پاورپوینت کامل اوسیا ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اوسیا ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اوسیا ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اوسیا ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :
جوهر (فلسفه یونان باستان)
جوهر، اصطلاحی در فلسفه و منطق، ریشهدار در فلسفه یونان باستان می باشد.
فهرست مندرجات
۱ – معنای لفظ جوهر در متون فلسفه اسلامی
۲ – جوهر معرّب گوهرِ فارسی
۳ – معنای جوهر از دیدگاه پل کراوس
۴ – معنای جوهر از دیدگاه ارسطو
۵ – معنای جوهر از دیدگاه فارابی
۶ – جوهر در فلسفه
۷ – جوهر در فلسفه ارسطو
۸ – ویژگیهای جوهر به معنای نخست و حقیقی از دیدگاه ارسطو
۹ – وجوه جوهر از دیدگاه ارسطو
۱۰ – موضوع یکی از معانی و وجوه اصلی جوهر
۱۱ – مراد از موضوع در فلسفه ارسطو
۱۲ – جوهر بودن ماده از دیدگاه ارسطو
۱۳ – چیستی و ماهیت یکی از معانی جوهر
۱۴ – از لوازم ناشی از یکی بودن صورت و ماهیت و تعریف
۱۵ – ضد نداشتن ولی پذیرای اضداد بودن از ویژگی های جوهر
۱۶ – مصادیق جوهراز دیدگاه ارسطو
۱۷ – جوهر از دیدگاه فلوطین
۱۸ – مقالات مرتبط
۱۹ – فهرست منابع
۲۰ – پانویس
۲۱ – منبع
۱ – معنای لفظ جوهر در متون فلسفه اسلامی
لفظ جوهر در متون فلسفه اسلامی در ترجمه واژه یونانی ousia (پاورپوینت کامل اوسیا ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint) بهکار میرود. ousia از اسم فاعل مؤنث ousa (اوسا) از مصدر فعل einai (اینای) مشتق شده است. einai به معنای بودن، هستن، باشیدن، استن، برجابودن و وجود داشتن است. در ترجمههایعربی معادل to einai (تو اینای)، أنـّیـّت، هویه، و وجود و در فارسی هستی، هست و بودش به کار رفته است. بنابراین، ousa به معنای باشنده و به بیان برخی مترجمان، به معنای هستنده و بوَنده است و ousia، که حاصل مصدر یا اسم مصدر از آن ریشه است، به معنای باشندگی، باشش و بُوِش. واژه ousia در اصل، و در غیر اصطلاح فلسفی آن، به معنای دارایی، خواسته، مال، ملکیت شخصی و همچنین به معنای وضعیت و حالت آمده است.
۲ – جوهر معرّب گوهرِ فارسی
مترجمان قدیم آثار ارسطو به عربی، غالباً جوهر را، که معرّب گوهرِ فارسی است، معادل ousia میگذاشتند. گوهر از gohr پهلوی، به معنای سرشت و نهاد یا طبیعت، است. برخی مترجمان، ذات و طبیعت را نیز بهکار بردهاند.
[۱] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، ج۱، ص ۱۴۶، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۲] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، ج۱، ص ۲۵۸، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۳] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، ج۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸، پانویس، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۴] سهیل محسن افنان، واژهنامه فلسفی، ج۱، ص۱۲ـ۱۳.
[۵] سهیل محسن افنان، واژهنامه فلسفی، ج۱، ص۵۷.
[۶] سهیل محسن افنان، واژهنامه فلسفی، ج۱، ص۳۰۷.
[۷] سهیل محسن افنان، واژهنامه فلسفی، ج۱، ص۳۲۵.
۳ – معنای جوهر از دیدگاه پل کراوس
بنابرگزارش پل کراوس
[۸] پل کراوس، «التراجم الارسططالیه المنسوبه الی ابنالمقفع»، ج۱، ص۱۱۱ـ ۱۱۲، در التراث الیونانی فی الحضاره الاسلامیه، الف بینها و ترجمها عبدالرحمان بدوی، قاهره: مکتبه النهضه المصریه، ۱۹۴۶.
از فرلانی، پیش از استعمال لفظ جوهر در ترجمه ousia، در متون غیر فلسفی به زبان عربی، بهویژه در نصوص کلامی و عرفانی، لفظ «عین» به معنای جوهر و ذات، اما نه برطبق اصطلاح ارسطو، بهکار میرفته است. سپس از این طریق به متون فلسفی و ترجمهها یا شرحها و تلخیصهای اولیه آثار ارسطو، و به عنوان مرادفی برای ousia، راه یافته است. مثلاً، ابنمقفع، که از نخستین مترجمان بخشی از آثار منطقی ارسطو بهشمار میرود، لفظ عین را معادل ousia (پاورپوینت کامل اوسیا ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint) بهکار برده است، اما چون لفظ عین در اصطلاح فلسفه ارسطو غریب و نامفهوم مینمود، بعدها کلمه جوهر جانشین آن شد.
[۹] محمد بناحمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، ج۱، ص ۱۶۷، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۱۰] سهیل محسن افنان، واژهنامه فلسفی، ج۱، ص ۵۹.
کراوس
[۱۱] پل کراوس، «التراجم الارسططالیه المنسوبه الی ابنالمقفع»، ج۱، ص ۱۱۹، در التراث الیونانی فی الحضاره الاسلامیه، الف بینها و ترجمها عبدالرحمان بدوی، قاهره: مکتبه النهضه المصریه، ۱۹۴۶.
بنابر سخن برخی از محققان در باره ترجمههای فارسی آثار افلاطون و ارسطو برای خسرو انوشیروان (هرچند که این قول را متقن ندانسته) و نیز بنابر اینکه قبل از اسلام فلسفه به زبان فارسی در دانشگاه جندیشاپور و مدارس طب رایج بوده، این احتمال را مطرح کرده که شاید معادلهایی برای برخی مصطلحات فلسفی، مانند گوهر (جوهر) برای ousia، در این مدارس و مراکز علمی فارسیزبان وضع شده که بعدها به متون عربی هم راه یافته است.
۴ – معنای جوهر از دیدگاه ارسطو
همچنین ousia را به معنای ماهیت، نهاد و ذات گرفتهاند. ارسطو to ti estin (چه چیزی) را مترادف جوهر بهکار برده است در پهلوی چیئی (cheih) به همین معناست و در عربی، مترجمان قدیم، ما الشیء یا ماهوالشیء را معادل آن بهکار بردهاند، اما در طی زمان، جوهر بیش از معادلهای دیگر رواج یافت.
[۱۲] ارسطو،متافیزیک (مابعدالطبیعه)، ج۱، ص ۱۴۷ـ ۱۴۸، پانویس، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
۵ – معنای جوهر از دیدگاه فارابی
فارابی،
[۱۳] محمد بن محمد فارابی، کتاب الحروف، ج۱، ص ۹۷ـ۱۰۰، چاپ محسن مهدی، بیروت ۱۹۷۰.
با توجه به معانی متعددِ لفظ جوهر در استفاده عرفی و عام آن، دلیل انتقال این لفظ به متون فلسفی به زبان عربی را بیان کرده است. بنابر قول وی، لفظ جوهر در عرف عام اولاً برای بعضی سنگها و اشیای معدنی وضع شده است، مثل یاقوت و زمرد و مانند اینها، که بهحسب وضع و اعتبار عموم مردم به دلیل کمیاب بودن آنها، نه بهحسب طبع و رتبه وجودیشان، نفیس و ارزشمند محسوب میشوند و مردم برای به دست آوردن آنها باهم رقابت میکنند و قیمت گرانی بر آنها میگذارند. به همین دلیل در عرف عام، اشخاصِ با فضیلت و ارجمند را جوهری از جواهرات میخوانند. همچنین گاهی اسم جوهر به معنای آبا و اجداد و قبیله و قوم به کار رفته است، مانند اینکه بگوییم که جوهر زید خیلی نیکوست، یعنی جنس او و پدر و مادر و اجداد او نیکوست و ایشان صاحب فضائلاند. گاهی مراد از جوهر، فطرت است، مثلاً وقتی که میگویند فلانی جوهرش نیکوست، یعنی فطرت خوبی دارد. مراد مردم از فطرت، که با جوهر از آن تعبیر میکنند، همان ماهیت انسان است که به موجب آن انسان انسان بالفعل است؛ پس مراد از جوهر در اینجا، ماهیت انسان است و آن جوهرِ شخص و آبای اوست. بنابراین، معانیای را که برای جوهر گفتهاند در دو دسته میتوان قرار داد: ۱) سنگهای بسیار نفیس و قیمتی، ۲) ماهیت شیء و آنچه ماهیت و قوام شیء به آن است. وی در ادامه سخن، ضمن بررسی معانی جوهر در فلسفه، اظهار کرده که چون وجود جوهر کاملتر و استوارتر است، پس در مقایسه با دیگر مقولات وجودش نفیستر است و در میان مقولات چیز دیگری نیست که نسبتش به باقی مقولات مانند نسبت جوهر به آنها باشد. گویی اسم جوهر را از سنگی که نفیسترین اموال نزد عموم است و شایستهتر است که گرانقیمتترین باشد (مانند زمرد و یاقوت و. . . )، به این مقوله (جوهر) منتقل کردهاند
[۱۴] محمد بن محمد فارابی، کتاب الحروف، ج۱، ص ۱۰۱ـ۱۰۲، چاپ محسن مهدی، بیروت ۱۹۷۰.
[۱۵] اوئنز، ج۱، ص ۱۳۷ـ۱۵۴.
[۱۶] محمد ایلخانی، تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس، ج۱، ص ۱۶، تهران ۱۳۸۲ ش.
[۱۷] محمد ایلخانی، تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس، ج۱، ص ۱۴۵ـ ۱۵۲، تهران ۱۳۸۲ ش.
با توجه به آنچه ذکر شد، در انتخاب لفظ مناسب به زبانهای دیگر برای ترجمه اصطلاح ousia، خصوصاً ناظر بر وجهه نظر فلسفی ارسطو، همواره نوعی سرگردانی و اختلاف و اتفاقنظرهایی در میان آثار مترجمان، فیلسوفان بعدی و محققان متون فلسفی دیده میشود.این امر، بهویژه در فهم و ترجمه متون ارسطو، که بیشترین تأثیر را در شکلگیری آموزه جوهر داشته، عمدتاً از نظریه خود ارسطو در باره جوهر و ویژگی زبانی او در متون فلسفیاش ناشی شده است.
۶ – جوهر در فلسفه
پرسش و تحقیق در باره جوهر برای متفکران پیش از ارسطو، اما نه با صراحت و اهمیت ویژه آن در فلسفه وی، نیز مطرح بوده است. آنان در بیان نظریات بسیار متفاوت خود در باره طبیعت جهان، درواقع در صدد پاسخ به سؤال مشترکی بودهاند که ارسطو از آن با نام مسئله جوهر یاد کرده است. اما توجه به جوهر، به نحو متعین و به عنوان موضوع فلسفه، با ارسطو آغاز میشود و هیچیک از متفکران، بهجز افلاطون، هرگز نه واژه ousia را بهکار بردهاند و نه اظهار کردهاند که در جستجوی آناند.
[۱۸] مارتا کریون نوسبام، ارسطو، ج۱، ص ۴۶ـ۴۷، ترجمه عزتاللّه فولادوند، تهران ۱۳۸۰ ش.
ousia در اصطلاح فلسفی، از زمان افلاطون به بعد، مرادف با طبیعت به معنای سرشت و نهاد و وجود ثابت و پایدار و تغییرناپذیر (صور مفارق یا مثل) و نیز ضد genesis (شدن، صیرورت، پیدایش و تکوین و زایش) بهکار رفته است.
[۱۹] ارسطو،متافیزیک (مابعدالطبیعه)، ج۱، ص ۱۴۷، پانویس، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۲۰] محمد ایلخانی، تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس، ج۱، ص ۱۶، تهران ۱۳۸۲ ش.
۷ – جوهر در فلسفه ارسطو
بنابر آنچه ارسطو بارها و به تأکید در مابعدالطبیعه
[۲۱] رسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)،۱۹۹۳، ۹۹۶ب ۱۰ـ۱۵، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۲۲] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، ۱۹۹۳، ۱۰۲۵ب ۱ـ۲۰، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۲۳] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، ۱۹۹۳، ۱۰۲۶الف ۱۹ـ۳۲، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۲۴] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، ۱۹۹۳، ۱۰۲۸ب ۲ـ۷، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
گفته است، در باره جوهر «از دیر باز و اکنون و همیشه جستجو شده و خواهد شد. » پرسش در باره چیستی شیء (یعنی جوهر) و اینکه آیا هست، یعنی تحقیق در باره وجود شیء از آن جهت که موجود است. ازاینرو، پرسش در باره جوهر یا جواهر، موضوع فلسفه اولی یا حکمت و مسئله اساسی و محوری آن است. بیش از همه و پیش از همه و فقط در این باب باید بررسی کرد که موجود به این گونه (جوهر) چیست، زیرا جوهر مقدّم بر هر چیز دیگر است و چیزهای دیگر بدان وابستهاند و نام خود را از آن دارند. پس اگر مقدّم است، فیلسوف باید در باره علل و مبادی آن جستجو کند. باتوجه به ریشه واژه ousia در زبان یونانی، میتوان فهمید که چرا به نظر ارسطو موجود (on) به معنای نخست و حقیقی آن بر جوهر (ousia) دلالت میکند و چرا او پرسش از «موجود چیست؟» را دقیقاً همان پرسش از «جوهر چیست؟» دانسته است.
۸ – ویژگیهای جوهر به معنای نخست و حقیقی از دیدگاه ارسطو
بنا بر آنچه ارسطو در مقولات
[۲۵] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، ۲الف ۱۱ـ۱۳، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۲۶] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، ۲الف ۳۷ـ۳، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۲۷] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، الف ۱ ۷ـ ۸، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
گفته، دو چیز است:۱) در موضوع نبودن (لافی موضوع)، ۲) محمول بر موضوعی نبودن (لایقال علی موضوع). فرد اسب یا فرد انسان (این اسب خاص یا این شخص انسان) نمونههایی هستند که او برای جوهر به معنای نخست برشمرده است. این دو، با دو ویژگی که او در مابعدالطبیعه
[۲۸] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)،۱۹۹۳، ۱۰۲۹ الف ۲۹ـ۳۰، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
گفته است، یعنی ۱) جدا و مستقل (قائم بهذات) بودن؛ ۲) این چیز بودن (یک فرد خاص و متعین)، بر یکدیگر منطبق است. چون در موضوعی نبودن چیزی، بهاین معناست که وجود آن وابستگی و تعلق به چیزی نداشته باشد، که به بیان دیگر، همان جدا و مستقل بودن است. همچنین محمول نبودن بر چیزی، باتوجه به مثالی که برای آن ذکر شده، ملازم با این چیز خاص و متعین بودن است. بنابراین، مجموع این چهار ویژگی را به دو تا میتوان فروکاست. اگر چیزی این دو را با هم داشته باشد، جوهر است و هر چیزی که هیچیک از این دو را نداشته باشد، یا فقط یکی از آن دو را داشته باشد، جوهر نیست، چنانکه اعراض بهخودی خود نه مستقلاند و نه این چیز هستند.
۹ – وجوه جوهر از دیدگاه ارسطو
بنابر قول ارسطو، جوهر بیش از همه به چهار وجه بهکار رفته است: موضوع (hupokeimenon = زیرنهاد)، چیستی (to ti en einai = ماهیت)، کلی، جنس (to genos). با توجه به ملاکها و ویژگیهای یاد شده، چون کلی و جنس (که آن هم کلی است) محمول بر چیزهای دیگر واقع میشوند و، بر فرد خاص و «این چیز» دلالت نمیکنند، پس جوهر به معنای حقیقی نیستند؛ ازاینرو، ارسطو آنها را جواهر ثانی نامیده است
[۲۹] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، مقولات، ۳ب ۱۰-۱۷، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۳۰] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)،۱۰۲۸ ب ۳۴ـ۳۵، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۳۱] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)،۱۰۳۸ ب ۱۶، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۳۲] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)،۱۰۳۸ ب ۳۴، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۳۳] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، ۱۰۳۹ الف ۱، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
۱۰ – موضوع یکی از معانی و وجوه اصلی جوهر
همانطور که ذکر شد، موضوع یکی از معانی و وجوه اصلی جوهر است که هر دو ویژگیای را که برای جوهر بیان شد، در آن میتوان یافت، چنانکه ارسطو
[۳۴] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، ۱۰۲۹ الف، ص ۲، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرفالدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ش.
به آن تصریح کرده و گفته است جوهر در حقیقیترین معنی، موضوعِ (زیر نهاد) نخستین است.
۱۱ – مراد از موضوع در فلسفه ارسطو
در اینجا باید بررسی کرد که مراد از موضوع چیست، زیرا او دو تعبیر متفاوت برای موضوع به کار برده است: ۱) زیر نهاد شیء که از آن به محل نیز تعبیر میشود، ۲) آنچه اعراض با تعلق به آن تحقق مییابند. به مادّه، و بهصورت و به مرکّب از آن دو، هر کدام بهمعنایی، موضوع نخستین گفتهمیشود. در میان این سه، صورت مقدّم بر دو تای دیگر است، زیرا صورت مقدّم بر مادّه و به تعبیر وی «موجودتر» (mallon on) از آن است؛ و به همین قیاس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 