پاورپوینت کامل ابو اسحاق ثعلبی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ابو اسحاق ثعلبی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابو اسحاق ثعلبی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ابو اسحاق ثعلبی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
ابواسحاق ثعلبی
برای دیگر کاربردها، ثعلبی (ابهامزدایی) را ببینید.
ثَعْلَبی، ابواسحاق احمد بن محمد نیشابوری (د ۴۲۷ق/ ۱۰۳۶م)، مفسر برجست خراسانی و صاحب دو تألیف ماندگار در تفسیر و قصص قرآنی که هرکدام به نوب خود در تاریخ فرهنگ اسلامی آثار ژرفی بر جای نهادهاند.
فهرست مندرجات
۱ – شناخت اجمالی
۲ – اساتید
۳ – تسلط بر علوم مختلف
۴ – شاگردان
۵ – تواناییها در زمینه حدیث
۶ – آثار
۷ – الکشف و البیان
۷.۱ – عنوان
۷.۲ – وجه تألیف
۷.۳ – موضوعات
۷.۴ – منابع استفاده شده
۷.۵ – بیان تواناییهای مؤلف
۷.۶ – بهره وری از اسرائیلات
۷.۷ – انتقادات
۷.۸ – نکات حائز اهمیت
۷.۹ – سبک تفسیری
۷.۱۰ – بازتاب تفسیر
۸ – عرائس المجالس
۸.۱ – نسبت با الکشف
۸.۲ – ویژگی
۸.۳ – سبک
۸.۴ – ترجمهها
۹ – فهرست منابع
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
۱ – شناخت اجمالی
خاستگاه ثعلبی شهر نیشابور بود و عبدالغافر فارسی در السیاق خود از او یاد کرده است.
[۱] ابراهیم صریفینی، تاریخ نیسابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۲ق/۱۳۶۲ش.
نسبت یا به قولی لقب او را گاه به خطا به صورت ثعالبی نیز آوردهاند.
[۲] علی ابن اثیر، اللباب، ج۱، ص۱۹۴، قاهره، ۱۳۵۷ق.
[۳] علی قفطی، انباه الرواه، ج۱، ص۱۱۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۴] ابن خلکان، وفیات، ج۱، ص۸۰.
تاریخ وفات او را نیز برخی ۴۳۷ق یاد کردهاند.
[۵] ابن خلکان، وفیات، ج۱، ص۸۰.
[۶] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۱، ص۴۳، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۲ – اساتید
ثعلبی نزد بزرگانی همچون حاکم نیشابوری و ابن خزیمه از محدثان، ابن مهران نیشابوری و ابوبکر طرازی از مقربان، ابوعبدالرحمان سُلَّمی از بزرگان صوفیه ، و ابن حبیب نیشابوری صاحب مکتبی در تفسیر، دانش آموخت.
اما شمار مشایخ او بیش از اینها ست و میتوان نام کسانی چون ابن فنجویه ، ابومحمد مَخلَدی ، ابوالحسین خَفّاف ، ابوزکریا حربی و ابوالحسن همدانی وصی را افزود.
[۷] ابراهیم صریفینی، تاریخ نیسابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۲ق/۱۳۶۲ش.
[۸] محمد ابن جزری، غایه النهایه، ج۱، ص۱۰۰، به کوشش برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۳م.
به هر روی در آثار نویسندگان مختلف در یادکرد از ثعلبی آمده است که او دارای مشایخ و استادان فراوانی بوده است.
۳ – تسلط بر علوم مختلف
ثعلبی در دانشهای زمان خود همچون تفسیر ، قرائت ، حدیث ، ادبیات عرب و لغت توانا بود.
این تواناییها موجب آن شده بود تا دانشاندوزان از نقاط گوناگون جهان اسلام برای آموزش نزد او حضور یابند.
۴ – شاگردان
اگرچه در منابع به انبوهیِ شاگردان و راویان ثعلبی اشاره شده، اما درواقع تنها از واحدی، مفسر مشهور، نام برده شده است.
عبدالغافر فارسی به عنوان مؤلف یکی از کهنترین منابع شرح حال ثعلبی هم تعالیم او را با واسط واحدی فرا گرفته است.
[۹] ابراهیم صریفینی، تاریخ نیسابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۲ق/۱۳۶۲ش.
[۱۰] علی واحدی، اسباب النزول، سراسر کتاب، به کوشش سیدجمیلی، بیروت، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۴م.
در اسانید، نام برخی از کسان همچون ابوسعید محمد بن سعد فرخزادی ، ابوسعید احمد بن ابراهیم شریحی و ابومعشر طبری (د ۴۷۸ق) به عنوان راوی و شاگرد ثعلبی یاد شده است.
[۱۱] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۱۲] عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۵، ص۱۲۵، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو و محمودمحمد طناحی، قاهره، ۱۹۶۴-۱۹۷۶م.
۵ – تواناییها در زمینه حدیث
در یادکرد دانشها و تواناییهای ابواسحاق ثعلبی در زمین حدیث، ذهبی در تذکرهالحفاظ ــ که به معرفی بزرگان حدیث اختصاص دارد ــ از او یاد کرده، اما در مقام توضیح، با تعابیر علامه و مفسر به برتری جنب تفسیری در شخصیت علمی وی بر جنب حدیث توجه داده است.
[۱۳] محمد ذهبی، تذکره الحفاظ، ج۳، ص۱۰۹۰،حیدرآباد دکن، ۱۳۷۷ق.
در این میدان به نظر میرسد ثعلبی به «مصطلح الحدیث» نیز عنایت کامل داشته است و چگونگی برخورد او با نکات ریز حدیثی از این توانایی خبر میدهد.
در واقع در این زمان مصطلح الحدیث به عنوان یکی از دانشهای دارای هویتی مجزا از علوم حدیث جایگاه یافته بود و در شرق و غرب سرزمینهای اسلامی بدان توجهی ویژه میشد؛ در همین عصر بود که خطیب بغدادی در بغداد و حاکم نیشابوری ، استاد ثعلبی در شرق به تألیفاتی در این زمینه دست زدند.
در این میدان، ثعلبی با رعایت آموختهها در این زمینه از شیخ خود، با رعایت کامل امانت در روایات و دقت عمل، با تفکیک شیوههای مختلف آموزشی در سماع و استماع و نیز جداسازی آموزههای روایی و تفسیری، اصطلاحات را چنانکه باید به کار برده است.
برای نمونه در تفسیر الکشف وی با به کارگیری تعبیرات «أخبرنی (نا)»، «أنبأنی (نا)» و نیز «حدثنی (ثنا)» و عملاً قرار دادن آنها در کنار «سمعت»، گونههای «تحمل حدیث» خود را مشخص و متمایز کرده است.
او در کاربری این تعبیرات محتاط است و به عنوان نمونه در عموم موارد نقل خود از ابن فنجویه که به نظر میرسد متکی بر اجازه بوده باشد، از تعبیر «اخبرنا/ نی» تجاوز نکرده است؛ در حالی که وی در بیشترین روایات خود از ابوالقاسم ابن حبیب ، سند را با تعبیر «سمعت» آغاز کرده است.
[۱۴] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، سراسر کتاب، بیروت، ۱۴۲۲ق.
بدین ترتیب او آشکارا مرویات از استادان خود را از شنیدههای تفسیری مشخص و منفک ساخته، و در نقل از منابع مکتوب تفسیری، نیازی به ارائ سلسله سند نمیدیده است.
از دیگر نکات ظریف در به کارگیری این دست تعابیر محدثان استفاده از «واو حیلوله» است که دقت نظر او در اسناد را میرساند.
[۱۵] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۹۴، بیروت، ۱۴۲۲ق.
[۱۶] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۱۰۰، بیروت، ۱۴۲۲ق.
[۱۷] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۹۷، بیروت، ۱۴۲۲ق.
[۱۸] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۱۱۰، بیروت، ۱۴۲۲ق.
دربار جایگاه ثعلبی در علم قرائت باید گفت که وی قرائات مشهور را نزد کسانی چون ابن مهران فرا گرفت،
[۱۹] ابراهیم صریفینی، تاریخ نیسابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۲ق/۱۳۶۲ش.
اما جای داشتن نام او در اسانید الکامل هذلی از آنجاست که وی به قرائات شاذ نیز توجه داشته است.
[۲۰] محمد ابن جزری، غایه النهایه، ج۱، ص۱۰۰، به کوشش برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۳م.
در غایه النهایه بر اساس اسانید هذلی به سلسلهای قرائی اشاره شده است که نام ثعلبی در آن جای دارد و بر پای آن وی قرائتی خاص را از طریق استادش علی بن محمد طرازی فرا گرفته بوده است.
واقعیت این است که ثعلبی از طریق طرازی و او از ابوطاهر محمد بن محمد بن ابراهیم مقری، اختیار یحیی بن صبیح را روایت میکرده است که اتفاقاً این اختیار در نیشابور رواج داشته است.
[۲۱] محمد ابن جزری، غایه النهایه، ج۱، ص۵۸۰، به کوشش برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۳م.
[۲۲] محمد ابن جزری، غایه النهایه، ج۱، ص۱۰۰، به کوشش برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۳م.
[۲۳] محمد ابن جزری، غایه النهایه، ج۲، ص۲۳۶، به کوشش برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۳م.
اساساً میتوان ادعا کرد که ثعلبی در انتشار اختیار یحیی بن صبیح در نیشابور آن هم در کنار ابوطاهر مقری و طرازی سهم بسزایی داشته است.
وجود نام ثعلبی در برخی از آثار مربوط به شرح حال ادیبان، چون اِنباه الرواه قفطی
[۲۴] علی قفطی، انباه الرواه، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۰، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
و طبقات النحاه سیوطی،
[۲۵] سیوطی، بغیه الوعاه، ج۱، ص۳۵۶، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
از مهارت او در این علوم نشان دارد و سُبکی نیز ابیاتی از سرودههای خود ثعلبی را یاد کرده است
[۲۶] عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۴، ص۵۸، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو و محمودمحمد طناحی، قاهره، ۱۹۶۴-۱۹۷۶م.
که بیانگر دانش او در ادب عرب ، نحو و لغت تواند بود.
[۲۷] محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۴۳۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمدنعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
ثعلبی به علم فقه نیز آشنا بود و برخی چون ابن صلاح و نَوَوی نام او را در شمار فقیهان شافعی آوردهاند و سبکی برخی فتاوی خاص او را یاد کرده است.
[۲۸] عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۴، ص۵۹، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو و محمودمحمد طناحی، قاهره، ۱۹۶۴-۱۹۷۶م.
[۲۹] ابوبکر ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیه، ج۱، ص۲۰۲-۲۰۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
[۳۰] عبدالرحیم اسنوی، طبقات الشافعیه، ج۱، ص۳۲۹، به کوشش عبدالله جبوری، بغداد، ۱۹۷۰م.
از میان دانشهای ثعلبی، علم تفسیر بهویژه با تألیف تفسیر الکشف و البیان در واقع اصلیترین اسباب اشتهار او را فراهم آورده است.
بر همین مبنا برخی او را «شیخ التفسیر» دانسته، و از اشتهار تفسیرش نزد همگان سخن راندهاند.
[۳۱] إسحاق ابن خلکان، وفیات، ج۱، ص۷۹.
[۳۲] ابن تغری بردی، النجوم، ج۴، ص۲۸۳.
[۳۳] محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۴۳۵، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمدنعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
فارغ از شیو برخورد سنتی ثعلبی در امر تفسیر، تلاش برای گونهشناسی روایات و آراء تفاسیری از سوی او قابل تقدیر است.
۶ – آثار
به نظر میرسد که اصلیترین جنب علمی ثعلبی را باید در دو اثر تفسیر الکشف و البیان و عرائس المجالس (قصص الانبیاء) او جستوجو کرد.
۷ – الکشف و البیان
این اثر تفسیری مأثور دارای شاخصههایی است که آن را از تفاسیر عصر خود قدری متمایز مینماید.
۷.۱ – عنوان
از نخستین شاخصههای توجهبرانگیز این تفسیر باید به عنوان آن اشاره کرد که به نظر میرسد مؤلف با عطف دو واژ «کشف» و «بیان» به مثاب مفاهیم و مقولههایی جدا از یکدیگر، تلاش کرده است تا دو رویکرد خود در روش تفسیری را عنوان کند.
در آن بخش از تفسیر که مربوط به «بیان» است، مفسر به گردآوری روایات از خلال اسانید و آراء تفسیری پیشین از کتابهای تفسیر متقدم اهتمام دارد.
در بخشی که بتوان نام «کشف» را بر آن نهاد، ثعلبی با روشهایی عرفی ــ بهویژه استفاده از اصول ادب و لغت عربی ــ بر آن است تا خود به معنایی از آیات الهی دست یابد و پرده از آن معانی بردارد.
به تعبیر دیگر، مقصود وی از کشف و بیان، همان درایت و روایت در تفسیر است که در تعابیر پسینیان دیده میشود.
۷.۲ – وجه تألیف
آنگونه که ثعلبی خود در مقدم کتاب آورده، چون در کتابهای پیشین، تفسیری جامع و کامل و مانع نیافته، پس به خواست برخی از نزدیکان به این تألیف دست زده است.
۷.۳ – موضوعات
مؤلف در بیان گستر تفسیر خود از موضوعاتی همچون قرائت ، اسباب نزول، قصص، تفسیر و تأویل، معارف و احکام و جز آن سخن به میان آورده، و تفسیر خود را جامع، مهذَّب، ملخَّص، منظم و منسجم دانسته، و آن را مستخرج از حدود ۱۰۰ اثر پیشین و نیز شنیدههای خود یاد کرده است.
در همین بخش شنیدهها ست که وی خود را ملزم به ذکر اسانید میبیند.
۷.۴ – منابع استفاده شده
در تألیف الکشف و البیان از شمار فراوانی اثر در زمینههای گوناگون تفسیری، قرائی، حدیثی، تاریخی و جز آن استفاده شده، و بدانها تمسک شده است.
آثار متقدم و تألیفات همعصران وی هر دو به وفور در این تفسیر آمده است.
مؤلف در مقدم کتاب سلسل روایی خود را به دست داده، و منابع آن را فهرست کرده است که در شمار آنها عنوان کتابهایی در طیفهای مختلف دیده میشود.
در تحلیلی بر منابع الکشف و البیان میتوان آثار مورد استفاد ثعلبی را از دو جنب مهم بررسی نمود: نخست آنکه از همین مقدمه و بهرهگیریهای متنی در خلال تفسیر، نام یا بخشهایی از بسیاری آثاری که در زمان ثعلبی وجود داشته است، از طریق منقولات وی در اختیار خواننده قرار میگیرد.
در این میان آثاری همچون تفسیر ابوفورک یادکردنی است.
به عنوان دومین جنبه باید گفت که با توجه به اختلاف حدود یک سده میان زمان زیست او و مفسر رأس سد ۴ق، یعنی طبری، به عنوان شخصیتی ممتاز و دارای شیوه و سبک در موضوع تفسیر آن دوره، میتوان منابع مستفاد او و طبری را مقایسه کرد.
به نظر میرسد ضوابط و شروطی را که میتوان در گزینش منابع ثعلبی برای استفاده در الکشف مشاهده نمود، به طور جدی با ضوابط و شروط طبری در جامع البیان متفاوت است.
برای مثال بسیاری از آثار مانند تفسیر مقاتل بن سلیمان ، کلبی و ابوحمز ثمالی را که طبری کاملاً آگاهانه از آنها استفاده نکرده، ثعلبی جزو منابع خود آورده است.
طبری این آثار را به سبب ضعفی که در شخص مفسر یا در طرق روایت تفسیر میدیده، استثنا کرده است؛ در حالی که ثعلبی چنین سختگیری در اسانید تفاسیر متقدم روا نداشته است.
به نظر میرسد از مهمترین دلایل این شیوه عملکرد ثعلبی، تعلقات مکتبی او در تفسیر است.
در بررسی منابع ثعلبی، بهرهگیریهای او از آثار و روایات شیعی تا حد بسیاری موجب آن شده است تا تفسیر وی مورد عنایت شیعیان قرار گیرد.
انبوهیِ روایات ثعلبی از امامان شیعی ــ نه تنها از حضرت علی (ع)، که از امامان پسین از جمله امام جعفر صادق (ع) ــ باعث شده است تا به همان میزان که شیعیان بدو التفاتی ویژه نمایند، مخالفان به انتقاد او پردازند.
[۳۴] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۸۹، بیروت، ۱۴۲۲ق.
[۳۵] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۱۴۳، بیروت، ۱۴۲۲ق.
از سوی دیگر همین امر در طول زمان در میزان سودبری دیگر منابع از آن اثر گذارد.
بدین صورت که بهمَثَل در آثار امامی استفاده از تفسیر ثعلبی به وفور دیده میشود.
واقعیت این است که فارغ از آثار پیشین که ثعلبی از آنها سود برده، منبع بسیاری از آموختههای او همعصرانش بودهاند.
این آموختهها در قالبهای آموزشی گوناگون صورت گرفته است که مفسر با رعایت امانت و دقت آنها را در خلال متن آورده است.
از مهمترین یافتههای او در بخش اخیر آموختههایش از ابن فنجویه ، حاکم نیشابوری و ابن حبیب را میتوان نام برد.
مؤلف با علم و رعایت اصطلاحات، تقریباً مشخص کرده است که نزد کدام شیخ چه آموخته و چگونه فرا گرفته است.
قابل توجه آن است که در کل این تفسیر، میزان شنیدههای مفسر از آراء معاصران و استادانش در حد قابل ملاحظهای بیش از احادیث مروی از آنها ست.
[۳۶] احمد ثعلبی، ج۱، ص۹۴ و ۹۷الکشف و البیان، بیروت، ۱۴۲۲ق.
[۳۷] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۱۰۰، بیروت، ۱۴۲۲ق.
[۳۸] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۱۱۰، بیروت، ۱۴۲۲ق.
۷.۵ – بیان تواناییهای مؤلف
تفسیر الکشف و البیان اثری است که در آن، تواناییهای مؤلف را در علوم گوناگون به عیان میتوان مشاهده کرد.
پرداختن به مباحث نحوی، مفردات آیات، یافتن ریش کلمات و معانی آنها که بهویژه از شعر عرب در اینباره بهره برده، از شاخصههای یادکردنی این تفسیر است.
درواقع انبوهی از شعر عرب را میتوان به استشهاد کاربرد واژهها در این اثر بازجست.
[۳۹] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۱۱۰، بیروت، ۱۴۲۲ق.
[۴۰] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۱۵۹، بیروت، ۱۴۲۲ق.
بازخورد آموختههای ثعلبی در علم قرائت نزد بزرگانی همچون ابن مهران و ابوبکر طرازی
[۴۱] محمد ابن جزری، غایه النهایه، ج۱، ص۱۰۰، به کوشش برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۳م.
[۴۲] یاقوت، ادبا، ج۵، ص۳۸.
را مخصوصاً در بررسیهای قرائات قراء بزرگ و بیان ریز اختلافات آنها میتوان دریافت.
[۴۳] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۱۰۱، بیروت، ۱۴۲۲ق.
[۴۴] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۱۹۰، بیروت، ۱۴۲۲ق.
همچنین است توجه ویژ او به آیات الاحکام و مباحث فقهی که حتی برخی برآناند که گاه این تبیین مفاهیم فقهی از اعتدال خارج گشته، و راه تطویل پیموده است.
به این فهرست از علوم و دانشهای متفاوت میتوان یادکردهای کلامی را نیز افزود.
[۴۵] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۱۸۱، بیروت، ۱۴۲۲ق.
۷.۶ – بهره وری از اسرائیلات
گفتنی است که ثعلبی به قصص توجه فراوان داشته، و همین امر اسباب گرایش و بهرهوری فزایند او از اسرائیلیات را فراهم آورده است.
فارغ از چرایی این نوع گشادهدستی ثعلبی در بهرهگیری از روایات گوناگون، اساساً دو گون نگاه روایی قصص در کنار یادکردهای کلامی، فقهی و قرائی او بیانگر دو ساحت مجزای مؤلف است.
۷.۷ – انتقادات
انتقاد برخی از کسان به تفسیر او نیز در بسیاری از مواضع مربوط به همین امر است که به مَثَل به سبب بهرهگیری او از احادیث ضعیف و نیز شنیدههای فراوان آن اثر را پر از عجایب و غرایب دانستهاند.
[۴۶] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۱، ص۴۳، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۴۷] ابن تغری بردی، النجوم، ج۴، ص۲۸۳.
۷.۸ – نکات حائز اهمیت
از نکات بسیار حائز اهمیت در تفسیر الکشف و البیان، گونهشناسی تفسیر و دیدگاههای گوناگون در امر تفسیر است که میتوان برای آن ارزش ابتکار قائل شد.
در توضیح باید گفت ثعلبی با قرار دادن اصطلاح «اهل التفسیر»، در عرض «اهل الاشاره» و «اهل المعانی» عملاً به جداسازی صنف مفسران از عارفان و ادیبان علاقهمند به تفسیر توجه کرده است.
به اینها میتوان ترکیبهای «اهل التأویل»،
[۴۸] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۲، ص۱۴، بیروت، ۱۴۲۲ق.
[۴۹] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۲، ص۴۶، بیروت، ۱۴۲۲ق.
«اهل الحقائق»
[۵۰] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۹۵، بیروت، ۱۴۲۲ق.
[۵۱] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۷، ص۱۲، بیروت، ۱۴۲۲ق.
و «اهل الظاهر»
[۵۲] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۲، ص۷۸، بیروت، ۱۴۲۲ق.
را نیز افزود که باز به تنوع گونههای تفسیر اشاره دارند.
تعمد مفسر در به کارگیری این دست ترکیبها آنگاه آشکار میگردد که وی به جای اصطلاحات آشنای فقیهان، متکلمان، مورخان و نمونههای مشابه، به ترتیب از ترکیبهای «اهل الفتاوی»، «اهل الکلام» و «اهل التـواریخ» استفاده کـرده است.
[۵۳] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۲، ص۱۸۲، بیروت، ۱۴۲۲ق.
[۵۴] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۲، ص۳۰۶، بیروت، ۱۴۲۲ق.
[۵۵] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۳، ص۸۰، بیروت، ۱۴۲۲ق.
ثعلبی مربوط به دورهای است که طبقهبندی علوم مرتبط با تفسیر از صورت اولی خود ناظر به صنوف علما خارج شده، و به تدریج صورت تفکیک علوم را به خود گرفته است.
۷.۹ – سبک تفسیری
در بررسی تفسیر الکشف و البیان، فارغ از نگاه درونی به آن، باید این اثر را در مجموع بزرگتری که میتوان آن را وابسته به مکتب تفسیر واعظان خراسان دانست، جای داد.
درواقع پس از شکلگیری گونههای مختلف تفاسیر روایی و درایی، در شرق ایران بهویژه از سد ۴ق به بعد گونهای از تفاسیر درایی ـ روایی روی نمود که با سبکی مشحون از تسامح حدیثی، سادهسازی در آموزههای کلامی و پرهیز از پیچیدگیهای علمی، با گردآوری اقوال سلف و حذف سلسله اسانید به تفسیر میپرداختند.
در این سبک که تفسیر ابولیث سمرقندی (د ۳۷۳ق) در شمار کهنترین نمونههای آن است، با شیوهای قابل درک و فهم برای عموم و دوستداران به آشنایی با معارف دینی و با روشی واعظانه، تلاش میشد تا به دور از روشهای سختگیرانه، انبوهی از مطالب دربار قرآن کریم گرد هم آید.
این سبک تفسیری که احمد پاکتچی با نام تفاسیر مجرد مأثور از آن یاد میکند، با دوری گزینی از بحثهای ریز تخصصی، و البته گستردگی پرداخت به قصص قرآنی به عنوان دو شاخص مهم این سبک، با تألیف آثاری از کسانی چون ابوالقاسم ابن حبیب نیشابوری (د ۴۰۶ق) و ابوسعد واعظ خرگوشی نیشابوری (د ۴۰۷ق) آغاز گشت.
ثعلبی ادامهدهند این سبک ضمن بهرهگیریهای فراوان از مشایخ خویش در قالب پیشینیان این شیوه همچون ابوالقاسم ابن حبیب نیشابوری
[۵۶] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۹۴، بیروت، ۱۴۲۲ق.
[۵۷] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۹۷، بیروت، ۱۴۲۲ق.
[۵۸] احمد ثعلبی، الکشف و البیان، ج۱، ص۱۰۰، بیروت، ۱۴۲۲ق.
و ابوعبدالله حسین بن محمد ابن فنجویه دینوری (د ۴۱۴ق)، تقریباً بر تمامی شاخصههای این سبک تفسیری پایبند بوده، و آنها را به کار بسته است.
حذف اسانید تمامی احادیث و روایات، گشادهدستی در گزینش و بهرهگیری از تفاسیر و آثار پیشین، استفاده از شیو خطابه و رویکرد واعظانه از ویژگیهای الکشف و البیان است.
رویکرد واعظان او در تفسیر که آشکارا یادآور نمونههای آن در آثار واعظان غیرتفسیری چون تنبیه الغافلین و بستان العارفین ابولیث سمرقندی و شرف المصطفی اثر ابوسعد خرگوشی است، قدری این اثر را به نمونههای حِکَمی و زهدگرایانه نزدیک نموده، گاه مجالی برای بروز بارقههایی صوفیانه را در ذهن مهیا میسازد؛ حال اگر به برخی از روایات مانند آنچه از رؤیای ابوالقاسم قشیری دربار ثعلبی در منابع یاد شده است،
[۵۹] علی قفطی، انباه الرواه، ج۱، ص۱۲۰، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
عنایت کنیم، این ویژگیِ گرایش صوفیانه نزد او بیشتر نمود مییابد.
اما به هر حال بهرهگیریهای فراوان ثعلبی از برخی بزرگان صوفیه همچون استادش، ابوعبدالرحمان سلمی
[۶۰] احمد ثعلبی، الکشف و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 