پاورپوینت کامل ابزار معرفت در انسان ۹۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ابزار معرفت در انسان ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابزار معرفت در انسان ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ابزار معرفت در انسان ۹۱ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل ابزار معرفت در انسان ۹۱ اسلاید در PowerPoint

کلیدواژه: حس، عقل، قلب، ابزار معرفت.

پرسش: پاورپوینت کامل ابزار معرفت در انسان ۹۱ اسلاید در PowerPoint چیست؟

فهرست مندرجات

۱ – مقدمه
۱.۱ – مثال
۲ – روزنه‌های حس
۳ – منبع عقل
۳.۱ – چیستی عقل
۳.۲ – تعریف عقل
۳.۲.۱ – مرکز‌ اندیشه
۳.۲.۲ – چیستی اندیشه
۳.۳ – وظایف عقل
۳.۳.۱ – ترکیب مفاهیم حسی
۳.۳.۲ – تجزیه مفاهیم حسی
۳.۳.۳ – تجرید مفاهیم حسی
۳.۳.۴ – روایت از امام صادق
۴ – منبع قلب
۴.۱ – تعریف قلب
۴.۲ – معنای قلب در مبحث شناخت
۴.۳ – فرق شناخت‌های عقلی و قلبی
۴.۳.۱ – تفاوت در مرکز رابطه
۴.۳.۲ – تفاوت در نحوه شناخت
۵ – خلاصه
۶ – پانویس
۷ – منبع

مقدمه

اگر معلومات و شناخت‌های خود را با دقت ریشه‌یابی کنیم، خواهیم دید که تمام معارف ما یا از طریق حواس حاصل می‌شود یا از طریق عقل و یا از طریق قلب.
بنا‌بر‌این، می‌توان گفت که حس و عقل و قلب، هم‌راه‌های شناخت هستند؛ زیرا انسان از این راه‌ها با هستی آشنا می‌شود. و هم ابزار شناخت هستند، چون انسان با این ابزار، هستی را کشف می‌کند. هم‌چنین می‌توان گفت این سه منبع شناخت در انسان وجود دارند؛ زیرا منبع به معنای مرکز و محلّ جوشش است و حس و عقل و قلب (چنان‌که توضیح خواهیم داد) محلّ جوشش شناخت‌ها و آگاهی‌های انسان‌اند.
به تعبیر ساده‌تر، در وجود انسان سه دریچه برای شناخت وجود دارد که انسان با گشودن هر یک به شناخت‌ها و آگاهی‌های ویژه‌ای دست می‌یابد. نام دریچه نخست حس، نام دریچه دوم، عقل و نام دریچه سوم، قلب است. مثالی می‌آوریم:

مثال

فرض کنید در صحرای پهناوری هستید. در این صحرا اتاقی وجود دارد و شما در آن اتاق قرار دارید. این اتاق، پنج روزنه، یک در کوچک و یک در بزرگ دارد. اگر روزنه‌ها باز شود، شما بخش کوچکی از صحرا را مشاهده می‌کنید، و اگر در کوچک باز شود، فضای بیشتری را ملاحظه خواهید کرد، و اگر در بزرگ باز شود، دید بیشتری خواهید داشت.
آن روزنه‌ها، حواس پنج‌گانه است، آن درِ کوچک، عقل است و آن در بزرگ، قلب.
کسی که از روزنه‌های حواسّ پنج‌گانه می‌خواهد به هستی نظر کند، مانند همان کسی است که در آن اتاق، از آن روزنه‌های کوچک، می‌خواهد صحرای پهناور را مشاهده کند، که جز فضای بسیار محدود و‌ اندکی از صحرای بی‌کران هستی را نخواهد دید، و تنها آن مقدار از هستی را می‌بیند و می‌شناسد که این روزنه‌ها به او اجازه می‌دهد؛ ولی ماورای روزنه محسوسات برای او قابل شناخت نیست.
و کسی که از دریچه عقل به صحرای بی‌پایان هستی می‌نگرد، مانند آن شخص است که از در کوچک اتاق صحرا را مشاهده می‌کند. گرچه افق دید او وسیع‌تر از شخص اوّل است و ماورای محسوسات برای او قابل شناسایی است، ولی در هر حال، شناخت او از هستی منحصر است به آنچه در برابر دریچه عقل او قرار دارد و ماورای این دریچه برای او قابل شناسایی نیست.
و کسی که از دریچه قلب به صحرای بی‌نهایت هستی می‌نگرد، مانند آن کسی است که در برابر در بزرگ اتاق (که مشرف به بخش وسیعی از بیابان است)، ایستاده است. وی هر چند همه بیابان بی‌پایان هستی را نمی‌تواند ببیند، ولی بیشترین شناخت را از آن دارد و فضای دید او قابل مقایسه با فضای دید شخص اوّل و دوم نیست.
دریچه‌های اتاق، نه با هم ارتباطی دارند و نه با کسی که از این دریچه‌ها به فضای خارج می‌نگرد؛ ولی دریچه‌های شناخت، هم با یکدیگر ارتباط دارند و هم با انسان؛ بلکه در واقع چیزی جدا از حقیقت انسان نیستند.
بنا‌بر‌این، ما می‌خواهیم اثبات کنیم که در وجود انسان، سه مرکز برای شناخت وجود دارد و تفاوت نمی‌کند که ما این مراکز را منابع شناخت یا دریچه‌های شناخت یا ابزار شناخت و یا راه‌های شناخت بنامیم.
بحث را از نخستین منبع شناخت، یعنی روزنه‌های حس، آغاز می‌کنیم.

روزنه‌های حس

حواس پنج‌گانه، (نقل شده است که روان‌شناسان می‌گویند: «اگر درست فکر کنیم، شعور و عقل به ما ثابت خواهد کرد که حس گرمی با حس فشار و تماس، کاملاً فرق دارد، در صورتی که ما قبلاً هر دو را لامسه می‌دانستیم». تا کنون ده حس در انسان کشف شده است؛ ولی در آینده ممکن است دانشمندان به وجود حواس دیگری نیز پی ببرند. حواسی که تا کنون کشف شده، عبارت‌اند از: بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی (ذائقه)، شامه بویایی)، سردی و گرمی، تعادل و جهت‌یابی، وضعی و عضلانی (حس جنبش)، اَلَمی (رنج جسمانی)، داخلی و درونی.) روزنه‌هایی هستند که ابتدایی‌ترین و سطحی‌ترین شناخت‌ها از هستی را برای انسان ایجاد می‌کنند. چنانچه هر یک از این روزنه‌ها مسدود شود، شناخت ویژه آن از انسان سلب می‌گردد. سخن معروفی است که «من فقد حِسّا فقد علما»؛ (ابن عربی در کتاب تفسیر خود این سخن را به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نسبت داده است.) یعنی کسی که حسّی را از دست دهد، علمی را از دست داده است. مثلاً اگر کسی چشم نداشته باشد و کور مادرزاد باشد، علوم و ادراکات و شناخت‌هایی را که ویژه حس بینایی است، نمی‌تواند داشته باشد. او نمی‌تواند دریابد «رنگ» یعنی چه؟ و زیبایی و زشتی چه مفهومی دارد؟ و نیز کسی که از آغار تولد حسّ شنوایی ندارد، مفهوم آوازها و صداهای زیبا و زشت را نمی‌تواند درک کند. هم‌چنین کسی که فاقد حس شامّه است بوها برای او نامفهوم است. و کسی که فاقد حس ذائقه است مزه‌ها برای او معنا ندارد. و بالاخره کسی که حس لامسه ندارد تفاوتی میان نرمی و زبری نمی‌تواند بگذارد.

منبع عقل

دومین منبع شناخت در وجود انسان عقل است. عقل دریچه‌ای است که انسان از طریق آن با فضای گسترده‌تر و عمیق‌تری از فضای حسی آشنا می‌شود.
در بررسی این منبع به دو پرسش باید پاسخ گفت:
پرسش اول این که: عقل چیست و چگونه تعریف می‌شود؟
پرسش دوم این که: شناخت‌های عقلی چیست و کدام شناخت از طریق عقل برای انسان حاصل می‌شود؟

چیستی عقل

به این پرسش دو پاسخ می‌توان داد:
پاسخ اول این که: هر کس عاقل است می‌داند که عقل چیست، هر چند نتواند آن‌را به زبان علمی تعریف کند.
در بسیاری از موارد انسان چیزی را می‌داند، ولی تعریفش را به زبان علمی نمی‌داند. شما از هر کس بپرسید که آیا می‌داند «نور» چیست، می‌گوید: «آری! مگر می‌شود کسی نور و روشنایی را نشناسد؟!»؛ ولی اگر بخواهید که نور را به زبان علمی تعریف کنند، جز افراد معدودی نمی‌توانند.
از هر کس بپرسید که: می‌دانی «آب» یعنی چه؟ می‌گوید: «آری! مگر می‌شود کسی مفهوم آب را نداند؟!»؛ ولی اگر به او بگویید آب را تعریف کن، تنها افراد خاصی می‌توانند آب و ترکیبات آن را تعریف کنند.
در مورد تعریف عقل نیز مسئله همین‌طور است. هر عاقلی، عقل را می‌شناسد، هر چند تعریف آن را به زبان علمی نداند. آری آن‌کس که عاقل نیست، نه مفهوم عقل را می‌داند و نه تعریف آن را.
می‌گویند: دیوانه‌ای بر لب جویی خوابیده بود و با دهان از آب جوی می‌خورد. یکی به او گفت که خوابیده از جوی آب مخور که عقلت کم می‌شود!
دیوانه برخاست و گفت: اول به من بگو که عقل چیست؟!

تعریف عقل

و اما تعریف عقل به زبان علمی؛ در این مورد لازم است حوصله بیشتری داشت و این مسئله را با تأمل و ژرف‌نگری مورد مطالعه قرار داد.
عقل عبارت است از مرکز فکر و‌ اندیشه، و از ویژگی‌های آن، ترکیب، تجزیه، تجرید، انتزاع، تعمیم و تعمیق مفاهیم ذهنی است.
تعریف عقل، با این فشردگی، کمی برای ذهن سنگین است. لذا این تعریف را باز می‌کنیم تا درک آن ساده و آسان گردد.

مرکز‌ اندیشه

هر کس در وجود خود مرکز و جایگاهی را احساس می‌کند که مجموعه تفکرات (اندیشه‌های) او در آن جایگاه تولید می‌شود. این مرکز، ذهن یا عقل نامیده می‌شود، و شما می‌توانید هر نام دیگری را برای آن انتخاب کنید.
بنا‌بر‌این در مبحث شناخت، هر جا واژه «عقل» را به کار می‌بریم، مقصودمان مرکز شعور و شناخت‌های انسان است؛ البته نه مطلق شناخت‌ها، بلکه شناخت‌هایی که از طریق تفکر (اندیشیدن) برای انسان حاصل می‌شود.

چیستی اندیشه

تفکر و یا‌ اندیشه عبارت از کار و مسؤولیتی است که در نظام آفرینش به عهده «عقل» نهاده شده است. این کار و مسئولیت را تحت عنوان «وظایف عقل»، مورد بررسی قرار می‌دهیم. با تبیین وظایف عقل، پاسخ دومین پرسشی که در آغاز این بحث مطرح شد (یعنی پرسش از انواع شناخت‌های عقلی) نیز معلوم می‌شود.

وظایف عقل

این وظایف، عبارت‌اند از: ترکیب، تجزیه، تجرید، انتزاع، تعمیم و تعمیق مفاهیم ذهنی.
این وظایف را به‌طور جداگانه تشریح می‌کنیم:

ترکیب مفاهیم حسی

یکی از وظایف عقل، ترکیب مفاهیم حسّی است؛ یعنی عقل، مفاهیمی را که به وسیله حس به مرکز ذهن منتقل می‌شود، با هم ترکیب می‌کند و از ترکیب و به هم پیوستن آنها مفهوم جدیدی می‌سازد که از راه حس، به ذهن، منتقل نشده است.
به سخن دیگر، یکی از کارهای عقل، این است که با آمیختن شناخت‌های حسّی، شناخت‌های ذهنی و عقلی می‌سازد.
شما کوه دماوند را می‌بینید و طلا را هم مشاهده می‌کنید. حسّ بینایی، مفهوم کوه دماوند و مفهوم طلا را به مرکز ذهن، منتقل می‌کند. پس از انتقال این دو مفهوم به ذهن، ذهن، شروع به فعالیت می‌کند و مفهوم سومی تولید می‌نماید به نام «کوه طلا» که این مفهوم، از طریق حس به ذهن، منتقل نگردیده؛ بلکه محصول خود ذهن و مرکز شعور و ادراک انسان است.
تولیدِ مفهومِ سوم، کار عقل است، نه کار حس. کار حس فقط انتقال مفاهیم خارج از ذهن به داخل ذهن است: چشم، تصاویر اشیا را به ذهن منتقل می‌کند. گوش، مفهوم صداها را به ذهن می‌رساند؛ و هم‌چنین سایر حواس پنج‌گانه.
بنا‌بر‌این کار حس، شبیه کار دوربین عکاسی است که فقط می‌تواند تصاویر موجودات خارج را به داخل دوربین منتقل و بر روی فیلم منعکس کند. ولی آمیختن این تصاویر و ساختن تصویر جدید، از عهده حس ساخته نیست، بلکه ذهن و عقل است که قدرت ترکیب و آمیختن این تصاویر و ساختن تصویر و مفهوم جدید را داراست.

تجزیه مفاهیم حسی

یکی دیگر از کارها و وظایف عقل، تجزیه مفاهیم حسی است؛ یعنی ذهن می‌تواند مفاهیمی را که از طریق حواس به صورت مرکب به آن منتقل شده است، تجزیه کند و با جداسازی اجزای آن مفاهیم، شناخت‌های جدیدی تولید نماید که از راه حس به ذهن منتقل نشده است.
تلویزیونی که در اطاق شماست یک مجموعه مرکب از اجزای مختلف است. شما تلویزیون را می‌بینید و از راه حسّ بینایی، مفهوم این مجموعه مرکب وارد ذهن شما می‌شود. پس از این‌که این مفهوم وارد ذهن شما شد، ذهن شروع به‌کار می‌کند. به آن بگویید: شیشه تلویزیونی که در توست از آن جدا کن و در یک طرف خود نگه‌دار. می‌بینید شیشه تلویزیون ذهنی از آن جدا شد و به یک طرف رفت. به او بگویید: آنچه پیچ و مهره و سیم در تلویزیون است از هم جدا کن و هر یک را جدا از دیگری در خود جای بده. می‌بینید که قطعات مختلف تلویزیون در ذهن شما از هم جدا می‌شود.
این عمل ذهن، یعنی جداسازی مفاهیم حسی، در مبحث شناخت شناسی «تجزیه» نامیده می‌شود.
تجزیه مفاهیم هم، مانند ترکیب آنها، کار حس نیست. حس فقط می‌تواند مفهوم تلویزیون را به ذهن منتقل کند، ولی نمی‌تواند پس از انتقال این مفهوم به ذهن، آن را تجزیه نماید.
آری، خود شما می‌توانید تلویزیون عینی را تجزیه کنید و اجزای مختلف آن را از هم جدا نمایید و پس از این که تلویزیون را تجزیه کردید، حس می‌تواند تصویر همان اجزای جدا شده را عینا به ذهن منتقل کند، ولی در این صورت هم، دقیقا شما تلویزیون را تجزیه کرده‌اید و حس بینایی در تجزیه مفهوم تلویزیون، عملی انجام نداده است.

تجرید مفاهیم حسی

یکی دیگر از وظایف عقل، تجرید مفاهیم حسی است. تجرید یعنی برهنه کردن. یکی از کارهایی که ذهن انجام می‌دهد این است که مفاهیم حسی را مجرد و برهنه می‌کند؛ اما از چه چیز؟ و چگونه؟
ذهن می‌تواند مفاهیم حسی را از خصوصیات برهنه کند. بدین ترتیب که هر چه را موجب تشخّص و تعین مفهوم حسی است، از آن جدا می‌کند و با این عملِ جداسازی، از مفاهیم جزئی حسی، مفاهیم کلی عقلی تولید می‌نماید.
برای این‌که چگونگی تجرید و برهنه‌سازی مفاهیم حسی از خصوصیات، کاملاً روشن شود، هم اکنون شما به ذهن خود دستور دهید که این عمل را به این ترتیب انجام دهد:
ابتدا شخصی را فرضا به نام حسن، در ذهن خود مجسم کنید. این حسن آقا که در ذهن شماست، یک مفهوم حسّی است؛ یعنی شناختی است که از راه حسّ به ذهن شما منتقل شده است. حالا خصوصیات حسن آقا را از او بگیرید؛ یعنی به ذهن خود بگویید که لباس‌هایش را درآور و او را از لباس مخصوص خود برهنه کن؛ پس از آن، خصوصیت شکل او را از او جدا کن؛ سپس رنگ او را از او بگیر؛ و بعد از آن، این خصوصیات را که پسرِ کیست یا پدر کیست، اسمش چیست، کی به دنیا آمده و کجا زندگی می‌کند؛ و بالاخره حسن آقا را از هر خصوصیتی بجز انسان بودن، برهنه کن. پس از این که عمل تجرید به‌طور کامل انجام شد و حسن آقا از همه خصوصیات کاملاً لخت و برهنه شد، یک مفهوم کلی در ذهن باقی می‌ماند و آن عبارت است از: «انسان».
انسان مفهومی کلی است؛ مفهومی است که هم بر حسن آقا تطبیق می‌کند و هم بر حسین آقا و هم بر دیگران، و بالاخره بر همه انسان‌های گذشته و آینده.
این عمل، یعنی تجرید و برهنه‌سازیِ مفاهیم حسّی از خصوصیت‌ها، کاری است که تنها از عهده ذهن و عقل برمی‌آید. حس، فقط می‌تواند حسن آقا را با تمام خصوصیت‌هایی که دارد، به ذهن منتقل کند، ولی جداسازی خصوصیات از مفهوم حسی و تولید مفهوم کلی، کار حس نیست، بلکه کار ذهن است.
تا این جا سه وظیفه از وظایف پنج‌گانه عقل را تشریح کردیم: اول ترکیب یعنی به هم پیوستن مفاهیم حسّی، دوم تجزیه یعنی جداسازی مفاهیم حسّی، و سوم تجرید یعنی برهنه‌سازی مفاهیم حسّی.
عقل دو وظیفه بسیار مهم دیگر هم دارد: یکی تعمیم، یعنی گسترش مفاهیم حسی؛ دیگری تعمیق یعنی عمق دادن و ژرف نمودن مفاهیم حسی و این وظیفه، مهمترین وظیفه عقل است. و چون این دو وظیفه را در مباحث آینده توضیح خواهیم داد، برای جلوگیری از تکرار، تبیین این دو وظیفه را به بعد موکول می‌کنیم.

روایت از امام صادق

د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.