پاورپوینت کامل پرکلس (دائرهالمعارفبزرگاسلامی) ۸۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پرکلس (دائرهالمعارفبزرگاسلامی) ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پرکلس (دائرهالمعارفبزرگاسلامی) ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پرکلس (دائرهالمعارفبزرگاسلامی) ۸۶ اسلاید در PowerPoint :
پرکلس (دائرهالمعارفبزرگاسلامی)
مقالات مرتبط: پرکلس.
پِرُکْلُس (ابرقُلُس، برقلس، برقلیس، یا فورقلس)، مهمترین فیلسوف نوافلاطونی قرن ۵ م میباشد. وی پس ازگذشت دُمْنینوس لاریسایی جانشین او در آکادمی آتن شد و به همین سبب، او را «دیادُخُس» (یعنی خلیفه یا عقیب) لقب دادهاند؛ در تاریخ فلسفه اسلامی او را میشناختند و پارهای از آثار او در قدیم به عربی ترجمه شده است.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی
۲ – تحصیلات
۳ – آشنایی با پلوتارخس
۴ – تألیف شرح رساله تیمائوس
۵ – ویژگیها
۶ – استاد آکادمی
۷ – آثار
۷.۱ – آثار فلسفی
۷.۲ – آثار دینی
۷.۳ – آثار علمی
۷.۴ – آثار ادبی
۸ – فلسفه و علم پرکلس
۸.۱ – واحد از دیدگاه پرکلس
۸.۲ – عالم عقل
۸.۳ – عالم نفس
۸.۳.۱ – اقسام عالم نفس
۸.۳.۲ – مرکب نفس
۸.۳.۳ – جاودانگی نفس
۸.۴ – صاحبنظر بودن در علوم
۹ – مهمترین نظریه پرکلس
۱۰ – شبهات پرکلس
۱۱ – مؤثرترین کتاب پرکلس
۱۲ – بهره بزرگان از مبادی الالهیات
۱۳ – سایر آثار منسوب به پرکلس
۱۴ – نکته
۱۵ – فهرست منابع
۱۶ – پانویس
۱۷ – منبع
۱ – معرفی
زندگینامه پرکلس را شاگرد و جانشین او در آکادمی، مارینوس پس از درگذشتِ استاد خود نوشته که خوشبختانه برجامانده است. به گفته مارینوس، پرکلس در ۴۱۰ یا ۴۱۲ م در قسطنطنیه متولد شد. پدر و مادرش او را در کودکی برای تحصیلاتِ ابتدایی به شهر اصلی خود لیقیه که در جنوب غربی آسیای صغیر بود، بردند.
۲ – تحصیلات
او پس از تحصیلات ابتدایی، برای ادامه تحصیل به اسکندریه رفت و نزدِ یکی از سوفسطاییان به نام لِئوناس ایساریایی، و همچنین نزد نحوی معروفِ مصر اُریون درس خواند، زبان لاتینی را از معلمان رُمی فراگرفت و در فن خطابه و سخنوری هم بسیار پیشرفت کرد.
پرکلس ابتدا قصد داشت که مانند پدرش وکیل دعاوی شود، ولی در سفری که همراه استادش لئوناس به قسطنطنیه کرد، شبی در خواب آتنا (الاهه فلسفه) را دید که او را برای آموختن فلسفه به آتن فرا میخواند. این خواب در پرکلس تأثیر گذاشت؛ از اینرو، پس از بازگشت به اسکندریه نزد فیلسوفِ مشهورِ ارسطویی شهر به نام المپیودُروس به فراگرفتن فلسفه ارسطویی پرداخت و در ضمن نزد استاد دیگری به نام هِرون به آموختن ریاضیات مشغول شد. هنوز ۲۰ سال تمام نشده بود که اسکندریه را به قصد آتن ترک کرد.
۳ – آشنایی با پلوتارخس
در آتن ابتدا با سوریانوس که شاگرد پلوتارخُسِ آتنی بود، آشنا شد و همراه او نزد پلوتارخس رفت. پلوتارخس که استاد آکادمی بود، چون علاقه شدید پرکلس را به فلسفه و زندگی فیلسوفانه دید، شادمان شد و با وجود کبر سن، او را به شاگردی پذیرفت. پرکلس کتاب النفسِ ارسطو و رساله فایدون افلاطون را نزد پلوتارخس خواند، و شرحی که بعداً بر رساله فایدون نوشت، در واقع حاصل یادداشتهایی بود که از درسهای پلوتارخس برداشته بود.
در آن زمان پرکلس کم غذا میخورد و از خوردن گوشت هم پرهیز میکرد؛ پلوتارخس که سخت به شاگردش علاقهمند شده بود، به او توصیه میکرد که آن قدر به خودش سخت نگیرد.
۴ – تألیف شرح رساله تیمائوس
در همین زمان، سوریانوس هم پرکلس را شریک زندگی فیلسوفانه خود کرده بود و درظرف دو سال کتابهای ارسطو دربار منطق و اخلاق و سیاست و همچنین الاهیات را برای پرکلس خواند. حاصل این درسها نیز کتابهایی بود که پرکلس بعداً تألیف کرد؛ از آن جمله شرح رساله تیمائوس افلاطون است که آن را در ۳۰ سالگی نوشت. کتابهای «قانونها» و جمهوری افلاطون را نیز پرکلس خواند و از این طریق با فلسفه عملی نیز آشنا شد.
۵ – ویژگیها
پرکلس شخصیتی اخلاقی و اجتماعی داشت. مارینوس در ابتدای رساله خود به ذکر صفاتِ جسمانی و فضائل اخلاقی و قدرت فکری و عقلی استادش پرداخته، و نوشته است که پرکلس از بدو تولد از بنیه بدنی بسیار خوبی برخوردار بود. بینایی و شنوایی قوی و حافظهای فوقالعاده داشت. سرما و گرما او را آزار نمیداد و از کار و عبادت و تدریس و تألیف خسته نمیشد. در طول ۷۵سالی که عمر کرد، فقط دوبار بیمار شد. از لحاظ اخلاقی نیز جامع فضایلِ، عفت، شجاعت، عدالت و حکمت یا حقیقتجویی بود. به لذات جسمانی و مال و ثروت که خانوادهاش از آن بهرهای وافی داشت، وقعی نمینهاد. به امور جزئی زندگی بیاعتنا بود. از مرگ و چیزهای دیگر که مردم از آنها میترسند، هراسی نداشت.
پرکلس از کودکی به عدالت عشق میورزید و خود انسانی منصف، نرمخو، فروتن و خوش باطن بود؛ مردی بود با فرهنگ که در همه شاخههای علمی و فلسفی درس خوانده بود و مردم در مجالس و میهمانیها از حضور او و سخنانش لذت میبردند؛ به دوستان و شاگردانش نیز بسیار وفادار بود. خودش همسر و فرزندی نداشت، لیکن به خانواد دوستان و شاگردانش کمک میکرد؛ شخصی بود متدین و اهل عبادت و نیایش؛ در مراسم مذهبی که برای تصفیه نفس برگذار میشد (تئورگی)، شرکت میکرد؛ روزهای آخر ماه روزه میگرفت و به روزهای مذهبی ادیانِ مختلف و خدایان آنها احترام میگذاشت. مارینوس او را سعادتمندترین شخص در میان معاریفِ گذشته دانسته، و تصویری که از او ارائه کرده است، تصویر یک فیلسوف آرمانی است.
۶ – استاد آکادمی
پس از پلورتاخس، سوریانوس که دوست و استاد پرکلس بود، به مقام استادی آکادمی رسید و پس از سوریانی، دمنینوس جانشین او گردید؛ پرکلس هم پس از دمنینوس استاد آکادمی و جانشین او شد و تا پایان عمر (۱۷ آوریل ۴۸۵) در این مقام باقی ماند.
۷ – آثار
پرکلس نویسندهای کثیرالتألیف بود که پارهای از آثار او تصنیف خود او، و پارهای دیگر شروحی است که به تصانیف دیگران نوشته است. پارهای از آثار او مفقود گردیده، ولی بسیاری از آنها خوشبختانه در دسترس است. بعضی از آثار او را نیز در قدیم به زبان عربی ترجمه کردهاند. آثار پرکلس را به طورکلی به ۴ دسته فلسفی، دینی، علمی (ریاضیات و نجوم و طبیعیات) و ادبی تقسیم کردهاند که در اینجا آثار موجودِ او در هر ۴ دسته معرفی میشوند.
۷.۱ – آثار فلسفی
۱. معروفترین کتاب فلسفی پرکلس مبادیْالالهیات (یا «عناصر الاهیات») است که به شیو کتاب اصول هندسه اقلیدس نوشته شده، و شامل ۲۱۱ قضیه است. میتوان حدس زد که کتاب اخلاق اسپینوزا هم تحت تأثیر همین کتاب پرکلس نوشته شده باشد. بخشهایی از این کتاب به عربی ترجمه شده است.
۲. مهمترین اثر فلسفی پرکلس کتاب «الاهیاتِ افلاطونی» است که در واقع نظام فلسفی و مابعدالطبیعی او در آن شرح داده شده است. این کتاب مشتمل بر ۶ باب است که در آن به ترتیب دربار معنی الاهیات افلاطون و صفات خداوند، احد، وجود، قدرت، عقل و سرانجام نفس و طبیعت بحث شده است.
۳-۵. «شکوک ده گانه دربار عنایت پروردگار»؛ «دربار عنایت پروردگار و تقدیر او و اختیار ما»؛ «دربار وجود شرّ». اصل یونانی این ۳ کتاب مفقود شده، لیکن ترجمه لاتینی آنها موجود است.
۶. «شرح رساله پارمنیدس»، این اثربه دوبخش تقسیم شدهاست: بخش اول دربار مُثُل افلاطونی است وبخش دوم دربار احد.
۷. «شرح رساله تیمائوس»، این اثر بهترین منبع برای مطالعه نظر پرکلس دربار جان جهان، زمان، اجرام سماوی و مطالب دیگر در باب طبیعیات است. اشاراتی هم در آن به آراء فلاسفه پیشین شده است. بخشهایی از ترجمه عربی ابن اثر (به قلم حنین بن اسحاق ) برجامانده است..
۸. «شرح رساله الکبیادس اول»، که دربار انسان و اخلاق و مسائلی چون تزکیه نفس و خودشناسی و عشق است.
۹. «شرح رساله کراتیلوس»، که فقط بخشهایی از آن برجامانده، و نویسنده در آن مسئله کلمات و اسامی و تسمیه و اسماء الاهی را مطرح کرده است.
۱۰. «شرح جمهوری افلاطون»، از این اثر هم فقط بخشهایی برجامانده است.
۱۱. «شرح انئادهای افلوطین»، از این اثر نیز فقط قطعههایی برجا مانده است.
۱۲. «حجج هجده گانه در اثبات قدیم بودن عالم و برضد مسیحیان». اصل یونانی این اثر نیز مفقود شده، لیکن یحیی نحوی این حجج را (به استثنای حجت اول) در اثری که در رد آنها نوشته، آورده است.
۷.۲ – آثار دینی
۱. «دربار مناسک دینی»، در این اثر پرکلس دربار «تئورگی» که نوعی از اعمال عبادی است و شخص با انجام دادن آنها میتواند حقایق معنوی را در زندگی روزمره مشاهده کند، شرح داده است. آداب خاص این نوع عبادت و چگونگی تقرب پیدا کردن به خدایان نیز شرح داده شده است.
۲. «دربار فلسفه کلدایی»، این اثر شرحی است بر «هاتفهای کلدایی»، غیبگوییهایی که پرکلس دربار آن گفته است: «اگر کتابها همه از بین برود و فقط این کتاب و تیمائوس افلاطون را نگاه دارند، جای تأسف نخواند بود».
[۱] بریه، امیل، ج۲، ص۲۶۷، تاریخ فلسفه، ترجمه علی مراد داوودی، تهران، ۱۳۷۴ش.
موضوع اصلی کتاب بازگشتِ نفس از عالم مادی به خدایان، و سرانجام به احد است.
۷.۳ – آثار علمی
۱. «شرح اصول اقلیدی».
۲. «شرح مقدمه حساب از نیکوماخس»، این اثر را قبلاً به یحیی نحوی و پرکلسی دیگر نسبت میدادند، ولی پل تَنِری ثابت کرد که از آنِ پرکلس دیادخس است.
۳. «فلک»، خلاصهای است از کتاب گِمینوس به نام «مدخل پدیدارها» که به آلمانی نیز ترجمه شده است (۱۸۳۰م).
۴. هیپوتیپوسیس، کتابی است دربار نظریههای نجومی در عصر پرکلس.
۵. اورانودرموس، فقط قطعههایی از این اثر برجامانده، و ظاهراً دربار ستارگان و منطقهالبروج و مباحث نجومی دیگر بوده است.
۶. «تقریری از کتاب تترابیبلوس به قلم بطلمیوس»، این اثر دربار احکام نجوم و طالعبینی است.
۷. «شرح کتاب تترابیبلوس»، بسیاری از مطالب این کتاب عین مطالب کتاب قبلی است.
۸. «دربار خسوف و کسوف».
۹. «اصول طبیعیات»، مانند کتاب مبادیْ الالهیات به صورت قضایا نوشته شده است (جمعاً ۵۲ قضیه) و در واقع خلاصهای است از دو کتاب ارسطو، یکی «طبیعیات» (بخشهای ۷ و ۶) و دیگر «آسمان».
۱۰. «بررسی اعتراضات ارسطو به تیمائوس افلاطون».
۷.۴ – آثار ادبی
آثار ادبی پرکلس شامل نیایشهای او به خورشید یا آپولو، و نیز نیایشهای او به آفرودیت و خدایان دیگر است. پرکلس در نیایشهای خورشید قدرت او را میستاید و از او میخواهد که گناهانش را ببخشاید. پرکلس شروحی هم بر آثار هزیود و هُمر نوشته است.
۸ – فلسفه و علم پرکلس
نظام فلسفی پرکلس نوافلاطونی است و اصول مابعدالطبیعی این فلسفه در کتاب مبادیْالالهیات بیان شده است. او مانند افلوطین واحد را ذاتاً بری از همه صفات و تعینات میداند و معتقد است که او ورای علم و ادراک است. واحد بینهایت است و حتی از وجود هم برتر است، یعنی برآن تقدم دارد. بههمین سبب، پرکلس او را «لاوجود» میخواند (قضیه ۱۳۸).
۸.۱ – واحد از دیدگاه پرکلس
واحد علت همه چیز است و کمال حقیقی و خیر محض است و همه موجودات شوق دارند تا به او بازگردند. از نظر پرکلس واحد خدای متعال است. از اوست که کل عالم وجود نشأت میگیرد و در ذات هر موجودی ـ حتی در پستترین موجودات ـ پرتوی از او هست (قضیه ۱۴۵). ابتدا پرتوهایی از واحد پدید میآید که پرکلس آنها را سلسله وَحَدات میخواند. این سلسله در مرتبه نخست به نحو منقسم و غیر متمایز در واحد پدید میآید؛ سپس در مرتبه دوم دیگر وحدات بهطور منقسم و متمایز و متمایز پدید میآیند و بدین ترتیب، منظومهای از موجوداتِ متعین و متمایز از یکدیگر به وجود میآید. برای این موجودات پرکلس جنبه الوهیت قائل میشود و معتقد است که تدبیر عالَم از ایشان است.
۸.۲ – عالم عقل
پس از این سلسله وحدات، عالم عقل است که خود دارای ۳ صفتِ وجود و حیات و تعقل است. این عقل که عقل کلی است، از راه تعقل، صُوَر موجودات را پدید میآورد. بنابراین، خالق یا مصورِ موجودات عقل کلی است.
۸.۳ – عالم نفس
پس از عالَم عقل، عالَم نفس است. این نفس نفس کلی، و منشأ حیات در عالَم جسمانی است که فروتر از آن است؛ در واقع نفس واسطهای میان عالم معقول و عالم محسوس است؛ آینهای است که صورِ معقول در آن نقش میبندد و از پرتو این نقوش صورِ عالمِ محسوس پدید میآید.
۸.۳.۱ – اقسام عالم نفس
عالَمِ نفس خود به ۳ عالم دیگر تقسیم میشود: یکی عالم نفوس الاهی که پرکلس آنان را با خدایان یونان یکی میانگارد؛ دیگر نفوس دیوگونه؛ سدیگر نفوس انسانی. این ۳ عالم نیز خود به عوالم دیگر تقسیم میشوند. نفس کلی جانِ جهان طبیعی و عالَم اجسام است. تدبیر عالم جسمانی که فروتر از عالم نفس کلی است. برعهد نفوس الاهی است. موجودات زنده در عالم طبیعیوجسمانی دارای طبعاند وفعالیت آنها غریزی است. جمادات که پایینترین مرتبه از مراتب وجودند، فاقد حیات و عقلاند.
ماده یا هیولا نه نبات و نه جماد، بلکه قو محض است و چون به هرحال، اصل آن از واحد است، نمیتواند شر باشد. شر یا بدی از نظر پرکلس حاصل ضعف و نقص است و افعال انسان نیز زمانی آمیخته به شر است که شخص عقل و نقس ضعیف داشته، و نسبت به نیکی جاهل باشد. چون شر امری موهوم و اعتباری است، تنها چیزی که حقیقت دارد و انسان باید آن را اختیار کند، نیکی است؛ اگر نیکی را اختیار نکرد، دلیل بر جهل و ضعف و نقصان درکِ اوست.
نَفْسهای جزئی که از نفس کلی پدید میآیند، چون به حیوانات تعلق میگیرند، غیرناطقاند و چون به انسان تعلق میگیرند، از جهتی غیرناطق، و از جهت دیگر ناطقاند. نفس انسانی دارای قوای متعددِ ظاهری و باطنی است. بالاترین قوه در نفس ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 