پاورپوینت کامل نقد مادی‌گرایان در مورد منابع شناخت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقد مادی‌گرایان در مورد منابع شناخت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد مادی‌گرایان در مورد منابع شناخت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد مادی‌گرایان در مورد منابع شناخت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل نقد مادی‌گرایان در مورد منابع شناخت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

کلیدواژه: عقل، حس، انسان.

پرسش: اینکه مادیگرایان، منبع شناخت را فقط حس می‌دانند، چه ایرادی دارد؟

فهرست مندرجات

۱ – عقیده مادیون درباره شناخت
۱.۱ – دلیل مادی‌گرایان
۱.۲ – نقد نظریه مادی‌گرایان
۱.۳ – تغذیه عقل از حس
۱.۴ – میوه عقل
۱.۴.۱ – انتزاع مفاهیم عقلی
۱.۴.۲ – تعمیم مفاهیم حسی
۱.۴.۳ – تعمیق مفاهیم حسی
۲ – شناخت‌های سطحی و عمقی
۲.۱ – روایت از امیرالمؤمنین
۲.۲ – روایت دیگر از امیر مؤمنان
۳ – خلاصه مباحث گذشته
۳.۱ – نکته
۳.۲ – کمک عقل به حس
۳.۳ – روایت از امام صادق
۴ – قرآن و نظریه مادیون
۵ – ویژگی‌های دوزخیان
۶ – خلاصه
۷ – پانویس
۸ – منبع

عقیده مادیون درباره شناخت

به عقیده مادیون، تنها یک منبع برای شناخت در انسان وجود دارد و آن حس است. تمام شناخت‌های انسان از طریق این منبع تولید می‌شود و راه دیگری برای شناخت، به نام عقل یا قلب نیست.
بنا‌بر‌این، مادیون و الهیون یک اختلاف اساسی و ریشه‌ای دارند و آن اختلاف در مورد راه یا راه‌های شناخت است.
مادی، منکر وجود منبع مستقلی برای شناخت به نام عقل است و مدعی است که همه ادراکات و شناخت‌های انسان به حواس او مربوط می‌شود و در واقع در این ماجرا الهی باید برای مادی ثابت کند که علاوه بر حواس پنج‌گانه دارای عقل هم هست! تا این معنی ثابت نشود و تا این اختلاف حل نگردد، بحث کردن درباره هر یک از مسائل عقیدتی، نمی‌تواند ثمربخش باشد.
ابتدا ببینیم دلیل مادیون برای مدعای خود، یعنی منحصر کردن راه‌های شناخت به حواس چیست؟

دلیل مادی‌گرایان

دلیل مادیون بر این‌که تنها راه شناخت، حس است، این است که اگر راهِ حس مسدود شود و حواس پنج‌گانه از انسان گرفته شود، انسان هیچ‌گونه شناختی از هستی نمی‌تواند داشته باشد. این واقعیت ثابت می‌کند که تنها مرکز و منبع مستقل برای شناخت، حواس پنج‌گانه است.
توضیح، این‌که: انسان در بدو تولد هیچ نمی‌داند و شناخت‌ها و آگاهی‌های انسان همراه با زندگی تجربی او آغاز می‌شود.
یعنی از وقتی که انسان با جهان ماده سرو کار پیدا می‌کند و زندگی تجربی او شروع می‌شود، می‌شنود، می‌بیند، می‌بوید، می‌چشد و لمس می‌کند. با تماس حواس با اشیا و شروع زندگی احساسی، شناخت‌های انسان شروع می‌شود، و به تدریج هر چه تجربه او بیشتر شود، دامنه شناخت‌های او گسترده‌تر می‌گردد، و هر چه انواع تجارب وی بیشتر شود، انواع شناخت‌های انسان افزون می‌گردد.
انسانی که فاقد هر یک از حواس پنج‌گانه باشد، نمی‌تواند تجربه‌ای را که از طریق آن حس برای آدمی حاصل می‌شود کسب کند. مثلاً کور مادرزاد مفهوم رنگ را نمی‌فهمد و هم‌چنین کر مادرزاد مفهوم صدا را ادراک نمی‌کند. و بدین جهت این افراد شناختی را که مربوط به این دو حس است، نمی‌توانند تحصیل نمایند. و اگر همه حواس تعطیل شود و راه حس به‌طور کلی مسدود گردد و انسانی را فرض کنیم که نه می‌بیند، نه می‌شنود، نه می‌بوید و… چنین انسانی هیچ‌گونه شناختی نمی‌تواند داشته باشد. از این‌جا معلوم می‌شود که همه شناخت‌های انسان به حواس او مربوط می‌شود و حس، یگانه منبع معرفت و تنها راه شناخت است.
تا این‌جا نظریه مادی‌گرایان درباره منابع شناخت و دلیلی را که برای اثبات نظریه خود آورده‌اند، توضیح دادیم. اکنون باید دید که آیا این نظریه صحیح است یا خیر؟ و اگر صحیح نیست، دلیل بطلان آن چیست؟

نقد نظریه مادی‌گرایان

نظریه مادیون در مورد منابع شناخت، در چهار جمله خلاصه می‌شود:
۱. انسان در بدو تولد هیچ نمی‌داند.
۲. شناخت‌های انسان همراه با زندگی تجربی او آغاز می‌شود.
۳. اگر انسان فاقد همه حواس باشد، فاقد همه شناخت‌هاست.
۴. تنها راه شناخت، حس است.
به نظر ما سه مطلب اول درست، و مطلب چهارم نادرست است. یعنی ما قبول داریم که انسان در ابتدای تولد هیچ نمی‌داند، و شناخت‌های او همراه با زندگی تجربی او آغاز می‌شود و اگر راه حس مسدود شود، انسان هیچ‌گونه شناختی نمی‌تواند داشته باشد؛ ولی اینها دلیل آن نیست که تنها راه شناخت حس است، و مرکزی برای تعقل و‌ اندیشه در انسان وجود ندارد و انسان از راه‌اندیشه نمی‌تواند به شناخت‌های جدیدی برسد که از راه حس، رسیدن به آن شناخت‌ها ممکن نیست.
بنا‌بر‌این ما با مادیون در این‌که انسان در آغاز پیدایش فاقد همه شناخت‌هاست و فقدان همه حواس با فقدان همه شناخت‌ها مساوی است، اختلافی نداریم. تنها نقطه اختلاف ما با مادیون در این جاست که ما می‌گوییم:
انسان علاوه بر حس، منبع شناخت دیگری به نام عقل دارد که این منبع با تغذیه از حس، شناخت‌های جدیدی تولید می‌کند که این شناخت‌ها پایه و اساس کلیه معارف و شناخت‌های علمی و فلسفی انسان است.

تغذیه عقل از حس

کار عقل در تولید شناخت‌های عقلی، شبیه کار درخت در تولید میوه است. کار درخت این است که از خاک و آب و هوا و نور تغذیه می‌کند و میوه تولید می‌نماید؛ کار عقل هم همین است.
درخت از خاک تغذیه می‌کند، ولی عقل از حس تغذیه می‌نماید. میوه درخت، غذای جسم است و زندگی مادی انسان را تأمین می‌کند، ولی میوه عقل، غذای جان است و زندگی علمی و عقلی و معنوی انسان را سامان می‌دهد.

میوه عقل

در این‌جا این سؤال مطرح می‌شود که درخت عقل چگونه میوه‌های عقلی تولید می‌کند؟ و میوه‌های آن چیست؟ و چگونه زندگی علمی و فلسفی انسان، بستگی به تغذیه او از این میوه‌ها دارد؟
درخت عقل پس از این‌که مواد اولیه شناخت‌های عقلی را از زمین حس دریافت کرد، کار خود را در تولید میوه‌های عقلی آغاز می‌کند و با تجزیه، ترکیب، تجرید، انتزاع، تعمیم و تعمیق مواد اولیه‌ای که از حواس دریافت کرده است، شناخت‌های جدیدی می‌آفریند، که این شناخت‌های جدید همان میوه‌های عقل و اساس کلیه قوانین علمی و علوم و معارف انسانی است، و حیات علمی و فلسفی انسان از این شناخت‌ها تغذیه می‌شود.
در اینجا معنای انتزاع، تعمیم و تعمیق مفاهیم حسی را بیان می‌کنیم:

انتزاع مفاهیم عقلی

انتزاع به معنی استخراج و از جای بیرون کشیدن است.
یکی از کارهای عقل، انتزاع و استخراج مفاهیم عقلی از مفاهیم حسی است. بدین معنی که دو یا چند مفهوم حسی را کنار هم می‌گذارد و از آنها یک مفهوم عقلی می‌سازد و این مفهوم عقلی یکی از میوه‌های درخت عقل است.
مثلاً وقتی انسان جوشش آب و حرارتی را که در اثر آن، آب به جوش آمده است، احساس می‌کند، مفهوم جوشش و مفهوم حرارت، دو مفهوم حسی است که از طریق حواس به ذهن منتقل شده است، ولی پس از انتقال این دو مفهوم به ذهن، ذهن از این دو مفهومِ حسی، یک مفهوم عقلی می‌سازد و آن عبارت است از مفهوم علیت، یعنی علت بودن حرارت برای جوشش. شناخت مفهومِ علیت، کار حس نیست، حس تنها حرارت و جوشش را می‌فهمد، ولی این معنی که حرارت سبب و علت جوشش آب می‌شود، قابل ادراک با حواس نیست، بلکه تنها عقل است که می‌تواند آن را ادراک نماید.
به این کار عقل انتزاع گفته می‌شود. یعنی عقل از دلِ مفهوم حرارت و مفهوم جوشش، مفهوم سومی را در می‌آورد به نام علیت، کاری که حس از انجام آن ناتوان است.

تعمیم مفاهیم حسی

یکی دیگر از کارهای بسیار مهم و حساس عقل، تعمیم مفاهیم حسی، یعنی گسترش شناخت‌هایی است که از طریق حس برای انسان حاصل می‌شود.
به این معنی که ذهن با استفاده از مواد اولیه‌ای که از حس می‌گیرد و با کمک شناخت‌های بدیهی خود، شناخت‌های جزئی و موضعی را گسترش می‌دهد و تبدیل به شناخت‌های کلی می‌کند. این شناخت‌های کلی، نخستین دسته از مفیدترین میوه‌های عقل برای زندگی علمی انسان است.
به عنوان مثال، مقداری آب را در ظرفی می‌ریزید و به آن یکصد درجه حرارت می‌دهید. ملاحظه می‌کنید که آب جوش آمد. آب دیگری را آزمایش می‌کنید و می‌بینید با صد درجه حرارت جوش آمد. چند بار این آزمایش را روی آبهای مختلف در شرایط مختلف انجام می‌دهید و پس از ملاحظه این که آبهای مختلفِ مورد آزمایش در یکصد درجه حرارت به جوش می‌آید، به یک نتیجه کلی و به یک قانون علمی می‌رسید و آن این که آب، درصد درجه حرارت به جوش می‌آید.
در این جا پرسشی مطرح می‌شود که این قانون علمی از کجا به دست آمد؟ آیا این قانون محصول حس و تجربه است و یا محصول ذهن و عقل؟
حس و تجربه قطعا در وصول به این قانون علمی نقش دارد، ولی مسئله قابل توجه این است که تمام نقش را ندارد. نه تنها در این قانون، بلکه در تمام قوانین علمی، نقش اصلی مربوط به ذهن و عقل است و اساسا عقل با کمک گرفتن از حس به قوانین علمی می‌رسد.
چرا حس و تجربه به تنهایی نمی‌توانند قانون علمی بسازند؟ زیرا قلمرو حس و تجربه محدود است و قلمروِ قانون علمی، نامحدود و چیزی که محدود است نمی‌تواند نتیجه نامحدود داشته باشد.
اگر میلیاردها میلیارد ظرف‌های مختلف آب را آزمایش کنید و نتیجه آزمایش، جوش آمدن آب‌ها درصد درجه حرارت باشد، باز قلمرو تجربه شما محدود است به همان مواردی که تجربه کرده‌اید، لذا نمی‌توانید قانون علمی، وضع کنید که آب اگر یک‌صد درجه حرارت ببیند جوش می‌آید؛ زیرا شما این قانون را تجربه نکرده‌اید. تنها می‌توانید بگویید: آب در مواردی که من تجربه کرده‌ام با صد درجه حرارت، جوش آمده است و این قانون نیست؛ زیرا قلمرو قانون نمی‌تواند محدود به موارد تجربه شده باشد.
ممکن است گفته شود: وقتی ثابت شد که قانونِ علمی، محصول حس و تجربه نیست، معلوم می‌شود که قانون علمی، تنها محصول ذهن و‌ اندیشه است.
اما باید گفت: خیر، نه حس و تجربه به تنهایی و جدا از ذهن و‌ اندیشه می‌توانند قانون علمی بسازند، و نه ذهن و‌ اندیشه جدا از حس و تجربه قادر به ساختن قانون علمی است. به عبارت دیگر، قانون علمی محصول آمیزش تجربه و عقل و یا مولود ازدواج شناخت‌های حسی با شناخت‌های عقلی است.
(به قول شیخ الرئیس،ابن سینا، آزمون به کمک یک قیاس مخفی کلیت پیدا می‌کند.) بدین ترتیب که انسان با آمیختن شناخت‌های جزئی، که محصول تجربه است، با شناخت‌های بدیهی عقلی، به شناخت گسترده و نامحدودی دست می‌یابد که این شناختِ گسترده، قانون علمی است. مثلاً با آزمایش‌های مکرر به این نتیجه می‌رسد که جوشش آب در هنگامی که درجه حرارت آن به صد می‌رسد، مربوط به شرایط زمانی و مکانی و جوی آب نیست، بلکه ذات آب به گونه‌ای است که در صد درجه حرارت جوش می‌آید. این شناخت که یک شناخت تجربی حسی است، در ذهن با یک شناخت بدیهی عقلی که می‌گوید: «امور همانند، احکامی همانند دارند» ضمیمه می‌شود و نتیجه می‌دهد که اگر این آب در یک‌صد درجه حرارت جوش آمد، هر آب دیگری مانند آن نیز باید در یک‌صد درجه حرارت جوش آید و تخلف، امکان‌ناپذیر است.
به‌طور خلاصه، ذهن یک شناخت حسی تجربی جزئی را با یک شناخت عقلی بدیهی کلی ضمیمه می‌کند و با برآمیختن این دو شناخت، شناخت سومی تولید می‌کند که قانون است.

تعمیق مفاهیم حسی

یکی از کارهای عقل تعمیق مفاهیم حسی است. به این معنی که ذهن انسان به مفاهیمی که از راه حس وارد آن می‌شود، عمق می‌دهد و در ژرفای مفاهیم حسی، مفاهیم عقلی تولید می‌کند.
این عمل، مهم‌ترین عمل ذهن است، و ذهن انسان با انجام این کار، مفیدترین میوه‌های عقلی را تقدیم زندگی علمی و معنوی انسان می‌کند.
برای روشن شدن تعمیق مفاهیم حسی به این دو مثال توجه کنید:
مثال اول: حس مانند دوربین عکاسی معمولی است که تصویر چهره ما را، آن‌گونه که هستیم، روی فیلم ضبط می‌کند، ولی پشت چهره ظاهری ما را نمی‌تواند نشان دهد. حس هم دقیقا همین‌گونه است که چهره ظاهری اشیا را می‌تواند به ذهن منتقل کند، ولی پشت این چهره ظاهری مادی را نمی‌تواند نشان دهد.
مثال دوم: حس مانند آینه است که تنها صورت انسان را آن‌گونه که هست نشان می‌دهد، ولی علم، عشق، کینه و دیگر ویژگی‌های غیر ظاهری او را نمی‌تواند مشخص کند.
بنا‌بر‌این شناخت حسی، سطحی است، ولی عقل پس از دریافت شناخت از حس به آن عمق می‌دهد و در اعماق آن شناخت‌هایی را تولید می‌کند که حس نمی‌تواند تولید کند.
عقل مانند دوربین‌هایی است که به اشعه خاصی مجهز است که از عمق ماده می‌تواند عکس‌برداری کند، و ژرفای ماده را می‌تواند نشان دهد. دیده عقل نیز به انواری مجهز است که می‌تواند در محسوسات نفوذ کند و ماورای آنها را نشان دهد. لذا دیده حس، تنها صورت انسان را می‌بیند، ولی دیده عقل، علم انسان، عشق انسان، کینه انسان و… را هم می‌بیند.
وقتی می‌گویید: «فلانی ریاضی‌دان است، یا دیگری فقیه و یا فیلسوف است»؛ وقتی که می‌گویید: «فلانی عاشق است و یا ناراحت است»، این شناخت را از کجا به دست آورده‌اید؟ آیا علم، عشق و ناراحتی، قابل ادراک با حواس است؟ قطعا خیر. حواس شما فقط جسم عالِم و عاشق و ناراحت را ادراک می‌کند، ولی علم و عشق و ناراحتی، قابل ادراک با حواس نیست.
پس این شناخت‌ها از کجاست؟ و انسان با کدام دیده این امور را می‌بیند؟
پاسخ این است که: با دیده عقل. دیده عقل است که با ملاحظه علائم و آثارِ علم و عشق و ناراحتی، این حقایق را در وجود عالم و عاشق و ناراحت، کشف می‌کند. و به این ترتیب، عقل مهم‌ترین کار خود را انجام می‌دهد؛ یعنی مفاهیم حسی را تعمیق می‌کند و به شناخت‌های ظاهری و سطحی انسان عمق می‌بخشد و از ظاهر انسان به باطن وی وارد می‌شود. علائم عاشقی، ظاهر است و آشکار؛ سوز عشق، باطن است و نهان؛ و عقل از علائم عاشقی، سوز عشق را در وجود عاشق کشف می‌کند. علائم فقه و ریاضی و شیمی، ظاهر است و این علوم، باطن و نهان؛ و عقل با ملاحظه این علائم از این ظواهر که قلمرو حس است، عبور می‌کند و به جایی می‌رسد که قلمرو حس نیست و انسان با پای حواس نمی‌تواند قدم در آن جا بگذارد؛ یعنی علم و عشق و کینه را ادراک می‌کند. و این است معنای تعمیق مفاهیم حسی که به وسیله عقل انجام می‌شود.

شناخت‌های سطحی و عمقی

شناخت‌های سطحی و عمقی انسان در روایات اسلامی به صورت جالب و آموزنده مطرح شده است. در این جا دو روایت را می‌آوریم:

روایت از امیرالمؤمنین

امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در خطبه‌ای ضمن تبیین ویژگی‌های پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید:
طَبِیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ، قَد احکمَ مَراهِمَهُ و احْمی مَواسِمَهُ، یضَعُ ذلِک حَیثُ الحاجَهُ الَیهِ مِن قُلُوبٍ عُمْی و آذانٍ صُمٍّ و السِنَهٍ بُکمٍ، مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَهِ و مَواطِنَ الحَیرَهِ، لَم یستَضِیئوا بِاضواءِ الحِکمَهِ، و لَم یقدَحُوا بِزِنادِ العُلومِ الثّاقِبَهِ، فَهُم فِی ذلِک کالانْعامِ السَّائِمَهِ و الصُّخُورِ القاسِیهِ؛ او طبیبی بود که با طباطبتش در گردش بود. مرهم‌های خود را محکم می‌کرد، وداغ‌های خود را به‌جا می‌نهاد، و هر جا که نیاز بود به کارش می‌بست. با داروهایش جایگاه‌های غفلت و موارد سرگردانی مردم را می‌جست…. آنان (یعنی بنی‌امیه) از پرتوهای حکمت، روشنایی نگرفتند و از آتش زنه‌های علوم فروزان، آتش استخراج نکردند. از این‌رو، همانند چارپایان چرنده و تخته سنگ‌های سخت هستند.
در این روایت، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، مردمی را که از شناخت‌های عمقی بی‌بهره‌اند و شناخت آنان از هستی، منحصر به محسوسات است، به‌عنوان بیمارانی مطرح کرده است که به ناآگاهی و تحیر و سرگردانی مبتلا هستند؛ و از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به عنوان طبیب خبیر و متخصصی یاد کرده است (از ظاهر عبارت نهج‌البلاغه برمی‌آید که این طبیب، شخص پیامبراسلام است.) که خود به سراغ بیماران می‌رود و با مهارت کامل آنان را درمان می‌کند و از ناآگاهی و سرگردانی بیرون می‌آورد.
امام ابتدا ویژگی‌های این طبیب معنوی را بیان می‌فرماید:
طَبِیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ:
او طبیبی دوره گرد است. طبیبی نیست که مطبی داشته باشد و حق ویزیت بخواهد، و تنها افرادی را معاینه کند که توانایی مالی دارند و بتوانند به او مراجعه و از طبابت او استفاده کنند. نه، او طبیبی است که خود به سراغ بیماران می‌رود و بدون درخواست کارمزد، به مداوای آنان می‌پردازد، و هر بیماری که مایل باشد می‌تواند از درمان او بهره‌مند شود.
قَد احکمَ مَراهِمَهُ، و احْمی مَواسِمَهُ:
اشاره به این است که این طبیب که به سراغ بیماران می‌رود، داروخانه و ابزار پزشکی خود را نیز همراه دارد؛ داروهای او مجرب و مفید، و ابزارهای او آماده کار است.
یضَعُ ذلِک حَیثُ الحَاجَهُ الَیهِ:
هر جا که داروهای او مورد نیاز باشد، و ابزار پزشکی او به کار آید، آنها را به‌کار می‌گیرد.
همه پیامبران الهی و رهروان راستین آنان این گونه‌اند، که خود به سراغ بیماری‌های روانی می‌روند، و دارو و ابزار کارشان نیز همراه ایشان است و هر بیماری را که آمادگی برای درمان داشته باشد، درمان می‌کنند.
و اما این اطبای معنوی کدام مریض و چه امراضی را می‌توانند درمان کنند؟
مِن قُلُوبٍ عُمْی و آذانٍ صُمٍّ و السِنَهٍ بُکمٍ. دل‌های کور، گوش‌های کر، و زبان‌های لال:
افرادی که به بیماری کوردلی مبتلا هستند و گوش قلب‌شان کر و زبان جانشان لال شده است، بیمارانی هستند که منبع شناخت‌های عقلی و قلبی آنان مسدود شده است، بدین‌جهت از شناخت عمقی هستی محروم گردیده‌اند. و لذا در توصیف آنان امام (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
لَم یستَضِیئوا بِاضواءِ الحِکمَهِ، و لَم یقدَحُوا بِزِنادِ العُلومِ الثّاقِبَهِ، فَهُم فِی ذلِک کالانْعامِ السَّائِمَهِ و الصُّخُورِ القاسِیهِ.
این بیماران افرادی هستند که از انوار حکمت پرتو نگرفته‌اند و با کبریت دانش‌های عمیق، چراغ علمِ روشنی بخش را در جان خود روشن نساخته‌اند، و لذا در این زمینه همانند حیوانات هستند و شناخت آنان شناخت حیوانی است. یعنی همان‌طور که قلمرو شناخت حیوانات محدود به محسوسات است، انسان‌هایی هم که نمی‌توانند از منبع عقل و قلب خود استفاده کنند، قلمرو شناختشان محدود به محسوسات است.
شناخت حیوان، محدود است به آنچه می‌بیند و می‌شنود و می‌بوید و می‌چشد و لمس می‌کند. اگر شناخت‌های عقلی و قلبی از انسان سلب گردد، تفاوتی با حیوان ندارد.
داروی این بیماران، تنها در دست پیامبران الهی است. آنان هستند که می‌توانند چشم دل انسان را بینا کنند و گوش جان او را شنوا و زبان قلبش را گویا سازند، و بدین ترتیب از بیماری غفلت و ناآگاهی و حیرت و سردرگمی رهایی اش دهند.
مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَهِ و مَواطِنَ الحَیرَهِ:
این طبیب معنوی، داروی خود را درست در مواضعی که بیماری غفلت و ناآگاهی موضع گرفته و مرض حیرت و سرگردانی، لانه کرده است می‌گذارد و بیمار را درمان می‌کند. و با شفا یافتن بیمار از بیماری غفلت و حیرت، شناخت‌های او عمق پیدا می‌کند.
بدین ترتیب پیامبران الهی شناخت‌های انسان را از مرز محسوسات عبور می‌دهند و به قلمرو نامحسوسها وارد می‌کنند و با دادن شناخت‌های عمیق به انسان، او را از همسان بودن با حیوانات ن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.