پاورپوینت کامل حدیث حسن مثنی در دلالت حدیث غدیر ۸۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حدیث حسن مثنی در دلالت حدیث غدیر ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حدیث حسن مثنی در دلالت حدیث غدیر ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حدیث حسن مثنی در دلالت حدیث غدیر ۸۷ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل حدیث حسن مثنی در دلالت حدیث غدیر ۸۷ اسلاید در PowerPoint
کلیدواژه: روایت حسن مثنی، حدیث غدیر، شبهات اهل سنت.
پرسش: «آیا روایت حسن مثنی در انکار دلالت حدیث غدیر، صحت دارد؟»
پاسخ: از جمله شبهاتی که علمای اهل سنت در رابطه با حدیث غدیر مطرح کردهاند، روایتی منسوب به حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی (علیهالسلام) است؛ در این روایت از وی در رابطه با حدیث غدیر سؤال شده و وی پاسخ داده اگر قصد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خلافت و ولایت حضرت علی (علیهالسلام) بود، باید این مطلب را به صراحت بیان میفرمود، به همان شکل که در رابطه با نماز و زکات به صراحت بیان فرمود. در اینجا هم لازم بود حضرت اینگونه میفرمود: «ان علیا والی امرکم من بعدی»؛ ای مردم! این علی والی و سرپرست شماها بعد از من است.
در ادامه از جهت سند روایت و دلالت روایت، به این شبهه پاسخ داده شده است و نظر دیگر علمای اهل سنت در مخالفت با شبهه را دراین باره بیان میکنیم.
فهرست مندرجات
۱ – طرح شبهه
۲ – بررسی سندی روایت
۲.۱ – ابو نعیم
۲.۲ – یحیی بن ابراهیم
۲.۳ – فضیل بن مرزوق
۳ – اشکالات دلالی بر شبهه
۳.۱ – اشکال اول
۳.۲ – اشکال دوم
۳.۳ – اشکال سوم و چهارم
۳.۴ – اشکال پنجم
۳.۵ – اشکال ششم
۳.۶ – اشکال هفتم
۳.۷ – اشکال هشتم
۳.۷.۱ – بیان شیرویه دیلمی
۳.۷.۲ – بیان سیدعلی همدانی
۳.۷.۳ – بیان علمای اهل سنت
۳.۷.۴ – بیان طبری
۴ – پانویس
۵ – منبع
طرح شبهه
از اشکالاتی که به حدیث غدیر وارد نمودهاند، حدیثی است که در ذیل میآید. این اشکال اوّلین بار در غالب روایتی منسوب به فرزند امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) (حسن المثنی) در ردّ خلافت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) از سوی دهلوی (شیخ عبدالعزیز بن ولیالله بن عبدالرحیم حنفی متوفای ۱۲۳۹ هق.) در کتاب «التحفه الاثنا عشریه» طرح گردید. و مرحوم میرسیّدحامد حسین نقوی (متوفای ۱۳۰۶هق.) نیز برای اولین بار به این اشکال در کتاب «عبقات الانوار» پاسخ داده است.
در عصر حاضر نیز که عصر هجوم وهابیت به اسلام است، این شبهه از سوی بعضی از علمای وهابی (از جمله دکتر قفاری در کتاب «اصول مذهب الشیعه») تکرار شده است.
این روایت طبق نقل صاحب عبقات از دهلوی در «التحفه الاثنا عشریه» و وهابیان نوظهور اینگونه است:
اخرج ابو نعیم عن الحسن المثنی ابن الحسن السبط رضی الله عنهما انه سئل: هل حدیث من کنت مولاه نص علی خلافه علی رضی الله عنه؟ فقال: لو قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) یعنی بذلک الخلافه لافصح لهم بذلک، فان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کان افصح الناس، ولقال لهم: یا ایها الناس هذا والی امرکم والقائم علیکم بعدی فاسمعوا له واطیعوا. ولو کان الامر ان الله جل وعلا ورسوله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اختار علیا لهذا الامر وللقیام علی الناس بعده فان علیا اعظم الناس خطیئه وجرما اذ ترک امر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ان یقوم فیه کما امره ویعذر الی الناس.
فقیل له: الم یقل النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لعلی من کنت مولاه فعلی مولاه؟ فقال: اما والله لو یعنی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بذلک الامر والسلطان لافصح به کما افصح بالصلاه والزکاه ولقال: یا ایها الناس ان علیا والی امرکم من بعدی والقائم فی الناس».
ابونعیم از حسن مثنی فرزند [امام] حسن (علیهالسّلام) نوه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت نموده است که از او درباره حدیث «من کنت مولاه» سئوال شد که آیا جمله دلیل بر خلافت [علی] (علیهالسّلام) محسوب میشود؟ حسن مثنی در پاسخ گفت: اگر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از این جمله چنین منظوری میداشت باید برای مردم به وضوح و روشنی بیان میفرمود؛ چرا که آن حضرت فصیحترین مردم در بیان مطالب بود و اگر چنین منظوری میداشت باید به اینگونه بیان میفرمود: «یا ایها الناس هذا والی امرکم»؛ ای مردم! این شخص بعد از من سرپرستی امور شما را به عهده دارد؛ پس شما هم به او گوش فرا داده و از او اطاعت کنید.
و اگر امر این چنین بود که خداوند جلّ و علا [حضرت] علی (علیهالسّلام) را برای این منصب برای زمان بعد از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انتخاب نموده بود هر آینه میبایست [حضرت] علی (علیهالسّلام) از همه مردم گناهکارتر باشد؛ چون در حقیقت او امر آن حضرت را ترک کرده و به دستور رسول خدا مبنی خلافت را ترک نموده است و میبایست از این کوتاهیش در انجام وظیفه از مردم عذرخواهی کند.
به حسن مثنی گفته شد: مگر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه را در حق [حضرت] علی (علیهالسّلام) نگفت؟ او در پاسخ گفت: آری فرمود: ولی به خدا قسم اگر حضرت از این سخن قصد امارت و خلافت میداشت، باید این مطلب را به صراحت بیان میفرمود به همان شکل که در رابطه با نماز و زکات به صراحت بیان فرمود. در اینجا هم لازم بود حضرت اینگونه میفرمود: «ان علیا والی امرکم من بعدی؛ ای مردم! این علی والی و سرپرست شماها بعد از من است».
همین روایت در کتاب قفاری و بعضی دیگر با این طلیعه آمده:
لذلک قال الحسن بن الحسن بن علی بن ابیطالب ـ کما یروی البیهقیـ حینما قیل له: الم یقل رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) لعلی: من کنت مولاه فعلی مولاه؟ فقال: اما والله ان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ان کان یعنی بذلک الامره والسلطان والقیام علی الناس بعده لافصح لهم بذلک، کما افصح لهم بالصلاه والزکاه وصیام رمضان وحج البیت، ولقال لهم: ان هذا ولی امرکم من بعدی فاسمعوا له واطیعوا، فما کان من وراء هذا شیء، فان انصح الناس للمسلمین رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم).
برای همین وقتی از حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب (آنگونه که بیهقی روایت نموده است) سئوال شد که آیا مگر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه را در حق [حضرت] علی (علیهالسّلام) نگفت؟ او در پاسخ گفت: آری فرمود؛ ولی به خدا قسم! اگر آن حضرت از این سخن قصد امارت و خلافت میداشت، باید این مطلب را به صراحت بیان میفرمود به همان شکل که در رابطه با نماز و زکات به صراحت بیان فرمود. در اینجا هم لازم بود حضرت اینگونه میفرمود: ای مردم! این علی والی و سرپرست شماها بعد از من است).
بررسی سندی روایت
برای پاسخ به شبهه ابتدا سند روایت را مورد بررسی قرار میدهیم.
ابو نعیم
اگر آنگونه که در بعضی از کتب مانند آنچه که عبقات از دهلوی نقل میکند در ابتدای سند «ابونُعَیم» ذکر شده باشد، ابتدا ابونعیم را بررسی میکنیم:
ابن تیمیه درباره ابونعیم میگوید:
فان ابانعیم روی کثیرا من الاحادیث التی هی ضعیفه بل موضوعه باتفاق علماء الحدیث واهل السنه والشیعه. ابونعیم بسیاری از احادیث ضعیف، بلکه احادیثی را که به اتّفاق علمای حدیث و همه علمای شیعه و سنّی جعلی و تحریف شده است، روایت میکند.
و در جای دیگر میگوید:
مجرد روایه صاحب الحلیه ونحوه لا یفید ولا یدل علی الصحه فان صاحب الحلیه قد روی فی فضائل ابی بکر وعمر وعثمان وعلی والاولیاء وغیرهم احادیث ضعیفه بل موضوعه باتفاق اهل العلم. صِرف روایت صاحب حلیه [ابونعیم اصفهانی] و مانند او فایدهای نداشته و دلالت بر صحّت ندارد؛ چراکه صاحب حلیه روایاتی ضعیف، بلکه روایاتی که به اتفاق همه اهل آگاهی مورد جعل و تحریف قرار گرفته را در فضائل ابوبکر و عمر و عثمان و علی و غیر آنها نقل کرده است.
ابن جوزی درباره ابونعیم میگوید:
و جاء ابونعیم الاصبهانی فصنف لهم، ای للصوفیه، کتاب الحلیه و ذکر فی حدود التصوف اشیاء قبیحه ولم یستحی ان یذکر فی الصوفیه ابا بکر وعمر وعثمان وعلی بن ابیطالب وسادات الصحابه رضی الله عنهم فذکر عنهم فیه العجب. ابونعیم اصفهانی آمد و برای صوفیه کتاب الحلیه را تالیف نمود و در آن کتاب در مقام تعریف تصوّف مطالب زشت و قبیحی را از آنها نقل کرد که تعجب انسان را بر میانگیزد.
یحیی بن ابراهیم
و اگر در سند روایت مانند آنچه که قفاری در کتاب خود آورده (در بالا اشاره شد) بدون ذکر نام ابونُعیم روایت شده باشد، سلسه سند آن به اینشکل است که بررسی میکنیم:
عن یحیی بن ابراهیم بن محمد بن علی، عن ابیعبدالله محمد بن یعقوب، عن محمد بن عبدالوهاب، عن جعفر بن عون، عن فضیل بن مرزوق، قال: سمعت الحسن بن الحسن … .
یحیی بن ابراهیم بن محمد بن علی: شخصی با این عنوان مهمل است و در هیچیک از کتابهای رجال یادی از او نشده است.
فضیل بن مرزوق
ذهبی درباره او میگوید:
قال النسائی: ضعیف، وکذا ضعفه عثمان بن سعید. قال ابو عبدالله الحاکم: فضیل بن مرزوق لیس من شرط الصحیح عیب علی مسلم اخراجه فی الصحیح. وقال ابن حبان: منکر الحدیث جدا کان ممن یخطئ علی الثقات ویروی عن عطیه الموضوعات. نسائی و همچنین عثمان بن سعید او را ضعیف شمردهاند. ابوعبدالله حاکم درباره او گفته است: فضیل بن مرزوق شرایط راوی صحیح را نداشته و بر مسلم عیب محسوب میشود که روایات او را در کتاب صحیح خود ذکر کرده است. و ابن حبّان او را بسیار منکر الحدیث شمرده و درباره او گفته است: از کسانی است که ثقات را مورد خطا قرار میدهد و از عطیه روایات جعلی نقل میکند.
و نیز در «المغنی فی الضعفاء» درباره فضیل بن مرزوق اینگونه آمده است: ضعفه النسائی و ابن معین ایضا. قال الحاکم: عیب علی مسلم اخراجه فی الصحیح. نسائی و ابن معین او را ضعیف شمردهاند و حاکم نیز درباره او گفته است: این برای مسلم عیب محسوب میشود که روایات او را در کتاب صحیح خود آورده است.
و نیز مزّی در تهذیب الکمال درباره او گفته است: قال عبدالرحمان بن ابیحاتم: … قلت: یحتج به؟ قال: لا. وقال النسائی: ضعیف. عبدالرحمان بن ابیحاتم میگوید: … گفتم: آیا به حدیث او میتوان احتجاج کرد؟ گفت: نه نمیتوان. و نسائی درباره او گفته است: فضیل بن مرزوق ضعیف است.
اشکالات دلالی بر شبهه
در ادامه اشکالات دلالی بر روایت مربوطه را مطرح میکنیم و ثابت میشود که شبهه وارده صحیح نمیباشد:
اشکال اول
روایت فوق از متفردات اهل سنت است، یعنی: فقط از طرق اهل سنت روایت شده و از طرق راویان شیعه نقل نشده است. لذا دهلوی و اخلاف او نمیتوانند در مقام مناظره و استدلال با شیعه به این روایت و هر روایتی که فقط از طریق اهل سنت روایت شده احتجاج کنند. علمای اهل سنت، روایتی را که فقط در کتب شیعه آمده باشد و در کتابهای آنها ذکری از آن نشده باشد را در مقام استدلال و مناظره ردّ کرده و میگویند:
لتفرده فی روایه الشیعه بها لاتکون حجه فی مقام الاستدلال و عدم حجیه روایات فرقه علی فرقه اُخری.
لذا ما هم در این مورد میگوئیم این روایت از متفرّدات اهل سنت است و قابلیت استدلال ندارد.
اشکال دوم
از دیگر قواعد مقرّره، نزد علمای اهل سنت این است که: روایتی را معتبر میدانند که در کتب صحاح ذکر شده باشد و حال آنکه این روایت در هیچیک از کتب صحاح و دیگر کتابهای روائی معتبر اهل سنت ذکر نگردیده. لذا میگوئیم: اگر این روایت اعتباری میداشت در یکی از کتب صحاح ذکر میشد.
حتی در مسند احمد نیز این روایت نیامده و این خود بهترین دلیل، بر ضعف این روایت میباشد. چون احمد بن حنبل با صراحت میگوید:
هذا الکتاب: جمعته وانتقیته من اکثر من سبع مئه الف وخمسین الفا، فما اختلف المسلمون فیه من حدیث رسول الله، (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، فارجعوا الیه. فان وجدتموه فیه، والا فلیس بحجه.
اشکال سوم و چهارم
اگر بر فرض هم حسن مثنی چنین جملهای میداشت، از آنجا که او معصوم نیست، قول او برای ما حجیت نمیداشت. این سخن با سخنان دیگر معصومین منافات دارد که از حدیث غدیر بر امامت حضرت امیر استفاده نمودهاند.
اشکال پنجم
این حدیث تضاد کامل دارد با حدیث مناشده حضرت امیر به حدیث غدیر که در زیر میآید:
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ حَدَّثَنِی عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ الْقَوَارِیرِیُّ حَدَّثَنَا یُونُسُ بْنُ اَرْقَمَ حَدَّثَنَا یَزِیدُ بْنُ اَبِی زِیَادٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ اَبِی لَیْلَی قَالَ شَهِدْتُ عَلِیًّا فِی الرَّحَبَهِ یَنْشُدُ النَّاسَ اُنْشِدُ اللَّهَ مَنْ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ، (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، یَقُولُ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ «مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ». لَمَّا قَامَ فَشَهِدَ.
قَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ فَقَامَ اثْنَا عَشَرَ بَدْرِیًّا کَاَنِّی اَنْظُرُ اِلَی اَحَدِهِمْ فَقَالُوا نَشْهَدُ اَنَّا سَمِعْنَا رَسُولَ اللَّهِ، (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، یَقُولُ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ «اَلَسْتُ اَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ وَاَزْوَاجِی اُمَّهَاتُهُمْ». فَقُلْنَا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ «فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ».
شاهد بودیم که [حضرت] علی [(علیهالسّلام)] در رحبه مردم را قسم داد و گفت: که هرکس در روز غدیر شاهد بوده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «هرکس من مولای او هستم علی مولای اوست» از جا برخیزد و شهادت دهد.
عبدالرحمن گفت: در این حال دوازده نفر از اصحاب بدر که من به یکی از آنها مینگریستم ایستادند و گفتند: ما شاهد بودیم که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز غدیر فرمود: آیا من بر شما از خودتان و زنانم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 