پاورپوینت کامل آیتاللَّه خوئی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیتاللَّه خوئی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیتاللَّه خوئی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیتاللَّه خوئی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
سید ابوالقاسم خویی
دیگر کاربردها: خوئی (ابهامزدایی).
سید ابوالقاسم خوئی (۱۲۷۸-۱۳۷۱ش/ ۱۳۱۷-۱۴۱۳ق)، مرجع تقلید شیعه، فقیه، اصولی مبرِّز و رجالی صاحبنام معاصر و دارای آثاری برجسته در فقه، اصول، رجال و علوم قرآنی بود. شاخصترین و تأثیرگذارترین استادان ایشان به گفته خود او، ملافتحاللّه شریعت اصفهانی، مهدی مازندرانی، آقاضیاءالدین عراقی، محمدحسین غروی اصفهانی کمپانی و محمدحسین نائینی بودهاند. بسیاری از عالمان طراز اول نجف، از جمله علمای مذکور اجتهاد خویی را تأیید و پس از درگذشت آیتاللّه بروجردی مرجعیت او بهطور جدّی مطرح و پس از درگذشت آیتاللّه حکیم، ایشان مرجع برتر شناخته شد.
خویی از سالهای نخست تحصیل به تدریس نیز اهتمام فراوان داشت و مدرّس عالیرتبه حوزه علمیه نجف شد و حدود شصت سال این کرسی را در اختیار و در این مدت چند دوره اصول فقه و یک دوره کامل ابواب فقهی را تدریس کرد که امری نادر است. وی در مبانی اصول فقه امامیه دگرگونیهایی پدید آورد و در این عرصه علاوه بر تبیین، تقویت و گسترش برخی از دیدگاههای استادانش یا اصولیان پیشین، با ابتکار خود به نظریات نوینی دست یافت. از آیتاللّه خویی آثار متعددی در حوزههای گوناگون، بهویژه فقه، اصول، رجال، تفسیر و علوم قرآنی برجای مانده است. معجم رجال الحدیث، البیان فی تفسیر القرآن، منهاج الصالحین، نفحات الاعجاز، مستند العروه الوثقی و … از جمله این آثاراند.
برخی از ویژگیهای اخلاقی آیتاللّه خویی را، علاوه بر زندگی ساده و بیآلایش و رعایت زی طلبگی چنین برشمردهاند: بردباری، تواضع، احترام گذاشتن به مراجعهکنندگان، پیشی گرفتن در سلام کردن، تکریم بزرگان و عالمان، بهویژه مراجع تقلید معاصرش. خویی به تبلیغ دین، ترویج علوم اسلامی و یاری رساندن به نیازمندان بسیار اهمیت میداد؛ ازاینرو خدمات اجتماعی وی گسترده بود و مؤسسات خیریه زیادی در کشورهای مختلف به یادگار گذاشت.
ایشان در رابطه با حکومت پهلوی و اقدامات آن بر علیه علما، مراجع و مردم، در حمایت از مردم و مراجع تقلید بیانیههایی علیه حکومت صادر مینمود. او پس از پیروزی انقلاب نیز همین موضع را حفظ کرد، چنانکه در جریان همهپرسی نظام جمهوری اسلامی، در فروردین ۱۳۵۸، مردم را به شرکت در همهپرسی و رأی دادن به جمهوری اسلامی فراخواند. در جنگ عراق با ایران، نیز بهرغم فشار شدید دولت عراق، ایستادگی کرد و کمترین حمایتی از آنان نکرد و همواره در مقابل حکومت بعث ایستادگی مینمود.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی اجمالی
۲ – تحصیلات
۳ – اجازه روایت
۴ – تدریس و شاگردان
۴.۱ – سبک تدریس
۴.۲ – محل تدریس
۴.۳ – شیوه و ویژگیها
۵ – هیئت استفتا
۶ – آغاز مرجعیت
۷ – ویژگیهای اخلاقی
۸ – مواضع و فعالیتهای سیاسی
۸.۱ – دوره اعتراض و واکنش شدید
۸.۲ – دوره سکوت
۸.۳ – دوره همراهی با انقلابیون
۹ – آرا و دیدگاهها
۹.۱ – مخالفت با شهرت فتوایی
۹.۲ – عدم حجیت اجماع
۹.۳ – فتاوای مخاف با فتاوای مشهور
۹.۴ – اعتماد به خبر صحیح و حجیت خبر ثقه
۹.۵ – تحریفناپذیری قرآن
۱۰ – تحول در حوزه علمیه
۱۱ – آثار
۱۱.۱ – تقریرات درسهای استادان خویی
۱۱.۲ – تقریرات درسهای خود
۱۱.۲.۱ – تقریرات چاپ شده اصول فقه
۱۱.۲.۲ – تقریرات مبتنی بر مکاسب
۱۱.۲.۳ – تقریرات مبتنی بر عروه الوثقی
۱۱.۳ – تألیفات و رسالههای علمی
۱۱.۳.۱ – آثار غیرفقهی
۱۱.۳.۲ – آثار فقهی
۱۱.۴ – رسالههای عملیه و فتاوای
۱۲ – خدمات اجتماعی
۱۳ – فرزندان
۱۳.۱ – سیدجمالالدین
۱۳.۲ – سیدمحمدتقی
۱۳.۳ – سیدعبدالمجید
۱۴ – وفات
۱۵ – فهرست منابع
۱۶ – پانویس
۱۷ – منبع
۱ – معرفی اجمالی
سید ابوالقاسم خویی، مرجع تقلید شیعیان، فقیه و اصولی مبرِّز و رجالی صاحبنام معاصر و دارای آثاری برجسته در فقه، اصول، رجال و علوم قرآنی است. او به گفته خود،
[۱] خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۰.
در ۱۵ رجب ۱۳۱۷ (۱۲۷۸ش) در خوی در خانوادهای روحانی بهدنیا آمد. نسبش به امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) میرسد؛ از اینرو در معجم رجال الحدیث،
[۲] خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۰.
خود را موسوی خویی نامیده و در موارد دیگر نیز با همین عنوان امضا کرده است. برخی منابع، نجفی را نیز به این عنوان افزودهاند.
[۳] امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فیالنجف خلال الف عام، ج۶، ص۵۵، نجف ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
[۴] آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، قسم ۱، ص۷۱، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴.
[۵] مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۱، ستون ۲۴۰، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.
پدرش، سید علیاکبر، فرزند سیدهاشم (نخستین فرد این خاندان که در خوی اقامت گزید) در ۱۲۸۵ در خوی به دنیا آمد و در ۱۳۰۷ برای آموختن علوم دینی به عتبات عالیات عراق رفت.
وی در نجف نزد استادانی چون محمد بن فضلعلی شرابیانی «المرجعیه المتمیزه للامام الخوئی»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴). و محمدحسن مامقانی درس خواند. در ۱۳۱۵ به خوی بازگشت. در پی ماجراهای پس از مشروطه، در ۱۳۲۸ به نجف هجرت کرد و از اطرافیان سید محمدکاظم طباطبائی یزدی شد. سید علیاکبر خویی در ۱۳۴۶ به ایران بازگشت و در مسجد جامع گوهرشاد مشهد به اقامه نماز جماعت پرداخت. در ۱۳۱۴ش در پی خیزش مردم مشهد در اعتراض به جریان کشف حجاب، خیزشی که او نیز از سردمداران آن بود، تبعید شد. او پس از برکناری رضاشاه دوباره امام جماعت مسجد گوهرشاد شد. سیدعلیاکبر در ۱۳۳۱ش، هنگامی که برای زیارت به نجف رفته بود درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. تقریرات درس اصول شرابیانی از آثار اوست.
[۶] آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه: نقباء البشر فی القرن الرابععشر، قسم ۴، ص۱۶۰۹ـ۱۶۱۰، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴.
[۷] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۵۴ـ۵۵، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۸] خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۰.
مشهورترین فرزندان سید ابوالقاسم خویی که از عالمان دینی بودند، عبارتاند از: سید جمالالدین، سید محمدتقی، سید عبدالمجید و سید علی.
۲ – تحصیلات
سیدابوالقاسم در خوی درسهای مقدماتی را فراگرفت، سپس به همراه برادرش، سیدعبداللّه (عالم دینی و از مدرّسان مقیم کربلا)، و سایر اعضای خانواده در ۱۳۳۰ به پدرش در نجف پیوستند.
[۹] خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۰.
در نجف پس از تکمیل دروس مقدماتی و آموزش ادبیات عرب متون فقهی و اصولی و نیز فلسفه را نزد استادان بسیاری، از جمله پدرش، میرزا علیآقا شیرازی
[۱۰] شیرازی، رضی، «مصاحبه با آیتاللّه سیدرضی شیرازی»، ج۱، ص۱۷، حوزه، سال ۹، ش ۲ و ۳ (خرداد ـ شهریور ۱۳۷۱).
[۱۱] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۵۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
و عبدالکریم زنجانی
[۱۲] خانمحمدی، یوسف، اندیشه سیاسی شیخعبدالکریم زنجانی، ج۱، ص۳۷، قم ۱۳۸۸ش.
آموخت. در ۱۳۳۸ دروس خارج فقه و اصول را آغاز کرد و نزد استادان ممتاز نجف درس خواند. او در زندگینامه خود نوشتش در معجم رجال الحدیث
[۱۳] خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۰۲۵.
از ملافتحاللّه شریعت اصفهانی (مشهور به شیخالشریعه)، مهدی مازندرانی، آقاضیاءالدین عراقی، محمدحسین اصفهانی (مشهور به محقق اصفهانی) و محمدحسین نائینی بهعنوان شاخصترین و تأثیرگذارترین استادان خود در دوره خارج نام برده و تصریح کرده که نزد دو نفر اخیر بیشتر درس خوانده و از هریک از آن دو، یک دوره کامل اصول فقه و چندین مبحث فقهی را فراگرفته است.
[۱۴] حسینی همدانی، محمد، «مصاحبه با استاد آیتاللّه حسینی همدانی (نجفی)»، ج۱، ص۳۷، حوزه، سال ۵، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۷).
[۱۵] جعفری همدانی، غلامحسین، «مصاحبه با آیتاللّه میرزاغلامحسین جعفری همدانی»، ج۱، ص۲۸، حوزه، سال ۹، ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
خویی علاوه بر فقه و اصول، به فراگیری علوم دیگر نیز پرداخت. او در زندگینامه یاد شده فقط از استادان ممتازش در فقه و اصول نام برده است، ولی قطعآ محمدجواد بلاغی، استاد وی در کلام، تفسیر و علوم قرآنی و فن مناظره،
[۱۶] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۵۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۱۷] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۶ـ۴۷، در یادنامه حضرت آیتاللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیتاللّه العظمی خوئی، ۱۳۷۲ش.
بسیار بر او تأثیر گذاشته است تا آنجا که شاید بتوان بخش مهمی از دو کتاب البیان و نفحات الاعجاز را عصاره آموختههای خویی از بلاغی بهشمار آورد. او در البیان
[۱۸] خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۰.
[۱۹] خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۵.
[۲۰] خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۸.
[۲۱] خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۰۰.
[۲۲] خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۸۴.
و نفحات الاعجاز،
[۲۳] خویی، سید ابوالقاسم، نفحات الاعجاز، ص۷.خویی، سید ابوالقاسم، نفحات الاعجاز، ص۲۹.
[۲۴] خویی، سید ابوالقاسم، نفحات الاعجاز، ص۴۲.خویی، سید ابوالقاسم، نفحات الاعجاز، ص۴۴.
بارها از بلاغی و اثر مهم او، الهدی الی دین المصطفی، یاد کرده است. برخی تعابیر او در البیان
[۲۵] خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۵، پانویس ۱،.
[۲۶] خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۸، پانویس۱.
به شاگردی وی نزد بلاغی اشاره دارد. شماری دیگر از استادان خویی عبارتاند از: سیدابوتراب خوانساری در رجال و درایه؛ سیدحسین بادکوبی در حکمت و فلسفه؛ سید علی قاضی و شیخ مرتضی طالقانی و سید عبدالغفار مازندرانی در اخلاق و سیر و سلوک؛ و سید ابوالقاسم خوانساری در ریاضیات قدیم.
[۲۷] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۷، در یادنامه حضرت آیتاللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیتاللّه العظمی خوئی، ۱۳۷۲ش.
[۲۸] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۵۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۲۹] حسینی همدانی، محمد، «مصاحبه با استاد آیتاللّه حسینی همدانی (نجفی)»، ج۱، ص۳۶، حوزه، سال ۵، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۷).
[۳۰] حسینی همدانی، محمد، «مصاحبه با استاد آیتاللّه حسینی همدانی (نجفی)»، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، حوزه، سال ۵، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۷).
[۳۱] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّه العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۸۰، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۳ – اجازه روایت
گفته شده استعداد خویی در زمینه هندسه فوقالعاده بوده است.
[۳۲] شاکری، حسین، ذکریاتی، ج۱، ص۵۳، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.
[۳۳] خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۷۱، پانویس۱، قم ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
گفته است که به چند طریق، اجازه روایت کتب اربعه و دیگر جوامع حدیثی شیعه را دارد که یکی از این طرق از استادش نائینی آغاز میشود. از دیگر مشایخ روایی او سیدعبدالحسین شرفالدینِ عاملی است که از طریق او آثار عالمان اهلسنّت را نیز روایت کرده است.
[۳۴] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۵۸، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
در فاصله سالهای ۱۳۱۰ش تا ۱۳۱۲ش بسیاری از عالمان طراز اول نجف، از جمله نائینی، محمدحسین اصفهانی، آقاضیاءالدین عراقی، محمدجواد بلاغی، میرزاعلی شیرازی و سیدابوالحسن اصفهانی اجتهاد خویی را تأیید کردند.
[۳۵] حکمی، مرتضی، «حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خویی: پیشوای حوزه علمیه و مرجع عظیمالشأن»، ج۱، ص۶۱، مسجد، سال ۱، ش ۵ (شهریور ـ مهر ۱۳۷۱).
۴ – تدریس و شاگردان
خویی از سالهای نخست تحصیل به تدریس نیز اهتمام فراوان داشت
[۳۶] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۵۹ـ۶۰، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۳۷] حسینی همدانی، محمد، «مصاحبه با استاد آیتاللّه حسینی همدانی (نجفی)»، ج۱، ص۵۴، حوزه، سال ۵، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۷).
و قطعآ در دهه چهارم زندگی، مدرّس عالیرتبه حوزه علمیه نجف شد و حدود شصت سال این کرسی را در اختیار داشت. او در این مدت چند دوره اصول فقه و یک دوره کامل ابواب فقهی را تدریس کرد که امری نادر است.
[۳۸] شریف، سعید، «قبس من نور: تلامذه السید الخوئی دامظله»، ج۱، ص۱۰۰۳، الموسم، ش ۷ (۱۹۹۰).
[۳۹] مددی، احمد، «گفتوگو با آیتاللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
[۴۰] ایروانی، باقر، «مرجعیه الامام الخوئی (قدسسره) : السمات و المعالم»، ج۱، ص۲۲۸، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
مجموعه شاگردان خویی به چند نسل تعلق دارند.
[۴۱] حسینی میلانی، فاضل، «المرجعیه المتمیزه للامام الخوئی»، ج۱، ص۱۰۷ـ۱۰۸، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۴۲] قائینی، محمد، «گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۲، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
به گزارش منابع، در نخستین دوره درس خارج اصول خویی کسانی چون محمدتقی ایروانی، سلمان خاقانی، سیدمحمد روحانی، علی خاقانی (مشهور به صغیر) و سیدمحمد کلانتر حضور داشتند. درباره تعداد شاگردان این دوره اختلافنظر وجود دارد.
[۴۳] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّه العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۹۹ـ۳۰۲، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
[۴۴] مددی، احمد، «گفتوگو با آیتاللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
محمدتقی بهجت نیز از شاگردان متقدم خویی بوده است.
[۴۵] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۳۵، در یادنامه حضرت آیتاللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیتاللّه العظمی خوئی، ۱۳۷۲ش.
[۴۶] قائینی، محمد، «گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۲، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
به گزارش محمد صغیر
[۴۷] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّه العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۶۵، پانویس ۲، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
خویی حدودآ در ۱۳۲۳ش، به دعوت حاجآقا حسین قمی، مرجع بزرگ مقیم کربلا، برای تدریس به کربلا رفت و سه سال در آنجا ماند و پس از درگذشت قمی (۱۳۲۵ش) به نجف بازگشت. جعفری همدانی
[۴۸] جعفری همدانی، غلامحسین، «مصاحبه با آیتاللّه میرزاغلامحسین جعفری همدانی»، ج۱، ص۳۳ـ۳۴، حوزه، سال ۹، ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
نیز این رویداد را با تفاوتهایی گزارش کرده است.
خویی همچنین در سالهای ۱۳۱۰ش و ۱۳۲۸ش، برای زیارت مرقد امام رضا (علیهالسلام)، به ایران رفت و در قم و تهران نیز توقف کرد. در سفر اول در قم بر امام خمینی، که در آن زمان از مدرّسان و فضلای حوزه جدید قم بود، وارد شد و بهعنوان یکی از شاگردان برجسته نائینی محلّ توجه علمای قم قرار گرفت. شبیری زنجانی، سید موسی، جرعهای از دریا، قم ۱۳۸۹ش. در سفر دوم، نیز که همزمان با زعامت بروجردی بود، مورد توجه علما و فضلای حوزه قرار گرفت و با بزرگان حوزه، از جمله بروجردی و محقق داماد دیدار کرد.
[۴۹] شبیری زنجانی، سید موسی، جرعهای از دریا، ج۲، ص۳۲۳، قم ۱۳۸۹ش. شریف رازی، محمد، آثار الحجه، ج۲، ص۲۵ـ۲۶، یا، تاریخ و دائرهالمعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۳۲ـ (۱۳۳۳ش).
براساس برخی گزارشها، خویی مقام علمی بروجردی را ستوده است. خویی خود از این دو سفر و نیز تشرفش به حج در ۱۳۱۳ش یاد کرده است.
[۵۰] خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۰-۲۵.
پس از درگذشت نائینی در ۱۳۱۵ش و محقق اصفهانی و آقاضیاء عراقی در ۱۳۲۱ش، مجلس درس خویی یکی از درسهای مهم حوزه نجف و بهتدریج پررونقترین محفل علمی و درسی شد. حتی با وجود مراجع و استادانی چون سیدعبدالهادی شیرازی، سیدمحمود شاهرودی و سیدمحسن حکیم، درس خویی در حوزه نجف محوریت یافت و تعطیل یا برقرار شدن درس او، اثری آشکار بر جریان درسی حوزه میگذاشت.
[۵۱] شریف رازی، محمد، آثار الحجه، ج۲، ص۲۸، یا، تاریخ و دائرهالمعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۳۲ـ (۱۳۳۳ش).
[۵۲] شریف رازی، محمد، آثار الحجه، ج۲، ص۲۹۴ـ۲۹۵، یا، تاریخ و دائرهالمعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۳۲ـ (۱۳۳۳ش).
[۵۳] یثربی، میرمحمد، «سرانجام مکتب دوگانه علامه وحید بهبهانی و شیخ مرتضی انصاری چه شد؟»، ص۲۲۶، (مصاحبه)، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
[۵۴] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۶۱، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۵۵] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۷۵، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
بعدها خویی به «زعیم حوزه علمیه» ملقب شد که گفتهاند مورد تأیید آیتاللّه حکیم هم قرار گرفت.
[۵۶] موسوی خلخالی، محمدمهدی، «السید ابوالقاسم الخوئی: الفقیه و الاصولی»، ص۲۲۱، در الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۵۷] داوری، مسلم، «الامام الخوئی زعیم الحوزه العلمیه»، ج۱، ص۲۲۳، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۵۸] ایروانی، محمدتقی و محمدمهدی موسوی خلخالی، رساله فی احکام الرضاع فی فقه الشیعه، ج۱، ص۲۲۸-۲۲۹، تقریرات درس آیتاللّه ابوالقاسم خویی، در موسوعه الامام الخوئی، ج۴۹، قم: مؤسسه احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰/۲۰۰۹.
۴.۱ – سبک تدریس
از خویی نقل شده است که وی در مقام تدریس، نخست تمام همت خود را بر اصول فقه متمرکز کرده بود تا یک دوره اصول را بهطور کامل و جامع، به اصحاب درس خود انتقال دهد و سپس به سراغ فقه رود.
[۵۹] مددی، احمد، «گفتوگو با آیتاللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
تأمل در تاریخ نگارش و انتشار تقریرات گوناگون درسها و نیز تاریخ تقریظهای خویی بر این آثار نیز مؤید اینمطلب است. خویی
[۶۰] خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۰-۲۵.
شش دوره کامل خارج اصول تدریس کرد و دوره هفتم، بهسبب اشتغال او به مرجعیت، تنها تا مبحث ضدّ ادامه یافت، ولی درس خارج فقه او به مدت شصت سال، پیوسته برقرار بود.
[۶۱] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّه العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۶۶، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
مباحث دوره ششم درس خارج اصول و نیز بسیاری از مباحث فقهی او ضبط شده است. درس خارج اصول او به منزله شرح و نقادی کتاب کفایه الاصول تألیف آخوند ملامحمدکاظم خراسانی بود؛ وی نخست به بررسی آرای مؤلف میپرداخت و سپس آرای دانشمندانی را که نظرشان در این کتاب مطرح شده، بررسی میکرد، از جمله آرای محمدحسین اصفهانی صاحب فصول، محمدتقی اصفهانی صاحب هدایه المسترشدین، میرزای قمی صاحب قوانین الاصول و شیخ انصاری، آنگاه آرای معاصران و شاگردان برجسته آخوند و استادان خود از جمله نائینی، محقق اصفهانی و آقاضیاء عراقی را نقل میکرد و سرانجام رأی خویش را بیان میکرد.
[۶۲] گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیتاللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۵، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
[۶۳] موسوی اصفهانی، حسن، «دروس من اجلال الامام الخوئی (قدسسره) لاساتذته»، ج۱، ص۴۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
در خارج فقه، خویی نخست بر محور مکاسب شیخ انصاری و مصباح الفقیه حاجآقارضا همدانی و از ۱۳۳۶ش بر محور عروه الوثقی، اثر مشهور سید محمدکاظم طباطبائی یزدی، تدریس میکرد.
[۶۴] خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۲.
[۶۵] گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیتاللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۵، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
به نظر غروی تبریزی،
[۶۶] غروی تبریزی، علی، الطهاره، ج۲، ص۱، مقدمه، تقریرات درس آیتاللّه ابوالقاسم خویی، در موسوعه الامام الخوئی، ج۲، قم: مؤسسه احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰ب.
ازآنرو کتاب عروه الوثقی محور درس خویی قرار گرفت که مشتمل بر فروع مهم و مسائل فراوان و مورد ابتلا بود. خویی در درس فقه نیز پس از نقل دیدگاههای شماری از فقیهان متقدم و متأخر و نیز صاحب عروه الوثقی (اثر محور) و شروح و حواشی مهم آن، نظر برگزیده خود را بیان و مدلل میکرد.
[۶۷] گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیتاللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۵، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
۴.۲ – محل تدریس
نخستین دوره درس خویی در مقبرهای در حرم امام علی (علیهالسلام) تشکیل شد، ولی پس از چند تغییر مکان بهسبب فزونی شاگردانش مسجد خضرا، در جوار حرم، محل ثابت تدریس و دیگر فعالیتهای علمی و اجتماعی و مذهبی او شد. در سالهای پایانی، مجلس درس فقه وی در مدرسه دینی دارالعلم که خود ساخته بود، تشکیل میشد.
[۶۸] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّه العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۳۰۰ـ۳۰۴، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۴.۳ – شیوه و ویژگیها
روش او این بود که پس از القای کامل درس، حدود یک ساعت به پرسشهای شاگردانش پاسخ میداد.
[۶۹] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۶۴، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
شاگردان خویی قدرت بیان و دانش لغوی و ادبی وی را ستودهاند. او درسهای خود را به عربی فصیح و روان القا میکرد.
[۷۰] حسینی همدانی، محمد، «مصاحبه با استاد آیتاللّه حسینی همدانی (نجفی)»، ج۱، ص۵۴ـ ۵۵، حوزه، سال ۵، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۷).
[۷۱] گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیتاللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۵، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
[۷۲] حباللّه، حیدر، «تأثیرات مکتب اجتهادی آیتاللّه خوئی»، ج۱، ص۲۲۹، ترجمه عبداللّه امینی، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
مطالب درس خویی دارای انسجام و نظم منطقی و استوار بود.
[۷۳] گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیتاللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۵، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
[۷۴] مددی، احمد، «گفتوگو با آیتاللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
[۷۵] قائینی، محمد، «گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۲، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
او به خوبی میدانست که مسائل دشوار و قواعد پیچیده را چگونه از زوایای گوناگون بررسی و تحلیل کند و این از مظاهر نبوغ فکری خویی بود.
[۷۶] فیّاض، محمداسحاق، «ابداعات الامام الخوئی فی الابحاث الاصولیه و الفقهیه»، ج۱، ص۴۷، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
خویی در آموزش شاگردان، بسیار ماهر و مسلط بود. در تدریس چنان نظاممند عمل میکرد که شاگردانش علاوه بر یادگیری مطلب، روش استنباط را هم میآموختند و میتوانستند آن روش را در تحلیلهای خود بهکار گیرند. در عینحال، روش تدریس او سهل الوصول و دور از پیچیدگی و ملالت بود
[۷۷] قائینی، محمد، «گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۲ـ۲۲۳، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
در واقع، خویی در مباحثات علمی خود چهارچوب، روش تحقیق و مبانی مشخصی داشت و شاگردانش میتوانستند منظومه فکری او را به خوبی دریابند. به همین دلیل خویی به اصطلاح «صاحب مدرسه» بهشمار میرفت.
[۷۸] مددی، احمد، «گفتوگو با آیتاللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷ـ۲۲۸، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
او شاگردانش را به مقتضای قابلیتها و استعدادهایشان به فراگیری علوم دینی گوناگون راهنمایی میکرد.
[۷۹] حماده، طراد، «فکر الامام الخوئی (قدسسره) فیالتراث الاسلامی الشیعی المعاصر»، ج۱، ص۱۲۶، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
مبانی، شیوه و کیفیت درس خویی چنان بود که بسیاری از شاگردان او نیز به روش او در تدریس و تتبع پایبند بودند.
[۸۰] قائینی، محمد، «گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۲، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
بسیاری از فقیهان برجسته معاصر، در حلقه درس وی پرورش یافتند و با احراز کرسیهای تدریس در حوزههای نجف و قم، شیوه اجتهادی او را بهشیوه مسلّط و مقبول چند دهه اخیر حوزههای علمیه شیعه تبدیل کردند.
[۸۱] حباللّه، حیدر، «تأثیرات مکتب اجتهادی آیتاللّه خوئی»، ج۱، ص۲۲۹، ترجمه عبداللّه امینی، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
بهرهگیری خویی از استادان برجسته و متعدد، با مشربهای فقهی و اصولی گوناگون و سبکهای متفاوت سبب شد تا خویی ضمن آشنایی با این مشربها و مبانی و ضوابط آنها، به وسعتنظر، ژرفنگری و دقت چشمگیری در اصول فقه دست یابد.
[۸۲] فضلی، عبدالهادی، «معالم الشخصیه العلمیه عند الامام الخوئی»، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
بهکارگیری این مبانی اصولی در فروع فقهی و توجه ویژه او به سند و دلالت احادیث از رهگذر علوم رجال و درایه و دانشهای مرتبط، فقهِ خویی را نیز بر جایگاه ممتازی نشاند و آرای او را از دقت و پختگی برخوردار ساخت.
[۸۳] موسوی خلخالی، محمدمهدی، «السید ابوالقاسم الخوئی: الفقیه و الاصولی»، ص۲۲۱، در الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۸۴] ایروانی، باقر، «مرجعیه الامام الخوئی (قدسسره) : السمات و المعالم»، ص۲۲۹، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۸۵] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
خویی تا حد امکان از آمیختگی مباحث اصولی و فقهی با مطالب عقلی و فلسفی محض پرهیز میکرد
[۸۶] حباللّه، حیدر، «تأثیرات مکتب اجتهادی آیتاللّه خوئی»، ج۱، ص۲۲۹، ترجمه عبداللّه امینی، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
بنابراین فقه او تنها مستند به ادله فقهی مانند نصّ قرآن و احادیث بود. او بهویژه در سند احادیث و وثاقت و ضعف راویان بسیار تأمل میکرد.
[۸۷] موسوی اصفهانی، حسن، «دروس من اجلال الامام الخوئی (قدسسره) لاساتذته»، ج۱، ص۴۶، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۸۸] علیدوست، ابوالقاسم، «گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین ابوالقاسم علیدوست»، ج۱، ص۲۱۹، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
همچنین در تبیین مطالب اعتدال را رعایت و از ایجاز مخلّ و اطناب مملّ پرهیز میکرد. یک دوره اصول او حدود شش تا هفت سال طول میکشید.
[۸۹] مددی، احمد، «گفتوگو با آیتاللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۵ – هیئت استفتا
شماری از شاگردان ممتاز خویی هیئت استفتای وی را تشکیل میدادند و پاسخ استفتائات را با هماهنگی با وی بر پایه آرای فقهیاش تنظیم میکردند. برخی از اصحاب جلسه فتوای او در دورههای مختلف عبارت بودند از: صدرا بادکوبهای، سیدمحمدباقر صدر، میرزا جواد تبریزی، سیدعلی حسینی بهشتی، سیدمرتضی خلخالی، سیدعلی سیستانی، محمدجعفر نائینی و مرتضی بروجردی.
[۹۰] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۷۸، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۹۱] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۹۳، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۹۲] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّه العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۹۷ـ۲۹۸، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
[۹۳] داوری، مسلم، «الامام الخوئی زعیم الحوزه العلمیه»، ج۱، ص۲۲۳، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
از دیگر شاگردان او باید از حسین وحید خراسانی، سیدعلی هاشمی شاهرودی، محمدتقی جعفری، سیدمحمدحسین فضلاللّه، بشیر نجفی پاکستانی، سیدموسی صدر،حاجآقا تقی قمی و سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی نام برد (برای فهرست نام شاگردان او رجوع کنید به آدرس ذیل)
[۹۴] شریف، سعید، «تلامذه الامام الخوئی»، ج۱، ص۶۷۷ـ۶۹۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴). صغیر، محمد، اساطین المرجعیّه العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۳۳۱ـ ۳۳۵، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
[۹۵] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۶۵ـ ۶۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
پدر خویی نیز یکبار در درس او شرکت کرد ولی او به احترام پدر درس را ادامه نداد.
[۹۶] شبیری زنجانی، سید موسی، جرعهای از دریا، ج۲، ص۳۲۲، قم ۱۳۸۹ش.
۶ – آغاز مرجعیت
درباره زمان آغاز مرجعیت خویی اظهارات مختلفی شده است
[۹۷] مرقاتی، جعفر، «الامام الخوئی»، ج۱، ص۲۶۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۹۸] داوری، مسلم، «الامام الخوئی زعیم الحوزه العلمیه»، ج۱، ص۲۲۳، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
ولی مسلّم این است که پس از درگذشت آیتاللّه بروجردی مرجعیت خویی بهطور جدّی مطرح و پس از درگذشت آیتاللّه حکیم، او مرجع برتر شناخته شد.
[۹۹] شریف رازی، محمد،گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۳، تهران ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ش.
[۱۰۰] موسوی اصفهانی، حسن، «دروس من اجلال الامام الخوئی (قدسسره) لاساتذته»، ج۱، ص۴۶، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۰۱] ایروانی، باقر، «مرجعیه الامام الخوئی (قدسسره) : السمات و المعالم»، ص۲۲۸، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۰۲] شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیره و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۳ـ۲۵۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
در همان زمان، سیدیوسف حکیم نیز رسمآ وجوه شرعی برجای مانده از پدرش را به خویی، به عنوان مرجع، سپرد.
[۱۰۳] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّه العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۷۷، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
خویی حافظهای قوی داشت
[۱۰۴] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، در یادنامه حضرت آیتاللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیتاللّه العظمی خوئی، ۱۳۷۲ش.
[۱۰۵] خباز، منیر، «ملمح فی شخصیه الامام الخوئی (قدسسره) : ملکات فکریه لاتتوفر الا للعباقره»، ج۱، ص۱۱۶ـ۱۱۷، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۰۶] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۵۵، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۱۰۷] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۵۹، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۱۰۸] مددی، احمد، «گفتوگو با آیتاللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
و بسیار پرکار و اهل نقد و بحث بود.
[۱۰۹] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۳۴، در یادنامه حضرت آیتاللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیتاللّه العظمی خوئی، ۱۳۷۲ش.
[۱۱۰] شبیری زنجانی، سید موسی، جرعهای از دریا، ج۲، ص۳۲۱ـ۳۲۳، قم ۱۳۸۹ش. مددی، احمد، «گفتوگو با آیتاللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
او با عالمان اهلسنّت و علمای ادیان دیگر نیز درباره مسائل اختلافی مناظره میکرد.
[۱۱۱] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۶۳، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۱۱۲] خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۳۸ـ۵۳۹، قم ۱۳۹۴/۱۹۷۴. خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۶۰ـ۵۶۱، قم ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
[۱۱۳] مغنیه، محمدجواد، «زعیم الحوزه العلمیه»، ج۱، ص۵۲۳، الموسم، ش ۶ (۱۴۱۰).
(محمدجواد مغنیه گفته است خویی در مباحثات و مناظرات علمی روش سقراطی داشت)
[۱۱۴] مغنیه، محمدجواد، «زعیم الحوزه العلمیه»، الموسم، ش ۶ (۱۴۱۰).
۷ – ویژگیهای اخلاقی
برخی از ویژگیهای اخلاقی خویی را، علاوه بر زندگی ساده و بیآلایش و رعایت زی طلبگی چنین برشمردهاند: بردباری، تواضع، احترام گذاشتن به مراجعهکنندگان، پیشی گرفتن در سلام کردن، تکریم بزرگان و عالمان، بهویژه مراجع تقلید معاصرش. او هر روز با دو تن از بزرگان نجف جلسه مشورتی تشکیل میداد.
[۱۱۵] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، در یادنامه حضرت آیتاللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیتاللّه العظمی خوئی، ۱۳۷۲ش.
[۱۱۶] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۷۷ـ۸۵، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۱۱۷] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّه العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۸۰ـ۲۸۵، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳. قطری، منصور عبدالجلیل، «ادب الاختلاف فی حیاه الامام الخوئی»، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۷، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
اهتمام به زیارت امیرمؤمنان و امام حسین (علیهماالسلام) از دیگر ویژگیهای او بود.
[۱۱۸] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۸۳، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
خویی به تبلیغ دین، ترویج علوم اسلامی و یاری رساندن به نیازمندان بسیار اهمیت میداد؛ ازاینرو خدمات اجتماعی وی گسترده بود و مؤسسات خیریه زیادی به یادگار گذاشت، از جمله مدرسه دارالعلم نجف؛ شهرک مسکونی مدینه العلم در قم ویژه طلاب علوم دینی؛ دارالعلم و مجتمع امام زمان (علیهالسلام) در اصفهان؛ مدرسه علمیه همراه با کتابخانه در مشهد؛ دارالایتام و هنرستان فنی و حرفهای در بیروت؛ صدها مسجد و حسینیه، مدرسه، کتابخانه، درمانگاه و بیمارستان و دارالایتام در دورترین نقاط کشورهای اسلامی و تأسیس مؤسسات بزرگ زنجیرهای در برخی کشورها
[۱۱۹] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۹۵ـ۹۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۱۲۰] «مؤسسه الامام الخوئی الخیریه: فکرتها و مشاریعها»، الموسم، ج۱، ص۵۵۹ـ۵۶۶، ش ۶ (۱۴۱۰).
[۱۲۱] بحرالعلوم، محمد، «الامام الخوئی: و انجازاته العلمیه و مشاریعه العامه»، ج۱، ص۱۵۲ـ۱۵۵، در یادنامه حضرت آیتاللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، (قم) : مؤسسه خیریه آیتاللّه العظمی خوئی، ۱۳۷۲ش.
۸ – مواضع و فعالیتهای سیاسی
خویی با اینکه در دوره جوانی و میانسالی در حوزه مسائل سیاسی، فعال و گاهی دارای مواضع شدید بود،
[۱۲۲] قائینی، محمد، «گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۴، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
پس از مرجعیتش بنای دخالت گسترده در مسائل سیاسی نداشت و میتوان گفت که از سیاست کناره گرفت. این تغییر رویکرد یا از آنرو بود که بهطور خاص دخالت مرجعیت را در مسائل سیاسی، جز در حد ضرورت، به صلاح این نهاد نمیدانست،
[۱۲۳] قائینی، محمد، «گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۴، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
یا از آنرو بود که نظرش درباره نحوه دخالت عالمان دینی در حوادث سیاسی تغییر یافته بود. با اینهمه، ورود خواسته یا ناخواسته او به اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق در ماههای پایانی عمر، بر حیات علمی و اجتماعیاش تأثیری انکارناپذیر گذاشت. او در برهههایی خاص درباره رویدادهای سیاسی ایران حساس بود. با بررسی تاریخی مواضع خویی درباره حوادث ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی، میتوان این مواضع را به سه دوره تقسیم کرد :
۸.۱ – دوره اعتراض و واکنش شدید
دوره اعتراض و واکنش شدید به رفتار حکومت وقت: نخستین موضعگیری مهم او، تلگرام به شاه در مخالفت با تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی در مهر ۱۳۴۱ بود که آن را مغایر شرع و قانون اساسی اعلام کرد.
[۱۲۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۳۰ـ۳۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
او همچنین در تلگرامی به آیتاللّه سیدمحمد بهبهانی در بهمن ۱۳۴۱، مخالفت خود را با برگزاری همهپرسی بهاطلاع وی رساند و آن را با قانون شریعت و مواد صریح قانون اساسی ناسازگار دانست و یادآور شد که خاموش کردن صدای ملت با قوه قهریه، دیری نخواهد پایید و تبلیغات عوامفریبانه، مشکلات را حل نمیکند و اقتصاد ورشکسته و ناخشنودی مردم را درمان نخواهد کرد.
[۱۲۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۶۰، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
در پی حمله مأموران به مدرسه فیضیه در ابتدای سال ۱۳۴۲ش، او در تلگرامی به امام خمینی اندوه شدید خود را از آن حادثه ابراز کرد
[۱۲۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۷۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
و در تلگرامی شدیداللحن به شاه با اشاره به حوادث جاری، از انحطاط مملکت اسلامی و خطمشی زمامدارانش بهشدت اظهار تأسف کرد.
[۱۲۷] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۸۰، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
حدود یک ماه بعد نیز در پاسخ به نامه جمعی از علمای ایران، صلاحیت نداشتن حاکمان فاسد را اعلام کرد و وظیفه روحانیت را سنگین دانست و سکوت را ناروا شمرد.
[۱۲۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۰۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
[۱۲۹] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۸، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و کشتار مردم، خویی با صدور بیانیهای دستگاه حاکم ایران را ستمگر خواند و همکاری با آن را تحریم کرد. شرکت در انتخابات دوره بیست و یکم مجلس را نیز ممنوع کرد و چنین مجلسی را از درجه اعتبار ساقط دانست.
[۱۳۰] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
[۱۳۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۸۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
همچنین هنگامی که خبر دستگیری و شایعه محاکمه امام خمینی را شنید، همراه تعدادی از شاگردانش به کوفه نزد آیتاللّه حکیم رفت و پس از مشورت، هر دو مرجع، جداگانه تلگرام شدیداللحنی در حمایت از امام خمینی به ایران فرستادند.
[۱۳۲] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۸۹، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
در پی انتصاب حسنعلی منصور به نخست وزیری، خویی در اسفند ۱۳۴۲ با ارسال تلگرامی از او خواست اشتباهات دولتهای پیشین را تکرار نکند و قوانین مخالف اسلام را ملغا و امام خمینی و آیتاللّه قمی را آزاد کند.
[۱۳۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۳۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
پس از شروع نخستوزیری هویدا نیز در تلگرامهایی به او از بین بردن نفوذ صهیونیستها، الغای قوانین مخالف شریعت، برگرداندن امام خمینی از تبعید
[۱۳۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۸۳، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
و آزادی فوری مخالفان را خواستار شد.
[۱۳۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۸۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
او پس از اطلاع یافتن از رفتن امام خمینی به عراق (مهر ۱۳۴۴)، بیدرنگ شماری از اطرافیان خود و طلاب را به استقبال فرستاد و خود نیز دو بار به دیدن او رفت
[۱۳۶] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۸۹، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۱۳۷] داوری، مسلم، «الامام الخوئی زعیم الحوزه العلمیه»، ج۱، ص۲۲۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۳۸] شبیری زنجانی، سید موسی، جرعهای از دریا، ج۲، ص۳۲۱ـ۳۲۳، قم ۱۳۸۹ش.
(برای آگاهی از برخی دیگر از نامهها و پیامهای ایشان در این دوره رجوع کنید به آدرسهای ذیل)
[۱۳۹] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۸۵ـ۸۶، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
[۱۴۰] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۷۸، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
[۱۴۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۱۲، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
[۱۴۲] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۲۱ـ۲۲۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
[۱۴۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۷۲، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
نقل شده است که در این دوره، مواضع او در برابر حکومت گاه چنان تند و شدید بود که امام خمینی از او خواست از شدت و حدّت آن بکاهد.
[۱۴۴] روزنامه اطلاعات، ش ۱۹۶۸۵، ۱۸ مرداد ۱۳۷۱، ص۲.
۸.۲ – دوره سکوت
این دوره حدود دوازده تا سیزده سال طول کشید و تقریبآ از زمان استقرار امام خمینی در نجف آغاز شد. در این دوره، نهتنها از بیانیههای شدید دوره نخست، خبری نیست بلکه اعتراضی نیز به حوادث گوناگون ایران حتی حوادث سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ش، دستکم بهطور علنی، گزارش نشده است. این موضع، گاه انتقاداتی نیز در پی داشته است. بهنظر میرسد یکی از دلایل سکوت او بیتأثیر دانستن اعتراض بوده است.
[۱۴۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۴۶۳، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی ایران و اخراج امام خمینی از عراق فرح دیبا، همسر محمدرضا پهلوی، به قصد تخفیف حرکت دینی مردم ایران در مقابله با حکومت پهلوی، در ۲۸ آبان ۱۳۵۷ (مصادف با عید غدیر ۱۳۹۸) به صورت ناگهانی و بدون تشریفات متعارفِ کسب اجازه، در منزل آیتاللّه خویی با ایشان ملاقات کرد. در پی این دیدار، خویی در برخی محافل مورد انتقاد قرار گرفت، ولی او در یادداشتی خطاب به بعضی علما، ضمن تأکید بر ناگهانی و ناخواسته بودن این ملاقات، نوشت که در این دیدار فرصت را مغتنم شمرده و خواستهای ملت ایران را گوشزد کرده و به حوادث ناگوار و فجایعی که در ایران رخ داده بهشدت اعتراض کرده است.
[۱۴۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۵۸۳، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۸.۳ – دوره همراهی با انقلابیون
او چند روز پس از ملاقات مزبور و در پی تشدید مبارزات مردم، درباره حوادث ایران و جنایات حکومت شاه بیانیهای خطاب به مراجع، علما و ملت ایران صادر کرد و از مردم خواست که با شجاعت و در عینحال با حفظ کامل موازین شرع قدم بردارند و در همه مراحل از مراجع تقلید و علما پیروی کنند.
[۱۴۷] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۵۸۸ـ۵۹۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
او پس از پیروزی انقلاب نیز همین موضع را حفظ کرد چنانکه در جریان همهپرسی نظام جمهوری اسلامی، در فروردین ۱۳۵۸، مردم را به شرکت در همهپرسی و رأی دادن به جمهوری اسلامی فراخواند
[۱۴۸] روزنامه اطلاعات، ش ۱۵۸۱۷، ۹ فروردین ۱۳۵۸، ص۲.
و از شاگردان خود خواست که در امور انقلاب مشارکت کنند.
در جنگ عراق با ایران، بهرغم فشار شدید دولت عراق، ایستادگی کرد و کمترین حمایتی از آنان نکرد.
[۱۴۹] داوری، مسلم، «الامام الخوئی زعیم الحوزه العلمیه»، ج۱، ص۲۲۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۵۰] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۹، در یادنامه حضرت آیتاللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیتاللّه العظمی خوئی، ۱۳۷۲ش.
حتی به جواز تصرف در وجوه شرعی برای تأمین ملزومات رزمندگان ایران فتوا داد. بسیاری از مقلدان او، که به اجبار حکومت عراق در جنگ شرکت کرده بودند، تحت تأثیر فتوای او، خود را به نیروهای ایرانی تسلیم کردند یا به نیروهای ایرانی شلیک نکردند.
[۱۵۱] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۹۰ـ۹۱، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
خویی درباره برخی رویدادهای سایر کشورهای اسلامی یا مربوط به مسلمانان نیز واکنشهایی داشته است. از جمله، فتوای منع پیوستن به حزب کمونیست
[۱۵۲] خویی، سید ابوالقاسم، «(پاسخ به استفتائی درباره حزب کمونیست)»، ص۳۶، الموسم، ش۱۷ (۱۴۱۴).
تقدیر از ملی شدن نفت عراق،
[۱۵۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۳۵۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
بیانیهای درباره جنگ چهارم اعراب با اسرائیل (مهر ۱۳۵۲/ رمضان ۱۳۹۳) و یاری رساندن به سرزمینهای اسلامی،
[۱۵۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۳۶۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
و تلگرام به هویدا در بیان ضرورت پشتیبانی کامل دولت ایران از فلسطینیان.
[۱۵۵] روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، ج۲، ص۳۵۴ـ۳۵۵، ج۲، تهران ۱۳۷۶ش.
مهمترین اقدام سیاسی خویی پس از انتفاضه شیعیان عراق در اسفند ۱۳۶۹/ شعبان ۱۴۱۱ همزمان با آزادسازی کویت از دست نیروهای نظامی عراق رخ داد. او با صدور اعلامیهای در ۱۴ اسفند/ ۱۸ شعبان، مجاهدان را به رعایت احکام شرعی و اعتدال فراخواند و این حرکت مردمی را هدایت کرد و در ۱۷ اسفند/ ۲۱ شعبان، هیئتی نه نفره را برای اداره مناطق آزاد شده تعیین کرد.
[۱۵۶] شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیره و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۵۷] ساعدی، محمدرضا، «خاطراتی از شیخ محمدرضا ساعدی از اعضای هیأت آیتاللّه خویی در ماجرای انتفاضه ۱۹۹۱ عراق»، ج۱، ص۶۹ـ۷۰، شهروند امروز، سال ۴، ش۳ (۲۵ تیر ۱۳۹۰).
در پی حمله حکومت بعثی به شهرهای شیعهنشین و شکست انتفاضه، نیروهای جمهوری عراق در ۲۹ اسفند ۱۳۶۹/ ۳ رمضان ۱۴۱۱ به نجف هجوم آوردند و پس از محاصره منزل خویی و کشتن دهها تن در اطراف بیت او، صدها تن از علما و طلاب و نزدیکان او را دستگیر کردند. سپس خویی و شماری از بستگانش را با تهدید برای دیدار با صدام به بغداد بردند و از او خواستند تا در صفحه تلویزیون ظاهر شود و از مجاهدان بخواهد تسلیم شوند. با اینکه خویی از پذیرش این خواسته سر باز زد، دستگاههای تبلیغاتی صدام سخنان خویی را با تحریف نقل کردند.
[۱۵۸] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۹۱ـ۹۲، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۱۵۹] سودانی، عبدالفلاح، «الامام الخوئی مدرسه فی التفسیر و الحدیث»، ج۱، ص۱۳۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۶۰] جاویدان، شذی، العراق بین الماضی و الحاضر و المستقبل، ص۷۲۵، بیروت: مؤسسه الفکر الاسلامی، (بیتا).
پس از آن، خویی در کوفه در حصر خانگی قرار گرفت و به محدودیتهای گسترده، فشارها و اهانتهای حکومت صدام دچار شد. بیش از یکصد تن از شاگردان، نزدیکان و اعضای خانوادهاش، از جمله فرزندش سیدابراهیم و دامادش سیدمحمود میلانی، دستگیر و شماری از آنها اعدام شدند. مدرسه دارالعلم نیز تخریب شد.
[۱۶۱] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۸۲، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۱۶۲] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۹۲، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۱۶۳] شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیره و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۶۴] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۵۰، در یادنامه حضرت آیتاللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیتاللّه العظمی خوئی، ۱۳۷۲ش.
۹ – آرا و دیدگاهها
خویی در مبانی اصول فقه امامیه دگرگونیهایی پدید آورد. او در این عرصه علاوه بر تبیین، تقویت و گسترش برخی از دیدگاههای استادانش یا اصولیان پیشین، با ابتکار خود به نظریات نوینی دست یافت، مانند نظریه تعهد در وضع لغوی، نظریه تفسیر انشا به ابراز امر اعتباری، نظریه جریان نیافتن استصحاب در شبهات حکمی و نظریه اماره بودن استصحاب (برای این موارد و دیگر نوآوریهای او در اصول فقه رجوع کنید به آدرس ذیل؛
[۱۶۵] فیّاض، محمداسحاق، «ابداعات الامام الخوئی فی الابحاث الاصولیه و الفقهیه»، ج۱، ص۵۳ـ۵۶، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۶۶] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّه العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۳۲۱ـ ۳۲۷، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.)
۹.۱ – مخالفت با شهرت فتوایی
از مهمترین شاخصهای اصولی خویی که پایه بسیاری از آرای فقهی وی را تشکیل میدهد، مخالفت او با شهرت فتوایی است که پیامدهای مهمی دارد. طبق نظر مشهور در میان اصولیان، در صورت اشتهار یک فتوا در میان فقیهان، روایت معتبری که با آن ناسازگار باشد حجت نیست. همچنین شهرت فتوایی موجب اعتبار روایت ضعیف سازگار با آن میگردد. بهاصطلاح، شهرت «جابرِ» ضعف سند و «کاسرِ» اعتبار سند است. همچنین بهنظر مشهور، شهرت روایی یکی از مرجّحات باب تعارض، هنگام تعارض دو خبر بهشمار میرود
[۱۶۷] کاظمی خراسانی محمدعلی، فوائدالاصول، ج۳، ص۱۵۳، تقریرات درس آیتاللّه نائینی، قم ۱۴۰۴۱۴۰۹.
[۱۶۸] بروجردی محمدتقی، نهایه الافکار، ج۵،ص۲۰۵۲۰۶، قسم ۲، تقریرات درس آیتاللّه عراقی، قم:مؤسسه النشر الاسلامی، (۱۳۶۴ش).
[۱۶۹] فیّاض، محمداسحاق، «ابداعات الامام الخوئی فی الابحاث الاصولیه و الفقهیه»، ج۱، ص۵۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
ولی خویی شهرت روایی را از مرجّحات باب تعارض بهشمار نیاورده است. همچنین به نظر او، شهرت عملی (استناد شهرت به روایت در مقام افتا) هیچگاه ضعف خبر را جبران نمیکند، چنانکه اِعراض مشهور از خبر صحیح و موثق، موجب حجت نبودن و ضعف آن خبر نمیشود.
[۱۷۰] واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۱۵۹ـ۱۶۲، تقریرات درس آیتاللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.
[۱۷۱] واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۲۷۰ـ۲۷۴، تقریرات درس آیتاللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.
بهنظر خویی، اولا شهرت فتوایی فقط در مواردی میتواند حجیت داشته باشد که از فقیهان متقدم، یعنی فقیهانی که به زمان اصحاب امامان نزدیک بودهاند، برآمده باشد، در حالی که ما به آرا یا آثار اصحاب امامان (علیهمالسلام) دسترسی کامل نداریم. ثانیآ، شهرت فتوایی به خودی خود حجت نیست بلکه بر فرض سازگاری با روایت، حداکثر موجب ظن به صدور آن روایت از امام و بر فرض ناسازگاری با روایت، حداکثر موجب ظن به صادر نشدن آن روایت از امام است. در حالی که برای حجیت اخبار، حاصل شدن «وثوق نوعی» لازم است.
[۱۷۲] فیّاض، محمداسحاق، «ابداعات الامام الخوئی فی الابحاث الاصولیه و الفقهیه»، ج۱، ص۵۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۷۳] فیّاض، محمداسحاق، «نوآوریهای اصولی و فقهی آیتاللّه خویی»، ج۱، ص۳۲۵ـ۳۲۶، فقه، ش ۱۷ و ۱۸ (پاییز ـ زمستان ۱۳۷۷).
[۱۷۴] موسوی اصفهانی، حسن، «دروس من اجلال الامام الخوئی (قدسسره) لاساتذته»، ج۱، ص۴۵ـ۴۶، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۷۵] واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۱۶۲ـ۱۶۵، تقریرات درس آیتاللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.
برخلاف روش اصولی آیتاللّه بروجردی که بر ضرورت دستیابی و التزام به فتاوای قدما مانند شیخ مفید و شیخ صدوق بسیار تأکید داشت و برای این فتواها مانند احادیث، حجیت قائل بود، خویی نه خبر ضعیفِ هماهنگ با نظر مشهور قدما و نه فتوای قدما که مستند به دلیل معتبر نیست، را نمیپذیرفت. به همین دلیل تتبع در آرای دیگران برای خویی در درجه نخست اهمیت نبود، بلکه آنچه مهم بود دلیل و قوّت و ضعف سند بود نه شهرت عملی یا فتوایی
[۱۷۶] مددی، احمد، «گفتوگو با آیتاللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
[۱۷۷] قائینی، محمد، «گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۴، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
ازاینرو خویی بهویژه در دورههای اخیرِ تدریس خود به پژوهش درباره سند روایات و وثاقت راویان اهتمام خاصی داشت.
[۱۷۸] حباللّه، حیدر، «تأثیرات مکتب اجتهادی آیتاللّه خوئی»، ج۱، ص۲۲۸ـ۲۲۹، ترجمه عبداللّه امینی، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۹.۲ – عدم حجیت اجماع
خویی، علاوه بر شهرت، حجیت اجماع (چه اجماع محصَّل و چه اجماع منقول) را نیز نمیپذیرفت و بر این باور بود که بسیاری از اجماعات، حتی در میان فقیهان متقدم، مَدرکی است (یعنی مستند به ادلهای است که دلالت آنها بر موضوع خدشهپذیر است). البته او بنابر رعایت احتیاط، در فتاوای خود به اجماع توجه میکرد. نتیجه منطقی کماعتنایی به شهرت و اجماع در شیوه اصولی خویی، رجوع به اصول عملیه یا استناد به ادله فقهی عام یا مطلق است. همچنین خویی بهسبب آشنایی عمیق با ادبیات و زبان عربی به خوبی با مدلولها و لوازم عرفی نصوص و متون حدیثی و قرآنی آشنا بود و چهبسا در استنباط احکام از این توانایی خود بهره میگرفت.
[۱۷۹] واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۱۳۶، تقریرات درس آیتاللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.
[۱۸۰] واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۱۴۰ـ۱۴۱، تقریرات درس آیتاللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.
[۱۸۱] حباللّه، حیدر، «تأثیرات مکتب اجتهادی آیتاللّه خوئی»، ج۱، ص۲۲۹، ترجمه عبداللّه امینی، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
[۱۸۲] علیدوست، ابوالقاسم، «گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین ابوالقاسم علیدوست»، ج۱، ص۲۲۰، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۹.۳ – فتاوای مخاف با فتاوای مشهور
خویی در فتوادادن شجاعت بسیار داشت و چهبسا بر پایه مبانی خود با بسیاری از فتواهای مشهور یا آرای فقهی غالب مخالفت کرد و فتوای دیگری داد؛ از جمله آرای اوست: جواز خارج شدن زن از خانه بدون اجازه همسر مگر در شرایطی معیّن؛ جواز سقط جنین برای زن به هنگام ترس از زنده ماندن خود؛ جواز ازدواج دائم مردان مسلمان با زنان اهلکتاب؛ مشروط نبودن جهاد ابتدایی به حضور امام معصوم؛ شرط نبودن اجتهاد در قاضی؛ واجب نبودن رعایت ترتیب شستن طرف راست و چپ در غسل؛ جایز نبودن معامله ربوی میان پدر و فرزند و میان زن و شوهر به احتیاط واجب؛ جواز خوردن ماهیهایی که در داخل تور و درون آب میمیرند و طهارت چرمهای وارد شده از کشورهای غیرمسلمان که ذبح شرعی آنها مشکوک است (برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به آثار و رسالههای فتوایی آیتالله خویی؛ برای برخی نوآوریهای فقهی او رجوع کنید به آدرس ذیل؛
[۱۸۳] فیّاض، محمداسحاق، «ابداعات الامام الخوئی فی الابحاث الاصولیه و الفقهیه»، ج۱، ص۵۶ـ ۵۸، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۸۴] حکمی، مرتضی، «حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خویی: پیشوای حوزه علمیه و مرجع عظیمالشأن»، ج۱، ص۶۰ـ۶۱، مسجد، سال ۱، ش ۵ (شهریور ـ مهر ۱۳۷۱).
[۱۸۵] گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیتاللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۶ـ۲۰۷، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
او رؤیت هلال را در هر منطقه برای ثبوت شرعی آن در همه مناطقی که در شب بودن با آن منطقه مشترکاند، کافی میدانست.
[۱۸۶] حکمی، مرتضی، «حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خویی: پیشوای حوزه علمیه و مرجع عظیمالشأن»، ج۱، ص۶۰، مسجد، سال ۱، ش ۵ (شهریور ـ مهر ۱۳۷۱).
[۱۸۷] خویی، سید ابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۲۹۴ـ۳۰۰، نجف ۱۳۹۷. خویی، سید ابوالقاسم، «(پاسخ به استفتائی درباره حزب کمونیست)»، الموسم، ش۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۸۸] خویی، سید ابوالقاسم، مبانی تکمله المنهاج، ج۱، ص۲۲۴ـ۲۲۷، نجف (۱۹۷۵ـ ۱۹۷۶).
[۱۸۹] غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح العروه الوثقی: التقلید، ج۱، ص۳۵۶ـ۳۶۷، تقریرات درس آیتاللّه ابوالقاسم خویی، در موسوعه الامام الخوئی، ج۱، قم: مؤسسه احیاء الآثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰الف.
[۱۹۰] غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح المکاسب: البیع، ج۲، ص۱۵۶ـ۱۹۴، تقریرات درس آیتاللّه ابوالقاسم خویی، (ج ۲)، در موسوعه الامام الخوئی، ج۳۷، قم: مؤسسه احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰ج.
[۱۹۱] توحیدی، محمدعلی، مصباح الفقاهه فی المعاملات، ج۵، ص۳۲ـ۷۴، تقریرات درس آیتاللّه ابوالقاسم خویی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۱۹۲] عارفی، محمداکرم، اندیشه سیاسی آیتاللّه خوئی، ج۱، ص۴۲ به بعد، قم ۱۳۸۶ش.
۹.۴ – اعتماد به خبر صحیح و حجیت خبر ثقه
از مهمترین شاخصهای فقه خویی، اعتماد به خبر صحیح و حجیت خبر ثقه است؛ از اینرو وی بیش از فقهای پیش از خود در نجف به علم رجال توجه نشان داد. او به گزینش راویان و شناخت راویان ثقه و ضعیف و استوارسازی قواعد حدیث و ضوابط اعتماد بر حدیث صحیح در ابواب فقه پرداخت.
[۱۹۳] موسوی اصفهانی، حسن، «دروس من اجلال الامام الخوئی (قدسسره) لاساتذته»، ج۱، ص۴۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
مبانی و دیدگاههای اصولی وی در رویکرد رجالیاش نیز تأثیر گذاشت. او به تبع حجت ندانستن شهرت و اجماع منقول، به حجیت خبر ثقه (نه خبر موثوق) اعتقاد داشت و معیار حجیت حدیث را صرفآ وثاقت رجال سند میدانست. خویی ازآنرو که در بسیاری از دیدگاههای رجالی مبتنی بر ثقه شمردن راویان مناقشه کرده بود، در پذیرش روایات سختگیری میکرد. مثلا او توثیقات عام، مانند قول به وثاقت تمامی اصحاب امام صادق (علیهالسلام)، مذکور در رجال طوسی، وثاقت هر که وکیل امام معصوم بوده است، وثاقت مشایخ اجازه و وثاقت راویان کثیر الروایه از امام معصوم را نپذیرفت و ادله آنها را مخدوش دانست.
[۱۹۴] خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۵ـ۸۰، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، چاپ افست قم (بیتا).
از سوی دیگر، وی به استناد قول ابن قولویه، سالها بر این باور بود که راویان اسناد کتاب کامل الزیارات این محدّث متقدم، و نیز تفسیر علی بن ابراهیم قمی همگی مورد وثوق و معتبرند ولی ایننظر را در دهه پایانی حیات خویش مردود دانست.
[۱۹۵] خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، چاپ افست قم (بیتا).
[۱۹۶] خویی، سید ابوالقاسم و جواد تبریزی، صراهالنجاه: استفتاءات لآیتاللّه العظمی الخوئی مع تعلیقه و ملحق لآیتاللّه العظمی التبریزی، ج۲، ص۴۵۷، قم ۱۴۱۶ـ۱۴۱۸.
این تجدیدنظر با توجه به کاربرد وسیع توثیق مذکور در آثار فقهی ـ استدلالی خویی، به تغییراتی اساسی در برخی آرای فقهی او انجامید.
۹.۵ – تحریفناپذیری قرآن
علاوه بر فقه و اصول و رجال، مهمترین حوزه فعالیت علمی خویی، دانش تفسیر و علوم قرآنی است. او چون احساس کرد که حوزه نجف از علوم قرآن و مسائل تفسیری به دور مانده است، از حدود ۱۳۳۰ش در روزهای تعطیل حوزه، درسی بهعنوان تفسیر و علوم قرآن پیریزی کرد که به تألیف البیان فی تفسیرالقرآن انجامید.
[۱۹۷] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۲، در یادنامه حضرت آیتاللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیتاللّه العظمی خوئی، ۱۳۷۲ش.
[۱۹۸] گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیتاللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۵، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
این اقدام خویی، شیوه جدیدی از مکتب اجتهادی علوم قرآنی و تفسیر را پدید آورد و آن را در حوزه نجف احیا کرد، ولی به دلایلی ادامه نیافت. بخش عمده تفسیر موجود، مباحث مقدماتی تفسیر است که حاوی نکتههای بسیار دقیق علمی در زمینه قواعد تفسیر و علوم قرآنی است. رویکرد اصلی او در این مقدمه، شبههشناسانه و پاسخ به اشکالات منتقدان است. خویی در این اثر، بحث تحلیلی و استنادی مبسوطی در دفاع از کیان و جایگاه قرآن و نشان دادن عظمت وحی و بیان اسرار هستی و اعجاز تشریعی دارد. او پیشتر نیز در اثر دیگر خود، نفحات الاعجاز، به برخی از شبهات درباره اعجاز قرآن پاسخ داده بود. یکی از مهمترین دیدگاههای خویی در این عرصه تحریفناپذیری قرآن، نه به زیاده و نه به نقیصه است.
[۱۹۹] خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۲۵ـ۲۵۴، قم ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
خویی همچنین در موضوع مهم نسخ، رهیافتی خاص داشت و پس از تحلیل و بررسی آیات متعدد، فقط منسوخ بودن آیه نجوا
[۲۰۰] مجادله/سوره۵۸، آیه۱۲.
را پذیرفت. او قرائات سبع را نیز فاقد اِسناد معتبر به پیامبر دانست، هرچند خواندن بر طبق هر یک از این هفت قرائت را در نماز جایز میشمرد. روش اجتهادی و نقادانه خویی پس از او بر شماری از استادان برجسته علوم قرآنی اثر گذاشت.
[۲۰۱] ایازی، محمدعلی، «چه کسانی مروج مکتب تفسیری آیتاللّه خوئی شدند؟»، ج۱، ص۲۳۱، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
خویی هرچند در زمینه فلسفه و کلام، شهرت ندارد ولی در این عرصهها نیز تبحر داشت.
[۲۰۲] حکمی، مرتضی، «الامام الخوئی و انطلاقهالعلامه الجعفری الفلسفیه»، ج۱، ص۲۶۰ـ ۲۶۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
با این همه، او جز یکی دو رساله، تألیف کلامی مستقل ندارد؛ البته در قالب مسائل اصولی نیز به کلام پرداخت و به عقاید مشهور امامیان وفادار و ملتزم بود.
[۲۰۳] قائینی، محمد، «گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۴، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
خویی به شعر هم علاقه داشت و گاهی شعر میسرود.
[۲۰۴] مرقاتی، جعفر، «الامام الخوئی»، ج۱، ص۲۶۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
او در معماری نیز صاحب ذوق معرفی شده است.
[۲۰۵] شبیری زنجانی، سید موسی، جرعهای از دریا، ج۲، ص۳۲۱ـ۳۲۳، قم ۱۳۸۹ش.
۱۰ – تحول در حوزه علمیه
خویی در زمینه حفظ حوزه علمیه پرسابقه نجف و استمرار و گسترش حرکت علمی در آن و نیز اصلاح برنامهها و تغییر سنّتهای متداول آن بسیار مؤثر بود. یکی از کارهای مهم او در این عرصه، ترویج تقریرنویسی بود. کثرت شاگردان و زعامت علمی او سبب شد تا تقریرنویسی در دیگر درسهای نجف و حتی حوزههای علمی دیگر نیز رایج شود. ساماندهی تعطیلات حوزه یکی دیگر از کارهای اوست. قبلا درسهای رسمی حوزه نجف در تابستان برقرار بود، ولی خویی تعطیلات ۴۵ روزه تابستانی را متداول کرد و از دیگر تعطیلات سال کاست.
[۲۰۶] غروی، محمد، الحوزه العلمیه فی النجف الاشرف، ص۲۳۶؛ حوزه علمیه•، بخش :۵ نجف، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
یکی از حوادث مهم در دوره زعامت و مرجعیت خویی در عراق، اخراج عالمان ایرانیتبار مقیم عراق بود که از اواخر دهه ۱۳۴۰ش رسمآ اجرا شد. با آنکه خویی از معدود کسانی بود که ملزم به خروج از عراق نشد، ولی اخراج بسیاری از شاگردانش، از رونق حلقه علمی او کاست و نیز ضربه روحی شدیدی به او وارد کرد.
[۲۰۷] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۸ـ۹، تهران ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ش.
با وجود این، ورود بسیاری از شاگردان او به ایران و فعال شدن آنان در حوزههای علمی، بهویژه حوزه قم، سبب شد که اندیشههای او به نحو چشمگیری به این حوزهها سرایت کند. حوزه قم که تا حد زیادی از نظام فکری مؤسسش حائری یزدی و بروجردی و شاگردان آن دو اثر پذیرفته بود، میزبان گروهی از شاگردان خویی شد که در مکاتب فکری میرزای نائینی و محقق اصفهانی و آقاضیاء عراقی ریشه داشتند. حتی شماری دیگر از استادان مهاجر که شاگرد خاص خویی نبودند نیز در این زمینه تأثیری انکارناپذیر داشتند و با تشکیل جلسات درسی بزرگ، مکتب فقهی قم را متحول کردند. کسانی چون میرزاجواد تبریزی، میرزاکاظم تبریزی، سیدمحمد روحانی، سیدابوالقاسم کوکبی و حسین وحید خراسانی از ایندو گروه استادان بهشمار میروند. علاوه بر اینها، توجه به استدلالها و آرای خویی در دروس فقیهانی که سابقه تحصیل در نجف نداشتند، مانند سید محمدرضا گلپایگانی، حسینعلی منتظری و محمد فاضل لنکرانی نیز بسیار چشمگیر است، چه در مقام ردّ و نقد و چه در مقام قبول و ابرام.
[۲۰۸] علیدوست، ابوالقاسم، «گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین ابوالقاسم علیدوست»، ج۱، ص۲۲۱، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
[۲۰۹] یثربی، میرمحمد، «سرانجام مکتب دوگانه علامه وحید بهبهانی و شیخ مرتضی انصاری چه شد؟»، ص۲۲۶، (مصاحبه)، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
[۲۱۰] قائینی، محمد، «گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۲، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۱۱ – آثار
از خویی آثار متعددی در حوزههای گوناگون، بهویژه فقه، اصول، رجال، تفسیر و علوم قرآنی برجای مانده است که به چهار دسته تقسیم میشود: تقریرات درسهای استادانش؛ تقریرات درسهای خود او؛ تألیفات و رسالههای علمی؛ رسالههای عملیه و آثار فتوایی.
۱۱.۱ – تقریرات درسهای استادان خویی
در منابع از تقریرات او از درسهای فقه و اصول دو استاد اصلیاش، نائینی و محمدحسین اصفهانی یاد شده است.
[۲۱۱] انصاری، مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدسسره، ج۱، ص۴۵۴ـ۴۵۵، پانویس ۲، قم۱۳۷۳ش.
[۲۱۲] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیتاللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضواناللّهعلیه)»، ج۱، ص۷۴، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
آقابزرگ طهرانی
[۲۱۳] آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه: نقباء البشر فی القرن الرابععشر، قسم ۱، ص۷۱ـ۷۲، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴.
از تقریرات درس آقاضیاء عراقی هم نام برده است. در این میان، مشهورترین آنها، تقریرات درس اصول نائینی به نام اجود التقریرات است. این اثر که آخرین تقریرات اصول نائینی و از مهمترین مآخذ آرای اصولی او بهشمار میرود، نخستین بار در زمان حیات نائینی در دو مجلد (سالهای ۱۳۴۸ و ۱۳۵۴)، در صیدا به چاپ رسید.
[۲۱۴] آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱، ص۲۷۸، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۲۱۵] مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۱، ستون ۲۴۱، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.
خویی بعدها آن را بازنگاری کرد و تعلیقاتی هم بر آن نوشت
[۲۱۶] خویی، سید ابوالقاسم، کتاب اجود التقریرات، ج۱، ص۲، تقریرات درس آیتاللّه نائینی، قم: کتابفروشی مصطفوی، (بیتا).
[۲۱۷] گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیتاللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۷، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
که جلد نخست آن در ۱۳۶۸ در تهران چاپ شد.
[۲۱۸] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۰، در یادنامه حضرت آیتاللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیتاللّه العظمی خوئی، ۱۳۷۲ش.
۱۱.۲ – تقریرات درسهای خود
تشویق شاگردان به تقریرنویسی و طولانیبودن سالهای تدریس خویی و تربیت شاگردان فراوان سبب شد تا افراد بسیاری تقریرات درسهای او را تدوین کنند. بسیاری از این آثار را خویی خواند و بر آنها تقریظ نوشت و در زمان او چاپ شد.
۱۱.۲.۱ – تقریرات چاپ شده اصول فقه
مهمترین تقریرات چاپ شده اصول فقه او، که خود
[۲۱۹] خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۳.
از آنها نام برده است عبارتاند از:
دراسات فی الاصول اثر سید علی هاشمی شاهرودی، (خانبابا آن را، به اشتباه، اثر فرزند خویی معرفی کرده است)
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 