پاورپوینت کامل نقد و بررسی عرفان های کاذب (۴) ۵۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقد و بررسی عرفان های کاذب (۴) ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد و بررسی عرفان های کاذب (۴) ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد و بررسی عرفان های کاذب (۴) ۵۲ اسلاید در PowerPoint :
اشاره
هدف از نگارش این مجموعه، ارائه معیارها و شاخص هایی برای بازشناسی عرفان و عارفان حقیقی از عرفان ها و عارفان دروغین است، تا گوهرهای حقیقی از گوهرنماها باز شناخته شوند.
در شماره های پیشین شاخصه های عرفان حقیقی و «ویژگی های عارفان حقیقی» معرفی شد؛ سپس ویژگی های عرفان های کاذب را چنین برشمردیم:
تفسیری ناصحیح از خدا، به انگیزه انکار خدای حقیقی؛
شادمانگی به عنوان هدف غایی؛
خردستیزی و منطق گریزی؛
شریعت ستیزی و فقه گریزی؛
ناسازگار پنداشتن بعد روحی و مادی وجود انسان.
و اکنون ادامه بحث:
.۶ انکار معاد و طرح مسأله تناسخ
یکی دیگر از مشخصه های عرفان های دروغین، انکار معاد و جایگزینی تناسخ است. اگر صوفیه را استثنا کنیم، بسیاری و بلکه همه مکاتب نوظهورِ مدعی عرفان و معنویت، این مسأله را به جای معاد مطرح کرده اند. البته سیاست بازان نیز از این آموزه و با ترویج و تبلیغ آن، بهره های خاص خود را می برند که در جای خود لازم است به آن پرداخته شود.
مدعای معتقدان به تناسخ، این است که روح انسان به هنگام مرگ، یک سلسله توالد را سپری می کند و به صورت متوالی از عالمی به عالم دیگر در می آید. بار دیگر به هنگام مرگ، به پیکری دیگر منتقل می شود و این چرخه تا بی نهایت ممکن است تداوم یابد. البته انتقال ارواح از جسمی به جسمی دیگر، لزوماً در یک سطح نیست. «مثلاً روح فردی از افراد طبقه پایین، چون رفتگر یا کناس، در حیات دیگر شاید در کالبد راجه ای [۱] یا برهمنی درآید یا این که روح انسانی پس از موت در جسد زنبوری یا کرمی یا علفی درآید یا آن که در بدن ملعونی در جهنم قرار گیرد». [۲]
اکیست ها مدعی اند این چرخه ممکن است میلیون ها سال طول بکشد. چرخه تناسخ از زندگی نباتی و گیاهی شروع می شود و سرانجام به آگاهی های خالص انسانی پایان می پذیرد. به این صورت که انسان در زندگی نباتی و گیاهی خود رفتارهایی را انجام می دهد، عکس العمل آن رفتارها ممکن است در دوره بعدی حیات، او را به زندگی حیوانی برساند و بعد به دلیل رفتارهای خاصی که در زندگی حیوانی انجام می دهد ممکن است به زندگی انسانی برسد و همین طور تا جایی برسد که واجد آگاهی های خالص انسانی شود و بدین ترتیب چرخه حیات او به پایان می رسد.
در آیین اکنکار، تنها راه رهایی از این چرخه بی پایان را، که درزبان هندی به آن سمساره و در آیین بودا به آن سانسکارا می گویند سفر روح و پیروی از استاد زنده اک (ماهانتا) می دانند و می گویند اگر کسی می خواهد از شرّ این چرخه حیات نجات یابد، جز یاری گرفتن از ماهانتا چاره ای ندارد. [۳]
نکات
اول: معتقدان به تناسخ، که طیف وسیعی از مکاتب و آیین های سنتی و جدید معنوی را شامل می شود در این اعتقاد خود اختلافات زیادی با هم دارند؛ از جمله درباره مدت و زمان چرخه تناسخ نیز اختلاف دارند. برخی آن را سی هزار سال، بعضی سیصد و شصت هزار سال[۴] و برخی[۵] آن را هجده هزار سال می دانند. برخی گویند ممکن است، میلیون ها سال طول بکشد[۶] و.. ..
دوم: تناسخ به این معنا که مکاتب هندی، بودایی و آیین های نوظهور معنوی مثل اوشو و اکنکار می گویند قطعاً باطل است؛ هم از نظر فلسفی و هم از نظر دینی. ابن سینا و به تبع او سایر مشائیان بر اساس مبانی فلسفی خود در علم النفس استدلال هایی برای ابطال تناسخ ذکر می کنند. [۷]
ملاصدرا قدس سره نیز با توجه به اصول فلسفی حکمت متعالیه، از قبیل حرکت جوهری و «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس» هر گونه تناسخی[۸] را باطل می داند. [۹]
سوم: مدافعان تناسخ، اعتقاد به آن را به معنای دادن فرصت به انسان ها برای تکمیل شخصیت خود می دانند؛ اما این نیز آرزویی بی مورد و بی وجه است. خداوند، ابزار و وسایل درونی و بیرونی هدایت را در اختیار همه آدمیان قرار داده است:عقل به منزله پیامبر درونی و انبیای الهی، هدایتگران بیرونی انسان اند. و در مراحل مختلف زندگی انسان، فقط یک مرحله است که انسان ها فرصت تکمیل شخصیت خود را دارند و آن مرحله زندگی دنیایی است. در قرآن کریم از زبان برخی از جهنمیان آمده است که آرزوی بازگشت مجدد به این دنیا را دارند؛ اما در پاسخ گفته می شود هرگز چنین چیزی امکان ندارد: «حَتَّی إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکتُ کلَّا إِنَّهَا کلِمَه هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَی یوْمِ یبْعَثُونَ» [۱۰]
۰۷قطب محوری و استادپرستی
یکی دیگر از شاخصه های مشترک همه عرفان های کاذب، تأکید بیش از اندازه بر پیروی از استاد است. البته هر مکتبی آن را با عنوانی مختلف نام گذاری می کند؛ مثلاً در عرفان ساحری آن را «ناوال» می گویند و اکنکار آن را «ماهانتا» می نامند و در برخی دیگر از عرفان ها او را «سات گورو» می گویند و در تصوف آن را «قطب»، «پیر»، «مرشد» و «مراد» می نامند.
بر اساس این اندیشه، که هم درعرفان های هندی مطرح است و هم در عرفان های غربی و سرخ پوستی و هم در تصوف اسلامی، سالک بدون راهنمایی یک استاد هرگز نمی تواند راه به جایی ببرد. سالک باید همه اختیار خود را به استاد بدهد و خود را عبد محض او بداند. در حقیقت جایگاه استاد در این تلقی، جایگاه پیامبران و بلکه جایگاه خدا است؛ زیرا پیامبران جسارت تخلف از دستورهای خداوند را ندارند و خود را فقط واسطه ابلاغ دستورها و خواسته های الهی به بشر می دانند و خداوند نیز اختیاری جز ابلاغ دستورهای خود را به آنان نداده است: «و مَا عَلَی الرَّسُولِ إلاّ البَلاغُ»؛ اما استاد و پیر، در تصوف و عرفان های کاذب حقِ هر گونه دخالت و تصرفی را در احکام الهی دارد. به همین دلیل ممکن است به سالک دستور دهد دزدی کند و او نه تنها حق سرپیچی از این دستور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد. هیچ ایرادی از رفتار و گفتار و اندیشه استاد نمی توان و نمی باید گرفت. وصول به مقامات بالاتر معنوی و روحی و خودشناسی و شکوفایی معنوی تنها و تنها در سایه خواست و عنایت استاد میسر است. قدرت تکوینی استاد به حدی است که «هیچ روزنه ای وجود ندارد که یک بچه بتواند به وسیله آن از دید استاد بیرون رفته و گم شود» [۱۱]
برای مثال، بر اساس آموزه های اکنکار تنها کسی که می تواند باعث ترقی معنوی یک چلا یا سالک نوآموز شود، و دست او را بگیرد و به مقامات بالاتر برساند یا مدرک فارغ التحصیلی از مراحل مختلف سیر و سلوک را به او اعطا کند، استاد یا ماهانتا است. [۱۲]در عرفان اکنکار به جای توسل به خدا برای حل مشکلات، باید به پیر یا ماهانتا -که رهبری اکنکار را به عهده دارد – متوسل شد. داستان های زیادی نیز در این باره نقل می کنند. [۱۳]
در آیین اکنکار دوازده کالبد یا دوازده خصیصه برای استاد و راهنما (ماهانتا) برمی شمارند که نشان دهنده نقش تکوینی و تشریعی بسیار بزرگ استاد در این مکتب است: استاد درمکتب اکنکار ۱. کسی است که راه را به سالک نشان می دهد (راهنما)؛ ۲. در عالم رؤیا به او آموزش می دهد (استاد رؤیا)؛ ۳. از سالک، حمایت معنوی می کند (حامی)؛ ۴. اسرار را به سالک آموزش می دهد (معلم)؛ ۵. سالک را با نور و صوت الهی پیوند می دهد (روشنی بخش)؛ ۶. موانع را از سر راه سالک برطرف می کند (نسیم تحول)؛ ۷. بیماری های معنوی و روحی سالک را شفا می دهد (شفابخش)؛ ۸. از سالک برای رسیدن به آزادی معنوی، حمایت می کند (ناجی)؛ ۹. الگوی زنده سالک است (خدامرد)؛ ۱۰. نسبت به اراده و خواست الهی آگاهی دارد (پیشگو)؛ ۱۱. همواره و همه جا با سالک است (وجود ازلی)؛ و ۱۲. ابزار واقعی روحالهی است (کلام زنده).
«هر کسی که تمرینات معنوی اک را انجام دهد متوجه می شود که زندگی او به خوبی اداره می شود. این بدان سبب است که اداره کننده حقیقی زندگی او ماهانتا است ». [۱۴]
نقش ناوال یا پیر در عرفان ساحری آن قدر برجسته می شود که معتقدند سالک برای مواجهه با او باید ریاضت های شدید و دراز مدتی را تحمل کند؛ وگرنه اگر سالک بدون ریاضتکافی، با ناوال رو به رو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 