پاورپوینت کامل افک (اندیشه‌قم) ۲۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل افک (اندیشه‌قم) ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل افک (اندیشه‌قم) ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل افک (اندیشه‌قم) ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل افک (اندیشه‌قم) ۲۱ اسلاید در PowerPoint

یکی از داستان‌هایی که در قرآن در آیات ۱۱ تا ۱۶ سوره نور آمده داستان پر ماجرای افک (تهمت ناموسی به عایشه) است، که قرآن به شدت این تهمت را رد کرده، و عایشه را در این جهت پاک و منزه شمرده است

فهرست مندرجات

۱ – تهمت به عایشه
۲ – اصل ماجرا به نقل از مفسران
۲.۱ – جا ماندن عایشه از لشکر
۲.۲ – ایجاد شایعه توسط ابی سلول
۲.۳ – نزول آیه افک
۳ – عناوین مرتبط
۴ – پانویس
۵ – منبع

۱ – تهمت به عایشه

یکی از داستان‌هایی که در قرآن در آیات ۱۱ تا ۱۶ سوره نور آمده داستان پر ماجرای افک (تهمت ناموسی به عایشه) است، که قرآن به شدت این تهمت را رد کرده، و عایشه را در این جهت پاک و منزه شمرده است

۲ – اصل ماجرا به نقل از مفسران

اصل ماجرا از گفتار مفسران شیعه و سنی چنین است:
عایشه می‌گوید: هرگاه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌خواست به سفری برود، در میان همسران خود، قرعه می‌افکند، قرعه به نام هر کس می‌آمد او را با خود می‌برد. در یکی از جنگها (جنگ بنی المصطلق که در سال پنجم هجرت رخ داد) قرعه به نام من افتاد، من با پیامبر حرکت کردم و چون آیه حجاب نازل شده بود، در هودجی پوشیده بودم. جنگ به پایان رسید و ما بازگشتیم.

۲.۱ – جا ماندن عایشه از لشکر

وقتی که به نزدیک مدینه رسیدیم شب بود، من از لشکرگاه برای انجام حاجتی کمی دور شدم، هنگامی که بازگشتم متوجه شدم گردنبندی که از مهره‌های یمانی داشتم پاره شده است، به دنبال آن بازگشتم و معطل شدم و هنگام بازگشت دیدم لشکر حرکت کرده و هودج مرا بر شتر گذارده‌اند و رفته‌اند، در حالی که گمان می‌کردند من در میان آن هودج هستم، و بر اثر لاغر اندامی من، نفهمیدند که من در میان هودج نیستم. (زیرا زنان در آن زمان براثر کمبود غذا لاغر اندام بودند) به علاوه سن و سال من کم بود، به هر حال در آن جا تک و تنها ماندم، فکر کردم هنگامی که لشکر به منزلگاه برسد و مرا نبیند، به سراغ من باز می‌گردد، در نتیجه شب را در آن بیابان ماندم.
اتفاقا یکی از سپاهیان مسلمان به نام صفوان که او هم از لشکر عقب مانده بود، آن شب در آن بیابان بود، هنگام صبح مرا از دور دید و نزدیک آمد وقتی که مرا شناخت، سخنی نگفت جز این که گفت: «انا لله و انا الیه راجعون» او شتر خود را خوابانید و من بر آن سوار شدم، او مهار شتر را به دست گرفت و حرکت کردیم تا به لشکرگاه رسیدیم، همین حادثه باعث شد که گروهی (منافق) در مورد من، به شایعه سازی ناموسی پرداختند و خود را گرفتار عذاب سخت الهی نمودند، در راس آنها «عبدالله بن ابی سلول» (منافق سرشناس) بود که بیشتر از همه به این ماجرا دامن می‌زد.

۲.۲ – ایجاد شایعه توسط ابی سلول

ما به مدینه رسیدیم و این شایعه در شهر پیچید، در حالی که من هیچ گونه اطلاعی از آن نداشتم. در این هنگام بیمار شدم، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)به دیدن من آمد ولی لطف سابق او را نمی‌دیدم، و نمی‌دانستم قضیه از چه قرار است؟ حالم بهتر شد و بیرون آمدم و کم کم، توسط بعضی از زنان، از شایعه منافقان با خبر شدم. بیماریم شدت یافت، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)به دیدارم آمد از آن حضرت اجازه گرفتم به خانه پدرم بروم، اجازه داد، به خانه پدرم رفتم، در آن جا ماجرا را از مادرم پرسید

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.