پاورپوینت کامل توبه انبیا ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل توبه انبیا ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل توبه انبیا ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل توبه انبیا ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل توبه انبیا ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint

کلیدواژه: توبه، استغفار، پیامبر، عصمت.

پرسش: عصمت انبیا و اوصیا با توبه و استغفار فراوان آنها چگونه قابل جمع است؟

فهرست مندرجات

۱ – علت استغفار انبیا
۱.۱ – توبه آموزشی
۱.۲ – توبه تشریفاتی
۱.۳ – استغفار برای حفظ عصمت
۱.۴ – استغفار برای امت
۱.۵ – توبه از گناه به گمان کفار
۱.۶ – توبه از ترک اولی
۱.۷ – توبه به دلیل ترس از رها شدن
۱.۸ – توبه شکر
۱.۹ – توبه از غفلت
۱.۱۰ – توبه به سبب خوف
۱.۱۱ – توبه از واردات نفسانی
۱.۱۲ – توبه از کاستی‌های بشری
۱.۱۲.۱ – وعده‌های خداوند به بخشایش
۱.۱۲.۲ – نظر خواجه نصیر
۱.۱۲.۳ – عباد بزرگ
۲ – پانویس
۳ – منبع

علت استغفار انبیا

در‌باره توبه و استغفار پیامبران و اولیای خدا آیات قرآنی و روایات متعددی وجود دارد. آنان در عمل نیز زیاد استغفار می‌کردند. از طرفی، به باور پیروان اهل بیت (علیهم‌السلام)، آنان معصومند و هیچ گناهی از آنان سر نزده است. پس چه نیازی به توبه دارند؟ آنان اگر معصومند، گناه نمی‌کنند که نیاز به توبه داشته باشند و اگر گناه کنند، دیگر معصوم نیستند. هم‌چنین کثرت استغفار آنان پرسش برانگیز شده است و باید دید که آنان از چه چیزی و برای چه استغفار می‌کردند.
این پرسش‌ها از دیر زمانی مطرح بوده و یک نمونه آن را علی بن محمّد بن الجهم در مجلس مأمون از امام رضا (علیه‌السّلام) می‌پرسد. وی با آوردن آیاتی از قرآن که در نگاه نخست دلالت بر لغزش یا گناه برخی انبیا، همچون آدم (علیه‌السّلام)، یونس (علیه‌السّلام)، داوود (علیه‌السّلام) و حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دارد این پرسش را مطرح می‌کند که این آیات را چگونه با عصمت انبیا جمع می‌کنید. امام (علیه‌السّلام) نیز به تفصیل هر یک از آیات را توضیح می‌دهند و معلوم می‌شود که هیچ یک از آنها به معنای متعارف گناه نبوده و آن بزرگواران معصوم از همه این گناهان متوهم هستند.
از طرفی در قرآن کریم برای توبه کنندگان مقامات بلندی همچون محبوب خدا شدن در نظر گرفته شده است. خداوند متعال کسانی را که زیاد توبه می‌کنند دوست دارد. «اِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ؛ خداوند توبه‌کاران و پاکان را دوست دارد.» پیامبرانی را که زیاد توبه و انابه داشتند به نیکی می‌ستاید. (خداوند حضرت سلیمان (علیه‌السّلام) و حضرت ایوب (علیه‌السّلام) را چنین ستوده است: «وَ وَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیْمَـنَ نِعْمَ الْعَبْدُ اِنَّهُ اَوَّابٌ؛ به داوود سلیمان را دادیم، و چه خوب بنده‌ای بود او، او توبه کار بود» و «اِنَّا وَجَدْنَـهُ صَابِرًا نِّعْمَ الْعَبْدُ اِنَّهُ اَوَّابٌ؛ ما او را شکیبا یافتیم چه خوب بنده‌ای است او! او توبه‌کار است.» اوّاب، صیغه مبالغه از ریشه ا و ب، به معنای بنده‌ای که بسیار به سوی خداوند باز می‌گردد. دو واژه اوّاب و تَوّاب کاربرد نزدیکی دارند و در بسیاری موارد در کنار هم به‌کار رفته‌اند) اگر توبه تنها از گناه باشد، کثرت توبه نشانه کثرت گناه است و این با شأن پیامبران سازگار نیست. بنا‌بر‌این، توبه اینان باید معنای دیگری داشته باشد.
در تفسیر توبه و استغفار معصومان، غیر از آن دسته کسانی که با اصل عصمت مخالفت دارند یا عصمت را محدود در نظر می‌گیرند، (مانند کسانی که عصمت را تنها بعد از نبوت لازم می‌دانند. به‌عنوان نمونه در باره داستان حضرت آدم (علیه‌السّلام) گفته‌اند که آن عصیان در حالی که در بهشت بود اتفاق افتاد و در آن زمان نبی نبود. گروهی دیگر عصمت از گناه کبیره را لازم می‌دانند، نه از گناه صغیره) در میان کسانی که عصمت از هر گناهی را در هر دوره‌ای برای انبیا و اوصیا لازم می‌دانند دیدگاه‌های متفاوتی ارائه شده است که در دوازده گونه قابل دسته‌بندی است. این تبیین‌ها از سوی علمای فریقین بیان شده است. (اکثر مفسران شیعه و سنی و نیز برخی عالمان اخلاق به این موضوع پرداخته‌اند) اما همه آن‌ها پذیرفتنی نیستند:

توبه آموزشی

این آیات و روایات در مقام تعلیم به پیروان است و از این‌رو به معصومان نسبت داده شده است که سختی کار قیامت و لزوم توبه را بیش از پیش برای مردم نشان دهد. شیخ طبرسی می‌گوید امر به استغفار پیامبر برای این است که سنت شود و امت یاد بگیرد و عمل کند. «و انَّما خوطِبَ بِذلِکَ لِتَستَنَّ اُمَّتُهُ بِسُنَّتِهِ؛ به چنین چیزی خطاب شده است تا امتش به سنّت ایشان پرورش یابند.» ثعلبی نیشابوری نیز همین نظر را دارد.
اما با توجه به کثرت روایات استغفار معصومان (صدها روایت در این باب وجود دارد که بیش از حد تواتر است.) و آیات متعدد قرآن، نیز کثرت استغفار آنان، (مثلاً در پاره‌ای روایات چنین می‌خوانیم: «ابراهیمُ بنُ ابِی البِلادِ قالَ: قالَ ابُو الحَسَنِ (علیه‌السّلام): انّی استَغفِرُ اللّه فی کُلِّ یَومٍ خَمسَهَ آلافِ مَرَّهٍ. امام کاظم (علیه‌السّلام) می‌گویند، روزانه ۵ هزار بار استغفار می‌کنم.») نمی‌توان این سخن را، دست‌کم به صورت مطلق و کلی، پذیرفت. افزون بر این بخشی از عبارات این سخنان، به ویژه ادعیه آنها، به گونه‌ای است که توجیه آن‌ها در راستای تعلیم و تهی بودن از حقیقت، سخت دشوار است. به‌عنوان نمونه این دعای زیبا را از امام سجاد (علیه‌السّلام) در باب توبه ببینید:
«اتوبُ الَیکَ فی مَقامی هذا تَوبَهَ نادِمٍ عَلی ما فَرَطَ مِنهُ، مُشفِقٍ مِمَّا اجتَمَعَ عَلَیهِ، خالِصِ الحَیاءِ مِمّا وَقَعَ فیهِ، عالِمٍ بِاَنَّ العَفوَ عَنِ الذَّنبِ العَظیمِ لا یَتَعاظَمُکَ، و اَنَّ التَّجاوُزَ عَنِ الاِثمِ الجَلیلِ لا یَستَصعِبُکَ، و اَنَّ احتِمالَ الجِنایاتِ الفاحِشَهِ لا یَتَکَاَّدُکَ، و اَنَّ احَبَّ عِبادِکَ الَیکَ مَن تَرَکَ الاِستِکبارَ عَلَیکَ، و جانَبَ الاِصرارَ، و لَزِمَ الاِستِغفارَ، و اَنَا ابرَاُ الَیکَ مِن ان استَکبِرَ، و اَعوذُ بِکَ مِن ان اُصِرَّ، و اَستَغفِرُکَ لِما قَصَّرتُ فیهِ، و اَستَعینُ بِکَ عَلی ما عَجَزتُ عَنهُ؛ در این جایگاهی که هستم به‌درگاه تو توبه می‌کنم؛ توبه کسی که از افراط در گناه پشیمان شده و از آن بار گران معاصی که برگردن دارد ترسان است و از ورطه‌ای که در آن افتاده سخت شرمنده است. می‌داند که تو عفو کردن از گناهان بزرگ را بزرگ نمی‌شماری و گذشتن از خطای بزرگ برای تو دشوار نیست و تحمل خطاهای زشت ما بر تو گران نمی‌آید و محبوب‌ترین بندگان تو بنده‌ای است که در برابر تو گردن‌کشی فرو نهد و از اصرار بر گناه دوری جوید و همواره از تو آمرزش خواهد ؛[خدایا] از گردنکشی در برابر تو بیزاری می‌جویم و از اصرار در گناه به تو پناه می‌آورم و از هر قصور که ورزیده‌ام آمرزش می‌خواهم و در هر چه فرومانم از تو یاری می‌طلبم.
در این عبارات امام سجاد (علیه‌السّلام) افزون بر تصریح بر توبه در پیشگاه حضرت حق (جل‌وعلا)، محبوب‌ترین مردم را نزد خداوند کسی می‌داند که با ترک استکبار به توبه روی آورد و استغفار پیشه کند و از اینکه خودش چنین نباشد تبری می‌جوید.
افزون بر این، تعلیمی بودن توبه معصومان با دستور صریح خداوند به شخص پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در سوره مومن «فَاصْبِرْ اِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَ الاْءِبْکَـرِ؛ صبر پیشه کن. وعده خداوند حق است. برای گناهت استفغار کن، پروردگارت را در شامگاه و بامداد با حمد تسبیح کن» و به عموم مومنان در سوره نور «وَ تُوبُوا اِلَی اللَّهِ جَمِیعًا اَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ ‌ ای مؤمنان، همگی به‌درگاه خداوند توبه کنید تا رستگار شوید.» و جمع هر دو در سوره محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) «وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُومِنینَ وَ الْمُومِناتِ؛ برای گناه خود و مردان و زنان مؤمن، استغفار کن» سازگار نیست؛ زیرا وظیفه هر یک را جداگانه و به‌طور مجتمع ذکر کرده است و اگر تنها وظیفه امت بود، چنین کاری وجهی نداشت. البته می‌توان گفت که هر یک به دلیلی لازم است. استغفار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای سنت سازی است و استغفار امت واقعی است. اما این وجه حتی اگر درست باشد، تنها استغفار را بیان می‌کند و از تبیین توبه‌های خاص آنها که در تنهایی ایشان اتفاق می‌افتاد، ناتوان است.

توبه تشریفاتی

توبه از باب خشوع و خضوع است و کاری است که تنها برای احترام به حضرت حق (جل‌وعلا) و اظهار کوچکی و تواضع صورت می‌گیرد. از بیان آلوسی در توضیح استغفار پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چنین چیزی استشمام می‌شود. «و جعل الاستغفار کنایه عمّا یلزمه من التواضع و هضم النفس و الاعتراف بالتقصیر؛ استغفار را کنایه ازچیزهایی که لازمه آن است قرار داد؛ مانند تواضع، شکستن نفس، و اعتراف به تقصیر». البته در ادامه، توبه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را از باب ترک اولی می‌داند.»
این نظریه نیز نادرست است؛ زیرا این همه سوز و گداز معصومان در دعاهایشان را نمی‌توان صرفاً کاری تشریفاتی به حساب آورد. یعنی معصومان (علیهم‌السّلام) در پی نمایش و انجام کارهای تصنعی و تشریفاتی نبوده‌اند. آنان همه زندگی خود را با حقیقت گذرانده‌اند و جز به حقیقت سخنی نگفته‌اند. تعارف بی محتوا را حتی نسبت به افراد عادی جایز نمی‌دانستند، چه رسد به خدای متعال. به عبارت دیگر تواضع در برابر حضرت حق امری حقیقی و از سر دیدن حقیقت کوچکی خود است. و این جز با حقیقی بودن توبه و استغفار محقق نمی‌شود.

استغفار برای حفظ عصمت

استغفار به معنای طلب‌پرده پوشی است. پرده‌پوشی همواره برای پوشاندن گناه نیست، بلکه گاه برای پوشاندن از زشتی‌های محتمل است. معصومان از خداوند می‌خواهند که زشتی‌های هوای نفس را بر آنان بپوشاند. نتیجه این پوشاندن عصمت می‌شود. به عبارت دیگر آنان طلب پیش‌گیری از زشتی می‌کنند. فخر رازی این تفسیر از استغفار را می‌پسندد و آن را بر دیگر بیان‌ها ترجیح می‌دهد. قرطبی نیز این احتمال را می‌آورد.
اما این بیان نیز کامل نیست؛ زیرا اگر بپذیریم که می‌تواند توضیحی برای استغفار باشد، اما اصل توبه را توضیح نمی‌دهد. چرا معصومان توبه می‌کنند و از چه چیزی بازمی‌گردند؟ این پرسشی است که با این بیان فخر‌رازی پاسخ نمی‌گیرد. می‌توان در تکمیل سخن او گفت که بازگشت نیز از زشتی‌های هوای نفس است. اما چنین زشتی‌ای در آنان وجود ندارد که این بخواهند از آن به‌سوی خدا بازگردند. اگر کمی توضیح را تغییر دهیم شاید بتوان آن را به بیان‌های بعدی بازگرداند.

استغفار برای امت

استغفار آن حضرت برای خویش نبوده است بلکه برای امت بوده است. به گفته طبرسی استغفار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای امتش نوعی کرامت برای آن‌هاست که فردی بزرگ همچون پیامبر شفاعتشان را کند. قرطبی نیز این احتمال را مطرح می‌کند.
لیکن این سخن نیز درست نیست؛ زیرا این وجه تنها برخی موارد استغفار را توضیح می‌دهد، اما نمی‌تواند پاسخ‌گوی آیات، روایات و دعاهایی باشد که از عصیان و ذنب پیامبران و اولیای خدا یاد می‌کند. (در مقدمه این باب تفاوت توبه و استغفار بیان شده است.) افزون بر این باید توجه داشت که قرآن کریم در موارد عدیده و به تفکیک به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور داده که برای خودش و نیز برای امت استغفار کند. در یک آیه نیز هر دو را با هم آورده است که دلالت بر این دارد که استغفار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای خودش موضوعیت دارد و تکلیفی مستقل از استغفار برای مومنان است. در سوره محمد چنین می‌خوانیم:
«فَاعْلَمْ اَنَّهُ لاَ اِلَهَ اِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَتِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْوَکُمْ؛ پس بدان که معبودی جز «اللّه» نیست و برای گناه خود و مردان و زنان با ایمان استغفار کن! و خداوند محل حرکت و قرارگاه شما را می‌داند.»
فخر رازی نیز با استناد به همین دلیل این تبیین را نمی‌پذیرد. (وی این بیان را به‌عنوان یک احتمال می‌آورد و رد می‌کند. عین عبارتش این است: «و هو بعید لافراد المومنین و المومنات بالذکر»

توبه از گناه به گمان کفار

چون کفار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را گناهکار می‌دانستند در اینکه ادّعای رسالت نموده، خداوند متعال رفع آن حالت را به منزله استغفار دانسته و در قرآن فرموده است:
«فَاصْبِرْ اِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَ الاِبْکَرِ؛ صبر پیشه کن که وعده خداوند حق است و برای گناهت استغفار کن، و پروردگارت را در شامگاه و بامداد با حمد تقدیس کن.»
همچنین می‌خوانیم:
«اِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا• لِّیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنْبِکَ وَ مَا تَاَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا• وَ یَنصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا؛ ما برای تو فتح آشکاری فراهم کردیم؛ تا خداوند آثار و تبعات کارهای گذشته و آینده‌ات را بزداید، و نعمتش را بر تو تمام نماید و تو را به راه راست هدایت کند. و پیروزی شکست‌ناپذیری برایت رقم بزند.»
در این آیه تعبیر «ذنب» به‌کار رفته که معمولاً آن را به گناه ترجمه می‌کنند. اما این ترجمه دقیق نیست و ذنب به معنای هر کاری است که تبعات و پیامد نامطلوبی داشته باشد. به گفته علامه طباطبایی در المیزان «ذنب» در آیه شریفه، به معنای گناه، یعنی مخالفت با تکلیف مولوی الهی نیست. «ذنب» در لغت، عبارت از عملی است که آثار و تبعات بدی دارد. «مغفرت» هم در لغت عبارت از پرده افکنی بر روی هر چیز است. بر این اساس، اگر فرد بی‌گناهی کاری کرده باشد که در نظر گروهی دیگر باید مجازات شود یا غرامت بپردازد، ذنب به‌کار می‌رود. به همین دلیل است که تمام کارهای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در چشم مشرکان نامطلوب و سزاوار مجازات بود. این کارها را ذنب می‌گویند، هر چند به خودی خود آن کار خوب باشد. (علامه طباطبایی در این بحث توضیح مفصلی درباره ذنب پیشین و ذنب پسین حضرت دارند که خواندنی است)
این نظریه تنها یک قسم توبه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در برمی‌گیرد و شامل توبه‌های دیگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، نیز توبه معصومان دیگر نمی‌شود. (ذکر آن در اینجا به این دلیل است که مفسران دیگر آن را ضمن توضیح پاورپوینت کامل توبه انبیا ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint آورده بودند) افزون بر اینکه نمی‌تواند توضیح دهنده ادله دیگری باشد که از عصیان و لغزش پیامبران یاد می‌کند.

توبه از ترک اولی

توبه معصومان از گناه نیست، بلکه از ترک اولی، یعنی از عملی است که واجب نبوده، اما شایسته مقام نبوت و امامت نیز نبوده است. سید مرتضی (رحمه‌الله) و شیخ طوسی و شیخ طبرسی و گروهی دیگر از علما در‌باره عصیان آدم (علیه‌السّلام) می‌گویند که عصیان یعنی مخالفت با فرمان فرمان دهنده. فرمان‌ها دو گونه‌اند: واجب و مستحب. مخالفت با فرمان می‌تواند مخالفت با امری مستحب باشد. شبیه همین تبیین را ابن خمیر، از علمای قرن هفتم، در داستان داود (علیه‌السّلام) و داستان سلیمان (علیه‌السّلام) دارد.
«فهو انّه لمّا علم انّ الخصمین ملکان و انّه المقصود بالمثال و انّه فتن‌ ای اختبر و امتحن ببعض المباحات، فعوتب اذ لم یصبر فیها صبر المورین حتّی قال ما قال و فعل ما فعل «وَ خَرَّ راکِعاً» یعنی ساجدا، فانّ الرّکوع و السّجود یسمّی کلّ واحد منهما باسم الثّانی، «وَ اَنابَ: » ‌ای تاب من ذلک ظاهرا و باطنا، فاخبر تعالی انّه غفر له ذلک‌ای درا عنه الطّلب فیما رای هو انّه ذنب فی حقّه بترک الاولی کما تقدّم؛ او وقتی متوجه شد که آن دو دشمن، دو فرشته بودند، و منظور، مثال و نماد است، و فهمید که این کار برای فتنه یعنی آزمون و امتحان، کاری مباح است، و از این جهت که صبر شایسته را نکرده و گفته آنچه را که گفته، و کرده آنچه را که کرده، توبیخ شده، «وَ خَرَّ راکِعاً» یعنی، به سجده افتاد چون رکوع و سجود، هر کدام با نام دیگری به‌کار برده می‌شوند. «وَ اَنابَ» یعنی، در ظاهر و باطن از آن کار توبه کرد. و خداوند خبر داده که از آن کار وی گذشت کرده است. یعنی از مؤاخذه گناهی که کرده و ترک‌اولی بوده (همان‌گونه که توضیحش گذشت) چشم‌پوشی کرده است.»
خواجه نصیر طوسی، به تبع عرفا، سه نوع توبه برمی‌شمرد: «توبه عام، همه بندگان را، توبه خاص، معصومان را و توبه اخص، اهل سلوک را». توبه عام را از گناه می‌داند و توبه خاص را از ترک اولی. (او چنین می‌گوید: «امّا توبه خاص که از ترک اولی باشد…» عرفا توبه را از حیث درجات، با‌ اندک تفاوتی در تعریف، به سه دسته تقسیم کرده‌اند: توبه عام/ عوام؛ توبه خاص/ خواص؛ و توبه خاصِ خاص. توبه عوام، توبه از گناه از طریق استغفار زبانی و ندامت در دل است. توبه خواص را توبه از صواب نیز گفته‌اند و آن بازگشت از طاعات خود است، به این معنی که سالک طاعات خود را ناقص ببیند و از آن عذرخواهی کند. استغفار انبیا به همین معناست، همان‌گونه که خدا در قرآن به رسول اکرم فرموده است: «استَغْفِر لِذَنبِکَ؛ برای گناه خود استغفار کن»
و این استغفار برای ادا نکردن حق خداوند به‌طور کامل بوده است.
این سخن را شاید بتوان برای برخی پیامبران پذیرفت، (برای نمونه می‌توان به روایتی اشاره کرد که نوح (علیه‌السّلام) سگی را زشت منظر یافت و این موضوع را به زبان آورد. سگ اعتراض کرد و نوح (علیه‌السّلام) روی آورد بنفس خود و ملامت می‌کرد نفس خود را به این و سال‌ها بر خود نوحه می‌کرد تا آنکه ندا کرد او را خدای تعالی که تا کی نوحه می‌کنی یا نوح؟ به‌درستی که قبول کردم توبه تو را) اما برای پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السّلام) پذیرفته نیست؛ زیرا نمی‌توان با توجه به روایاتی که توبه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در هر روز صد بار دانسته یا روایاتی که توبه امام کاظم (علیه‌السّلام) را پنج ه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.