پاورپوینت کامل آیت الله حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیت الله حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیت الله حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیت الله حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
سید حسین طباطبایی بروجردی
سید حسین طباطبایی بروجردی (۱۲۹۲-۱۳۸۰ق/۱۲۵۴-۱۳۴۰ش)، معروف به حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی و آیت الله بروجردی از مراجع تقلید جهان تشیع و زعیم حوزه علمیه قم در قرن چهاردهم هجری قمری بود.
آیت الله بروجردی علوم دینی را در اصفهان و نجف نزد اساتید بزرگی چون میرزا ابوالمعالی کلباسی، سید محمدتقی مدرس، سید محمدباقر درچهای، جهانگیرخان قشقایی، آخوند کاشی، آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و سید کاظم یزدی فرا گرفت و به درجه اجتهاد رسید. ایشان بعد از حدود نه سال تحصیل در نجف سی و سه سال در بروجرد سکونت گزید. آیت الله بروجردی با دعوت مصرانه علمای قم، تجّار و متدّینین قم و تهران، به قم مهاجرت کرده و بعد از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی مرجعیت دینی شیعیان را برعهده گرفت و در دهه ۱۳۳۰ش مرجع عام شیعیان محسوب میشد. در زمان مرجعیت ایشان خدمات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و رفاهی فراوانی انجام شده است؛ از جمله سامان دادن به وضعیت حوزه قم، برقرار ساختن ارتباط با دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه برای ایجاد وحدت، گسیل کردن نمایندگانی به اروپا و آمریکا برای شناساندن اسلام، ساختن یا بازسازی چندین کتابخانه، بیمارستان، مسجد، مدرسه و مدرسه علمیّه در نواحی مختلف ایران و سایر کشورها، از جمله در عراق و آلمان، لبنان، آفریقا و اروپا و خدمات بسیار دیگر. بسیاری از صاحبنظران وی را مبتکر روش جدیدی در علم رجال میدانند، که کتاب جامع احادیث الشیعه در همین زمینه نگاشته شده است. از آیت الله بروجردی تالیفات بسیاری در موضوعات رجال، حدیث، اصول و فقه برجای مانده است.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی اجمالی
۲ – تحصیلات
۲.۱ – در اصفهان
۲.۲ – در نجف
۳ – بازگشت به بروجرد
۴ – در بند دژخیم شاهنشاه
۵ – آزادی از بند و سکونت در بروجرد
۶ – هجرت به قم
۷ – مرجعیت
۸ – کرامات
۹ – فعالیت سیاسی و اجتماعی
۹.۱ – شیوه رفتار با دربار
۱۰ – فعالیتهای فرهنگی
۱۰.۱ – اعزام محصل به خارج از کشور
۱۰.۲ – اصلاحات در حوزه علمیه قم
۱۰.۳ – پیشبرد علوم دینی
۱۰.۴ – تقریب مذاهب
۱۱ – خدمات رفاهی
۱۲ – تالیفات
۱۳ – شیوه رجالی
۱۴ – شیوه فقهی و اصولی
۱۵ – خصوصیات اخلاقی
۱۶ – وفات
۱۷ – فهرست منابع
۱۸ – پانویس
۱۹ – منابع
۱ – معرفی اجمالی
سید حسین طباطبایی بروجردی در یکی از روزهای آخر ماه صفر ۱۲۹۲ق در خانهای از خاندان طباطبایی در شهر بروجرد به دنیا آمد.
[۱] علوی، محمدحسین، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، ص۲۱.
در خانه او را حسین آقا صدا میکردند و از همان اوان کودکی مورد علاقه پدرش سید علی بود و در سایه توجهات ایشان رشد کرد.
نسبتش، با سی واسطه، به امام مجتبی (علیهالسلام) میرسد.
[۲] رازی، محمد، آثار الحجه، ج۲، ص۹، قم ۱۳۳۲ ش.
از خانواده وی چهرههای برجسته دیگری چون سیّد مهدی بحرالعلوم (متوفی ۱۲۱۲) نیز برخاستهاند.
جدّ پنجم او، سیّد محمد طباطبائی از دانشمندان دینی و خواهرزاده علاّمه محمدباقر مجلسی بود
[۳] جزائری، عبدالله، الاجازه الکبیره، ج۱، ص۱۷۵، چاپ محمد سمامی حائری، قم ۱۴۰۹.
که در نجف میزیست و در یکی از سفرهای خود به زادگاهش اصفهان، به خواهش مردم بروجرد، مدتی در آن شهر اقامت کرد و مؤسس یکی از مهمترین خاندانهای علمی شیعه شد، و آرامگاه او در بروجرد معروف است.
[۴] دوانی، علی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ج۱، ص۸۲، تهران ۱۳۷۱ ش.
۲ – تحصیلات
پدر سید حسین در تعلیم و تربیت او تلاش فراوان میکرد و در هفت سالگی او را به مکتب فرستاد. حسین آقا کتاب جامع المقدمات و نیمی از کتاب سید علی را که مشتمل بر صرف و نحو و منطق است را به خوبی آموخت. به طوریکه هوش و ذکاوت ایشان زبانزد خاص و عام شده بود. وقتی پدرش متوجه پیشرفت سریع او شد، او را از مکتبخانه به مدرسه نوربخش که از بناهای جد مادری فرزندش بود، فرستاد و اتاقی را به ایشان اختصاص داد و همان معلم دلسوز مکتبخانه را به مدرسه آورد تا صرف و نحو، منطق، معانی و بیان، بدیع، فقه و اصول را نزد پدرش و اساتید دیگر فرا گیرد.
[۵] علوی، محمدحسین، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، ص۲۱.
[۶] اباذری، عبدالرحیم، خاطرات آیتالله میانجی، ص۱۷ـ۱۸، تهران، مرکز اسناد، ۱۳۸۰.
[۷] محمد رازی، آثار الحجه، ج۲، ص۱۰، قم ۱۳۳۲ ش.
[۸] دوانی، علی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ج۱، ص۹۳، تهران ۱۳۷۱ ش.
سیّد علی، پدر بروجردی که خود از علوم دینی بهره برده بود و با زراعت روزگار میگذرانید، فرزندش را به تحصیل علوم دینی گماشت.
[۹] علوی طباطبائی، اسماعیل، شرححال آیت الله العظمی بروجردی، ج۱، ص۷۰۴-۷۰۸، در فهرست نسخههای خطی کتابخانه مسجد اعظم قم، چاپ رضا استادی، قم ۱۳۶۵ ش.
[۱۰] علوی، جواد، خاندان و نسب آیت الله بروجردی، ص۳۴۳ـ۳۶۷، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
۲.۱ – در اصفهان
آیتالله بروجردی پس از تحصیلات مقدماتی در بروجرد، در ۱۳۱۰
[۱۱] رازی، محمد، آثار الحجه، ج۲، ص۱۰، قم ۱۳۳۲ ش.
[۱۲] دوانی، علی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ج۱، ص۹۴، تهران ۱۳۷۱ ش.
در سن ۱۸ سالگی رهسپار اصفهان و مدرسه صدر شدند.
آقا نوحالدین، پسر عموی سید حسین، در مدرسه صدر روزگار میگذراند، دانشجوی سختکوش بروجرد یکسره نزد پسر عمویش شتافت و در حجره او اقامت گزید، رابطه پسر عموهای بروجردی بسیار نیک بود. آقا نوحالدین در روزهای آغازین به سید حسین گفت: اگر میخواهی در دانشاندوزی و تدریس کامروا شوی باید در محافل علمی سخن بگویی و در درس اشکال کنی وگرنه تا پایان عمر چون من گمنام میمانی.
[۱۳] علوی، محمدحسین، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، ص۲۳-۲۶.
ایشان این دوران را یکی از لذتبخشترین ایام زندگی خود میدانستند. از جمله میفرمودند: «از روزهای اولی که به اصفهان وارد شدم به حوزه درس مرحوم درچهای رفتم و این مرد عالیقدر با آن فضایل علمی و ملکات اخلاقی به قدری به من اظهار مهر کرد که حدی نداشت».
سید حسین مدت چهار سال در محضر اساتید بزرگی چون میرزا ابوالمعالی کلباسی، سید محمدتقی مدرس، سید محمدباقر درچهای، جهانگیرخان قشقایی و ملا محمد کاشانی معروف به آخوند کاشی به تکمیل اندوخته علمی خود همت گماردند، و به تحصیل رجال، فقه، اصول، فلسفه و ریاضیات پرداخت و در فقه و اصول صاحبنظر و دارای مبنا شد، همچنین حوزه درسی تشکیل داد و شاگردانی تربیت کرد.
[۱۴] دوانی، علی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ج۱، ص۹۹، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۱۵] رازی، محمد، آثار الحجه، ج۲، ص۱۰، قم ۱۳۳۲ ش.
سید حسین بروجردی در بامداد یکی از روزهای ربیع الاول ۱۳۱۴ در برابر حجرهاش نشسته بود که پیکی، نامه پدر را به وی سپرد. نامه پدر، او را به وطن فراخوانده بود. سید حسین با این اندیشه که شاید پدر میخواهد او را به نجف گسیل دارد به زادگاهش برگشت، ولی پدر اندیشهای دیگر در سر داشت. که البته با ناراحتی سید حسین مواجه میشود که به پدر میگوید: «پدر من با خاطر آسوده و جدیت بسیار سرگرم کسب علم بودم، ولی اکنون بیم دارم که تاهل میان من و مقصدی که در پیش گرفتهام حائل شود.»
[۱۶] طباطبایی، محمدحسین، خاطرات زندگی آیتالله بروجردی، ص۲۵، تهران، اطلاعات، ۱۳۴۱.
پدر با پای فشاری بر خواسته خویش مقدمات ازدواج فرزند را فراهم آورد. بدینترتیب او در ۲۲ سالگی ازدواج کرد،
[۱۷] دوانی، علی، زندگینامه آیت الله بروجردی، ص۵۳ـ۵۲.
دو یا سه ماه در زادگاهش ماند و سپس با خانواده سمت اصفهان رهسپار شد.
[۱۸] علوی، محمدحسین، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، ص۲۷.
۲.۲ – در نجف
زمانی که سید حسین در اصفهان مشغول کسب علم بود، روزی نامهای از طرف پدرشان دریافت میکند که در آن نامه ذکر شده بود که «به طرف بروجرد حرکت کن، زیرا وسایل و مقدمات سفر به نجف اشرف را فراهم ساختهام».
سید حسین در ۱۳۲۰، راهی نجف شد و تا ۱۳۲۸ در نجف مشغول به تحصیل و تدریس شد، یکی از اساتید برجسته ایشان در نجف مرحوم آخوند خراسانی بودند. مرحوم آخوند به حسین آقا بسیار علاقمند بود. آیت الله بروجردی نیز علاقه و ارادت به مرحوم آخوند تا آخر عمر حفظ کردند.
به زودی نظرهای بجا و قابل تأمل دانشور تازه وارد، توجه استاد بزرگ حوزه نجف را جلب کرد و میان آنها پیوندی ناگسستنی پدید آورد. به گونهای که اگر پس از درس آخوند خراسانی، سخنی بر زبان نمیآورد، استاد وی را مخاطب قرار میداد و میفرمود: آقا نظری ندارید؟
اندک اندک ارج سید حسین بر شاگردان محفل آخوند نیز آشکار شد. آنها از او خواستند تا پس از خروج استاد از محفل، درس وی را با شرح و توضیح فزونتر بازگو کند. بدینترتیب یکی از برنامههای مجتهد بروجردی تقریر درس استاد شد.
[۱۹] علوی، محمدحسین، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، ص۳۱ – ۳۲.
در زمانیکه سید حسین در نجف اشرف اقامت داشتند، نبوغ، استعداد، سرعت انتقال، فهم و درایت ایشان در محافل علمی نجف، نقل مجالس بود، به طوریکه از هر کوچه و گذری که عبور میکرد، طلاب جوان ایشان را به یکدیگر نشان میدادند و میگفتند: «حسین آقا این است».
سید حسین بروجردی علاوه بر شرکت در مجالس درس آیت الله آخوند خراسانی از محضر علمای دیگری چون مرحوم شیخ الشریعه اصفهانی و آقا سید کاظم یزدی کسب فیض میکردند. خود ایشان حوزههای درس تشکیل میدادند و کتاب فصول را برای جمعی از فضلا تدریس میکردند. البته این آغاز استادی و تدریس ایشان نبود، بلکه پیش از این نیز در زمانی که در حوزه علمیه اصفهان مشغول تحصیل بودند، مرتبا طی یک دهه کتب شرح لمعه و فصول را تدریس میکردند.
[۲۰] تمری، محمدرضا، شکوه شیعه، ص۱۲۲، تهران، مرکز اسناد، ۱۳۸۷.
۳ – بازگشت به بروجرد
آیتالله بروجردی در اواخر سال ۱۳۲۸ق پس از نه سال توقف در نجف اشرف و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ در حالیکه از آیت الله خراسانی و آیت الله شریعت اصفهانی به دریافت اجازه اجتهاد نائل گردیده بود، به اصرار و تاکید پدر به قصد آنکه دوباره به نجف باز گردد، راهی بروجرد شد.
مرحوم آخوند خراسانی طی نامهای به پدر آیت الله بروجردی ضمن تشریح شخصیت علمی وی سفارش میکند که او را به عنوان مجتهد مطلق جامع الشرایط بشناسد و به مردم معرفی کند تا در اخذا فتاوی و احکام شرعی به او مراجعه نمایند.
اما در ۱۳۲۹، مرگ پدر از یک سو و رحلت استادش، آخوند خراسانی (که در تشویق و تکریم بروجردی میکوشید) از سوی دیگر، و نیز درخواست مردم، سبب شد که وی در بروجرد به عنوان رهبر دینی بماند.
[۲۱] دوانی، علی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ج۱، ص۱۰۱، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۲۲] علوی طباطبائی، اسماعیل، شرححال آیت الله العظمی بروجردی، ج۱، ص۷۱۰-۷۱۱، در فهرست نسخههای خطی کتابخانه مسجد اعظم قم، چاپ رضا استادی، قم ۱۳۶۵ ش.
آیتالله بروجردی از هنگام بازگشت به بروجرد تا موقع آمدن به قم جمعا سی و سه سال در آن شهر اقامت داشتند. بروجرد محیط ساکت و آرامی بود و شاگردان خوب و آماده تحصیلی داشت. ایشان از ابتدای فقه شروع به تدریس کردند. محل تدریس ایشان در مسجد سید جواد جد ایشان و زمانی مدرسه نوربخش و بیشتر اوقات در منزل خودشان بود. غالبا بالغ بر صد نفر از علما و فضلا در محضر درس ایشان حاضر بودند. ایشان در همان سالهایی که از نجف بازگشته بودند کتاب عروه الوثقی مرحوم سید کاظم یزدی را حاشیه میکنند و همان موقع چاپ میشود.
[۲۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی به روایت خاطره، ص۴۶، تهران، ۱۳۸۲.
۴ – در بند دژخیم شاهنشاه
آیت الله بروجردی در ۱۳۴۵ راهی عراق و از آنجا عازم حج شد و هنگام بازگشت، هشت ماه در نجف توقف کرد. همزمان با اوج درگیری اعتراضهای مؤمنان علیه رضاخان و هجرت اعتراضآمیز روحانیان کشور به قم، سرور فقیهان بروجرد به مرز ایران گام نهاد. مزدوران دربار، که از پیوستن او به مهاجران و رساندن پیام مراجع نجف به معترضان میهراسیدند در مرز قصر شیرین وی را دستگیر کردند و به پایتخت بردند.
در تهران رضاخان به دیدارش شتافت. او که در پی یافتن فردی برای رویارویی با شیخ عبدالکریم حائری بود با سید مهربانی کرده، گفت: چیزی از من بخواه.
فقیه بروجردی اظهار بینیازی کرد ولی در برابر پافشاری شاه ناگزیر لب گشاده، فرمود: وقتی در ارکان حرب بودم مقدار جیره غذایی سربازان را ناکافی دیدم، اگر میخواهید کاری کنید فرمان دهید جیره آنها فزون یابد.
آنگاه در پاسخ رضاخان، که مسأله نادیده گرفتن جایگاه آیت الله العظمی حائری و پیروی دولتیان از مجتهد بروجردی را مطرح کرد، فرمود: خیر، شما با ایشان تماس بگیرید، من هم اگر کاری داشتم از طریق آن جناب با شما در میان مینهم.
آنگاه وی را به همراهی با روحانیت و عمل به دستورات الهی فراخوانده، چون میدانست اجازه سفر به قم و بروجرد به او نمیدهند، فرمود بر آنم به مشهد سفر کنم.
اندکی پس از خروج رضاخان، تیمورتاش پنجاه هزار تومان نزد آن مرجع وارسته آورد. فقیه بروجردی از پذیرش هدیه دربار خودداری کرد
[۲۴] مجله حوزه، سال هشتم، ش ۱ و ۲، ص ۳۳۶ و ۳۴۴ و ۳۳۷ و ۲۷۷.
و بامداد روز بعد راه خراسان پیش گرفت.
۵ – آزادی از بند و سکونت در بروجرد
آیت الله بروجردی پس از مدّتی آزاد شد،
[۲۵] سلطانی طباطبائی، محمدباقر، مصاحبه با آیت الله سیدمحمدباقر سلطانی طباطبائی، ج۱، ص۳۱ـ۳۳، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فرودین ـ تیر ۱۳۷۰).
[۲۶] علوی، جواد، آیت الله بروجردی در بروجرد، ج۱، ص۳۳۳ـ۳۳۶، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
و به مشهد رفت و سیزده ماه (یا هشت ماه) در آنجا توقف کرد.
در مراجعت از مشهد، به اصرار آیت الله حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم، مدت کمی در قم اقامت کرد،
[۲۷] دوانی، علی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ج۱، ص۱۰۴، تهران ۱۳۷۱ ش.
ولی به دلیل درخواستهای مکرّر مردم بروجرد یا به عللی دیگر، قم را به سوی بروجرد ترک گفت.
[۲۸] علوی، جواد، آیت الله بروجردی در بروجرد، ج۱، ص۳۳۷ـ۳۳۸، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
وی به هنگام اقامت در بروجرد، یکی از مراجع تقلید محبوب و مورد احترام در غرب ایران بود و تا ۱۳۲۳ ش، در بروجرد به فعالیتهای علمی و اجتماعی اشتغال داشت.
[۲۹] علوی، جواد، آیت الله بروجردی در بروجرد، ج۱، ص۳۳۳ـ ۳۳۸، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
۶ – هجرت به قم
آیت الله بروجردی در سال ۱۳۲۳، بر اثر بیماری شدید، به بیمارستان فیروزآبادی تهران انتقال یافت.
در این هنگام حوزه علمیه قم را سیّد صدرالدین صدر، سیّد محمدحجت کوه کمری و سید محمدتقی خوانساری، اداره میکردند.
آیت الله بروجردی با تقدّم سنی و جایگاه والای علمی و اعتبار و نفوذی که داشت، می توانست حوزه علمیه قم را، که بر اثر فشارهای حکومت خصوصاً پس از فوت آیت الله حائری شدیداً تضعیف شده بود، سر و سامانی دوباره ببخشد.
آیت الله بروجردی سرانجام با دعوتهای مصرانه علمای قم و در پی درخواست جدّی بزرگان حوزه، تجّار و متدّینین قم و تهران، به خصوص تلاشهای بیوقفه امام خمینی در دعوت از ایشان برای برعهده گرفتن مرجعیت شیعه در قم در میان استقبال پرشور مردم در روز ۱۴ محرم سال ۱۳۴۶ مطابق ۹ دی ۱۳۲۳ [و به نقلی در در آذر ۱۳۲۳] وارد قم میشوند.
[۳۰] سلطانی طباطبائی، محمدباقر، مصاحبه با آیت الله سیدمحمدباقر سلطانی طباطبائی، ج۱، ص۴۳، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فرودین ـ تیر ۱۳۷۰).
[۳۱] مبرقعی، مرتضی، مصاحبه با آیت الله سید مرتضی مبرقعی (فقیه)، ج۱، ص۷۱، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
[۳۲] احمدی، جعفر، مصاحبه با آیت الله سید جعفر احمدی، ج۱، ص۸۰، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
[۳۳] فاضل لنکرانی، محمد، مصاحبه با آیت الله محمد فاضل لنکرانی، ج۱، ص۱۳۹، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
[۳۴] سبحانی، جعفر، مصاحبه با آیت الله جعفر سبحانی، ج۱، ص۱۸۲، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
آیتالله بروجردی بعد از ورود به قم شروع به تدریس فقه و اصول نمود. صبحها در مسجد عشقعلی، فقه و عصرها در مدرسه فیضیه، اصول درس میدادند.
[۳۵] دوانی، علی، زندگانی زعیم بزرگ، ص۵۶، تهران، بیتا، ۱۳۴۰.
۷ – مرجعیت
پس از وفات آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی (۱۳۲۵ ش) و آیت الله حاج آقا حسین قمی (۱۳۲۶ ش) در نجف، آیت الله بروجردی، تا زمان وفاتش در ۱۳۴۰ ش، از بزرگترین مراجع تقلید در جهان تشیع بود.
[۳۶] علوی طباطبائی، اسماعیل، شرححال آیت الله العظمی بروجردی، ج۱، ص۷۱۳، در فهرست نسخههای خطی کتابخانه مسجد اعظم قم، چاپ رضا استادی، قم ۱۳۶۵ ش.
با رحلت مرجع بزرگوار حضرت آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی مرجعیت آیت الله بروجردی فراگیر شد و مؤمنان از هر سو به آن فقیه وارسته مراجعه کردند.
۸ – کرامات
خاطرهها و سخنان بر جای مانده از دانشوران آن روزگار نشان میدهد که آیت الله بروجردی پیوسته در امدادها و عنایتهای فرا مادی قرار داشت. برای مثال آیت الله حاج شیخ علیاکبر نهاوندی، که خود از بزرگان روحانیت شیعه به شمار میآمد، پس از وانهادن محراب خویش به مرجع بروجردی به نجف شتافت.
مرجع شیعیان جهان، حضرت آت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، که از بیماری رنج میبرد، جناب نهاوندی را مأمور اقامه جماعت کرد. شیخ نهاوندی دنباله این ماجرا را چنین بیان کرده است:
شب اولی که به جای ایشان برای خواندن نماز جماعت رفتم، وقتی بر سجاده قرار گرفتم، آوایی شنیدم که گفت «عظمت ولدی عظمتک» (فرزندم را بزرگ داشتی من نیز تو را بزرگ داشتم) برگشتم، به همه سو نگاه کردم، مردم در صفهای جماعت نشسته بودند، کسی جز من پیام غیبی را در نیافته بود.
[۳۷] علوی، محمدحسین، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، ص۶۵-۷۱.
علاوه بر گفتار شیخ علیاکبر نهاوندی کردار آن مرجع وارسته به ویژه در سالهای زندگیِ قم دلیل روشنی بر معنویت و همراهی پیوسته تأییدات الهی با فقیه فروتن بروجردی است. کرداری که شاگردانش از آن پرده برداشتند و برای همیشه در سینه تاریخ به یادگار نهادند:
۱. همسر یکی از دانشجویان باردار بود. هنگام زایمان او را نزد پزشکی به نام اسماعیل موسوی برد. پس از زایمان، پزشک به پدر نوزاد گفت: این پسرت را من نجات دادم، اگر من نبودم میمرد، دوست دارم نامش را اسماعیل بگذاری.
دانشجوی جوان نیز نام کودک را اسماعیل نهاد ولی دریغ که نوزاد از نخستین روز تولد در بیماری و درد فرو رفت. تلاشهای شبانهروزی پدر و مادر و مراجعه به پزشکان گوناگون سودمند واقع نشد و کودک میان دنیا و برزخ سرگردان ماند. دانشجو، که دستش از همهجا کوتاه مینمود، نزد استاد حوزه حضرت آیت الله العظمی بروجردی سفره دل گشاد و گفت: آقا، خداوند نوزادی به من داده که از نخستین روز تولد تاکنون پیوسته بیمار است، نمیدانم چه کنم:
استاد مهربان فرمود: نامش را عوض کنید خوب میشود.
دانشجو، که هرگز داستان سفارش پزشک و نامگذاری نوزاد را برای استاد نگفته بود، شگفت زده به خانه رفت، نام کودک را «امیر» نهاد و او برای همیشه از بیماری و رنج رهایی بخشید.
[۳۸] خاطره از استاد معظم حضرت آیت الله حرم پناهی.
۲. دانشجویی دیگر داستان دلدادگیاش به استاد را چنین باز گفته است:
وقتی تازه به قم آمده بودم، آقا برایم شهریه فرستاد. من نپذیرفتم و گفتم: زمینی در شمال دارم که درآمدش مرا کافی است.
پس از چندی خشکسالی شمال را در بر گرفت. من برای گذران زندگی به قرض روی آوردم. چون میزان بدهیها زیاد شد، ناگزیر فرشهای خانه را جمع کردم و یکی از بازاریان را به خانه بردم تا آن را بخرد. مرد بازاری بهایی اندک برای فرش بر زبان آورده، بهایی که برای پرداخت بدهیهایم کافی نبود. بازاری دیگری را به خانه بردم، اما او بهایی کمتر از اولی پیشنهاد کرد.
من سرگردان و مردد بودم که ناگهان صدای در مرا به خود آورد، شتابان سمت در دویدم؛ حاج احمد، خادم استاد، پشت در بود. او پاکتی به من سپرد و گفت: این را آقا برای شما فرستاده.
به پاکت نگریستم، اثری از پول در آن نبود. چون گشودم چکی در آن یافتم. چکی که مبلغ آن درست به اندازه بدهیام بود. شگفتی وجودم را فرا گرفت زیرا جز من و خداوند هیچ کس از میزان کامل بدهیام خبر نداشت.
[۳۹] خاطره از استاد معظم حضرت آیت الله حرم پناهی.
نفوذ کمنظیر او در دوران مرجعیّت به گونهای بود که دولت حاکم سعی میکرد با مخالفت وی روبرو نشود.
۹ – فعالیت سیاسی و اجتماعی
با وجود ارتباط نزدیک بروجردی و آخوند خراسانی، هنوز نشانهای از مداخله او در انقلاب مشروطیت به دست نیامده است.
گویا بر اثر خاطرات ناگواری که از برخی رویدادهای مشروطیت داشت، از دخالت مستقیم در اموری که به تعبیر خودش «آغاز و پایان آن روشن نبود»، پرهیز میکرد.
[۴۰] سلطانی طباطبائی، محمدباقر، مصاحبه با آیت الله سیدمحمدباقر سلطانی طباطبائی، ج۱، ص۳۶، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فرودین ـ تیر ۱۳۷۰).
[۴۱] دوانی، علی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ج۱، ص۳۵۲، تهران ۱۳۷۱ ش.
با این همه در برابر کارهای ضدّ دینی حکومت شاه سکوت نمیکرد، از همراهی با حرکتهای سیاسی و دینی در صورت لزوم دریغ نمیورزید و از نفوذ دینی و اجتماعی خود بهره میجُست.
برخی از فعالیتهای سیاسی وی عبارت است از:
تهدید به خروج از بروجرد در اعتراض به فعالیت فرقه ضالّه.
[۴۲] علوی، جواد، آیت الله بروجردی در بروجرد، ص ۳۲۸، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
دفاع صریح و اظهار همراهی با آیت اللّه قمی بعد از شهریور ۱۳۲۰.
[۴۳] سلطانی طباطبائی، محمدباقر، مصاحبه با آیت الله سیدمحمدباقر سلطانی طباطبائی، ج۱، ص۵۴، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فرودین ـ تیر ۱۳۷۰).
[۴۴] صافی گلپایگانی، علی، مصاحبه با آیت الله شیخ علی صافی گلپایگانی، ج۱، ص۱۱۶، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
پیشگیری جدّی از حضور افراد ناباب و ضدّ دین در دستگاه اداری کشور.
[۴۵] دوانی، علی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ج۱، ص۳۵۹ـ۳۶۰، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۴۶] سبحانی، جعفر، مصاحبه با آیت الله جعفر سبحانی، ج۱، ص۱۸۲، حوزه، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
[۴۷] واعظ زاده خراسانی، محمد، مصاحب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 