پاورپوینت کامل حق تعجیل در محاکمه زندانی ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حق تعجیل در محاکمه زندانی ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حق تعجیل در محاکمه زندانی ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حق تعجیل در محاکمه زندانی ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل حق تعجیل در محاکمه زندانی ۶۳ اسلاید در PowerPoint
حقّ تعجیل در محاکمه زندانی از مباحث فقهی و حقوقی بوده و به حق تسریع رسیدگی به پرونده زندانیان تأکید میکند. از دیدگاه همه فقیهان اسلامی در محاکمه و رسیدگی به پرونده زندانی باید تسریع شود و در این باب روایتی مرسل از امیرالمؤمنان (علیهالسلام) وارد شده است.
بنابراین، جای بحث نیست جز این مساله که آیا تسریع به صورت وجوب است یا استحباب؟ ظاهر کلام بیشتر عالمان، استحباب است، ولی مرحوم آیتاللّه خوانساری در جامع المدارک اشکال کرده که دلیلی بر استحباب وجود ندارد، بلکه شاید واجب باشد.
فهرست مندرجات
۱ – روایات امیرالمومنین
۲ – آرای فقیهان شیعه
۲.۱ – شیخ طوسی
۲.۲ – محقق حلّی
۲.۳ – علّامه حلّی
۲.۴ – شهید اوّل
۲.۵ – مقدس اردبیلی
۲.۶ – سیّد عاملی
۲.۷ – آیتاللّه خوانساری
۲.۸ – دیدگاه فقهای دیگر
۳ – آرای مذاهب دیگر
۴ – پانویس
۵ – منبع
۱ – روایات امیرالمومنین
از امیرالمومنین (علیهالسلام) روایت شده است که: «انّه کان یعرض السجون فی کلّ یوم جمعه فمن کان علیه حدّ اقامه و من لم یکن علیه حدّ خلّی سبیله؛
[۱] تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۲، ص۴۴۳، ح۱۵۴۴، آل البیت (علیهمالسّلام)، قم.
[۲] نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۸، ص۳۶، ح۱، آل البیت، قم.
امیر المؤمنان (علیهالسلام) در هر جمعه به زندانها سرکشی میکرد: هر کس حکم حد داشت بر او اقامه میکرد و هر کس نداشت، آزاد میشد».
سجون جمع سجن است و در حدیث آمده: علی را در کوفه دیدم که به زندانها میپرداخت، یعنی به حال زندانیانی که در زندان بودند میپرداخت؛ یعنی با آنان ملاقات میکرد و از حالشان جویا میشد.
[۳] خوری شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ص۴۹۷، مکتبه السیّد النجفی، قم.
البته این روایت، مرسل است و مدرکی برای آن پیدا نشده است.
۲ – آرای فقیهان شیعه
در اینجا به بررسی آراء فقهای شیعه در باره تعجیل در محاکمه زندانیان میپزدازیم:
۲.۱ – شیخ طوسی
شیخ طوسی مینویسد: «وقتی قاضی بر مسند قضاوت نشست اوّلین چیزی که به آن میپردازد مسال زندانیان در زندان قاضی معزول است؛ زیرا حبس، شکنجه است. پس با این کار آنان را نجات میدهد؛ زیرا گاهی ممکن است بیگناهی به زندان افتاده باشد. وقتی اولویت این مساله معلوم شد کارش را چنین شروع میکند: فردی مورد اطمینان را به زندان میفرستد و نام هر یک را در ورقهای جداگانه و نام شاکی و موضوع دعوا را مینویسد. وقتی تمام شد تا سه روز در شهر جار میزنند فلان قاضی به کار زندانیان میپردازد، هر کس از هر زندانی خواهان حقّی است فلان روز حضور یابد و روز چهارم را وعده میگذارد. در روز چهارم قاضی به مجلس قضاوت میآید و یکی از ورقها را بیرون میآورد. منشی او صدا میزند:
این پروند فلان زندانی است شاکی او حاضر شود. وقتی آمد دنبال زندانی میفرستد او را میآورند. سپس پروند دیگر، تا مقداری که میتواند به آنان رسیدگی کند. وقتی همه جمع شدند، اوّلین پرونده را بررسی میکند. میگوید: خصم او کجاست؟ پس هر دو را پیش میخواند از شاکی نمیپرسد، چرا آن شخص را زندانی کرده است؛ زیرا حتما برای حقّی از او شکایت کرده، بلکه از زندانی میپرسد: شاکی تو این شخص است؟ وقتی گفت: آری، به او میگوید: چرا باعث زندانی شدن تو شده است؟».
[۴] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۸، ص۹۱، المکتبه المرتضویه، تهران.
۲.۲ – محقق حلّی
محقق حلی در کتاب مختصر النافع مینویسد: «… بحث دوم در آداب است که برخی مستحب و برخی مکروه است. امّا مستحب: … پرسوجو از زندانیان و ثبت اسامی آنان و تحقیق دربار علت زندانی شدن تا هر کس بیگناه است، آزاد شود».
[۵] محقق حلّی، ابوالقاسم نجمالدین، مختصر النافع، ص۲۷۹، مکتبه المصطفوی، قم.
همچنین ایشان در کتاب شرایع الاسلام میآورد: «… دربار آداب: امّا مستحب: … از زندانیان میپرسد و نامشان را ثبت میکند و در شهر جار میزند و وقت خاصّی را اعلان میکند تا شاکیها بیایند، وقتی آمدند یکی یکی اسم زندانیان را میخواند و از علت حبس جویا میشود و کلام او را به طرف مقابل منتقل میکند. اگر معلوم شد حبس او با علت است او را به زندان برمیگرداند وگرنه حال او را بازگو و منتشر میکند. اگر شاکی نداشت آزادش میکند».
[۶] محقق حلّی، ابوالقاسم نجمالدین، شرائع الاسلام، ج۴، ص۶۵، مطبعه الآداب، نجف اشرف.
«… اگر حاکم بر بدهکاری حکم به ضمانت مالی کند و دستور دهد او را زندانی کنند و قاضی دیگری بیاید توجه میکند اگر حکم موافق حق بود، تثبیت میشود وگرنه حکم قبلی را ابطال میکند؛ چه مستند حکم، قطعی باشد و چه اجتهادی».
[۷] محقق حلّی، ابوالقاسم نجمالدین، شرائع الاسلام، ج۴، ص۶۷، مطبعه الآداب، نجف اشرف.
۲.۳ – علّامه حلّی
علامه حلی در این باره میفرماید: «قاضی در اوّلین جلوس به امر زندانیان میپردازد. هر کس را مظلوم باشد یا به جهت تعزیر زندانی شده باشد، آزاد میکند و هر کس اعتراف کند زندانی شدنش به جهت حقّی بوده است او را باقی میگذارد و اگر کسی بگوید: من مظلومم چون معسر هستم و توانایی پرداخت بدهی ندارم. اگر طلبکار حرف او را تصدیق کند آزادش میکند و اگر تکذیب کند اگر حق، مال باشد یا با بینه ثابت شود که مال دارد او را به زندان بازمیگرداند؛ مگر اینکه با بینه ثابت شود آن را تلف کرده است.
اگر دعوای مالی نباشد و ثابت نشود که مالی داشته، قول او همراه با سوگند که معسر است پذیرفته میشود و اگر بگوید: من مظلومم و هیچ حقّی به گردن من نیست. از شاکی او خواسته میشود بینه اقامه کند. اگر کرد که کرد وگرنه قسم میخورد و آزاد میشود.
آیا جایز است به مجرد ادّعای این که مظلوم است آزاد شود گرچه شاکی حضور نداشته باشد؟ اقرب عدم جواز است. اگر بگوید: من شاکی ندارم و نمیدانم برای چه زندانی شدهام، دستور داده میشود شاکی حاضر شود. اگر کسی به عنوان شاکی حاضر نشد، آزاد میشود. اگر فردی غایب را شاکی خود معرفی کند، ولی بگوید: من مظلومم، در آزادی او جای تامل است. اقرب این است که نه زندانی میشود و نه آزاد، بلکه تحت نظر قرار میگیرد تا شاکی حاضر شود و به شاکی اطلاع میدهند عجله کند. اگر حضور نیافت آزاد میگردد».
[۸] حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۳، ص۴۲۷، مؤسسه آل البیت، قم.
[۹] نک:حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، ج۲، ص۱۸۲، مؤسسه آل البیت، قم.
[۱۰] حلی، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد، ج۴، ص۳۰۸، بنیاد فرهنگ اسلامی، تهران.
در جای دیگر میفرماید: «گفتیم قول او در معسر بودن پذیرفته میشود، در صورتی که قبلا مالی نداشته است و سوگند یاد کند، اکنون میگوییم: قول او در مورد زمان حال پذیرفته میشود چنان که اگر بینه اقامه کند در زمان حال شنیده میشود و این قول اکثر شافعیه است و بعضیشان گفتهاند: قاضی باید تامل کند و از واقعیت امر جستجو کند و به قول او قانع نشود بر خلاف آنجا که بینه قائم شود، آن جایی که گفتیم: قول او پذیرفته نمیشود، مگر با بینه، اگر بدهکار ادعا کند بستانکاران میدانند او معسر است میتواند آنان را سوگند دهد که چنین چیزی نمیدانند. پس اگر خودداری کردند خود قسم میخورد و اعسارش ثابت میشود و اگر سوگند خوردند زندانی میشود.
هر وقت برای بار دوم و سوم و بارهای دیگر ادّعا کرد، و بستانکاران فهمیدهاند وی معسر است، میتواند آنان را سوگند دهد، مگر اینکه قاضی بفهمد که او قصد ایذا و لجاجت دارد. وقتی هم او را زندانی کرد کاملا از او غفلت نکند و چنان چه غریب است و نمیتواند بینه اقامه کند، قاضی شخصی را مامور میکند از محل زندگی قبل و بعد و احوال او- به مقدار امکان- پرسوجو کند، پس اگر به نظر او احتمال زیاد دارد وی مفلس باشد نزد قاضی شهادت میدهد، که تا ابد در زندان نماند.
[۱۱] حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۲، ص۵۹، المکتبه المرتضویه، تهران.
مستحب است … و سؤال از دلایل … و از زندانیان و موجبات زندانی شدن».
[۱۲] حلی، حسن بن یوسف، تبصره المتعلمین، ص۱۷۹.
۲.۴ – شهید اوّل
شهید اول در این باره مینویسد: «آداب یا مستحب است یا واجب و مستحب بیست عمل است: … پنجم: چنان که گذشت از زندانیان شروع میکند، هر کس مظلومانه یا برای تادیب زندانی شده و بعد ادب هم شده، آزادش میکند و هر کس بگوید: برای حقّی زندانی شده است، باقی میماند و هر کس منکر حقّی باشد سؤال میشود چه کسی شاکی اوست اگر معرفی کرد او را حاضر میکند اگر شاکی اعتراف کرد در حقّ او ظلم کرده است قاضی آزادش میکند و اگر بگوید: برای قاضی قبلی حقّ او ثابت شده است، در صورتی که زندانی او را تصدیق نکند، باید بینه اقامه کند.
اگر زندانی، شاکی را معرفی نکرد، اگر گفت: شاکی دارم ولی او را نمیشناسم، باقی میماند و اگر گفت: من شاکی ندارم، جارچی خبر او را پخش میکند. اگر کسی نیامد آزاد میشود. اگر گفت: مظلوم است، اقرب این است که از او پذیرفته نمیشود؛ زیرا این، متهم کردن قاضی قبلی است، بلکه حال او همه جا منتشر میشود و آنگاه بعد از سوگند دادن او بر بیگناهی، آزاد میشود. این را شیخ گفته است و خوب است. و آیا در هر دو مورد زندانی ملزم میشود کفیل داشته باشد؟ احتمال دارد. اگر زندانی، شاکی غایبی را معرفی کند و بگوید: مظلوم است، اقرب آزادی اوست و باید تحت نظر باشد یا کفیل معرفی کند».
[۱۳] شهید اول، محمد بن جمالالدین، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، ج۲، ص۷۱، نشر صادقی، قم.
۲.۵ – مقدس اردبیلی
دیدگاه مقدس اردبیلی بدین گونه است: «آنگاه شایسته است که در ابتدا به حال زندانیان توجه کند اگر حقّ فردی پیش از آن، از بین نرفته باشد و مطلب ضروریی لازمتر از رسیدگی به کار زندانیان نباشد؛ زیرا خود حبس، عذاب و شکنجه است. بلکه سزاوار است اگر لازم است اعلام کند: ق
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 