پاورپوینت کامل محیی الدین ابوالکلام آزاد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل محیی الدین ابوالکلام آزاد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل محیی الدین ابوالکلام آزاد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل محیی الدین ابوالکلام آزاد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

محیی‌الدین ابوالکلام آزاد

آزاد، ابوالکلام محیی‌الدین احمد (۱۳۰۵-۱۳۷۹ق/۱۸۸-۱۹۵۹م)، دانشمند، محقق، سیاست پیشه، خطیب، روزنامه‌نگار، مفسر قرآن، ادیبِ صاحبْ سبکِ صاحبْ سبکِ زبانِ اردو، هم‌رزم گاندی و نهرو در مبارزات استقلال‌خواهانه ملی، نخستین وزیر آموزش و پرورش هندوستان پس از استقلال، و از کسانی که خواسته‌اند اسلام دوباره به صورت عنصری فعال درآید.

[۱] اسمیت، ویلفرد کنت‌ول،ص۸۸، اسلام در جهان امروز، ترجمه حسینعلی هروی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶ش.

گاندی او را از بزرگترین متفکران جهان و دارای مطالعات گسترده و ذهن ژرف و هوش بسیار دانسته است و دیگران همچون شبلی نعمانی و جواهر لعل نهرو و پرفسور همایون کبیر او را ستوده‌اند.

[۲] حسین، سیدنظیر، ج۱، ص۶۵، «ترجمه احوال امام‌الهند مولانا ابوالکلام آزاده»، ذوالقرنین یا کورش کبیر، نوشته ابوالکلام آزاد، ترجمه محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، ابن‌سینا، ۱۳۳۹ش، صص شصت ـ شصت و هشت.

[۳] حسین، سیدنظیر، ج۱، ص۶۶، «ترجمه احوال امام‌الهند مولانا ابوالکلام آزاده»، ذوالقرنین یا کورش کبیر، نوشته ابوالکلام آزاد، ترجمه محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، ابن‌سینا، ۱۳۳۹ش، صص شصت ـ شصت و هشت.

[۴] امین، حسن، ج۱، ص۱۱۴، الموسوعه‌الاسلامیه، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م۱/۱۱۴-۱۴۴.

فهرست مندرجات

۱ – نیاکان
۲ – تحصیلات
۳ – تسلط بر چند زبان دنیا
۴ – علاقه به شاعری
۵ – شروع به نویسندگی و سخنرانی
۶ – فعالیت‌های علمی و فرهنگی
۷ – گرویدن به دین مبین اسلام
۸ – سفرها
۹ – مبارزات سیاسی
۱۰ – راه‌اندازی هفته‌نامه الهلال
۱۱ – تلاش برای بیداری جامعه مسلمانان
۱۲ – حزب علیگره
۱۳ – نفوذ فوق‌العاده الهلال در هند
۱۴ – تبعید آزاد
۱۵ – آثار از بین رفته در پی بازرسی منزل آزاد
۱۶ – رهبری کمیته خلافت
۱۷ – رویدادهای تاریخی
۱۷.۱ – سال۱۳۳۸ق
۱۷.۲ – سال ۱۳۳۹ق
۱۷.۳ – سال ۱۳۴۰ق
۱۷.۴ – سال۱۳۴۱ق
۱۷.۵ – سال۱۳۴۲ق
۱۷.۶ – سال ۱۳۴۳ق تا ۱۳۴۷ق
۱۷.۷ – سال ۱۳۴۸ق تا سال۱۳۴۹ق
۱۷.۸ – سال ۱۳۵۴ق
۱۷.۹ – سال ۱۳۵۸ق
۱۷.۱۰ – ۱۳۵۹ق
۱۷.۱۱ – ۱۳۶۰ق
۱۷.۱۲ – ۱۳۶۱ق
۱۷.۱۳ – ۱۳۶۳ق
۱۷.۱۴ – ۱۳۳۴ق
۱۷.۱۵ – ۱۳۶۵ق
۱۸ – آراء و عقاید
۱۸.۱ – جنبش‌های اصلاح طلبانه
۱۸.۲ – جنبش اصلاح دینی
۱۸.۳ – در زمینه سیاسی
۱۹ – آثار
۱۹.۱ – کتاب‌ها
۱۹.۲ – مجلات
۲۰ – خدمات فرهنگی
۲۱ – شخصیت
۲۲ – فهرست منابع
۲۳ – پانویس
۲۴ – منبع

نیاکان

اجداد آزاد اصلاً از مردم هرات بودند که در روزگار ظهیرالدین بابُر (۹۳۲-۹۳۷ق/۱۵۲۵-۱۵۳۰م)، پایه‌گذار دودمان شاهی مغول در هند، به آن سرزمین آمدند و در آگره مسکن گزیدند

[۵] آزاد، مولانا، ابوالکلام، هند آزادی گرفت، ترجمه امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲ش.

و در دستگاه آنان مقامات بلند حکومتی یافتند.
جد پدریِ او مولانامحمد هادی بود و در یک زمان میان نیاکان او ۵ تن اهل درس و طریقت و افتاء ظهور کرده بودند.
مولانا منورالدین جد مادری پدرش از شاگردان ممتاز « شاه‌عبدالعزیز محدث » و از روحانیون بنام هند و اهل سلوک بود و در دستگاه آخرین امپراتور گورکانی (بهادرشاه، سراج‌الدین ابوالمظفر؛ ۱۲۵۳-۱۲۷۴ق/۱۸۳۷-۱۸۵۷م) مقام رکن‌المدرسین را (که منصب فرهنگی ـ مالی بزرگی بود) دارا بود.

[۶] امین، حسن، ج۱، ص۱۱۴، الموسوعه‌الاسلامیه، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م۱/۱۱۴-۱۴۴.

پدر آزاد، مولاناخیرالدین ، پدرش را در کودکی از دست داد و جد مادرش، منوّرالدّین، سرپرستی او را عهده‌دار گردید.
منوّرالدّین پیش از انقلاب بزرگ (نخستین جنگ استقلال) به علت ناخشنودی از اوضاع هندوستان، برآن شد که به مکه مهاجرت کند، ولی در ایالت بهوپال دستگیر شد و در ۱۲۷۳ق/۱۸۵۷م در بمبئی درگذشت.
خیرالدین پدر آزاد که در این هنگام ۲۵ ساله بود، به مکّه رفت و در آن‌جا ماندگار شد و به دانش‌اندوزی و تألیف و خدمات اجتماعی پرداخت و پس از نشر کتابی ۱۰ جلدی به زبان عربی ، در مصر بلند آوازه شد.
وی در ت صوف مقام پیری داشت و در بمبئی، کلکته و رانگون دارای پیروان بسیار بود.
چندبار برای دیدار مریدان خود به بمبئی و کلکته و نیز عراق ، سوریه و ترکیه سفر کرد.
وی نهر زبیده واقع در مکه را که ویران شده بود و مردم بر اثر آن از کم‌آبی در رنج بودند، با گردآوری ۲ میلیون روپیه از مردم هند، مصر، سوریه و ترکیه ترمیم اساسی کرد.
سلطان‌عبدالحمید (۱۲۹۳-۱۳۲۷ق/۱۸۷۶-۱۹۰۹م) به پاس خدمات وی، به‌ویژه خدمت اخیر او، نشان درجه یک مجیدی به او داد.
خیرالدین با عالیه، دختر خواهر شیخ‌محمدبن ظاهر وَتْری که اغلب علمای حجاز نزد او حدیث آموخته بودند و پس از شیخ‌عبدالله‌بن سرّاج محدث مکه و مفتی مدینه بود، ازدواج کرد.
در ذیحجه ۱۳۰۵ق/اوت ۱۸۸۸م دومین پسر و آخرین فرزند آنان محیی‌الدین احمد (نام تاریخی او فیروزبخت = ۱۳۰۵) در محله قدره مکه، نزدیک به باب‌السلام حرم شریف، زاده شد.

[۷] اردو دایره معارف اسلامیّه، ج۱، ص۲۸۷.

[۸] اردو دایره معارف اسلامیّه، ج۱، ص۲۸۹.

خیرالدین سرانجام به اصرار دوستان و مریدان در ۱۳۱۶ق/۱۸۹۸م با همه افراد خانواده خود به کلکته آمد (در ترجمه فارسی هن آزادی گرفت تاریخ این کوچ ۱۳۰۷ق/۱۸۹۰م آمده) و در ۱۳۲۵ق/۱۹۰۷م در همین شهر درگذشت.

[۹] آزاد، مولانا، ج۱، ص۱۲، ابوالکلام، هند آزادی گرفت، ترجمه امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲ش.

تحصیلات

خیرالدّین پدر آزاد دانشمندی پای‌بند اصول کهن زندگی، صوفی مشرب، محافظه‌کار و از جوانی مخالف سلطه اروپاییان و فرهنگ و آموزش و پرورش آنان بود و عقیده داشت که فرهنگ جدید ایمان مذهبی را از میان می‌بَرَد.
افزون بر این، به دیگر مدارس، مانند «مدرسه کلکته» نیز نظر خوبی نداشت.
بنابراین، تعلیم آزاد مطابق سنت آموزشی مسلمانان هند در خانه انجام یافت: پدر خود در آغاز، تعلیم مقدماتی وی را به عهده گرفت.
در هر علمی متنی مختصر به او می‌داد تا حفظ کند.
سپس گروهی از معلّمانِ برگزیده هر رشته را به خانه فرا خواند تا فرزند آنچه در مدارس اسلامی هند (درس نظامیه) در آن روزگار تعلیم داده می‌شد، فرا گیرد: فارسی، بعد عربی، سپس حساب، هندسه، فلسفه و یک دوره تعلیمات دینی .
وی در ۱۳۱۸ق/۱۹۰۰م آموزش فارسی را به پایان برد و دوره درسِ نظامیه را که معمولاً طلاب در ۲۰ تا ۲۵ سالگی به پایان می‌برند، در آغاز ۱۶ سالگی به پایان رساند.
سپس برای تکمیل علوم، خود به مطالعه قانون در طب پرداخت و چندی نیز به منظور استوارتر ساختن پایه علمی خویش بنا بر سنت مدارس قدیم اسلامی مطوّل، حاشیه میرزاهد، هدایه و جز آن تدریس کرد.
پس عنوان «مولانا» (تقریباً معادل با اخوند و روحانی در ایران) یافت.
انتظار می‌رفت مانند همتایان خویش به تدریس، امامت یا خطابت در مدارس و مساجد بپردازد، اما او چنین نکرد.
محیی‌الدین اندکی بعد با نوشته‌ها و اندیشه‌های سِرسیداحمدخان (۱۲۳۲-۱۳۱۶ق/۱۸۱۷-۱۸۹۸م) پایه‌گذار کالج علیگره آشنا شد.
نوشته‌های سیداحمدخان درباره فرهنگ نوین در او بسیار مؤثّر افتاد و او دریافت که باید فلسفه، علوم و ادبیات نوین بیاموزد.
بدین منظور، پیش خود و پنهان از پدر، به آموختن زبان انگلیسی مقدماتی آموخت، ترجمه‌های انگلیسی، فارسی و اردوی انجیل را با هم خواند و مقابله کرد و به اری فرهنگ لغت به خواندن روزنامه ظهای انگلیسی پرداخت و بدین‌سان به زودی توانست کتاب‌های فلسفه، تاریخ، علوم و ادبیات را به این زبان بخواند و با فرهنگ نوین آشنا گردد.
وی خود گوید: دریافتم که هیچ‌کس تا فلسفه، علوم و ادبیات جدید نیاموزد، در جهان امروز به معنی حقیقی دانشمند نیست.

[۱۰] امین، حسن، ج۱، ص۱۱۸، الموسوعه‌الاسلامیه، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م۱/۱۱۴-۱۴۴.

تسلط بر چند زبان دنیا

بدین‌گونه، وی افزون بر اردو که زبان اصلی او بود و نویسنده و خطیبی برجسته و صاحب سبک در آن به شمار می‌آمد

[۱۱] نهرو، کشف هند،ص۵۷۶، ترجمه محمود تفضلی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۱ش.

و زبان عربی که تا اندازه‌ای آن را در کنار مادر آموخته بود، زبان فارسی و انگلیسی نیز می‌دانست.
برخی از منابع در شرح حال آزاد نوشته‌اند که او در الازهر تحصیل کرده است،

[۱۲] امین، حسن، ج۱، ص۵۷۵، الموسوعه‌الاسلامیه، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م۱/۱۱۴-۱۴۴.

[۱۳] حسین، سیدنظیر، «ترجمه احوال امام‌الهند مولانا ابوالکلام آزاده»، ذوالقرنین یا کورش کبیر، نوشته ابوالکلام آزاد، ترجمه محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، ابن‌سینا، ۱۳۳۹ش، صص شصت ـ شصت و هشت.

[۱۴] نهرو، جواهر لعل، ج۱، ص۳۸۳، زندگی من، ترجمه محمود تفضلی، تهران، ۱۳۳۹ش.

[۱۵] اسمیت، ویلفرد کنت‌ول، ج۱، ص۲۱۱، اسلام در جهان امروز، ترجمه حسینعلی هروی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶ش.

اما وی صریحاً این مطلب را رد کرده و علت بروز این اشتباه را نیز توضیح داده است.

علاقه به شاعری

محیی‌الدین در ضمن تحصیل علم ، هنگامی که بیش از ۱۱ سال نداشت، به سرودن شعر پرداخت و نخستین غزل‌هایش در ارمغان فرخ، چاپ بمبئی و خدرنگ نظر، چاپ لکهنو نشر یافت.
خود نیز گلچینی به نام نیرنگ عالم انتشار داد.

شروع به نویسندگی و سخنرانی

در همین ایام نویسندگی را نیز آغاز کرد: اولین مقالات او د احسن‌الاخبار، تحفه احمدیّه، چاپ کلکته و مخزن، بهترین مجله ادبی شناخته شده آن روز در لاهور (۱۳۲۰ق/۱۹۰۲) انتشار یافت.
در شعبان ۱۳۲۱ق/نوامبر ۱۹۰۳م مجله ماهانه خود لسان‌الصّدق را منتشر کرد که نشر آن تا یک سال ادامه یافت.
وی در ۱۲ سالگی نخستین سخنرانی خود را ایراد کرد و ۴ سال بعد نطق وی در اجلاس سالانه «انجمن حمایت اسلام» لاهور تحسین همگان را برانگیخت.
هم در این روزها با خواجه حالی دیدار کرد.
حالی نمی‌توانست باور کند که این نوجوان مدیر لسان‌الصدق است.

فعالیت‌های علمی و فرهنگی

وقتی مولانا شبلی نعمانی در ۱۳۲۳ق/۱۹۰۵م نخستین‌بار او را در بمبئی دید، در پذیرفتن این‌که او ابوالکلام است تردید داشت ولی بعد چنان شیفته نبوغ او شد که وی را با خود به لکهنو برد و سردبیری الندوه را به او سپرد (شعبان ۱۳۲۳- صفر ۱۳۲۴ق/اکتبر ۱۹۰۵-مارس ۱۹۰۶م).
سپس در ۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م مسئولیت سردبیری وکیل شهر اَمْریتْسَرْ که نشریه‌ای دو هفته یک‌بار بود، به وی سپرده شد.
این چنین استعداد و اموزش و تلاش‌های علمی و ادبی و فرهنگی، از محی‌الدین ۲۰ ساله دانشمندی ساخت که به گفته نهرو: آمیزه‌ای شگفت‌انگیز از پژوهشگران قرون وسطی با حکمای قرن ۱۸ و نظریه‌های نوین بود.

[۱۶] نهرو، کشف هند،ص۵۷۶، ترجمه محمود تفضلی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۱ش.

گرویدن به دین مبین اسلام

سال‌های ۱۳۲۳-۱۳۲۶ق/۱۹۰۵-۱۹۰۸م دوره بحران روحی محی‌الدین بود.
دانش‌ها و آموخته‌های تازه او با آنچه از مدرّسان سنتی خویش آموخته بود.
دانش‌ها و آموخته‌های تازه او با آنچه از مدرّسان سنتی خویش آموخته بود، پیوندی نداشت.
مشاهده اختلاف عقیده میان ادیان مختلف خاصه میان فرقه‌های متعدد اسلامی، به این بحران روحی دامن زد، تا آن‌جا که وی درباره خودِ دین نیز دچار تردید شد.
سرانجام، پس از دو سه سال درگیری با این تنش‌های فکری بر سر دوراهی کفر و ایمان ، به رهبری خود راهی نو به سوی اسلام یافت.
خود می‌گوید: به جایی رسیدم که زنجیرهای عادات و تربیت قدیمی که بر دست و پای من بسته بود، گسسته شد و از آن زنجیرها آزاد گشتم و بر آن شدم که راه خود را خود بیابم.
در این فترت بود که تخلص «آزاد» را به سان نمادی برای خود برگزیدم تا دیگر پای‌بند باورهای کهن موروثی نباشم.

[۱۷] آزاد، مولانا، ج۱، ص۱۴، ابوالکلام، هند آزادی گرفت، ترجمه امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲ش.

سفرها

در ۲۰ سالگی، برای دستیابی به کرانه‌های گسترده‌تر آگاهی و فرهنگ ، رهسپار سرزمین‌های اسلامی عراق ، مصر ، شام و ترکیه شد.
نخست به عراق رفت و در آن‌جا با چندتن از انقلابیون ایران دیدار کرد.
وی ۳ سال پس از وفات محمد عبده (۱۲۶۶-۱۳۲۳ق/۱۸۴۹-۱۹۰۵م) و در سال مرگ مصطفی کامل (۱۲۹۱-۱۳۲۶ق/۱۸۷۴-۱۹۰۸م) بنیادگذار روزنامه هفتگی العالم‌الاسلامی و مؤسس «الحزب‌الوطنی» به مصر رسید و از نزدیک شور و هیجان شدید ملی را در مرگ وی و انتخاب جانشینش محمد فرید مشاهده کرد.
پس با بزرگان این مکتب آشنا شد و نیز با تنی چند از «ترکان جوان» که در قاهره مرکزی داشتند و و روزنامه‌ای هفتگی منتشر می‌ساختند، دیدار کرد، آزاد در قاهره از الازهر هم دیدن کرد، وی نظام آموزشی آن را چنین وصف کرده است: نظام تدریس الازهر به قدری ناقص بود که نه فکر را تربیت می‌کرد و نه اطلاعات کافی از علوم قدیمی اسلامی و فلسفی در دسترس می‌گذاشت.

[۱۸] آزاد، مولانا، ج۱، ص۱۷، ابوالکلام، هند آزادی گرفت، ترجمه امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲ش.

شیخ‌محمد عبده کوشید آن نظام را تغییر دهد، ولی گروهی از عالمان زحمات او را به شکست کشاندند.
چنین بود که آزاد از الازهر و روش‌های کهن آن روی گرداند.پس از آن به ترکیه رفت.
در آن‌جا با برخی از رهبران نهضت ترکیه نوین و جمعیت اتحاد و ترقی که در برابر استبداد سلطان‌عبدالحمید خواستار مشروطه بودند، تماس گرفت.
وی تا سال‌ها پس از بازگشت به هند نیز با این گروه مکاتبه داشت.
سپس از ترکیه رهسپار فرانسه شد و آهنگ دیدار لندن کرد که خبر بیماری پدر بدو رسید و او ناگزیر از بازگشت به هند گردید.
آزاد سال‌ها بعد، در ۱۵ تیر ۱۳۳۰ش به ایران سفر کرد.
در این سفر که نزدیک به ۱۰ روز به درازا کشید، با نخست‌وزیر وقت ایران، دکتر محمدمصدق ، و آیت‌الله کاشانی دیدار کرد.
دانشگاه تهران به پاس خدمات فرهنگی و علمی و تلاش‌های او در جهت شناساندن ادب و فرهنگ ایران در هندوستان، درجه دکترای افتخاری در رشته زبان و ادبیات فارسی به وی داد.
آزاد در پایان این سفر در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت جست و از نهضت ملی کردن نفت در ایران به عنوان مظهر بیداری ملل آسیا یاد کرد.

[۱۹] کیهان، روزنامه، ۱۱ تیر ۱۳۳۰ش، شمـ ۲۴۶۵، صص ۱، ۴، ۵، ۷، ۲۵ تیر ۱۳۳۰ش، شمـ ۲۴۶۸، ص ۷.

مبارزات سیاسی

آزاد پیش از این سفرها هنگامی که نوجوانی ۱۷ ساله بود، گام به عرصه مبارزات سیاسی نهاد.
در ۱۳۲۳ق/۱۹۰۵م لرد کرزن به دنبال آشفتگی‌هایی که در بنگال پیش آمد، تصمیم گرفت این ایالت را ۲ بخش سازد تا میان هندوان و مسلمانان جدایی افکند و آنان را ناتوان کند.
این اقدام شور و هیجانِ انقلابی و و سیاسیِ غیرمنتظری در بنگال پدید آورد.
آزاد در شرایطی که انقلابیون هندویِ بنگالی، مسلمانان را وابسته به انگلیس و مانع آزادی در شرایطی که انقلابیون هندویِ بنگالی، مسلمانان را وابسته به انگلیس و مانع آزادی هند می‌دانستند، به یکی از گروه‌هایِ سریِ انقلابی پیوست و به زودی اعتماد آنان را جلب کرد.
پس از ۲ سال، بر اثر رهنمودها و تلاش‌های وی، دامنه فعالیت‌های انقلابی از ۲ ایالت بنگال و بیهار به بمبئی و شهرهای مهم ایالات شمالی رسید و در میان مسلمانان گسترش یافت.
به دنبال بیداری نسبی مسلمانان به رهبری سرسیداحمدخان و ظهور آثار مثبت تشکیل کنگره ملی هند در ۱۳۰۳ق/۱۸۸۵م، مسلمانانِ آگاهِ هند درصدد کسب قدرت سیاسی و اجتماعی برآمدند.
از این‌رو، پس از تمهید مقدماتی چند، در ذیقعده ۱۳۲۴ق/دسامبر ۱۹۰۶م پس از کنفرانسِ فرهنگیِ اسلامی که به کوشش نواب مشتاق حسین در داکا برپا شد، مجمع مسلمانان هند با نام مسلم‌لیگ بنیاد یافت.
ابوالکلام در نخستین اجلاس آن شرکت جست

[۲۰] آزاد، مولانا، ابوالکلام، هند آزادی گرفت، ترجمه امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲ش.

[۲۱] نهرو، کشف هند، ص۵۷۷،ترجمه محمود تفضلی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۱ش.

[۲۲] نهرو، میعاد با سرنوشت، ترجمه محمود تفضلی،ص۷۸، تهران، حیدری، ۱۳۶۳ش؛

و تا سال‌های ۱۳۴۱-۱۳۴۲ق/۱۹۲۳-۱۹۲۴م که اندیشه‌های سیاسی وی دستخوش دگرگونی گشت، با آنان همکاری کرد.
در این مدت در پنجمین اجلاس (۱۳۳۰ق/۱۹۱۲م)، هفتمین اجلاس (۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م)، هشتمین اجلاس ۱۳۳۴ق/۱۹۱۵-۱۹۱۶م) و شانزدهمین اجلاس مسلم‌لیگ (۱۳۴۲ق/۱۹۲۴م) از اعضای فعال بود و در دگرگون ساختن اهداف اساسی ایشان مؤثر افتاد، ولی سرانجام اهداف و روش سیاسی این گروه و رهبر آنان را نفی کرد و سخت به رویارویی با آنان برخاست.

[۲۳] آزاد، مولانا، ابوالکلام، هند آزادی گرفت، ترجمه امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲ش.

[۲۴] نهرو، کشف هند، ج۱، ص۵۷۹، ترجمه محمود تفضلی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۱ش.

[۲۵] نهرو، کشف هند، ج۱، ص۶۵۷، ترجمه محمود تفضلی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۱ش.

راه‌اندازی هفته‌نامه الهلال

سفر به سرزمین‌های اسلامی (۱۳۲۶قژ۱۹۰۸م) و تماس با انقلابیون ایرانی، عرب و ترک و شگفتی آنان از بی‌توجهی مسلمانان هند به مسائل سیاسیِ جهان اسلام ، عقیده وی را که مسلمانان هند باید در راه آزادی از سلطه بیگانگان مجدانه‌تر بکوشند، استواتر ساخت و مهم‌تر آن‌که زیر تأثیر افکار سیدجمال‌الدین و شیخ‌محمد عبده و هم مکتبان آن دو، تحولی ژرف در جهت و اهداف مبارزات سیاسی و فعالیت‌های دینی و اجتماعی وی پدید آمد.
پس از بازگشت به هند، با تجارب و اندیشه‌های نو یافته برای دستیابی به آرمان‌های سیاسی، دینی و اجتماعی خویش به تفکر و طرح برنامه پرداخت و سرسختانه در راستای جریان‌های عمده سیاسی ـ دینی آن روز جهان اسلام: مسأله خلافت ، پان اسلامیسم (وحدت اسلامی)، احیای اسلام و تجدد فکر دینی به کوشش در ایستاد.
گروه‌های سِرّی انقلابی را که پیش از سفر در آن‌ها فعالیت داشت، رها کرد و برآن شد که برای نشر آرای خویش و بیدار ساختن هم‌کیشانش که به علت زندگی در محیط بسته فئودالی، از انچه در جهان می‌گذشت ناآگاه بودند، نشریه‌ای هفتگی ذکر کرده است).
چنین طرحی از ۶ سال پیش از آن، هنگامی که در اَمْریتْسَرْ بود در ذهن او راه یافته و بالیده بود.
آنگاه آزاد هفته‌نامه الهلال را بر گرده عروه‌الوثقی (نشریه‌ای که سیدجمال‌الدین با همکاری عبده در پاریس بنیاد نهاد و نشر آن تا ۱۸ شماره از ۱۴ جمادی‌الاول تا ۲۳ ذیحجه ۱۳۰۱ق/۱۲ مارس تا اکتبر ۱۸۸۴م دوام یافت) در کلکته به زبان اردو بنیاد نهاد.

[۲۶] امین، حسن، الموسوعه‌الاسلامیه،ج۱ ص۱۲۳، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م۱/۱۱۴-۱۴۴.

نخستین شماره الهلال در ۲۸ رجب ۱۳۳۰ق/۱۳ ژوئیه ۱۹۱۲م مصور و با کیفیتی بالا و بی‌سابقه از نظر چاپ و با سبک و محتوایی نو انتشار یافت و معیارهایی نو در روزنامه‌نگاری اردو بنیاد نهاد

[۲۷] آزاد، مولانا، ابوالکلام، هند آزادی گرفت، ترجمه امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲ش.

[۲۸] اسمیت، ویلفرد کنت‌ول،ص۱۹۶، اسلام در جهان امروز، ترجمه حسینعلی هروی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶ش.

تلاش برای بیداری جامعه مسلمانان

آزاد در شماره شوال ۱۳۳۰ق/سپتامبر ۱۹۱۲م درباره هدف آن نوشت: الهلال جز این هدفی ندارد که مسلمانان را به تمسک به کتاب خدا و پیامبر خدا (ص) در همه اعتقادات و اعمال فراخواند.

[۲۹] امین، حسن، ج۱، ص۱۲۵، الموسوعه‌الاسلامیه، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م۱/۱۱۴-۱۴۴.

او از مسلمانان هند می‌خواست که به نهضت ملی کنگره بپیوندند

[۳۰] نهرو، میعاد با سرنوشت، ترجمه محمود تفضلی،ص۷۸، تهران، حیدری، ۱۳۶۳ش؛

[۳۱] دایره‌المعارف بزرگ شوروی.

در ۱۳۴۱ق/۱۹۲۲م که آزاد به اتهام برانگیختن مردم برضد حکومت انگلیس محاکمه می‌شد، در برابر دادگاه گفت: من آشکارا می‌گویم که هدف الهلال فراخواندن به آزادی یا مرگ بوده است.
آنچه گاندی در زمینه دمیدن روح دینی در مردم اکنون انجام می‌دهد، چیزی است که الهلال در ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م از آن فارغ گشته بود.

[۳۲] امین، حسن، ج۱، ص۱۲۵، الموسوعه‌الاسلامیه، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م۱/۱۱۴-۱۴۴.

الهلال در مدتی کوتاه چنان در دل و جان مردم مؤثر افتاد که در همان ۳ ماه نخستین همه شماره‌های پیشین آن دوبار لبه چاپ رسید.

حزب علیگره

رهبری سیاسی مسلمانان هند در این روزگار در دست حزب علیگره بود.
اعضای این حزب خود را پیروِ سیاست و اندیشه‌های سرسیداحمدخان می‌دانستند.
اینان بر این باور بودند که باید به تاج و تخت بریتانیا وفادار بود و خود را از جنبش‌های آزادی‌خواهی برکنار داشت.

[۳۳] آزاد، مولانا، ابوالکلام، ص۱۹، ترجمه امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲ش.

[۳۴] نهرو، کشف هند، ص۵۷۷،ترجمه محمود تفضلی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۱ش.

نفوذ فوق‌العاده الهلال در هند

آزاد غیرمستقیم به این کانون و تکیه‌گاه محافظه‌کاری و تمایلات ضد ملی می‌تاخت و اساس سنت‌های علیگره را واژگون می‌ساخت.
پس این گروه به ستیز با الهلال برخاست تا أنجا که بنیادگذار آن را تهدید به مرگ کرد.
از سوی دیگر، لحن ضد بریتانیایی الهلال دولت بنگال را به مقابله واداشت، ولی این ستیزه‌گری‌ها و مقابله‌ها الهلال را پرآوازه‌تر ساخت و تیراژ آن را که در ۶ ماه نخستین ۰۰۰‘۱۱ نسخه بود به ۰۰۰‘۲۶ افزایش داد.
این تیراژ تا آن روزگار در تاریخ روزنامه‌نگاری اردو بی‌سابقه بود.
از این‌رو دولت بنگال از موضع ضد بریتانیایی و نفوذ فوق‌العاده الهلال که کمتر روزنامه‌ای در هند توانسته بود از این جهت با آن برابری کند،

[۳۵] اسمیت، ویلفرد کنت‌ول، اسلام در جهان امروز،ص۱۹۶، ترجمه حسینعلی هروی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶ش.

بیمناک و آشفته شد و بنابر قانون مطبوعات درخواست ۰۰۰‘۲ روپیه به عنوان سپرده کرد تا بدین وسیله (فشار اقتصادی) لحن روزنامه را معتدل سازد، ولی چنین نشد و سپرده ضبط گردید.
بار دیگر ۰۰۰‘۱۰ روپیه سپرده خواست که این نیز از دست رفت.
سرانجام در ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م، پس از آغاز جنگ جهانی اول، چاپخانه و روزنامه مصادره شد.

تبعید آزاد

آزاد پس از ۵ ماه، چاپخانه و هفته‌نامه دیگری به نام البلاغ بنیاد نهاد.
دولت این‌بار به استناد ماده ۳ قانون ذفاع هندوستان، نه قانون مطبوعات، در ۱۳ جمادی‌الاول ۱۳۳۴ق/۱۸ مارس ۱۹۱۶م مجله و نیز مدرسه دارالارشاد او را تعطیل و آزاد را از کلکته (بنگال) تبعید کرد.
دولت‌های ایالات پنجاب دهلی، اوترپردش و بمبئی بنابر همان قانون، از دادن اجازه ورود به آزاد خودداری کردند.
ناگزیر به رانچی در ایالت بیهار فرت، ولی ۶ ماه بعد در این شهر بازداشت شد و تا ۸ ربیع‌الثّانی ۱۳۳۸ق/۳۱ دسامبر ۱۹۱۹م در آن‌جا در بازداشت ماند.

آثار از بین رفته در پی بازرسی منزل آزاد

در خلال این مدت دوبار در رانچی و سه‌بار در کلکته خانه‌اش را بازرسی کردند و پیش‌نویس‌های چندین کتاب و مقاله کامل یا نزدیک به اتمام را با خود بردند که بیش‌تر آن‌ها از میان رفت.
از آن میان می‌توان این‌ها را نام برد: تاریخ معتزله ، سیرت شاه ولی‌الله ، خصایص مسلم، امثال‌القرآن، ترجمان‌القرآن (تا سوره هود)، تفسیرالبیان (تا اوایل سوره نساء )، وحدت قوانین کائنات، قانون انتخاب طبعی، معنویت کائنات، «نقدی بر دیوان اسدالله غالب دهلوی»، «نقدی بر دیوان شرف جهان قزوینی»، «گنجینه مقالات و یادداشتها» که این یک به تعبیر خود آزاد «حاصل دماغ و سرمایه زندگی بود»، «شرح حال شیخ‌احمد سرهندی»، سیرت امام‌ احمدبن حنبل و شرح حدیث غربت.

[۳۶] اردو دایره معارف اسلامیّه، به نقل از الهلال، ۲۴ ژوئن ۱۹۲۷، ص ۳، ۴؛ تذکره، ۱۹۶، ۲۳۱، ۲۵۴

رهبری کمیته خلافت

از ۱۳۳۸ق/۱۹۱۹م «کنفرانس‌های خلافت سراسر هند» به راه افتاد و عواطف مسلمانان را که از دیرباز علقه محکمی با خلافت عثمانی داشتند، برانگیخت.
به دنبال این کنفرانس‌ها، کمیته خلافت پایه‌گذاری شد که با رهبری محمدعلی، شوکت‌علی، آزاد و دیگران، همه قدرت و اعتبار اسلامِ هندی را در نبردی ضدانگلیسی به کار انداخت و پیوندی استوار میان ناسیونالیسم هندی و خلافت‌خواهی، آنان برقرار کرد که موجب همیاری مسلمانان و هندوان در نبرد برای استقلال هند گردید.

[۳۷] نهرو، جواهر لعل، ج۱، ص۱۷۲، زندگی من، ترجمه محمود تفضلی، تهران، ۱۳۳۹ش.

[۳۸] نهرو، جواهر لعل، ج۱، ص۱۷۷، زندگی من، ترجمه محمود تفضلی، تهران، ۱۳۳۹ش.

[۳۹] نهرو، جواهر لعل، ج۱، ص۱۸۲، زندگی من، ترجمه محمود تفضلی، تهران، ۱۳۳۹ش.

[۴۰] عنایت، حمید، ج۱، ص۱۰۹، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۲ش.

[۴۱] عنایت، حمید، ج۱، ص۱۱۰، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۲ش.

رویدادهای تاریخی

سال۱۳۳۸ق

آزاد در ۹ ربیع‌الثّانی ۱۳۳۸ق/اول ژانویه ۱۹۲۰م با دیگر بازداشت‌شدگان آزاد شد.
مهاتما گاندی که در این هنگام در صحنه سیاست هند پدیدار شده بود، می‌خواست آزاد را در رانچی ببیند، ولی نخستین دیدار در ۲۶ ربیع‌الثّانی ۱۳۳۸ق/۱۸ ژانویه ۱۹۲۰م در دهلی پیش آمد.
در ۲۸ ربیع‌الثّانی ۱۳۳۸ق/۲۰ ژانویه ۱۹۲۰م انجمنی از مسلمانان برای بررسی مسأله خلافت و اعزام یک هیأت نمایندگی برای مذاکره با نایب‌السلطنه در این‌باره برپا گردید.
آزاد به عضویت این هیأت برگزیده شد.
در این مجمع، گاندی برنامه عدم همکاری خود را به‌طور خصوصی مطرح ساخت.
آزاد در جمادی‌الثانی ۱۳۳۸ق/مارس ۱۹۲۰م بیانیه‌ای را که در مخالفت با تجزیه امپراتوری عثمانی و تقبیح انگلیس تنظیم شده بود، امضا کرد.
در رمضان ۱۳۳۸ق/مه ۱۹۲۰م از سوی کمیته مرکزی خلافت کمیته‌ای فرعی مرکب از آزاد و چند تن دیگر در بمبئی مأمور گردید تا طرحی برای شروع برنامه عدم همکاری تهیه کند.
در شوال ۱۳۳۸ق/ژوئن ۱۹۲۰ در «کنفرانس سراسریِ رهبرانِ احزاب» در الله‌آباد شرکت جست.
در این جلسات گاندی برنامه جنبش عدم همکاری خویش را اعلام کرد.
آزاد بنا بر زمینه مبارزاتی پیشین خویش، بر خلاف دیگران آن را تأئید کرد، زیرا آنچه گاندی اکنون مطرح می‌ساخت، وی پیش از این در ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م در سرمقاله‌های الهلال پیشنهاد کرده بود.

[۴۲] آزاد، مولانا، ابوالکلام،ص۲۱، هند آزادی گرفت، ترجمه امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲ش.

[۴۳] امین، حسن،ص۱۳۴، الموسوعه‌الاسلامیه، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م۱/۱۱۴-۱۴۴.

چند هفته بعد کنفرانسی در میروت با شرکت محمدعلی، شوکت‌علی، حکیم‌اجمل و دیگر رهبران مسلمانان درباره خلافت برپا شد.
گاندی برای نخستین‌بار آشکارا از جنبش عدم همکاری سخن گفت و پس از او آزاد به سخنرانی پرداخت و از نظرات وی بی‌هیچ قید و شرطی پشتیبانی کرد و ان را کمکی برای جنبش خلافت شمرد و پس از آن کاملاً خود را وقف این نهضت ساخت.
وی علاوه بر سخنرانی‌های همگانی در این زمینه، در کنفرانس‌های مختلف نیز سخن می‌گفت و برای پیشبرد این نهضت هفته‌نامه پیغام را زیر نظر خویش انتشار داد.
در همین ایام در پی اصرار مردم، بیعت امامت را آغاز کرد.
این بیعت ۵ شرط داشت:
۱.امر به معروف نهی از منکر و توصیه به صبر ؛
۲.دوست داشتن در راه خدا و دشمن داشتن در راه خدا؛
۳.بی‌پروا بودن در برابر رنجش و نکوهش مردم؛
۴.برتر دانستن خدا و شریعت او بر همه ایالت‌ها با شور بسیار آغاز شده بود، ولی با بازداشت ابوالکلام و دگرگون شدن اوضاع در طول بازداشت وی، متوقف شد.

سال ۱۳۳۹ق

در محرم ۱۳۳۹ق/سپتامبر ۱۹۲۰م دوره مخصوص اجلاسیه حزب کنگره در کلکته آغاز گردید تا درباره چگونگی آماده ساختن مردم مردم در جهتِ اِعمال طرح گاندی تصمیم گرفته شود.
به دنبال آن سفرهایی ضروری گشت.
گاندی بسیار سفر می‌کرد و آزاد اغلب در این سفرها با او بود.
در ربیع‌الثّانی ۱۳۳۹ق/دسامبر ۱۹۲۰ ریاست «کنفرانس خلافت سراسر هند» را به عهده داشت.
در رجب ۱۳۳۹ق/مارس ۱۹۲۱م رئیس کنفرانس «جمعیّه‌العلماء، در بریلی شد.
آزاد در این کنفرانس گفت: بنابر حکم شرع احضار به سربازی غیرقانونی است.

سال ۱۳۴۰ق

در ۲۲ صفر ۱۳۴۰ق/۲۵ اکتبر ۱۹۲۱م عهده‌دار ریاست کنفرانس ایالتی خلافت در آگره گردید.
در ربیع‌الاول ۱۳۴۰ق/نوامبر ۱۹۲۱م ریاست «کنفرانس علمای سراسر هند» در لاهور به وی سپرده شد.
در ربیع‌الثانی ۱۳۴۰ق/دسامبر ۱۹۲۱م در دوره اجلاسیه سالانه کنگره در شهر ناگپور شرکت جست.
پس از این جلسات و سخنرانیِ تحریک‌آمیزش بازداشت شده و پس از محاکمه‌ای درازمدت، به یک سال زندان محکوم گردید، ولی عملاً تا ۱۳ جمادی‌الاول ۱۳۴۱ق/اول ژانویه ۱۹۲۳م در زندان بود.
آزاد در دفاعیاتش که بعدها با عنوان قول فیصل به چاپ رسید، گفت: سخت معتقدم که آزادی حق مسلم هر ملت و هر فرد است و هیچ بشر یا دیوان‌سالاریِ ساخته دست او حق ندارد آفریدگان خداوند را در بندگی نگاه دارد.
از این‌رو، من دولت فعلی را بر حق و مشروع نمی‌شناسم و وظیفه ملی، دینی و انسانی خود می‌دانم که ملت و کشورم را از بندگی برهانم.

سال۱۳۴۱ق

با تصمیم مجلس کبیر ملی ترکیه در ربیع‌الاول ۱۳۴۱ق/نوامبر ۱۹۲۲م مبنی بر جداساختن سلطنت از خلافت و جایگزین کردن جمهوری به جای سلطنت و علل و عوامل دیگر، رفته‌رفته جنبش خلافت در جهان اسلام فرو نشست و بیش‌تر مسلمانان تحصیل کرده هندی نیز کوشش‌های خویش را به مسائل ملی و محلی معطوف ساختند.

[۴۴] عنایت، حمید، ج۱، ص۱۰۱-۱۱۱، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۲ش.

هرچند پذیرفتن این سخن که مردی چون آزاد همراه با این موج به سادگی رأی و نظر خویش را تغیر داده باشد، آسان نیست، ولی چون تلاش‌های سیاسی وی نیز از این سال‌ها از راستای پان‌اسلامیسم به رهگذر ناسیونالیسم می‌افتد و او تا پایان عمر چونان ناسیونالیستی پرشور و پیشرو در کنگره و صحنه سیاسی هند باقی می‌ماند، باید این تغییر جهت را معلول عواملی دیگر به‌ویژه چگونگیِ تلقیِ او از خلافت و رهبری معنوی دانست که بدان اشاره خواهد شد.

سال۱۳۴۲ق

در صفر ۱۳۴۲ق/سپتامبر ۱۹۲۳م اجلاسیه ویژه کنگره برای تصمیم‌گیری درباره شوراها برپا شد.
آزاد در این جلسات توانست اختلاف نظر شدیدی را که میان ۲ گروه از اعضای کنگره پیش آمده و کنگره را به ۲ دسته تقسیم کرده بود، از میان بردارد.
از آزاد که در این هنگام ۳۵ ساله بود، خواسته شد تا ریاست کنگره را در آن دوره به عهده گیرد.
نه پیش از این تاریخ و نه تا سال‌ها پس از آن (۱۳۶۲ق/۱۹۴۳م) هیچکس این افتخار را نیافت که در این سن به ریاست کنگره برگزیده شود.

[۴۵] آزاد، مولانا، ابوالکلام،ص۲۳-۲۴، هند آزادی گرفت، ترجمه امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲ش.

[۴۶] اسمیت، ویلفرد کنت‌ول، ج۱، ص۲۱۲، اسلام در جهان امروز، ترجمه حسینعلی هروی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶ش.

سال ۱۳۴۳ق تا ۱۳۴۷ق

وی در جمادی‌الاول ۱۳۴۳ق/دسامبر ۱۹۲۴ در کمیته‌ای که از سوی مسلم‌لیگ مدمور تنظیم جزئیات خواسته‌های مسلمانان در زمینه حضور آنان در مجالس قانون‌گذاری و دیگر نهادهای انتخابی بود، عضویت یافت.
در ذیحجه ۱۳۴۵ق/ژوئن ۱۹۲۷م بار دیگر الهلال را منتشر ساخت.
این دوره الهلال که برخلاف دوره نخست بیش‌تر جنبه علمی داشت، بسیار زود به علت اشتغال شدید وی به فعالیت‌های شدید وی به فعالیت‌های سیاسی، در جمادی‌الثانی/دسامبر همان سال ، تعطیل شد.

[۴۷] اردو دایره معارف اسلامیّه.

در ۱۳۴۷ق/۱۹۲۸م با تشکیل کمیسیون سیمون، جنب‌وجوش سیاسی گسترده‌ای پدید آمد.
آزاد ریاست جلسه‌ای را که در کلکته برای تحریم این کمیسیون برپا شد، به عهده داشت و سپس در پیروز گردانیدن این تحریم نقشی مهم ایفا کرد.

[۴۸] آزاد، مولانا، ج۱، ص۲۴، ابوالکلام، هند آزادی گرفت، ترجمه امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲ش.

سال ۱۳۴۸ق تا سال۱۳۴۹ق

در ۱۳۴۸ق/۱۹۲۹م در تصویب قطعنامه استقلال در لاهور شرکت جست.
در این قطعنامه آمده بود: تا آن‌جا که بتوانیم، باید از همکاری ارادی با دولت بریتانیا خودداری کنیم و برای نافرمانی عمومی آماده شویم و از جمله مالیات نپردازیم.

[۴۹] نهرو، جواهر لعل، زندگی من،۱۱۶۱، ترجمه محمود تفضلی، تهران، ۱۳۳۹ش.

در ۱۳۴۹ق/۱۹۳۰م چون دولت بریتانیا پیشنهادهای کنگره و خواسته‌های استقلال‌خواهان را رد کرد، نخستین گامِ نافرمانی با نقضِ قانونِ عوارضِ نمک (ساتیاگراهای نمک: اعتصام به حقیقت در موضوع نمک) برداشته شد و مبارزه صورت عملی و جدی یافت.

[۵۰] آزاد، مولانا، ابوالکلام، هند آزادی گرفت، ترجمه امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲ش.

[۵۱] نهرو، جواهر لعل، زندگی من،ص۴۰۹، ترجمه محمود تفضلی، تهران، ۱۳۳۹ش.

پس دولت فرمانِ بازداشتِ رئیسِ کنگره و کمیته اجرایی آن را صادر کرد و آزاد به دنبال یک سخنرانی شورانگیز در این‌باره، در میروت دستگیر شد و یک سال و نیم در زندان ماند.
با آغاز گفت‌وگوهای گاندی ـ ایروین از زندان آزاد گشت، ولی پس از شکست کنفرانس میز گرد لندن در ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م بار دیگر دستگیر شد و بیش از یک سال در زندان دهلی محبوس گردید.

[۵۲] آزاد، مولانا، ج۱، ص۲۴، ابوالکلام، هند آزادی گرفت، ترجمه امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲ش.

[۵۳] آزاد، مولانا، ج۱، ص۲۵، ابوالکلام، هند آزادی گرفت، ترجمه امیر فریدون گرکانی، تهران، سازمان کتا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.