پاورپوینت کامل فرقه نزاریه ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فرقه نزاریه ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرقه نزاریه ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فرقه نزاریه ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ پیدایش
۲ نزاریان در ایران
۲.۱ کشمکش با سلجوقیان
۲.۲ قتل مخالفان
۳ نزاریان بعد از حسن صباح
۳.۱ حسن دوم و آغاز دور قیامت
۳.۲ حسن سوم و بازگشت به مذهب تسنن
۳.۳ مغول و تصرف الموت
۴ نزاریان شام
۴.۱ راشد الدین سنان
۵ نزاریان پس از فروپاشی الموت
۵.۱ بازسازی دعوت در انجدان
۵.۲ آقاخانیان
۶ پانویس
۷ منابع
پیدایش
در سال ۴۸۸ با مرگ مستنصر هشتمین خلیفه فاطمیان مصر، بر سر جانشینی او اختلافی در قاهره روی داد. گروهی از درباریان به رهبری افضل پسر بدر جمالی وزیر مقتدر فاطمیان، اعلام کردند که مستنصر، پسرش مستعلی را برای خلافت بعد از خود انتخاب کرده است، در حالی که نزار فرزند بزرگتر مستنصر پیشتر از سوی او به عنوان جانشن انتخاب شده بود و خلافت را حق خود میدانست. افضل که در آن دوران قدرت اصلی دربار فاطمیان بود، مستعلی را بر تخت خلافت نشاند. در پی این واقعه نزار از قاهره گریخت و سعی کرد قیامی را از اسکندریه برای بازگشت به خلافت ساماندهی کند اما شکست خورد و دستگیر و زندانی شد.[۱]
با اینکه مردم شمال افریقا و مصر به خلافت مستعلی گردن نهادند و او را خلیفه بر حق دانستند، اسماعیلیه ایران، نزار را امام میدانستند و امامت مستعلی را نمیپذیرفتند. در پی این ماجرا اسماعیلیه ایران که در آن زمان تحت رهبری داعی بزرگ اسماعیلی، حسن صباح بودند با فاطمیان مصر قطع رابطه کرده و مستقل شدند و از آنجا که به امامت نزار معتقد بودند به نزاریان مشهور شدند.
نزاریان در ایران
نقشه قلعههای مهم اسلماعیلیان در ایران
هنوز اختلاف نزاریان با مستعلیان ایجاد نشده بود که حسن صباح به عنوان نماینده فاطمیان در ایران و یکی از داعیان اسماعیلی، به ساماندهی اسماعیلیه در ایران پرداخت و دامنه نفوذ خود و قدرت اسماعیلیان را بالا برد. او دعوت اسماعیلیه را به سرزمین دیلم کشاند و در این سرزمین پایگاه مردمی مستحکمی به دست آورد.
اسماعیلیان تحت امر حسن صباح توانستند قلعه الموت را در سال ۴۸۳ تصرف کنند[۲] و از آنجا به هدایت دعوت اسماعیلی در سراسر ایران بپردازند. بعد از مدتی آنان بر قلعههای دیگری مانند قلعه لمسر، منطقه قهستان و شهر طبس و قلعه ارجان در خوزستان دست یافتند.[۳]
بعد از اینکه اختلاف نزاری و مستعلوی در پی مرگ مستنصر به سال ۴۸۷ روی داد، حسن صباح خود را نماینده امام نزاری معرفی کرد و دعوت جدید را پی ریزی کرد. او به عنوان حجت اعظم شناخته شد. بر اساس شواهدی که از متون تاریخی به دست میآید، به نظر میرسد نزار یا فرزندانش ارتباطی با اسماعیلیه ایران و الموت نداشتهاند، با این حال درباره سرنوشت امامان بعد از نزار داستانهای مختلفی در منابع ساخته و پرداخته شد.[۴] بر اساس یکی از روایات، فرزندی از آن نزار به الموت آمده و در آنجا مخفی بود. بعدها جانشینیان حسن صباح، خود را از فرزندان نزار دانستند.
کشمکش با سلجوقیان
اسماعیلیان در قلمرو سلجوقیان که در آن زمان از خراسان تا شام را در برمیگرفت، حکم شورشیان مسلحی را داشتند که دامنه نفوذشان را روز به روز بیشتر میکردند. از این رو طبیعی است که روابط سلجوقیان و نزاریان، در بیشتر اوقات روابطی خصمانه بود. با این حال این روابط خصمانه در زمانهای مختلف شدت و ضعف داشت. زمانی که سلجوقیان به دلیل اختلافات داخلی فرصت توجه به نزاریان را نداشتند، آنان به بسط و تقویت قدرت خود میپرداختند. برخی از سلاطین سلجوقی نیز در دورههایی از زندگی خود با اسماعیلیان مدارا میکردند و حتی با آنان اتحادی موقتی داشتند.[۵]
نزاریان در جلب مردم برخی از نقاط ایران، توفیق فراوانی یافته بودند. از جمله این مردم دیلمیان بودند که قلعه اصلی نزاریان یعنی الموت در میان آنان بود. پژوهشگران به آمادگی دیلمیان در شورش علیه دولت سلجوقی اشاره کرده و نارضایتی مردم از حکومت سلجوقی را از عوامل پذیرش دعوت نزاریان دانستهاند. سابقه استقلال دیلیمان از خلافت عباسی و پیشینه رواج تشیع در این دیار از عوامل جذابیت دعوت نزاریان بین آنان بود.[۶]
فعالیت حسن صباح زمانی آغاز شد که سلجوقیان در اوج قدرت خود بودند. کمی بعد هنگامی که اختلافات داخلی سلجوقیان با اختلاف سلطان برکیارق و برادرش محمد تپر آغاز شد، نزاریان قدرت بیشتری یافتند. در سال ۴۹۴ اسماعیلیان به رهبری احمد بن عبدالملک بن عطاش بر قلعه شاهدژ اصفهان استیلا یافت.[۷] آنان مدتی بعد خان لنجان یکی دیگر از قلاع نزدیک اصفهان را تصرف کردند.[۸] در دامغان مظفر که یکی از حاکمان دست نشانده سلجوقیان بود، اسماعیلی شد و قلعه گردکوه را در اختیار خود گرفت.[۹]
نزاریان با وجود قدرتی که در قلعههای خود داشتند، از حملات سلجوقیان و شکست از آنان در امان نبودند.
نیروهای سلطان سنجر سلجوقی چند نوبت در قهستان و طبس، اسماعیلیه نزاری را گرفتار کرد. برکریاق نیز در سال ۴۹۵ جهادی بزرگ بر ضد اسماعیلیه اصفهان ترتیب داد و قتل عامی از ایشان در این شهر صورت گرفت.[۱۰] در دوران محمد تپر (۴۴۹-۵۰۱) قلعه شاهدژ به تسخیر سلجوقیان در آمد و قلاع اطراف ارجان نیز تصر ف شد.[۱۱] قلعه الموت نیز در زمان سلطان محمد مدتی محاصره شد اما تصرف آن به دلیل مرگ سلطان ناتمام ماند.[۱۲]
قتل مخالفان
نقاشی صحنه قتل خواجه نظام الملک به دست اسماعیلیان
در دوره سلجوقیان، تعداد زیادی از مخالفان سیاسی و نظامی و نیز علمایی که به تبلیغ علیه اسماعیلیه میپرداختند از سوی آنان به قتل رسیدند. روش قتل این افراد معمولا چنین بود که فرد یا افرادی از اسماعیلیان که مامور چنین قتلهایی بودند و بعدها با نام فدائیان شناخته شدند، در لباس و هویت مبدل به شخص مورد نظر نزدیک میشدند و در فرصت مناصب او را به قتل میرساندند. منابع تاریخی فهرست افرادی را که در دوره هر یک از رهبران الموت کشته شدهاند آوردهاند.[۱۳]
در فهرست اسامی کسانی که به دست نزاریان کشته شدند افراد سرشناسی مانند خلیفه مسترشد عباسی (در سال ۵۳۰) و خلیفه راشد عباسی (در سال ۵۳۳) و خواجه نظام الملک طوسی وزیر سنی مذهب سلجوقیان، دیده میشود.[۱۴] این شیوه را نزاریان شام در برابر صلیبیان نیز به کار بستند و برخی از فرماندهان اروپایی را به قتل رساندند. همین برخورد، نویسندگان اروپایی را در قرون وسطی و حتی دوران جدید، به ساخت افسانههای هولانگیز عامیانه درباره زندگی مخفی اسماعیلیان در قلعههایشان و روشهای آموزشی فدائیان برای انجام قتلها، برانگیخت. از جمله این افسانهها مصرف مواد مخدر (حشیش) از سوی فدائیان است که آنان را آماده اقدامات هول انگیزشان میکرده است. بنابر این گزارشها، عنوان Assassins که منابع اروپایی معمولا اسماعیلیه را به آن میخواندند، برگرفته از کلمه عربی حشیش و حشیشی است که در موارد اندکی در منابع تاریخی اسلامی برای اشاره به نزاریان به کار رفته است.[۱۵]
نزاریان بعد از حسن صباح
باقی مانده قلعه لمسر در قزوین
بعد از حسن صباح کیا بزرگ امید و بعد از او محمد بن کیا بزرگ به ریاست الموت و نزاریان ایران رسیدند. در دوران این دو جانشین حسن صباح تغییر چندانی در وضعیت اسماعیلیان ایجاد نشد. آنان همچنان به فعالیتهای خود در نقاط مختلف ادامه میدادند و کما کان با سلجوقیان در دشمنی و کشمکش بودند.[۱۷]
حسن دوم و آغاز دور قیامت
حسن پسر محمد بن بزرگ امید، از جوانی به واسطه علم و دانش و تواناییاش در سخنوری و خطابه، طرفدارانی داشت و گویا از همان دوران پدرش، گروهی او را امام میدانستند. او بعد از مرگ پدرش به سال ۵۵۷، به رهبری نزاریان رسید. به گزارش منابع تاریخی، در روز ۲۱ رمضان سال ۵۵۹ او نزاریان الموت و نمایندگانی از دیگر قلاع را جمع کرد و در حضور مردم فرارسیدن قیامت را اعلام کرد. در مراسمی که در این روز برگزار شد، حسن ابتدا نامهای را که از امام مستور دریافت کرده بود خواند که در آن مردم را به اطلاعت از خلیفه خود یعنی حسن دوم سفارش کرده بود. حسن اعلام کرد که امام، شریعت را از دوش مومنان برداشته است و دور قیامت آغاز شده است. بعد از آن سفرهای انداخته و افطار کردند و عید قیامت را جنش گرفتند.[۱۸]
منظور از قیامت در آموزهای که حسن دوم مطرح کرد، ظهور مرحله تازهای از حیات روحانی جامعه اسماعیلی بود. در دور قیامت مومنان میتوانستند به باطن احکام دست یابند و این بهشتی معنوی بود که پیروان امام به آن وارد میشدند و زندگی روحانی را آغاز میکردند و از جهان مادی جدا میشدند.[۱۹] به تعبیر جوینی، در دور قیامت مردمان باید از همه جهات و به کل الوجوه به خداوند رو کنند و رسوم و شرایع معمول را رها کنند. همچنان که در دور شریعت، عمل به قواعد باطنی و روحانی و کنارگذاشتن شریعت گناه است و مجازات دارد، در دور قیامت نیز عمل به شریعت گناه و شایسته مجازات است.[۲۰] بدین ترتیب با انکار شریعت، نزاریان از جامعه مسلمانان جدا شدند و با عنوان ملحد شناخته شدند.
با اعلام دور قیامت، حسن که بعدها او را در جامعه نزاری با عنوان «حسن علی ذکره السلام» میخوانند مقامی والا یافت چرا که او قائم قیامت بود.[۲۱] در خطبهای که خودش از زبان امام برای مردم خواند، امام او را با عنوان خلیفه خوانده که مقامی بالاتر از داعی بود. بدین ترتیب حسن به ادعای امامت خویش نزدیک میشد. بعد از او نزاریان این عقیده را مطرح کردند که حسن دوم از نسل یکی از امامان نزاری بود که به شکل مخفیانه وارد الموت شده و در آنجا زندگی میکرد. عقیده به امام بودن حسن در زمان زندگی خود وی مطرح شد و بنابر شواهد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 