پاورپوینت کامل اعجاز معارفی قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اعجاز معارفی قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اعجاز معارفی قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اعجاز معارفی قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل اعجاز معارفی قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
کلیدواژه: قرآن، معارف، اعجاز ، معجزه.
پرسش: قرآن از نظر معارف، چگونه معجزه است؟
فهرست مندرجات
۱ – معارف
۲ – معارف بنیادین
۲.۱ – خداوند در نگاه قرآن
۲.۲ – انسان از دیدگاه قرآن
۲.۳ – پیامبرشناسی قرآن
۳ – اشارههای قرآن به اسرار آفرینش
۳.۱ – تبیین فضای کیهانی
۳.۲ – جاذبه عمومی
۳.۳ – حرکت زمین
۳.۴ – زوجیت مخلوقات
۴ – تاریخ و فلسفه تاریخ در قرآن
۴.۱ – تاریخ حیات بشر
۴.۲ – تاریخ شناسی قرآن
۵ – نظامهای ارزشی
۵.۱ – ارزشهای برین قرآنی
۵.۱.۱ – دعوت به کارهای نیک
۵.۱.۲ – عدالتورزی
۵.۱.۳ – حیات پایدار
۵.۱.۴ – تفکر
۵.۱.۵ – توصیه به شکیبایی
۵.۱.۶ – توکل به خدا
۵.۱.۷ – امید و نشاط
۵.۱.۸ – مراقبت و مدیریت نفس
۵.۱.۹ – بهرهگیری از تواناییها
۵.۱.۱۰ – نیکی به والدین
۵.۱.۱۱ – اعتدال در رفتار اقتصادی
۵.۱.۱۲ – پرهیز از سخن جاهلانه
۵.۱.۱۳ – ارتباط با خدا
۵.۱.۱۴ – عبادت خدا و پرهیز از شیطان
۵.۲ – ویژگیهای معارف قرآن
۵.۲.۱ – خردپذیری و خردپروری
۵.۲.۲ – هماهنگی با فطرت انسانها
۵.۲.۳ – واقعگرایی و اعتدال
۵.۲.۴ – پیراستگی از اختلاف
۶ – پانویس
۷ – منبع
معارف
مقصود از معارف، مجموعه آگاهیهایی است که در هدایت انسان به کمال و سعادت، نقش حیاتی دارد. بدین رو، این معارف هم شامل گزارههای توصیفی و هم شامل آموزههای رفتاری و نظامهای ارزشی میشود. قرآن، مجموعهای پر بار از معارف مورد نیاز بشر در زمینههای گوناگون فکری، اعتقادی و بینشهای بنیادی در باره آغاز و فرجام عالم و انسان و جامعه و همینطور نظامهای رفتاری انسان در جنبههای زندگی فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، دنیوی و اخروی است که دستیابی به حیات معنوی را ممکن میسازد. بیگمان، استخراج و دستهبندی موضوعات مدوّن در قرآن، تنها از عهده یک فرد بیرون است. امروز پس از گذشت قرنها از تاریخ نزول قرآن و رشد و توسعه چشمگیر فرهنگ و دانش انسان در حوزههای گوناگون معارف، هیئتهای بزرگ علمی دنیا در رشتههای مختلف علوم مربوط به خداشناسی، انسانشناسی، طبیعتشناسی، علوم انسانی و جز آن، با امکانات بسیار گسترده و همکاری یکدیگر به مطالعه و تحقیق میپردازند؛ اما با این همه، خود معترفاند که رهاورد علمی ایشان در کنار عظمت معارف و آموزههای قرآن ناچیز است. اعجاز قرآن در این عرصه، یعنی تبیین معارف و دانشهای گونهگون، عرضه معارفی بیبدیل، هدایت بخش و تربیت آفرین است که بشر با مبادی متعارف دانش خود هرگز بدانها راه نمییافت.
«یُعَلِّمُکُم مَّا لَمْ تَکُونُواْ تَعْلَمُونَ؛ به شما چیزی را آموزد که خود نمیتوانید بدانید.»
معارف بنیادین
قرآن کریم معارف بنیادین دارد:
خداوند در نگاه قرآن
خدای جهان در نگاه قرآن، در مقایسه با همه تأملها و ژرفاندیشیهای بشری در زمینه مبدأ عالم، تفاوتی چشمگیر دارد. خدای قرآن، آن ذات یگانه واجد همه کمالات هستی و پیراسته از همه نقایص و خصایص موجودات مادی و امکانی است:
«وَ لِلَّهِ الاَْسْمَآءُ الْحُسْنَی؛ نامهای نیکو برای خداوند است.»
او در عین قرب وجودی و احاطه قیومی، برتر از تخیل تنگ مایه بشری است.
او هم آفریدگار، و هم مدبّر همه هستی است و جهان وجود، جلوهنمایی خویش را آنْ به آنْ از او میگیرد:
«کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَاْنٍ؛ او در هر روزی، مقامی دارد.»
افعال او، اهدافی حکیمانه دارند و بر اساس فیض، رحمت و حق صورت میبندند:
«اَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُواْ فِی اَنفُسِهِم مَّا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَوَتِ وَ الْاَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَآ اِلَّا بِالْحَقِ؛ آیا در درون خود نیندیشیدهاند که خدا، آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست جز به حق نیافریده است.»
«وَ مَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا؛ و بخشایش پروردگارت [از کسی] بازداشته نیست.»
توحید قرآن، توحید خالقیت، ربوبیت و الوهیت است که این مراتب از هم انفصال ناپذیرند. قرآن در ارائه راههای خداشناسی، همه طرق آیات آفاقی» و «آیات انفسی»، را به روی مخاطبان بازمعرفی میکند:
«سَنُرِیهِمْ ءَایَتِنَا فِی الْاَفَاقِ وَ فِی اَنفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ اَنَّهُ الْحَقُّ؛ به زودی به آنها آیاتمان را در افقهای گوناگون و در خودشان نشان میدهیم تا برایشان روشن شود که او حق است.»
«اَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَوَ تِ وَ الْاَرْضِ؛ آیا در خداوند شکافنده آسمانها و زمین تردیدی هست؟.»
خدای قرآن همانگونه که خدای عقل و حکمت است، خدای عشق و محبت و زیبایی است و یکایک اعضای هستی، مجذوب او هستند، به سوی او رواناند و از ژرفای وجود با او راز میگویند:
«اِن کُلُّ مَن فِی السَّمَوَتِ وَ الْاَرْضِ اِلَّآ ءَاتِی الرَّحْمَنِ عَبْدًا؛ هیچ کسی در آسمانها و زمین نیست مگر این که بنده خداوند مهربان است.»
«اَفَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ اَسْلَمَ مَن فِی السَّمَوَتِ وَالْاَرْضِ؛ آیا به جز دین خدا طلب میکنند، در حالی که هر کس که در آسمانها و زمین است، تسلیم او شده است.»
انسان از دیدگاه قرآن
تفسیر انسان و حیات گسترده و بیکران او و آخرتشناسی نیز جلوهای دیگر از عظمت و اعجاز قرآن است. توجه به ساحتهای گوناگون جسم و روح و عقل انسان، توجّه به مبدأ و منتها و مسیر و برنامه تلاش و تکاپوی انسان و این که از کجا آمده؟ به کجا میرود؟ در کجا هست؟ چه آرمانهایی را میجوید؟ چگونه باید باشد و چه باید بکند؟ و توجّه علمی دقیق به ریزه کاریهای مرحله به مرحله پیدایش جنین و به دنیا آمدن وی همه، نشان اعجاب انگیز عظمت قرآن در کنار انسان شناسیهای تجربی، فلسفی یا عرفانی بشری است:
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنسَنَ مِن سُلَلَهٍ مِّن طِینٍ• ثُمَّ جَعَلْنَهُ نُطْفَهً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ• ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظَمًا فَکَسَوْنَا الْعِظَمَ لَحْمًا ثُمَّ اَنشَاْنَهُ خَلْقًا ءَاخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ اَحْسَنُ الْخَلِقِینَ• ثُمَّ اِنَّکُم بَعْدَ ذَ لِکَ لَمَیِّتُونَ• ثُمَّ اِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیَمَهِ تُبْعَثُونَ؛ و همانا ما آدمی را از عصارهای از گل آفریدیم، سپس او را به نطفهای در قرارگاه استوار بدل کردیم؛ آنگاه نطفه را خون بستهای ساختیم و آن خون بسته را پاره گوشتی کردیم و آن پاره گوشت را به استخوانهایی مبدل گردانیدیم، و بر آن استخوانها گوشت پوشانیدیم، پس او را به آفرینشی دیگر بازآفریدیم. پس بزرگوار است خداوند که نیکوترینِ آفرینندگان است. سپس شما پس از این، بیگمان مردگانید؛ آن گاه در روز بازپسین برانگیخته میشوید.»
انسانِ قرآن، به رغم ترسیم برخی متون دینی تحریف شده پیشین، سرشته شده بر خباثت ذاتی نیست، بلکه دارای دو وجهه مُلکی و ملکوتی است. او افزون بر خواصّ جمادی، نباتی و حیوانی، دارای نیروی «ادراک و شعور» و «اختیار» است؛ خصیصههایی که او را به عنوان فرزند بالغ هستی، خلیفه و امانتدار خدا، و نگارنده سرنوشت خویش میسازند:
«اِنَّا هَدَیْنَهُ السَّبِیلَ اِمَّا شَاکِرًا وَ اِمَّا کَفُورًا؛ همانا ما راه را به او [انسان] نُمودیم، سپاسگزار باشد یا ناسپاس.»
بر اساس این نگرش، سرشت هر انسانی، هم خاستگاه الهی و متعالی است و هم منبع تمایلات طبیعی و پست؛ تا خود به کدام سوی گام نهد.
از جهان دو بانگ میآید به ضد تا کدامین را تو باشی مستعدّ
آن یکی بانگش نُشور اتقیا وین دگر بانگش فریب اشقیا.
«وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا• فَاَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا• قَدْ اَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا• وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا؛ سوگند به نفس و آنچه آن را درست کرد. پلیدکاری و پرهیزکاریاش را به آن الهام نمود. هر کس که آن را پاک کرد رستگار شد، و هر کس که آلودهاش کرد، قطعاً باخت.»
از آن جا که آفرینش جهان و انسان، حکیمانه و هدفمند است، عالم هستی، ظرف کنش و واکنش است و افزون بر سرای آخرت؛ در همین جهان نیز هر کسی دستاورد تلاش و نیک و بدِ رفتار و انگیزههای خویش را دریافت میکند:
«اَلَّا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ اُخْرَی• وَ اَن لَّیْسَ لِلْاِنسَنِ اِلَّا مَا سَعَی• وَ اَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَی؛ هیچ باربردارندهای بار کس دیگری را بر دوش نمیکشد. و این که برای انسان جز حاصل تلاش او چیزی نیست. و نتیجه تلاش او به زودی دیده خواهد شد.»
«اِنْ اَحْسَنتُمْ اَحْسَنتُمْ لِاَنفُسِکُمْ وَ اِنْ اَسَاْتُمْ فَلَهَا؛ اگر نیکی کردید، برای خودتان نیکی کردید و اگر بد کردید، برای خودتان.»
بر خلاف عهدین که بخش اصلی حیات انسان یعنی معاد را در بوته نسیان سپرده و جایگاه روشنی برای آن ترسیم نکرده است، تصویر حیات ابدی و معادشناسی در قرآن، برجستگی ویژهای یافته و قریب یک سوم آیات قرآن کریم به این موضوع سرنوشت ساز اختصاص یافته است. در پرتو بقای روان و روحِ فناناپذیر انسان، صحنههای حیات برزخی و زندگی رستاخیزی وی، به شکلی اعجاب انگیز و غفلت زدا مطرح شده، هشداردهنده و ترغیب زایند که در هیچ متن دیگری سابقه ندارد:
«اِذَا زُلْزِلَتِ الْاَرْضُ زِلْزَالَهَا• وَ اَخْرَجَتِ الْاَرْضُ اَثْقَالَهَا• وَ قَالَ الْاِنسَنُ مَا لَهَا• یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخْبَارَهَا• بِاَنَّ رَبَّکَ اَوْحَی لَهَا• یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ اَشْتَاتًا لِّیُرَوْاْ اَعْمَلَهُمْ• فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ• وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ؛ آنگاه که زمین به لرزش شدید لرزانده شود، و زمین بارهای سنگینش را بیرون بریزد. انسان گوید: زمین را چه شده است؟ آن روز است که زمین خبرهای خود را باز گوید. همانگونه که پروردگارت به او وحی کرده است. آن روز مردم به حالت پراکنده برآیند تا نتیجه کارشان به آنان نشان داده شود. پس هر کس هم وزن ذرّهای نیکی کند، نتیجه آن را خواهد دید. و هر کس هم وزن ذرّهای بدی کند نتیجه آن را خواهد دید.»
پیامبرشناسی قرآن
پیامبرشناسی و نبوت نیز چهرهای دیگر از موضوعات ارزشمند قرآنی است که ارمغان بشریت گردیده است.
بر اساس الگوی متون مقدّس عهدین که مدعیان پیروی از آن، خود را وابسته به الوهیت میشمارند، نبّوت و وحیگیری، هیچگونه ویژگی و مزیّت خاصی به همراه ندارد. فالگیری، کهانت، حکمتآموزی، سحر و جادو و جز آن، همه شعبههای گوناگون وحی گیریاند. در این نگرش، پیامبران و وحیپذیران نیز افرادی معمولی هستند که به عصیان و گناه آلوده میشوند و گرفتار اعمال خلاف اخلاق و تجاوز به نوامیس خود و دیگران میگردند! حتی خدعه و نیرنگ و دروغ و نفاق، در کار ایشان معمول است. آنانگاه همدیگر را لعن و نفرین میکنند و در عین حال نبوّت و رسالت نیز دارند! همانان که با سابقهای تاریک و ناهنجار در قتل و آزار دیگران، کار را از اندازه گذراندهاند، یکباره به مکاشفه نایل میشوند و رسالت مییابند!
در نگرش قرآنی، انبیای الهی، پیام آوران نجات بشراند که برای هدایت انسان به سوی کمال انسانی و بارور کردن استعدادهای انسانی مبعوث شدهاند، و از همه این ناشایستگیها منزّهاند. در نگاه قرآن، نبّوت، موهبتی است الهی که از سوی خدا در شایستهترین استعدادها قرار میگیرد. در این نگرش پیامبری و وحیگیری، منوط به سلسلهای از ویژگیهای اساسی است که عصمت در دریافت پیام خداوند و حفظ و ابلاغ آن و نیز عصمت در مقام عمل به وظیفه شخصی، به حکم عقل و شرع، اساسیترین آنهاست:
«عَلِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ اَحَدًا• اِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ فَاِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا• لِّیَعْلَمَ اَن قَدْ اَبْلَغُواْ رِسَلَتِ رَبِّهِمْ وَ اَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَ اَحْصَی کُلَّ شَیْءٍ عَدَدَا؛ دانای به غیب، که غیبش را برای هیچ کس آشکار نکند، به جز پیامبری که از او خشنود باشد، که در این صورت، برای او از پیش رو و پشت سر نگاهبانی بگمارد، تا معلوم بدارد که رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ کردهاند و خدا به آنچه نزد ایشان است، احاطه دارد و هر چیزی را به عدد شماره کرده است.»
تصویر قرآن از سیره علمی و عملی رسولان الهی، آن است که ایشان بهترین، پاکترین و راستگوترین انسانها بودهاند؛ رادمردانی که دعوت و رفتارشان، نمود توحید و مظهر صفات الهی بوده است:
«وَ مَآ اَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ اِلَّا نُوحِی اِلَیْهِ اَنَّهُ لَآ اِلَهَ اِلَّآ اَنَا فَاعْبُدُونِ؛ ما پیش از تو پیامبری نفرستادیم، مگر این که به او وحی کردیم که هیچ معبودی جز من نیست، پس مرا بپرستید.»
آنان با کمال عقلانی و سلامت فطری و صداقت و امانت و پاکی، دلسوزترین افراد به هم نوعان خویش و الگوهای راستین معرفت و تلاش در به سازی زندگی دنیا و آخرت مردم بودهاند و هرگز سخنی جز حق و رفتاری جز عمل نیک نداشتهاند:
«وَ کُلاًّ جَعَلْنَا صَلِحِینَ• وَ جَعَلْنَهُمْ اَئِمَّهً یَهْدُونَ بِاَمْرِنَا وَ اَوْحَیْنَآ اِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَتِ وَ اِقَامَ الصَّلَوهِ وَ اِیتَآءَ الزَّکَوهِ وَ کَانُواْ لَنَا عَبِدِینَ؛
همه را شایسته قرار دادیم. و آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکنند. به آنها انجام کارهای خیر و اقامه نماز و پرداخت زکات را وحی کردیم، و آنان پرستندگان ما بودند.»
آنان در راه ادای رسالت توحیدی خویش، محرومیتها، هجرتها، تهمتها، اهانتها و دشواریهای بسیاری را، برای رضای خداوند بر خود هموار ساختند. آری، چنین کسانی حامل وحی وامانتدار رسالت حق بودهاند.
«اللَّهُ اَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ؛ خداوند داناتر است که رسالتش را در کجا قرار میدهد.»
اشارههای قرآن به اسرار آفرینش
طبیعتنمایی و اشارههای علمی قرآن به رازهای نهفته در دل کائنات، نمودی دیگر از قلمروهای شگفتیزای این کتاب بی همتاست. قرآن، کتابی است که برای هدایت و تربیت انسان فرود آمده است و کتاب انسان پروری است، نه طبیعتشناسی؛ لیکن از آن جا که گوینده آن، آفریدگار و رازآگاه به اسرار گیتی است، بالطبع به تناسب موضوعات مورد توجّه، چهرههایی از عرصه وجود در گفتار او تبلور مییابد که جلوه نمای اسراری از تکوین حیات میگردد:
«قُلْ اَنزَلَهُ الَّذِی یَعْلَمُ السِّرَّ فِی السَّمَوَتِ وَ الْاَرْضِ؛ بگو: آن که راز را در آسمانها و زمین میداند، آن را فرو فرستاده است.»
مطالعه نمونههایی از این آیات، زمینه تدبّر و تنبّه خواهد بود.
تبیین فضای کیهانی
در تبیین گسترش پیوسته فضای کیهانی:
«اَوَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُواْ اَنَّ السَّمَوَتِ وَ الْاَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَآءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ اَفَلَا یُؤْمِنُونَ؛ آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم و هر چیز زندهای را از آب قرار دادیم؟ آیا ایمان نمیآورند.»
«وَ السَّمَآءَ بَنَیْنَهَا بِاَیْیْدٍ وَ اِنَّا لَمُوسِعُونَ؛ و ما آسمان را با قدرت بنا کردیم و همواره آن را وسعت میبخشیم.»
جاذبه عمومی
در اشاره به جاذبه عمومی فضای کیهانی:
«اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَوَتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا خدا همان کسی است که آسمانها را، بدون ستونهایی که ببینیدشان برافراشت.»
امیر بیان نیز جاذبه عمومی را از گواهان آفرینش معرفی میکند:
«فَمِن شواهدِ خَلقهِ خَلقُ السَّماواتِ مُوَطَّداتٍ بِلا عَمَدٍ، قائماتٍ بِلا سندٍ.»
حرکت زمین
در اشاره به حرکت زمین:
«وَ تَرَی الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَهً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی اَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ اِنَّهُ خَبِیرُ بِمَا تَفْعَلُونَ؛ و کوهها را میبینی و میپنداری که بیحرکتاند، حال آن که ابرآسا در حرکتاند. این، صنع خدایی است که هر چیزی را درکمال استواری پدید آورده است. در حقیقت، او به آنچه انجام میدهید آگاه است.»
«وَ اَلْقَی فِی الْاَرْضِ رَوَسِیَ اَن تَمِیدَ بِکُمْ؛ و در زمین، کوههایی استوار افکند تا شما را نجنباند.»
زوجیت مخلوقات
و یا در اشاره به زوجیت مخلوقات:
«وَ مِن کُلِ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛ و از هر چیزی، دو جفت آفریدیم، شاید که یادآور شوید.»
مولای متقیان، امیر مؤمنان (علیهالسّلام) در معنای این آیه آوردهاند که خداوند چیزهای دور و متباین را فراهم آورد و میان نزدیکها جدایی افکند تا با جدایی افکندن میان آنها، به سوی جدا کنندهشان، رهنمون شود و با فراهم آوردن آنها نیز بر فراهم آورندهشان.
تاریخ و فلسفه تاریخ در قرآن
در آثار سنّتی مربوط به وجوه اعجاز قرآن، نمونههایی چند از مَلاحم به عنوان اعجاز قرآن در غیبگویی، نامبرده و برجسته میشوند که نمونه آن، خبر پیروزی رومیان و شادمانی مؤمنان در آیندهای نه چندان دور است: «الم• غُلِبَتِ الرُّومُ• فِی اَدْنَی الْاَرْضِ وَ هُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ• فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْاَمْرُ مِن قَبْلُ وَ مِن بَعْدُ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ؛ الف – لام – میم. رومیان در نزدیکترین نقطه زمین مغلوب شدند و آنان به زودی پس از شکست، پیروز میشوند، در ظرف چند سال. کارها در گذشته و آینده از آن خداوند است. و آن روز مؤمنان شادمان میشوند.»
لکن به نظر میرسد، مسئله اساسیتر از این، نگرش متافیزیکی (غیر مادّی) قرآن به فرایند جامعه بشری و فراز و فرود آن است. در تحلیل قرآن، زندگی انسان در روی زمین، بر اساس سنّتهای الهی و نوع ویژهای از روابط علّی – معلولی جریان مییابد که در چارچوب تحلیلهای علمی – تجربی و حتی عقلی – استدلالی نمیگنجد. این تحلیل، همان است که میتوان از آن به تحلیل متافیزیکی (غیرمادّی) تعبیر کرد. در ادامه، به زوایایی از این نگرش قرآنی که مربوط به گذشته و آینده جامعه بشری است، اشاره میشود.
تاریخ حیات بشر
گزارش تاریخ حیات بشر و تبیین فلسفه تاریخ و سنن حاکم بر سرنوشت جامعه انسانی، نیز از بخشهای شیوا و دلکش قرآن کریم است. قرآن، رازهای مدفون در اعماق خاموش تاریخ اقوام و امم در گذشته و صحنههای ناآشنای کتاب بسته سرگذشت پیشینیان، همچون اندیشههای ذهنی حضرت یوسف در چاه و زندان، گفت وگوهای مخفیانه اصحاب کهف، موسی و خضر، ابراهیم و اسماعیل، آدم و حوا و… را به منظور آثار تربیتی و عبرت آموزی آن به نمایش گذاشته است:
«تِلْکَ مِنْ اَنبَآءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَآ اِلَیْکَ مَا کُنتَ تَعْلَمُهَآ اَنتَ وَ لَا قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ اِنَّ الْعَقِبَهَ لِلْمُتَّقِینَ؛ آن از خبرهای غیبی است که به تو وحی کردیم. نه تو و نه قومت، پیش از این، نمیتوانستید آن را بدانید. پس شکیبایی کن که فرجام از آن پرهیزکاران است.»
قرآن حقیقتهای واژگونه در تاریخ را اصلاح و تحریفهایی که با دست عصیانگر زر و زور و تزویر بر جبین پاکی و پاکان نشسته بود، زدود:
«مَا کَانَ اِبْرَهِیمُ یَهُودِیًّا وَلَا نَصْرَانِیًّا وَلَکِن کَانَ حَنِیفًا مُّسْلِمًا وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ؛ ابراهیم نه یهودی و نه نصرانی بود، بلکه راستگو و تسلیم شده بود و از مشرکان نبود.»
«وَ اِذْ قَالَ اللَّهُ یَعِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ ءَاَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ اُمِّیَ اِلَهَیْنِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَنَکَ مَا یَکُونُ لِی اَنْ اَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍ اِن کُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ لَآ اَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ اِنَّکَ اَنتَ عَلَّمُ الْغُیُوبِ؛ به یاد آر زمانی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: آیا تو به مردم گفتی: من و مادرم را دو معبود به جای خدا بگیرید؟ عیسی گفت: تو منزّهی، مرا نزیبد که آنچه حقم نیست بگویم. وانگهی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 