پاورپوینت کامل نهاد وکالت در عصر ائمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نهاد وکالت در عصر ائمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نهاد وکالت در عصر ائمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نهاد وکالت در عصر ائمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل نهاد وکالت در عصر ائمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
کلیدواژه: امامان، اهل بیت، وکالت.
پرسش: وکالت در عصر امامان اهل بیت (علیهالسّلام) چگونه بوده است؟
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۱.۱ – ابلاغ خواسته ائمه از طریق نامه
۱.۱.۱ – در دوره امام حسین
۱.۱.۲ – در دوره امام سجاد
۱.۱.۳ – در دوره امام باقر
۱.۱.۴ – در دوره امام صادق
۱.۱.۵ – در دوره امام هادی
۱.۱.۶ – در دوره غیبت صغرا
۲ – دلایل تشکیل و گسترش نهاد وکالت
۲.۱ – فراوانی شمار شیعیان
۲.۲ – گسترش مناطق شیعه نشین
۲.۳ – دشواری ارتباط مستقیم با امام
۲.۴ – تنوع نیازها
۲.۵ – پدید آمدن انحرافات
۲.۶ – آماده سازی برای دوره غیبت کبرا
۳ – وظایف نهاد وکالت
۳.۱ – اقتصادی
۳.۱.۱ – نامه به شیعیان نیشابور
۳.۱.۲ – جمعآوری درآمد موقوفات
۳.۱.۳ – فراوانی اموال در نزد وکیلان
۳.۱.۴ – موارد مصرف اموال
۳.۲ – فرهنگی
۳.۳ – سیاسی اجتماعی
۳.۴ – حفاظتی
۴ – ساختار نهاد وکالت
۵ – ویژگیهای وکیلان
۵.۱ – کاردانی تدبیر و مدیریت
۵.۲ – رازداری و نهان کاری
۵.۳ – عدالت و وثاقت
۵.۳.۱ – نکته
۶ – قلمرو جغرافیایی نهاد وکالت
۶.۱ – مدینه
۶.۲ – مکّه
۶.۳ – کوفه
۶.۴ – بغداد
۶.۵ – سامرا
۶.۶ – قم
۶.۷ – ری
۶.۸ – همدان
۶.۹ – آذربایجان
۶.۱۰ – اهواز و بصره
۶.۱۱ – بیهق و نیشابور
۶.۱۲ – سمرقند
۷ – اسامی یافته شده از وکیلان
۸ – پانویس
۹ – منبع
مقدمه
ارتباط میان امامان اهل بیت (علیهمالسّلام) و شیعیان ایشان از آغاز دوره امامت امیرمؤمنان (علیهالسّلام) ارتباطی عمیق، منضبط و روشمند بوده است. شماراندک شیعیان و محدود بودن وسعت جغرافیاییِ مناطق مسکونی آنان در سده اوّل هجری، به گونهای بود که ارتباط شیعیان با امام (علیهالسّلام) به سادگی ممکن بود. در دوره امام حسن (علیهالسّلام) تا امام زین العابدین (علیهالسّلام) افراد تأثیرگذار در هر قوم و شهر (خواص جامعه) با امام (علیهالسّلام) مرتبط بودند و با افراد زیرمجموعه خود نیز ارتباط داشتند. در موارد فراوانی، شیعیان بهگونه مستقیم با امام (علیهالسّلام) ارتباط برقرار میکردند و مسائل و مشکلات معرفتی، سیاسی و اجتماعی خویش یا افراد مرتبط با خود را میپرسیدند. این ارتباط در زمان حج و در مسافرت مسلمانان بویژه شیعیان به مکّه و مدینه، بیشتر میشد.
ابلاغ خواسته ائمه از طریق نامه
خواسته امامان اهل بیت (علیهمالسّلام) نیز از طریق نامه، به افراد برگزیده قوم و قبیله یا خواص شهر و بلد، ابلاغ میشد و از طریق آنان در شهرهای محدودی که شیعیان حضور داشتند، منتشر میشد.
در دوره امام حسین
از موارد معدود و غیر متعارف در سده اوّل هجری، نیاز به اعزام نماینده ویژه از سوی امام حسین (علیهالسّلام) به کوفه بود که این مهم را جناب مسلم بن عقیل انجام داد. مسلم در کوفه با بزرگان شیعه ارتباط برقرار کرد و سازمانی ابتدایی را بنیان نهاد؛ ولی به سبب نفوذ جاسوسان ابن زیاد در این تشکیلات، این مجموعه به سرعت متلاشی شد و از میان رفت.
در دوره امام سجاد
در دوره امام زین العابدین (علیهالسّلام) افراد خاصی همچون: ابوخالد کابلی، ابوحمزه ثمالی و یحیی بن امطویل، رابط ایشان با مردم کوفه و سایر مناطق بودند و ارتباط محدود علمی میان شیعیان و امام (علیهالسّلام) را برقرار میکردند.
تا این زمان، تمایز شیعیان از اهل سنّت به شکل آشکار مشاهده نمیشد. شیعیان اگر چه در خفا محبّت خاص اهل بیت (علیهمالسّلام) را در دل داشتند، ولی با توده اهل سنّت، همراهی میکردند و به عنوان گروه متشخّص و با عقاید و باورهای خاص جلوه نمیکردند. سنّیان نیز دچار تفرقه نشده بودند و مذاهب کلامی و فقهی در میان آنان جلوهگر نبود.
در دوره امام باقر
دوره امامت امام باقر (علیهالسّلام) نقطه عطف در جامعه شیعی محسوب میشود. از این دوره، جمعیت شیعه، رو به فزونی نهاد و مناطق جغرافیاییِ جدیدی به محدوده مسکونیِ شیعیان افزوده شد. شیعیان نیز از منظر فکری و اجتماعی، فرهنگ و روابط اجتماعی، خود را مهندسی کردند و آن را محور تجمّع خویش ساختند. در این دوره، هویّت خاصّ شیعی، سبب همگونی و همکاری افراد در این مجموعه میشد. ارتباط میان امام و شیعیان، گستردهتر از ارتباط علمیِ پیشین شد و نیاز به نهاد، سازمان و تشکیلاتی برای انضباط بخشیدن به شیعیان و ارتباط آنان با امام (علیهالسّلام) و ناحیه امامت، احساس شد.
در دوره امام صادق
دوره امامت امام صادق (علیهالسلام)، آغاز سامانبخشی به نهاد وکالت امام یا ناحیه امامت بود تا ارتباط و تعامل میان امام و شیعیان را برقرار کند در سالهای بعد، شمار شیعیان و مناطق جغرافیایی آنان به سرعت توسعه پیدا کرد و نهاد وکالت نیز با توجّه به تاثیر فروان آن در ارتباط امام – پیرو، گسترش یافت.
در دوره امام هادی
این نهاد در دوره امامهادی (علیهالسّلام) و امام عسکری (علیهالسّلام) به بالاترین حدّ تکامل خود رسید و با ایجاد شبکهای مطمئن، ورود به دوره غیبت را تسهیل کرد و وظیفه سرپرستی شیعیان را در این دوره خطیر به گونهای شایسته به انجام رسانید.
در دوره غیبت صغرا
اوج تأثیرگذاری نهاد وکالت در جامعه شیعی، در دوره غیبت صغرا بود که در زمانی نزدیک به هفتاد سال و در اوج خفقان سیاسی – اجتماعی عباسیان، نظام جامعه شیعی را سامان بخشید و فرهنگ شیعه و شیعیان را برای ورود به دوره غیبت کبرا آماده کرد. به عبارت دیگر، در فاصله سالهای ۱۲۰ تا ۲۶۰ق، ارتباط میان شیعیان و امام (علیهالسّلام) از ارتباط مستقیم با شیب ملایم، به ارتباط غیر مستقیم از طریق وکیلان خاص تغییر یافت و در فاصله سالهای ۲۶۰ تا ۳۲۹ق، ارتباط غیر مستقیم با امام (علیهالسّلام) نهادینه شد و سپس از گونه ارتباط با نهاد وکالت و وکیلان خاص، به ارتباط با نائبان عام و فقیهان تغییر کرد. جامعه شیعی، رهبری از نوع جدید را پذیرفت و تجربه کرد و با افتخار از دوره حضور، به دوره غیبت پا نهاد.
دلایل تشکیل و گسترش نهاد وکالت
اکنون و در این مختصر، به دلایل و اسباب تشکیل نهاد وکالت، وظایف این نهاد، گستره جغرافیایی آن از آغاز تا عصر غیبت، ارتباط درون نهادی وکیلان، آسیبهای پدیدار شده در این مجموعه و مباحث دیگر مرتبط با نهاد وکالت، اشاره خواهد شد:
تشکیل و گسترش نهاد وکالت، برگرفته از عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ذیل بوده است:
فراوانی شمار شیعیان
در سالهای آغازین پس از رحلت پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله)، شیعیان عقیدتی (و نه شیعیان سیاسی)، زیاد نبودند، به گونهای که امکان ارتباط آنان و یا افراد شاخص شیعه با امام (علیهالسّلام) به سادگی ممکن بود. در دوره معاویه و با سختگیریهای او، شمار شیعیان، چندان افزایش نیافت. در نهضت عاشورا، این شمار اندک نیز به شهادت رسیدند یا زندانی شدند به گونهای که امام زین العابدین (علیهالسلام)، شمار دوستداران اهل بیت (علیهمالسّلام) در مدینه را پس از بازگشت از کربلا، پانزده نفر شمرده است.
سالهای آغازین سده دوم هجری و تحت تأثیر عوامل سیاسی و فرهنگی، از جمله مرگ حجّاج بن یوسف ثقفی، امارت عمر بن عبدالعزیز، آزاد شدن نگارش حدیث و… شمار دوستداران و شیعیان اهل بیت (علیهمالسّلام) رو به فزونی نهاد. پس از سالهای صد و بیست هجری، جمعیت دوستداران اهل بیت (علیهمالسّلام) بهاندازهای بود که عبّاسیان، قیام خود را با شعار حکمرانی «الرضا من آل محمّد» آغاز کردند تا در مناطق مختلف، افراد بیشتری را جذب کنند.
اگر چه تمام دوستداران اهل بیت (علیهمالسّلام) در گروه شیعیان جای نمیگیرند، ولی علاقه به اهل بیت (علیهمالسّلام) زمینه تشیّع عقیدتی آنان را فراهم میساخت. در این سالها شمار شاگردان امام صادق (علیهالسّلام) به چهار هزار نفر رسید که با دورههای پیش، قابل قیاس نیست.
گشایش سیاسیِ حاصل از تضعیف بنیامیّه، درگیری بنیامیّه و بنیعبّاس، سقوط بنیامیّه و تزلزل دوران آغازین بنیعبّاس در سالهای ۱۲۰ تا ۱۴۰ هجری، فرصت مناسبی در اختیار عالمان و مبلّغان شیعه نهاد و تفکّر شیعه امامیه را در نقاط مختلف عالم اسلامی، بارور ساخت.
گسترش مناطق شیعه نشین
شهر مدینه، مهد تشیّع محسوب میشود که شیعیان نخستین در آن میزیستند؛ ولی تمرکز جمعیتی شیعیان در سده اوّل هجری، بیشتر در کوفه بوده است. شماراندکی شیعه هم در یمن و در بصره میزیستهاند.
در سده دوم هجری و همراه با افزایش شمار شیعیان، مناطق جدیدی به عنوان مراکز شیعی پدید آمدند که گاه فاصله بسیار دوری از مدینه (که محل اقامت امام (علیهالسّلام) بود) داشتند.
از جمله مهمترین مناطق جدید، شهر بغداد مرکز خلافت عباسی بود که از آغاز تأسیس آن، منطقه کرخ با هویت شیعی پدید آمد، رشد کرد و مهد عالمان شیعی همچون هشام بن حکم، ابن عمیر و دهها عالم شیعی دیگر شد. شهر قم و مناطق اطراف آن همچون آوه نیز در همین دوره به عنوان مرکز شیعیان معرفی شد و شیعیان بسیاری به آن جا کوچ کردند. منطقه خراسان، با گستردگی فراوان خود نیز محلّی بود که شیعیان فراوان داشت. منطقه جبال از مازندران تا همدان نیز محلّ استقرار شیعیان محسوب میشد. افزون بر آن، شیعیان یمن، مصر و بصره نیز رو به فزونی بود. تصویر جغرافیایی از مناطق مورد اشاره میتواند گستردگی و تنوّع جغرافیاییِ شیعیان را تصویر کند، به گونهای که از شمال خراسان بزرگ تا مناطق غربی ایران و عراق و همچنین تا یمن در جنوب عربستان و کشور مصر را شامل میشود.
روشن است که ارتباط مستقیم میان شمار فراوان شیعیان مناطق مختلف با امام (علیهالسّلام) ممکن نبود و نیاز به وجود رابطان مطمئن برای ارتباط دو سویه، کاملاً احساس میشد تا نیازهای علمی، اجتماعی و سیاسی شیعیان را پاسخ گوید و دستور العملهای امام (علیهالسّلام) را نیز بدانان ابلاغ کند.
دشواری ارتباط مستقیم با امام
بنی عبّاس که با شعار دوستی اهل بیت (علیهمالسّلام) قدرت را به چنگ آورده بودند، امامان اهل بیت (علیهمالسّلام) را خطری بالقوه و گاه بالفعل برای خود احساس میکردند که احتمال روی آوردن مردمان بدانان و زوال خلافت عبّاسی در هر زمان وجود داشت. از اینرو، همگام با قدرت گرفتن بنیعبّاس، سختگیری نسبت به امامان اهل بیت (علیهمالسّلام) شدّت گرفت. از دوره منصور دوانیقی و پس از سال ۱۴۰ ق، فشارهای کارگزاران حکومت بر امامان (علیهمالسّلام) و ناحیه امامت افزایش یافت. حمله شبانه به منزل آنان، دستگیری امام و یا افراد مرتبط با ایشان، حبس و تبعید ائمّه (علیهمالسّلام) در دوره امام کاظم (علیهالسلام)، امامهادی (علیهالسّلام) و امام عسکری (علیهالسلام)، تلاش جاسوسان حکومتی برای نفوذ میان یاران امام و…از جمله سختگیریهایی بود که اعمال میشد و امکان برقراری ارتباط مستقیم میان شیعیان عادی را با امام (علیهالسّلام) دشوار میکرد.
سختگیریها در دوره منصور، هارون، متوکّل و معتضد، شدت فراوان یافت. دستگیری محمّد بن ابیعمیر در دورههارون، به سبب آن بود که نام شیعیانِ مرتبط با ناحیه امامت را افشا کند.
تنوع نیازها
مراجعه به امام (علیهالسّلام) در دورههای اوّلیه به منظور پرسش و رفع نیاز علمی افراد بود؛ ولی گسترش جامعه شیعی و بهبود اوضاع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، پرسشها و راه کارهای جدیدی پدید آورد که با دوره پیشین، متفاوت بود. نیاز به ابلاغ موضع امام (علیهالسّلام) به جامعه شیعه در سریعترین زمان ممکن و از مطمئنترین مسیر، احساس میشد. موضعگیری سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شیعیان، از جمله این موضوعات جدید بود. گاه انقلاب یا شورشهایی علیه حکومت جور با ظاهری موجّه رخ میداد، ولی امام (علیهالسّلام) شیعیان را از ورود به این مجادلات، نهی میکرد. گاه مباحث اجتماعی یا فرهنگی پدید میآمد که لازم بود نظریات امام (علیهالسّلام) از طریق مطمئن به شیعیان رسانده شود. نهی از مجادلات کلامی در دورههارون و مأمون، از جمله مواردی است که بدون ارتباط و تعامل با امام (علیهالسلام)، سبب آسیب دیدن نظام شیعی میگشت؛ زیرا سبب سوء ظن بیشتر حکومت و توده سنّیان میگشت.
نکته بسیار مهم دیگر، ارتباط مالی افراد با ناحیه امامت بود. بهبود اوضاع اقتصادی شیعیان، سبب ازدیاد وجوه شرعی و تبرّعات ارسالی به امام (علیهالسّلام) شد که نیاز به واسطهای مطمئن، امانتدار و شایسته داشت که بتواند این اموال را به دور از دید مأموران حکومتی، جمع آوری کند و به امام تحویل دهد.
موقوفات ناحیه امامت در مناطق متفاوت نیز فراوان شده بود به گونهای که در برخی مناطق مثل قم، صحابی بزرگواری همچون:احمد بن اسحاق، مسئول امور مالی موقوفات بود. سرپرستی و ساماندهی این موقوفات نیز از طریق و مسیر نهاد وکالت انجام میگرفت.
پدید آمدن انحرافات
سوء استفاده از جایگاه مقدّس امامان و ادّعای ارتباط با امام، از آسیبهای مطرح در تاریخ شیعه محسوب میشود. امام رضا (علیهالسّلام) ضمن برشمردن برخی از افراد منحرف که به دروغ، ادّعای رابطه با ائمّهپیشین را داشتند، به این آسیب اشاره کردهاند.
سوء استفاده غالیان، سبب انحراف در برخی از افرادی شد که گمان میکردند با نمایندگان آن ذوات مقدّس، ارتباط دارند. امام صادق (علیهالسّلام) شخصاً برخی از افراد این گروه را لعن کرده و انحراف آنها را بیان نموده است.
در دورههای پسین و با گسترش افراد و مناطق جغرافیایی، زمینه این آسیب، بیشتر فراهم میآمد؛ زیرا هر کس (بویژه اگر وجاهت اجتماعی نیز داشت) ادّعای ارتباط با امام (علیهالسّلام) را مطرح میکرد و در نتیجه، زمینهای فراهم میآمد که کنترل آن، ممکن نبود. از اینرو، لازم بود که ارتباط نامنظّم، غیر تشکیلاتی و غیر منضبط، به ارتباطی نظاممند با چهره و شناسنامه مشخّص تبدیل شود که بتواند ضمن جلب اعتماد مردم، ناخالصیهای محتمل را نیز از خود و جامعه شیعی بزداید. تنها مرکزی که با انحرافات و سوء استفادهها مبارزه میکرد و از طریق مطمئن، مطالب را به آگاهی عالمان میرساند، نهاد وکالت بود که با توجّه به وجاهت و جایگاه آن در نزد مردم، این خلأ را به شایستگی پر نمود. گزارشهای متعدّدی از فعالیت نهاد وکالت برای مبارزه با انحراف فارس بن حاتم قزوینی در دست است. در بخش مربوط به انحرافات و مدّعیان وکالت، نمونههای دیگری ارائه خواهد شد.
آماده سازی برای دوره غیبت کبرا
آمادگی شیعه برای ورود به دوره غیبت بویژه غیبت کبرا، به تهیه مقدّمات و تمرین و مهارت در ارتباط اجتماعی شیعیان نیازمند بود.
احاله انجام دادن برخی از مسئولیتها به وکیلان، پاسخگوییِ دانشمندان شیعه به مردم و عدم مراجعه مستقیم مردم به امام (علیهالسلام)، پاسخگویی مکتوب به مردم و عالمان، کاهش رویارویی حضوری و…از جمله اقداماتی بود که برای آمادهسازیِ جامعه شیعی برای زندگی در عصر غیبت، انجام شد.
مؤلّف کتاب اثبات الوصیه در این باره نوشته است:
امامهادی (علیهالسّلام) از بسیاری از شیعیان به استثنای افرادی از خواص خود، مستور بود. آنگاه که امامت به امام عسکری (علیهالسّلام) رسید، حتّی با خواصّ شیعیان و جز آنها از پس پرده سخن میگفت، مگر در اوقاتی که به دربار حاکم میرفت. این استتار و در پرده بودن از جانب امام عسکری (علیهالسّلام) و پدر بزرگوارش برای آن بود که شیعیان با شرایط عصر غیبت صاحب الزمان (علیهالسّلام) آشنا و مأنوس شوند و بدان عادت کنند.
آغاز شدن غیبت با دوره غیبت صغرا نیز زمینهسازی برای ورود به دوره غیبت کبرا و تامّه بود که دیگر، وکیلان و نایبان خاص نیز وجود نداشتند.
وظایف نهاد وکالت
دقّت در اسباب و دلایل تشکیل نهاد وکالت، وظایف این نهاد را نیز روشن میسازد. گفتنی است که وظایف نهاد وکالت در ابتدا محدود بود و با مرور زمان، گسترش یافت. وکیلان نخستین امام زمان (علیهالسلام)، بیشتر به عنوان کارپرداز مالی و یا رابط مالی میان امّت و امام بودند و وظایف محدودی داشتند؛ ولی با گذشت زمان و گسترش نهاد وکالت، وظایف و عملکرد آنان نیز گسترش یافت و در دوره عثمان بن سعید (وکیل خاص امام حسن عسکری (علیهالسلام)) به اوج خود رسید و وظایف متعدّدی برای نهاد وکالت مشخّص شد. نگاه ما در این مجموعه، به تمام کارکردهای نهاد وکالت در طول دوره فعالیت افزون بر دویست ساله آن است.
مهمترین وظیفه نهاد وکالت، برقراری ارتباط میان شیعیان و امام (علیهالسّلام) بود که در حوزههای متفاوت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، نمود مییافت.
ساختار نهاد وکالت به گونهای طرّاحی شده بود که بتواند بدون دغدغه و اضطراب، رابطه بین امام (علیهالسّلام) و شیعیان را تسهیل کند و نیاز شیعه به حضور امام (علیهالسّلام) در جامعه را برآورده سازد و آنان را در تکالیف محوّله، یاری رساند.
رساندن نامههای حاوی سؤال و درخواست شیعیان از امام (علیهالسّلام) و تحویل پاسخ امام (علیهالسّلام) به شیعیان، از طریق نهاد وکالت صورت میگرفت. معمولاً جواب امام (علیهالسّلام) ذیل سؤال و در همان ورقه درج میشد و به پرسشگر داده میشد. از اینرو، پاسخ امام (علیهالسّلام) با عنوان «توقیع» شهرت یافت. (توقیع: از ریشه وقع به معنای اثر نهادن بر چیزی است و در اصطلاح به امضا یا متنی گفته میشود که در ذیل ورقه یا ضمیمه آن، اضافه میشود) گاه، نامههای شیعیان از طریق پیک سیّار، جمع آوری و به مرکز نهاد وکالت (یعنی بغداد) منتقل میشد.
شیوه نامهنگاری (مکاتبه) از دوره امام صادق (علیهالسّلام) آغاز شد و به مرور زمان، رواج یافت و در دوره غیبت صغرا به تنها شیوه ارتباط میان امام و مردم تبدیل شد. از اینرو، نسبت تعداد مکاتبات امامان (علیهمالسّلام) در مقایسه با مجموع احادیث آنان، به مرور زمان افزایش یافت و در دوره غیبت صغرا به بالاترین حد خود رسید.
مهمترین حوزههای انجام وظیفه نهاد وکالت را میتوان این گونه برشمرد:
اقتصادی
به سبب رفاه اقتصادی پدید آمده در جامعه، واجبات مالیِ شیعیان در این دوره فراوان شده بود. افزون بر آن، مواردی همچون: موقوفات، نذورات، صدقات، هدایا و تبرّعات نیز وجود داشت که در مجموع، درآمد فراوانی محسوب میشد.
از جهت دیگر، ناحیه امامت برای تأمین هزینه خود، رفع نیاز نیازمندان شیعه، خانواده شهدا، هویت بخشی به نظام شیعه و…مخارج فراوانی داشت که از طریق جمعآوری اموال به دست آمده، آن را تأمین میکرد. نهاد وکالت، وظیفه جمعآوری اموال از مناطق مختلف را به عهده داشت و به دستور امام (علیهالسّلام) آنها را در موارد تعیین شده، هزینه میکرد.
نامه به شیعیان نیشابور
در نامه امام حسن عسکری (علیهالسّلام) به شیعیان نیشابور آمده است:
هر فرد از شیعیان ما در آن ناحیه که از انحراف به دور و طالب حق است، حقوق ما را به ابراهیم بن عبده بپردازد و او نیز به رازی [وکیل ری و سرپرست وکلای شرق ایران] یا به کسی که او معیّن میکند، تحویل دهد.
در توقیع صادره خطاب به نماینده امام (علیهالسّلام) در نیشابور، درباره تحویل اموال به مسئول نهاد وکالت آمده است:
«فَلا تَخرُجَنَّ مِنَ البَلدَهِ حَتّی تَلقَی العَمرِیَّ (رَضِیَاللَّهُعَنهُ) بِرِضایَ عَنهُ، و تُسَلِّمُ عَلَیهِ و تَعرِفُهُ و یَعرِفُکَ، فَاِنَّهُ الطّاهِرُ الاَمینُ العَفیفُ القَریبُ مِنّا و الَینا؛
از شهر بیرون نرو تا عَمری را ببینی (که خدا به خاطر خشنودیام از وی، از او خشنود باشد) و بر او سلام بده و او را بشناس و او تو را بشناسد، که وی پاک و امین و عفیف و به ما نزدیک و نزد ما عزیز است. پس هر چه برای ما از هر کجا میآورند، تا پایان عمرش، به او برسانید تا او به ما برساند.»
با توجّه به این رویکرد بود که برخی از تجار قم، مستقیماً اموال خود را به سفیر دوم (یعنی محمّد بن عثمان) تحویل دادند.
اموال تحویلی به نهاد وکالت، گاه واجبات مالی بود، همانگونه امام جواد (علیهالسّلام) در نامهای به علی بن مهزیار (وکیل ایشان در اهواز) دستور اخذ خمس در سال ۲۲۰ هجری را به او ابلاغ مینماید.
جمعآوری درآمد موقوفات
جمعآوری درآمد موقوفات ناحیه امامت در نواحی مختلف نیز بر عهده نهاد وکالت بود. احمد بن اسحاق اشعری در عصر امام عسکری (علیهالسلام)، وکیل موقوفات در قم بوده است. صالح بن محمّد بن سهل نیز در زمان امام جواد (علیهالسلام)، وکیل وقف قم بوده است.
در کتاب تاریخ قم، تعداد متولّیان موقوفات در قم را حدود چهل نفر ذکر کرده است. در گزارش رجال الکشّی از اعزام دو نماینده از سوی امام جواد (علیهالسّلام) به قم برای اخذ وجوه شرعی از زکریا بن آدم، وکیل ناحیه در قم، سخن گفته شده است.
ابوجعفر محمّد بن علی بن اسود (از عالمان قم و نماینده نهاد وکالت در قم)، اموال مربوط به موقوفات قم را به ابوجعفر عمری – سفیر دوم امام (علیهالسّلام) داد.
نهاد وکالت پس از تحویل اموال، قبض رسید آن را نیز برای آنان صادر میکرد که در اواخر عصر سفارت سفیر دوم، به سبب سختگیری حکومت، مدّتی قبض رسید صادر نمیشد.
حجم اموال جمعآوری شده برای امام، گاه چنان زیاد بود که علی بن اسماعیل بن جعفر صادق، در مقام سعایت از امام کاظم (علیهالسّلام) به یحیی بن خالد برمکی گفت: «اموال از شرق و غرب به سوی او سرازیر شده و در خزانههایی نگاهداری میشود و زمینی به قیمت سی هزار دینار خریده است».
فراوانی اموال در نزد وکیلان
فراوانی اموال در نزد وکیلان بویژه در آغاز کار نهاد وکالت، گاه سبب انحراف وکیلان و تاراج اموال ناحیه امامت نیز میگشت. مهمترین سبب انحراف برخی از وکیلان امام کاظم (علیهالسّلام) و پیدایش گروه واقفیه، به همین علت بوده است.
موارد مصرف اموال
موارد مصرف اموال جمعآوری شده توسط ناحیه وکالت نیز در گزارشهایی مورد اشاره قرار گرفته است: اعطای خرج سفر از سوی ناحیه مقدّسه به فرد هندیِ تازه مسلمان و شیعه، فرستادن کفن و مخارج دفن ابوعبد اللَّه حائری از سوی سفیر دوم به واسطه جعفر بن محمّد بن متیل، و اعطای کفن به علی بن زیاد صیمری و حسن بن نصر قمی از سوی ناحیه مقدّسه، از جمله گزارشهای مصرف اموال از جانب ناحیه مقدّسه است.
در گزارشی دیگر از پرداخت مستمرّی به گروهی از طالبیان (طالبیان، افرادی از خاندان ابوطالب هستند که در این جا به سبب برخورداری از حقّ خمس، یاد شدهاند.) در زمان امام عسکری (علیهالسّلام) سخن گفته شده است که پس از شهادت ایشان فقط به افراد معتقد به امامت امام عصر پرداخت شد و مستمری دیگران قطع شد.
فرهنگی
اگر چه رویکرد مالی و اقتصادی در وکیلان دورههای اوّلیه، بیشتر به چشم میآید، ولی در سالهای میانی و در مقاطع و نقاط عطف بویژه سالهای منتهی به عصر غیبت، کارکرد فرهنگی وکیلان، نمایانتر میشود. از جمله پس از شهادت هر امام (علیهالسّلام) و در فاصله زمانی موجود میان امام پیشین و امام پسین، وکیلان و نهاد وکالت به عنوان گروه معتمد مردم، جایگاهی ویژه داشتند و شبهه و حیرت آنان را برطرف میکردند.
پس از شهادت امام جواد (علیهالسّلام) بزرگان شیعه در منزل محمّد بن فرج – وکیل برجسته امام جواد (علیهالسّلام) جمع شدند و در باره امامت امامهادی (علیهالسّلام) گفتگو کردند.
گزارشهای دیگری از عملکرد فرهنگیِ کارگزاران نهاد وکالت نیز در دست است. علی بن مسیّب، از امام رضا (علیهالسّلام) پرسید: فاصله محلّ سکونت من با شما بسیار است…اکنون معالم دین خود را از چه کسی برگیرم؟ امام رضا (علیهالسّلام) وکیل ناحیه مقدّسه در قم را به عنوان امین دین و دنیا معرفی کرد و فرمود: «از زکریا بن آدم یادگیر که نسبت به دین و دنیا امین است». علی بن مسیّب گوید: پس از بازگشت از خدمت امام (علیهالسّلام) نزد زکریا بن آدم رفتم و آنچه را بدان نیاز داشتم، از وی پرسیدم.
احمد بن اسحاق (از وکیلان ناحیه در قم) از امام عسکری (علیهالسّلام) در باره مرجع علمیِ پاسخگو به نیازهای فرهنگی خود پرسش کرد و امام (علیهالسلام)، عثمان بن سعید عمری را معرفی کرد و فرمود: «این عثمان بن سعید، مورد وثوق و امین است و هرچه بگوید و به شما برساند، از جانب من گفته و ابلاغ کرده است».
جایگاه فرهنگی وکیلان ارشد و نهاد وکالت پس از شهادت امام عسکری (علیهالسّلام) بیشتر نمایان میشود. در سال ۲۶۰ هجری و با آغاز غیبت امام مهدی (علیهالسلام)، شخصیت معتمد و برجستهای که میتوانست حیرت و سرگردانی را از جامعه شیعه بزداید، شخص عثمان بن سعید عَمری بود که وجاهت فراوانی را به سبب داشتن وکالت از امامهادی (علیهالسّلام) و امام عسکری (علیهالسّلام) و ارتباط مستقیم با آنان کسب کرده بود. مقبولیت عمومی ایشان و پشتیبانی عالمان شیعه از ایشان، سبب عبور جامعه شیعه از دوره بحران شد.پ
وکیل دوم، جناب محمّد بن عثمان و وکیل سوم، جناب حسین بن روح نوبختی، صبغه فرهنگی بیشتری داشتند. محمّد بن عثمان، وثاقت خویش را با تصریح امام عسکری (علیهالسّلام) و امام مهدی (ع
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 