پاورپوینت کامل حدیث ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حدیث ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حدیث ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حدیث ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل حدیث ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

کلیدواژه: حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)، غضب خدا، غضب حضرت زهرا (سلام الله علیها).

پرسش: آیا براساس روایت «إن الله یغضب لغضبک و یرضى لرضاک»، خداوند تابع حضرت زهرا (سلام الله علیها) است؟

پاسخ: حدیث «ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک»، یکی از احادیث معتبر شیعه می‌باشد که در فضیلت حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) وارد شده است. در طول تاریخ، دشمنان اهل بیت (علیهم‌السلام) تمام تلاش خود را کرده‌اند تا نور ایشان را خاموش کرده و از نشر فضائل این بزرگواران جلوگیری کنند؛ یکی از این افراد «عدنان عرعور» است که شبهاتی حول این حدیث شریف نبوی مطرح کرده تا به زعم خود، با زیر سؤال بردن دلالت حدیث، اصل این روایت را انکار نماید. در این نوشتار، درصدد بیان شبهات وی و پاسخ‌های آن می‌باشیم.

فهرست مندرجات

۱ – مقدمه
۲ – بیان شبهه
۳ – پاسخ حلی
۴ – بیان مغالطه عرعور
۴.۱ – آیات معرفی پیامبر
۴.۲ – روایات اهل سنت
۵ – بررسی راویان حدیث
۵.۱ – محمد بن یعقوب
۵.۲ – حسن بن علی بن عفان
۵.۳ – محمد بن علی بن دحیم
۵.۴ – احمد بن حازم بن ابی غرزه
۵.۵ – عبدالله محمد بن سالم
۵.۶ – حسین بن زید بن علی
۵.۶.۱ – نظر ابن حجر عسقلانی
۵.۶.۲ – پاسخ به شبهه
۵.۶.۳ – طرح واژه منکرالحدیث
۵.۷ – عمر بن علی
۵.۸ – تصحیح روایت توسط علمای اهل سنت
۵.۸.۱ – تصحیح طبرانی
۵.۸.۲ – تصحیح حاکم نیشابوری
۵.۸.۳ – تصحیح ابن حجر هیثمی
۵.۸.۴ – تصحیح ابن‌حجر عسقلانی
۵.۸.۵ – تصحیح سیوطی
۵.۸.۶ – تصحیح صالحی شامی
۵.۸.۷ – تصحیح مناوی
۵.۸.۸ – تصحیح محمد بن علی الصبان
۵.۸.۹ – تصحیح زرقانی
۵.۹ – وجود روایات دیگر در منابع اهل سنت
۵.۹.۱ – روایت اول
۵.۹.۲ – روایت دوم
۶ – پاسخ نقضی
۶.۱ – آیات قرآن
۶.۱.۱ – سوره بقره
۶.۱.۲ – آیه سوره آل عمران
۶.۱.۳ – آیات سوره نسا
۶.۲ – روایات اهل سنت
۶.۲.۱ – روایت تشریع حکم حجاب
۶.۲.۲ – روایت نافرمانی حاکم
۶.۲.۳ – روایات ابن تیمیه
۷ – نتیجه
۸ – پانویس
۹ – منبع

مقدمه

همواره در طول تاریخ، دشمنان اهل بیت (علیهم‌السّلام) در پنهان نمودن و انکار فضائل ایشان تلاش بسیار داشته‌اند تا به خیال خود بتوانند نور اهل بیت (علیهم‌السّلام) را خاموش کنند اما غافل از اینکه خداوند بر این انگاره مهر بطلان کوبیده، می‌فرماید:

«یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِاَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون؛ می‌خواهند نور خدا را با دهان‌های خود خاموش کنند؛ ولی خداوند نمی‌گذارد تا اینکه که نور خود را کامل کند و هر چند کافران خوش ندارند.»
حدیثی که منابع اهل تسنن به نقل آن اهتمام داشته و با سند معتبر آن را در کتب خود ذکر کرده‌اند.

بیان شبهه

«عدنان عرعور» کارشناس شبکه صفا، با رد دلالت حدیث شریف «ان الله یغضب لغضبک ویرضی لرضاک» می‌گوید: خداوند بالاتر از آن است که پیرو یک انسان باشد.
وی ادعا می‌کند که غضب حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، غضب الهی را به دنبال ندارد و دلیل این ادعا را عظمت جایگاه خداوند و غیر ممکن بودن پیروی خداوند از بنده بیان می‌کند. بیان عرعور در حقیقت، دفاع از عملکرد ابوبکر به دنبال جریان فدک و غضبناک شدن حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بر ابوبکر است. وی می‌خواهد چنین نتیجه بگیرد که اگر هم حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) غضبناک شده باشد، باز هم مستلزم غضب الهی بر او نیست. سخن او را می‌توان اینگونه تبیین کرد:
صغری: غضبناک شدن خداوند از غضب حضرت زهرا پیروی خداوند از احساس یک بنده است.
کبری: پیروی خداوند از احساس یک بنده دون شان و جایگاه خداوند و غیرممکن است.
نتیجه: غضبناک شدن خداوند به دنبال غضب حضرت زهرا دون شأن خداوند و غیر ممکن است.

پاسخ حلی

«عرعور» با زیر سؤال بردن دلالت حدیث، در پی انکار اصل این روایت می‌باشد؛ ازاین‌رو در پاسخ حلی به این شبهه، ابتدا مغالطه عرعور را تبیین می‌کنیم؛ سپس به بحث سند روایت و در ادامه، به بررسی دلالت آن می‌پردازیم. پس از پاسخ‌های حلی، به جواب‌های نقضی در این زمینه پرداخته، در نهایت برخی از مقامات اهل بیت (علیهم‌السّلام) را بر پایه منابع شیعه ذکر می‌کنیم.

بیان مغالطه عرعور

در این روایت سخن از تبعیت خداوند از بشر نیست؛ بلکه این حدیث در مقام بیان جایگاه والای معنوی حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) و تسلیم محض بودن ایشان در پیشگاه پروردگار است که این مطلب نشانگر این است که آن حضرت به قدری تسلیم خداوند هستند و به نحوی اعمال ایشان مطابق با اراده الهی است که نه تنها رضایت و خشم ایشان به خاطر خداست؛ بلکه خداوند نیز به خاطر ایشان خشنود و غضبناک می‌شود.
بنابراین حدیث شریف «ان الله یغضب لغضبک» دلالت می‌کند که خداوند با غضبناک شدن به خاطر غضب حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، مقامی بسیار والا را برای ایشان ثابت می‌کند و مقامی بالاتر از مقام پیامبران الهی برای صدیقه طاهره قائل شده است؛ چراکه حضرت یونس (علی‌نبینا‌و‌آله‌و‌علیه‌السلام) با آنکه پیامبر الهی و معصوم بود؛ ولی خداوند متعال با غضب او غضبناک نشد:

«وَ ذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمین؛ و ذو النّون (یونس) را [یاد کن]، آن‌گاه که خشمگین [از میان مردم خود] برفت و پنداشت که ما هرگز بر او تنگ نمی‌گیریم، [که ماهی او را بلعید،] پس درون تاریکی‌ها ندا در داد که معبودی جز تو نیست. منزّهی تو. به راستی که من از ستم‌کاران بودم.»
معصومان، تجلی افعال الهی هستند.

آیات معرفی پیامبر

آیات متعددی در قرآن وجود دارد که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در کنار خدا معرفی و مطرح می‌کند که حکایت از مقام والای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دارد؛ از جمله:
خداوند در سوره توبه از بی‌نیازی مردم توسط خودش و پیامبرش سخن می‌گوید:
«اَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ خدا و رسول او مردم را از فضلش غنا می‌بخشند.»

در آیه ۸۰ سوره نساء نیز خداوند اطاعت از پیامبر را برابر با اطاعت خود معرفی کرده است:
«مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّی فَمَا اَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا؛ هر کس پیامبر را اطاعت کند، در حقیقت از خدا اطاعت کرده است و هرکه روی برتابد، ما تو را بر ایشان نگهبان نفرستادیم.»
دو آیه فوق بیانگر مقام والا و ویژه رسول خداست و کسی نمی‌تواند ادعا کند که در این آیات، خداوند خود را تابع و پیرو رسولش معرفی نموده است؛ این روایت هم مانند دو آیه فوق بیانگر مقام والای حضرت زهرا (علیهاالسّلام) می‌باشد.

روایات اهل سنت

از طرفی در منابع اهل سنت، شبیه همین مقامات برای مؤمنانی که به انجام مستحبات و نوافل می‌پردازند، ثابت شده است.
حدیث زیر در این‌باره قابل توجه است:
«ابی‌هُرَیْرَهَ قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم اِنَّ اللَّهَ قال من عَادَی لی وَلِیًّا فَقَدْ آذَنْتُهُ بِالْحَرْبِ وما تَقَرَّبَ الی عَبْدِی بِشَیْءٍ اَحَبَّ الی مِمَّا افْتَرَضْتُ علیه وما یَزَالُ عَبْدِی یَتَقَرَّبُ الی بِالنَّوَافِلِ حتی اُحِبَّهُ فاذا اَحْبَبْتُهُ کنت سَمْعَهُ الذی یَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الذی یُبْصِرُ بِهِ وَیَدَهُ التی یَبْطِشُ بها وَرِجْلَهُ التی یَمْشِی بها…؛ خداوند می‌فرماید: هر کس با ولی من دشمنی بورزد او را به جنگ با خود فراخوانده‌ام. و بنده من با چیزی محبوبتر از آنچه بر او واجب کرده‌ام به من تقرب نجسته است. پیوسته بنده من با نوافل به سوی من تقرب می‌جوید تا آنکه او را دوست بدارم. پس وقتی او را دوست داشتم، گوش او خواهم بود که با آن می‌شنود و چشم او خواهم بود که با آن می‌بیند و دست او که با آن اخذ می‌کند و پای او که با آن راه می‌پیماید…»
همان‌طور که ملاحظه شد، در روایت صحیح بخاری، مؤمنی که به واسطه انجام مستحبات به خداوند تقرب می‌جوید، ‌خداوند گوش شنوای او، چشم بینای او و دست و پای توانای او می‌شود؛ تمامی این تعابیر نه تنها تبعیت خداوند از بندگان را به دنبال ندارد؛ بلکه تنها در مقام بیان فضایل مؤمنانی است که علاوه بر واجبات، به انجام مستحبات نیز مداومت دارند.
پس اینکه می‌گوییم خداوند از غضب حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) غضب می‌کند، در اصل غضب حضرت به دنبال غضب الهی است. چون وقتی خداوند از چیزی غضبناک است معصومان هم غضبناک می‌شوند و اراده آنها در تمامی لحظات از اراده خداوند جدا نیست.
عرعور با این مغالطه در پی زیر سؤال بردن اصل روایت است و می‌خواهد چنین روایتی را کذب قلمداد کند؛ غافل از اینکه این حدیث براساس دانش رجال از اعتبار کافی برخوردار است، علاوه بر اینکه علمای اهل سنت نیز به صحت و اعتبار این روایت اعتراف نموده‌اند.

بررسی راویان حدیث

«حاکم نیشابوری» این روایت شریف را با سند زیر گزارش نموده است:
«قال الحاکم النیسابوری (متوفای۴۰۵): «حدثنا ابو العباس محمد بن یعقوب ثنا الحسن بن علی بن عفان العامری واخبرنا محمد بن علی بن دحیم بالکوفه ثنا احمد بن حاتم (حازم) بن ابی غرزه قالا ثنا عبدالله محمد بن سالم ثنا حسین بن زید بن علی عن عمر بن علی عن جعفر بن محمد عن ابیه عن علی بن الحسین عن ابیه عن علی رضی الله عنه قال قال رسول الله لفاطمه ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک؛ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به فاطمه فرمود: همانا خدا به سبب غضب تو غضب می‌کند و با رضایت تو راضی می‌شود.»
در این مجال به بررسی شرح حال یکایک راویان می‌پردازیم:

محمد بن یعقوب

نام اولین راوی: «محمد بن یعقوب بن یوسف بن معقل بن سنان بن عبدالله» است.
«ذهبی» (متوفای ۷۴۸ق) در شرح حال او می‌نویسد:
«محمد بن یعقوب بن یوسف بن معقل بن سنان الامام المحدث مسندالعصر رحله الوقت ابوالعباس الاموی …؛ محمد بن یعقوب بن یوسف بن معقل بن سنان امام، محدث تکیه‌گاه دوران و محل رجوع مردم زمانه بود، [کنیه‌اش] ابوالعباس اموی است.»

او هم‌چنین در «تذکره الحفاظ» چنین می‌نویسد:
«الاصم الامام المفید الثقه محدث المشرق ابو العباس محمد بن یعقوب بن یوسف بن معقل بن سنان الاموی؛ الاصم، امام، مفید، ثقه و حدیث‌گوی درخشنده، ابو العباس محمد بن یعقوب.»

«ابن جوزی» (متوفای۵۹۷ق) نیز درباره او می‌نویسد:
«محمد بن یعقوب بن یوسف بن معقل بن سنان بن عنان بن عبدالله الاموی مولاهم، ابو العباس الاصم…. وهو محدّث کبیر…؛ …و او محدث بزرگی است.»

«ابن کثیر» (متوفای۷۷۴ق) او را چنین توصیف می‌کند:
«وکان ثقه صادقا ضابطا لما سمعه ویسمعهم؛ او ثقه و راستگو و حافظ آن چیزی است که شنیده است و به گوش دیگران رسانده است.»

وی در جای دیگر می‌نویسد:
«محمد بن یعقوب بن یوسف بن معقل بن سنان ابو العباس الاصم مولی بنی امیه النیسابوری راوی المذهب، کان اماما، ثقه، حافظا، ضابطا، صدوقا، دینا، حدث فی الاسلام ستا وسبعین سنه؛ راوی مذهب، پیشوا، مورد وثوق، حافظ حدیث، ضابط، اهل دقت در روایت نمودن احادیث، راستگو و دیندار بود. هفتاد و شش سال در اسلام زندگی کرد.»

حسن بن علی بن عفان

نام راوی دوم «حسن بن علی بن عفان» است.
ابن ابی حاتم الرازی (متوفای ۳۲۷ق) درباره او می‌نویسد:
«الحسن بن علی بن عفان الکوفی روی عن معاویه بن هشام وابی اسامه وعبدالله بن نمیر کتبنا عنه وهو صدوق؛ حسن بن علی بن عفان کوفی از معاویه بن هشام و ابی‌اسامه و عبدالله بن نمیر روایت نقل کرده و ما از او روایت نقل کرده‌ایم، وی فردی راستگو است.»

«ابن حبان» (متوفای۳۵۴ق) نیز نام او را در کتاب «الثقات» خود ذکر نموده است:
«الحسن بن علی بن عفان العامری من اهل الکوفه یروی عن معاویه بن هشام وابی نعیم والکوفیین ثنا عنه زکریا بن یحیی الساجی وغیره کنیته ابو محمد؛ حسن بن علی بن عفان، از اهل کوفه، از معاویه بن هشام و ابو نعیم و کوفیان روایت نقل می‌کند، زکریا بن یحیی و دیگران از او حدیث نقل می‌کنند. کنیه‌اش ابو محمد است.»

«ذهبی» (متوفای ۷۴۸) درباره او می‌نویسد:
«ابن عفان، المحدث الثقه المسند ابو محمد الحسن بن علی بن عفان العامری الکوفی؛ ابن عفان، نقل‌کننده حدیث و مورد وثوق و [در حدیث] تکیه‌گاه است.»

محمد بن علی بن دحیم

نام وی «محمد بن علی بن دحیم بن کیسان» است.
«ذهبی» (متوفای۷۴۸) نیز در شرح حال او می‌نویسد:
«ابن دحیم: الشیخ الثقه المسند الفاضل، محدث الکوفه، ابو جعفر محمد بن علی بن دحیم، الشیبانی الکوفی؛ ابن دحیم: شیخ [استاد] مورد وثوق و تکیه‌گاه [و فردی] فاضل و محدث شهر کوفه بود.»

«ابن عماد حنبلی» (متوفای۱۰۸۹) نیز درباره او می‌نویسد:
«ابو جعفر محمد بن علی بن دحیم الشیبانی الکوفی مسند الکوفه فی زمانه؛ ابو جعفر محمد بن علی، تکیه‌گاه کوفیان در دوران خود بود.»

احمد بن حازم بن ابی غرزه

نام این راوی «احمد بن حازم بن محمد بن یونس بن قیس بن ابی‌غرزه» است.
«ابن حبان» (متوفای۳۵۴ق) نام او را در کتاب «الثقات» خود ذکر نموده و مورد اطمینان دانسته است:
«احمد بن حازم بن ابی غرزه ابو عمرو من اهل الکوفه یروی عن جعفر بن عوف روی عنه اهل العراق والغرباء وهو من ولد قیس بن ابی غرزه مات فی اول سنه سبع وتسعین ومائتین وکان متقنا وهو احمد بن حازم بن محمد بن یونس بن حازم بن قیس بن ابی غرزه؛ از اهل کوفه که از جعفر بن عوف روایت می‌کند و اهل عراق و ناشناسان از او روایت می‌کنند. او از فرزندان غیث بن ابی‌غرزه بود که در ابتدای سال ۲۹۷ از دنیا رفت. و دارای اتقان بود.»

«ذهبی» (متوفای۷۴۸ ق) درباره او می‌نویسد:
«ابن ابی غرزه، الامام، الحافظ الصدوق، احمد بن حازم بن محمد بن یونس بن قیس بن ابی غرزه، ابو عمرو الغفاری الکوفی، صاحب «المسند». ولد سنه بضع وثمانین ومئه؛ ابن ابی‌غرزه، امام، حافظ احادیث، راستگو و صاحب کتاب المسند بود. در سال صد و هشتاد و‌ اندی متولد شد.»

«سیوطی» (متوفای ۹۱۱ق) نیز در شرح حال او می‌نویسد:
«ابن ابی غرزه الحافظ المجود ابو عمرو احمد بن حازم الغفاری الکوفی صاحب المسند توفی فی ذی الحجه سنه ست وسبعین ومائتین؛ ابن ابی‌غرزه، حافظ احادیث، فردی درست کار و صاحب کتاب المسند بود. در ذی حجه سال۲۷۶ از دنیا رفت.»

عبدالله محمد بن سالم

نام وی «عبدالله بن سالم بن محمد بن الولید» است.
«ابن حبان» (متوفای۳۵۴ق) نام او را در کتاب «الثقات» خود ذکر نموده است:
«عبدالله بن محمد بن سالم المفلوج یروی عن عبید الله بن موسی والکوفیین روی عنه الحضرمی ربما خالف؛ از عبید الله بن موسی و کوفیان روایت می‌کند و حضرمی از او روایت می‌کند وی [عبدالله بن محمد بن سالم] گاهی خطا می‌کند.»

«ذهبی» (متوفای۷۴۸ق) درباره او می‌نویسد:
«عبدالله بن سالم الزبیدی الکوفی القزاز المفلوج عن وکیع وطبقته وعنه ابو داود وابن ماجه وابو یعلی الموصلی ثقه عابد توفی ۲۳۵. د ق؛ وی مورد وثوق و اهل عبادت بود.»

هم‌چنین «ذهبی» در آخرین کتاب رجالی خود درباره وی می‌نویسد:
«عبدالله بن محمد بن سالم القزاز المفلوج. ما علمت به باسا. قد حدث عنه ابو داود والحفاظ الا انه اتی بما لا یعرف؛ اشکالی در او نمی‌دانم. ابوداوود و حفاظ از او نقل حدیث می‌کنند جز اینکه [گاهی] احادیثی نقل می‌کند که شناخته شده نیست [منکر است و با اعتقاد ما (اهل سنت) سازگاری ندارد].»

«ابن حجر عسقلانی» (متوفای۸۵۲ق) نیز پیرامون او می‌نویسد:
«عبدالله بن سالم او ابن محمد بن سالم الزبیدی بالضم ابو محمد الکوفی القزاز المفلوج ثقه ربما خالف من کبار الحادیه عشره…؛ وی مورد وثوق است و گاهی خطا می‌کند. او از بزرگان طبقه یازدهم [راویان] است.»

حسین بن زید بن علی

نام وی «حسین بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب» است.
«دارقطنی» او را ثقه دانسته و می‌نویسد:
«قلت له الحسین بن زید بن علی بن الحسین عن عبدالله بن محمد بن عمر بن علی عن ابیه عن جده عن علی فقال کلهم ثقات؛ از دارقطنی درباره «حسین بن زید بن علی بن حسین از عبدالله بن محمد بن عمر بن علی از پدرش از جدش از علی»، پرسیدم، گفت همگی ثقه هستند.»

«ابن عدی» (متوفای۳۶۵ق) در الکامل فی الضعفا، تصریح می‌کند که اشکالی بر او نیست:
«قال الشیخ: وللحسین بن زید احادیث غیر ما ذکرته یحدث عنه اهل الکوفه واهل الحجاز ویحدث هو عن ابی جعفر محمد بن علی وعن ابیه جعفر وعن اخی جعفر کما املیت ویحدث عن قوم آخرین من اهل البیت کما ذکرت بعضه وجمله حدیثه عن اهل البیت وارجو انه لا باس به الا انی وجدت فی بعض حدیثه النکره؛ شیخ [نویسنده همین کتاب] می‌گوید: غیر از آنچه ذکر کردم، حسین بن زید احادیث دیگری نیز دارد که اهل کوفه و حجاز از او نقل می‌کنند و همان‌طور که املا کردم، او از محمد بن علی و پدرش جعفر و از برادرم جعفر، روایت نقل می‌کند؛ از قومی دیگر از اهل بیت نیز روایت می‌کند؛ همان‌گونه که بعضی از آنها و همه روایاتش از اهل بیت را ذکر کردم. و امید دارم که اشکالی در او نباشد، جز آنکه در بعضی از روایاتش حدیث منکر [خلاف اعتقاد اهل سنت] دیدم.»

نظر ابن حجر عسقلانی

«ابن حجر عسقلانی» (متوفای۸۵۲ق) نیز پیرامون او می‌نویسد:
«الحسین بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب صدوق ربما اخطا من الثامنه مات وله ثمانون سنه فی حدود التسعین؛ راستگو است. گاهی خطا می‌کند. وی در زمره طبقه هشتم راویان است. در حدود سال ۹۰ق در حالی‌که هشتاد ساله بود از دنیا رفت.»

«علی بن مدینی» (متوفای۲۳۴ق) در توصیف او می‌نویسد:
«وسالت علیا عن حسین بن زید بن علی؟ فقال: کان فیه ضعف ویکتب حدیثه قال ابو جعفر حدثنا علی عنه علی المنبر، یعنی حسینا؛ محمد بن عثمان بن ابی شیبه می‌گوید از علی بن مدینی درباره حسین بن زید بن علی پرسیدم، وی گفت: ضعفی در او هست، اما حدیثش نوشته می‌شود. ابو جعفر [محمد بن عثمان بن ابی شیبه] می‌گوید: علی [بن مدینی] روی منبر برای ما ازحسین [بن زید] حدیث نقل می‌کرد.»

«ابونعیم اصفهانی» وقتی این روایت را با این سند نقل می‌کند، تصریح می‌کند که او از زمره اهل بیت (علیهم‌السّلام) است:
«حدثنا ابو بکر الطلحی، ثنا محمد بن عبدالله الحضرمی، ثنا عبدالله بن محمد بن سالم، حدثنا حسین بن زید بن علی بن الحسین، عن علی بن عمر بن علی، عن جعفر بن محمد، عن ابیه، عن علی بن الحسین، عن الحسین بن علی، عن علی بن ابی طالب، عن النبی صلی الله علیه وسلم انه قال: «یا فاطمه، ان الله تعالی یغضب لغضبک ویرضی لرضاک» تفرد بروایه هذا الحدیث العتره الطیبه خلفهم عن سلفهم حتی ینتهی الی النبی صلی الله علیه وسلم؛ این روایت را فقط عترت پاک نبی اکرم نقل کرده‌اند که متاخرین آنها از متقدمین روایت نموده‌اند تا برسد به نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله).»
لازم به ذکر است که برخی نویسندگان اهل سنت، برای تضعیف این روایت، اشکال اصلی را متوجه حسین بن زید کرده، او را منکر الحدیث معرفی کرده‌اند.

برای مثال، ذهبی ذیل روایتی که حاکم در المستدرک آورده و تصریح به صحت سند آن می‌کند، بر این راوی ایراد وارد کرده، چنین می‌نویسد:
«تعلیق الذهبی قی التلخیص: بل حسین بن زید منکر الحدیث؛ تعلیقه ذهبی در التخلیص: حسین بن زید منکر الحدیث است.»

پاسخ به شبهه

در پاسخ به این اشکال، علاوه بر توثیقاتی که درباره وی ذکر شد، باید گفت:
طبق تصریحات علمای اهل سنت، هر منکر‌الحدیثی ضعیف نبوده و اگر میزان سنجش ضعف راوی «منکر‌الحدیث بودن»، باشد، تمامی محدثان اهل سنت از درجه اعتبار ساقط می‌شوند چنانچه ابن حجر در شرح حال «حسین بن فضل بجلی» به این واقعیت تصریح می‌کند:
«فلو کان کل من روی شیئاً منکراً استحق ان یذکر فی الضعفاء لما سلم من المحدثین احد؛ اگر هر کس که روایت منکر نقل کند، مستحق باشد که ما او را جزو راویان ضعیف ذکر کنیم، احدی از محدثان سالم نخواهد ماند.»

هم‌چنین ذهبی در شرح حال احمد بن عتاب مروزی در میزان الاعتدال می‌گوید:
«لیس ما کل من روی المناکیر یضّعف؛ هر کس که روایات مُنکر نقل کند، تضعیف نمی‌شود.»

طرح واژه منکرالحدیث

علاوه بر مطالب فوق، گاهی واژه «منکر‌الحدیث» به برخی از راویان مورد وثوق نیز اطلاق می‌شود.
حاکم نیشابوری از دارقطنی پیرامون یک راوی چنین سوال می‌کند:
«فسلیمان بن بنت شرحبیل قال: ثقه، قلت: الیس عنده مناکیر؟ قال: یحدث بها عن قوم ضعفاء فاما هو، فهو ثقه الدار القطنی؛ به دارقطنی گفتم سلیمان نوه دختری شرحبیل از نظر شما چگونه فردی است؟ گفت: مورد وثوق است؛ گفتم: آیا روایات منکر [خلاف اعتقادات] نقل نمی‌کند؟ گفت: این‌گونه روایات را از افراد ضعیف نقل کرده است؛ اما خودش مورد اعتماد است.»
ثانیا، طبق مبنای علم رجال

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.