پاورپوینت کامل آدم (مفرداتقرآن) ۹۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آدم (مفرداتقرآن) ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آدم (مفرداتقرآن) ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آدم (مفرداتقرآن) ۹۸ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل آدم (مفرداتقرآن) ۹۸ اسلاید در PowerPoint
مقالات مرتبط: آدم (مقالاتمرتبط).
آدم یکی از واژگان به کار رفته در قرآن کریم نام اولین پیامبر است که در سوره بقره از او یاد شده است. مفسرین در اینکه او اولین انسان روی زمین بوده و فرزندان او چگونه ازدواج کردهاند، مباحثی بیان نمودهاند.
فهرست مندرجات
۱ – واژه شناسی
۲ – کیفیت خلقت
۲.۱ – خلقت از گل
۲.۲ – خلقت از تکسلول
۲.۳ – تبدل از موجودات زنده
۳ – یکی بودن نخستین انسان
۴ – کیفیت ازدواج فرزندان آدم
۵ – نژاد آدم
۶ – پیامبر بودن آدم
۷ – زمان پیدایش انسان
۸ – جمعیت انسانها
۹ – آخرین پدیده روی زمین
۱۰ – شجره منهیه
۱۱ – پانویس
۱۲ – منبع
۱ – واژه شناسی
آدَم،
[۱] قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «آدم»، ج۱، ص۳۸.
[۲] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۷۰.
کلمهای است غیر عربی (دخیل) این کلمه ۲۵ بار در قرآن به کار رفته است، ۱۷ دفعه «آدم» و ۸ دفعه (بنی آدم) اکثریت نزدیک به تمام اهل لغت و تفسیر آنرا علم شخص گرفته و نام یک فرد گفتهاند بعضی هم آنرا مثل انسان و بشر نوع دانستهاند. ما در ذیل این لفظ مطالب متنوّعی خواهیم گفت که نوعا احتمالات و نظرات است و علم واقعی را محوّل به خدا و رسول و ائمه (علیهمالسّلام) میداریم.
آیا این لفظ عَلَم شخص است یا عَلَم نوع؟
گفتیم که اکثریّت نزدیک به تمام اهل لغت و تفسیر کلمه آدم را علم شخص دانسته و آنرا فقط یک نفر میدانند و بعضی آنرا مثل انسان و بشر علم نوع میدانند.
۱- آیا قول دوّم را میشود از قرآن استفاده کرد؟ (وَ اِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ اِنِّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلِیفَهً قالُوا اَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ اِنِّی اَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ وَ عَلَّمَ آدَمَ الْاَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَهِ فَقالَ اَنْبِئُونِی بِاَسْماءِ هؤُلاءِ اِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ. قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا اِلَّا ما عَلَّمْتَنا. اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ. قالَ یا آدَمُ اَنْبِئْهُمْ بِاَسْمائِهِمْ فَلَمَّا اَنْبَاَهُمْ بِاَسْمائِهِمْ قالَ اَ لَمْ اَقُلْ لَکُمْ اِنِّی اَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ…)
[۳] بقره/سوره۲، آیه۳۰- ۳۳.
در این آیات صحبت از خلافت بشر است. روشن است که منظور خلافت یک فرد نیست و گرنه «یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ» و تصدیق آن از جانب خدا درست نبود از یک نفر به تنهائی که نفر دیگر نبوده باشد سفک دماء و فساد متصوّر نیست.
آیا مراد از این خلیفه، خلیفه اللَّه است یعنی بشر جانشین خداست؟ یا خلافت از اقوام پیشین؟ در صورت اخیر لازم میآید که پیش از نسل بشر، نسل دیگری در روی زمین بوده باشد. رجوع شود به «خلف». اگر بگوئیم: ضمیر «عَرَضَهُمْ» به آدم راجع است و مراد از «هؤُلاءِ» نیز آدم میباشد در این صورت آدم علم نوع است یا لا اقلّ از آن نوع مراد است یعنی: خدا نامها را به آدم آموخت آنگاه آدمها را به ملائکه نشان داد و فرمود: از نامهای اینان به من خبر دهید. (کارهائی که اینها میکنند بکنید). ولی آنانکه آدم را علم شخص گرفتهاند گویند: ضمیر «عَرَضَهُمْ و هؤُلاءِ» راجع به مسمیات است یعنی: نامها را به آدم تعلیم کرد آنگاه نامیدهگان را به ملائکه نشان داد و فرمود از نامهای اینان خبر دهید. مراد از تعلیم اسماء چنانکه در «سمو» گفتهایم ظاهرا استعداد و قابلیت انسان است برای کارهائی که از ملائکه ساخته نیست و اظهار عجز ملائکه هم از این جهت بود که گفتند: «لا عِلْمَ لَنا اِلَّا ما عَلَّمْتَنا» و گرنه میگفتند خدایا آنچه در پنهانی به آدم آموختهای بما هم بیاموز تا خبر دهیم ولی ملائکه دیدند: آنها طوری آفریده شدهاند که کار آدمیان از آنها میسّر نیست و این امر سبب خضوع و سجده آنان گردید و به لیاقت آدم در خلافت اعتراف کردند.
اگر بگوئیم: ضمیر «اَسْمَائِهِمْ» در هر دو جا به ملائکه راجع است مراد آن میشود که آدم نامهای ملائکه را به خودشان خبر داد. قهرا در این صورت منظور همان نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ است که آدم آن کلمات را گفت ملائکه دیدند این موجود ارضی هم به آنچه آنها میگویند قادر است و هم به اسماء دیگر. از جمله «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ» به دست میاید که ملائکه میگفتند: خدایا اگر مقصودت از خلیفه تسبیح و تقدیس است ما آنها را انجام میدهیم. و یا مقصودشان از آن اطاعت بود یعنی ما پیوسته در طاعت و فرمان تو هستیم.
ولی اگر ضمیر «اَسْمَائِهِمْ» راجع به مسمَّیات فوق باشد مراد آن است که آدم به ملائکه اسماء آنها را خبر داد (ظاهرا استعداد خویش را اظهار کرد تا ملائکه تسلیم شدند).
۲- (وَ لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا اِلَّا اِبْلِیسَ لَمْ یَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ)
[۴] اعراف/سوره۷، آیه۱۱.
در این آیه اول خلقت و تصویر آن هم اضافه به «کم» ذکر شده سپس موضوع سجده به میان آمده در این صورت لفظ آدم یا علم نوع است مثل انسان و یا لا اقلّ فرزندانش نیز در خلقت او در نظرند و گرنه اضافه به ضمیر «کم» معنی نداشت. آیا اولاد آدم همه به صورت مصوّر در وجود وی حاضر بودند؟! ! ولی ظاهر آیات کثیره دلالت به علم شخص دارند و اینکه آدمی که قرآن از آن یاد میکند یک فرد بیشتر نبوده است. از جمله قصه زوج اوست که «اَنْتَ وَ زَوْجُکَ»
[۵] بقره/سوره۲، آیه۳۵.
[۶] اعراف/سوره۷، آیه۱۹.
و سایر آیات، اگر مراد آدم نوعی بود احتیاج به ذکر زوج نبود که آدم نوعی به مرد و زن شامل است. دیگر ضمائر تثنیه است در باره وی و زوجش مثل (کُلا مِنْها رَغَداً…)، (شِئْتُما)، (… لا تَقْرَبا)، (… فَتَکُونا)، (… فَاَزَلَّهُمَا)، (… فَاَخْرَجَهُما)
[۷] بقره/سوره۲، آیه۳۵-۳۶.
نظیر این الفاظ در قرآن کریم بسیار است ایضا ظهور «بنی آدم» در آیه (یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما اَخْرَجَ اَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ)
[۸] اعراف/سوره۷، آیه۲۷.
این کلمه مجموعا ۷ بار در قرآن تکرار شده است. ایضا لفظ «اَبَوَیْکُمْ» به صورت تثنیه دال بر دو فرد است.
ولی در سوره طه ضمیرها هم مفرد آمده و هم تثنیه مثل (… فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّهِ فَتَشْقی. اِنَّ لَکَ اَلَّا تَجُوعَ فِیها وَ لا تَعْری…)
(فَوَسْوَسَ اِلَیْهِ الشَّیْطانُ… فَاَکَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما… وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی)
[۹] طه/سوره۲۰، آیه۱۱۷- ۱۲۱.
گفتهاند: زوجه تابع مرد است لذا ضمیر مفرد آمده و گرنه در «فَتَشْقی» مثلا هر دو تیره بخت شدند ولی نباید مطلب به این سادگی باشد. با همه اینها قرآن، در علم شخص بودن آدم، طوری صریح نیست که قابل تاویل نباشد و اللَّه العالم.
۲ – کیفیت خلقت
در اینکه انسان اوّلی از خاک آفریده شده شکّی نیست. و این هم یقین است که پس از خلقت اوّلی ازدیاد نسل وی به وسیله زناشوئی شده است. (وَ بَدَاَ خَلْقَ الْاِنْسانِ مِنْ طِینٍ. ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ)
[۱۰] سجده/سوره۳۲، آیه۷- ۹.
مراد از تسویه و نفخ روح ظاهرا همان است که در رحم مادر انجام میشود.
ایضا: «اِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِینٍ لازِبٍ»
[۱۱] صافات/سوره۳۷، آیه۱۱.
(اِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ)،
[۱۲] ص/سوره۳۸، آیه۷۱.
(قالَ اَ اَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِیناً)
[۱۳] اسراء/سوره۱۷، آیه۶۱.
این آیات مطابق آیاتی است که در آنها صلصال ذکر شده که صلصال به معنی گل گفته میشود، آن آیات به قرار ذیلاند: (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَاٍ مَسْنُونٍ…) (وَ اِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ اِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَاٍ مَسْنُونٍ. فَاِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ)
[۱۴] حجر/سوره۱۵، آیه۲۶- ۲۹.
نظیر این آیات است آیه اِ(نِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ. فَاِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ)،
[۱۵] ص/سوره۳۸، آیه۷۲.
همچنین آیاتی که میگویند: بشر از تراب آفریده شده مثل (فَاِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ)
[۱۶] حج/سوره۲۲، آیه۵.
[۱۷] کهف/سوره۱۸، آیه۳۷.
[۱۸] روم/سوره۳۰، آیه۲۰.
[۱۹] فاطر/سوره۳۵، آیه۱۱.
[۲۰] غافر/سوره۴۰، آیه۶۷.
و در بعضی از آنهاست: (خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ) که اشاره به خلقت مرحله اول و دوم میباشد.
اکنون میرسیم به اینکه کیفیت خلقت چگونه بوده است؟ آیا مثل مار شدن عصای موسی بوده یعنی خداوند جسدی از گل آفریده و پس از خشکیدن آنرا دفعه مبدّل به یک بشر کرده است چنانکه عصای موسی را به مار و اژدها مبدّل کرد یا طور دیگر بوده است؟ سه وجه در اینجا متصوّر است:
۲.۱ – خلقت از گل
اینکه مثل عصای موسی جسد گلی آدم با اراده خداوندی مبدّل به انسان شده است،
این مطلب را میشود از آیه، (اِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ)
[۲۱] آل عمران/سوره۳، آیه۵۹.
به دست آورد.
جمله (خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ) مفید خلقت جسد اوست و جمله (ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ) میفهماند که خدا اراده فرمود و همان جسد به انسان مبدّل شد گرچه به غیر این هم میشود حمل کرد. خطبه اول نهج البلاغه در این مطلب صریح و غیر قابل تاویل است در آن فرموده:
ثُمَّ جَمَعَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْاَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبِهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَهً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّی خَلَصَتْ وَ لَاطَهَا بِالْبِلَّهِ حَتَّی لَزَبَتْ فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَهً ذَاتَ اَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ اَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ اَجْمَدَهَا حَتَّی اسْتَمْسَکَتْ وَ اَصْلَدَهَا حَتَّی صَلْصَلَتْ لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ اَمَدٍ مَعْلُومٍ. ثُمَّ نَفَخَ فِیهَا مِنْ رُوحِهِ خشکیده اس فَمَثُلَتْ اِنْسَاناً ذَا اَذْهَانٍ یُجِیلُهَا وَ فِکَرٍ یَتَصَرَّفُ بِهَا
[۲۲] امام علی، نهج البلاغه، ج۱، ص۲۶.
.
این کلمات صریح است که ابتدا جسد گلی تشکیل یافته سپس در آن روح دمیده شده و به انسان کامل مبدّل گشته است.
علی هذا مراد از صلصال در آیات ۲۶ و ۲۸ سوره حجر همان جسد گلی است که از لجن بد بو و متغیّر تشکیل یافته و مراد از (سَوَّیْتُهُ) در آیه ۲۹ سوره فوق و در آیه ۷۲ سوره ص، خلقت جسد و مراد از نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی دمیدن روح و مبدّل شدن به انسان است و اللَّه العالم.
۲.۲ – خلقت از تکسلول
اینکه نطفه بشر و سلّول اوّلی در میان لجنهای سیاه بد بو متکوّن شده و چون در گذشته حرارت زمین بیش از امروز بوده لجنها مثل رحم مادر، حرارت ثابت داشتهاند در نتیجه سلّول شروع به رشد کرده و به تدریج مبدل به جنین شده و هکذا.
این مطلب چندان بعید نیست زیرا در قیامت نیز حرارت زمین تغییر یافته و خواهد توانست با اراده پروردگار همچون رحم مادر سلّولهای خشکیده اموات را تغذیه و رشد دهد ولی فعلا آن قابلیت را ندارد. و این نظیر رشد نطفه مریم با اذن خدا در رحم اوست.
رفیق دانشمندم آقای محمد امین سلدوزی احتمال داده که: خداوند نطفه انسان را در هوا آفریده و آن به میان لجنهای کرانه دریا ریخته و شروع به رشد کرده است چنانکه در حال حاضر تخم کرمها در هوا وجود دارند و بر روی پنیرها و گوشتها و غیره باریده و مبدّل به کرمها میشوند و تخم قرباغهها به باتلاقها ریخته مبدّل به قورباغه میشوند.
در رساله (معاد از نظر قرآن و علم) از بحار و تفسیر برهان ذیل آیه ۳۶ سوره یس از امام صادق (علیهالسّلام) نقل کردهایم که فرمودهاند: نطفه از آسمان به زمین میآید و بر روی علف و میوه و درخت مینشیند مردم و چهار پایان از آن میخورند و در وجود آنها گردش میکند.علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۶۰، ص۳۶۹.
بنابراین «مِن» در مِنْ صَلْصالٍ راغب گوید به گل خشکیده طین هم به معنی بعضیّت است نه بیان. یعنی بشر را از بعض صلصال که قسمت زیرین و نرم آن باشد آفریدیم.
آنانکه لجنهای کرانه دریا را دیدهاند میدانند که روی لجنها خشکیده و شیار شیار میشوند ولی زیر آنها نرم و نطفه در آن قابل رشد است. در آیاتی نظیر آیه: خَلَقَ الْاِنْسانَ مِنْ نُطْفَهٍ…
[۲۳] نحل/سوره۱۶، آیه۴.
نیز «من» برای بعضیت است که نطفه به معنی آب کم است و سلولی که جنین از آن تشکیل میشود. بعض نطفه میباشد.
علی هذا مراد از «سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» نظیر آن است که در آیات وَ بَدَاَ خَلْقَ الْاِنْسانِ مِنْ طِینٍ. ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ. ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْاَبْصارَ وَ الْاَفْئِدَهَ…
[۲۴] سجده/سوره۳۲، آیه۷- ۹.
ذکر شده، پیداست که این تسویه و نفخ در رحم مادر است ولی جمله (فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ) در ما بعد (نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی) مانع از این تطبیق است که از پس این نفخ و تسویه سجود ذکر شده به خلاف آیه فوق که بعدش (جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ…) آمده است و حکایت از تحوّلات رحم مادر دارد.
۲.۳ – تبدل از موجودات زنده
اینکه موجودات ساده و زنده در اثر اراده خداوند به تدریج و با مرور زمان به انسان اوّلی مبدّل شده باشند
این فرضیه فعلا بسیار ضعیف شده و موقعیّت خویش را از دست داده است بلکه میشود یقین کرد که خداوند انواع را مستقلّ آفریده است ولی اگر روزی علمی شود و یقین گردد، آیات قرآن به آن قابل تاویل خواهد بود. به نظر نگارنده: وجه اول با ظاهر قرآن از وجوه دیگر بهتر میسازد اگر اشتباه نکنم.
۳ – یکی بودن نخستین انسان
یک آدم یا چند آدم؟
ظهور آیات در آن است که ابتدا یک انسان با زنش آفریده شده و تکثیر از آندو شروع گردیده است یا اَیُّهَا النَّاسُ اِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ اُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا…
[۲۵] حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.
لفظ «ناس» و «کُم» نشان میدهد که خطاب به همه بشر است و ظهور ذکر و انثی در پدر و مادر اوّلیه است. ایضا آیه: (یا اَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا کَثِیراً وَ نِساءً…)
[۲۶] نساء/سوره۴، آیه۱.
وَ(هُوَ الَّذِی اَنْشَاَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ)
[۲۷] انعام/سوره۶، آیه۹۸.
(خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها)
[۲۸] زمر/سوره۳۹، آیه۶.
علی هذا باید به چند سئوال پاسخ گفت:
۴ – کیفیت ازدواج فرزندان آدم
در این صورت ازدواج فرزندان آن دو نفر چگونه بوده آیا خواهر را به برادر دادهاند؟! ۲- بشر چطور در همه قارهها پیدا شده با آنکه فقط در یک قاره به وجود آمده است؟! ۳- این همه اختلاف از حیث اشکال و قیافه و رنگ و قامتها چگونه به
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 