پاورپوینت کامل تابعین (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تابعین (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تابعین (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تابعین (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل تابعین (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

مقالات مرتبط: تابعین.

تابعین در لغت به معنای پیروان و در اصطلاح علم رجال به معنای افرادی که توسط صحابه از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل روایت کرده‌اند، می‌باشد. علمای رجالی، تابعین را بر اساس موقعیتشان در زنجیره روایات به طبقات مختلف و براساس وطنشان به مکی، مدنی، کوفی و غیره تقسیم کرده‌ و اسامی یکایک آنان را ثبت نموده‌اند.

فهرست مندرجات

۱ – معنای لغوی و اصطلاحی
۲ – ریشه قرآنی
۳ – واژه تابعین در قرن اول
۴ – گسترش دایره مفهوم تابعین
۵ – اصطلاح رجالی
۶ – دیدگاه حاکم نیشابوری
۷ – دیدگاه ذهبی
۸ – شرایط تابعی بودن
۹ – طبقه‌بندی‌ها
۹.۱ – طبقه اول تابعین مدینه
۹.۲ – طبقه دوم تابعین مدینه
۹.۳ – تابعین مکه
۱۰ – تابعی بودن اهل بیت از نگاه اهل سنت
۱۱ – کارکرد نام تابعین در سده‌های نخست
۱۲ – طبقه‌بندی راویان و تابعین
۱۳ – پراکندگی تابعین در سرزمین‌های اسلامی
۱۴ – سهم تابعین در اداره حرمین
۱۵ – اسامی تابعین مدینه
۱۶ – اسامی تابعین مکه
۱۷ – مقبره تابعین در بقیع
۱۸ – منابع
۱۹ – پانویس
۲۰ – منبع

۱ – معنای لغوی و اصطلاحی

تابعین جمع تابع یا تابعی و برگرفته از ریشه «ت ـ ب ـ ع» به معنای پیروان است.

[۱] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۸، ص۲۷.

[۲] نجار، محمد علی، و دیگران، المعجم الوسیط، ص۸۱، «تبع».

هنگامی که قرآن کافران را به پیروی از پیامبران و پیروی نکردن از شیطان دعوت کرده، بارها مشتقات این ریشه را به کار برده؛ اما هنگامی واژه تابعین رواج یافت که در آیه ۱۰۰ سوره توبه

[۳] توبه/سوره۹، آیه۱۰۰.

به کار رفت.

۲ – ریشه قرآنی

روند پذیرش اسلام در میان مردم شبه جزیره، تدریجی و آرام بود. در پی فتح مکه به سال ۸ق (۲۱ بعثت)، قبایل شبه جزیره به نشانه پذیرفتن اسلام و اعلام پیروی از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، هیئت‌های خود را به سال ۹ق نزد پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرستادند. بدین سبب، آن سال «عام الوفود»

[۴] ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۱، ص۳۰.

نام گرفت. در همان سال، فرمان اعزام به تبوک برای نبرد با روم صادر شد. بیشتر مسلمانان پیشین اعم از مهاجران و انصار و بخشی از قبایل تازه مسلمان، در این نبرد شرکت کردند.

[۵] ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۴، ص۹۴۳-۹۴۵.

[۶] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۶۵.

[۷] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۳.

خداوند تازه مسلمانان حاضر در این نبرد را با عنوان پیروان مهاجران و انصار یاد کرده و آنان را به تعهدات خود پایبند دانسته است. خداوند در این آیه، در صدد تشویق مسلمانان فرمانبر پیامبر و دارای آمادگی برای اعزام به تبوک برآمده و رضایت خود را از آنان اعلام کرده و بدان‌ها وعده بهشت و سعادت بزرگ داده است. چنین بشارتی شامل مسلمانان با این ویژگی‌ها در دوره‌های بعد تا قیامت نیز می‌شود.

۳ – واژه تابعین در قرن اول

شواهدی گوناگون از کاربرد واژه تابعین در سده اول ق در دست است. آورده‌اند که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اویس قرنی را برترین فرد در میان تابعین دانسته است.

[۸] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۹۶۸.

در دوره ابوبکر (حک: ۱۱ -۱۳ق) وی در نامه‌ای به برخی مرتدان به سال ۱۱ ق لشکر اعزامی به سوی آنان را ترکیب یافته از مهاجران، انصار و تابعین به احسان دانست.

[۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۴۸۱.

[۱۰] ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۵۶.

در همین دوره، در هنگام گزارش آمار سپاهیان یا شمار تلفات آن‌ها از این تقسیم‌بندی استفاده شده است.

[۱۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۷۷، ۲۹۶.

[۱۲] ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۷۵.

در دوره خلیفه دوم (حک: ۱۳-۲۳ق) غنیمت‌های جنگی به صورت عطا در میان مسلمانان تقسیم می‌شد. تعیین میزان دریافتی از دیوان تا حد فراوان به تاریخ پذیرش اسلام ارتباط داشت و بخش مربوط به تابعین یکی از بخش‌های عمده این دیوان بود.

[۱۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۱۳۵.

برخی از مهاجران نخستین در مکاتبه مسلمانان مصر برای تحریک آنان بر ضد عثمان (حک: ۲۳-۳۵ق) خود را از مهاجران نخستین و از اعضای شورای انتخاب خلیفه سوم و مخاطبان را یاران پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و تابعین مصر خواندند.

[۱۴] ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۵۳-۵۴.

در سال ۳۵ق و در پی بیعت مردم مدینه با امام علی (علیه‌السلام)، جریر بن عبدالله بجلی هنگامی که در صدد اعلام این گزارش به مردم کوفه بود، بیعت‌کنندگان را به صورت مهاجران و انصار و تابعین به احسان دسته‌بندی کرد.

[۱۵] منقری، نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ص۱۶.

قیس بن عباده درباره رفتار معاویه با مسلمانان می‌گوید: معاویه یاران محمد اعم از مهاجران، انصار و تابعین را خوار و ذلیل کرده است و اگر بر یکی از آنان خشم بگیرد، وی را می‌زند یا می‌بندد یا تبعید می‌کند و یا از حقوقش محروم می‌نماید.

[۱۶] منقری، نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ص۹۳.

امام علی (علیه‌السلام) در نامه به معاویه گوشزد کرد که با سپاهی از مهاجران، انصار و تابعین به احسان به نبرد او می‌آید.

[۱۷] ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۱، ص۳۱۲.

[۱۸] ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌الله، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۹۷.

وی در برخی خطبه‌های خود بر ضد معاویه و سپاه وی، آنان را غیر تابعی ‌دانست.

[۱۹] ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۱، ص۳۱۲.

[۲۰] منقری، نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ص۹۹.

[۲۱] ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌الله، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۷۸.

[۲۲] ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۰۷.

این سخن می‌تواند معانی گوناگون داشته باشد؛ از این قبیل: آنان بسیار دیر مسلمان شدند و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را درک نکردند یا به اسلام و فرمان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) پایبند نیستند. مالک اشتر هنگامی که دانست برخی مسلمانان نخستین اعم از مهاجران یا انصار نمی‌خواهند با امام علی (علیه‌السلام) در نبرد او بر ضد مخالفانش شرکت کنند، خود را از تابعینی خواند که بر مسلمانان نخستین ترجیح دارند. سپس از امام خواست بر ضد آنان اقدام کند.

[۲۳] ابن قتیبه دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ص۱۴۳.

در گزارش رویداد حرّه و حمله سپاهیان یزید به مدینه به سال ۶۲ق اشاره شده که بسیاری از مهاجران، انصار و تابعین در آن کشته شدند.

[۲۴] سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء، ج۱، ص۱۰۲.

[۲۵] سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، التحفه اللطیفه، ج۱، ص۵۰.

در برخی دعاهای امام سجاد، صحیفه سجادیه، امام زین العابدین (علیه‌السلام) (م ۹۴ق) بر تابعین و همسران و فرزندانشان درود فرستاده‌اند؛ درودی که مانع معصیت آنان شود و بهشت را بر ایشان بگستراند.

[۲۶] امام سجاد (علیه‌السلام)، صحیفه سجادیه، دعای ۴.

۴ – گسترش دایره مفهوم تابعین

مفهوم قرآنی تابعین که در آغاز بر مسلمانان پایبند در اواخر دوره زندگانی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اطلاق می‌شد، رو به گسترش نهاد تا مسلمانان دوره‌های بعد را نیز شامل شود. به لحاظ زمانی، آغاز دوره‌ای که مسلمانانش تابعین خوانده می‌شدند، معلوم بود؛ ولی پایانی برای آن تعریف نشده بود. افزون بر این، پایبندی عملی مسلمانان نیز می‌تواند آنان را در زمره تابعین قرار دهد. از هر روی، خواه کسانی که دنباله‌رو مهاجران و انصار بودند و خواه کسانی که اسلامشان به دوره‌های بعد بازمی‌گشت، می‌توانستند خود را از تابعین بخوانند. بر پایه روایتی منسوب به ابن ‌عباس و نیز بر پایه نظر سفیان ثوری، فقیه و محدث سده دوم ق همه کسانی که تا قیامت مسلمان شوند، از تابعین خواهند بود.

[۲۷] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر، ج۳، ص۳۳۳-۳۳۴.

[۲۸] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۵۰۹.

بسیاری از مفسران در تفسیر آیه ۱۰ سوره حشر منظور از «وَ الَّذِینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ

[۲۹] حشر/سوره۵۹، آیه۱۰.

» را همه مسلمانان پس از عصر نخستین تا قیامت دانسته‌اند.

[۳۰] شیخ طوسی، التبیان، ج۹، ص۵۶۶.

[۳۱] بن عطیه، عبد الحق بن غالب، المحرر الوجیز، ج۵، ص۲۸۸.

[۳۲] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۳۱.

۵ – اصطلاح رجالی

اصطلاح رجالی تابعین، از سده دوم ق به بعد پیدا شد؛ علوم اسلامی برگرفته از پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با تکیه بر نقل قول و در قالب حدیث، در اختیار طالبان آن قرار می‌گرفت. دانستن احکام عملی و باورهای دینی، بیش از دیگر علوم اسلامی، مورد نیاز جامعه بود. جعل حدیث، عالمان را بر آن داشت تا شیوه‌ای برای اعتبارسنجی حدیث برگزینند. این علم به دانش رجال الحدیث شهرت یافت. یکی از شاخص‌های اعتبارسنجی، معاصر بودن راوی و دریافت‌کننده روایت تعیین شد. بدین منظور، راویان دسته‌بندی شدند. همه معاصران پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) که ایشان را دیدار کرده و سخنانی از وی شنیده بودند، «صحابی» نام گرفتند تا بیانگر گروهی باشند که باید روایت‌ها و سنن نبوی را از آن‌ها دریافت کرد. آنان نیز برای نام‌گذاری گروه بعد که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را ندیده و از وی سخنی نشنیده بودند و روایت‌ها و سنن نبوی را از صحابه دریافت می‌کردند، از واژه «تابعین» استفاده نمودند. از آن‌جا که در این گروه‌بندی، نقل حدیث اهمیت داشت، صحابه‌ای که در دوره خردسالی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را دیده بودند، نیز در شمار تابعین قرار گرفتند؛ زیرا در آن سنین توانایی دریافت حدیث نداشتند.

[۳۳] ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن، مقدمه ابن صلاح، ص۴۰۷.

[۳۴] سیوطی، عبد الرحمن بن ابی بکر، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۳۶.

۶ – دیدگاه حاکم نیشابوری

حاکم نیشابوری (م ۴۰۵ق) تابعین را افرادی دانسته که دین و سنن نبوی را از صحابه دریافت کرده، حفظ می‌کنند.

[۳۵] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، معرفه علوم الحدیث، ص۴۲.

از این‌رو، تابعین در شمار مجموعه بزرگ محدثان قرار گرفتند و مرجعی برای دریافت دین اسلام به شمار ‌آمدند. به طور طبیعی، عمده روایت‌ها به مسائل فقهی و شرعی مرتبط می‌شد؛ ولی در عمل حوزه حدیث فراتر از فقه بود و عقاید اسلامی، تفسیر آیات قرآن و نیز زندگی شخصی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را دربر می‌گرفت؛ زیرا در سده‌های نخستین نگارش تاریخ، طرح مباحث تفسیر و کلام در قالب نقل روایت انجام می‌شد.
بر این اساس، در سلسله سند هر روایت معتبر، باید دست‌کم نامی از یک صحابی و یک تابعی وجود داشته باشد. در غیر این صورت، روایت مرسل و فاقد اعتبار لازم خواهد بود. حاکم نیشابوری در بحث مراسیل اشاره کرده که همه اهل حدیث بر این باورند که حدیث مرسل تنها حدیثی است که یکی از تابعین بدون واسطه از صحابی و او هم از پیامبر گزارش کرده باشد.

[۳۶] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، معرفه علوم الحدیث، ص۱۶۷، ۱۹۳.

۷ – دیدگاه ذهبی

ذهبی نیز اصطلاح مرسل را ویژه روایاتی دانسته که تابعی به‌گونه مستقیم از پیامبر گزارش کرده است.

[۳۷] ذهبی، محمد بن احمد، الموقظه فی علم مصطلح الحدیث، ص۳۸.

از این‌رو، فایده شناخت تابعین، امکان تمایز روایت مرسل از روایت مسند یا متصل است.

[۳۸] ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن، مقدمه ابن صلاح، ص۱۷۹.

[۳۹] سیوطی، عبد الرحمن بن ابی بکر، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۳۴.

از دیدگاه حاکم نیشابوری، بسیاری در شناخت تابعین و صحابه به خطا رفته‌اند و از این‌رو، شناخت صحابه و تابعین امری دشوار است که فرد را به رتبه حافظ کامل می‌رساند.

[۴۰] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، معرفه علوم الحدیث، ص۲۵.

۸ – شرایط تابعی بودن

ابن سعد به عنوان یکی از نخستین کسانی که فهرستی از صحابه و تابعین عرضه نموده، مبنای روایت حدیث را از ملاک‌های بنیادین دسته‌بندی خود قرار داده است. وی در موارد فراوان، در عناوین فهرست‌هایی که از هر شهر یا منطقه عرضه می‌کند، از عبارت محدثان استفاده کرده که نشان می‌دهد هدف وی از نگارش کتاب، معرفی راویان است. طائف، یمامه، بصره، بغداد، خراسان، ری، و انبار از جمله این مواردند.

۹ – طبقه‌بندی‌ها

نیز در بسیاری از طبقه‌بندی‌ها، روایت حدیث را ملاک خود قرار داده است. برای نمونه، در کوفه تابعین روایت‌کننده از عبدالله بن مسعود، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) و عمر بن خطاب را در سه طبقه جداگانه تفکیک کرده است.

۹.۱ – طبقه اول تابعین مدینه

هنگام معرفی تابعین مدینه، نخست از طبقه کسانی که از عثمان، علی، عبدالرحمن بن عوف، طلحه و زبیر، سعد، ابی‌ بن کعب، سهل بن حنیف، حذیفه بن یمان، زید بن ثابت و دیگران روایت کرده‌اند.

[۴۱] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۹۱.

[۴۲] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۸۶.

۹.۲ – طبقه دوم تابعین مدینه

سپس از کسانی که از اسامه بن زید، عبدالله بن عمر، جابر بن عبدالله، رافع بن خدیج، ابوسعید خدری، ابوهریره، سلمه بن اکوع، عبدالله بن عباس، عایشه، ‌ام سلمه، میمونه و دیگران روایت نموده‌اند، به عنوان طبقه دوم تابعین مدینه یاد می‌کند.

[۴۳] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۷۸.

۹.۳ – تابعین مکه

او در میان تابعین مکه نیز به همین روش عمل کرده است.

[۴۴] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۶۳.

ابن سعد در حدود چهارپنجم موارد، با عباراتی چون «از فلانی روایت کرده»، «فلانی از وی استماع حدیث نموده»، ثقه، کثیر الحدیث، و قلیل الحدیث برای اشاره به نقش روایت‌گری فرد استفاده کرده است. توجه به عامل سنّ و امکان دریافت حدیث از سوی ابن ‌حبان

[۴۵] سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، التحفه اللطیفه، ج۱، ص۶۶-۷۰.

نیز نشان می‌دهد که اصل در تعریف تابعین، نقش آنان در انتقال حدیث به دوره‌های بعد است. با این‌حال، ابن ‌سعد درباره حدود یک‌پنجم باقی‌مانده سکوت ورزیده است. گمان می‌رود ابن سعد نتوانسته آن دسته از فرزندان صحابه را که خود صحابی نبودند و روایتی از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گزارش نکرده بودند، از جرگه تابعین بیرون سازد. برای نمونه عبدالله، عبیدالله، سعید و مغیره فرزندان نوفل بن حارث بن عبدالمطلب را بدون اشاره به نقششان در نقل روایات نبوی، از تابعین شمرده است.

[۴۶] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱.

چه‌بسا از همین روی باشد که برخی در تعیین ملاک تابعی، تنها دیدار را شرط تابعی بودن دانسته‌اند تا این‌گونه موارد نیز در دایره تابعین قرار گیرد. با این معیار، بسیاری از مسلمانان سده اول و دوم ق می‌توانستند در شمار تابعین درآیند؛ زیرا بسیاری از آنان با صحابه دیدار داشتند یا از آنان روایتی شنیده بودند. به ویژه آن عده از صحابه که مناصب سیاسی در اختیار داشتند، ارتباطی فراوان با مردم مناطق فتح شده داشتند و مرجع مردم آن مناطق به شمار می‌آمدند. بسیاری از مردم شام معاویه را در مسجد و هنگام خطبه خواندن دیده بودند. همین وضعیت در مصر برای عمرو عاص و در عراق برای ابوموسی اشعری وجود داشت.

۱۰ – تابعی بودن اهل بیت از نگاه اهل سنت

محدثان اهل سنت در میان امامان اهل بیت:، امام زین العابدین (علیه‌السلام) را به جهت روایتش از امام حسین (علیه‌السلام) که از صحابه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به شمار می‌آید، در شمار تابعین دسته‌بندی کرده‌اند.

[۴۷] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۵.

نیز محدثانی چون نسائی و عجلی، امام باقر (علیه‌السلام) را به جهت روایت از جابر بن عبدالله انصاری، از تابعین دانسته‌اند

[۴۸] عجلی، محمد بن عبدالله، معرفه الثقات، ج۲، ص۲۴۹.

[۴۹] ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۵۴، ص۲۷۷.

[۵۰] نووی، یحیی بن شرف، تهذیب الاسماء، ج۱، ص۱۱۹.

؛ ولی دیگران از کاربرد لقب تابعی برای او پرهیز کرده‌اند و بیشتر وی را به عنوان فقیه می‌شناسند.

[۵۱] خطیب تبریزی، محمد بن عبدالله، اکمال فی اسماء الرجال، ج۱، ص۱۷۳.

[۵۲] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۶۴.

برخی‌ ام کلثوم و زینب کبری (علیهاالسلام)، دختران امام علی (علیه‌السلام)، و بعضی سکینه و فاطمه، دختران امام حسین (علیه‌السلام)، را نیز در میان زنان تابعین معرفی کرده‌اند.

[۵۳] نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۵۵۹.

[۵۴] مجموعه نویسندگان، موسوعه طبقات الفقهاء، ج۱، ص۳۶۲.

۱۱ – کارکرد نام تابعین در سده‌های نخست

مکتب فقهی حدیثی که نخست پایگاه آن در مدینه بود، در پاسخ به مسائل نوپدید فقهی و کلامی مسلمانان در مناطق فتح شده، به حدیث مراجعه کرد و پاسخ خود را سنت نامید. اما همه راویان حدیث در فقه یا کلام تابع آنان نبودند. از همین روی، اهل حدیث در برابر این گروه واکنش نشان دادند و آنان را اهل بدعت شمردند

[۵۵] خطیب بغدادی، احمد بن علی، الرحله فی طلب الحدیث، ص۲۲۱.

تا روایات آنان را از اعتبار ساقط سازند.

[۵۶] سمعانی، عبدالکریم، ادب الاملاء و الاستملاء، ص۵، ۵۶.

[۵۷] ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن، مقدمه ابن صلاح، .

ابن سیرین (م ۱۱۰ق) با تقسیم راویان حدیث به اهل سنّت و اهل بدعت، محدثان را از نقل کردن حدیث از اهل بدعت نهی کرده است.

[۵۸] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۱۵.

خطیب بغدادی (م ۴۶۳ق) پس از برشمردن اهل بدعت از جمله خوارج، قدریه، رافضه و اهل تاویل، به آرای محدثان درباره روایت از آنان اشاره کرده است.

[۵۹] خطیب بغدادی، احمد بن علی، الکفایه فی علم الروایه، ص۱۴۸-۱۵۴.

از دیدگاه ابن عبدالبر (م ۴۶۳ق) هر متکلم اعم از اشعری و غیر اشعری، در شمار اهل بدعت است. او روایاتی درباره نشنیدن روایت از آنان نقل کرده است.

[۶۰] ابن‌ عبد البر، یوسف‌ بن‌ عبدالله، جامع بیان العلم، ج۲، ص۹۴۲.

ابن ابی‌یعلی حنبلی (م ۵۲۶ق) اهل رای به رهبری ابوحنیفه و نیز شعوبیه را که عرب را برتر از عجم نمی‌دانستند، به فهرست اهل بدعت افزوده است.

[۶۱] ابن ابی یعلی، محمد بن محمد، طبقات الحنابله، ج۱، ص۳۳-۳۵.

عسقلانی (م ۸۵۲ق) در شمار علل ضعف راویان، به پیروی از مذاهبی چون مرجئه، شیعه، قدریه، جهمیه، ناصبی‌ها، و خوارج اشاره کرده است.

[۶۲] ا بن‌ حجر عسقلانی‌، احمد بن‌ علی‌، مقدمه فتح الباری، ص۴۵۹.

سیوطی (م ۹۱۱ق) با عرضه فهرستی از راویان متهم به مرجئه، قدریه، شیعه و خوارج، کسانی را که به منطق و فلسفه می‌پردازند، اهل بدعت دانسته و برخی از دانشوران ایشان را در زمره کافران شمرده است.

[۶۳] سیوطی، عبد الرحمن بن ابی بکر، تدریب الراوی، ج۱، ص۳۲۶-۳۲۸.

بدین روی، صحابی و تابعی فردی است که عملکرد فقهی و باورهای دینی وی با اهل حدیث سازگار باشد.

[۶۴] شافعی، محمد بن ادریس، اختلاف الحدیث، ص۴۸۰.

به نظر می‌رسد نام‌گذاری گروهی از راویان حدیث با نام تابعین و معرفی آنان به عنوان مسلمان و پایبند واقعی به دین اسلام و مصادره بشارت‌های الهی به بهشت در قرآن به نفع آنان، بر ضدّ دیگر جریان‌های فکری و عقل‌گرای آن عصر از جمله متکلمان روی داده تا صبغه الهی به نگرش خویش بخشند و خود را برترین مردم زمانه بدانند. افزودن عبارت «رضی الله عنه» در پی نام صحابه و تابعین نیز با همین استناد صورت گرفت.
در این میان، فرقه‌های دیگر در برابر اهل حدیث و تعریف آنان از اهل سنّت واکنش نشان دادند. شیخ طوسی (م ۴۶۰ق)

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.