش مسبوق به وجود رشتههای علمی مختلف است. درجه دوم بودن معرفتشناسی پسینی، به این معنا است که از بیرون بر معارف به عنوان یک عین (Object) نظر میکند و آنها را با توجه به سیر تاریخی، سیال و تدریجی آنها و نیز دانشمندان و حاملانشان را مورد شناسایی و بررسی و نقد بیطرفانه قرار میدهد. در حقیقت معرفتشناسی یک فلسفه نقدی (Critical Philosophy) بوده و در پی بیان علل تحولات تاریخی یک معرفت درجه اول است و بنابراین آنچه «هست» را میبیند،
[۴] کانت، ایمانوئل، سنجش خرد ناب، ترجمه میر شمسالدین ادیب سلطانی، چ اول، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲، ص۷۲-۷۴.
[۵] سروش، عبدالکریم، قبض و بسط تئوریک شریعت، ص۳۳۹.
فارغ از آنکه این آرای موجود حق باشد یا باطل، ( و بنابراین «باید»ها و به طور عام «احکام ارزشی» نیز در ضمن آن تبدیل به «هست»ها میشود و مضمون آن فقط گزارش میشود.) و از آن خبر داده و تحلیلی عللشناسانه به دست میدهد، برخلاف معرفتهای درجه اول که از درون هر علم به آن و متعلقاتش نگریسته و در باب آن سخن جانبدارانه میگویند و در پی رد و یا قبول آرای ابراز شده در آن میباشند. همچون علم تفسیر، علم فقه، علم اصول و یا علوم تجربی و نیز فلسفه.
آرای معرفتشناسانه تنها در حوزه معارف درجه دوم معنیدار است و با آرای درجه اول ـ نفیاً و اثباتاً ـ نمیتواند نسبتی برقرار کند. چرا که این دو متعلق به دو نگاه و دو فضا و از دو منظر متفاوتاند.
نکته مهم دیگر آن که در ادبیات جاری علمی، معمولا هر گاه به معرفتشناسی اشاره میشود، منظور معرفتشناسی پسینی است، مگر آن که به قید پیشینی بودن آن به شکلی اشاره شود.
معرفتشناسی دینی نیز شاخهای از معرفتشناسی است که با اوصاف مذکور، از بیرون به معرفتدینی و تحولات آن با دیدی نقادانه مینگرد.
موضوع
با توجه به تفکیک دو شاخه اصلی معرفتشناسی، هر کدام از این شاخهها دارای موضوع مستقلی میباشند. موضوع معرفتشناسی پیشینی، یعنی معرفتشناسی سابق بر تجربه، تقریباً در ذهنشناسی و ادراکشناسی منحصر میشود. بخشی از کارهای کانت را این نوع معرفتشناسی تشکیل میدهد. فیلسوفان ما نیز در همین زمینه سخن گفتهاند.
[۶] مطهری، مرتضی، مساله شناخت، انتشارات صدرا، چ ششم، تهران، ۱۳۷۱.
[۷] جوادی آملی، عبدالله، معرفتشناسی در قرآن، مرکز نشر رجاء، چ دوم، قم، ۱۳۷۹.
امّا معرفتشناسی پسینی، نگاه تام و تمام به سیر دانشها در عالم خارج دارد و از چگونگی تولد و رشدشان، به طور مستمر خبر میگیرد و گذشته و حال آنها را همواره با هم میسنجد. به علاوه به رفتار گروهیِ عالمان و نحوه دادوستد پرجنجال آنها نیز توجه میکند. در حقیقت، موضوع و متعلق معرفتشناسی پسینی، شاخههای دانش و مجموعهای از تصدیقات و تصوراتی است که بر روی هم علمی از علوم را میسازد.
از اهم روشهای مطالعه پس از تحقق، روش تاریخی است که در آن تاریخ علم و هویت تاریخی آن مورد مطالعه قرار میگیرد. به طور معمول گفتگو از معرفتشناسی، گفتگو از این نوعِ آن است که عمری کوتاهتر ولی تحولاتی پرشتابتر و تاثیراتی همهگیرتر و بنیادیتر داشته است. پرسشهایی در باب تکامل معرفت، تمایز گزارههای علمی و فلسفی، تاثیر زبان بر معرفت، فلسفه تاریخ و روششناسی یا فلسفه علم در حوزه این بخش از معرفتشناسی طرح شده و پاسخ میگیرند.
معرفت دینی (یعنی شناختی که آدمیان از دین دارند) نیز میتواند موضوع معرفتشناسی پسینی قرار گیرد. معرفتشناسی دینی به طور معمول به این شاخه از معرفتشناسی اطلاق میشود و صبغهای تاریخی و هویتی جمعی را داراست و بنابراین معرفتی بشری است.
فایده و کاربرد
اولین کاربرد اساسی معرفتشناسی پیشینی در جلوگیری از خطای سیستماتیک و منظم ذهن بروز یافت؛ که در مراحل بعدی منجر به پیدایش معرفتشناسی پسینی و فلسفه نقدی گشت. فلسفه نقدی نیز تمامی علوم را به ویژه در زمینههای روش شناسی (Methodology) و تاریخ آنها مورد توجه قرار داد و به رشد و کمال جهش گونه آنها و تولد مکاتب جدید فکری و فلسفی کمک فراوان نمود.
معرفتشناسی پسینی مرزهای در دسترس جهان دانش آدمی را بسیار گسترش میدهد و به جامع دیدن دنیای معرفت یاری میرساند. همین امر به خودی خود افقهای حیرتانگیزی در برابر آدمیان ترسیم مینماید که طرح نقشه دنیای معرفت و بخشهای مختلف آن و نوع ارتباط این بخشها را با دقت قابل قبولی ممکن میسازد.
تاریخچه
در بخشهایی از فلسفه و منطق کلاسیک، درباره عناوینی چون رئوس ثمانیه و یا تمایز علوم و یا تجربه و استقراء به مباحثی اشاره شده است که مشابهتهایی با عناوین مندرج در معرفتشناسی جدید دارند، امّا نه به عنوان یک شاخه مستقل از علوم و نه با تفصیلی کافی. اشاره به عناوینی چون «منظر» و «دیدگاه» در مقام حصول معرفت در آراء کسانی چون امام محمد غزالی و یا مولوی (در داستان تاریکخانه و فیل.) نیز در همین حد بوده است. البته در عمل، هم در بخش معرفتشناسی پیشینی و هم در بخش معرفتشناسی پسینی گامهای بلندی برداشته شده است. این تحولات و پیشرفتها، به ویژه در اندیشه شیعی، به دلیل پیشفرضهای کلامی ـ مانند اصل عدل و جریان عقلانیت ـ به شکل جالبتوجهی بروز کرد. از نمونههای برجسته آن صدرالمتالهین است که در حکمت متعالیه خویش به فلسفههای دیگر ـ مانند فلسفه مشّاء و اشراق ـ نگاهی نقادانه دارد. (اسفار اربعه، حاصل چنین تفکر نقادانهای است.) چنین رویدادی در علوم دیگری چون علم اصول ( مانند نزاع آکادمیک میان اخباریون و اصولیون و نقش برجسته کسانی چون وحید بهبهانی در این میان.)
[۸] بهبهانی، وحید، مقدمه کتاب «الفوائد الرجالیه»
و علم فقه
[۹] علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۹، موسسه انتشارات اسلامی، چ اول، ۱۴۱۲ هـ.
[۱۰] قمی سبزواری، علی بن محمد، جامع الخلاف و الوفاق (بین الامامیه و بین الائمه الحجاز و العراق)، انتشارات زمینه سازان ظهور امام عصر (عجّلاللهفرجهالشریف)، چ اول، قم، ۱۳۷۹ هـ.
[۱۱] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، موسسه انتشارات اسلامی، چ اول، قم، ۱۴۱۷ هـ. ق.
نیز به روشنی هویدا است.
آغاز معرفتشناسی امروزی
معرفتشناسی در شکل امروزینش، به ویژه در حوزه تفکر فلسفی از آنجا آغاز شد که مساله خطا و مجاری ورود آن به معرفت و ذهن دوباره و به شکلی جدّی و فراگیر در اندیشه فیلسوفان غرب مطرح شد. دغدغه وقوع خطاهای منظم (systematic errer) و پیاپی در ذهن ما و علل وقوع آن و روشهای پیشگیری از آن، برخی از این فیلسوفان را واداشت تا به شیوههایی بیندیشند که به فیلسوف امکان میدهد تا از معرفت خویش فاصله بگیرند و از بیرون و بالا بدان بنگرند و آن را مورد ارزیابی و نقد قرار دهند. نگاه از بیرون به یک معرفت به عنوان یک حقیقت خارجی موجب تولد بحث مهم و پیچیده «عینیت» (Objectivity) شد. اعتقاد به «عینی بودن معرفت» به این معنا است که ما در مقام حصول معرفت دچار خطای سیستماتیک نمیشویم. شاید بتوان گفت این رویداد، آغاز معرفتشناسی جدید است.
معرفتشناسی دینی نیز به طور طبیعی تقریباً همزمان با دیگر رشتههای معرفتشناسی در غرب متولد شد و در آغاز به الهیات مسیحی توجه نمود و معرفت دینی مندرج در تعالیم کلیسا را مورد بازشناسی و نقد قرار داد. در میان اندیشمندان مسلمان این امر با تاخیر بیشتری صورت پذیرفت، ولی به هر حال کسانی چون محمد اقبال لاهوری (۱۹۳۸-۱۸۷۳) در مطالعات خویش به آن توجه جدّی مبذول داشتند که خود موجب تحول در ارکان فکر دینی شد.
[۱۲] اقبال لاهوری، محمد، احیای فکر دینی در اسلام، ترجمه احمد آرام.
این دانش در ایران بسیار جوان است و طرح جدّی آن به چند دهه اخیر باز میگردد. توجه به معرفتشناسی دینی در آغاز با ترجمه متونی در باب فلسفه نقدی آغاز گشت و در نهایت، تحقیق و تامل در این بخش، توجه اندیشمندان دینی را به خود جلب نمود که تاثیر زیادی بر جریان احیاگری دینی گذاشت و اینک و پس از انقلاب اسلامی یکی از رشتههای فعال در حوزه دینشناسی است.
[۱۳] سروش، عبدالکریم، قبض و بسط تئوریک شریعت، ص۳۳۹.
[۱۴] جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آیینه معرفت، مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران، ۱۳۷۲.
[۱۵] غفاری، حسین، نقد نظریه شریعت صامت، انتشارات حکمت، تهران، ۱۳۶۸.
بنیانگذاران
فرانسیس بیکن (۱۵۶۱-۱۶۲۶ م) با طرح موانع کشف حقیقت، به مساله خطای ذهنی توجه جدیدی را مبذول داشت. پس از بیکن بحث در باب خطاشناسی، بحث درباره معرفتشناسی را اهمیت و برجستگی بخشید. فیلسوفان بعدی به ویژه اصحاب نقدی یا معرفتشناسی از جمله: رنه دکارت (۱۵۹۶-۱۶۵۰ م)، دیوید هیوم (۱۷۱۱-۱۷۷۶ م) و در نهایت امانوئل کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۴ م) در آثاری چون سنجش خرد ناب
[۱۶] کانت، ایمانوئل، سنجش خرد ناب، ترجمه میر شمسالدین ادیب سلطانی، چ اول، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲، ص۷۲-۷۴.
(نقادی عقل مطلق)، مبانی فلسفه اخلاق و نقادی عقل عملی به عرصههای نوینی از این باب پرداختند. امّا در حقیقت معرفتشناسی به گونهای که ما میشناسیم با کانت و فلسفه نقادی او آغاز میشود.
[۱۷] کانت، ایمانوئل، تمهیدات، مقدمهای برای هر ما بعدالطبیعه آینده که به عنوان یک علم عرضه شود، ترجمه غلامعلی حداد عادل، مرکز نشر دانشگاهی.
[۱۸] کانت، ایمانوئل، سنجش خرد ناب، ترجمه میر شمسالدین ادیب سلطانی، چ اول، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲، ص ۷۲ ـ ۷۴.
به گونهای که «فلسفه کانت به منطق ـ که نوعی خاص از فکرشناسی است ـ از فلسفه ـ که جهانشناسی است ـ نزدیکتر است.
[۱۹] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ، ج۵، ص۱۳۸.
معرفتشناسی کانت از فیزیک نیوتونی تاثیر فراوان پذیرفت و به گونهای سامان یافت تا بتواند خود را با آن سازگار نماید. این سرآغاز تحولی بود که به سرعت در حوزههای دیگری چون انسانشناسی و طبیعتشناسی
[۲۰] کارناپ، ردلف، مقدمهای بر فلسفه علم (مبانی فلسفی فیزیک)، ویراسته مارتین گاردنر، ترجمه یوسف عفیفی، چ اول، تهران، ۱۳۶۳.
نیز وارد شد و نگاه انسان امروز را نسبت به خودش در آرای کسانی چون ژانژاک روسو (۱۷۷۸-۱۷۱۲)
[۲۱] لیو استراوس، جوزف کراپسی، نقد نظریه دولت جدید، ترجمه احمد تدین، کویر، ص۷۱.
و به طبیعت در اندیشه کسانی مانند نظریه داروین و نیز تلقّی او را از دین در تفسیر پرو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 