پاورپوینت کامل معاویه بن یزید بن معاویه ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل معاویه بن یزید بن معاویه ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معاویه بن یزید بن معاویه ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل معاویه بن یزید بن معاویه ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
معاویه بن یزید بن معاویه
بعد از مرگ یزید بن معاویه در سال ۶۴،
[۱] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۵۲، مصحح محمد ابراهیم ابوالفضل، بیرت داراحیاء الکتب العربیه.
پسرش ابولیلی معاویه بن یزید بن معاویه بن ابی سفیان به حکومت رسید. معاویه بن یزید سومین خلیفه سلسله اموی و هشتمین خلیفه رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بشمار میرفت. حکومت و عمر کوتاه معاویه بن یزید در هالهای از ابهام است و نیاز به بررسیها و تحلیلهای تاریخی دارد. هر چند، در کتب تاریخی مطالب چندانی در مورد معاویه بن یزید وجود ندارند. این که یزید بن معاویه برای پسرش معاویه بن یزید از مردم بیعت گرفته مسلم است.
[۲] ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۹، بیروت، دارصادر.
ولی در بین مورخان در مورد مدت خلافت، علت کنارهگیری از آن و درگذشت وی اختلاف نظر وجود دارد. بعضیها نظرشان بر این است که بعد از یزید ۴۰ روز زنده بوده
[۳] ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفه بن خیاط، ص۱۹۶، با تحقیق دکتر سهیل زکار، بیروت، دارالفکر.
و عدهای از محققین هم برآنند که ۴۰ روز حکومت کرده سپس کنارهگیری میکند.
[۴] ابن قتیبه، المعارف، ص۳۵۲، مصحح دکتر ژون عکاشه، قاهره، دارالمعارف.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی اجمالی
۲ – بیعت برای معاویه بن یزید
۲.۱ – کنارهگیری از خلافت
۲.۲ – اقوال درباره کنارهگیری
۲.۳ – علت کنارهگیری از حکومت
۲.۴ – نحوه کنارهگیری
۳ – جانشین معاویه
۴ – اوصاف معاویه بن یزید
۵ – وفات معاویه بن یزید
۶ – حکومت بعد از معاویه
۷ – پانویس
۸ – منبع
معرفی اجمالی
در منابع تاریخی از تاریخ و محل تولد او ذکری به میان نیامده است؛ اما با توجه به اقوالی که از سن معاویه بن یزید در زمان وفات او، در برخی کتب تاریخی نقل شده است، چنین برمیآید که این تولد باید بین سالهای چهل و یک تا چهل و هفت هجری صورت گرفته باشد.
[۵] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۷، تحقیق احسان عباس، بیروت، جمیعه المتشرقین الامانیه، ۱۹۷۹.
[۶] ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفه بن خیاط، ص۱۹۶، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵.
[۷] ابن اثیر، علی بن ابی المکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۳۰، بیروت، دارصادر و داربیروت، ۱۹۶۵.
ذهبی این تولد را سال چهل و سه هجری دانسته است.
[۸] ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۵، ص۲۵۰، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۹۹۳.
هم چنین در این کتب مادر او، ام هاشم دختر ابوهاشم بن عتبه بن ربیعه بن عبدشمس نام برده شده،
[۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۷.
[۱۰] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۴، بیروت، دارصادر، بی تا.
که در برخی منابع از او با نام ام خالد
[۱۱] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۶۵، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، افست قم، الثقافه الاسلامیه.
و ام خلف
[۱۲] مجهول، مجمل التواریخ و القصص، ص۲۹۹، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور.
نیز یاد شده است. نقل است معاویه مکنی به ابوعبدالرحمن
[۱۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۸.
[۱۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۰۳، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.
[۱۵] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۶۵.
و ابی یزید بود ( سیوطی در کتاب تاریخ الخلفاء کنیه معاویه بن یزید را ابوزید معرفی کرده است.)
[۱۶] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۷۲، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹.
[۱۷] ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۵، ص۲۵۰.
[۱۸] سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفاء، ص۲۱۰، تحقیق محمد محیی الدین عبدالحمید، قم، شریف رضی، چاپ اول.
و زمانی که به خلافت رسید، به ابی لیلی نیز مکنی شد؛
[۱۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۷.
[۲۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۰۳.
[۲۱] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۶۵.
[۲۲] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ص۷۲.
این کنیه خاص مردم ضعیف عرب بود و اعراب جهت تحقیر شخص، این کنیه را به کار میگرفتند.
[۲۳] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۹، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰.
[۲۴] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ص۷۲.
[۲۵] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۷.
گفته شده مروان بن حکم اول نفری بود که پس از مرگ معاویه از او به عنوان ابولیلی نام برده و این کنیه از آن زمان به بعد بر او ماندگار شده است.
[۲۶] ابن کثیر، ابو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۳۸، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۶.
بیعت برای معاویه بن یزید
یزید بن معاویه، معاویه را به ولیعهدی خود برگزید و در زمان احتضارش برای او از مردم بیعت گرفت.
[۲۷] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۷.
پس از مرگ یزید در ربیع الاول سال شصت و چهار هجری، مردم جهت بیعت با معاویه به او روی آوردند؛ اما او از مردم کناره گرفته در انظار ظاهر نمیشد.
کنارهگیری از خلافت
مدتی گذشت و در این مدت او نه دستوری صادر کرد و نه مردم را از کاری نهی کرد و نه احدی از عمال پدر را برکنار کرد.
[۲۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۷.
سپس بیرون آمده، دستور داد تا مردم در مسجد جامع جمع شوند، پس به سخنرانی پرداخته، پس از حمد و ثنای الهی گفت:
«ای مردم؛ ما به وسیله شما امتحان شدیم و شما به وسیلهی ما، از این که ما را خوش ندارید و از ما بدگویی میکنید، بیخبر نیستیم، همانا جد من معاویه بن ابوسفیان با کسی در خلافت به نزاع پرداخت که در خویشاوندی با پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از او سزاوارتر و در اسلام از او شایستهتر بود کسی که پیشرو مسلمانان بود و اول مؤمنان و پسر عموی برگزیده پروردگار جهانیان و پدر فرزندان خاتم پیغمبران. جد من نسبت به شما گناهانی مرتکب شد که میدانید و شما هم چنان رفتار کردید که انکارش نمیکنید تا این که مرگش فرا رسید و در گرو عمل خویش گرفتار آمد پس پدرم را عهدهدار حکومت ساخت با این که از او امید خیر نمیرفت، پس بر مرکب هوس نشست و گناه خود را نیکو شمرد و امیدش بسیار شد، لیکن به آرزوهایش دست نیافت و اجل دست او را کوتاه ساخت و قدرتش به سرانجام رسید و عمرش به سر آمد و در گورش گرو گناه و اسیر بزهکاری خویش گردید. سپس گریه کرد و ادامه داد: ناگوارترین چیزها بر ما آن است که بد مردن و رسواییاش را میدانیم، چه او عترت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را کشت و حرمتها را درید و کعبه را به آتش کشید. و من آن شخصی نیستم که امر شما را به عهده گیرم و مسئولیتهای شما را تقبل کنم، اکنون خود دانید و خلافت خود، به خدا قسم اگر دنیا غنیمت است ما بهرهای از آن بردیم و اگر هم خسارت است آل ابوسفیان را همانچه که از آن بدست آوردهاند بس است.» مروان بن حکم به او گفت: «به روش عمر خلافت را به شورا واگذار، اما او از این کار نیز امتناع ورزید و گفت: نه زنده و نه مرده کار شما را به عهده نمیگیرم و…».
[۲۹] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۴.
[۳۰] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۸ ۳۵۹.
[۳۱] مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ص۱۷، بور سعید، مکتبه الثقافه الدینیه.
[۳۲] ابن ابی فراس، ورام، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۹۹، قم، مکتبه الفقیه.
[۳۳] دیار بکری، شیخ حسین، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ص۳۰۱، بیروت، دارصادر.
پس فرود آمده در را بر روی خویش بسته، در انظار حاضر نشد
[۳۴] ابن عبری، تاریخ مختصرالدول، ص۱۱۱، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، چاپ سوم، ۱۹۹۲.
[۳۵] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۸.
تا این که در سال شصت و چهار هجری درگذشت.
اقوال درباره کنارهگیری
البته برخی دیگر از مورخین نیز، بیانی دیگر از این ماجرا را ارائه دادهاند. آنان تصمیم معاویه برای خلع خود از خلافت را، ناشی از ضعف و بیماری او دانسته بر این اعتقادند که بیماری، توان اداره امور را از او گرفته بود از این جهت معاویه در اندیشه خلع خود از خلافت برآمده بود؛ از نظر آنان این واقعه چنین روایت گردیده است:
«پس از مرگ یزید مردم با معاویه که مردی ضعیف البنیه و بیمار بود، بیعت کردند. او مدتی را به خلافت پرداخت و در این مدت به جهت بیماریاش در انظار ظاهر نمیشد، از این رو ضحاک بن قیس را جهت اقامه نماز و اداره امور مردم جانشین خود کرد
[۳۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۶.
[۳۷] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۹.
[۳۸] ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۵، ص۲۵۱.
[۳۹] ابن کثیر، ابو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۳۷ ۲۳۸.
و چون زمان مرگش فرا رسید، دستور داد تا مردم را در مسجد جامع جمع کنند، چون مردم جمع شدند به سخنرانی پرداخته، پس از حمد و ثنای الهی گفت: ای مردم من عهدهدار امر شما گردیدم؛ اما از انجام آن عاجزم؛ خواستم رویه عمر بن خطاب را برای شما به کار گیرم؛ اما یارای آن را نداشتم و راهی بر انجامش نیافتم؛ خواستم به مانند عمر، شورایی تشکیل دهم؛ اما اعضایی که شایسته باشند میان شما نیافتم ناگزیر از این کار دست شستم تا شما خود کسی را که شایسته این امر باشد برگزینید. پس از منبر پایین آمده پس از چندی وفات یافت.»
[۴۰] ابن اثیر، علی بن ابی المکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۳۰.
[۴۱] ابن کثیر، ابو الفداء اسماعی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 