پاورپوینت کامل دیوان شمس ۲۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دیوان شمس ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیوان شمس ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دیوان شمس ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ ساختار
۲ گزارش محتوا
۳ وضعیت کتاب
۴ پانویس
۵ منابع مقاله
۶ وابسته‌ها

ساختار

کتاب با مقدمه‌ای از بهمن خلیفه بناروانی آغاز و اشعار در سه بخش غزلیات، ترجیعات و رباعیات، تنظیم شده است.

گزارش محتوا

در مقدمه، ابتدا به شرح‌حال مختصر مولانا و آشنایی او با شمس‌الدین تبریزی پرداخته شده و سپس، نکاتی پیرامون غزل‌های وی بیان گردیده است[۱].

غزل‌های مولانا، از جهاتی در ادبیات ایران و جهان، یگانه است؛ زیرا بسیاری از سنت‌های مرسوم ادبی در آن‌ها نادیده گرفته شده و صدالبته همه این نادیده گرفتن‌ها، آگاهانه بوده، نه از روی ناتوانی. غزل‌های او از جهت وزن، زبان، شکل و قالب و روح، ویژگی‌های مخصوص به خود را دارد. وزن در این غزل‌ها، جایگاه ویژه‌ای دارد. ازآنجاکه مولانا بسیاری از این غزل‌ها را برای مجالس سماع سروده و یا حتی برخی را در حین سماع، بی‌تأمل بر زبان آورده، روح طرب و وجد عارفانه و شادی سماع در آن‌ها مشاهده می‌شود. غزل‌های او، از تنوع وزنی بسیاری برخوردار است. این طرب و شادی که در وزن غزل‌های او احساس می‌شود، نتیجه طبیعی و ضروری حالت جذبه و شور عاشقانه اوست و هیچ بوی تصنع ادیبانه از آن‌ها برنمی‌آید[۲].

بنابراین نباید پنداشت که مولانا برای سرودن این غزل‌ها، در اوزان و بحور عروضی نظر کرده و وزنی را که مناسب حال و هوا و مضمون غزل بوده، برگزیده و در آن قالب، غزل سروده، بلکه این اوزان نتیجه شور و وجد درونی است[۳].

بسیاری از اشعار کلیات شمس، بیانگر یک ناآرامی و حرکت درونی مداوم در مولوی است. درون مولوی آتش‌فشان فعالی است که فوران آن در قالب اشعار و الفاظ درآمده است. بسیاری از غزل‌های مولانا، بسان گدازه‌های آتش‌فشان است که با حجم‌های متفاوت و اشکال گوناگونی به اطراف پرت می‌شوند که گرمی و حرارت آن‌ها نشانه ارتباط آن‌ها با آتش‌فشان است؛ ازاین‌رو، گاهی در یک غزل یا قصیده، کلمات و مصرع‌های فارسی، عربی و ترکی به هم می‌آمیزند[۴].

این نحوه شعرگویی، نه‌تنها نشانه زیبایی شعر نیست، بلکه گاهی از زیبایی آن نیز کاسته و موجب ضعف صنعت ادبی می‌گردد، ولی همان‌طور که گفته شد، انفجار آتش‌فشان با نظم خاصی همراه نیست تا اشیای بزرگ را از کوچک، یا سنگین را از سبک جدا کند و هرکدام را طبق دسته‌بندی خاص خود به یک‌سو پرت کند. این قبیل کارها برای خانه‌سازی خوب است. آنان که می‌خواهند بیت بسازند، اول لوازم آن را فراهم می‌کنند، سپس هرکدام از اجزای بیت را به ترتیب خاصی نزد هم قرار می‌دهند تا یک بیت ساخته می‌شود. شعرای بیت یا ابیات ساز نیز کارشان همان کار بنای خانه‌ساز است که کلمات گوناگون را نزد هم می‌چینند و بعد از چندین مرتبه امتحان و سنجش و عوض کردن جای آن‌ها و خط زدن و اصلاح کردن، یک بیت یا ابیاتی را به وجود می‌آورند[۵].

مولوی مخصوصاً در دیوان شمس، آتش‌فشانی است که در بسیاری از مراحل شعرگویی، نمی‌داند که چه می‌گوید؛ زیرا انسان وقتی خود را نیابد چگونه می‌تواند شعر را بیابد:

شکسته‌بسته تازی‌ها برای عشق‌بازی‌ها

بگویم هرچه من گویم شهی دارم که بستاند

چو من خود را نمی‌یابم سخن را از کجا یابم

همان شمعی که داد این را همو شمعم بگیراند[۶]

.

بدین‌جهت وی را به گفتن وامی‌دارند، بدون اینکه او به سراغ گفتن برود:

من کجا شعر از کجا لیکن به من درمی دمد

آن یکی ترکی که آید گویدم هی کیمسن

ترک کی تاجیک کی زنگی کی رومی کی

مالک الملکی که داند موبه مو سر و علن

جامه شعر است شعر و تا درون شعر کیست

یا که حوری جامه زیب و یا که دیوی جامه کن

شعرش از سر برکشیم و حور را در بر کشیم

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن[۷]

شاید یکی از رموز زنده و جاوید ماندن اشعار مولوی، برخورداری اشعار او از این خصوصیت است؛ خصوصیت غیبی بودن و ناشی از عشق پاک شدن که شعرش شعار انقلاب درونی و بیانگر جاذبه حضرت ربوبی است[۸].

شعر مولوی شعر کلاسیک نیست که احسن آن، اکذب آن باشد، بلکه جوشش خون از اشعه نورانی حضرت بی‌چون است که مولوی به این خون، رنگ شعر می‌دهد؛ «خون که می‌جوشد منش از شعر رنگی می‌زنم»؛ لذا مولانا این قبیل اش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.