پاورپوینت کامل محو واژه رسول‌الله در صلح حدیبیه ۶۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل محو واژه رسول‌الله در صلح حدیبیه ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل محو واژه رسول‌الله در صلح حدیبیه ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل محو واژه رسول‌الله در صلح حدیبیه ۶۷ اسلاید در PowerPoint :

محو واژه رسول‌الله از صلح حدیبیه

یکی از نویسندگان سنی در پاسخ به حدیث قرطاس و مخالفت عمر بن الخطاب با دستور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ادعا کرده است که اگر عمر با دستور آن حضرت مخالفت کرده، علی (علیه‌السّلام) نیز در قضیه صلح حدیبیه مخالفت کرده است. در این مقاله به بررسی این شبهه می‌پردازیم.

فهرست مندرجات

۱ – طرح شبهه
۲ – اصل روایت
۳ – عدم درخواست پیامبر
۴ – استحبابی بودن دستور پیامبر
۴.۱ – سخن ابن‌حجر
۴.۲ – سخن بدرالدین عیین
۴.۳ – سخن قسطلانی
۴.۴ – سخن کرمانی
۴.۵ – فضیلت امیرمؤمنان
۴.۵.۱ – سخن ابن‌بطال
۴.۵.۲ – سخن نووی
۴.۵.۳ – سخن صالحی شامی
۴.۵.۴ – سخن هروی
۴.۶ – کوتاهی خلیفه دوم
۵ – تفاوت تعبیر امیرمؤمنان
۵.۱ – تعبیر امیرمؤمنان
۵.۲ – تعبیر خلیفه دوم
۶ – ناراحتی پیامبر از عمر
۶.۱ – نقل بخاری
۶.۲ – نقل احمد بن حنبل
۶.۳ – نقل بلاذری
۶.۴ – نقل ابن‌سعد
۷ – پانویس
۸ – منبع

طرح شبهه

یکی از نویسندگان سنی در پاسخ به حدیث قرطاس و مخالفت عمر بن الخطاب با دستور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گفته است:
هنگامی که آن حضرت در صلح حدیبیه صلح‌نامه نوشتند و در پایان آن، دستور دادند که محمد رسول الله را بنویسد بعد از آن مشرکین اعتراض کردند که ما شما را رسول الله نمی‌دانیم، لذا رسول الله را حذف کنید و تنها محمد بنویسید، آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به حضرت علی رضی الله عنه فرمودند: امح رسول الله (لفظ رسول الله را از پایان صلح نامه پاک کنید) اما حضرت علی رضی الله عنه در جواب ایشان فرمودند: والله لا امحوک ابداً قسم به خدا اسم شما را پاک نخواهم کرد.

[۱] أبوعبدالله البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۸۴.

حتی مسئله به آنجا رسید که آن حضرت فرمودند: به من نشان بدهید تا آن را پاک کنم. لذا خودش آن را پاک کرد.
اگر قرار باشد که کلیه اقوال آن حضرت واجب‌العمل باشد در این صورت آیا بر علی رضی الله عنه واجب بود که لفظ رسول الله را پاک کند یا خیر؟
اگر واجب بود چرا به واجب عمل نکرد؟ اگر مستحب بوده در مسئله قلم و دوات نیز مستحب بوده است.»

اصل روایت

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا غُنْدَرٌ، حَدَّثَنَا شُعْبَهُ، عَنْ ابی‌اِسْحَاقَ، قَالَ: سَمِعْتُ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: ” لَمَّا صَالَحَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اَهْلَ الْحُدَیْبِیَهِ کَتَبَ عَلِیُّ بْنُ ابی‌طَالِبٍ بَیْنَهُمْ کِتَابًا، فَکَتَبَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، فَقَالَ الْمُشْرِکُونَ: لَا تَکْتُبْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، لَوْ کُنْتَ رَسُولًا لَمْ نُقَاتِلْکَ، فَقَالَ لِعَلِیٍّ: امْحُهُ، فَقَالَ عَلِیٌّ: مَا اَنَا بِالَّذِی اَمْحَاهُ، فَمَحَاهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بِیَدِهِ، وَصَالَحَهُمْ عَلَی اَنْ یَدْخُلَ هُوَ وَاَصْحَابُهُ ثَلَاثَهَ اَیَّامٍ، وَلَا یَدْخُلُوهَا اِلَّا بِجُلُبَّانِ السِّلَاحِ، فَسَاَلُوهُ مَا جُلُبَّانُ السِّلَاحِ، فَقَالَ: الْقِرَابُ بِمَا فِیهِ.»

براء بن عازب گفت: زمانی که رسول خدا با اهل حدیبیه صلح کرد، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) نویسنده صلح‌نامه بود؛ پس نوشت: «محمد رسول الله». مشرکان گفتند: ننویس «محمد رسول الله» اگر تو رسول خدا بودی، ما با تو نمی‌جنگیدیم. پس آن حضرت به علی (علیه‌السّلام) فرمود: آن را پاک کن. علی (علیه‌السّلام) فرمود: من کسی نیستم که آن را پاک کنم؛ پس رسول خدا با دست خود آن را پاک کرد و با مشرکان توافق کرد که…

[۲] أبوعبدالله البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۸۴، ح۲۶۹۸، کتاب الصلح، ب۶، باب کَیْفَ یُکْتَبُ هَذَا مَا صَالَحَ فُلاَنُ بْنُ فُلاَن وَفُلاَنُ بْنُ فُلاَن وَاِنْ لَمْ یَنْسُبْهُ اِلَی قَبِیلَتِهِ، اَوْ نَسَبِهِ.

تردیدی نیست که این قضیه با قضیه مخالفت عمر بن الخطاب در رزیه الخمیس، قابل قیاس نیست و تفاوت زیادی بین این دو وجود دارد. برای روشن شدن حقیقت باید به چند نکته اساسی توجه نمود:

عدم درخواست پیامبر

در صلح حدبیه درخواست‌کننده سهیل بن عمرو بوده نه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم). طبق روایتی که نسائی در خصائص امیرمؤمنان و در سنن کبرای خود نقل کرده است، درخواست کننده محو جمله «رسول الله» از صلح‌نامه، یکی از مشرکان به نام سهیل بن عمرو بوده است، نه شخص رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم). و امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در پاسخ به او گفت که هرگز آن را محو نخواهد کرد:
«اَخْبَرَنِی مُعَاوِیَهُ بْنُ صَالِحٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ صَالِحٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ هَاشِمٍ الْجَنْبِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اِسْحَاقَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ کَعْبٍ الْقُرَظِیِّ، عَنْ عَلْقَمَهَ بْنَ قَیْسٍ، قَالَ: قُلْتُ لِعَلِیٍّ: ” تَجْعَلُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ ابن‌اُکْلَهَ الاَکْبَادَ حَکَمًا؟ قَالَ: اِنِّی کُنْتُ کَاتِبَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یَوْمَ الْحُدَیْبِیَهِ، فَکَتَبَ: هَذَا مَا صَالَحَ عَلَیْهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، وَسُهَیْلُ بْنُ عَمْرٍو، فَقَالَ سُهَیْلٌ: لَوْ عَلِمْنَا اَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ مَا قَاتَلْنَاهُ، امْحُهَا، فَقُلْتُ: هُوَ وَاللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ، وَاِنْ رَغِمَ اَنْفُکَ، لا وَاللَّهِ، لا اَمْحُهَا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اَرِنِی مَکَانَهَا، فَاَرَیْتُهُ فَمَحَاهَا.»
از علقمه بن قیس نقل شده است که به علی (علیه‌السّلام) گفتم: آیا بین خود و بین فرزند جگرخوار، حَکَم (داور) قرار می‌دهی؟ فرمود: من در روز حدیبیه کاتب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودم پس نوشت (م): این صلح نامه‌ای است بین محمد رسول الله و سهیل بن عمرو. پس سهیل گفت: اگر ما می‌دانستیم که او رسول خدا است، با او نمی‌جنگیدیم، آن را پاک کن. من گفتم: به خدا سوگند که او رسول خدا است، اگر چه بر خلاف میل تو باشد، به خدا سوگند آن را پاک نمی‌کنم. پس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: جای آن را به من نشان بده، پس نشان دادم و آن حضرت آن را محو کرد.

[۳] النسائی، ابوعبد الرحمن احمد بن شعیب بن علی (متوفای۳۰۳ ه)، خصائص امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب، ج۱، ص۱۴۹.

[۴] النسائی، ابوعبد الرحمن احمد بن شعیب بن علی (متوفای۳۰۳ ه)، السنن الکبری، ج۷، ص۴۸۲، ح۸۵۲۳.

ابن‌حجر عسقلانی نیز همین روایت را در فتح الباری نقل کرده است:
وللنسائی من طریق علقمه بن قیس عن علی قال کنت کاتب النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یوم الحدیبیه فکتبت هذا ما صالح علیه محمد رسول الله فقال سهیل لو علمنا انه رسول الله ما قاتلناه امحها فقلت هو والله رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وان رغم انفک لا والله لا امحوها.

[۵] العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ ه)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۷، ص۵۰۳، تحقیق:محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفه – بیروت.

پس بر طبق این روایت، امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) با دستور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مخالفت نکرده است؛ بلکه با دستور نماینده مشرکان؛ یعنی سهیل بن عمرو مخالفت کرده است.

استحبابی بودن دستور پیامبر

دستور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حدیبیه، لازم الاجرا نبود. به طور قطع دستور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حدیبیه، دستور وجوبی و لازم الاجرا نبوده است؛ زیرا ممکن نیست که امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) با چنین دستوری مخالف نماید؛ زیرا آن حضرت به خوبی می‌دانست که سرپیچی از فرمان آن حضرت چه عواقبی خواهد داشت. خداوند در این باره می‌فرماید:
«وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فیها وَلَهُ عَذابٌ مُهین؛

[۶] نساء/سوره۴، آیه۱۴.

و آن کس که نافرمانی خدا و پیامبرش را کند و از مرزهای او تجاوز نماید، او را در آتشی وارد می‌کند که جاودانه در آن خواهد ماند و برای او مجازات خوارکننده‌ای است.»
از این رو بزرگان اهل‌سنت تصریح کرده‌اند، که امیرمؤمنان با قرائنی متوجه شده بود که این دستور وجوبی و حتمی نیست و لذا از محو «رسول الله» از صلح‌نامه خودداری کرد.

سخن ابن‌حجر

ابن‌حجر عسقلانی در این باره گفته است:
وکان علیا فهم ان امره له بذلک لیس متحتما فلذلک امتنع من امتثاله
برداشت علی (علیه‌السّلام) این بود که این دستور حتمی نیست؛ پس به همین خاطر از امتثال دستور آن حضرت امتناع کرد.

[۷] العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ ه)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۷، ص۵۰۳، تحقیق:محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفه – بیروت.

سخن بدرالدین عیین

بدرالدین عیین نیز در عمده القاری نوشته است:
وقول علی، رضی الله تعالی عنه: ما انا بالذی امحاه، لیس بمخالفه لامر رسول الله، (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لانه علم بالقرینه ان الامر لیس للایجاب.
این گفته علی (علیه‌السّلام) که «من کسی نیستم که آن را محو کنم» مخالفت با دستور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیست؛ چرا که آن حضرت با قرینه می‌دانست که این دستور ایجابی نیست.

[۸] العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن احمد (متوفای ۸۵۵ه)، عمده القاری شرح صحیح البخاری، ج۱۳، ص۲۷۵، ناشر:دار احیاء التراث العربی – بیروت.

سخن قسطلانی

قسطلانی نیز در شرح این قضیه می‌نویسد:
(ما انا بالذی امحاه) لیس بمخالفه لامره علیه الصلاه والسلام بل علم بالقرینه ان الامر لیس للایجاب.
این گفته علی (علیه‌السّلام) «من کسی نیستم که آن را محو کنم» مخالفت با دستور رسول خدا که سلام و صلوات خدا بر او باد، نیست؛ بلکه با قرینه می‌دانست که این دستور ایجابی نیست.

[۹] القسطلانی، احمد بن محمد الخطیب (متوفای ۹۲۳ه)، ارشاد الساری، ج۴، ص۴۲۲، کتاب الصلح، باب کَیْفَ یُکْتَبُ هَذَا مَا صَالَحَ فُلاَنُ بْنُ فُلاَن.

سخن کرمانی

کرمانی، یکی دیگر از شارحان صحیح بخاری می‌نویسد:
فان قلت: کیف جاز لعلی مخالفه امر رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)؟ قلت: بالقرینه انه لیس للایجاب.
اگر بگویی: چگونه جایز است که علی (علیه‌السّلام) با دستور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم مخالفت کرده باشد؟ می‌گویم: با قرینه فهمید که آن دستور ایجابی نبوده است.

[۱۰] الکرمانی، محمد بن یوسف بن علی (متوفای ۷۸۶ه)، البخاری بشرح الکرمانی (الکواکب الدراری شرح الکرمانی للبخاری)، ج۱۲، ص۸، ناشر:دار احیاء التراث العربی، بیروت الطبعه الثانیه، ۱۴۰۱ه ۱۹۸۱م.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.