پاورپوینت کامل نجم الدّین کبری پیر ولی تراش ۶۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نجم الدّین کبری پیر ولی تراش ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نجم الدّین کبری پیر ولی تراش ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نجم الدّین کبری پیر ولی تراش ۶۰ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ساختار
۲ گزارش محتوا
۳ ویژگیها
۴ وضعیت کتاب
۵ پانویس
۶ منابع مقاله
۷ وابستهها
ساختار
کتاب نجمالدین کبری پیر ولی تراش در یک جلد و در ۲۰۸ صفحه نوشته شده است، که به شرح زندگی، آراء و اندیشه، آثار و مکتوبات، اشعار؛ و سیر و سلوک عرفانی این عارف بزرگ پرداخته است. این زندگی نامه در راستای دیگر مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه نوشته شده است و در عین حال با قلمی دیگر تتمیمی بر کتاب پیشین نویسنده با نام نجم کبری است که برای نخستین بار به شکل گسترده و دقیق نوشته و به انتشار رسیده میتواند ما را با اندیشهها و سلوک عرفانی و در واقع با تاریخ زندگی او آشنا کند، زیرا هر چه که بایستهی نگارش در این باره بوده در این اثر جمع شده و همه چیز با اسناد و مدارک کافی به تحلیل و نقد در آمده است.
کتاب نجمالدین کبری پیر ولی تراش در فهرست خود از هیچ شمارهای استفاده نکرده و تبویب مرسوم که نشانی از و یا اشارهای به فصل و باب و بخش باشد ندارد ولی در عین حال غیر از مقدّمه در فهرست مطالب آن می توان به این موارد اشاره کرد: خلاصهی زندگی و سلوک. القاب نجم کبری. پیر طریقت و ضرورت آن. استادان و پیران. آراء و اندیشههای نجم. آثار نظم و نثر. طریقت کبرویه. شهادت شیخ. در انتهای اثر نیز کتابنامه و نمایه به طور کامل وجود دارد و در انتهای کتاب هم برخی از آثار انتشارات نجم کبری ضمیمه شده است.
ساختار کتاب نقدی ـ تحلیلی است و در عین حال بیان بخشی از تاریخ را هم به همراه خود دارد. خواهی نخواهی از آنجا که زندگی شیخ در قرن شش و هفت مدّ نظر است نظری بر تاریخ آن دوران نیز الزام میشود و ما به تا اندازه ای با بلاد گوناگون و افرادی که در تعامل با شیخ بودند مواجه میشویم که اگر وجود شیخ نبود شاید برخی از این افراد را هرگز مورد توجّه قرار نمیدادیم.
از بخشی از مقدّمه چنین حاصل میشود که این کتاب در همان مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه بوده و هفتمین کتاب آن مجموعه منظور می شود، چنانکه نویسنده میگوید: و امّا هفتمین کتاب از این مجموعه به عارفی بزرگ و بی نظیر که اختصاصات ویژهای دارد اختصـاص یافتـه اسـت. حـضرت شیـخ نجمالدین کبری، فقیه، اصولی، متکلّم، فیلسوف، محدّث، مفسّر، عارف و صوفی نامداری که دارای دو لقب منحصر به فرد است، یکی «پیر ولی تراش» و دیگر «شیخ شهید»! کارهای بزرگی که او در سلوک عملی و بیان نظریّات عرفانی به انجام رسانیده سبب شده تا بخش اعظمِ فرهنگ عرفانی را در آراء و آثار او و خلفای دانشمند او بیابیم. اعمال و سلوک عجیب او با آن همه دانش و معرفت از او مردی ساخته که برخی «اَبَر مرد» تاریخ عرفانش دانسته اند، به هر جهت با همه ی عظمت و بزرگی او عجیب است که تا همین زمان نیز ناشناخته باقی مانده است و بسیاری گمان می کنند که او همان نجم رازی است و این در حالی است که وی مرید و شاگرد آن شیخ کبیر است و باز عجیب است که شاگرد از استاد شناخته تر و مشهورتر است. و این را باید به حساب جفای روزگار، بی دقّتی و کم کاری محقّقان، و شاید هم بی انصافیّ برخی از کم دانان طریقت و مغرضان تصوّف گذاشت[۱].
گزارش محتوا
کتاب نجمالدین کبری پیر ولی تراش ، اثری نقدی ـ تحلیلی است که به شرح و تفسیر زندگی و آراء یکی از عارفان بزرگ که مکتب عرفانی کبرویه بر قوام او ایستاده است میپردازد. نویسنده در این کتاب با نگاهی دقیق و نافذ تمام مراحل سلوک نجمالدین کبری را از دوران طالب علمی تا انتهای مسیر دنبال میکند. دروسی که خوانده، سفرهایی که کرده، اساتیدی که دیده، خلوتها و ریاضتهایی که پیش سر گذاشته، آثاری که نوشته همه را یک به یک در این پژوهش قرار داده و خواننده را با شگفت انگیزترین فرد از سلسله ی اولیاء و عرفا آشنا میسازد.
نویسنده، کاظم محمّدی در مقدّمهی کتاب از ناشناخته بودن شیخ یاد میکند و از تلاشی گسترده و همه جانبه برای شناخته شدن این عارف بزرگ در رسانه و مطبوعات و کتاب نام می برد و گویا در این کار سترگ نیز نویسنده خود یکتنه به این مبارزه اقدام کرده و در این باره نیز توفیقی چشمگیر داشته است. [۲].
نخستین قسمت کتاب مربوط به خلاصهای از زندگی و سلوک شیخ نجمالدین کبری است. در همان ابتدا بیان میشود که اطلاعاتی از دوران کودکی شیخ وجود ندارد و این بی اطلاعی شامل تعالیم اوّلیّه نیز میشود ولی به قول نویسنده همین قدر می دانیم که نام کامل او احمد بن عمر، ابوالجنّاب نجمالدین کبری خیوکی خوارزمی است[۳]. تاریخ ولادت شیخ ۵۴۰ هجری در خوارزم، منطقهی خیوق یا خیوه و یا خیوک بوده است[۴]. احتمالاً آموزشهای نخستین را در خانواده و در نزد پدر فراگرفته است زیرا در منابع چیزی از اساتید دوران کودکی او به چشم نمیخورد. ولی روح جوینده و طالب علم او وی را به شهرها و بلاد گوناگون میکشد تا از خرمن دانش دانشوران دینی در فلسفه و کلام و فقه و شریعت و نیز عرفان و تصوّف هر چه را که بایسته است کسب کند. این است که به شهرهای نیشابو، اصفهان، همدان، تبریز، اسکندریه، مصر، مکّه و عراق اشاره میشود [۵]. با این حال نویسنده یادآور میشود که: معلوم نیست که این سفرها به دقّت از چه زمانی آغاز شده و ابتدا به کدام شهر و پس از آن به کجا رفته است. نجم کبری خود از این بابت که مقدّم و مؤخّر سفر او معلوم باشد چیزی نگفته است امّا در خلال نوشته های او به شهرهای مذکور که یاد شد اشاراتی رفته است و لذا این نامعلوم بودن زمان حرکت و نامعلوم بودن شهرهای طی شده ما را با این مشکل مواجه میکند که او کدام درس و کدام استاد را ابتدا و پیامد آن به شاگردی چه کسانی درآمده است. در این بین تنها چیزی که برای ما معلوم است یکی آخرین استاد علوم ظاهری و نیز اوّلین معلّمِ دانش عرفانیِ اوست. چه از همانجا جریان نوینی در زندگی نجم درخشیدن گرفت و او را از ظاهر به باطن کشید و از صورت به معنا و لذا حضور شخصی به نام بابافرج که فرجی بزرگ در کار نجم کرده بود از لحاظ آنچه که گفتیم معلوم و متقن است و دیگر سالی است که نجم عزم سفر به مصر را داشته که به تاریخ ۵۶۸ هجری اتفاق افتاده و سنّ نجم در آن زمان چنان که از منابع به دست میآید بیست و هشت سال بوده است[۶].
نویسنده، کاظم محمّدی در صفحات ۱۶ تا ۲۰ به ذکر سفرهای علمی شیخ نجمالدین کبری اشاره کرده و مشایخ و اساتید وی را در هر سفر نیز ذکر کرده است. چنانکه خلاصهی آن چنین است: در نیشابور نزد استاد شهیر ابوالمعالی فراوی نیشابوری درس خوانده. در سفری به اصفهان از کسانی چون ابوالمکارم لبان و ابوجعفر صیدلانی درس خوانده است. سفری به مکّه داشت تا در نزد ابومحمّد الطّباخ حدیث بخواند. در سفر همدان به خدمت ابواعلا عطار همدانی رسید و فقه خواند. غیر از این افراد اساتید بسیار دیگری را تعظیم نمود و از محضر هر کدام دانشی کسب نمود. در سال ۵۶۸ در ۲۸ سالگی عزم مصر کرد تا به خدمت عارف شهیر شیخ روزبهان وزان مصری مشهور به شیخ کبیر برسد و راه عرفان و سلوک را در عمل فرا بگیرد. سفری هم به شهر تبریز داشت و در نزد امام حفده کتاب مصابیح السّنه را درس گرفت و در همان جا بود که با شوریده ی عارف بابا فرج وایقانی آشنا و دگرگون شد. بعد از آن رسماً به دنبال سلوک عملی رفت و نهایت به جایی که باید برسد رسید.
در صفحات ۲۷ تا ۳۰ سخن از شیخ نظر شیخ نجمالدین کبری است، یعنی بابا فرج که نظر او در نجمالدین کبری به منزلهی نقطهی عطف سیر و سلوک معنوی محسوب می شود. بعد از این دیدار بود که وی راه تصوّف و عرفان را در پیش گرفت و با رنج و ریاضات فراوان به جایگاه بلندی رسید که زبانزد عام و خاص است.
در بخش دیگر این کتاب القاب نجمالدین کبری مد نظر قرار گرفته است و نویسنده کتاب، استادکاظم محمّدی به این القاب اشاره دارد: ۱- طامه الکبری ۲- نجم کبری ۳- نجمالدین ۴- ابوالجنّاب ۵- شیخ ولی تراش ۶- شیخ جهان ۷- شیخ کبیر ۸- شیح کبری ۹- شیخ عالم. طبعتاً برای هر یک از این القاب نیز توضیحاتی وجود دارد که در همین بخش به طور مشروح به آن اهتمام شده است. در خصوص لقب ولی تراش از قول یکی از منابع مینویسد:
حافظ حسین کربلایی در این باره یادآور میشود که: لاجرم هرکسی را از خودیِ خود خلاصی میداد و بی مجاهده و ریاضت به مرتبهی ولایت می رساند. ولی تراشش نیز خواندند، به سبب آنکه در غلبات وجد نظر مبارکش بر هرکه افتادی به مرتبهی ولایت رسیدی. کربلایی هم چنین مینویسد: روزی تحقیق و تقریر اصحاب کهف می رفت، در ملازمت حضرت شیخ، شیخ سعدالدّین حموی که یکی از مریدان شیخ بود به خاطرش گذشت که آیا در این امّت کسی باشد که صحبت وی در سگ اثر کند؟ شیخ به نور ولایت و فراست دریافت برخاست و به در خانقاه رفت و بایستاد، نـاگاه سـگی آنجـا رسید و بایستـاد و دنبال میجنبانید. شیخ را نظر بر وی افتاد، در حال بخشش یافت و متحیّر و بیخود شد و روی از شهر بگردانید و به گورستان رفت و سر بر زمین میمالید. [۷].
صاحب سفینه الاولیاء هم مینویسد: نجم را ولی تراش خواندند چون در غلبات وجد نظر مبارکش به هرکه میافتاد نه تنها آتش به جانش میزد بلکه به مرتبهی ولایت میرسید. قاضی نورالله شوشتری نیز در مجالس المؤمنین مینویسد: بازرگانی به قصد تفرّج به خانقاه شیخ راه یافت در آن لحظه شیخ را حالتی قوی بود نظرش بر آن بازرگان افتاد و او را به مرتبهی ولایت رساند، شیخ از او پرسید در کدام مملکت زندگی میکنی؟ گفت فلان جا، شی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 